کاربر:Omid/1صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
=== پیچیدگی یا گذار مداوم از کهنه به نو ===
=== پیچیدگی یا گذار مداوم از کهنه به نو ===
در مسیر تکامل، اشکال ساده، به‌طور مستمر به اشکال پیچیده و پیچیده‌تر تبدیل میشوند. که یکی از ترتیبات و بلکه مهم‌ترین ترتیب و قاعده تکاملی، پیچیدگی یا جانشین‌سازی مداوم اشکال نو و بهتر، به‌جای اشکال کهنه‌تر و پست‌تر است.<ref>[https://drive.google.com/file/d/1-v6NcfkI20RUk2u5uVP8Q4PHtTUJzrNl/view تبیین جهان، مسعود رجوی، ج۴، ص۱۴]</ref> در این رابطه ففر گفته است:<blockquote>«واقعیت اساسی درباره آن فرایند و جریان خلاقی که در ظلمت ابر نخستین ریشه زد، آن است که پیوسته، تازگی و نویی از آن می‌زاید؛ چیزهایی پدیدار می‌شود که با آن‌چه در پیش بود، از بن متفاوت است. از اثر آن، نه تنها طرح‌ها و نقشه‌ها به وجود می‌آید، بلکه بغرنجی و تودرتویی نقش‌ها نیز تحقق می‌پذیرد. یا به دیگر سخن، ماده هر دم خود را در قالبی پیچیده‌تر جلوه‌گر می‌سازد؛ آن ابر نخستین تطور یافته است و جهان، دیگر به صورتی که داشت بازنخواهد گشت.»<ref>از کهکشان تا انسان، جان ففر، ص۱۳</ref></blockquote>اپارین نوشته است:<blockquote>«هنگامی که شکل نویی از حرکت ماده به وجود می‌آید، اشکال کهنه طبعا به موجودیت خود ادامه می‌دهند، اما آن‌ها فقط نقش ناچیزی در پیشرفت بعدی دارند. زیرا با سرعتی رشد می‌کنند که از سرعت شکل جدیدتر، بسیار آهسته‌تر است.»<ref>حیات: طبیعت، منشاء و تکامل آن، اپارین، ص۳۴۷</ref></blockquote>
در مسیر تکامل، اشکال ساده، به‌طور مستمر به اشکال پیچیده و پیچیده‌تر تبدیل میشوند. که یکی از ترتیبات و بلکه مهم‌ترین ترتیب و قاعده تکاملی، پیچیدگی یا جانشین‌سازی مداوم اشکال نو و بهتر، به‌جای اشکال کهنه‌تر و پست‌تر است.<ref>[https://drive.google.com/file/d/1-v6NcfkI20RUk2u5uVP8Q4PHtTUJzrNl/view تبیین جهان، مسعود رجوی، ج۴، ص۱۴]</ref> در این رابطه ففر گفته است:<blockquote>«واقعیت اساسی درباره آن فرایند و جریان خلاقی که در ظلمت ابر نخستین ریشه زد، آن است که پیوسته، تازگی و نویی از آن می‌زاید؛ چیزهایی پدیدار می‌شود که با آن‌چه در پیش بود، از بن متفاوت است. از اثر آن، نه تنها طرح‌ها و نقشه‌ها به وجود می‌آید، بلکه بغرنجی و تودرتویی نقش‌ها نیز تحقق می‌پذیرد. یا به دیگر سخن، ماده هر دم خود را در قالبی پیچیده‌تر جلوه‌گر می‌سازد؛ آن ابر نخستین تطور یافته است و جهان، دیگر به صورتی که داشت بازنخواهد گشت.»<ref>از کهکشان تا انسان، جان ففر، ص۱۳</ref></blockquote>اپارین نوشته است:<blockquote>«هنگامی که شکل نویی از حرکت ماده به وجود می‌آید، اشکال کهنه طبعا به موجودیت خود ادامه می‌دهند، اما آن‌ها فقط نقش ناچیزی در پیشرفت بعدی دارند. زیرا با سرعتی رشد می‌کنند که از سرعت شکل جدیدتر، بسیار آهسته‌تر است.»<ref>حیات: طبیعت، منشاء و تکامل آن، اپارین، ص۳۴۷</ref></blockquote>
=== شتاب یا سرعت روزافزون جریان تکامل ===
جریان تکامل با سرعت ثابت و یکنواخت نیست، بلکه با افزایش سرعت یا شتاب همراه است. یعنی هرچه در جریان تکامل پیش می‌رویم، سرعت تحولات بیشتر می‌شود. به عبارت دیگر، مدت زمان مرحله بعدی از مدت زمان مرحله قبلی بسیار کوتاه‌تر است. یعنی با گذار از مراحل مختلف و پیچیده‌تر شدن تدریجی اشکال، سرعت تحولات هم به نحو بارزی افزایش پیدا می‌کند. اگر در یک مرحله، فرضا هزار میلیون سال احتیاج است، مرحله بعدی خیلی کمتر از این وقت می‌گیرد. اگر آغاز مرحله تکامل معدنی حدود ۱۳میلیارد و ۷۰۰ میلیون سال پیش بوده، مرحله بعدی آن یعنی آغاز مرحله تکامل زیستی ۵۰۰ میلیون سال پیش و به ترتیب آغاز مرحله تکامل اجتماعی حدود ۱۰ هزار سال پیش بوده است.<ref>[https://drive.google.com/file/d/1MUnls_K-1p36BReeoWlgH_ieO7B_Qqcj/view تبیین جهان، مسعود رجوی، ج۵، ص۳۲]</ref> اپارین گفته است:<blockquote>«هنگامی که شکل جدیدی از سازمان‌بندی و حرکت ماده در جریان تکامل پدید می‌آید، آهنگ سرعت تکامل به تندی افزون‌تر می‌شود، گویی فشاری تازه و نیرومند بدان وارد می‌شود.»<ref>حیات: طبیعت، منشاء و تکامل آن، اپارین، ص۱۰۷</ref></blockquote>
=== جهت‌داری یا برگشت‌ناپذیری ===
در جریان تکامل، یک مسیر اصلی وجود دارد و مسیرهایی فرعی. مسیر اصلی، مسیری است که بستر اصلی رشد و کمال است. مسیرهای فرعی، نافرجام هستند و سرانجام به بن‌بست می‌رسند. برای مثال الان دیگر راه کمال حیوانات باز نیست، این جامعه انسانی است که راهش باز است. یا مثلا جریان‌های کهنه اجتماعی عمرشان سپری شده و هیچ شکوفایی جدیدی هم نخواهند داشت.<ref>[https://drive.google.com/file/d/1NlLllUh4gWC-jWemPfuQ4QD4F1s99Fw4/view تبیین جهان، مسعود رجوی، ج۶، ص۱۱]</ref>
اپارین گفته است:<blockquote>«ما در جهانی زندگی می‌کنیم که پیوسته و بلاانقطاع تحول پیدا می‌کند. تکامل، پروسه برگشت‌ناپذیری است. از این‌رو غالبا به تیر زمان تشبیه می‌شود که فقط در یک جهت سیر می‌کند. ولی ما باید در پرتو دانش کنونی خود، این تصویر را کهنه تلقی کنیم. سرعت تکامل همیشه افزایش می‌یابد. از این‌رو بهتر است با یک موشک مقایسه شود که سرعت خود را در طی مراحلی،‌ افزایش می‌دهد.»<ref>حیات: طبیعت، منشاء و تکامل آن، اپارین، ص۱۰۷</ref></blockquote>
=== تطبیق یا وحدت ===
در جریان تکامل، با افزایش مناسبات و ارتباطات بین پدیده نوتر با محیط، روزبه‌روز سیستم‌های کاراتر، منطبق‌تر و فعال‌تر، با روابطی هرچه مستحکم‌تر با محیط، عرضه می‌شوند که سلطه بیشتری بر محیط دارند. پدیده‌هایی که به دلیل تفصیل و گستردگی روابط و اجزای آن‌ها، یا به دلیل همان پیچیدگی، با محیط متحدتر و درنتیجه مسلط‌ترند. بنابراین انطباق به معنی وحدتی هرچه گسترده‌تر و پیوندی هرچه محکم‌تر با محیط پیرامون است، که کارآیی، صحت، دقت عمل، بقا و سلطه هرچه بیشتری را برای پدیده نوتر تامین می‌کند.<ref>[https://drive.google.com/file/d/1_Fffoe7CSIebsFqolZmlKrv5xJITF2-z/view تبیین جهان، مسعود رجوی، ج۸، ص۱۴]</ref>


== گلچین جملات برای استفاده ==
== گلچین جملات برای استفاده ==

نسخهٔ ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۰۰

تکامل ی

تعریف تکامل

همه چیز در این جهان پیوسته در حرکت است. برخی از دگرگونی‌ها بسیار منظم روی می‌دهند. برای مثال تغییرات دوره‌ای گردش روز و شب، که چرخش زمین حول محور خود مسبب آن است. درست وضع مشابهی در مورد جزر و مد صادق است که جاذبه‌ی ماه موجب آن است. گسترده‌تر از آن‌ها دگرگون شدن فصل‌های سال است که به گردش سالانه‌ی زمین به گرد خورشید مربوط می‌شود. دگرگونی‌های دیگری هستند که به طور نامنظم روی می‌دهند. مانند: جابجایی قاره‌ای، شدت سرمای زمستان در سال‌های گوناگون، دگرگونی‌های جوی غیردوره‌ای یا دوره‌های شکوفایی اقتصادی در یک کشور. تغییرات نامنظم را اساسا از قبل نمی‌توان پیش‌بینی کرد. چون آن‌ها تحت تاثیر اتفاقات گوناگون قرار می‌گیرند. اما تغییراتی هم وجود دارند که به طور دائم ادامه می‌یابند و به نظر می‌رسند که دارای جهت هستند. این دگرگونی‌ها را تکامل می‌نامند.[۱]

تکامل بیولوژیک

تکامل در بیولوژی، به پروسه‌ای اطلاق میشود که بر اساس آن، جمعیت گونه‌ها با ویژگی‌های برتر وراثتی افزایش می‌یابند و از نسلی به نسل بعدی منتقل می‌شوند. در طول زمان این ویژگی‌ها به گونه جانوری کمک می‌کنند که به تعداد بیشتری نسبت به گونه‌های رقیب تکثیر و در جمعیت بر آنها تسلط بیابند. اتفاق افتادن این پروسه در مدت‌های طولانی می‌تواند پدید آمدن موجودات جدید را توضیح دهد.[۲] یک روند توسعه، که در آن یک عضو یا ارگانیزم به واسطه تفصیل اجزایش، بیش از پیش پیچیده‌تر می‌شود.[۳]

نظریه تکاملی داروین

نظریه تکاملی لامارک

قواعد تکامل

پیچیدگی یا گذار مداوم از کهنه به نو

در مسیر تکامل، اشکال ساده، به‌طور مستمر به اشکال پیچیده و پیچیده‌تر تبدیل میشوند. که یکی از ترتیبات و بلکه مهم‌ترین ترتیب و قاعده تکاملی، پیچیدگی یا جانشین‌سازی مداوم اشکال نو و بهتر، به‌جای اشکال کهنه‌تر و پست‌تر است.[۴] در این رابطه ففر گفته است:

«واقعیت اساسی درباره آن فرایند و جریان خلاقی که در ظلمت ابر نخستین ریشه زد، آن است که پیوسته، تازگی و نویی از آن می‌زاید؛ چیزهایی پدیدار می‌شود که با آن‌چه در پیش بود، از بن متفاوت است. از اثر آن، نه تنها طرح‌ها و نقشه‌ها به وجود می‌آید، بلکه بغرنجی و تودرتویی نقش‌ها نیز تحقق می‌پذیرد. یا به دیگر سخن، ماده هر دم خود را در قالبی پیچیده‌تر جلوه‌گر می‌سازد؛ آن ابر نخستین تطور یافته است و جهان، دیگر به صورتی که داشت بازنخواهد گشت.»[۵]

اپارین نوشته است:

«هنگامی که شکل نویی از حرکت ماده به وجود می‌آید، اشکال کهنه طبعا به موجودیت خود ادامه می‌دهند، اما آن‌ها فقط نقش ناچیزی در پیشرفت بعدی دارند. زیرا با سرعتی رشد می‌کنند که از سرعت شکل جدیدتر، بسیار آهسته‌تر است.»[۶]

شتاب یا سرعت روزافزون جریان تکامل

جریان تکامل با سرعت ثابت و یکنواخت نیست، بلکه با افزایش سرعت یا شتاب همراه است. یعنی هرچه در جریان تکامل پیش می‌رویم، سرعت تحولات بیشتر می‌شود. به عبارت دیگر، مدت زمان مرحله بعدی از مدت زمان مرحله قبلی بسیار کوتاه‌تر است. یعنی با گذار از مراحل مختلف و پیچیده‌تر شدن تدریجی اشکال، سرعت تحولات هم به نحو بارزی افزایش پیدا می‌کند. اگر در یک مرحله، فرضا هزار میلیون سال احتیاج است، مرحله بعدی خیلی کمتر از این وقت می‌گیرد. اگر آغاز مرحله تکامل معدنی حدود ۱۳میلیارد و ۷۰۰ میلیون سال پیش بوده، مرحله بعدی آن یعنی آغاز مرحله تکامل زیستی ۵۰۰ میلیون سال پیش و به ترتیب آغاز مرحله تکامل اجتماعی حدود ۱۰ هزار سال پیش بوده است.[۷] اپارین گفته است:

«هنگامی که شکل جدیدی از سازمان‌بندی و حرکت ماده در جریان تکامل پدید می‌آید، آهنگ سرعت تکامل به تندی افزون‌تر می‌شود، گویی فشاری تازه و نیرومند بدان وارد می‌شود.»[۸]

جهت‌داری یا برگشت‌ناپذیری

در جریان تکامل، یک مسیر اصلی وجود دارد و مسیرهایی فرعی. مسیر اصلی، مسیری است که بستر اصلی رشد و کمال است. مسیرهای فرعی، نافرجام هستند و سرانجام به بن‌بست می‌رسند. برای مثال الان دیگر راه کمال حیوانات باز نیست، این جامعه انسانی است که راهش باز است. یا مثلا جریان‌های کهنه اجتماعی عمرشان سپری شده و هیچ شکوفایی جدیدی هم نخواهند داشت.[۹]

اپارین گفته است:

«ما در جهانی زندگی می‌کنیم که پیوسته و بلاانقطاع تحول پیدا می‌کند. تکامل، پروسه برگشت‌ناپذیری است. از این‌رو غالبا به تیر زمان تشبیه می‌شود که فقط در یک جهت سیر می‌کند. ولی ما باید در پرتو دانش کنونی خود، این تصویر را کهنه تلقی کنیم. سرعت تکامل همیشه افزایش می‌یابد. از این‌رو بهتر است با یک موشک مقایسه شود که سرعت خود را در طی مراحلی،‌ افزایش می‌دهد.»[۱۰]

تطبیق یا وحدت

در جریان تکامل، با افزایش مناسبات و ارتباطات بین پدیده نوتر با محیط، روزبه‌روز سیستم‌های کاراتر، منطبق‌تر و فعال‌تر، با روابطی هرچه مستحکم‌تر با محیط، عرضه می‌شوند که سلطه بیشتری بر محیط دارند. پدیده‌هایی که به دلیل تفصیل و گستردگی روابط و اجزای آن‌ها، یا به دلیل همان پیچیدگی، با محیط متحدتر و درنتیجه مسلط‌ترند. بنابراین انطباق به معنی وحدتی هرچه گسترده‌تر و پیوندی هرچه محکم‌تر با محیط پیرامون است، که کارآیی، صحت، دقت عمل، بقا و سلطه هرچه بیشتری را برای پدیده نوتر تامین می‌کند.[۱۱]

گلچین جملات برای استفاده

حیوانی که متکامل‌تر است،‌ در نبرد تنازع بقا پیروز می‌شود. این همان مضمون قانون انتخاب طبیعی است. برخی زیست‌شناسان می‌گویند: هرچه درجه انطباق موجود زنده با شرایط محیط زیادتر باشد، متکامل‌تر است. مفهوم روشن‌تر انطباق این است که به چه میزان از اسارت و بندگی محیط آزاد شده باشد. به عنوان مثال، دایناسورهای عظیم‌الجثه با همه بزرگی، چون خونسرد بودند، درجه حرارت بدنشان تابع محیط بود و لذا بنده گرما و سرما بودند. در دنیای زنده نیز هرچه ارگانیزم و اندام‌ها کارکردهای موثرتری را ارائه بدهند، کامل‌ترند. به عنوان مثال می‌توان تکامل شُش را از جانوران پست تا جانوران عالی مطالعه کرد، که در نهایت به ساختمان شُش انسان می‌رسیم.[۱۲] انطباق جوهر تکامل است. هر پدیده‌ای که از توان انطباق بیشتر برخوردار باشد، در پله‌های بالاتری از نردبان تکامل قرار دارد.[۱۳]

منابع

  1. تکامل چیست، ارنست مایر، ص۳۰
  2. تکامل چیست؟
  3. تبیین جهان،‌ مسعود رجوی، ج۳، ص۵۰
  4. تبیین جهان، مسعود رجوی، ج۴، ص۱۴
  5. از کهکشان تا انسان، جان ففر، ص۱۳
  6. حیات: طبیعت، منشاء و تکامل آن، اپارین، ص۳۴۷
  7. تبیین جهان، مسعود رجوی، ج۵، ص۳۲
  8. حیات: طبیعت، منشاء و تکامل آن، اپارین، ص۱۰۷
  9. تبیین جهان، مسعود رجوی، ج۶، ص۱۱
  10. حیات: طبیعت، منشاء و تکامل آن، اپارین، ص۱۰۷
  11. تبیین جهان، مسعود رجوی، ج۸، ص۱۴
  12. تبیین جهان، مسعود رجوی، ج۳،‌ ص۵۳
  13. تبیین جهان، مسعود رجوی، ج۳، ص۵۵