کاربر:Safa/1صفحه تمرین

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو

انقلاب مخملی (velvet revolution) یا انقلاب رنگی (Color revolution)،  کلیدواژه‌ای است که از سال ۱۹۸۹ به بعد در فرهنگ سیاسی متداول شد. پس از آنکه اعتراضات مسالمت‌آمیز مردم چکسلواکی در نوامبر و دسامبر ۱۹۸۹ منجر به سرنگونی نظام کمونیستی و برقراری دموکراسی در این کشور شد.

پس از این حوادث هر حرکت مسالمت‌آمیز و اعتراضی که منجر به تغییر حکومت گردد را به این نام می‌نامند. در جمهوری اسلامی بدلیل مخالفت هیستریک با هر نوع تغییری از آن با عنوان کودتای مخملی نام می‌برند.[۱]

تاریخچه انقلاب مخملی

انقلاب مخملی چکسلواکی

در جریان شورش‌های چکسلواکی که بعدها به بهار پراگ معروف شد پس از تجاوز نیروهای شوروی به چکسلواکی یان پالاخ دانشجوی دانشگاه جارلز پراگ با دوستانش عهد بست که با خودسوزی به این عمل اعتراض کند تا بر علیه یاس و نومیدی دامنگیر مردم کشورش بشورد. او به همین منظور روز ۱۶ ژانویه ۱۹۶۹ در مقابل موزه‌ی ملی روی خود بنزین ریخت و خود را به آتش کشید و با ۸۵ درصد سوختگی تا سه روز در بیمارستان زنده ماند و در مصاحبه با روزنامه‌ها گفت در اعتراض به حمله‌ی شوروی و برای اینکه مردم را بیدار کند به این عمل دست زده است و در یادداشتی که از او نیز در محل خودسوزی پیدا شد نوشته بود مشعل شماره یک که اشاره‌ای به این بود که مشعل شماره ۲ و ۳ هم هست.بیست سال پس از مرگ پالاخ نهضت مقاومت مخفی که پس از بهار پراگ شکل گرفته بود یک هفته را هفته‌ی پالاخ نام گذاری کرد تا برای اولین بار مراسم یادبود او به شکل علنی برگزار شود. در شب اول ۵۰۰۰ نفر از مردم تجمع کردند که خود زمینه‌ای برای شکل‌گیری انقلاب مخملی در کشور فراهم کرد. در پاییز همان سال، دانشجویان تظاهراتی را برای روز ۱۷ نوامیر پنجاهمین سالروز کشتار دانشجویان پراگ به دست نیروهای اشغالگر نازی سازمان‌دادند. در این تظاهرات واتسلاو هاول نویسنده چک که سابقه مبارزه در بهار پراگ هم داشت دستگیر شد و نیروهای امنیتی برای مقابله با مردم از ماشین آب‌پاش استفاده کردند و با ضرب و شتم و دستگیری تعداد زیادی از مردم سعی در خاموش کردن این حرکت داشتند. هاول تبدیل به نماد مقاومت و رهبر اپوزیسیون شد. روزنامه‌های دولتی سعی در تخریب این حرکت داشتند اما در روز ۲۸ نوامبر ۱۹۸۹ پس از اعتصابات و اعتراضات مستمر کارگران کمونیست‌ها اعلام کردند از قدرت کنار می‌روند و قانون تک حزبی را هم مجلس از قانون اساسی حذف کرد.

در دسامبر همین سال هاول نامزد ریاست جمهوری موقت شد و دو ماه بعد در فوریه ۱۹۹۰ او رئیس جمهور شد و نخستین انتخابات آزاد را برگزار کرد. در سال ۱۹۹۲ کشور چکسلواکی به دو کشور چک و اسلواک تقسیم شد که از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۳ هاول رئیس جمهور چک بود. پس از این تحولات این جابجایی در قدرت را انقلاب مخملی نام گذاردند. اصطلاح انگلیسی «انقلاب مخملی»، نخستین بار توسط ریتا کلیمووا، مدیرکل بخش ترجمه‌ی پارلمان اروپا، وضع شد که منظور از آن این بود که انقلاب چکسلواکی بدون خونریزی به نتیجه رسید.

انقلاب مخملی صربستان

انقلاب مخملی گل رز گرجستان

در نوامبر ۲۰۰۳ در جریان مبارزات انتخاباتی بین ائتلاف گرجستان نو به رهبری ادوارد شواردنادزه و ائتلاف سه‌گانه‌ی گرجستان به رهبری میخائیل ساکاشویلی، زوراب ژواینا (رئیس پارلمان سابق) و نینوبورجا نادزه با هم به رقابت برخاستند. حامی این ائتلاف اخیر انستیتو جامعه باز وابسته به بنیاد سوروس بود که بر مبنای نظرسنجی‌های خود ائتلاف سه‌گانه را پیروز انتخابات اعلام کرد. اما پس از شمارش آرا ائتلاف گرجستان نو برنده اعلام شد. رقبا اعتراض کردند و دولت را متهم به تقلب نمودند. در این اعتراض توسط رسانه‌های غربی حمایت شدند. این ائتلاف متعاقبا فرمان به مبارزه منفی و نافرمانی مدنی داد و جنبش کامارا ۱۵۰۰۰ نفر را بسیج کرده و مقابل ساختمانهای دولتی مستقر کرد و به پلیس و ارتش گرجستان گل رز هدیه دادند. روز افتتاح پارلمان و حین سخنرانی شواردنادزه مخالفان به رهبری ساکشویلی وارد پارلمان شدند و پلیس هم ممانعتی نکرد. نهایتا با موافقت مقامات روسی شواردنادزه استعفا داد و انقلاب گل روز پیروز شد.

انقلاب مخملی نارنجی اوکراین

اوکراین بزرگترین کشور اروپا پس از روسیه است و موقعیت ژئوپلتیکی انحصاری دارد و سرپل اروپای شرقی و قفقاز و خاورمیانه است. با گسترش ناتو به شرق و نفوذ غرب در اوکراین محاصره روسیه تنگتر می‌شود. به همین خاطر به گفته‌ی نشریه نیویورک تایمز بوش برای سازماندهی انقلاب نارنجی در اوکراین حداقل ۶۵ میلیارد دلار هزینه کرد.


در سال ۲۰۰۴ و در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری اوکراین، هیچ ‌یک از نامزدهای انتخاباتی نتوانستند حد نصاب لازم را در مرحله اول کسب نمایند. یانوکویچ، نخست وزیر وقت و هوادار روسیه، در دور اول ۳۹ درصد آرا را به دست آوردند؛ ویکتور یوشچنکو، نامزد مورد حمایت آمریکا و غرب، ۲۲% آرا را به خود اختصاص داد که نتیجه انتخابات به دور دوم کشیده شد. در مرحله دوم، بنا بر اعلام غیر رسمی، یانوکویچ پیروز شد، اما این نتیجه از سوی یوشچنکوو طرفدارانش مورد قبول قرار نگرفت و آنان دولت یانوکویچ را به تقلب در انتخابات متهم نمودند.

با اعلام نتیجه انتخابات جنبش پارا که از مدت‌ها قبل با حمایت مالی و تبلیغاتی آمریکا سازماندهی شده بود با حضور در خیابان‌های کیف، اقدام به تحصن و تظاهرات نمودند. متحصنین که تی‌شرت، بازو بند، کمربند و هدبند نارنجی برتن داشتند و با خود پرچم‌های نارنجی حمل می‌کردند، خواستار اعلام پیروزی یوشچنکو از سوی کمیسیون انتخابات شدند. اما کمیسیون انتخابات پیروزی یانوکویچ را رسماً اعلام نمود و با اصرار این کمیسیون پارلمان اوکراین نیز نتیجه انتخابات را به تصویب رسانید. پس از اعلام نتیجه انتخابات از سوی پارلمان اوکراین، تظاهرکنندگان، مانع ورود یانو کویچ به دفتر نخست‌وزیری شدند و کشور در شرایطی جنگ داخلی و تجزیه به دو بخش شرقی (طرفداران یانوکویچ) و بخش غربی (به هواداری یوشچنکو) قرار گرفت. با فوق‌العاده شدن وضعیت کشور، پارلمان اوکراین در رأی خود تجدید نظر کرد و اعلام نمود که در انتخابات تقلب صورت پذیرفته است و از رئیس‌جمهور کوچما درخواست کرد تا کمیسیون انتخابات را منحل کند. با جان‌بداری وزیر دفاع از یوشچنکو، شرایط به سود غرب‌گرایان و افراد مورد حمایت آمریکا تغییر کرد.

در نتیجه دادگاه عالی اوکراین سرانجام در ۷ دسامبر نتیجه انتخابات را باطل و تاریخ ۲۶ دسامبر را برای برگزاری انتخابات مجدد اعلام نمود. انتخابات مجدد در تاریخ ۲۶ دسامبر و با حضور ۱۲ هزار ناظر بین المللی برگزار گردید و یوشچنکو با ۵۲ درصد آرا را کسب نمود و رئیس‌جمهور این کشور شد.

فرآیند انقلاب نارنجی در اوکراین

١. تزریق کمک‌های مالی آمریکا به مخالفان دولت اوکراین؛

٢. انجام عملیات مشروعیت قهقرایی با متهم نمودن دولت اوکراین به خشونت،‌ ترور مخالفان و فساد مالی، اداری و سیاسی؛

3. القای ناکارآمدی دولت؛

۴. تصویرسازی مطلوب از یوشچنکو و مخدوش نمودن چهره یانوکویچ توسط رسانه‌های آمریکایی و غربی

5. جابه‌جایی افکار عمومی‌از طریق پخش شایعه مسموم کردن یوشنچکو توسط دولت یانوکویچ؛

۶. القای تقلب در انتخابات توسط دولت؛

۷. مخالفت با اعلام نتیجه انتخابات و فراخوان مخالفان به نافرمانی مدنی و مبارزه منفی؛

۸. انعکاس گسترده تحولات اوکراین توسط سی‌ان÷ان، بی‌بی‌سی و یورونیوز و هدایت افکار عمومی‌در این کشور؛

9. برهم زدن نظم و امنیت عمومی ‌و اشغال اماکن دولتی.

انقلاب مخملی لاله‌های قرقیزستان

قرقیزستان اگرچه دارای منابع طبیعی نفت و گاز نمی‌باشد، اما به دلیل هم‌مرز بودن با چین و روسیه، دارای جایگاه و اهمیت استراتژیک است. حادثه یازده سپتامبر، قرقیزستان را بیش از پیش در کانون توجهات آمریکا قرار داد؛ از این رو کاخ سفید درصدد جابه‌جایی قدرت در این کشور و تثبیت موقعیت خود در قرقیزستان برآمد. در سال ۲۰۰۵ با رد صلاحیت نامزدهای مخالف دولت در پارلمان جرقه‌های انقلاب مخملی در این کشور زده شد.

پس از برگزاری دو مرحله انتخابات پارلمانی و اعلام نتیجه آن، دو مخالف عسگر آقایف، یعنی کولوف وزیر پیشین امنیت قرقیزستان از اهالی شمالی به همراه باقی اف، نماینده برکنار شده پارلمان از اهالی جنوب، با یکدیگر متحد گردیدند.

با پیوستن خانم آتونبایا، نامزد رد صلاحیت شده انتخابات پارلمانی، به صفوف مخالفان آقایف، شرایط برای انقلاب مخملی در این کشور فراهم گردید. در چنین شرایطی، اولین گام‌های انقلاب رنگی یا انقلاب گلی توسط جنبش مقاومت جوانان برداشته شد و در مناطق جنوبی قرقیزستان، معترضان سازماندهی‌شده تحت حمایت آمریکا، با تجمع در میدان اصلی شهر اوش، فرودگاه و اماکن دولتی را به محاصره خود درآوردند. دامنه اعتراضات توسط جنبش مذکور به سرعت به تمامی ‌مناطق قرقیزستان سرایت نمود و در نتیجه مخالفان عسگر آقایف، اماکن دولتی و دفتر ریاست‌جمهوری را در بیشکک به تصرف خود درآوردند و خواستار کناره‌گیری وی شدند. با متواری شدن آقایف، جابه‌جایی قدرت در این کشور با حمایت و ساماندهی آمریکا صورت پذیرفت. عسگر آقایف پس از فرار از کشور، استفن یانگ سفیر آمریکا در قرقیزستان را عامل اصلی این انقلاب معرفی کرد. وی اظهار داشت:

یک هفته قبل از وقوع این حوادث در شبکه جهانی اینترنت، نقشه این انقلاب منتشر شده بود. این نقشه را استفن یانگ تدوین کرده بود و این انقلاب دقیقاً همانند نقشه صورت گرفت.

در وقوع انقلاب لاله‌ای در قرقیزستان، نقش بنیاد سوروس و اعطای کمک‌های مالی کاخ سفید به مخالفان دولت این کشور عامل تعیین‌کننده بود. نهایتاً، این کمک‌ها زمینه لازم را برای پیشبرد اهداف انقلاب رنگی فراهم ساخت.

انقلابات بهار عربی

اعتراضات مردمی در فاجعه متروپل آبادان

مالک متروپل

منابع