کاربر:Omid/صفحه تمرین

نسخهٔ تاریخ ‏۴ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۵ توسط Omid (بحث | مشارکت‌ها)

فریدون مشیری

زندگی‌نامه فریدون مشیری

تولد

فریدون مشیری در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۰۵ در تهران و در خیابان عین‌الدوله (خیابان ایران) متولد شد. جد پدری فریدون از سرداران نادرشاه افشار بود و به خاطر یک ماموریت اداری به شهر همدان مهاجرت کرده بود. به همین دلیل پدرش ابراهیم مشیری افشار در سال ۱۲۷۵ در همدان به دنیا آمد اما در دوران جوانی به تهران بازگشت و در سال ۱۲۹۸ در وزارت پست مشغول به کار شد. مادر فریدون اعظم‌السلطنه نام داشت که به وی لقب خورشید داده بودند. وی به شعر و ادبیات علاقه بسیار داشته و حتی گاهی شعر می‌سروده است.

کودکی و نوجوانی

فریدون در سال ۱۳۱۱ تحصیل را در دبستان ادیب،‌ پشت مسجد سپه‌سالار آغاز کرد و سال اول و دوم دبستان را در آنجا گذراند. وی در دبستان با سیاوش کسرایی هم‌کلاس بود. در سال ۱۳۱۳، به دلیل ماموریت کاری پدر فریدون، خانواده مشیری به مشهد رفتند و فریدون تحصیل را در دبستان همت ادامه داد. فریدون در سال ۱۳۱۹، وارد دبیرستان شاهرضا در مشهد شد. در سال ۱۳۲۰ به دلیل حمله متفقین و آشفتگی اوضاع دوره اول دبیرستان را ناتمام گذاشته و به تهران بازگشت و در دبیرستان ادیب ادامه داد. وی دوم و سوم دبیرستان را در دبیرستان دارالفنون گذراند.

فریدون می‌نویسد:

«در سال ۱۳۲۰ که ایران دچار آشفتگی‌‌هایی بود و نیروهای متفقین از شمال و جنوب به کشور حمله کرده و در ایران بودند ما دوباره به تهران آمدیم و من به ادامه تحصیل مشغول شدم. دبیرستان و بعد به دانشگاه رفتم. با این که در همه دوران کودکی... از استخدام در ادارات و زندگی کارمندی پرهیز داشتم ولی... در سن ۱۸ سالگی در وزارت پست و تلگراف مشغول به کار شدم و این کار ۳۳ سال ادامه یافت. در همین زمینه شعری هم دارم و با عنوان عمر ویران.»

جوانی و سوابق کاری فریدون مشیری

فریدون مشیری در سن ۱۸ سالگی هم‌زمان با تحصیل در اداره پست و تلگراف آغاز به کار کرد. در سال ۱۳۲۳، شعر فردای ما از فریدون مشیری در روزنامه ایران چاپ شد. یک سال بعد، در ۲۸ خرداد ۱۳۲۴ مادر وی که تنها ۳۹ سال داشت، فوت کرد. فریدون سپس در آموزشگاه فنی وزارت پست مشغول تحصیل گردید. هم کار کرد و هم به تحصیل ادامه داد. در روزنامه‌ها و مجلات نیز کارهای خبرنگاری و نویسندگی را به عهده گرفت. بعدها در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. بعد از مدتی کارهای اداری و مطبوعاتی وی در ادامه تحصیلش مشکل ایجاد کرد. فریدون به کار در مطبوعات ادامه داد. در سال ۱۳۲۸ کار مطبوعاتی را در روزنامه «شاهد» جبهه ملی، در مجلس شورای ملی به عنوان خبرنگار آغاز کرد. از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفکر بود. این صفحات که بعدها به نام «هفت تار چنگ» نامیده شد، به تمام زمینه‌های ادبی و فرهنگی از جمله نقد کتاب، فیلم، تئاتر، نقاشی و شعر می‌پرداخت. فریدون مشیری در سال‌های پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله «سپید و سیاه» و «زن روز» را بر عهده داشت. وی طی همان سال ها همکاری خود را با مجله ی سخن به سردبیری دکتر پرویز ناتل خانلری آغاز کرد. فریدون مشیری در سال ۱۳۵۰ مدیرکل روابط عمومی شرکت مخابرات شد و در فروردین سال ۱۳۵۷ از خدمت دولتی بازنشسته شد.

فریدون مشیری در سال ۱۳۷۷ به آلمان و آمریکا سفر کرد و در شهرهای کلن، لیمبورگ و فرانکفورت و همچنین در ۲۴ ایالت آمریکا از جمله در دانشگاه های برکلی و نیوجرسی مراسم شعرخوانی برگزار کرد. همچنین در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعر خوانی در چندین شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتبرگ شرکت کرد.

آغاز فعالیت ادبی

فریدون مشیری حدودا از ۱۵ سالگی سرودن شعر را آغاز کرد. اولین شعری که مشیری سروده است تحت تاثیر شاهنامه‌خوانی پدر و انگیزه‌اش واقعه شهریور ۱۳۲۰ بود:

چرا كشور ما شده زيردستچرا رشته ملک از هم گسست
چرا هر كه آيد ز بيگانگانپی قتل ايران ببندد ميان
چرا جان ايرانيان شد عزيزچرا بر ندارد كسي تيغ تيز
برانيد دشمن ز ايران زمينكه دنيا بود حلقه، ايران نگين
چو از خاتمی اين نگين كم شودهمه ديده‌ها پر ز شبنم شود

در آن زمان قالب اشعار فریدون مشیری غزل بود. غزل‌هایی عاشقانه و به قول خودش از آن اشعار، دیوانكی درست كرده بود.

درسال ۱۳۲۳ و بعد از چاپ شعر فردای ما در روزنامه ایران کم‌کم با شعرایی چون محمد حسین شهریار، نادر نادر پور و هوشنگ ابتهاج آشنا شد. نخستین دفتر شعری فریدون مشیری «تشنه‌‌ طوفان» نام داشت که در ۲۸ سالگی سرود و محمدحسین شهریار و علی دشتی بر آن مقدمه نوشتند. نیمی از آن اشعار کلاسیک و نیم دیگر شعر نو بود. وی درباره‌ی این مجموعه می گوید:

«چهارپاره‌هایی بود که گاهی سه مصرع مساوی با یک قطعه کوتاه داشت، و هم وزن داشت، هم قافیه و هم معنا، آن زمان چندین نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سایه)، سیاوش کسرایی، مهدی اخوان ثالث و محمد زهری بودند که به همین سبک شعر می‌گفتند و همه شاعران نامدار شدند، زیرا به شعر گذشته بی‌اعتنا نبودند. اخوان ثالث، نادرپور و من به شعر قدیم احاطه کامل داشتیم، یعنی آثار سعدی و حافظ و فردوسی را خوانده بودیم، در مورد آن ها بحث می‌کردیم و بر آن تکیه می‌کردیم.»

فریدون مشیری در ۱۳۳۵ دومین دفتر شعرش را با عنوان «گناه دریا» منتشر كرد، اما «عبدالحمید آیتی» نویسنده و نظریه پرداز، انتقاد تندی از اشعار و سبك شعری او كرد كه موجب شد مشیری تا پنج سال هیچ اثری چاپ نكند. قسمتی از شعر گناه دریا:

«چون بوم بر خرابه دنیا نشسته ایم

اهل زمانه را به تماشا نشسته ایم

بر این سرای ماتم و در این دیار رنج

بیخود امید بسته و بیجا نشسته ایم

ما را غم خزان و نشاط بهار نیست

آسوده همچو خار به صحرا نشسته ایم»

سرانجام در سال ۱۳۴۰، فریدون مشیری سومین دفتر شعر خود را با نام «ابر» به چاپ رساند. به دلیل شهرت شعر «کوچه» که اردیبهشت ماه ۱۳۳۹ در مجله روشنفکر منتشر شده بود، این مجموعه تحت عنوان «ابر و کوچه» تغییر نام پیدا کرد. قسمتی از شعر کوچه در ذیل آمده است:

«بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن كوچه گذشتم

همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه كه بودم»

فریدون مشیری به عرفان و تصوف ایرانی نیز علاقه داشت، به همین دلیل مجموعه‌ای از ۱۰۰ ماجرا منسوب به شیخ ابوسعید ابوالخیر و با مقدمه‌ای به قلم دکتر جواد نوربخش را با عنوان «یکسو نگریستن و یکسان نگریستن»، در اوایل دهه ۱۳۴۰، منتشر کرد.

در سال ۱۳۴۷ دفتر «بهار را باور کن» را منتشر کرد،‌ سپس کتاب‌های «مروارید مهر» در ۱۳۵۵ و «از خاموشی» را در سال ۱۳۵۷ به چاپ رساند.

آشنایی فریدون مشیری با موسیقی

سبک شعری فریدون فروغی

ازدواج

فریدون مشیری در سال ۱۳۳۳ با خانم اقبال اخوان ازدواج کرد. اقبال اخوان دانشجوی رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران بود. وی پس از ازدواج،‌ ادامه تحصیل نداد و به کار مشغول شد. فرزندان فریدون مشیری و اقبال اخوان،‌ بهار (زاده ۱۳۳۴) و بابک (زاده ۱۳۳۸) می‌باشند. بهار در رشته معماری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و بابک در رشته معماری دانشکده معماری در دانشگاه ملی ایران تحصیل کرده‌اند.

وفات

فریدون مشیری در نگاه سایرین

آثار فریدون مشیری

پانویس