کاربر:Mehran/صفحه تمرین

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۰۰ توسط Mehran (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بهروز دهقانی
شناسنامه
نام کاملبهروز دهقانی
زادروزاول خرداد ۱۳۱۸
زادگاهتبریز، ایران
تاریخ مرگ۹ خرداد ۱۳۵۰
محل مرگتهران، ایران
خویشاوندان سرشناساشرف دهقانی وروح انگیز دهقانی
تحصیلاتافسرتوپخانه ازدانشکده افسری ارتش
اطلاعات سیاسی
حزب سیاسیعضو سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
فعالیت‌هاعضوسازمان چریکهای فدایی خلق ایران

بهروز عبّاس‌زاده دهقانی (۱۳۱۸ تبریز_۹ خرداد ۱۳۵۰ تهران)، معلّم، نویسنده، مترجم و چریک ایرانی بود. وی برادر اشرف دهقانی و روح انگیز دهقانی از اعضای مشهور سازمان چریکهای فدایی خلق ایران  بود.[۱]

دوران کودکی و نوجوانی و شرایط خانواده

بهروز دهقانی ، در اول خرداد ۱۳۱۸ در تبریز در محله حتم بیگ واقع در منطقه لیل آوا، یکی از محل هائی که در دوران مشروطیت فعالانه نقش انقلابی ایفاء می کرد، متولد شد.  در دوره شاه، دولت، خیابان واقع در لیل آوا را خیابان شهناز نامید ولی مردم همچنان از آن به عنوان لیل آوا یاد می کردند.  کودکی که در این محله چشم به جهان گشود، فرزند یک خانواده کارگری بود.  پدرش که پیشتر کارگر یک کارخانه طناب سازی (قَزو کَرخانه سی) در تبریز بود (و به زبان ترکی گفته می شد «میتوچولیق» الی ییر) در زمان تولد او به شغل چاه کنی روی آورده بود.  مادر نیز در دوره های مختلف برای کمک به خرج خانواده پا به پای پدر کار می کرد.  در واقع مادر او کارگر خانگی بود که از جمله به کار توربافی (منظور تورهائی است که برای حمل سیب زمینی و پیاز و هندوانه های دیمی آذربایجان به کار می رفت) و نخ ریسی در خانه مشغول بود.[۱]

پدرومادربهروزدهقانی
پدرومادربهروزدهقانی

فعالیت‌های فرهنگی

بهروز دهقانی در یک خانواده فقیر کارگری بدنیا آمد، در ١٦ سالگی، علیرغم علاقه فراوانش به ادامه‌ی تحصیل، به علت فقر کشنده‌ی خانواده، درس را رها کرد و شغل معلمی را برگزید. دروره‌ی دو ساله‌ای در دانشسرای مقدماتی تبریز گذراند و سپس راهی روستاهای آذربایجان شد. در این هنگام تنها ١٨ سال داشت.صمد بهرنگی‌وکاظم سعادتی، دوستان صمیمی او نیز در این دانشسرا دوره‌ی معلمی دیده بودند، این سه یار دانشسرائی، در کنار تدریس در روستاهای آذربایجان، روستا گردی نیز می‌کردند و از نزدیک با دردها و رنجهای مردم میهن‌شان آشنا می‌شدند، آنان دریافته بودند که شیوه‌ی تدریس در ایران که به تقلید از آثار تربیتی و روانشناسی آمریکائی تنظیم شده بود، نمی‌تواند برای بچه‌های روستایی، یعنی ٧٥ در صد کودکان این مرز و بوم فایده‌ای در بر داشته باشد. از این رو به بررسی و تحقیق درباره‌ی شیوه‌های نوین تدریس بر اساس تجربیات خود پرداختند و در این زمینه، آثار ارزنده‌ای فراهم آوردند.[۲]

کاظم سعادتی .صمدبهرنگی .بهروزدهقانی
کاظم سعادتی .صمدبهرنگی .بهروزدهقانی

زندگی مخفی خسرو روزبه

در نخستین دوران از زندگی مخفی‌اش، سلسله مقالاتی به نام مستعار «ستخر» (مرکب از حروف اول «سروان توپخانه خسرو روزبه») در افشاء مفاسد سران ارتش و همچنین دعوت افسران و درجه‌داران به مبارزه علیه حکومت نگاشت. کتاب «اطاعت کورکورانه» را نیز در همین دوران منتشر کرد که در کشور بازتاب وسیعی یافت و افکار عمومی را متوجه وجود افسری پیشتاز در درون ارتش نمود که پذیرای سنت حاکم یعنی اطاعت کورکورانه نیست. او در این کتاب از احساسات میهن‌دوستانه‌ی خود، از نفرتش نسبت به استعمار و دست‌نشاندگان امپریالیسم انگلیس در ارتش، و از عشق و علاقه‌اش به مردم محروم سخن گفته‌است.

دستگیری و فرار مجدد خسرو روزبه

یک سال پس از کودتای ۲۸مرداد یعنی در مرداد ۱۳۳۳ یکی از کادرهای سازمان نظامی به نام عباسی با یک چمدان کتاب و مدرک بازداشت می‌شود. خسرو روزبه، بیش از حد روی مقاومت عباسی حساب کرده بود. ولی پیش‌بینی او غلط از آب درآمد و عباسی زیر شکنجه‌های وحشیانهٴ دژخیمان بختیار، دفترهای رمز سازمان و دفترچهٴ رمز مثلثاتی اسامی را لو داد و به این ترتیب یورش پلیس به سازمان نظامی آغاز گردید. گروهی از افسران گریختند ولی حدود  ۶۰۰ تن از آنان دستگیر شدند. از این عده ۲۷ نفر اعدام و عدهٴ زیادی به حبس‌های طویل‌المدت محکوم شدند. اولین دسته، مرکب از ۹ افسر که در میان آنان سرهنگ سیامک و سرهنگ مبشری نیز بودند، روز ۲۷ مهر ۱۳۳۳ به همراه یک شاعر جوان به نام مرتضی کیوان تیرباران شدند. دومین دسته مرکب از ۶ افسر در تاریخ ۸ آبان ۱۳۳۳، دستهٴ سوم مرکب از ۵ افسر در ۱۷ آبان ۱۳۳۳ و دستهٴ چهارم مرکب از ۶  افسر در ۲۶ مرداد ۱۳۳۴ تیرباران شدند. روز ۱۵ بهمن ۱۳۳۴ ستوان منزوی یکی از اعضای سازمان افسران در جریان خروج از ایران دستگیر شد و بر اثر شکنجه به قتل رسید. خسرو روزبه در ۱۷ فروردین ۱۳۲۶ توسط رکن دوم ستاد ارتش دستگیر شد و قرار بود پس از انتقال به آذربایجان در دادگاه زمان جنگ محاکمه و تیرباران شود. اما در روز ۱۷ اردیبهشت همان سال، روز ملاقات عمومی زندانیان دژبان مرکز، به کمک تنی چند از همرزمانش از زندان گریخت.

او در فروردین ۱۳۲۷ مجدداً دستگیر شد و دادستانی ارتش برای وی تقاضای اعدام نمود و در نهایت روزبه به ۱۵ سال زندان محکوم شد. او در آذر ماه ۱۳۲۹ به همراه نه تن دیگر از رهبران حزب توده (از جمله کیانوری، مرتضی یزدی، جودت، نوشین و قاسمی که قبلاً همگی در دادگاه نظامی محاکمه شده بودند، به یاری افراد بیرون از زندان، ترتیب یک فرار جنجالی را از زندان قصر دادند، با تهیه نقشه قبلی یک نفر با لباس افسری ارتش و کامیون نظامی به زندان قصر مراجعه میکند و با نشان دادن مدارک جعلی خود، را نماینده‌ی دستگاه قضایی ارتش معرفی نموده و زندانیان را جهت انتقال به زندان مرکزی در جنوب تهران تحویل میگیرد. دو افسر نگهبان زندان هم که از پیش در جریان ماجرا بودند به بهانه‌ی بدرقه‌ی زندانیان با همین خودرو از آنجا خارج شدند و چند ساعت بعد اعلام شد که همگی با این نقشه فرار کرده اند. این فرار مهیج و بیسابقه در تاریخ زندان قصر، موجب شد تا شایعاتی مبنی بر کمک رزم‌آرا به زندانیان برای تخریب شاه، بر سر زبانها بیفتاد. 

خسرو روزبه بعد از کودتای ۲۸ مرداد

پس از غیرقانونی اعلام شدن حزب توده در سال ۱۳۲۷ فعالیت سازمان افسران افزایش یافت و در دوران حکومت مصدق تعداد اعضای آن به ۶۰۰ تن میرسید. با این وجود  به خاطر دخالت نکردن درکودتای  ۲۸ مرداد،  تا سال‌ها این سازمان مورد سرزنش و نفرین قرار گرفت.

 روزبه که در بازپرسی‌های اولیه، خود را مهندس معرفی کرده بود قبل از آن که شناخته شود، به دست افسران همرزمش فراری داده شد.در چنین روزهایی، روزبه اخبار دستگیری و شکنجه‌ی همر‌زمان خود را می‌شنید و برای حفظ و جابه‌جا کردن آن‌هایی که هنوز دستگیر نشده بودند، تلاش می‌نمود و ناگزیر هر روز به لباسی درمی‌آمد تا رد خود را بر دشمن گم کند و مراقب بود تا باقی‌مانده‌ی حزب را از تعرض مأموران حکومتی در امان دارد.

سفارت بریتانیا، روزبه را به « رازبانه‌ای سرخ، که با لباس مبدل از تله‌های بی‌شمار پلیس فرار کرده و با شهامتی ماجراجویانه،‌ چه برای حزب ، چه برای مقامات امنیتی و چه برای عموم، از خود  چهره‌ای افسانه‌ای ساخته» توصیف میکند.[۳]

عاقبت وی در تابستان ۱۳۳۶، پس از گذاشتن قرار ملاقات با علی متقی که در خفا زندگی خود را با تحویل او به پلیس تاخت زده بود، پس از یک نبرد شدید با چندین تن از مأموران که در لباس مبدل، در بین مردم عادی خود را مخفی ساخته بودند، در حوالی خیابان سیروس جنوبی (محله بازارچه اسماعیل بزاز)، هنگام بالا رفتن از تیر برق هدف گلوله قرار گرفته، مجروح و دستگیر شد.

بازجویی و اعدام

خسرو روزبه را پس از دستگیری ابتدا جهت مداوا به بیمارستان و سپس به زندان قزل‌قلعه منتقل نمودند. یرواند آبراهامیان در کتاب خود «اعترافات شکنجه‌شدگان» نقل می‌کند:[۳] روزبه - تحت شرایطی که اکنون بر ما آشکار نیست - مورد بازجویی قرار گرفت، از محاکمه او فیلم‌برداری شده و به‌طور مخفیانه در قزل قلعه به تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۷ تیرباران شد.

روز ۱۵ تیر ۱۳۳۶ نیز خسرو روزبه پس از یک زد و خورد یک ساعته به دام مأموران نظامی افتاد. خسرو روزبه در بیدادگاه نظامی شاه از آرمانهایش دفاع کرد. یأس و سرخوردگی و خیانت افراد دیگر پای مقاومتش را سست نکرد، ایستاد و جنگید و بالاخره در روز ۲۱  اردیبهشت ۱۳۳۷ به جوخه‌ی تیرباران سپرده شد. در شام‌گاه اجرای حکم اعدام، خسرو روزبه وصیت‌نامه‌ی هفتاد صفحه‌ای خود را در تقبیح کاپیتالیسم و ستایش سوسیالیسم نوشت.

شعر احمد شاملو در رثای خسرو روزبه

احمد شاملو بزرگمرد شعر ایران در سال ۱۳۵۴ در کتاب دشنه در دیس  شعر «خطابه تدفین»  را به مناسبت اعدام خسرو روزبه سروده و او  را ستوده است.[۴]

غافلان

همسازند،

تنها توفان

کودکان ناهمگون می‌زاید.

همساز

سایه سانانند،

محتاط

در مرزهای آفتاب

در هیأت زندگان

مردگانند.

وینان دل به دریا افکنانند،

به پای دارندهٴ آتشها

زندگانی

دوشادوش مرگ

پیشاپیش مرگ

هماره زنده از آن سپس که با مرگ

و همواره بدان نام

که زیسته بودند،

که تباهی

از درگاه بلند خاطره‌شان

شرمسار و سرافکنده می‌گذرد.

کاشفان چشمه

کاشفان فروتن شوکران

جویندگان شادی

در مجری آتشفشانها

شعبده‌ بازان لبخند

در شبکلاه درد

با جاپایی ژرفتر از شادی

در گذرگاه پرندگان.

در برابر تندر می‌ایستند

خانه را روشن می‌کنند،

و می‌میرند.

خسرو روزبه که درعین‌حال، شاعری توانمند هم بود، در بیدادگاه نظامی شاه گفت:

ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی

تو نبودی که من این جام محبت خوردم

تو برو مصلحت خویش بیندیش که من

ترک جان کردم از این پیش که دل بسپردم

آخرین کلام خسرو روزبه قبل از اعدام این بود:

مشغول عشق جانان گر عاشقی ست

صادق در روز تیرباران باید که سر نخارد

ساخت تندیس خسروروزبه توسط استاد رضا اولیا درایتالیا 

رضا اولیا استاد مجسمه ساز ایرانی در ایتالیا درتقدیر ازخسرو روزبه اقدام به ساخت مجسمه او درایتالیا کرد .

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ به یاد گرامی بهروز دهقانی که در پیوند اندیشه و عمل صمیمی بود(1): اشرف دهقانی
  2. مختصری درباره‌ی آثار ادبی رفیق شهید بهروز دهقانی
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ برگرفته از کتاب خاطرات شکنجه شدگان- یرواند آبراهامیان 141
  4. کتاب دشنه در دیس احمد شاملو