کاربر:Safa/صفحه تمرین آبراهام لینکلن

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۷ توسط Safa (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
آبراهام لینکلن
آبراهام لینکلن.jpg
آبراهام لینکلن اولین رئیس جمهور از حزب جمهوری خواه آمریکا
زادروز۱۲ فوریه ۱۸۰۹ میلادی
ایالت کنتاکی آمریکا
درگذشت۱۴ آوریل سال ۱۸۶۵ میلادی
تئاتر فورد در واشنگتن دی سی
علت مرگسکته مغزی
محل زندگیروسیه
ملیتآمریکایی
تابعیتایالات متحده‌ی آمریکا
سال‌های فعالیت۱۸۸۷ تا ۱۹۲۴
شناخته‌شده برایمردم دنیا
نقش‌های برجستهلغو سیستم برده‌داری در آمریکا
تأثیرپذیرفتگانمبارزین ضد برده‌داری و آزادیخواهان جهان
حزب سیاسیحزب جمهوری‌خواه آمریکا
جنبشسوسیال دموکراسی
منصبشانزدهمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا

آبراهام لینکلن به انگلیسی Abraham Lincoln زاده‌ی ۱۲ فوریه سال ۱۸۰۹ میلادی در ایالت کنتاکی، در۱۴ آوریل ۱۸۶۵ در تئاتر فورد ایالت واشنگتن آمریکا بر اثر سوءقصد جان باخت. لینکلن در یک خانواده ساده و فقیر به لحاظ اقتصادی متولد شد اما به دلیل توان سخنوری، پشتکار و هوش بالایی که داشت، سرنوشت سیاسی و اقتصادی خویش را تغییر داد. آبراهام لینکلن در سال ۱۸۴۶ م  به عضویت مجلس نمایندگان، در سال ۱۸۵۵ به عضویت مجلس سنا و نهایتا در سال ۱۸۶۰ به عنوان شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا و اولین رئیس جمهور از حزب جمهوری‌خواه به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا دست یافت. در این دوران ایالات شمالی آمریکا غالبا جمهوری‌خواه، صنعتی، روشنفکر و مخالف برده‌داری بودند اما ایالات جنوبی اغلب از حزب دموکرات، کشاورزی (فئودالی)، طرفدار برده‌داری و خلاف ارزش‌ها و هنجارهای سیاسی بدست آمده از انقلاب آمریکا (۱۷۷۶ م) حتی خواهان تجزیه ایالات بودند، تا جایی که هفت ایالت جنوبی با تشکیل کنفدراسیون، پیش از مراسم تحلیف ریاست جهوری آبراهام لینکلن اعلام استقلال کرده بودند. دور‌اندیشی و مهارت سیاسی لینکلن در سازماندهی ایالات شمالی بر علیه ایالات جنوبی طرفدار برده‌داری در راستای حفاظت از ارزش‌های اساسی اعلامیه استقلال آمریکا (۱۷۷۶ م) بود. ارزش هایی چون آزادی، برابری، حاکمیت قانون و دموکراسی به معنای مشارکت تمام مردم در سرنوشت سیاسی خود، این ارزش‌ها امروزه در سازمان‌ها و نهادهای مختلف ایالات متحده آمریکا تبدیل به اصولی اساسی شده‌اند و حتی به عنوان الگو برای سایر نظام‌های دنیا تجویز می‌شوند،این ارزش‌ها پایایی و اعتلای خود را مدیون مبارزه آبراهام لینکلن با برده‌داری هستند؛ زیرا چیزی نمانده بود که انحصارطلبی و استثمارگری اشراف منجر به بی اعتباری حاکمیت قانون و به تبع آن، آزادی، برابری و دموکراسی  شود. لینکلن به قیمت به راه انداختن یک جنگ داخلی میان ایالات شمالی و جنوبی آمریکا از میراث انقلاب روشنگرانه آمریکا دفاع کرد و ضمن اعمال قانون الغای بردگی به ایالات جنوبی، گامی مهم در جهت تمرکزگرایی و افزایش قدرت دولت فدرال در تاریخ آمریکا برداشت. اقدامات لینکلن علاوه بر کاپرهدز (دموکرات‌های طرفدار صلح)، منجر به نارضایتی جمهوری‌خواهان تندروی هم حزب وی گردید اما او با بی اعتنایی به مصلحت اندیشی‌های سیاسی و حزبی، در به سرانجام رساندن رسالت خود ثابت قدم بود. اعلامیه آزادی بردگان طی دو مرحله در سپتامبر ۱۸۶۲ و ژانویه ۱۸۶۳ صادر و قانون آن در متمم سیزدهم قانون اساسی در دسامبر ۱۸۶۵ به تصویب رسید. به دنبال اعلامیه آزادی بردگان لینکلن در سال ۱۸۶۳، جنگ به‌تدریج کاهش یافت.

اما تا سال ۱۸۶۴، ارتش‌های کنفدراسیون شکست بزرگ خوردند و لینکلن متقاعد شد که وی رئیس‌جمهور یک دوره‌ای خواهد بود. رقیب وی، جورج بی مك كلان، فرمانده سابق ارتش پوتوماك، لینکلن را برای ریاست جمهوری به چالش كشید؛ اما لینکلن ۵۵ درصد آرا عمومی و ۲۱۲ از ۲۴۳ رأی الکترال را به دست آورده و دوباره رئیس‌جمهور شد. در ۹ آوریل ۱۸۶۵، ژنرال رابرت اچ لی فرمانده ارتش ویرجینیا، نیروهای خود را به ژنرال یولیس اس. گرانت تسلیم کرد؛ بنابراین جنگ داخلی با رسیدن به تمام اهداف و مقاصدش به پایان رسید.

بازسازی مناطق جنگی از اوایل سال ۱۸۶۳ در مناطقی که تحت کنترل نظامی اتحادیه قرار داشتند، آغازشده بود و لینکلن طرفدار سیاست اتحاد سریع با حداقل مجازات بود.

مورخان بر این باورند که لینکلن بر نهادهای سیاسی و اجتماعی آمریکا تأثیری ماندگار بر جای نهاد به ویژه اینکه این روال را در پیش گرفت که تمرکز قدرت را در دولت فدرال افزایش دهد و از قدرت دولت‌های ایالتی بکاهد. اعتبار او مدیون نقش در تعریف مسائل بزرگ و مهم، سازمان دهی جنگ داخلی و پیروزی در آن، از بین بردن برده‌داری، تجدید نظر در ارزش‌های ملی، تشکیل حزب سیاسی نوین بنام حزب جمهوری‌خواه و حفظ آمریکا است. ترور او در نگاه میلیونها تن از مردم آمریکا شهادت محسوب شد.

وی در مجلس سنا با گروهی افراطی از جمهوری خواهان روبرو شد که خواهان بیعت و توبه کامل از سوی کنفدراسیون‌های سابق بودند. قبل از اینکه به این بحث سیاسی پرداخته شود، لینکلن ترور شد.

تاریخچه زندگی آبراهام لینکلن

آبراهام لینکلن در تاریخ دوازدهم فوریه سال ۱۸۰۹ میلادی در یک خانواده فقیر، در کلبه‌ای چوبی از مزرعه ی «سینکینگ اسپرینگ» واقع در هاردین کانتری، ایالت کنتاکی آمریکا دیده به جهان گشود. «توماس لینکولن» و «ننسی هانکز» پدر و مادر آبراهام بودند.

آبراهام متولد شد. این زوج دو فرزند دیگری نیز داشتند: خواهر بزرگ‌تر لینکلن، سارا و برادر کوچک‌تر توماس که در دوران نوزادی درگذشت.

هنگامی که لینکلن نه‌ساله بود، مادرش در ۳۴ سالگی در ۵ اکتبر ۱۸۱۸ بر اثر بیماری درگذشت. این اتفاق برای او ویران‌کننده بود و موجب قطع ارتباط لینکلن با پدرش شد. در دسامبر سال ۱۸۱۹، درست یک سال پس از مرگ مادرش، پدر لینکلن با سارا بوش جانستون، یک بیوه کنتاکی با سه فرزند ازدواج کرد. او زنی قوی و دوست‌داشتنی بود که لینکلن به‌سرعت با او پیوند برقرار کرد.پس از دنیا آمدن وی، خانواده لینکلن تصمیم گرفتند به سمت شهر «بری ایندیانا» مهاجرت کنند. آبراهام بعدها متوجه شد این نقل مکان به خاطر برده داری و مشکلات اقتصادی و معیشتی موجود در ایالت کنتاکی صورت گرفته است. فقری که خانواده ی لینکلن با آن دست و پنجه نرم می کردند، به اندازه ای بود که تنها سرمایه ی آن ها یک تبر بود که پدر آبراهام از آن برای گذراندن زندگی استفاده می کرد.

پس از رسیدن به شهر ایندیانا، پدر آبراهام یک کلبه چوبی بدون در و پنجره ساخت. به خاطر تنگدستی زیاد نتوانسته بود آن طور که باید خانه را مجهز کند به گونه ای که حتی کف خانه نیز پر از علف های وحشی بود. پدر خانواده برای آن ها رخت خواب هایی فراهم کرده بود که تشک آن با برگ های خشک درختان پر شده بود. یک چهارپایه به همراه یک میز و یک کتاب مقدس تمام دارایی خانواده لینکلن محسوب می شد.

آبراهام لینکلن در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی به دلیل شرایط بد اقتصادی خانواده، دوران سختی را پشت سر گذاشت ولی پس از ورود به دانشگاه به مرور توانست شرایط اقتصادی خانواده را تغییر دهد. او تنها ۱۸ ماه برای تحصیلات رسمی آموزش دید، که اغلب استادانش نیز غیررسمی بودند. آبراهام در حقیقت دانش خود را به صورت خودآموز کسب کرده بود. به این ترتیب که کتاب هایی را قرض می گرفت و با دقت تمام به مطالعه ی آن ها می پرداخت. او به خوبی روی کتاب هایی از قبیل انجیل، تاریخ انگلستان، تاریخ آمریکا و کتاب های ویلیام شکسپیر تسلط داشت. برای صحبت کردن شیوه ای بسیار ساده را در پیش گرفت به همین دلیل توجه تمام حضار را به سمت خود جلب می کرد چون شیوه ی سخن گفتن او با دیگران بسیار متفاوت بود و به دل می نشست.

آبراهام لینکلن پس از آشنا شدن با «ماری تاد لینکلن» در چهارم نوامبر ۱۸۴۲ با وی رسما ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نام های روبرت تاد، ادوارد بیکر، ویلیام والاس و توماس تاد بود.

سنین جوانی و تحصیل آبراهام لینکلن

به دلیل اختلافات زمینی در سال ۱۸۱۷، خانواده لینکلن از زادگاه خود در کنتاکی به پری کانتی ایندیانا نقل‌مکان کردند.

خانواده وی در ایندیانا در یک زمین زراعی کوچک زندگی کردند و به کارهایی از قبیل شکار برای معاش پرداختند. سرانجام پدر لینکلن توانست این قطعه زمین را بخرد.

اگرچه والدین او بی‌سواد بودند اما مادر جدیدش، او و خواهرش را به خواندن و نوشتن تشویق می‌کرد. آبراهام لینکلن در همان کودکی آموزش تخمین زده‌شده در ۱۸ ماه را تنها در چند هفته فراگرفت.

کتاب در ایندیانا به‌سختی یافت می‌شد. همسایگان بازگو می‌کنند که چگونه آبراهام لینکلن برای قرض گرفتن یک کتاب مایل‌ها پیاده راه می‌رفت. او بدون شک کتاب‌های مقدس خانواده و احتمالاً کتاب‌های محبوب دیگری در آن زمان مانند رابینسون کروزو، سیر و سلوک زائر و Aesop’s Fables را خواند.

این خانواده در مارس ۱۸۳۰ دوباره به ایلینوی مهاجرت کردند. پدرش دوباره خانواده را به شهر کولز منتقل کرد، لینکلن ۲۲ ساله به‌تنهایی وارد عمل شده و برای خود درآمدی کسب کرد.

آغاز فعالیت حرفه ای

آبراهام لینکلن در سال ۱۸۴۶ در مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا به عنوان نماینده انتخاب شد ولی به دلیل تازه وارد بودن، شخصیت مهم و برجسته ای به حساب نمی آمد.

وی در سال ۱۸۵۵ میلادی برای اولین بار نامزدی خود را برای انتخابات مجلس سنای آمریکا اعلام کرد و پس از این موضوع به حزب جدید جمهوری خواه آمریکا ملحق شد.

آبراهام لینکلن در تاریخ چهارم مارس سال ۱۸۶۱ کار خود را به صورت رسمی به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا آغاز کرد. وی پس از این که دوران ریاست جمهوری خود را آغاز کرد، نشان داد برخلاف نظر جیمز بیوکَنِن، بر این عقیده است که دولت ملی توانایی مواجه شدن با شورشیان را دارد.

در ابتدا آبراهام لینکلن مخالفتی با نظام برده داری نداشت ولی به سرعت متوجه شد که پیروز شدن در جنگ داخلی آمریکا بدون آزادی برده ها، امکان پذیر نیست و سعی کرد سیاست خود، یعنی مبارزه با برده داری را آغاز کند.

پس از اعلام سیاست مبارزه با نظام برده داری، با مخالفت شدید جمهوری خواهان تندرو مواجه شد و سعی می کرد با دموکرات های صلح طلب رابطه ی خوبی برقرار نماید.

بالاخره تلاش هایی که در این زمینه انجام داد نتیجه بخش بود و توانست حمایت و محبوبیت زیادی به دست آورد و سرانجام برای بار دوم به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد. وی نتوانست در دوران دوم ریاست جمهوری برنامه های خود را به خوبی عملی کند زیرا در همین دوران توسط مخالفین خود در حالی که مشغول تماشای تئاتر بود، مورد سوء قصد قرار گرفت و جان خود را از دست داد.

قد لینکلن شش پا و چهار اینچ بود. وی قدی بلند و صورت عضلانی داشت و از نظر جسمی قوی بود. او مهارت بسیار بالایی در استفاده از تبر داشت و همیشه تکه چوب برای آتش فراهم می‌کرد.

لینکلن جوان سرانجام به شهر کوچک نیو سیلم، شهرستان پایک، ایلینوی نقل‌مکان کرد. او در آنجا ابتدا به‌عنوان مغازه‌دار، پستچی و صاحب فروشگاه عمومی کار کرد. در آنجا بود که آبراهام لینکلن با همکاری با عموم مردم مهارت‌های اجتماعی را کسب کرد و از استعداد قصه‌گویی‌اش استقبال کرد که باعث محبوبیت وی در بین افراد محلی شد.

هنگامی‌که جنگ شاهین سیاه در سال 1832 بین ایالات‌متحده و بومیان آمریکایی آغاز شد، داوطلبان این منطقه لینکلن را به‌عنوان کاپیتان خود انتخاب کردند. وی در این مدت شاهد جنگی نبود اما توانست چندین ارتباط مهم سیاسی برقرار کند.

لینکلن از سال 1847 تا 1849 در مجلس نمایندگان ایالات‌متحده دوره‌ای را گذراند. به نظر می‌رسید که ورود وی به سیاست ملی عمر کوتاهی خواهد داشت. او که تنها ویگ (حزب سیاسی) از ایالت ایلینوی است و به حزبش وفادار بود توانست تعداد کمی از متحدین سیاسی را با خود همراه کند.

آبراهام لینکلن از مقام سیاسی خود برای سخنرانی در برابر جنگ مکزیک و آمریکا استفاده کرد و از ریاست جمهوری زکری تیلور در سال 1848 حمایت کرد. انتقاد وی از این جنگ باعث شد که وی شهرتش را در بین مردم داخلی از دست بدهد و در نتیجه تصمیم گرفت برای دوره دوم کاندید نشود. در نهایت برای انجام احکام قانونی دوباره به اسپرینگفیلد بازگشت. در دهه 1850، صنعت راه‌آهن درحال‌توسعه در سمت غرب بود. این پیشرفت ایلینوی را به قطب اصلی شرکت‌های مختلف تبدیل کرد. آبراهام لینکلن به‌عنوان وکیل در شرکت راه‌آهن مرکزی ایلینوی خدمت کرد.

او موفقیت‌هایی در چندین پرونده مربوطه دادگاه، سایر مشتریان تجاری و همچنین بانک‌ها، شرکت‌های بیمه و شرکت‌های تولیدی کسب کرد. آبراهام لینکلن همچنین بر روی برخی از محاکمات جنایی کار کرد.

آبراهام لینکلن و برده داری

آبراهام لینکلن در سال 1834 به‌عنوان عضوی از قوه مقننه ایالت ایلینوی از سیاست ویگ و زیرساخت‌های تحت حمایت دولت و تعرفه‌های حفاظتی حمایت کرد. این درک سیاسی باعث شد تا او مباحث موجود در مورد برده‌داری را نه به‌عنوان یك اشتباه اخلاقی بلکه به‌عنوان مانعی برای توسعه اقتصادی تدوین كند.

کنگره در سال 1854 قانون کانزاس-نبراسکا را تصویب کرد که بر اساس این قانون مصالحه میزوری باطل‌شده و هرکدام از ایالت‌ها و قلمروهای فردی اجازه تصمیم‌گیری رواج برده‌داری در منطقه خود را داشتند. این قانون مخالفت‌های شدیدی را در کانزاس و ایلینوی برانگیخت و حزب جمهوری را به وجود آورد.

این موضوع بار دیگر غیرت سیاسی آبراهام لینکلن را برانگیخت و خشم بیشتر او را نسبت به برده‌داری سبب شد. لینکلن در سال 1856 به حزب جمهوری‌خواه پیوست.

در سال 1857، دیوان عالی کشور تصمیم بحث‌برانگیزی صورت داد مبنی بر اینکه آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار تبعه نبوده و از حقوق ذاتی برخوردار نیستند. گرچه لینکلن احساس می‌کرد که آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار با زنان برابر نیستند، اما او معتقد بود که بنیان‌گذاران آمریکا قصد دارند حقوق غیرقابل‌انکار خاصی برای تمامی مردان ایجاد کنند.

آبراهام لینکلن و رأی‌گیری مجلس سنا

لینکلن تصمیم گرفت که کرسی سناتور ایالات‌متحده استیون داگلاس را به چالش بکشد. وی در سخنرانی، رأی‌گیری نامزدی داگلاس برای دیوان عالی و رئیس‌جمهور جیمز بوکانان را به دلیل ترویج برده‌داری نقد کرد و اعلام کرد که عمل آنان ساختن خانه‌ای با پایه‌های سست است.

وی در جریان انتخابات مجلس سنا در سال 1858 علیه داگلاس در هفت مناظره كه در شهرهای مختلف سراسر ایلینوی برگزار شد، شركت كرد. این دو نامزد باعث ناامیدی مردم شده و بحث‌های تازه‌ای را درباره موضوعات عمومی مانند حقوق ایالت‌ها در مورد گسترش غربی‌ها را برانگیختند، حال‌آنکه مسئله اصلی برده‌داری بود.

روزنامه‌ها به‌طورجدی و غال با با تفسیر حزبی این مباحث را پوشش می دادند. در پایان، قوه مقننه ایالتی داگلاس را انتخاب کرد اما این امر حضور آبراهام لینکلن در سیاست ملی را پررنگ تر کرد.

حقوقدانی و سیاستمداری آبراهام لینکلن

آبراهام لینکلن در سال 1834 فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد و به‌عنوان عضو حزب ویگ در مجلس مقننه ایالتی ایلینوی انتخاب شد.

در همین زمان بود که وی تصمیم به وکالت گرفت و با خواندن تفسیرهای ویلیام بلکستون در مورد قوانین انگلیس به فراگیری علوم قانون پرداخت. وی پس از پذیرش در سال 1837 در شرکت حقوقی استورات شروع به تمرین وکالت کرد.

آبراهام لینکلن در سال 1844 با ویلیام هرندون در یادگیری و کسب علوم قانون همکاری کرد. گرچه این دو از نظر فقهی تفاوت‌هایی داشتند اما روابط صمیمی و حرفه‌ای نزدیکی نیز با همدیگر داشتند.

آبراهام لینکلن در سال‌های ابتدایی شغل وکالت توانست زندگی خوبی برای خود فراهم کند اما بعد از گذشت مدتی دریافت که شهر اسپرینگفیلد برای شغل وکالت مناسب نبوده و در نتیجه برای تأمین درآمد خود وارد کرسی دادگاه شد. این امر سبب گردید که وی از طرف دادگاه به ایالت‌های مختلف سفرکرده و احکام حقوقی را انجام دهد.

دولت آبراهام لینکلن

کابینه آبراهام لینکلن

پس از انتخاب ریاست جمهوری در سال 1860، لینکلن کابینه قدرتمندی متشکل از بسیاری از رقبای سیاسی خود ازجمله ویلیام سیوارد، سالمون پی. چیس، ادوارد بیتس و ادوین استنتون را ایجاد کرد.

کابینه لینکلن به‌عنوان یکی از قوی‌ترین دارایی‌های وی در اولین دوره ریاست جمهوری‌اش محسوب می‌شد و وی به آنها به‌عنوان سلاح‌های جنگی ملتش احتیاج داشت.

رئیس‌جمهور ایالات متحده         آبراهام لینکلن   ۱۸۶۵–۱۸۶۱

معاون رئیس‌جمهور           هنیبال هملین     ۱۸۶۵–۱۸۶۱

اندرو جانسون ۱۸۶۵

وزیر امور خارجه ایالات متحده ویلیام سووارد    ۱۸۶۵–۱۸۶۱

وزیر دارایی ایالات متحده          سالمون چیس    ۱۸۶۴–۱۸۶۱

ویلیام فسندن   ۱۸۶۴–۱۸۶۵

هوگ مک کولوچ          ۱۸۶۵

وزیر جنگ ایالات متحده           سیمسون کامرون           ۱۸۶۲–۱۸۶۱

ادوین استانتون  ۱۸۶۵–۱۸۶۲

وزیر دادگستری ایالات متحده   ادوارد بیتس      ۱۸۶۴–۱۸۶۱

جیمز اسپید     ۱۸۶۵–۱۸۶۴

رئیس کل پست ایالات متحده مونتکومری بلر ۱۸۶۴–۱۸۶۱

ویلیام دنیسون فرماندار ایالت اوهایو    ۱۸۶۵–۱۸۶۴

وزیر نیروی دریایی ایالات متحده گیدئون ولز       ۱۸۶۵–۱۸۶۱

وزیر کشور ایالات متحده         کیبل اسمیت      ۱۸۶۳–۱۸۶۱

جان آشر       ۱۸۶۵–۱۸۶۳

پیش از مراسم تحلیف لینکلن در مارس 1861، هفت ایالت جنوبی از اتحادیه جداشده بودند و تا آوریل آن سال ارتش آمریکا “Fort Sumter” در چارلستون هاربر، کارولینای جنوبی را تحت محاصره قرار داده بود.

در ساعات اولیه صبح 12 آوریل 1861، اسلحه‌ای که برای محافظت از بندر مستقرشده بودند از شروع جنگ داخلی ایالات‌متحده، گران‌ترین و خونین‌ترین جنگ آمریکا خبر می‌دادند.

لینکلن در پاسخ این بحران از قدرت رئیس‌جمهوری‌اش استفاده کرد که تا قبل از او هیچ رئیس‌جمهور دیگری این کار را انجام نداده بود. او 2 میلیون دلار از خزانه‌داری را برای تهیه مواد جنگی بدون موافقت کنگره هزینه کرد. وی خواستار 75000 داوطلب به خدمت سربازی شد.

از بین بردن این شورش تحت هر شرایطی دشوار بود. شروع جنگ داخلی پس از گذشت چندین دهه از اِعمال سیاست‌های معتدلانه طاقت‌فرسا بود. آبراهام لینکلن ازهرجهت با بی‌نظمی و مخالفت روبرو شد. او اغلب با ژنرال‌ها، کابینه، حزب و اکثریت مردم آمریکا در تضاد بود.

اعلامیه آزادی بردگان آبراهام لینکلن

١٥٨ سال پیش، برابر با سی و یکم دسامبر ١٨٦٢ میلادی، آبراهام لینکلن اعلامیه آزادی بردگان را در اوج جنگ‌های داخلی آمریکا صادر کرد و آن را در قانون اساسی این کشور نیز وارد کرد. این اعلامیه، برده‌ها را در مناطقی که تحت کنترل اتحادیه نبودند آزاد اعلام می‌کرد. ایالات مرزی که در آنها همچنان برده‌داری رواج داشت، مشمول اعلامیه نمی‌شدند. فردای صدور اعلامیه، اول ژانویه ١٨٦٣ میلادی، فقط چندین برده فراری آزاد شدند، اما با پیشروی ارتش اتحادیه به سمت جنوب، تعداد برده‌های آزاد شده به صدها هزار نفر رسید.

لینکلن بعدها در باره‌ی صدور این اعلامیه گفت: «هرگز در تمام زندگی‌ام نسبت به زمانی که این اعلامیه را امضا کردم، در مورد درستی کاری که انجام می‌دادم این قدر مطمئن نبودم. من بدین وسیله هدفم را بر طبق وظیفه رسمی‌ام اعلام کردم و قصد ندارم هیچ گونه تغییری در آرزوی شخصی‌ام که بارها ابراز داشته‌ام مبنی بر اینکه تمامی انسان‌ها در هر کجا که باشند آزادند، ایجاد کنم.»

ویژگی مهم اعلامیه صادره این بود که در بحبوحه جنگ‌های داخلی آمریکا آبراهام لینکلن برای هرچه بیشتر مشروعیت بخشیدن به این قانون، با هوشمندی فراوان آن را به تمامیت ارضی کشور و حفظ یکپارچگی آن گره زد.

پاسخ لینکلن به نامه هوراس گریلی، سیاستمداری که از او دلایل پافشاری بر اجرای قانون آزادی بردگان را جویا شده بود اثبات‌گر این موضع است: «من اتحادیه را حفظ می‌کنم. با کوتاه‌ترین راه ممکن از طریق قانون اساسی آن را حفظ می‌کنم. به زودی اقتدار ملی دوباره باز خواهد گشت و به زودی اتحادیه دوباره همان اتحادیه پیشین خواهد شد. اگر کسانی باشند که نخواهند جز با از بین بردن برده‌داری به حفظ اتحادیه کمک کنند، من با آنها موافقت نخواهم کرد. هدف اصلی من در این مبارزه این است که اتحادیه را حفظ کنم، نه اینکه برده‌داری را حفظ کنم یا از بین ببرم. اگر می‌توانستم اتحادیه را بدون آزاد کردن هیچ برده‌ای حفظ کنم این کار را می‌کردم. اگر می‌توانستم اتحادیه را با آزاد کردن تمام بردگان حفظ کنم این کار را می‌کردم. اگر می‌توانستم اتحادیه را با آزاد کردن گروهی از بردگان و برده نگه داشتن گروهی دیگر حفظ کنم باز هم این کار را می‌کردم. هر آنچه در مورد برده‌داری و نژاد رنگین انجام دهم، بدین دلیل انجام می‌دهم که فکر می‌کنم می‌تواند به حفظ اتحادیه کمک کند...»

سخنان آبراهام لینکلن

« آزادی یعنی این که نمیخواهم نه برده باشم نه برده دار.»

« مردم حق دارند در هرکجای دنیا که باشند در برابر حکومتی که نمی‌خواهند، بپا خیزند و آنرا به زیر کشند تا حاکمیتی که خود را لایق آن می‌دانند برپا کنند. این «حق» تنها نیرویی است که می‌تواند همه جهان را آزاد کند.»

« ممکن است بتوانید برخی افراد را برای همیشه فریب دهید، یا همه را برای مدتی، ولی همه را نمی‌توانید برای همیشه فریب دهید.»

« باور کردن هر شخصی خطرناک است؛ باور نکردنش خطرناکتر.»

« در میان مردم ما کسانی که به کشورمان افتخار می‌کنند کم نیستند، ولی ما در تلاشیم نسلی را بسازیم که کشورمان به آن‌ها افتخار کند.»

همه مردم از تعارف خوششان می آید.

هرکس برای دفاع از حقش برخواست ،تو هم برخیز. اگر بنشینی ،حق را تنها رهاکرده ای نه بپاخواسته را

به اين نكته پی برده ام كه بيشتر مردم آنقدر شاد هستند كه ذهن شان را نيز وادار می سازند اين گونه باشد.

من ديده ام كه درجه سعادت اشخاص بستگی به اراده و ميل خود آنها دارد.

مرد بی شهامت كسي است كه در جايی كه بايد اعتراف كند، خاموش بنشيند.

اگر نمی خواهی در حق تو داوری شود، درباره ديگران داوری نكن.

زمين خوردن، شكست خوردن نيست؛ از زمين بلند نشدن، شكست خوردن است.

همانطور كه مايل نيستم بنده كسی باشم، حاضر نيستم آقای كسی باشم. كسانی كه مخالف آزادی ديگرانند، خود لياقت آزادی را ندارند.

كشتن گنجشك ها، كركس ها را ادب نمی كند.

لبخند، بيش از چند لحظه دوام ندارد، اما خاطره‌ی آن جاودانی است.

هرگاه بتوانيم بعد از شكست لبخند بزنيم شجاع هستيم.

رنج و غصه را برای خودت بپذير و رفاه و آسايش را برای همه .

پدرم به من كار كردن را آموخت، نه عشق و علاقه به كار را.

من مايلم امور دولت را به نحوی اداره كنم كه اگر در پايان فرمانروايی خود همه دوستانم را از دست دادم، دست كم يكی از دوستانم باقی بماند و آن، وجدان و قلب من است.

به همه اعتماد داشتن خطرناك است، به هيچ كس اعتماد نداشتن خطرناكترين است.

گامهای من رو به جلو همواره آرام بوده اند. اين را خودم می دانم، اما هرگز هيچ گامی را رو به عقب برنداشته ام.

كسی كه “امروز” از “ديروز” آگاهتر نباشد، انسان خردمندی نيست.

نامه آبراهام لینكلن به آموزگار فرزندش:

او باید بداند كه همه مردم عادل و صادق نیستند. اما به فرزندم بیاموزید كه به ازای هر شیاد، انسانهای صدیق هم وجود دارند. به او بگویید در مقابل هر سیاست‌مدار خودخواه، رهبر با همتی هم وجود دارد. به او بیاموزید كه در برابر هر دشمن، دوستی هم هست. میدانم كه وقت می‌گیرد اما بیاموزید اگر با كار و زحمت خویش یك دلار بدست آورد بهتر از آن است كه جایی در زمین پنج دلار پیدا كند. به او بیاموزید كه از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن برحذر دارید. به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یاد آور شوید. اگر می‌توانید به او نقش مهم كتاب را در زندگی بیاموزید. به او بگویید تعمق كند، به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان، به گلهای درون باغچه، به زنبورهایی كه در هوا پرواز می‌كنند دقیق شود. به فرزندم بیاموزید كه در مدرسه بهتر این است كه مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد. به او یاد دهید كه با ملایم‌ها ملایم و با گردن كش‌ها، گردن‌كش باشد. به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه خلاف او حرف بزنند (و او را مسخره كنند). به او یاد دهید كه همه حرف ها را بشنود و سخنی را كه به نظرش درست می‌رسد انتخاب كند. ارزشهای زندگی را به فرزندم آموزش دهید. به او یاد دهید در اوج اندوه تبسم كند. به او بیاموزید كه در اشك ریختن خجالتی وجود ندارد. به او بیاموزید كه می‌تواند برای فكر و شعورش مبلغی تعیین كند اما قیمت گذاری برای دل بی معنا است. به او بگویید كه تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را برحق می‌داند پای سخنش مقاومت کند و استاد شود و با تمام قوا بجنگد. در كار تدریس به فرزندم ملایمت به خرج دهید اما از او یك ناز پرورده نسازید، بگذارید شجاع باشد. به او بیاموزید كه به مردم اعتقاد داشته باشد. توقع زیادی است اما ببینید كه می‌توانید چه كار كنید.

نامه لینکلن به خانم بیکسبی

آبراهام لینکلن در ۲۱ نوامبر ۱۸۶۴ یکی از مشهورترین نامه‌های تاریخ ایالات متحده امریکا را خطاب به خانم بیکسبی، بیوه زنی که ۵ پسرش را در جنگ داخلی امریکا از دست داده بود، نوشت.

هر ۵ پسر در جبهه شمالی‌ها، در صف سربازان دولت مرکزی می جنگیدند و در مقطعی از جنگ، یکی بعد از دیگری کشته شدند.

لینکلن در این نامه از مادر پسران که خون‌شان یکپارچگی ایالات متحده را حفظ کرده است، تشکر می کند.

می نویسد:  چقدر واژه‌ها ناتوان و ناکافی‌اند، چقدر کوششم ناچیز و بی‌مقدار است برای تسلیت به شما و همدردی با شما که چنین فقدان بزرگی را تجربه می کنید؛ اما این افتخار بزرگی هم هست که قبل از همه به شما تعلق دارد و نیز گوشه‌ای از این واقعیت که ما چه بهای سنگینی برای آزادی پرداخته‌ایم.

تاثیرات آبراهام لینکلن

آبراهام لینکلن اغلب به‌عنوان بزرگ‌ترین رئیس‌جمهور آمریکا توسط مورخان و شهروندان خطاب می‌شود. آبراهام لینکلن فرماندهی فعال و پرخاشگر بود که از تمام قدرت‌های موجود برای اطمینان از پیروزی در جنگ داخلی و پایان دادن به برده‌داری در ایالات‌متحده استفاده می‌کرد.

برخی از محققان بیان می‌کنند که اگر شخص دیگری به‌غیراز لینکلن رئیس‌جمهور بود، اتحادیه نمی‌توانست حفظ شود. به گفته مایکل بورلینگام مورخ تاریخ آمریکا: “هیچ رئیس‌جمهوری به‌غیراز آبراهام در تاریخ آمریکا تاکنون با بحران بزرگ‌تری روبرو نشده است و هیچ رئیس‌جمهوری به‌غیراز آبراهام تاکنون نتوانسته از عهده آن بربیاید “.

فلسفه لینکلن شاید به بهترین شکل در این جملات خلاصه‌شده است، هنگامی‌که وی اظهار داشت: “با نخواستن شر برای هیچ‌کس، با خواستن خیر برای همه، با استحکام در حق همان‌طور که خداوند به ما حق را می‌دهد، به ما اجازه می‌دهد تا تلاش کنیم و کار را تمام کنیم. ما در اینجا هستیم تا زخم‌های ملت را به هم پیوند دهیم و از بیوه‌ها و یتیم‌های خود مراقبت کنیم و آرامش عادلانه و پایدار در بین خودمان و همه ملت‌ها برقرار کنیم “.

اقدامات مهم آبراهام لینکلن

تصویب قانون درآمد، مصوب ۱۸۶۱

تصویب قانون همستد

تصویب قانون Grant College – Morrill Land

صدور اعلامیه ی آزادی بردگان در سال ۱۸۶۲ و افزودن آن به متمم سیزده قانون اساسی ایالات متحده آمریکا

تصویب قانون درآمدهای داخلی – مصوب ۱۸۶۲

تاسیس وزارت کشاورزی ایلات متحده در سال ۱۸۶۲

تصویب قوانین راه آهن پسفیک – مصوب سال های ۱۸۶۲ – ۱۸۶۴

تصویب قانون بانکداری ملی – ۱۸۶۳

ترور آبراهام لینکلن

آبراهام لینکلن در روز ۱۴ آوریل سال۱۸۶۵ میلادی، که برای تماشای تئاتری با عنوان ‍«پسرعموی آمریکائی‌مان» به تئاتر فورد واشنگتن، D.C، رفته بود. توسط هنرپیشه‌ای به نام «جان ویلکس بوت» به ضرب گلوله کشته شد. بوت از جاسوسان کنفدراسیون ایالات جنوبی و مخالف سرسخت سیاست‌های ضد نژاد‌پرستانه لینکلن بحساب می‌آمد. او ابتدا قرار بود رئیس جمهور را برباید اما به دلیل سخنرانی ضد تبعیض نژادی سه روز قبل لینکلن (در ۱۱ آوریل ۱۸۶۵)، از وی خشمگین بود، تصمیم به قتل او گرفت. ترور آبراهام لینکلن در نگاه میلیون‌ها تن از مردم ایالات متحده آمریکا شهادت بحساب می‌آید.

او را به خانه پیترسن منتقل كردند و ۹ ساعت بعد در کما درگذشت. مرگ وی باعث عزادار شدن میلیون‌ها شهروند در شمال و جنوب آمریکا شد. جنازه او را به آرامگاه‌ش در اسپرینگ‌فیلد ایلینوی منتقل کرده و بخاک سپردند.

گاهشمار زندگی آبراهام لینکلن

منابع