کاربر:Safa/صفحه تمرین آبراهام لینکلن: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۲: خط ۹۲:
در همین سالها برای آخرین بار به دیدار خانواده در زادگاهش رفت. دیداری که به دلیل مایه‌گذاری فراوان او برای اهل خانه خصوصاً پدرش، همه‌ی آنها را متعجب کرده بود. بعد از این دیدار احمد سوار بر اتوبوسی شد که از سمت اردبیل و آستارا، با عبور از انزلی به سوی تهران می‌آمد و این‌ آخرین سفر او بود.                         
در همین سالها برای آخرین بار به دیدار خانواده در زادگاهش رفت. دیداری که به دلیل مایه‌گذاری فراوان او برای اهل خانه خصوصاً پدرش، همه‌ی آنها را متعجب کرده بود. بعد از این دیدار احمد سوار بر اتوبوسی شد که از سمت اردبیل و آستارا، با عبور از انزلی به سوی تهران می‌آمد و این‌ آخرین سفر او بود.                         


== زندگی مبارزاتی احمد زیبرم ==
کار در کارخانه و زندگی در کنار اقشار محروم پایتخت، آرام آرام احمد را زندگی مبارزاتی سوق می‌داد و به مبارزه با وضع موجود تشویقش می‌کرد. با تشکیل حلقه‌های مطالعاتی میان افراد محروم و کارگران شاغل در کتابخانه آگاه‌گری میان محرومان به نخستین اولویت زندگی‌اش تبدیل شد. در همین راستا با کانون اولیه سازمان چریکهای فدایی خلق آشنا شد.  
کار در کارخانه و زندگی در کنار اقشار محروم پایتخت، آرام آرام احمد را زندگی مبارزاتی سوق می‌داد و به مبارزه با وضع موجود تشویقش می‌کرد. با تشکیل حلقه‌های مطالعاتی میان افراد محروم و کارگران شاغل در کتابخانه آگاه‌گری میان محرومان به نخستین اولویت زندگی‌اش تبدیل شد. در همین راستا با کانون اولیه سازمان چریکهای فدایی خلق آشنا شد.  


خط ۱۳۴: خط ۱۳۵:
چاپ گزارش درگیری و کشته شدن احمد زیبرم در روزنامه کیهان آن روز‌ها بازتاب بسیاری داشت. بازتابی که تصویر ساخته شده از چریک‌هایی فدایی خلق را که توسط رژیم تبلیغ می‌شد، در هم شکست.  
چاپ گزارش درگیری و کشته شدن احمد زیبرم در روزنامه کیهان آن روز‌ها بازتاب بسیاری داشت. بازتابی که تصویر ساخته شده از چریک‌هایی فدایی خلق را که توسط رژیم تبلیغ می‌شد، در هم شکست.  


محمد بلوری درباره تبعات انتشار این گزارش می‌گوید: <blockquote>«من چند ساعت بعد از این ماجرا برای تهیه گزارش به آن خانه رفتم و وقتی گزارش چاپ شد، سر و صدای زیادی بلند کرد. آن زمان عراق با ایران مشکل داشت و یک رادیو فارسی داشت که بیست و چهار ساعت علیه دولت گزارش می‌داد. بعد از چاپ این گزارش هم چند روز آن را در چند نوبت می‌خواندند. سر این جریان هم من را گرفتند و یکی دو ماهی اوین بودم. تا آن روز به مردم می‌گفتند این‌ها خرابکارانی آدم‌کش‌اند، اما این گزارش نشان می‌داد ذیبرم نه تنها ضد مردم و خرابکار نیست، آنقدر انسان پاکی است که حتی پول چادر آن زن را هم داده بود.»</blockquote>احمد زیبرم وقتی کشته شد تنها ۲۷ سال داشت. احمد شاملو، دو شعر به یاد و خاطره احمد زیبرم سروده است. او در یکی از این اشعار احمد زیبرم و یارانش را «بچه‌های اعماق» لقب داده و در شعری دیگر با اشاره‌ای شاعرانه به سابقه ماهیگیری احمد زیبرم و راهی که در مبارزه توامان با جهل، محرومیت و خودکامگی پیش گرفته بود از آغاز رویش جوانانی می‌نویسد که پس از او راه مبارزه در پیش گرفتند:
محمد بلوری درباره تبعات انتشار این گزارش می‌گوید: <blockquote>«من چند ساعت بعد از این ماجرا برای تهیه گزارش به آن خانه رفتم و وقتی گزارش چاپ شد، سر و صدای زیادی بلند کرد. آن زمان عراق با ایران مشکل داشت و یک رادیو فارسی داشت که بیست و چهار ساعت علیه دولت گزارش می‌داد. بعد از چاپ این گزارش هم چند روز آن را در چند نوبت می‌خواندند. سر این جریان هم من را گرفتند و یکی دو ماهی اوین بودم. تا آن روز به مردم می‌گفتند این‌ها خرابکارانی آدم‌کش‌اند، اما این گزارش نشان می‌داد ذیبرم نه تنها ضد مردم و خرابکار نیست، آنقدر انسان پاکی است که حتی پول چادر آن زن را هم داده بود.»</blockquote>
 
== در رثای زیبرم ==
احمد شاملو، دو شعر به یاد و خاطره احمد زیبرم سروده است. (زیبرم هنگام شهادت ۲۷ سال داشت). شاملو در یکی از این اشعار احمد زیبرم و یارانش را «بچه‌های اعماق» لقب داده و در شعری دیگر با اشاره‌ای شاعرانه به سابقه ماهیگیری احمد زیبرم و راهی که در مبارزه توامان با جهل، محرومیت و خودکامگی پیش گرفته بود از آغاز رویش جوانانی می‌نویسد که پس از او راه مبارزه را در پیش گرفتند:


نگاه کن
نگاه کن