کاربر:Safa/1صفحه تمرین
انقلاب مخملی یا انقلاب رنگی، کلیدواژهای است که از سال ۱۹۸۹ به بعد در فرهنگ سیاسی متداول شد. پس از آنکه اعتراضات مسالمتآمیز مردم چکسلواکی در نوامبر و دسامبر ۱۹۸۹ منجر به سرنگونی نظام کمونیستی و برقراری دموکراسی در این کشور شد.
پس از این حوادث هر حرکت مسالمتآمیز و اعتراضی که منجر به تغییر حکومت گردد را به این نام مینامند. در جمهوری اسلامی بدلیل مخالفت هیستریک با هر نوع تغییری از آن با عنوان کودتای مخملی نام میبرند.[۱]
تاریخچه انقلاب مخملی
انقلاب مخملی چکسلواکی
یان پالاخ
در ژانویهی ۱۹۶۹، یان پالاخ، دانشجوی دانشگاه چارلز در پراگ، با چند دانشجوی دیگر عهد بست که خودکشی کنند. آنها مصمم بودند که با این کار به تجاوز شوروی اعتراض و با یأس و نومیدی فزایندهی شهروندان پس از اشغال کشور مبارزه کنند.
در ۱۶ ژانویهی ۱۹۶۹، پالاخ از پلههای «موزهی ملی» در نزدیکیِ ایستگاه قطار شلوغ میدان ونسسلاس بالا رفت. روی خود بنزین ریخت و کبریتی را روشن کرد. او یادداشت خودکشیاش را با نام «مشعل شمارهی ۱» امضاء کرده بود ــ که نشان میداد قرار است خودسوزیهای اعتراضآمیز دیگری رخ دهد. (یان زادیچ به «مشعل شمارهی ۲» تبدیل شد؛ هر چند نتوانستند ارتباط مستقیمی میان زادیچ و همپیمانان پالاخ بیابند اما او در اعتصاب غذای گروهیِ پس از مرگ پالاخ مشارکت کرد و عضو جنبش مقاومت بود). پالاخ سه روز در بیمارستان با سوختگی ۸۵ درصدی زنده ماند. عجیب آن که توانست در آن وضعیت با روزنامهها مصاحبه کند. او به ملایمت حرف میزد، صدایش خش داشت و بریدهبریده سخن میگفت.
وقتی از او پرسیدند چرا خودکشی کرده است، پاسخ داد که میخواسته به حملهی شوروی اعتراض و «مردم را بیدار کند». او سه روز بعد جان باخت.
در ژانویهی ۱۹۸۹، بیست سال پس از مرگ پالاخ، جنبش مقاومت مخفی که پس از سرکوب بهار پراگ به دست شوروی تشکیل شده بود، یک هفته را «هفتهی پالاخ» نامید. برای نخستین بار پس از خودسوزیِ پالاخ، مردم برای برگزاری مراسم یادبود او و اعتراض به تداوم اشغال کشور توسط شوروی به محل خودکشی پالاخ در میدان ونسسلاس رفتند. در شب اول حدود ۵۰۰۰ نفر در این محل تجمع کردند ــ عددی بیسابقه پس از پایان بهار پراگ. این امر زمینه را برای انقلاب مخملی فراهم کرد.
در پاییز آن سال، پس از یک سال اعتراض و سقوط دیوار برلین، دانشجویان تظاهرات دیگری را سازماندهی کردند. آنها ۱۷ نوامبر، پنجاهمین سالگرد کشتار دانشجویان پراگ به دست قوای مهاجم آلمان نازی، را برگزیدند.
اصطلاح انگلیسیِ «انقلاب مخملی»، که مدیر کل بخش ترجمهی پارلمان اروپا ریتا کلیمووا، دگراندیش چک، را واضع آن میداند حاکی از این است که انقلاب چکسلواکی بدون خشونت رخ داد
اصطلاح انگلیسیِ «انقلاب مخملی»، که مدیر کل بخش ترجمهی پارلمان اروپا ریتا کلیمووا، دگراندیش چک، را واضع آن میداند حاکی از این است که انقلاب چکسلواکی بدون خشونت رخ داد ــ هر چند روند فراگیرتر همیشه مسالمتآمیز نبود. سربازان معترضان را کتک میزدند، علیه تظاهرکنندگان از ماشین آبپاش استفاده میکردند و عدهی فراوانی را بازداشت میکردند. آن شب نویسندهای به نام واتسلاو هاول دستگیر شد. در سال ۱۹۶۸، وقتی تانکهای شوروی به خیابانهای پراگ حمله کردند، هاول در لیبِرِچ، شهر کوچکی بیرون از پایتخت، بود. پیش از آن که حکومت بتواند شبکهی رادیویی لیبرچ را تعطیل کند، هاول با ایراد چند سخنرانی همشهریانش را به مقاومت صلحآمیز فراخواند و البته از آنها خواست تا برای دفاع از خود آماده باشند. هاول همشهریانش را تشویق کرد که به آرمانهای لیبرال بهار پراگ وفادار بمانند و ایستادگی کنند. بنابراین، وقتی تظاهرات سال ۱۹۸۹ شروع شد او دگراندیشی نامدار بود که به رهبر ائتلاف جنبشهای اپوزیسیون، «گردهمایی مدنی»، تبدیل شده بود.
اما وقتی روزنامهی دولتیِ روده پراووکوشید تا هاولِ زندانی را نماد جنبش آزادیخواهیِ ظاهراً شکستخورده جلوه دهد، نتیجهی عکس داد. در ۲۸ نوامبر، پس از اعتراضات و اعتصابات پیوستهی کارگران، کمونیستها اعلام کردند که از قدرت کنار خواهند رفت، و مجلس هم تکحزبی بودن را از قانون اساسی کشور حذف کرد.
در دسامبر، «گردهمایی مدنی» هاول را به عنوان نامزد ریاست جمهوری موقتی معرفی کرد. دو ماه بعد، در فوریهی ۱۹۹۰، در نطقی در جلسهی مشترک مجلس نمایندگان و سنای آمریکا، هاول گفت که حتی نامزدی خود را باور نمیکرده است ــ اما در هنگام ایراد این سخنرانی او رئیس جمهور چکسلواکی بود.
در سال ۱۹۹۰، نخستین انتخابات آزاد کشور برگزار شد. هاول کرسی ریاست جمهوری را تا زمان «طلاق مخملی» ــ تجزیهی کشور به جمهوریهای چک و اسلواک در سال ۱۹۹۲ ــ حفظ کرد. او از سال ۱۹۹۳ تا سال ۲۰۰۳ رئیس جمهور جمهوری چک بود.
انقلاب مخملی صربستان
انقلاب مخملی گل رز گرجستان
با فروپاشی شوروی سابق و نفوذ آمریکا و ناتو به حلقه اول اروپای شرقی و سپر دفاعی هارتلند، توسعه نفوذ در حلقه دوم (آسیای مرکزی و قفقاز) سپر مذکور در دستور کار آمریکا قرار گرفت و در این میان نفوذ در گرجستان به عنوان منطقه خارج نزدیک روسیه در اولویت قرار گرفت.
بر این اساس ایالات متحده آمریکا و متحدان اروپایی آن از طریق بنیاد سوروس و مؤسسات به ظاهر غیر دولتی با ساماندهی انقلاب رنگی، گسترش ناتو به حیات خلوت روسیه در قفقاز را زمینهسازی نمودند.
در انتخابات پارلمانی نوامبر ۲۰۰۳ در گرجستان ائتلاف برای گرجستان نو به رهبری ادوارد شوارد نادزه از یکسو و ائتلافتروئیکای گرجستان شامل میخائیل ساکاشویلی، زوراب ژواینا (رئیس قبلی پارلمان گرجستان) و نینویورجا نادزه، رئیس پارلمان، از سوی دیگر، با هم به رقابت پرداختند.
در کوران رقابت انتخاباتی، بنیاد سوروس که مسؤولیت پشتیبانی از انقلاب مخملین در گرجستان را عهدهدار بود، از طریق انستیتو جامعه باز و با استفاده افکارسنجی، پیروزی ائتلاف تروئیکا را پیشاپیش اعلام نمود. اما پس از انتخابات، نتایج شمارش آرا، بر پیروزی ائتلاف برای گرجستان نو دلالت میکرد. با اعلام نتایج اولیه انتخابات، ائتلاف تروئیکای گرجستان به نتیجه انتخابات اعتراض نمود و دولت را متهم به تقلب در انتخابات کرد. ائتلاف تروئیکای گرجستان که از طریق رسانههای آمریکایی و اروپایی حمایت میشدند، هواداران خود را به مبارزه منفی و نافرمانی مدنی فراخواندند. جنبش کامارا توانست پانزده هزار نفر را در پایتخت سازماندهی نماید؛ آنان چند روز در مقابل ساختمانهای دولتی از جمله ریاستجمهوری تجمع نمودند و به پلیس و ارتش گرجستان، شاخههای گل رز اهدا میکردند.
در روز افتتاح پارلمان این کشور و درحالی که شوارد نادزه مشغول سخنرانی بود، مخالفان به رهبری ساکاشویلی، بدون مقاومت پلیس وارد پارلمان شده و مانع از تثبیت ائتلاف برای گرجستان نو در قدرت شدند. سرانجام با موافقت مقامات روسی، شوارد نادزه مجبور به استعفا شد و انقلاب به اصطلاح گل رز به پیروزی رسید.
به طور کلی فرآیند عملیاتی شدن انقلاب گل رز در گرجستان موارد زیر را شامل میگردد:
١. تزریق کمکهای مالی آمریکا و غرب به مخالفان حکومت گرجستان؛
۲. حمایت تبلیغاتی وسیع آمریکا و غرب از ائتلاف تروئیکای گرجستان و جابهجایی افکار عمومی؛
٣. متهم نمودن نظام حاکم در گرجستان به فساد مالی، سیاسی و ناکارآمدی؛
۴. افزایش انتظارات و مطالبات عمومی در جریان مبارزات انتخاباتی؛
۵. متهم نمودن دولت گرجستان به تقلب در انتخابات؛
۶. از پیش برنده اعلام نمودن جریانهای متمایل به آمریکا و غرب؛
۷. درخواست بازشماری آرا و به رسمیت شناختن پیروزی مخالفان از طرف دولت؛
۸. فراخوان مخالفان به مبارزه منفی و نافرمانی مدنی؛
9. تصرف پارلمان و اماکن دولتی و به تعطیلی کشانیدن ادارات.
انقلاب مخملی نارنجی اوکراین
اوکراین بعد از فدراسیون روسیه، بزرگترین کشور اروپایی است و در عرصه ژئوپلتیکی از موقعیتی منحصربهفرد برخوردار میباشد. این کشور دارای موقعیت کلیدی در میان چند منطقه مهم، یعنی اروپایی شرقی، قفقاز و خاورمیانه است و نفوذ آمریکا در این کشور، از یک سو حلقه محاصره روسیه را تنگتر مینمود و از سوی دیگر، دستیابی آمریکا به بازار منابع نفت و گاز منطقه را تسهیل میکرد.
کاخ سفید برای ساماندهی انقلاب رنگی در اوکراین، تلاش مضاعفی را انجام داد؛ به طوری که پس از وقوع انقلاب نارنجی در این کشور، نیویورک تایمز فاش ساخت بوش دستکم ۶۵ میلیارد دلار برای این انقلاب سازماندهیشده خرج کرد.
در سال ۲۰۰۴ و در جریان انتخابات ریاستجمهوری اوکراین، هیچ یک از نامزدهای انتخاباتی نتوانستند حد نصاب لازم را در مرحله اول کسب نمایند. یانوکویچ، نخست وزیر وقت و هوادار روسیه، در دور اول ۳۹ درصد آرا را به دست آوردند؛ ویکتور یوشچنکو، نامزد مورد حمایت آمریکا و غرب، ۲۲% آرا را به خود اختصاص داد که نتیجه انتخابات به دور دوم کشیده شد. در مرحله دوم، بنا بر اعلام غیر رسمی، یانوکویچ پیروز شد، اما این نتیجه از سوی یوشچنکوو طرفدارانش مورد قبول قرار نگرفت و آنان دولت یانوکویچ را به تقلب در انتخابات متهم نمودند.
با اعلام نتیجه انتخابات جنبش پارا که از مدتها قبل با حمایت مالی و تبلیغاتی آمریکا سازماندهی شده بود با حضور در خیابانهای کیف، اقدام به تحصن و تظاهرات نمودند. متحصنین که تیشرت، بازو بند، کمربند و هدبند نارنجی برتن داشتند و با خود پرچمهای نارنجی حمل میکردند، خواستار اعلام پیروزی یوشچنکو از سوی کمیسیون انتخابات شدند. اما کمیسیون انتخابات پیروزی یانوکویچ را رسماً اعلام نمود و با اصرار این کمیسیون پارلمان اوکراین نیز نتیجه انتخابات را به تصویب رسانید. پس از اعلام نتیجه انتخابات از سوی پارلمان اوکراین، تظاهرکنندگان، مانع ورود یانو کویچ به دفتر نخستوزیری شدند و کشور در شرایطی جنگ داخلی و تجزیه به دو بخش شرقی (طرفداران یانوکویچ) و بخش غربی (به هواداری یوشچنکو) قرار گرفت. با فوقالعاده شدن وضعیت کشور، پارلمان اوکراین در رأی خود تجدید نظر کرد و اعلام نمود که در انتخابات تقلب صورت پذیرفته است و از رئیسجمهور کوچما درخواست کرد تا کمیسیون انتخابات را منحل کند. با جانبداری وزیر دفاع از یوشچنکو، شرایط به سود غربگرایان و افراد مورد حمایت آمریکا تغییر کرد.
در نتیجه دادگاه عالی اوکراین سرانجام در ۷ دسامبر نتیجه انتخابات را باطل و تاریخ ۲۶ دسامبر را برای برگزاری انتخابات مجدد اعلام نمود. انتخابات مجدد در تاریخ ۲۶ دسامبر و با حضور ۱۲ هزار ناظر بین المللی برگزار گردید و یوشچنکو با ۵۲ درصد آرا را کسب نمود و رئیسجمهور این کشور شد.
فرآیند انقلاب نارنجی در اوکراین
١. تزریق کمکهای مالی آمریکا به مخالفان دولت اوکراین؛
٢. انجام عملیات مشروعیت قهقرایی با متهم نمودن دولت اوکراین به خشونت، ترور مخالفان و فساد مالی، اداری و سیاسی؛
3. القای ناکارآمدی دولت؛
۴. تصویرسازی مطلوب از یوشچنکو و مخدوش نمودن چهره یانوکویچ توسط رسانههای آمریکایی و غربی
5. جابهجایی افکار عمومیاز طریق پخش شایعه مسموم کردن یوشنچکو توسط دولت یانوکویچ؛
۶. القای تقلب در انتخابات توسط دولت؛
۷. مخالفت با اعلام نتیجه انتخابات و فراخوان مخالفان به نافرمانی مدنی و مبارزه منفی؛
۸. انعکاس گسترده تحولات اوکراین توسط سیان÷ان، بیبیسی و یورونیوز و هدایت افکار عمومیدر این کشور؛
9. برهم زدن نظم و امنیت عمومی و اشغال اماکن دولتی.
انقلاب مخملی لالههای قرقیزستان
قرقیزستان اگرچه دارای منابع طبیعی نفت و گاز نمیباشد، اما به دلیل هممرز بودن با چین و روسیه، دارای جایگاه و اهمیت استراتژیک است. حادثه یازده سپتامبر، قرقیزستان را بیش از پیش در کانون توجهات آمریکا قرار داد؛ از این رو کاخ سفید درصدد جابهجایی قدرت در این کشور و تثبیت موقعیت خود در قرقیزستان برآمد. در سال ۲۰۰۵ با رد صلاحیت نامزدهای مخالف دولت در پارلمان جرقههای انقلاب مخملی در این کشور زده شد.
پس از برگزاری دو مرحله انتخابات پارلمانی و اعلام نتیجه آن، دو مخالف عسگر آقایف، یعنی کولوف وزیر پیشین امنیت قرقیزستان از اهالی شمالی به همراه باقی اف، نماینده برکنار شده پارلمان از اهالی جنوب، با یکدیگر متحد گردیدند.
با پیوستن خانم آتونبایا، نامزد رد صلاحیت شده انتخابات پارلمانی، به صفوف مخالفان آقایف، شرایط برای انقلاب مخملی در این کشور فراهم گردید. در چنین شرایطی، اولین گامهای انقلاب رنگی یا انقلاب گلی توسط جنبش مقاومت جوانان برداشته شد و در مناطق جنوبی قرقیزستان، معترضان سازماندهیشده تحت حمایت آمریکا، با تجمع در میدان اصلی شهر اوش، فرودگاه و اماکن دولتی را به محاصره خود درآوردند. دامنه اعتراضات توسط جنبش مذکور به سرعت به تمامی مناطق قرقیزستان سرایت نمود و در نتیجه مخالفان عسگر آقایف، اماکن دولتی و دفتر ریاستجمهوری را در بیشکک به تصرف خود درآوردند و خواستار کنارهگیری وی شدند. با متواری شدن آقایف، جابهجایی قدرت در این کشور با حمایت و ساماندهی آمریکا صورت پذیرفت. عسگر آقایف پس از فرار از کشور، استفن یانگ سفیر آمریکا در قرقیزستان را عامل اصلی این انقلاب معرفی کرد. وی اظهار داشت:
یک هفته قبل از وقوع این حوادث در شبکه جهانی اینترنت، نقشه این انقلاب منتشر شده بود. این نقشه را استفن یانگ تدوین کرده بود و این انقلاب دقیقاً همانند نقشه صورت گرفت.
در وقوع انقلاب لالهای در قرقیزستان، نقش بنیاد سوروس و اعطای کمکهای مالی کاخ سفید به مخالفان دولت این کشور عامل تعیینکننده بود. نهایتاً، این کمکها زمینه لازم را برای پیشبرد اهداف انقلاب رنگی فراهم ساخت.
انقلابات بهار عربی
اعتراضات مردمی در فاجعه متروپل آبادان
مالک متروپل
منابع