کاربر:Safa/صفحه تمرین آبراهام لینکلن

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو


دکتر حشمت طالقانی، با نام اصلی میرزا ابراهیم‌خان حشمت‌الاطباء، زاده‌ی ۱۲۶۴ شمسی محل تولد روستای شهراسر طالقان و درگذشته‌ی ۲۱ اردیبهشت ۱۲۹۸، از مبارزان بزرگ نهضت جنگل، به رهبری میرزا کوچک‌خان جنگلی است. در ۱۸ سالگی همزمان با اوج‌گیری مبارزات مشروطه‌خواهان به تهران آمد و در مدرسه‌ی آلیانس ثبت نام کرد. به سرعت با افکار سیاسی آشنا شد. پس از آن در مدرسه‌ی دارالفنون به تحصیل طب پرداخت و با دایر شدن مدرسه‌ی سیاسی توسط مشیرالدوله به آنجا راه‌یافت و دروس خود را با موفقیت گذراند. همزمان با فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان با میرزا کوچک‌خان آشنا شد. در جریان سرکوب شورش شاهسون‌ها علیه مشروطه به عنوان پزشک ارتش در این ماموریت شرکت داشت و با اصول جنگ‌های چریکی آشنا شد. با همین تجربیات در قیام جنگل نظام ملی را درلاهیجان برپا نمود و خود سرپرستی آن را بعهده گرفت. پس از حمله روس‌ها در سال ۱۲۸۶ شمسی به شهرهای بندرانزلی و رشت و اعدام سه تن از افراد بی‌گناه شهر دکتر حشمت که خود عضو جمعیت اتحاد اسلام بود به مقابله با روس‌ها پرداخت این جمعیت تیم‌هایی را به همین منظور سازماندهی و اعزام کرد از جمله دکتر حشمت را به همراه تیمی به لاهیجان اعزام کرد. در لاهیجان دکتر حشمت با میرزاکوچک‌خان ملاقاتی داشت و در این ملاقات استقرار در جنگل را به عنوان مرکز عملیات پذیرفت. پس از نبردهای فراوان به همراه میرزا کوچک‌خان جنگلی در سال ۱۲۹۸ شمسی در جریان عقب‌نشینی نیروهای میرزا در دشت کجور با وعده و وعید قوای دولتی و امضای قران تسلیم نیروهای دولتی می‌شود ولی در یک خیانت و جنایت آشکار روز ۲۱ اردیبهشت ۱۲۹۸ او و همراهانش را در رشت در یک دادگاه چند دقیقه‌ای محکوم کرده و بدار می‌آویزند.

گاهشمار زندگی دکتر حشمت

دکتر ابراهیم حشمت در سال ۱۲۶۴ شمسی ده سال پیش از ترور ناصرالدین شاه، در روستای " شهراسر" طالقان چشم به جهان گشود.

پدرش عباس قلی طبیب بود و او را حشمت الاطباء می‌نامیدند. مادرش سکینه نام داشت. پدر درسال ۱۲۸۴ شمسی و مادرش در سال ۱۳۱۸ شمسی، چشم از جهان فروبستند و مزار هر دو در روستای" شهراسر" طالقان است.

حشمت‌الاطباء بجز تابستان که در شهراسر بود در سایر فصول به شهرهای مختلف برای درمان بیماران می‌رفت که برخی از آنها عبارتند از تنکابن، لاهیجان، دیلمان، لشت نشاء

دکتر حشمت، ابتدا در روستای «اوانک» نزد «شیخ عبد الحسین اوانکی» به خواندن و نوشتن پرداخت. سپس در سن ۱۸ سالگی توسط پدرش برای تحصیل به تهران فرستاده شد و همزمان با اوجگیری مبارزات مشروطه‌خواهان نامش را در مدرسه‌ی " آلیانس فرانسه" نوشت. این شزایط در رشد سیاسی و آگاهی‌های دکتر حشمت تاثیر بسزایی داشت.

او همزمان با تحصیل طب در مدرسه‌ی دارالفنون، با دایر شدن مدرسه سیاسی از سوی" مشیرالدوله" به این مدرسه هم رفت ودروس آنرا با موفقیت به پایان رساند.

در ۲۳ سالگی دکتر حشمت تهران توسط مشروطه‌خواهان فتح شد و در همین موقع او با میرزا کوچک‌خان آشنا شد.

درسال ۱۲۸۷ شمسی شاهسون ها در اردبیل علیه دولت مشروطه طغیان کردند و" ابراهیم" که اینک طبیب شده بود، به عنوان پزشک ارتش برای سرکوبی طغیان شاهسون‌ها اولین ماموریت وسفرجنگی خودرا آغاز نمود. تجربیاتی که او در این سفر-چه ازنظر پزشکی وچه ازنظر نظامی- کسب کرده بود، سبب شد به اصول جنگ های چیریکی آشنا شود . به همین جهت درجریان نهضت جنگل " نظام ملی " را در لاهیجان دایر کرد و خود سرپرستی آنرا به عهده داشت. دکتر حشمت طی ۸ سال اقامتش در تهران با زبان فرانسه آشنا شد و اغلب به مطالعه‌ی کتب مختلف فرانسه اشتغال داشت و قسمتی از کتابخانه‌ی کوچکش در لاهیجان به آن کتابها اختصاص داشت.

میرزا کوچک‌خان و دکتر حشمت‏

در سال ۱۲۸۶ شمسی روس‌ها از طریق آستارا وارد خاک ایران شدند و به شهرهای بندر‌انزلی و رشت حمله کردند در بندر انزلی سه نفر از از افراد معروف شهر را اعدام کردند و در رشت نیز به همین ترتیب ۴ نفر را اعدام و در گوری دسته‌جمعی در بیمارستان پورسینا دفن کردند.

جمعیت اتحاد اسلام که دکتر حشمت از اعضای فعال آن بود، به مبارزه با روس ها پرداخت وگروه‌های مختلفی را به اطراف گیلان اعزام کرد، از جمله گروهی به سرپرستی " جواد‌خان گلیجانی" و " دکتر حشمت" به رانکوه و لاهیجان اعزام شدند که جواد خان گلیجانی در راه بیمار شد و به تهران برگشت و در آنجا درگذشت و دکتر حشمت تنها به لاهیجان رفت.

در لاهیجان، نامه‌ای از طرف مویدالدیوان، داماد میرزا محمدخان صالحی لاهیجانی، به دست او رسید که در آن نوشته بود: " حضرت دکتر را قربان! آقای میرزا‌ کوچک‌خان که از رفقای تهران شما می‌باشند به زحمتی از راه " کجیر و تنکابن " به رودسر آمده، اخوی وکیل‌التجار، ایشان را به زحمت به لاهیجان رساندند و در منزل بنده است.

دکترحشمت پس از این نامه به منزل مویدالدیوان رفت و با میرزا کوچک‌خان ملاقات کرد. درهمین جلسه پیشنهاد میرزا کوچک‌خان درباره‌ی انتخاب جنگل‌های گیلان برای استقرار مرکز عملیات جنگلی‌ها به تصویب رسید و دکتر حشمت با دوتن از دوستانش به نام‌های سید محمد‌‌‌‌خان و شیخ عبدالاسلام (عرب) و میرزا کوچک‌خان شبانه ازلاهیجان به رشت حرکت کردند و به منزل میرزا احمد خان مدنی رفتند.

در نخستین جلسه محرمانه که در شهریور۱۲۹۳ شمسی درقلمستان رشت تشکیل شد، جنگل‌های تولم، به عنوان مرکز عملیات پارتیزانی انتخاب شد.

اعضای هسته ی مرکزی اتحاد اسلام این افراد بودند از: میرزا کوچک خان، میرزا احمد مدنی، دکترحشمت، میرزاشفیع رضا سرابی، سید عبدالکریم، میرزا نحمی اسحق زاده، میرزا ابوالقاسم.

و برنامه و هدفشان را به این صورت اعلام کردند:

اخراج نیروهای بیگانه از کشور، برقراری امنیت ورفع بی عدالتی، مبارزه با خودکامگی واستبداد

دکترحشمت پس از جمع شدن نیروهای جنگلی درناحیه‌ی تولمات، گروه بسیار کوچکی به نام گروه مرگ، که عملیا‌تشان را عملیات مرگ می‌نامیدند، تشکیل داد واین گروه فعالیت‌های فراوان وموثری درساخت نارنجک‌های دستی و وسایل انفجاری داشت.

ریاست شورای نظامی جنگل در گوراب زرمیخ، با میرزا کوچک‌خان و در لاهیجان با دکتر حشمت بود. نهضت جنگل تنها با قزاقان وایادی دولتی دست به گریبان نبود، بلکه قوای انگلستان هم در سرکوب جنگلی ها نقش موثری داشت. بدین معنی در حالیکه درغرب گیلان، جنگلی‌ها با قوای انگلیس در گیر بودند، درناحیه شرق گیلان امیر اسعد تنکابنی به قصد تصرف لاهیجان به حرکت در آمده بود که با شهامت و هوشیاری دکتر حشمت، شکست سختی خورد و متواری شد.

فعالیت‌های اجتماعی دکتر حشمت

دکتر حشمت با همه‌ی گرفتاری‌هایی که ازنظر وضعیت جنگل و سرکوب دشمنان داشت، معهذا همیشه در اندیشه ی خدمت به مردم منطقه ورشد فرهنگ مردم بود ودر تماس با روشنفکران وآزادیخواهان رانکوه ( لنگرود- رودسر) وهم زمان با دایر کردن " نظام ملی " درلاهیجان، از آنان برای گسترش فرهنگ وآبادانی منطقه و نیز ایجاد راههای ارتباطی وکمک به تهیدستان وتوجه به آسایش دهقانان، یاری می‌طلبید.

جاده لاهیجان به سیاهکل توسط دکتر حشمت احداث شد پس از آن از ده کیلومتری غرب سیاهکل تا دریای خزر کانالی ۴۰ کیلومتری در ۶ ماه با بکارگیری ۵۰۰۰ کارگر تاسیس کرد تا آب مزارع کشاورزی روستائیان تامین شود.

واقعه‌ی دیگر جلوگیری دکتر حشمت از جنگ‌ها و اختلافات مذهبی و فرقه‌ای در شرایطی بود که آوارگان ارمنی و ترک به بندر انزلی آمدند ولی با ممانعت نیروهای انگلیسی نتوانستند در آنجا پیاده شوند و به ناچار به ساحل حسن‌کیاده که تحت سیطره دکتر حشمت بود آمدند.

دکتر حشمت پس از آگاهی از این مسئله شخصا به حسن کیاده رفت و دستور داد ارامنه‌ی نیازمند را درخانه‌ی کارگران و صیادان بندر حسن‌کیاده اسکان دهند و وسایل و آسایش آنان را فراهم سازند.

محمدعلی صفاری لاهيجانی که در آن دوران با دکتر حشمت حشر و نشر داشت در يادداشت‌های خود می‌نویسد که: به ياد دارم که خودم دچار مالاريا شدم و دکتر حشمت «کنين» را با مخلوط آبليمو تجويز کردند و معالجه شدم، احسان‌الله خان و حسين‌ خان‌الله که از فعالان سياسی تهران بودند چون تحت تعقيب دولت بودند (دولت حسن وثوق) به خانه ما در لاهيجان می آمدند و مدتی در کنار ما پنهانی زندگی می کردند، اتفاقا در همان زمان حسين‌خان به بيماری جرب مبتلا شد و دکتر حشمت هم که در منزل ايشان بود وی را معالجه کرد و اين معالجه و آشنایی، راه را برای بيشتر شدن فعاليت‌های دکتر حشمت باز کرد. در ادامه می‌گويد مرحوم دکتر اهل دخانيات و مسکرات نبود، ولی به موسيقی دلبستگی خاص داشت.

آخرین نبرد و شهادت

پس از لشکرکشی قوای حکومتی به فرماندهی ژنرال استاروسلسکی و دیگر قزاقان برای سرکوب قیام جنگل، حمله‌ی قوای دولتی به فرماندهی ایوب‌خان میر‌پنج از یک سو و یورش هواپیماهای انگلیسی از سوی دگیر و بمباران مواضع جنگلی‌ها، میرزا کوچک‌خان ناچار شد به همراه ۹۴۳ نفر از مبارزان جنگل به سوی شرق گیلان ولاهیجان حرکت کند. مشقات و مشکلات این عقب‌نشینی بسیار دلخراش وناراحت‌کننده است. میرزا کوچک‌خان در طول این سفر گاهگاهی برای دلداری وقوت قلب بخشیدن به همراهانش این شعر را می‌خواند: رسم عاشق نیست با یک دل، دو دلبر داشتن - یازجانان یا زجان، بایست دل برداشتن. وقتی همراهان میرزا به لاهیجان رسیدند در آنجا دکتر حشمت با نفرات خود به آنان پیوست که تعداد شان به ۱۴۳۲ نفررسید. آنان در روزاول ماه شعبان ۱۳۳۷قمری به دشت وسیع کجورواقع در ۳۱ کیلوکتری جنوب تنکابن می رسند. درطول راه همه جا قوای دولتی ومزدوران منطقه درتعقیب شان بودند.

اوضاع برآنان سخت می شود که ناچار دکتر حشمت تصمیم می گیرد تسلیم قوای دولتی شود، هرچند میرزا کوچک خان با این تصمیم او مخالف بود. وقتی این کار صورت می گیرد، دولتی ها به بهانه ی اینکه رئیس کل قزاق ایران ( ژنرال استاروسلسکی) در رشت می باشد، به آنها گفتند ما باید شمارا روانه ی رشت کنیم تا به شما پروانه ی آزادی بدهند و به منازل خود باز گردید.!

روز ششم ماه شعبان پس از سه روز اقامت در خرم آباد تنکابن تعداد جنگلی ها به یکصد و هشتاد نفررسید که همگی به همراه دکتر حشمت و هشت نفر قزاق به رشت حرکت داده شدند. تا لاهیجان رفتاردولتی ها با آنان محترمانه بود.

درنزدیکی " دیوشل " دکترحشمت را از یارانش جدا کردند و با دشکه به لاهیجان بردند. جالب اینکه تا رسیدن به لاهیجان ، همیشه تاکید بر" تسلیم" دکتر حشمت ویارانش داشتند ولی از لاهیجان به بعد واژه ی " تسلیم " به " دستگیری دکترحشمت ویارانش" تبدیل شد.!

واز این لحظه به بعد دکتر حشمت اطمینان پیدا کرد که دیگر امیدی برای نجات خود نیست وتمام وعده ها فریبنده بوده است! دکترابراهیم حشمت یک روز بعد از ورود به رشت به دادگاه برده شد. بازجویی از افراد گاه سه دقیقه بشتر طول نمی کشید!: پسر کی هستی؟ اهل کجایی؟ عیال داری یا نه؟ چه کاره بوده ای؟ چند سال داری؟...بعد یکی دیگر را احضار می کردند.!

دکتر حشمت باوضعی درد ناک که خون از پاهایش می چکید دردادگاه حاضر شد. وقتی برگ بازجویی را خواند، گفت من این هارا نگفته ام، سرتیپ عبدالجواد قریب ( متین الملک) کسی بود که وقتی در دادگاه ازدکترحشمت پرسیدند: میرزا کوچک خان فعلا کجاست؟ و دکتر حشمت جواب داد که من ازمحل سکونت فعلی او اطلاعی ندارم، سرپا ایستاد و ناجوانمردانه سیلی محکمی به دکتر حشمت زد که این برخورد، خوشایند دیگران نبود.!

می گويند ميرزا تا خبر تسليم شدن دکتر را شنيد، بي‌اختيار گفت: انا لله و انا اليه راجعون و با ادای اين آيه او را از دست رفته، به حساب آورد.

ديری نگذشت که دادگاه نظامی دکتر حشمت به رياست جواد متين‌الملک که بعدها سرهنگ قريب شد، همراه با شاهزاده خائن اعتبارالدوله و مجدالواعظين قاضی عسگر در باغ محتشم رشت تشکيل شد، دکتر که رأی آخر دادگاه را حتی پيش از شروع آن مي‌دانست، بازجويی پس نداد و مهر سکوت بر لب زد، اين استواری و دم فرو بستن دکتر دادگاه و سردمداران آن را در هم شکست و بازجويان که بيش از پيش کينه دکتر را در دل گرفته بودند، اتاق او را در زندان به آب بستند.

‌فاصله بازداشت وی تا تشکيل دادگاه بسيار کوتاه و شتاب زده بود و کار از بازپرسی گذشته به ضرب و شتم کشيد. پس از تشکيل دادگاه نظامی، دکتر می گويد: معلوم می شود که نظر همه کس به مرگ من متوجه است، چه من از روز اول می دانستم که با ورود من به جنگل يقينا در آخر کار مصلوب خواهم شد، و برای همين منظور، هيکل عيسی مسيح را از گردن آويخته‌ام.

محاکمه ی دکترحشمت زود پایان یافت ودر ساعت پنج بعد از ظهرهمان روز اورا با درشکه یی به میدان اعدام آوردند. دکترحشمت ازدرشکه پیاده شد و متهورانه به پای داررفت و گفت به شرطی حکم اعدام خودم را امضاء می کنم که مرا با دست های بسته اعدام نکنید.!

آنگاه دکتر حشمت با کمال تحور، شنل از دوش برگرفت وآنرا به " کاظم بلند" جلاد چهاربرادران سپرد وبعد عینکش را برداشت وبرروی چهاپایه بالا رفت...ریسمان را از جلاد گرفت وبه گردن خود انداخت...و سپس به جلاد اشاره نمود که اورا به داربیاویزند! که در این لحظه ی درد ناک، صدای شیون مردم ازهرسو بلند شد.!

دکترکریم کشاورز نقل می کند که در پای دار، دکتر حشمت این شعر را خواند: منصوروار گر ببرندم به پای دار مردانه جان دهم که جهان پایدارنیست.!

اعدام دکتر حشمت طالقانی، در روز چهارشنبه ۴ ارديبهشت ۱۲۹۶ مطابق با شعبان ۱۳۳۷ در قرق کارگزاری صورت گرفت و عبدالحسين سردار معظم خراساني که بعدها تيمورتاش گرديد و در آن سال حاکم مطلق و بلامنازع گيلان بود بر آن صحه گذارد.

پیکرپاک دکتر حشمت، توسط آقای " کاس آقا حسام" معروف به خیاط که از آزادیخواهان قدیمی مقیم رشت بود و با جنگلی ها سروسری داشت، تحویل گرفته شد ودر گورستان محله ی چله خانه شهرستان رشت به خاک سپرده گردید.

سید اشرف حسینی معروف به " نسیم شمال" به مناسبت اعدام دکتر حشمت دو بیت شعر زیر را سرود

رشت شد نامدار ایولله

شاد شد مالدار ایولله

دکترطالقانی، اندر رشت

رفت بالای دارایولله!

یکسال پس از شهادت دکتر حشمت بار دیگر رشت به تصرف جنگلی ها درآمد. نخستین اقدام میرزا این بود که به سوی آرامگاه دکتر حشمت برای ادای احترام رفت و در زیر درخت کهنسال مسجدی که مدفن دکتر حشمت است، سخنان خود را با آیه ای از قرآن کریم آغازکرد و گفت: «با فقدان این مرد بزرگ هنوز کمرمان راست نشده است. این ضایعه برای ما بسیار گران و تحملش بسیار سخت بود و از خداوند متعال می خواهیم ما را موفق بدارد تا تقاص خونش را از جلادان خون آشام بگیریم.»

شادروان ابراهیم فخرایی که از یاران میرزا ونویسنده کتاب سردارجنگل است، درقسمتی از یادداشت های خود آورده است: درباره مرحوم دکتر حشمت، زیاد کارنشده است وجامعه ی آزادیخواه حقش را به نحو احسن ادا نکرده است. وضع مظلومیتش به هنگام اعدام چنان بود که هر وقت به نوشته هایم نگاه می کنم، گریه ام می گیرد واکنون هم که این عبارات را می نویسم حال عادی نیستم.

بازهم گلی به جمال زارعین لاهیجان که به قراری که شنیده ام هروقت محصول برنج شمال را که از آب حشمت رود مشروب می شود، برمی دارند، قسمتی از آنرا به نام خیرات وشادی روح احداث کننده ی " حشمت رود" برای مستضعفین وبینوایان اختصاص می دهند.

شاد روان رحیم خان صفاری به نکته ی جالبی در مورد دکترحشمت اشاره می کند ومی نویسد: " دکترحشمت معتقد بود اگرانقلاب همیشه به دنبال شعارهای تند و ویرانگر برود، افتخاری برای خود ذخیره نخواهد کرد. وضع مردم را به بهانه ی انقلاب بد تر کردن، هنرنیست وما اگرتوانستیم وضع مردم را بهتر بکنیم به بشریت خدمت کرده ایم. "


بر سنگ مزار دکتر حشمت، نوشته شده است: «‌آرامگاه شهید راه حریت و استقلال ایران، مرحوم جنت مکان، خلد آشیان، دکتر حشمت جنگلی طالقانی نور الاصل، همقدم و رفیق میرزا کوچک خان جنگلی طاب ثراه. به تاریخ ۱۲۹۸٫

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما»

مرام‌نامه جنگل

در پایان این صفحه، جهت ادای احترام به مبارزات خستگی ناپذیر و پیشرو گرایانه نهضت جنگل مردم ایران، متن مرام نامه اعتقادی و عملکردی نهضت، جهت آشنایی با اصول اعتقادی و حزبی ایشان به شرح ذیل، تقدیم می گردد:

آسايش عمومی و نجات طبقات زحمتکش ممکن نيست مگر به تحصيل آزادی حقيقی و تساوی افراد انسانی بدون فرق نژاد و مذهب در طول زندگانی و حاکميت اکثريت به واسطه منتخبين ملت پيشرفت اين مقاصد را فرقه «اجتماعيون» به موارد ذيل تعقيب می‌نمايند:

ماده اول:

۱- حکومت عامه و قوای عاليه در دست نمايندگان ملت جمع خواهد شد.

۲- قوا در مقابل منتخبين مسئول بوده و تعيين آنها از مختصات نمايندگان متناوب ملت می‌باشد.

۳- کليه افراد بدون فرق نژاد و مذهب از حقوق مدنيه به طور مساوی بهره‌مند خواهند بود.

۴- آزادی‌ تامه افراد انسان در استفاده کامل از قوای طبيعی خود

۵- الغای کليه شئون و امتيازات

ماده دوم - حقوق مدنيه:

۶- مصونيت شخص و مسکن از هر نوع تعرض و حريّت اقامت و مسافرت

۷- آزادی فکر، عقيده، اجتماعات، مطبوعات، کار، کلام، تعطيل

۸- هريک از افراد ملت که به سن شصت‌سالگی برسد از طرف حکومت حقوق تقاعد خواهد گرفت و در مقابل آن ترويج ادبيات و اصلاح اخلاق جماعت را عهده‌دار خواهد بود.

۹- تساوی زن و مرد در حقوق مدنی و اجتماعی

ماده سوم - انتخابات:

۱۰- انتخابات بايد عمومی و متناسب و مساوی و مستقيم باشد.

۱۱- هريک از افراد ۱۸ساله حق انتخاب کردن و ۲۴ ساله حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را دارا هستند.

ماده چهارم - اقتصاد:

۱۲- منابع ثروت از قبيل خالصجات، رودخانه‌ها، مراتع، جنگل‌ها، درياها، معادن، طرق و شوارع و کارخانجات جزء علاقه عمومی است.

۱۳- مالکيت اراضی با ملاحظه تامين معيشت عمومی تا حدی تصديق می‌شود که حاصل آن عايد توليد‌کننده شود.

۱۴- ممنوع بودن انحصار و احتکار ارزاق و سرمايه

۱۵- تبديل ماليات‌های غير مستقيم به مستقيم تدريجا

ماده پنجم - معارف، روحانيت، اوقاف:

۱۶ - تعليمات ابتدايي برای کليه اطفال مجانی و اجباری است.

۱۷- تحصيلات متوسطه و عاليه برای اطفاليکه استعداد داشته باشند مجانی و حتمی است.

تبصره - محصلين در انتخاب هر فنی از فنون آزادند.

۱۸- انفکاک روحانيت از امور سياسی و معاشی

۱۹- ديانت چون از عواطف قلبيه است بايد مصون از تعرض باشد.

۲۰- ضبط و اداره کل اوقاف در دست عامه و تخصيص عوايد آن‌ها به مصارف عمومی و امور خيريه و صحيه و تاسيس کتابخانه‌های عمومی

ماده ششم - قضاوت:

۲۱- قضاوت بايد سريع، ساده و مجانی باشد.

۲۲- تبديل تنبيهات به اصول تکديری

۲۳- حبس مقصرين به اعمال شاقه بايد به مدرسه و دار‌التربيه اخلاقی تبديل شود.

ماده هفتم - دفاع:

۲۴- ورزش و مشق نظامی برای مدارس ابتدایی و متوسطه اجباری است.

۲۵- برای تحصيل فنون نظام، مدارس عاليه تاسيس خواهد شد.

۲۶- در مقابل تهاجمات ضداصولی اجتماعی و تجاوزات کشورسِتانی، دفاع از وظايف عمومی و اجباری است.

ماده هشتم - کار:

۲۷ - ممنوع بودن کار و مزدوری برای اطفالی که سنشان به ۱۴ نرسيده‌است.

۲۸- برانداختن اصول بيکاری و مفتخواری به وسيله ايجاد موسسات و تشکيلاتی که توليد کار و شغل می‌نمايند

۲۹- ايجاد و تکثير کارخانجات با رعايت حفظ‌الصحه کارگران

۳۰- تجديد ساعات کار در شبانه روز تنها به هشت ساعت - استراحت عمومی و اجباری در هفته يک‌روز

ماده نهم - حفظ‌الصحه:

۳۱ - تاسيس دارالعجزه و مريض‌خانه‌های عمومی و مجانی

۳۲- رعايت نظافت و حفظ‌الصحه در مجامع و منازل و مطبخ‌ها و کارخانجات وغيره

۳۳- انتشار قوانين صحی در بين عامه

۳۴- جلوگيری از امراض مسريه و مسکرات-منع استعمال افيون و ساير مواد مخدره[۱]

به نقل از آقای مشفقی، محقق بلند آوازه وخستگی ناپذیر، شاد روان استاد سید محمد تقی میر ابوالقاسمی، سالها پیش، همت قابل تحسینی به خرج داده و شرح زندگی و مبارزات دکتر حشمت را با استفاده از بیش از ۸۶ منبع و ماخذ، به رشته ی تحریر درآورده است

به نظرمی رسد، یکی ازمفصل ترین و درعین حال مستند ترین نوشته ها و شرح حال درخصوص دکترابراهیم حشمت ومبارزات او می باشد. این نوشته گزیده ای است ازمطالب آن کتاب، که تقدیم خوانندگان ارجمند می شود.

منابع

  1. کتاب سردار جنگل ابراهیم فخرایی ص ۵۶