کاربر:Rah/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''روزبه عمادزاده'''(متولد۱۳ خرداد۱۳۵۹ در فرانسه) آهنگساز، تنظیم‌کننده، نوازنده، رهبر ارکستر و خواننده‌ ایرانی است. او از  اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران است. روزبه عمادزاده از ۱۱ سالگی نوازندگی پیانو را آغاز کرد و سپس در مدرسه‌ی موسیقی به تحصیل پرداخت. روزبه عماد‌زاده همچنین در نواختن سازهایی  چون گیتارباس، گیتار کلاسیک، درام تسلط دارد. روزبه عمادزاده از سال ۱۳۷۷ به مدت سه سال در کنسرت‌های متعدد با بندها و خوانندگانی چون عارف، منوچهر سخایی، مرتضا برجسته، عباس قادری و همچنین با بندهای آلمانی کار می‌نواخت اما دغدغه‌ی اصلی‌اش آهنگسازی و تنظیم بود. وی در سفر به پاریس با مرضیه و استاد محمدشمس آشنا شد و تصمیم گرفت تحصیل خود را در رشته‌ی موسیقی ادامه دهد اما به رغم پذیرش در یک دانشکده‌ی موسیقی معتبر از آن منصرف شده و به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست. او در زمستان ۱۳۷۹ به قاهره و سپس به بغداد رفته و به ارتش آزادی‌بخش ملی ایران پیوست. روزبه عمادزاده در سال‌های حضور خود در [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] ترانه‌ها و سرودهای بسیاری ساخته است که در سراسر جهان توسط مجاهدین خلق و هواداران آن‌ها و همچنین مردم ایران مورد توجه قرار گرفته است. ترانه‌ی مشهور «براندازم» از جمله ساخته‌های روزبه عمادزاده است.
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    = مهدی حسین پور
| تصویر                  = بهداد شاعر.JPG
| توضیح تصویر            =احمد شاملو(الف.بامداد)
| نام اصلی              =
| زمینه فعالیت          =
| ملیت                  =
| تاریخ تولد            = ۲۱ آذر ۱۳۰۴
| محل تولد              = [[تهران]]، خیابان صفی‌علیشاه
| والدین                = حیدر شاملو، کوکب عراقی
| تاریخ مرگ              = ۲ مرداد ۱۳۷۹
| محل مرگ                = کرج فردیس
| علت مرگ                =
| محل زندگی              =
| مختصات محل زندگی      =
| مدفن                  = امام‌زاده طاهر کرج
|در زمان حکومت          =
|اتفاقات مهم            = [[کودتای ۲۸ مرداد]]، [[انقلاب ضدسلطنتی]]
| نام دیگر              = الف. بامداد
|لقب                    =
| سال‌های نویسندگی        =
|سبک نوشتاری            =
|مقاله‌ها                =
|نمایشنامه‌ها            =
|فیلم‌نامه‌ها              =
|تخلص                    =
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=
| شریک زندگی            = آیدا سرکیسیان
|تحصیلات                  =
|دانشگاه                =
|استاد                 =
|علت شهرت              = اشعار، ترجمه‌‌ها، [[کتاب کوچه]]
| تأثیرگذاشته بر        = شاعران پس از خود
| تأثیرپذیرفته از       = نیما یوشیج
| دانلود صوتی        =
| جوایز                  =
}}


== کودکی روزبه عمادزاده ==
'''بهداد''' با نام اصلی مهدی حسین‌پور (متولد ۱۳۴۵) از شاعران مقاومت ایران بود. بهداد در شهر ری به دنیا آمد. نام پدرش محمد و نام مادرش صدیقه بود. پدر بهداد یک کشاورز بود که به دلیل پیری و ناتوانی به میوه‌فروشی روی آورده بود. بهداد دوران ابتدایی را در شهر ری به پایان برد و هنگامی که وارد مرحله‌ راهنمایی شده بود [[انقلاب ضدسلطنتی]] رخ داد. بهداد در جریان انقلاب با فعایت‌های سیاسی آشنا شده و به فعالان دانش‌آموزی مجاهدین خلق پیوست. او که قلم زیبا و خیال‌انگیزی داشت از قریحه‌ی خود در این راه بهره می‌گرفت و در کار نوشتن مقالات یا روزنامه‌های دیواری فعال بود. وی همچنین در کشیدن نقاشی مهارت و ذوق داشت. بهداد از همان زمان سرودن شعر را آغاز کرد. با شروع [[فاز سیاسی فاز نظامی|فاز نظامی]] و مقاومت مسلحانه ارتباط او با [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] خلق قطع شد. بهداد؛ مهدی حسین‌پور سرانجام خود را به منطقه مرزی رسانده و به گردان‌های رزمی سازمان مجاهدین خلق پیوست. بهداد؛ مهدی حسین‌پور سرانجام در [[عملیات فروغ جاویدان]] به شهادت رسید.
روزبه عمادزاده در شهر Clermont-Ferrand  در استان puy de dome  در تاریخ ۱۳ خرداد ۵۹ بدنیا آمد. پدر و مادر او برای ادامه‌ی تحصیلات به فرانسه نقل مکان کرده بودند. آنها در سال ۱۳۶۰ به صورت حرفه‌ای به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوستند. روزبه عماد‌زاده در سال ۱۳۶۶ به همراه پدر و مادر خود و برادر کوچکترش موسی به عراق رفت. شش سال بعد پس از آغاز جنگ خلیج و بمباران‌ها به دلیل ناامنی شرایط مجددا به فرانسه بازگشت و تحت سرپرستی عموی خود در فرانسه قرار گرفت. در این زمان تمامی کودکانی که به همراه پدر و مادر خود در عراق به سر می‌بردند به دلیل ناامنی شرایط عراق به کشورهای اروپایی منتقل شدند. روزبه عمادزاده پس از مدتی از فرانسه به آلمان رفت و در آنجا به ادامه‌ی تحصیل و فعالیت‌های هنری و آموزش موسیقی پرداخت.


== آموزش موسیقی ==
== خاطراتی از هم‌رزمان بهداد ==
روزبه عماد زاده از حدود ۱۰ سالگی به نوازندگی پیانو روی آورد. به دلیل علاقه‌ی خاصی که به موسیقی داشت هم‌زمان با تحصیل، در مدرسه موسیقی Rheinishe Musikschule  نوازندگی پیانو و تئوری پایه‌ی موسیقی را بصورت آکادمیک آموخت. وی پس از مدتی درس را به طور کامل کنار گذاشته و به صورت حرفه‌ای به موسیقی روی آورد. روزبه‌ عمادزاده پس از مدتی به دومین ساز خود «گیتار باس» روی آورد. او در پاسخ به اینکه علت علاقه‌ی خاص وی به گیتار باس چیست گفته است:<blockquote>«گیتار باس، نبض ارکستر است، ریتم و هارمونی را یکجا دارد. شما می‌تواند با تغییر یک نت در باس، کل هارمونی را دگرگون کنید»</blockquote>روزبه عمادزاده از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۰ در کنسرت‌های مختلف با بندها و خوانندگان مختلف پاپ ایرانی مثل عارف، منوچهر سخایی، مرتضا برجسته، عباس قادری و همچنین با بندهای آلمانی که موسیقی کاور اجرا می‌کردند به نوازندگی گیتار باس پرداخت. او همچنین مدتی در ۲ نایت‌کلاب نوازندگی پیانو می‌کرد...


روزبه‌ عمادزاده اغلب این فعالیت‌ها را اجباری برای کسب درآمد و گذران زندگی دانسته و اشتیاق و دغدغه‌ی اصلی خود را در تمامی این سال‌ها  آهنگسازی و تنظیم برای ارکستر می‌داند.


روزبه عمادزاده در سال ۱۳۷۸ در سفری به پاریس با بانو [[مرضیه]] آشنا شد و به دلیل استعداد و اشتیاقش به موسیقی مورد توجه مرضیه قرار گرفت و مدتی در پاریس ماند. او در همین دوران در کار و رابطه‌‌ی نزدیک با مرضیه و استاد محمد شمس، موسیقیدان برجسته ایرانی قرار داشته و از آموزش‌های آن‌ها بهره جست.


روزبه‌ عمادزاده پس از این دوران بود که مجددا  به فکر ادامه تحصیل در رشته‌ی موسیقی افتاده و تصمیم گرفت به دانشکده موسیقی برود اما به رغم اینکه در امتحان ارزیابی برای ورود به دانشکده‌ی موسیقی قبول شد اما از تصمیم خود منصرف شد و راه مبارزه و پیوستن به ارتش آزادی‌بخش برای مبارزه با رژیم آخوندی را انتخاب کرد.
سال ۱۳۶۴ پیوست


== پیوستن به ارتش آزادی‌بخش  ==
== نامه بهداد به مادرش ==
روزبه عماد‌زاده در روزهای آخر زمستان ۱۳۷۹ به قاهره سفر کرد. سپس از آنجا به بغداد آمد و به [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران]] پیوست. در ارتش آزادیبخش او در کنار آموزش‌های نظامی و  مسئولیت‌هایی که عهده‌دار بود کماکان به موسیقی نیز می‌پرداخت و توانست در فاصله‌ای سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۲ چهار اثر بدون کلام و دو ترانه بسازد.
مهدی حسین‌پور (بهداد) در نامه‌ای خطاب به مادرش می‌نویسد:<blockquote>روي سنگ مزارم بي‌شك مي‌نويسند:


روزبه عمادزاده پس از جنگ دوم خلیج و تمرکز مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف به همراه برخی دیگر از هنرمندان اشرف چون استاد کامیار ایزدپناه و همایون تجلی تقریبا به صورت حرفه‌ای در نهاد موسیقی و سرود سازمان مجاهدین خلق ایران مشغول به کار شد.
«شهادت در آستانهٌ فتح دروازه‌هاي تهران»


=== موسیقی در اشرف ۱ ===
اما من در فراموشي نخواهم مرد، باز هم آسمان جواديه و شوش و ري را با بادباكهاي رنگين رؤياهايم تزيين مي‌كنم و همراه عشقهاي خودم زندگي مي‌كنم. با هم با رضا و علي به تاراج باغهاي ورامين مي‌رويم وبا دستاني پر از گيلاس و ياس خواب كوچه‌باغهاي ساكت آن‌را در انبوه خنده‌هايمان آشفته مي‌كنيم. خوابهايم هنوز آشفتهٌ رقص عرياني ماهي سرخ بلور خانه‌مان است. باز هم ظهرهاي تابستان در سايهٌ بازارچهٌ كاروانسرا دوقلو، داستانهاي خيال‌انگيز اكبر را گوش مي‌دهم.
او در [[قرارگاه اشرف|اشرف یک]] این دوره از فعالیت‌های خود روی دو موضوع متمرکز بود. یکی کارهای یکی کارهای اعتراضی و سیاسی عطف به مسائل ایران و رنج و درد مردم و فراخوان به مبارزه و حرکت و دیگری تنظیم موسیقی برای مراسم و مناسبت‌های که در اشرف اجرا می‌شد.


روزبه عمادزاده در سال ۱۳۸۷ چند ماه قبل از محاصره‌ی کامل اشرف توسط مزدوران عراقی جمهوری اسلامی، او سرود اشرف را ساخت که یک کار ارکسترال با اجرای گروه کر بود.  
هرگز در فراموشي نمي‌ميرم.


در حمله‌ی ۶-۷ مرداد مزدوران عراقی به اشرف که مجاهدین بدون سلاح در مقابل چماق‌ها و گلوله‌های مزدوران مقاومت می‌کردند، در شرایط جنگی که بر قرارگاه اشرف حکم‌فرما بود به ساختن ترانه‌های کوتاه و سریع پرداخت. این نوع کار، یک بدعت بود که جمع هنرمندان مجاهدین خیلی سریع به وقایع و صحنه‌های مقاومت و رنج و حماسه‌هایی که بود پاسخ هنری می‌دادند.  
هنوز لذت پرسه‌زدن توي كوچه‌هاي خاني‌آباد... روي دلم باقي مانده.


یکی از برجسته‌ترین این ترانه‌ها، ترانه پیکر بی‌شکست بود. این ترانه با توجه به مقاومت مجاهدین بدون سلاح در برابر تیر و تبر و حملات مزدوران رژیم ایران ساخته شده و در سراسر جهان از طرف هواداران مجاهدین با استقبال زیادی مواجه شد. این ترانه‌ بعدها توسط [[مرجان]] هنرمند مشهور ایران نیز اجرا شد. ترانه‌ی پیکر بی‌شکست با این مطلع آغاز می‌شد:
كوچه‌هايي كه الان در حصار فقر و فساد و جنگ دچار نفرين و عذاب دجالان، هر شب و روز در هذياني سخت زندگي مي‌كنند.</blockquote>
 
تیر زدی تبر زدی بر تن بی‌سپر زدی
 
این تن خونچکان من از شرفم نشانه شد
 
همچنین در حمله‌ی ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ روز بعد از شهادت [[صبا هفت‌ برادران]]، ترانه «خواهرم خدانگهدار» را ساخت و اجرا کرد. او همچنین در این دوران نوع جدیدی از کار‌ها را آغاز کرد که پاسخ‌های سیاسی با کلام موزون و شعرگونه  به عناصر وابسته به رژیم ایران بود که در خارج از ایران با لابی‌گریی و شیطان سازی علیه مجاهدین خلق فعالیت می‌کنند.
 
از جمله‌این کارها می‌توان از این ترانه‌ها نام برد:
 
بی‌پرده، ویروس سبز، عجب داستانی داریم، حکایت دریا و سگ، کلکسیون و...
 
== انتقال به لیبرتی ==
در اثنای انتقال مجاهدین از اشرف به لیبرتی بسیاری از تجهیزات مربوط به استودیو و ضبط موسیقی هنرمندان اشرفی توسط  مزدوران عراقی وابسته‌ به رژیم ایران ضبط یا دزدیده شد و آنها نتوانستند تجهیزات خود را به لیبرتی منتقل کنند. با این همه روزبه‌عمادزاده در لیبرتی نیز با مینیمم امکانات ساخت و تولید موسیقی را به کمک دوستان خود ادامه داد.
 
=== موسیق در لیبرتی ===
از جمله‌ مشهورترین اثر وی در لیبرتی ترانه‌ی «روز حساب» بود. درست پس از موشک‌باران هفتم آبان در حالی که نیمی از پایگاه لیبرتی توسط موشک‌های غول‌پیکر رژیم ایران با خاک یکسان شده بود او به ساخت ترانه‌یی به نام روز حساب پرداخت که در آن رژیم ایران را تهدید به روز انتقام می‌کرد. شعر این ترانه شب موشک‌باران تا صبح در شرایطی کاملا جنگی و در سنگر، سروده شده و به سرعت ساخته و تنظیم شد.  این ترانه دو روز پس از این موشک‌باران در حالی که هوادارن مجاهدین خلق به شدت نگران وضعیت مجاهدین در این قرارگاه بودند، بر روی ویرانه‌های پایگاه لیبرتی اجرا شده و از سیمای آزادی پخش شد. 
 
=== شعر ترانه‌ی روز حساب ===
'''اینجا آغاز پایان توست'''
[[پرونده:روزبه عمادزاده - روز حساب.jpg|جایگزین=:روزبه عمادزاده در حال اجرای ترانه‌ی روز حساب|بندانگشتی|:روزبه عمادزاده در حال اجرای ترانه‌ی روز حساب]]
'''این کانون ترس پنهان توست'''
 
'''باروی سرسخت رزم ما'''
 
'''بنگر اینجا گورستان توست!'''
 
چون توفان پرشتاب
 
در راه است این انقلاب
 
ای شه‌شیخ ذلیل
 
می‌آید روز حساب
 
 
صدای مادران بی‌صدایم
 
از این‌جا تا اوین ره می‌گشایم
 
چه باک از داغ و دشنه، تیغ و تهمت
 
که من با درد مردم آشنایم
 
خوشا که در ره آزادی خلق
 
همیشه من نخستین خون‌بهایم
 
منم آن باغ پیوسته شکوفا
 
ز خون شرحه شرحه لاله‌هایم
 
ای بی‌فرجام در احتضار
 
تا من هستم کی داری قرار
 
ای تو ایران را دشمن‌ترین
 
هرچه در چنته داری بیار
 
از جمله‌ کارهای او در لبیرتی: یکان یکان شویم، با مریم، هزار اشرف می‌سازیم
برجسته ‌ترین کار او در لیبرتی، اثری بود که ۲ روز بعد از موشک‌باران ۷ آبان منتشر شد با نام روز حساب... که بر روی خرابه‌‌های بجامانده از موشک‌باران بصورت ویدیو منتشر شد.
بخش دیگری از کارهای روزبه عماد، آهنگهایی بود که ۱۴ سالی که در عراق بود بصورت آنلاین با هنرمندانی چون زنده‌یاد آندرانیک و زنده‌یاد مرجان، امیر آرام، آیدا جباری و گیسو شاکری تهیه می‌شد
از جمله ترانه‌هایی که آندرانیک برای روزبه ساخت: مرد نستوه، مسافر، جای تو خالی و...
اجرای مشترک با مرجان: بخوان برای آزادی ایران
کارهایی که روزبه عماد برای مرجان ساخت و تنظیم کرد: آرزو (ساخت و تنظیم)، اعجاز (ساخت و تنظیم)، فریاد بی‌صدا(تنظیم)، چی‌بگم (تنظیم) و یادگاری، که یک ریمیکس از کارهای خاطره‌انگیز مرجان بود و خیلی مورد استقبال قرار گرفت و همچنان شنوندگان بسیاری دارد
کارهایی که روزبه عماد برای آیدا جباری ساخت و تنظیم کرد: دختر ایران، بیابذاریم هرچی که داریم، با مریم
او در اردیبهشت ۱۳۹۵ در جریان هجرت مجاهدین از عراق به آلبانی به تیرانا رفت.
خارج شدن از محاصره و محدودهایی که مشخصا در زمینه‌ی امکانات و تجهیزات فنی تولید موسیقی تاقبلش وجود داشت فرصت خوبی بود برای بازسازی برخی کارهای قبلی و همچنین تولید آثار جدید در مداری متفاوت
یکی از برجسته‌ترین کارها در موسیقی اعتراضی ایران در سال ۱۳۹۶ و در تقدیر قیام مردم ایران در آن سال توسط روزبه بر روی شعری از احسان رحمانی (الف.مهر) ساخته و اجرا شد با نام «براندازم» که پاسخی بود به اظهارات سیدمحمد خاتمی، آنجا که گفته بود این مردم برانداز نیستند و مطالبات صنفی دارند.  
در سال ۱۳۹۷ در سفری که زنده‌یاد مرجان به تیرانا داشت ترانه «میهنی میسازیم» بصورت مشترک توسط مرجان و روزبه اجرا و ویدئو کلیپ آن ضبط شد. این ویدیو بعد از درگذشت مرجان منتشر شد
ترانه دیگری بنام «اطمینان» در همان سفر ضبط شد ولی به دلیل اوضاع جسمی مرجان نیمه‌تمام ماند. این ترانه، در دومین سالروز درگذشت مرجان یعنی در ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ منتشر شد.
بخش دیگری از فعالیت‌های روزبه عماد در زمینه موسیقی، تهیه موسیقی تیتراژ و موسیقی متن برای گردهمایی‌های مقاومت و همچنین برای برنامه‌های تلویزیون سیمای آزادی است.
همینطور اجراهای زنده با ارکسترهای کلاسیک و بند در مراسم و برنامه‌های مقاومت ایران که تنظیم قطعات و هدایت ارکستر بر عهده‌ی او بوده.
در این رابطه میتوان به برنامه‌ی نوروز ۱۳۹۷ که قرار بود توسط تروریست‌های جمهوری اسلامی منفجر شود اشاره کرد و برنامه‌ای که مایک پمپئو میهمان مجاهدین ساکن اشرف بود و...
او در آلبانی از سال ۱۳۹۵ تا به امروز  مجموعا بالغ بر ۱۵۰ قطعه موسیقی شامل سرود و ترانه و رپ و قطعات بدون کلام... ساخته و تنظیم کرده است
 
ترانه شناسی

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۱

مهدی حسین پور
بهداد شاعر.JPG
احمد شاملو(الف.بامداد)
زادروز ۲۱ آذر ۱۳۰۴
تهران، خیابان صفی‌علیشاه
پدر و مادر حیدر شاملو، کوکب عراقی
مرگ ۲ مرداد ۱۳۷۹
کرج فردیس
جایگاه خاکسپاری امام‌زاده طاهر کرج
رویدادهای مهم کودتای ۲۸ مرداد، انقلاب ضدسلطنتی
نام(های)
دیگر
الف. بامداد
شریک(های)
زندگی
آیدا سرکیسیان
دلیل سرشناسی اشعار، ترجمه‌‌ها، کتاب کوچه
اثرگذاشته بر شاعران پس از خود
اثرپذیرفته از نیما یوشیج

بهداد با نام اصلی مهدی حسین‌پور (متولد ۱۳۴۵) از شاعران مقاومت ایران بود. بهداد در شهر ری به دنیا آمد. نام پدرش محمد و نام مادرش صدیقه بود. پدر بهداد یک کشاورز بود که به دلیل پیری و ناتوانی به میوه‌فروشی روی آورده بود. بهداد دوران ابتدایی را در شهر ری به پایان برد و هنگامی که وارد مرحله‌ راهنمایی شده بود انقلاب ضدسلطنتی رخ داد. بهداد در جریان انقلاب با فعایت‌های سیاسی آشنا شده و به فعالان دانش‌آموزی مجاهدین خلق پیوست. او که قلم زیبا و خیال‌انگیزی داشت از قریحه‌ی خود در این راه بهره می‌گرفت و در کار نوشتن مقالات یا روزنامه‌های دیواری فعال بود. وی همچنین در کشیدن نقاشی مهارت و ذوق داشت. بهداد از همان زمان سرودن شعر را آغاز کرد. با شروع فاز نظامی و مقاومت مسلحانه ارتباط او با سازمان مجاهدین خلق قطع شد. بهداد؛ مهدی حسین‌پور سرانجام خود را به منطقه مرزی رسانده و به گردان‌های رزمی سازمان مجاهدین خلق پیوست. بهداد؛ مهدی حسین‌پور سرانجام در عملیات فروغ جاویدان به شهادت رسید.

خاطراتی از هم‌رزمان بهداد

سال ۱۳۶۴ پیوست

نامه بهداد به مادرش

مهدی حسین‌پور (بهداد) در نامه‌ای خطاب به مادرش می‌نویسد:

روي سنگ مزارم بي‌شك مي‌نويسند:

«شهادت در آستانهٌ فتح دروازه‌هاي تهران»

اما من در فراموشي نخواهم مرد، باز هم آسمان جواديه و شوش و ري را با بادباكهاي رنگين رؤياهايم تزيين مي‌كنم و همراه عشقهاي خودم زندگي مي‌كنم. با هم با رضا و علي به تاراج باغهاي ورامين مي‌رويم وبا دستاني پر از گيلاس و ياس خواب كوچه‌باغهاي ساكت آن‌را در انبوه خنده‌هايمان آشفته مي‌كنيم. خوابهايم هنوز آشفتهٌ رقص عرياني ماهي سرخ بلور خانه‌مان است. باز هم ظهرهاي تابستان در سايهٌ بازارچهٌ كاروانسرا دوقلو، داستانهاي خيال‌انگيز اكبر را گوش مي‌دهم.

هرگز در فراموشي نمي‌ميرم.

هنوز لذت پرسه‌زدن توي كوچه‌هاي خاني‌آباد... روي دلم باقي مانده.

كوچه‌هايي كه الان در حصار فقر و فساد و جنگ دچار نفرين و عذاب دجالان، هر شب و روز در هذياني سخت زندگي مي‌كنند.