|
|
(۱۹۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جعبه زندگینامه | | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=آنتونیو گرامشی|تصویر=گرامشی ۳.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=|زمینه فعالیت=فعال سوسیالیست|ملیت=ایتالیایی|تاریخ تولد=۲۲ ژانویهی ۱۸۹۱|محل تولد=روستای آلس نزدیک کالیاری|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=۲۷ آوریل ۱۹۳۷|محل مرگ=|علت مرگ=بعلت عوارض ناشی از بیماری و زندان|محل زندگی=|مختصات محل زندگی=|مدفن=|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=|نام دیگر=|لقب=|بنیانگذار=حزب کمونیست ایتالیا|پیشه=سیاستمدار، روزنامهنگار، نویسنده|سالهای نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتابها=|مقالهها=|نمایشنامهها=|فیلمنامهها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=مشارکت در مبارزات سوسیالیستی|تأثیرگذاشته بر=مردم جهان از ابتدای قرن بیستم|تأثیرپذیرفته از=مارکس، هگل، لنین|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}} |
| | اندازه جعبه =
| |
| | عنوان =
| |
| | عنوان ۲ =
| |
| | نام =احمد تفضلی | |
| | تصویر =احمد تفضلی.JPG | |
| | اندازه تصویر = | |
| | عنوان تصویر = استاد دانشگاه تهران | |
| | زادروز = ۱۶ آذر ۱۳۱۶ | |
| | زادگاه = اصفهان | |
| | مکان ناپدیدشدن =شمیران | |
| | تاریخ ناپدیدشدن = | |
| | وضعیت = | |
| | تاریخ مرگ =۲۴ دی ۱۳۷۵ | |
| | مکان مرگ =جسد با جمجمه شکسته کنار اتومبیل در باغ فیض تهران | |
| |عرض جغرافیایی محل دفن= | |
| |طول جغرافیایی محل دفن=
| |
| |latd=|latm=|lats=|latNS=N
| |
| |longd=|longm=|longs=|longEW=E
| |
| | علت مرگ =قتل توسط ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی | |
| | پیداشدن جسد = | |
| | آرامگاه =
| |
| | بناهای یادبود =
| |
| | محل زندگی = تهران | |
| | ملیت =ایرانی | |
| | نامهای دیگر = | |
| | نژاد = | |
| | تابعیت =ایران | |
| | تحصیلات = | |
| | دانشگاه = | |
| | پیشه = | |
| | سالهای فعالیت = | |
| | کارفرما =
| |
| | نهاد =
| |
| | نماینده =
| |
| | شناختهشده برای = مردم ایران و فرهنگیان و دانشجویان و محققین زبانهای باستانی
| |
| | نقشهای برجسته = نخستین استاد ایرانی دارای دکترای افتخاری دانشگاه سن پترزبورگ و برنده جایزه گیرشمن از آکادمی کتیبهها و ادبیات فرانسه
| |
| | سبک = | |
| | تأثیرگذاران = | |
| | تأثیرپذیرفتگان =مردم ایران | |
| | شهر خانگی = | |
| | دستمزد = | |
| | دارایی خالص = | |
| | قد = | |
| | وزن = | |
| | تلویزیون = | |
| | لقب = | |
| | دوره = | |
| | پس از = | |
| | پیش از = | |
| | حزب = | |
| | جنبش = | |
| | مخالفان = | |
| | هیئت = | |
| | دین = | |
| | مذهب = | |
| | اتهام = | |
| | مجازات = | |
| | وضعیت گناهکاری = | |
| | منصب =
| |
| | مکتب =
| |
| | آثار =
| |
| | همسر =
| |
| | شریک زندگی =
| |
| | فرزندان =
| |
| | والدین =
| |
| | خویشاوندان سرشناس =
| |
| | جوایز = | |
| | امضا = | |
| | اندازه امضا = | |
| | signature_alt =
| |
| | وبگاه =
| |
| | imdb_id =
| |
| | Soure_id =
| |
| | پانویس =
| |
| }} | |
| '''احمد تفضلی،''' (زاده ۱۶ آذر ۱۳۱۶ اصفهان – درگذشتهٔ ۲۴ دی ۱۳۷۵ تهران) پژوهشگر، زبانشناس و مترجم
| |
|
| |
|
| احمد تفضلی ایرانشناس و متخصص زبان پهلوی و استاد زبانهای باستانی در دانشگاه تهران بود و در زمینهٔ زبانهای ایرانی میانه به ویژه پهلوی و پارتی، در پهنهٔ بینالمللی یکی از معدود صاحب نظران به شمار میآمد.
| | '''جوزف ایسادور، معروف به جو لیبرمن،''' (<bdi>'''Joseph Isadore „Joe“ Lieberman'''</bdi>) (زادهی ۲۴ فوریه ۱۹۴۲ – درگذشت ۲۷ مارس ۲۰۲۴) سیاستمدار آمریکایی، نمایندهی سنا و نامزد حزب دموکرات برای معاونت ریاست جمهوری در انتخابات سال ۲۰۰۰ بود. |
|
| |
|
| او تحصیلات مقدماتی را در تهران گذراند و در سال ۱۳۳۵ با دریافت مدال درجهٔ اول فرهنگ از دارالفنون، دیپلم ادبی گرفت. در سال ۱۳۳۸ دانشکدهٔ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران را با احراز رتبهٔ اول به پایان برد. در سال ۱۳۴۰ به انگلستان رفت و وارد رشتهٔ فرهنگ و زبانهای باستانی ایران در مدرسهٔ زبانهای شرقی دانشگاه لندن شد و در سال ۱۳۴۴ فوق لیسانس گرفت. پیش از بازگشت به ایران دورهٔ تحقیقی کوتاهی را هم در پاریس گذراند. در ۱۳۴۵ در رشتهٔ زبانهای باستانی از دانشگاه تهران درجهٔ دکتری گرفت. موضوع پایاننامهٔ او تصحیح و ترجمهٔ سوتکرنسک و ورشت مانسرنسک از دینکرد و سنجش این دو نسک با متنهای اوستایی، به راهنمایی دکتر صادق کیا بودهاست. از ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۵ ضمن تحصیل، به عنوان پژوهشگر در استخدام ادارهٔ فرهنگ عامه بود. از ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۷ در بنیاد فرهنگ ایران، به تحقیق پرداخت. در ۱۳۴۷ به تدریس در دانشگاه تهران مشغول شد. در ۱۳۷۰ عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی و از سال ۱۳۷۳ معاون علمی و پژوهشی این فرهنگستان بود. وی علاوه بر اینکه از صاحبنظران در زمینهٔ زبانهای باستانی ایران بود، به زبان عربی کاملاً آشنایی داشت و به زبانهای انگلیسی و فرانسوی و آلمانی و ادبیات فارسی تسلط کامل داشت و همچنین با زبان روسی نیز آشنا بود.<ref>کتاب یادنامه احمد تفضلی</ref>
| | جو لیبرمن در سال ۱۹۶۴ از دانشگاه ییل فارغالتحصیل شد. سه سال بعد او امتحان حقوق خود را در دانشکده حقوق محلی گذراند. اولین ازدواج او از سال ۱۹۶۵ با بتی هاس بود. حاصل این ازدواج سه فرزند بود که در سال ۱۹۸۱ منجر به طلاق شد. او برای دومین بار در سال ۱۹۸۲ با (Hadassah Freilich) ازدواج کرد. زوج لیبرمن یهودیان متدین و نمایندگان مشهور جنبش ارتدکس مدرن در یهودیت بودند. |
|
| |
|
| تفضلی در ساعت ۱۲ و نیم روز ۲۴ دی ماه ۱۳۷۵ دفتر کارش را در دانشگاه تهران ترک کرد و راهی منزلش در شمیران شد اما هرگز به منزل نرسید. او در همان روز به طرز مشکوکی در خیابان به قتل رسید.
| | در سال ۱۹۸۸، لیبرمن در انتخابات به عنوان سناتور ایالات متحده در برابر لوول پی ویکر پیروز شد و پس از آن در ۳ ژانویه ۱۹۸۹ وارد کنگره شد. او به عنوان سناتور ایالات متحده در کمیته نیروهای مسلح خدمت کرد. نقطه برجسته زندگی سیاسی او، انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۰ بود، ال گور، نامزد ریاست جمهوری، او را به عنوان نامزد معاونت رئیس جمهور معرفی کرد. لیبرمن اولین نامزد یهودی بود که در انتخابات ریاست جمهوری برای یک حزب بزرگ نامزد شد. |
|
| |
|
| ساعت ۹ شب ماموران گشت پاسگاه انتظامی باغ فیض تهران پیکر او را در کنار خودروی شخصیاش پیدا کردند. پاها، سر، صورت و جمجمه او از چند جا شکسته بودند، اما علت مرگ، اصابت ضربه به مغز اعلام شد. گفته میشود این سانحه ساختگی را ماموران [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] برای طبیعی جلوه دادن مرگ احمد تفضلی ترتیب داده بودند.<ref>[https://www.aasoo.org/fa/articles/1807 سایت آسو، مقاله قتلهای حکومتی در جمهوری اسلامی به روایت آمار]</ref>
| | در ماه مه ۲۰۱۲، علیرغم طرح صلحی که توسط کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل متحد حمایت شد، او به نفع مسلح کردن شورشیان سوری صحبت کرد و خواستار بمباران سوریه توسط ایالات متحده و شرکای آن در منطقه شد. از اوایل سال ۲۰۱۳، لیبرمن مدیر اجرایی ابتکار سیاست خارجی بود. در نوامبر ۲۰۱۴، لیبرمن به عنوان رئیس مشترک افتخاری ملی گروه مرکزگرا (No Labels) منصوب شد و تا پایان عمر در این سمت خدمت کرد. |
|
| |
|
| احمد تفضلی، زبانشناس، ایران شناس، پژوهشگر، مترجم و متخصص زبان پهلوی و استاد زبانهای باستانی در دانشگاه تهران بود، از او به عنوان یکی از قربانیان [[قتلهای زنجیرهای|قتلهای سیاسی]] روشنفکران و نویسندگان در جمهوری اسلامی یاد میشود.
| | گور و لیبرمن با رای مستقیم مردم در این انتخابات با اختلاف ۵۰۰٬۰۰۰ رأی پیروز شدند ولی در آراء الکترال یا مجمع گزیندگان با اختلاف ۲۷۱–۲۶۶ به جرج دبلیو بوش و دیکچنی از حزب جمهوریخواه باختند. در سال ۲۰۰۴ لیبرمن در نامزدی حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری ناکام شد و در انتخابات سال ۲۰۰۶ هم برای انتخاب مجدد در سنا ناکام ماند. |
|
| |
|
| در حالی که جمهوری اسلامی بعد از افشای [[قتلهای زنجیرهای]] در رسانهها در تلاش بود که آن را به ماجراجویی عوامل خودسر و قتل [[داریوش فروهر|فروهر]]<nowiki/>ها و پوینده و مختاری در آذرماه ١٣۷۷ محدود کند، روزنامه سلام در گزارش مفصلی به تاریخ دوم تیرماه ١٣۷۸، تعداد افراد به قتل رسیده را توسط وزارت اطلاعات، ۷٠ تن اعلام کرد. اما تعداد این قتلها بسیار بیشتر از این است. با گذشت ۲۴ سال از قتل احمد تفضلی، هیچیک از مراجع قانونی در ایران به صورت مستقل و بیطرفانه به این پرونده رسیدگی نکردند تا شاید حقیقت روشن و عدالت اجرا شود.
| | چو لیبرمن، عضو کاکس (فراکسیون) دمکرات بود. در دوره ۱۱۰ و ۱۱۱ مجلس به عنوان نماینده مستقل عمل میکرد. |
|
| |
|
| افزون بر این، احمد تفضلی ویژگی هایی برجسته نیز از لحاظ اخلاقی، علمی و عملی داشت که او را بدل به یک شخصیت فرهنگی کم نظیر می کرد: اندیشه و روشی عالمانه داشت، برنامه ریز بود و سازنده، سخت کوش و پرکار و همیشه با روی خوش پاسخ گو و سایه دار بود، «جوان پرور» و دوست داشت استعدادهای جوان را ببالاند. در مسائل علمی کمال طلب بود و در این زمینه به هیچ وجه به کم و ناقص بسنده نمی کرد. در جلسات کم سخن می گفت، ولی همیشه آخرین و منطقی ترین نظر را می داد. در مقاله های خود به اختصار قایل بود و تنها اگر سخنی تازه برای گفتن و مطلبی نو برای نوشتن داشت، لب می گشود و قلم بر می گرفت. انسانی خردگرا بود ولی به موقع، احساساتی به لطافت باران بهاری داشت. از شعر خوب لذت می برد و درجوار کارهای علمی، رُمان می خواند و با موسیقی دم ساز بود و آهنگ دیلمان آهنگ محبوب او. به علم و عالم احترام خاصی می گذاشت و دانش مندان و استادان خود را سخت بزرگ می داشت و خود نیز همیشه مورد احترام بزرگان بود.
| | در سال ۲۰۰۸ پس از حمایت از جان مک کین برای ریاست جمهوری، لیبرمن دیگر در جلسات رهبری کاکس دمکرات شرکت نکرد. لیبرمن در انتخابات سال ۲۰۱۶ از هیلاری کلینتون حمایت کرد. |
|
| |
|
| == روایت ژاله آموزگار همکار احمد تفضلی ==
| | سناتور لیبرمن، با وجود همراهی با دموکراتها به صراحت در افشای نیات توسعهطلبانه جمهوری اسلامی شهرت دارد. |
| دکتر ژاله آموزگار همکار احمد تفضلی در مقاله «دانا مرگ را برگزید» در هجدهمین سالمرگ احمد تفضلی چنین روایت میکند.
| |
|
| |
|
| مرگ نابهنگام و باورنکردنی دوست
| | جو لیبرمن ۲۷ مارس ۲۰۲۴، در سن ۸۲ سالگی درگذشت. |
|
| |
|
| وقتی در ساعت ۱۲:۳۰ روز دوشنبه ۲۴ دیماه ۱۳۷۵ احمد تفضلی دفتر کارمان را در دانشکدهی ادبیات ترک میکرد، هنوز نامهای و کاری نیمهتمام روی میز بود. با اطمینان به این که فردا صبح زود این در را خواهد گشود، بر سر این میز خواهد نشست و کارها را به انجام خواهد رساند، خندان و پر از ذوق زیستن خداحافظی کرد. با بازگشت کوتاهی، آخرین نامهاش را به دخترش که به تازگی او را پدربزرگ کرده بود، نوشته بود، روی میز گذاشت و از من خواست که بدهم آن را پست کنند. شاد و سرشار از غرور. نمونهی چاپی آخرین کتاب در دست انتشارش (تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام) را در کیف چرمی با خود میبرد که چند مورد بازمانده را بازبینی کند تا در قراری که فردای آن روز، یعنی ساعت ۱۰ روز سهشنبه ۲۵ دی، با ناشرش داشت، کار را تمام شده تحویل دهد.
| |
|
| |
|
| در آن ساعت شلوغ دانشکده که رفت و آمد همکاران و دانشجویان راهروی جلوی دفترمان را پرسروصدا کرده بود. در میان سلامها و خداحافظیها، کی میتوانست فکر کند که او دیگر باز نخواهد گشت، او دیگر در این راهرو قدم نخواهد گذاشت، این پلهها را که آن روز چندین بار تا کتابخانه پائین رفته و بالا آمده بود، طی نخواهد کرد. کی میتوانست فکر کند که در شامگاه آن روز بر اوراق زندگی پرافتخار این دوست، دردآورانه کلمهی پایان نقش خواهد بست. او راهی منزل شد ولی هرگز به منزل نرسید. گرچه در طی عمر پربار و نسبتاً کوتاهش منزلگههای بسیاری را درنوردید. بسیاری از راههای این منازل را ما با هم طی کرده بودیم.
| |
|
| |
|
| محبت و احترام متقابل، همکاری مداوم، همزبانی و همدلی پشتوانه بیش از ۳۰ سال دوستی بیوقفه و ناگسستنی من و احمد تفضلی بود که از کلاس درس زبان پهلوی استاد فقید «دومناش» در پاریس شروع شد و بالا گرفت و تا لحظه مرگ او غباری بر بلندای آن ننشست. ما پنج کتاب را با هم به نگارش درآوردیم و به چاپ رساندیم. در تجدیدنظر سطر به سطر چاپهای بعدی «شناخت اساطیر ایران»، «اسطورهی زندگی زردشت» و «زبان پهلوی» ساعتها و ساعتها به طور جدی و مداوم با هم کار کردیم.
| |
|
| |
|
| آخرین کار مشترک آماده به چاپمان ترجمه و آوانویسی و واژهنامه دینکرد پنج به زبان فارسی است که کمکم روی آن کار کرده بودیم و به مراحل پایانی رسانده بودیم. فیشهای واژهنامه را مرتب میکردیم و قرار بود آماده شدهی آن را در تابستان ۷۶ به پاریس ببرم. چون قرار بر این بود که این کتاب جزء انتشارات دانشگاه پاریس به چاپ برسد. به یاد دو هفته پیش از این ماجرا میافتم که آخرین مقالهی فیلیپ ژینیو را که برایش فرستاده بود نشانم داد. بر بالای آن ژینیو نوشته بود: «دینکرد پنج چه شد؟» در دفتر کارمان سعی میکنم چشمم را از مسیر فیشهای دینکرد پنج بدزدم. دانش او به کنار، آیا از لحاظ عاطفی یارای آن را خواهم داشت که بدون او این کار را به انجام برسانم و کارهای دیگر را که بارها دربارهشان با هم حرف زده بودیم و برنامهریزی کرده بودیم.
| | پس از شکست اولیه حزبی خود در انتخابات سنا، او به عنوان یک نامزد مستقل شرکت کرد و توانست دوباره به قدرت برسد. لیبرمن که در حزب دموکرات باقی ماند و عضوی از گروه حزب دموکرات در سنا بود، توانست ۵۰ درصد آرا را به دست آورد. رقبای او ند لامونت و آلن شلزینگر (جمهوری خواهان) به ترتیب ۴۰ و ۱۰ درصد آرا را کسب کردند. |
|
| |
|
| به پاس دوستی و به پاس علاقه او به علم، کار شاقی را به عهده گرفتم و در شرایط روحی بسیار نابسامان سعی کردم زندگینامهی علمی و فهرست آخرین کارهایش را که شک دارم به این صورت کامل در دسترس دیگران باشد فراهم کند و در این ضمن حیفم آمد که از خود او، هرچند کوتاه چیزی نگویم. شاید بتوانم تصویر روشنتری از روحیات او را، آنگونه که من شناختهام برای دیگر دوستانش مجسم کنم:
| | در دوره پس از آن، لیبرمن اکنون نقش تعیین کننده ای در سنا داشت، زیرا دموکرات ها ۵۰ رای از ۱۰۰ و جمهوری خواهان ۴۹ از ۱۰۰ رای داشتند. ) یا تقریباً یکی از حق وتو استفاده کنید و به جمهوری خواهان بپیوندید (سپس ۵۰ رای در مقابل ۵۰ رای، که در صورت تساوی، معاون رئیس جمهور، دیک چنی، رای را تعیین می کرد). این «حق وتو» لقب محبوب «شاه جو» را برای او به ارمغان آورد. با انتخابات سنا در نوامبر ۲۰۰۸، رای به نفع دموکرات ها تغییر کرد، به طوری که رای لیبرمن دیگر تعیین کننده نبود. در اواسط دسامبر ۲۰۰۹، در نبرد رایگیری بر سر اصلاحات مراقبتهای بهداشتی، لیبرمن دوباره موفق شد به عنوان "نوک ترازو" در مرکز صحنه قرار گیرد و دموکراتها را مجبور به حذف نکات کلیدی این لایحه کند. |
|
| |
|
| او این سرزمین دوستداشتنی را دوست داشت و با تحقیقات و سخنرانیهای عالمانهی خود در جایجای جهان، برای ایران افتخار و نام آورد. به یاد کلام رئیس انجمن ایران و فرانسه میافتم که تسلیت صمیمانهاش را با این عبارت تکمیل کرد: «احمد باعث شد من ایران را بیشتر دوست بدارم» و یاد سخن خانم دبیری از دانشجویان سابقمان میافتم که در حالی که بغض گلویش را میفشرد گفت: «ایران یکی از حامیان خود را از دست داد» احمد تفضلی دین خود را به سرزمین خود بسیار خوب پرداخت؛ باشد که این زمین مهربانانه او را در آغوش خود پذیرایی کند.
| |
|
| |
|
| او همیشه به استادی دانشگاه تهران افتخار میکرد. تعمدی داشت که در پایان اغلب مقالات خارجی خود، عبارت دانشگاه تهران را بیفزاید. او سعی کرد و موفق شد مقام والای استادی را در سطح جهانی نگاه دارد، تفکر عالمانه و روش عالمانه داشت. برنامهریز بود و سازنده، سختکوش و پرکار و خوشبختانه بسیار موفق. کارنامهی علمی او آئینه این موفقیت است. او جاهطلبی علمی داشت و در مسائل علمی کمالطلب بود. در این زمینه به هیچوجه به کم و ناقص قانع نبود. در کارهای علمیاش کمالِ کمال را میجست و به این کمال و به عرضهی آن در سطح بینالمللی علاقهمند بود و بسیار خوشحال میشد وقتی مشاهده میکرد که به عنوان دانشمند در سطح جهان مطرح است. ولی با همهی دانشش، در کلاسهای درس، با دانشجویان مؤدب بود و مهربان، خنده و شوخی را چاشنی مطالب مشکل درس میکرد، برای کارهای دانشجویانش وقت میگذاشت. درست چند روز پیش از این حادثه بود که پابهپای دانشجویی که با او پایاننامهاش را میگذارند به مخزن کتابخانه رفت و با تکتک کتابها آشنا کرد، بالا که آمد دستهایش از خاک کتابها سیاه بود. صورت ماتمزده این دانشجو در روز تشییع مرا بسیار متأثر کرد. دانشجویان دوستش داشتند و چشمان گریان و حالت غمآلود و بهتزده دانشجویان فعلی و بیشتر دانشجویان سالهای پیش ما، در مراسم دردآور خاکسپاری او بهترین مدعای این گفتار من است.
| | از ۴ ژانویه ۲۰۰۷، لیبرمن رئیس کمیته امنیت داخلی سنا بود. او دیگر در انتخابات ۲۰۱۲ شرکت نکرد. |
| | |
| بر احترام دانشمندان سالخورده نسبت به خود میبالید. از این که استاد فروزانفر او را در ۲۰ سالگی بر صفحهی کتابی دوست عزیز خطاب کرده بود و در مقدمهی کتاب عطار از این دانشجوی دکتری آن دوران با آن لحن مهربانانه یاد کرده بود، با افتخار سخن میگفت. از لطفهای شادروانان مینوی و دکتر خانلری نسبت به خود خاطرهها تعریف میکرد. از این که مرحوم دکتر صدیقی به او لطف خاصی داشت، از این که استاد مهدوی او را متولی برخی از کارهایش کرده بود و از لطفهای دیگر بزرگان علم این آب و خاک با غرور یاد میکرد. برای دو استاد تازه درگذشته، احترام و ارادتی بیپایان داشت. استاد زریاب را هم چون مراد و استاد دانشپژوه را همچون پدری دوست داشت.
| |
| | |
| از چرخش روزگار درشگفتم که آرامگاه ابدی دوست در کنار آرامگاه این دو بزرگوار است.
| |
| | |
| دکتر احمد تفضلی «پاسخگو» بود. با هوش و سرشار، پرکاری، تفکر علمی، بهرهمندی از محضر استادان برجستهی داخل و خارج، درک مکتبهای گوناگون علمی، ارتباط گستردهای که با مجامع علمی بینالمللی داشت و در جریان انتشار آخرین کتابها و مقالهها بود، باعث میشد که پاسخگوی پرسشهای همه باشد. چه همکار، چه دانشجو، چه دوست، چه آشنا و حتی ناشناسان دور و نزدیک. به راحتی کتاب و مقالههای نادری را که در کتابخانه کمنظیرش داشت در اختیار دیگران قرار میداد. یاد گفتهی دانشجویی از دورهی دکتریمان میافتم که میگفت: «وقتی پیکر او را در خاک میگذاشتند گفتم پاسخ پرسشهای ما زیر خاک رفت». «سایهدار» بود و «جوانپرور». کمکش به همه میرسید و اگر میتوانست کاری برای کسی انجام دهد دریغ نمیکرد. دوستان جوانی که به پشتیبانی او درهای بسته به رویشان باز شده، گرههایشان گشوده شده و کار و موقعیتی به دست آوردهاند به خوبی میتوانند گواه صادق این گفتهی من باشند.
| |
| | |
| در جلسات کم سخن میگفت ولی همیشه آخرین و منطقیترین نظر را میداد. میتوانست سکوت کند. علیرغم زودرنجیهایش بسیاری اوقات تحمل زیادی داشت. در مقالات خود به اختصار قایل بود. بیش از آنچه میبایست بگوید، نمیگفت. گاهی به اصرار من اضافاتی بر نوشتههایش افزوده است. اگر سخنی تازه برای گفتن و مطلبی نو برای نوشتن داشت میگفت و مینوشت. به مقالهنویسی بیش از نوشتن کتاب علاقه نشان میداد و ارزش قایل بود.
| |
| | |
| از همه استادان ایرانی و خارجی خود با احترام بسیار یاد میکرد. از کلاسهای درس هنینگ و مری بویس بسیار آموخته بود ولی از کلاسهای درس و دوران همکاری با دوستانش با لحن عاطفهآمیزتری یاد میکرد. نشانه این محبت عمیق را در مقالهای که به یاد این استاد نوشته است میتوان دید. بسیار خوشحال بود که در پائیز ۱۳۷۴، استاد باگالیویف استاد دانشگاه خاورشناسی دانشگاه سنپترزبورگ به دعوت فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای تدریس زبان خوارزمی به ایران دعوت شد. این اقامت او در ایران و سپس اخذ درجهی دکترای افتخاری از دانشگاه سنپترزبورگ، رشته عاطفی عمیقی، علیرغم تفاوت سن میان این دو دانشمند به وجود آورد.
| |
| | |
| به روابط خوب و گستردهاش با دانشمندان و ایرانشناسان خارج بسیار اهمیت میداد. با اکثر آنان ارتباط علمی و تبادل مقاله و کتاب داشت.
| |
| | |
| همکاری بسیار ارزنده، انسانی مهربان، مؤدب و بااخلاق و با مناعت بود. به خصوص در مورد مسائل مالی مناعت خاصی داشت و سعی در نشان دادن آن میکرد. از اظهار و تظاهر به نداشتن و حرصزدن برای مال بیزار بود و در دیگران نیز این صفت را به هیچوجه نمیپسندید. دانش خود را به بهای مادی نمیفروخت.
| |
| | |
| انسانی خردگردا بود ولی دورباد که او را خشک و بیاحساس فرض کنیم. به موقع احساساتی لطیف همچون باران داشت، از شعر خوب لذت میبرد و در جوار کارهای علمی «رمان» میخواند، موسیقی داروی آرامبخش گرفتاریهای روحی او بود. غالباً به موسیقی اصیل ایرانی گوش میداد. با نوارهای بنان عشق میکرد، بنابه گفتهی خودش آهنگهای بنان و به خصوص «دیلمان» او حالت خاصی در او به وجود میآورد.
| |
| | |
| زندگی پربار علمی، بههیچوجه او را از خانوادهاش دور نکرده بود. پایبند موازین اخلاقی و اصول و قراردادهای اجتماعی بود. به همسر و دو دخترش علاقه بسیار داشت حرمت خانواده را نگاه میداشت. با احترام و علاقه از بستگانش یاد میکرد، شخصیت دامادش را میستود. شاید کاملاً تصادفی که ۱۰ روز پیش از این ماجرای تلخ، وقتی با خوشحالی خبر تولد نوهاش را به من داد، ناگهان این جمله را به زبان آورد: «اینها میآیند که ما برویم!»
| |
| | |
| شاید باز کاملاً تصادفی بود: دو هفته پیش از حادثه، وقتی دانشجویان سال آخر فوق لیسانس زبانهای باستانی دانشگاه تهران عکسهای یادگاری را که از همهی استادان گرفته بودند نشان میدادند، در مدتی به عکس تنهای خود خیره شد. بسیار از این عکس خوشش آمده بود. وقتی به شوخی او را به «نارسیسم» متهم کردم، گفت: «برای این خوشم میآید که عکس مناسبی برای مراسم یادبود پس از مرگ است.» بزرگشدهی این عکس به لطف و کوشش «نشر چشمه» زینتبخش اولین صفحهی چاپ چهارم کتاب «شناخت اساطیر ایران» شد که درست روز درگذشت غمگینانهی او، یعنی دوشنبه ۲۴ دی ۷۵ آمادهی پخش بود.
| |
| | |
| ولی علیرغم این دو گفته که ناخودآگاه بر زبانش جاری شد به هیچ روی خیال مرگ نداشت، پر از زندگی بود. پر از برنامه. بارها و بارها از برنامههای دور و دراز علمیاش سخن گفته بود. او هنوز بسیار سخن برای گفتن داشت و دریغ و دریغ و دریغ که بسیار زود رفت… ناباورانه، دردآلود، حسرتبار و غمانگیز و این اولین مقالهی من است که او پیش از چاپ آن را نخواند…
| |
| | |
| == فعالیتهای احمد تفضلی ==
| |
| احمد تفضلی بدلیل تخصص دز زبانهای باستانی با انجمنهای متعدد فرهنگی همکاری داشت.
| |
| | |
| عضویت در انجمن آسیایی پاریس از سال ۱۳۵۰
| |
| | |
| عضویت در انجمن بینالمللی کتیبههای ایرانی (انگلستان) از سال ۱۳۵۱
| |
| | |
| عضویت در کمیتهٔ بینالمللی آکتا ایرانیکا (بلژیک) از سال ۱۳۶۰
| |
| | |
| عضویت در هیئت مؤسس انجمن آثار ملی از سال ۱۳۵۹
| |
| | |
| عضویت در شورای علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی از سال ۱۳۶۶
| |
| | |
| عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی از سال ۱۳۷۰.
| |
| | |
| در شهریور ۱۳۷۵ دانشگاه دولتی سنپترزبورگ طی مراسمی درجهٔ دکترای افتخاری ایران شناسی را به احمد تفضلی اهدا کرد.
| |
| | |
| == آثار احمد تفضلی ==
| |
| کتابهای زیر بخشی از آثار احمد تفضلی است.
| |
| | |
| واژهنامه مینوی خرد، بنیاد فرهنگ ایران ۱۳۴۸
| |
| | |
| ترجمهٔ مینوی خرد چاپ اول بنیاد فرهنگ ایران ۱۳۵۴، چاپ دوم، انتشارات توس، ۱۳۶۴
| |
| | |
| نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایران (کتاب) جلد ۱ از آرتور کریستن سن با همکاری ژاله آموزگار (ترجمه و تحقیق)، تهران، نشر نو، ۱۳۶۴
| |
| | |
| نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایران (کتاب) جلد ۲ از آرتور کریستن سن با همکاری ژاله آموزگار (ترجمه و تحقیق)، تهران، نشر نو، ۱۳۶۸
| |
| | |
| شناخت اساطیر ایران (کتاب) از جان هینلز (ترجمه) با همکاری ژاله آموزگار، تهران، نشر چشمه و فرهنگسرای بابل، چاپ اول ۱۳۶۸
| |
| | |
| اسطوره زندگی زرتشت با همکاری ژاله آموزگار، تهران، نشر چشمه و فرهنگسرای بابل، چاپ اول ۱۳۷۰
| |
| | |
| زبان پهلوی ادبیات و دستور آن (کتاب) با همکاری ژاله آموزگار، تهران، نشر معین، چاپ اول ۱۳۷۳
| |
| | |
| از احمد تفضلی ۵۳ مقاله به فارسی در دانشنامه ایران و اسلام، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه جهان اسلام و در نشریات معتبر علمی و جشننامهها و یادنامههای دانشمندان منتشر شده است. همچنین از وی ۸۳ مقاله به زبانهای انگلیسی و فرانسوی در نشریات معتبر خارجی همچون مجله آسیایی، مجموعه شرقشناسی، مطالعات ایرانی، دانشنامه ایرانیکا و در مجموعهها و یادنامههای ایران شناسان بزرگ به چاپ رسیده است. از وی پانزده نقد کتاب به زبان فارسی، دو نقد کتاب به زبان انگلیسی در BSOAS و یک نقد به زبان فرانسه در مجله مطالعات ایرانی در ۱۹۹۲ به چاپ رسیده است.<blockquote></blockquote>
| |
| | |
| == منابع ==
| |
| <references /><references />
| |
آنتونیو گرامشی
|
|
زمینهٔ کاری |
فعال سوسیالیست
|
زادروز
|
۲۲ ژانویهی ۱۸۹۱ روستای آلس نزدیک کالیاری
|
مرگ
|
۲۷ آوریل ۱۹۳۷
|
ملیت
|
ایتالیایی
|
علت مرگ
|
بعلت عوارض ناشی از بیماری و زندان
|
بنیانگذار
|
حزب کمونیست ایتالیا
|
پیشه
|
سیاستمدار، روزنامهنگار، نویسنده
|
دلیل سرشناسی
|
مشارکت در مبارزات سوسیالیستی
|
اثرگذاشته بر
|
مردم جهان از ابتدای قرن بیستم
|
اثرپذیرفته از
|
مارکس، هگل، لنین
|
جوزف ایسادور، معروف به جو لیبرمن، (Joseph Isadore „Joe“ Lieberman) (زادهی ۲۴ فوریه ۱۹۴۲ – درگذشت ۲۷ مارس ۲۰۲۴) سیاستمدار آمریکایی، نمایندهی سنا و نامزد حزب دموکرات برای معاونت ریاست جمهوری در انتخابات سال ۲۰۰۰ بود.
جو لیبرمن در سال ۱۹۶۴ از دانشگاه ییل فارغالتحصیل شد. سه سال بعد او امتحان حقوق خود را در دانشکده حقوق محلی گذراند. اولین ازدواج او از سال ۱۹۶۵ با بتی هاس بود. حاصل این ازدواج سه فرزند بود که در سال ۱۹۸۱ منجر به طلاق شد. او برای دومین بار در سال ۱۹۸۲ با (Hadassah Freilich) ازدواج کرد. زوج لیبرمن یهودیان متدین و نمایندگان مشهور جنبش ارتدکس مدرن در یهودیت بودند.
در سال ۱۹۸۸، لیبرمن در انتخابات به عنوان سناتور ایالات متحده در برابر لوول پی ویکر پیروز شد و پس از آن در ۳ ژانویه ۱۹۸۹ وارد کنگره شد. او به عنوان سناتور ایالات متحده در کمیته نیروهای مسلح خدمت کرد. نقطه برجسته زندگی سیاسی او، انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۰ بود، ال گور، نامزد ریاست جمهوری، او را به عنوان نامزد معاونت رئیس جمهور معرفی کرد. لیبرمن اولین نامزد یهودی بود که در انتخابات ریاست جمهوری برای یک حزب بزرگ نامزد شد.
در ماه مه ۲۰۱۲، علیرغم طرح صلحی که توسط کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل متحد حمایت شد، او به نفع مسلح کردن شورشیان سوری صحبت کرد و خواستار بمباران سوریه توسط ایالات متحده و شرکای آن در منطقه شد. از اوایل سال ۲۰۱۳، لیبرمن مدیر اجرایی ابتکار سیاست خارجی بود. در نوامبر ۲۰۱۴، لیبرمن به عنوان رئیس مشترک افتخاری ملی گروه مرکزگرا (No Labels) منصوب شد و تا پایان عمر در این سمت خدمت کرد.
گور و لیبرمن با رای مستقیم مردم در این انتخابات با اختلاف ۵۰۰٬۰۰۰ رأی پیروز شدند ولی در آراء الکترال یا مجمع گزیندگان با اختلاف ۲۷۱–۲۶۶ به جرج دبلیو بوش و دیکچنی از حزب جمهوریخواه باختند. در سال ۲۰۰۴ لیبرمن در نامزدی حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری ناکام شد و در انتخابات سال ۲۰۰۶ هم برای انتخاب مجدد در سنا ناکام ماند.
چو لیبرمن، عضو کاکس (فراکسیون) دمکرات بود. در دوره ۱۱۰ و ۱۱۱ مجلس به عنوان نماینده مستقل عمل میکرد.
در سال ۲۰۰۸ پس از حمایت از جان مک کین برای ریاست جمهوری، لیبرمن دیگر در جلسات رهبری کاکس دمکرات شرکت نکرد. لیبرمن در انتخابات سال ۲۰۱۶ از هیلاری کلینتون حمایت کرد.
سناتور لیبرمن، با وجود همراهی با دموکراتها به صراحت در افشای نیات توسعهطلبانه جمهوری اسلامی شهرت دارد.
جو لیبرمن ۲۷ مارس ۲۰۲۴، در سن ۸۲ سالگی درگذشت.
پس از شکست اولیه حزبی خود در انتخابات سنا، او به عنوان یک نامزد مستقل شرکت کرد و توانست دوباره به قدرت برسد. لیبرمن که در حزب دموکرات باقی ماند و عضوی از گروه حزب دموکرات در سنا بود، توانست ۵۰ درصد آرا را به دست آورد. رقبای او ند لامونت و آلن شلزینگر (جمهوری خواهان) به ترتیب ۴۰ و ۱۰ درصد آرا را کسب کردند.
در دوره پس از آن، لیبرمن اکنون نقش تعیین کننده ای در سنا داشت، زیرا دموکرات ها ۵۰ رای از ۱۰۰ و جمهوری خواهان ۴۹ از ۱۰۰ رای داشتند. ) یا تقریباً یکی از حق وتو استفاده کنید و به جمهوری خواهان بپیوندید (سپس ۵۰ رای در مقابل ۵۰ رای، که در صورت تساوی، معاون رئیس جمهور، دیک چنی، رای را تعیین می کرد). این «حق وتو» لقب محبوب «شاه جو» را برای او به ارمغان آورد. با انتخابات سنا در نوامبر ۲۰۰۸، رای به نفع دموکرات ها تغییر کرد، به طوری که رای لیبرمن دیگر تعیین کننده نبود. در اواسط دسامبر ۲۰۰۹، در نبرد رایگیری بر سر اصلاحات مراقبتهای بهداشتی، لیبرمن دوباره موفق شد به عنوان "نوک ترازو" در مرکز صحنه قرار گیرد و دموکراتها را مجبور به حذف نکات کلیدی این لایحه کند.
از ۴ ژانویه ۲۰۰۷، لیبرمن رئیس کمیته امنیت داخلی سنا بود. او دیگر در انتخابات ۲۰۱۲ شرکت نکرد.