کاربر:RezaMehrani/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
  بنا به گفته[[احمد کسروی]] در تاریخ 18 ساله آدربایجان این یکیازاندوهناکترین داستانهای تاریخ مشروطه است و چون تلخترین میوه تباهکاریهای سررشته داران بوده نگزارده اند که چگونگی آن براستی شناخته شودوتا توانسته اند پرده روی آن کشیده‌اند  «تاریخ 18 ساله آدربایجان صقخه 127 گفتار دهم».
  بنا به گفته[[احمد کسروی]] در تاریخ 18 ساله آدربایجان این یکیازاندوهناکترین داستانهای تاریخ مشروطه است و چون تلخترین میوه تباهکاریهای سررشته داران بوده نگزارده اند که چگونگی آن براستی شناخته شودوتا توانسته اند پرده روی آن کشیده‌اند  «تاریخ 18 ساله آدربایجان صقخه 127 گفتار دهم».


  ''زمینه حمله به پارک اتابک''
  ''پیش زمینه حمله به پارک اتابک''
بعد از ورود نیروهای مجاهدان مشروطه به تهران در سال ۱۲۸۸ نیروهای مجاهد تبریزی همراه ستارخان سردار ملی در[[پارک اتابک]] در محل فعلی سفارت روسیه و قوای باقرخان در عشرت اباد سکنی گزیدند.   
بعد از ورود نیروهای مجاهدان مشروطه به تهران در سال ۱۲۸۸ نیروهای مجاهد تبریزی همراه ستارخان سردار ملی در[[پارک اتابک]] در محل فعلی سفارت روسیه و قوای باقرخان در عشرت اباد سکنی گزیدند.   
بعد ازسقوط [[محمدعلی شاه قاجار]]اختلاف و درگیری بین گروهای مختلف که در فتح تهران دست داشتند بوجودامد. عده ای به سردستگی [[تقی زاده]] که از تبریز به تهران آمده بودگروهی را تشکیل دادند که به دسته [[انقلابیون]] مشهور شدند اینان در پی جذب نمایندگان تهران و سایرشهرها به جناح خود برآمدند. درمقابل اینان هم [[سردار اسعد بختیاری]] و عده ای دیگر دسته دیگری بنام [[اعتدالیون]] بوجود آوردند. کار کشاکش بین این جناح ها بالا گرفت و روزنامه های آنروز کشور هم هریک طرفدار یکی از این جناحها شده بودند و سیاست‌های آنان را تبلیغ می کردند.  سردستگان مجاهدان چند دسته بودند و هرکدام از آنان از جناحهای مختلف حمایت می کردند. این اختلاف‌ها و در گیری ها باعث شد که وزرا و رجال سیاسی  دستگاه استبدادی محمدعلی شاه که قبلاً در خدمت شاه مستبد بودند دوباره وارد میدان شوند ورشته کارهای حکومتی را بدست بگیرند و خود را به این و یا آن جناح منتسب کنند. اینان دسته های جانباز مجاهد را فدای خودخواهی و سیاهکاری خویش ساختند. بعد از سقوط استبداد محمد علی شاه ۵ کابینه تشکیل شد که آخرین باریعد ازدرگیری‌های مختلف بالاخره [[مستوفی الممالک]] به عنوان رئیس الوزرامنسوب گردیدو کابینه پنجم راپس از بر افتادن محمدعل شاه تشکیل داد. قبل از وی کابینه سپهداربه خاطر کشاکش ها بین اعتدالیون و انقلابیون نتوانسته بود کاری از پیش ببرد و لذاسقوط کرده بود  
بعد ازسقوط [[محمدعلی شاه قاجار]]اختلاف و درگیری بین گروهای مختلف که در فتح تهران دست داشتند بوجودامد. عده ای به سردستگی [[تقی زاده]] که از تبریز به تهران آمده بودگروهی را تشکیل دادند که به دسته [[انقلابیون]] مشهور شدند اینان در پی جذب نمایندگان تهران و سایرشهرها به جناح خود برآمدند. درمقابل اینان هم [[سردار اسعد بختیاری]] و عده ای دیگر دسته دیگری بنام [[اعتدالیون]] بوجود آوردند. کار کشاکش بین این جناح ها بالا گرفت و روزنامه های آنروز کشور هم هریک طرفدار یکی از این جناحها شده بودند و سیاست‌های آنان را تبلیغ می کردند.  سردستگان مجاهدان چند دسته بودند و هرکدام از آنان از جناحهای مختلف حمایت می کردند. این اختلاف‌ها و در گیری ها باعث شد که وزرا و رجال سیاسی  دستگاه استبدادی محمدعلی شاه که قبلاً در خدمت شاه مستبد بودند دوباره وارد میدان شوند ورشته کارهای حکومتی را بدست بگیرند و خود را به این و یا آن جناح منتسب کنند. اینان دسته های جانباز مجاهد را فدای خودخواهی و سیاهکاری خویش ساختند. بعد از سقوط استبداد محمد علی شاه ۵ کابینه تشکیل شد که آخرین باریعد ازدرگیری‌های مختلف بالاخره [[مستوفی الممالک]] به عنوان رئیس الوزرامنسوب گردیدو کابینه پنجم راپس از بر افتادن محمدعل شاه تشکیل داد. قبل از وی کابینه سپهداربه خاطر کشاکش ها بین اعتدالیون و انقلابیون نتوانسته بود کاری از پیش ببرد و لذاسقوط کرده بود  
خط ۲۵: خط ۲۵:
بر اثر فتنه انگيزي برخي افراد و از جمله نيروهاي سفارتخانه عثماني ؛ مجاهدين با اين امر مخالفت کردند و خلع سلاح را دون شأن خود مي ديدند.  مهلت دولتيان به پايان رسيد و حمله محاصره کنندگان پارک اتابک شروع شد. جنگي نابرابر درگرفت. ستارخان و باقرخان نيز که شرکت نکردن خود را ناجوانمردانه مي ديدند به دفاع کنندگان از پارک پيوستند که درجريان اين امر ستارخانه به شدت از ناحيه پا زخمي گرديد.بعدازظهر اول شعبان ۱۳۲۸ق قوای دولتی، که در مجموع سه هزار نفر می‌شدند به فرماندهی یپرم خان، یار قدیمی ستارخان در تبریز و رئیس نظمیه وقت باغ اتابک را محاصره کردند و پس از چندبار پیغام، هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز گشت. در این جنگ قوای دولتی از چند عراده توپ و تعدادی مسلسل شصت تیر استفاده کردند و به فاصله ۴ ساعت ۳۰۰ نفر از افراد حاضر در باغ کشته شدند. ستارخان راه پشت بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پله‌ها در یکی از راهروهای عمارت تیری به پایش اصابت کرد و مجروح شد و قادر به حرکت نبود. اندکی بعد قوای دولتی او را دستگیر کردند و وی ویارانش ناچار به خلع سلاح شدند
بر اثر فتنه انگيزي برخي افراد و از جمله نيروهاي سفارتخانه عثماني ؛ مجاهدين با اين امر مخالفت کردند و خلع سلاح را دون شأن خود مي ديدند.  مهلت دولتيان به پايان رسيد و حمله محاصره کنندگان پارک اتابک شروع شد. جنگي نابرابر درگرفت. ستارخان و باقرخان نيز که شرکت نکردن خود را ناجوانمردانه مي ديدند به دفاع کنندگان از پارک پيوستند که درجريان اين امر ستارخانه به شدت از ناحيه پا زخمي گرديد.بعدازظهر اول شعبان ۱۳۲۸ق قوای دولتی، که در مجموع سه هزار نفر می‌شدند به فرماندهی یپرم خان، یار قدیمی ستارخان در تبریز و رئیس نظمیه وقت باغ اتابک را محاصره کردند و پس از چندبار پیغام، هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز گشت. در این جنگ قوای دولتی از چند عراده توپ و تعدادی مسلسل شصت تیر استفاده کردند و به فاصله ۴ ساعت ۳۰۰ نفر از افراد حاضر در باغ کشته شدند. ستارخان راه پشت بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پله‌ها در یکی از راهروهای عمارت تیری به پایش اصابت کرد و مجروح شد و قادر به حرکت نبود. اندکی بعد قوای دولتی او را دستگیر کردند و وی ویارانش ناچار به خلع سلاح شدند
سرانجام با کشته شدن هيجده نفر از مجاهدين آذربايجان و مجروح شدن بيش از چهل نفر از آنان واقعه تأثر برانگيز پارک به پايان رسيد. بعد از دستگیری  ستارخان و باقرخان توسط قوای دولتی آنها به خانه صمصام السلطنه منتقل شده ومدتي آنجا توقف کردند و پزشکان به مداواي ستارخان پرداختند. اين واقعه تأثر همه مشروطه خواهان را برانگيخت. با پا درمياني مشروطه خواهان، مجاهدين دستگير شده آزاد شدند و با پرداخت حق السفر به آذربايجان بازگشتند. ستارخان و باقرخان در تهران ماندند. ستارخان خانه نشین شد و پزشکان حاذق برای مداوای پای او تمام تلاش خود را کردند، اما معالجات به جایی نرسید  سردار ملي  چهارسال پس از اين واقعه به دليل همان زخم تير درپاي با دلي پر خون در تاریخ ۲۸ ذی الحجه ۱۳۳۲هـ. ق (۲۵ آبان ۱۲۹۳ش/ ۱۶ نوامبر ۱۹۱۴م) در تهران درگذشت و در شهر ري دفن گرديد.
سرانجام با کشته شدن هيجده نفر از مجاهدين آذربايجان و مجروح شدن بيش از چهل نفر از آنان واقعه تأثر برانگيز پارک به پايان رسيد. بعد از دستگیری  ستارخان و باقرخان توسط قوای دولتی آنها به خانه صمصام السلطنه منتقل شده ومدتي آنجا توقف کردند و پزشکان به مداواي ستارخان پرداختند. اين واقعه تأثر همه مشروطه خواهان را برانگيخت. با پا درمياني مشروطه خواهان، مجاهدين دستگير شده آزاد شدند و با پرداخت حق السفر به آذربايجان بازگشتند. ستارخان و باقرخان در تهران ماندند. ستارخان خانه نشین شد و پزشکان حاذق برای مداوای پای او تمام تلاش خود را کردند، اما معالجات به جایی نرسید  سردار ملي  چهارسال پس از اين واقعه به دليل همان زخم تير درپاي با دلي پر خون در تاریخ ۲۸ ذی الحجه ۱۳۳۲هـ. ق (۲۵ آبان ۱۲۹۳ش/ ۱۶ نوامبر ۱۹۱۴م) در تهران درگذشت و در شهر ري دفن گرديد.
يار ديرين وي يعني باقرخان درجريان وقايع جنگ جهاني اول و هجرت دولت به سوي غرب کشور در منطقه قصرشيرين درقلعة محمدامين طالباني سکني گزيد، ولي اين شخص که فردي شرور بود به طمع اسلحه و اسبهاي سالار و با تحريک عوامل بيگانه، وي و هيجده نفر از همراهانش را به قتل رساند.
يار ديرين وي يعني باقرخان درجريان وقايع جنگ جهاني اول و هجرت دولت به سوي غرب کشور در منطقه قصرشيرين درقلعة محمدامين طالباني سکني گزيد، ولي اين شخص که فردي شرور بود به طمع اسلحه و اسبهاي سالار و با تحريک عوامل بيگانه، وي و هيجده نفر از همراهانش را به قتل رساند.([http://iichs.org/magazine/sub.asp?id=390&theme=Blue&magNumber=47&magID=50&magIMG=coverpage47.jpg 1])
http://iichs.org/magazine/sub.asp?id=390&theme=Blue&magNumber=47&magID=50&magIMG=coverpage47.jpg
    
    
تمام این حوادث ودسته بندی ها و توطئه ها از این بابت بود که سلاح رااز دست یک عده انسان شرافتمند که مشروطه را با خون خویش آبیاری کرده بودند بگیرند و آن‌ها را از چشم مردم بیاندازند. باخلع سلاح مجاهدان و رهبران مشروطه عوامل استبداد هر چه بیشتر دستاوردهای انقلاب مشروطه را بغما کردند و دوباره دستگاه استبداد را در شکل دیگر اینبار به اسم مشروطه را انداختند.
تمام این حوادث ودسته بندی ها و توطئه ها از این بابت بود که سلاح رااز دست یک عده انسان شرافتمند که مشروطه را با خون خویش آبیاری کرده بودند بگیرند و آن‌ها را از چشم مردم بیاندازند. باخلع سلاح مجاهدان و رهبران مشروطه عوامل استبداد هر چه بیشتر دستاوردهای انقلاب مشروطه را بغما کردند و دوباره دستگاه استبداد را در شکل دیگر اینبار به اسم مشروطه را انداختند.
۵

ویرایش