کاربر:Omid/4صفحه تمرین

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۱۰ توسط Omid (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ستارخان (زاده ۱۲۴۵- درگذشت ۱۲۹۳) با نام اصلی ستار قره‌داغی از مبارزین جنبش مشروطه ایران ملقب به سردار ملی است. وی در برابر نیروهای دولتی ضدمشروطه در تبریز ایستاد. بعداز ظهر دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۲۸۹، قوای دولت مشروطه که جمعا سه هزار نفر می‌شدند،‌ به فرماندهی یپرم‌خان، باغ اتابک را محاصره کردند و به فاصله ۴ ساعت ۳۰۰ نفر از افراد حاضر در باغ کشته شدند.

کودکی و جوانی

ستار در ۲۸ مهر ۱۲۴۵ و در یک خانواده متوسط نیمه روستایی - نیمه شهری،‌ در قره‌داغ به دنیا آمد و در همان‌جا نشو و نمو یافت، به همین دلیل به او ستار قره‌داغی گفته می‌شود. پدرش حاج‌حسن از مردم قره‌داغ (ارسباران) بود. وی بزاز دوره‌گردی بود که از تبریز پارچه می‌خرید و در دهات ارسباران می‌فروخت. ستار چند بار به همراه پدر راه بین این دو شهر را پیموده بود. در این دوران نه به مکتب رفت و نه پیش کسی درس خواند.

حاج‌حسن ۴ پسر داشت. اسماعیل (از زن اولش)، غفار و ستار و عظیم (از زن دومش). غفار دکان کفشدوزی داشت و در سال ۱۳۳۰، موقع استیلای روس‌ها، در تبریز، به دستور شجاع‌الدوله به دار آویخته شد.[۱]

اسماعیل برادر بزرگتر ستارخان، دوست خود فرهاد را که از مخالفان و ناراضیان بود، و گهگاه مجبور می‌شد مانند دیگر یاران مبارز خود «نبی» و «کرم» از چشم ماموران تزاری پنهان شده و خود را به این سوی ارس بکشاند و در خانه اسماعیل پنهان شود. حاکم قره‌داغ، سرانجام به دوستی اسماعیل و فرهاد پی برد. سربازان حکومتی خانه اسماعیل را محاصره کردند. فرهاد کشته و اسماعیل را دستگیر و به تبریز فرستاده شد. وی سرانجام به دستور ولیعهد تبریز،‌ مظفرالدین میرزا، کشته شد.[۲]

مرگ اسماعیل ضربه‌ی روحی شدیدی بر پدر وارد آورد و همیشه می‌گفت:

«ستار باید خون اسماعیل را از قاجار بگیرد.»

بعد از مرگ اسماعیل، که حاج حسن دیگر نتوانست در قره‌داغ به کسب و کار بپردازد، در نتیجه خانواده ستار به تبریز مهاجرت کرد. در این زمان ستارخان حدود ۱۶ سال داشت.[۳]

ماجرای قاطرچی‌های ولیعهد

پیش از دوران مشروطیت، تبریز ولیعهدنشین ایران بود. ولیعهد صاحب دستگاه عریض و طویلی بود. خشونت قاطرچیان ولیعهد، که از مردمان شرور تشکیل یافته بودند،‌ زبانزد خاص و عام بود.

روزی بین آدمهای میرزامصطفی از خوانین حسن‌آباد، که یکی از دوستان پدر ستار بود، و قاطرچیان ولیعهد، زد و خوردی رخ می‌دهد، و یکی از قاطرچیان به دست صمدخان پسر میرزامصطفی کشته می‌شود. میرزامصطفی، صمدخان و برادرش احمدخان را روانه‌ی تبریز می‌کند،‌ و آنها پیش پدر ستارخان می‌آیند. حاج‌حسن آنها را به همراه ستارخان به باغ‌های کنار شهر می‌فرستد. قاطرچیان که از محل آنها خبردار می‌شوند، باغ را در محاصره می‌گیرند. زد و خورد شدیدی درمی‌گیرد. در این درگیری هر سه تن که زخمی شده بودند، دستگیر می‌شوند. قاطرچیان آنها را به عالی‌قاپو می‌برند.

زندان نارین قلعه

فرار از نارین قلعه

پانویس

  1. دو مبارز جنبش مشروطه، رحیم رئیس‌نیا، ص ۵
  2. قیام آذربایجان و ستارخان، ص ۴
  3. دو مبارز جنبش مشروطه، ص ۹