کاربر:Omid/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''رهبری ذیصلاح''' یبث
'''رهبری ذیصلاح''' کسی است که جلوتر از سایرین حرکت می‌کند، مسیر را نشان می‌دهد و مردم از اقداماتش پیروی می‌کنند. رهبری ذیصلاح باید همواره درست عمل کند. وی باید از نظر اخلاقی و فنی خطاناپذیر باشد. رهبری ذیصلاح همواره مورد تحسین و احترام دیگران می‌باشد و هر عمل و سخن او، توسط همه مورد بررسی و قضاوت قرار می‌گیرد.


این ‌یک مشکل بزرگ برای رهبر است زیرا باید همواره درست عمل کرده و همچنین همیشه این‌گونه به نظر برسد که حق با اوست. رهبر باید ازنظر اخلاقی و فنی خطاناپذیر باشد. او همواره مورد تحسین و احترام دیگران بوده و هر عمل و سخن او، چه مربوط به کار و چه شخصی، توسط همه موردبررسی و قضاوت قرار می‌گیرد.
نلسون ماندلا یک مثال خوب در این زمینه است که از تعهد شخصی به فعالیت‌­های سیاسی کوچک، سپس ریاست یک ملت و درنهایت به سمت تبدیل‌شدن به یک رهبر جهانی، حرکت کرد. ماندلا سال‌های زیادی یک چشم‌انداز و تعهد را در نظر داشت.
 
یک رهبر جلوتر از سایرین حرکت می‌کند، مسیر را نشان می‌دهد و مردم از اقداماتش پیروی می‌کنند.
 
یک رهبر ممکن است با موقعیتی رو­به‌­رو شود که در آن افراد برای سال­‌ها و از طریق شخصیت­‌های گوناگون از وی پیروی کنند. نلسون ماندلا یک مثال خوب در این زمینه است که از تعهد شخصی به فعالیت‌­های سیاسی کوچک، سپس ریاست یک ملت و درنهایت به سمت تبدیل‌شدن به یک رهبر جهانی، حرکت کرد. ماندلا سال‌های زیادی یک چشم‌انداز و تعهد را در نظر داشت. درواقع ماندلا ترجیح می‌داد به رهبر به‌عنوان کسی که پشت سر پیروان خود ایستاده و آن‌ها را هدایت می‌کند، فکر کند.


بهتر است به‌منظور هدایت افراد، آن‌ها را جلوتر از خود قرار داده و خودتان پشت سر آن‌ها باشید، مخصوصاً هنگامی‌که اتفاقات خوبی رخ‌داده و یک پیروزی را جشن می‌گیرید. هنگامی‌که خطری وجود دارد می‌توانید جلوتر از سایرین قرار بگیرید.
بهتر است به‌منظور هدایت افراد، آن‌ها را جلوتر از خود قرار داده و خودتان پشت سر آن‌ها باشید، مخصوصاً هنگامی‌که اتفاقات خوبی رخ‌داده و یک پیروزی را جشن می‌گیرید. هنگامی‌که خطری وجود دارد می‌توانید جلوتر از سایرین قرار بگیرید.


نه توده ها بدون رهبران در این کارزار  به دستآورد های چشمگیر نایل شده اند ونه رهبران جدا از توده ها توانسته اند حماسه بیآفرینند، لذا افراط و تفریط در نقش توده ها و نقش شخصیت، به سیر تکامل و ترقی در جامعه زیانبار، ویرانگر و حتی فاجعه آفرین است.  رهبران و شخصیت ها پیشگامان جامعه و توده ها مشعل داران جوامع بشری  اند، مطلق نمودند نقش شخصیت در تاریخ منجر به کیش شخصیت شده و اگر نقش توده ها را تعیین کننده بدانیم به نفی شخصیت ها پرداخته ایم، و واقعیت این است که: نه باید به افراط و تفریط و مبالغه متوسل شویم، کیش شخصیت در جامعه باعث اختناق، رکود سیاسی، کرختی استعداد ها، محدودیت دموکراسی، دیکتاتوری و سلب آزادی عقیده میگردد و اگر نقش توده ها را مطلق بسازیم و نقش شخصیت را نفی کنیم توده های مردم بدون رهبر به ارتش بدون سپهسالار می مانند، که باعث تشنج، شکست، بی نظمی، بی اتفاقی و حرج و مرج در سپاه میگردد، به این لحاظ به نظر من ایجاد و مراعات توازن میان این دو مقوله تاریخی و اجتماعی ضرور بوده تا کاروان تکامل جوامع بشری موفقانه به قلل بلند ترقی و تعالی رسیده و به اهداف بزرگ و نهائی خویش دست یابد.
نه توده ها بدون رهبران در این کارزار به دستآورد های چشمگیر نایل شده اند ونه رهبران جدا از توده ها توانسته اند حماسه بیآفرینند، لذا افراط و تفریط در نقش توده ها و نقش شخصیت، به سیر تکامل و ترقی در جامعه زیانبار، ویرانگر و حتی فاجعه آفرین است.  رهبران و شخصیت ها پیشگامان جامعه و توده ها مشعل داران جوامع بشری  اند، مطلق نمودند نقش شخصیت در تاریخ منجر به کیش شخصیت شده و اگر نقش توده ها را تعیین کننده بدانیم به نفی شخصیت ها پرداخته ایم، و واقعیت این است که: نه باید به افراط و تفریط و مبالغه متوسل شویم، کیش شخصیت در جامعه باعث اختناق، رکود سیاسی، کرختی استعداد ها، محدودیت دموکراسی، دیکتاتوری و سلب آزادی عقیده میگردد و اگر نقش توده ها را مطلق بسازیم و نقش شخصیت را نفی کنیم توده های مردم بدون رهبر به ارتش بدون سپهسالار می مانند، که باعث تشنج، شکست، بی نظمی، بی اتفاقی و حرج و مرج در سپاه میگردد، به این لحاظ به نظر من ایجاد و مراعات توازن میان این دو مقوله تاریخی و اجتماعی ضرور بوده تا کاروان تکامل جوامع بشری موفقانه به قلل بلند ترقی و تعالی رسیده و به اهداف بزرگ و نهائی خویش دست یابد.


در اخیر به این نتیجه میرسیم که "نقش شخصیت در تاریخ" با اهمیت بوده و همواره تاثیر خود را بروی حوادث تاریخی میگذارد و در پیوند ناگسستنی با نقش "توده های مردم" قرار دارد نه بدون شخصیت ها و رهبران رسیدن به اهداف اجتماعی و سیاسی امکان پذیر است و نه بدون کار و فعالیت توده های مردم، تحرک و  پیشرفت جامعه ممکن میباشد.  «شخصیت» خاصیت و ویژگی های انسانی است که در جریان کار و فعالیت اجتماعی ساخته میشود و نمی تواند که بیرون از جامعه و جدا از آن بوجود آید، افراد در جریان کار اجتماعی و شرکت فعال در حیات اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی جامعه، خویش را، به مثابه "شخصیت" آشکار و برجسته میسازد، شخصیت نه خریده میشود ونه فروخته، شخصیت های تحمیلی هیچ ارزش ندارد، جایگاهی واقعی "شخصیت" را در روند تاریخی جامعه میتوان بر اساس چگونگی برخورد او نسبت به ترقی و پیشرفت، عدالت و میهن پرستی، صلح و انسان دوستی، فهم و دانش  تعیین کرد،  شخصیتهای منفی و تحمیلی و ساختگی نیکوهیده و منفوراند و مانند رد و برق روشن شده و خاموش میگردد اما شخصیتهای مثبت، ستوده و محبوب اند و مانند  آفتاب میدرخشند و جاویدان میمانند.
در اخیر به این نتیجه میرسیم که "نقش شخصیت در تاریخ" با اهمیت بوده و همواره تاثیر خود را بروی حوادث تاریخی میگذارد و در پیوند ناگسستنی با نقش "توده های مردم" قرار دارد نه بدون شخصیت ها و رهبران رسیدن به اهداف اجتماعی و سیاسی امکان پذیر است و نه بدون کار و فعالیت توده های مردم، تحرک و  پیشرفت جامعه ممکن میباشد.  «شخصیت» خاصیت و ویژگی های انسانی است که در جریان کار و فعالیت اجتماعی ساخته میشود و نمی تواند که بیرون از جامعه و جدا از آن بوجود آید، افراد در جریان کار اجتماعی و شرکت فعال در حیات اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی جامعه، خویش را، به مثابه "شخصیت" آشکار و برجسته میسازد، شخصیت نه خریده میشود ونه فروخته، شخصیت های تحمیلی هیچ ارزش ندارد، جایگاهی واقعی "شخصیت" را در روند تاریخی جامعه میتوان بر اساس چگونگی برخورد او نسبت به ترقی و پیشرفت، عدالت و میهن پرستی، صلح و انسان دوستی، فهم و دانش  تعیین کرد،  شخصیتهای منفی و تحمیلی و ساختگی نیکوهیده و منفوراند و مانند رد و برق روشن شده و خاموش میگردد اما شخصیتهای مثبت، ستوده و محبوب اند و مانند  آفتاب میدرخشند و جاویدان میمانند.
۱٬۶۵۱

ویرایش