کاربر:RezaMehrani/صفحه تمرین

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو

خوش‌آمدید

Can't read Persian? Read this message in English or French

سلام «RezaMehrani»، به ایران‌پدیا خوش‌آمدید! از مشارکت شما سپاسگزارم. امیدوارم که از اینجا خوشتان بیاید و تصمیم به ماندن بگیرید. پیوندهای زیر صفحه‌های مفیدی هستند که خواندن آن‌ها به کاربران جدید توصیه می‌شود:

پنج اصل بنیادی ایران‌پدیا
آموزش سریع و خودآموز ویرایش در ایران‌پدیا
راهنمای ایران‌پدیا
شیوه‌نامه و ساختار مقاله
صفحه‌کلید فارسی (چگونه با حروف فارسی بنویسیم؟)
قهوه‌خانه (جایی برای گفتگو دربارهٔ مسائل فنی و سیاست‌های ایران‌پدیا یا پرسیدن سؤال)
ایران‌پدیا چه چیزی نیست و آشنایی با دانشنامه
راهنمای حق تکثیر
مقاله‌های برگزیده (مقاله‌های برگزیده ایران‌پدیا)
اگر نیاز به کمک برای آشنایی با دانشنامه ایران‌پدیا دارید نام خود را در فهرست شاگردان با ~~~~ ثبت نمایید.

توجه کنید: اگر برای نوشتن مقاله عجله دارید، لطفاً پیش از نوشتن آموزش‌های زیر را مشاهده کنید تا بیشتر با چم‌وخم کار آشنا شوید و در پایان ایران‌پدیا:ایجاد مقاله را مطالعه کنید.


 برای آشنایی با محیط ایران‌پدیا کلیک کنید!  برای آشنایی با یک مقالهٔ استاندارد کلیک کنید!  برای آشنایی با محیط ویرایش ایران‌پدیا کلیک کنید!  برای آشنایی بیشتر با محیط ایران‌پدیا کلیک کنید!
مکان دکمهٔ امضا

امیدوارم از ایران‌پدیانویس بودن لذت ببرید! لطفاً برای آزمایش از ایران‌پدیا:صفحه تمرین استفاده کنید و در صورتی که سؤال فنی پیرامون ویکی‌نویسی داشتید، به درخواست راهنمایی بروید، یا اینکه از من در صفحهٔ بحثم بپرسید. برای کسب راهنمایی پیرامون موضوعات علمی/دانشنامه‌ای به پرسش‌های متفرقه بروید.

فراموش نکنید که در صفحه‌های بحث و در انتهای هر پیام که می‌نویسید نام خود را با چهار علامت مدک امضا کنید (~~~~)، تا نام شما به همراه تاریخ به عنوان امضا درج شود. لطفاً به هیچ وجه در مقاله‌ها امضا نکنید.

باز هم خوش‌آمد می‌گویم. Qubad (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۲۱:۲۱ (CET)


'واقعه پارک اتابک' واقعه پارک اتابک و خلع سلاح مجاهدین مشروطه و زخمی شدن سردار ملی ستارخان درطی حمله نیروهای دولتی به این پارک که محل استفرار مجاهدین مشروطه تبریزی و شخص ستارخان بود به فاصله کوتاهی بعداز فتح تهران توسط مجاهدان مشروطه در بیست و چهارم جمادی الثانی و1327( سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۲۸۸ شمسی، ۱۳ ژوئیهٔ ۱۹۰۹) اتقاق افتاد. سردار ملی ایران بعدازگذشت ۴ سال ازاین ماجرا در تاریخ ۲۸ ذی الحجه ۱۳۳۲هـ. ق (۲۵ آبان ۱۲۹۳ش/ ۱۶ نوامبر ۱۹۱۴م) در تهران درگذشت و در شهر ري دفن گرديد

بنا به گفتهاحمد کسروی در تاریخ 18 ساله آدربایجان این یکیازاندوهناکترین داستانهای تاریخ مشروطه است و چون تلخترین میوه تباهکاریهای سررشته داران بوده نگزارده اند که چگونگی آن براستی شناخته شودوتا توانسته اند پرده روی آن کشیده‌اند  «تاریخ 18 ساله آدربایجان صقخه 127 گفتار دهم».
پیش زمینه حمله به پارک اتابک

بعد از ورود نیروهای مجاهدان مشروطه به تهران در سال ۱۲۸۸ نیروهای مجاهد تبریزی همراه ستارخان سردار ملی درپارک اتابک در محل فعلی سفارت روسیه و قوای باقرخان در عشرت اباد سکنی گزیدند. بعد ازسقوط محمدعلی شاه قاجاراختلاف و درگیری بین گروهای مختلف که در فتح تهران دست داشتند بوجودامد. عده ای به سردستگی تقی زاده که از تبریز به تهران آمده بودگروهی را تشکیل دادند که به دسته انقلابیون مشهور شدند اینان در پی جذب نمایندگان تهران و سایرشهرها به جناح خود برآمدند. درمقابل اینان هم سردار اسعد بختیاری و عده ای دیگر دسته دیگری بنام اعتدالیون بوجود آوردند. کار کشاکش بین این جناح ها بالا گرفت و روزنامه های آنروز کشور هم هریک طرفدار یکی از این جناحها شده بودند و سیاست‌های آنان را تبلیغ می کردند. سردستگان مجاهدان چند دسته بودند و هرکدام از آنان از جناحهای مختلف حمایت می کردند. این اختلاف‌ها و در گیری ها باعث شد که وزرا و رجال سیاسی دستگاه استبدادی محمدعلی شاه که قبلاً در خدمت شاه مستبد بودند دوباره وارد میدان شوند ورشته کارهای حکومتی را بدست بگیرند و خود را به این و یا آن جناح منتسب کنند. اینان دسته های جانباز مجاهد را فدای خودخواهی و سیاهکاری خویش ساختند. بعد از سقوط استبداد محمد علی شاه ۵ کابینه تشکیل شد که آخرین باریعد ازدرگیری‌های مختلف بالاخره مستوفی الممالک به عنوان رئیس الوزرامنسوب گردیدو کابینه پنجم راپس از بر افتادن محمدعل شاه تشکیل داد. قبل از وی کابینه سپهداربه خاطر کشاکش ها بین اعتدالیون و انقلابیون نتوانسته بود کاری از پیش ببرد و لذاسقوط کرده بود

نیروی مجاهدان چه در تهران و چه در شهرهای دیگر گروه انبوهی بودند.این نیروهای وطندوست و شجاع مورد خوشایند دولتهای بیگانه آنزمان مثل روسیه وانگلستان که در سیاست ایران دخیل بودندنبودندو این دولتها به جد دنبال نابودی این جانبازان راه آزادی و مشروطیت بودند. ترکیب این نیروها هم ناهمگون بود. عده‌ای از آنان از همان ابتدای پاگیری مقاومت و انقلاب به همراه سرداران آزادی بر علیه استبداد جنگیده بودند ولی عده‌ای دیگری بعد از پیروزی مجاهدین و فتح تهران به آن‌ها پیوسته بودند. .یکعده ای ازآنان که تحت حمایت سردار اسعد بختیاری و یپرم خان بودند از وضعیت خوبی برخودار بودند ولی بقیه همگی سرگردان روزگار خود می گذرانیدند واز سرنوشت و آینده خود آگاهی نداشتند. این وضعیت باعث سردرگمی آنان و دخیل بستن و پیروی کردن آنان از یکی از جناح های اعتدالیون و یا انقلابیون شده بود.

کشاکش واختلاف بین انقلابیون و سردار اسعد بختیاری که از در خفا از انقلابیون حمایت می‌کرداز یک‌سو و اعتدالیون از سوی دیگرکه از حمایت سپهدار برخوردار بود ادامه داشت. در این میان دو ترور سیاسی نقش تعیین کننده ای در بوجود آمدن حادثه پارک اتابک بازی کردند. در شب بیستم و جهارم تبرماه ۴ نفر از مجاهدان به منزل سید عبدالله بهبهانی ربخته واو را در مقابل چشمان بستگانش کشتند. کسروی معتقداست که این ترور بدستورتقی زاده توسط افراد وابسته به حیدر خان عمو اوغلی صورت گرفت . در ماجرای دوم که در شب نهم مرداد صورت گرفت هنگامیکه علی محمد خان تربیت و سید عبدالرزاق نامی د ر درشکه نشسته بودند در حین عبور از خیابان لاله‌زار در حوالی چهارراه مخبرالدوله توسط چند تن از مجاهدان وابسته به معزالسطان مورد سو ءقصد قرار گرفته و کشته شدند. و بنا به نوشته احمد کسروی در تاریح هیجده ساله آذربایجان صفحه ۱۳۲ این ترور سیاسی بدستوراعتدالیون درکین خواهی از انقلابیون صورت پذیرفت. بدنبال این ترورها ترس وناامنی جامعه را فراگرفت واین بهانه‌ای شدکه خلع سلاح مجاهدان در دستور کار دولت و مستوفی الممالک بعنوان رئیس الوزا قرارگیرد. دولتهای روس وانگلیس خواهان آن بودند که سلاح وابزار و ادوات جنگی از همه مجاهدین گرفته شودوآن‌ها پی کار خود فرستاده شوند. وقتی ستارخان و باقرخان با نیروهای خود به تهران آمدند و مردم استقبال شایانی ازآنها کردند. این استقبال مردمی از رهبران آزادی مورد خوشایند روسیه قرارنگرفت و به دولت فشار میاورد که ستارخان و بافرخان رااز تهران بیرون براند و به خارج از کشوربفرستد. سردار اسعد بختیاری و سپهدار هم ازآمدن سرداران آزادی ایران و قوایشان به تهران خرسند نبودند و لذا قبل از آمدن آنان تلگرافی به نجف فرستادند و از آخوند خراسانی و شیخ مازندرانی خواستند که ستار خان و باقر خان را به نجف فراخوانند. آنان در تلگراف خود نوشتند که اینان مایه شورش هستند و به دولت سرخم نمی کنند. زمانی که ستارخان و باقر خان در قزوین بودند تلگرافی ازاین آخوندهادریافت کردند که از آنان خواسته بودند که مستقیما ازهمان جا که هستند به نجف بیایند ولی ستارخان این دعوت را قبول نکرد وآنان بسوی تهران رفتند بعد از ورود به تهران ستارخان در پارک اتابک محل فعلی سفارت روسیه و باقرخان با افرادش درعشرت آباد سکنی گزیدند ستارخان از درگیری و اختلاف بین دسته های وابسته به اعتدالیون و انقلابیون بسیار دلگیر بود و خواهان حل اختلاف بین آنان بود ولی این کشاکشهاازسر چشمه دیگری آب می خوردونیرومندتراز آن بود که اوبتواندازآن جلوگیری کند ستارخان و و باقر خان و معزالسلطان و ضرغام السلطنه چهار تن از رهبران و مجاهدان مشروطه که در کشاکش مشروطه خواهی جانباری کرده بودند و مجلس شورای برخاسته ازانقلاب مشروطه را نتیجه جانبازیهای خود میدانشتند با هم همپیمان شدند که در مقابل دست اندازی عده‌ای نوررسیده به مجلس و انقلاب بایستند و لذا خواستار اخراج عده ای که بنطرشان عامل دسته بندی و کشاکش و اختلاف بودند از مجلس بودند.

مستوفي الممالک که تازه بر سر کار آمده بود برنامه دولتش راجلوگيري از هرج و مرج وايجادامنيت اعلام کرده بود راهکار خلع سلاح عمومی و استقرار نيروهاي مسلح رسمي در شهر تهران را بعنوان یک راه حل امنیتی اعلام کرده بود. مجاهدين تبريز و آذربايجان که پس از فتح تهران همراه سرداران آذربايجان در پارک اتابک سکني گزيده بودند انتخاب اول اين خلع سلاح بودند. اين امر بر مجاهدين تبريز گران آمد. چون برخي از نيروها همچون بختياريها و يا نيروهاي تحت امر يپرم خان ارمني (هرچند که رئيس وقت نظميه تهران بود) از اين امر مستثني شدند، آنان اين امر را توطئه اي جهت تضعيف جناح آذربايجاني مي دانستند، ولي دمکراتها و سردار اسعد و يپرم خان اصرار بر آن داشتند. نمايندگان هيئت دولت در نشستي هفت ساعته با ستارخان و باقرخان توانستند نظر مثبت اين دو را جلب کنند.

در اين جلسه مقرر شد علاوه بر اين که پول سلاح را دولت بپردازد مواجب عقب افتاده مجاهدين نيز في المجلس پرداخت گردد. گزارش رسمی و دولتی از واقعه پارک اتابک : در یک سند رسمی دولتی گزارشی ازواقعه پارک اتابک که براي متحصنين تلگرافخانه تبريز ارسال شده و رونوشت آن براي انجمنهاي ايالتي و ولايتي ساير شهرها ارسال گرديده است چگونگی این واقعه شرح داده شده است.

بر اثر فتنه انگيزي برخي افراد و از جمله نيروهاي سفارتخانه عثماني ؛ مجاهدين با اين امر مخالفت کردند و خلع سلاح را دون شأن خود مي ديدند. مهلت دولتيان به پايان رسيد و حمله محاصره کنندگان پارک اتابک شروع شد. جنگي نابرابر درگرفت. ستارخان و باقرخان نيز که شرکت نکردن خود را ناجوانمردانه مي ديدند به دفاع کنندگان از پارک پيوستند که درجريان اين امر ستارخانه به شدت از ناحيه پا زخمي گرديد.بعدازظهر اول شعبان ۱۳۲۸ق قوای دولتی، که در مجموع سه هزار نفر می‌شدند به فرماندهی یپرم خان، یار قدیمی ستارخان در تبریز و رئیس نظمیه وقت باغ اتابک را محاصره کردند و پس از چندبار پیغام، هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز گشت. در این جنگ قوای دولتی از چند عراده توپ و تعدادی مسلسل شصت تیر استفاده کردند و به فاصله ۴ ساعت ۳۰۰ نفر از افراد حاضر در باغ کشته شدند. ستارخان راه پشت بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پله‌ها در یکی از راهروهای عمارت تیری به پایش اصابت کرد و مجروح شد و قادر به حرکت نبود. اندکی بعد قوای دولتی او را دستگیر کردند و وی ویارانش ناچار به خلع سلاح شدند سرانجام با کشته شدن هيجده نفر از مجاهدين آذربايجان و مجروح شدن بيش از چهل نفر از آنان واقعه تأثر برانگيز پارک به پايان رسيد. بعد از دستگیری ستارخان و باقرخان توسط قوای دولتی آنها به خانه صمصام السلطنه منتقل شده ومدتي آنجا توقف کردند و پزشکان به مداواي ستارخان پرداختند. اين واقعه تأثر همه مشروطه خواهان را برانگيخت. با پا درمياني مشروطه خواهان، مجاهدين دستگير شده آزاد شدند و با پرداخت حق السفر به آذربايجان بازگشتند. ستارخان و باقرخان در تهران ماندند. ستارخان خانه نشین شد و پزشکان حاذق برای مداوای پای او تمام تلاش خود را کردند، اما معالجات به جایی نرسید سردار ملي چهارسال پس از اين واقعه به دليل همان زخم تير درپاي با دلي پر خون در تاریخ ۲۸ ذی الحجه ۱۳۳۲هـ. ق (۲۵ آبان ۱۲۹۳ش/ ۱۶ نوامبر ۱۹۱۴م) در تهران درگذشت و در شهر ري دفن گرديد. يار ديرين وي يعني باقرخان درجريان وقايع جنگ جهاني اول و هجرت دولت به سوي غرب کشور در منطقه قصرشيرين درقلعة محمدامين طالباني سکني گزيد، ولي اين شخص که فردي شرور بود به طمع اسلحه و اسبهاي سالار و با تحريک عوامل بيگانه، وي و هيجده نفر از همراهانش را به قتل رساند.(1)

تمام این حوادث ودسته بندی ها و توطئه ها از این بابت بود که سلاح رااز دست یک عده انسان شرافتمند که مشروطه را با خون خویش آبیاری کرده بودند بگیرند و آن‌ها را از چشم مردم بیاندازند. باخلع سلاح مجاهدان و رهبران مشروطه عوامل استبداد هر چه بیشتر دستاوردهای انقلاب مشروطه را بغما کردند و دوباره دستگاه استبداد را در شکل دیگر اینبار به اسم مشروطه را انداختند.