کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
صمد بهرنگی زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ درتبریزفوت ۱۲ شهریور ۱۳۴۷ ارسباران ( رود ارس، ساحل روستای کوانق)محل خاکسپاری گورستان امامیه تبریز
صمد بهرنگی زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ در محله چرنداب تبریز فوت ۱۲ شهریور ۱۳۴۷ ارسباران ( رود ارس، ساحل روستای کوانق)محل خاکسپاری گورستان امامیه تبریز


پدر ومادر عزت وسارا
پدر ومادر عزت وسارا
خط ۲۱: خط ۲۱:
این اثر وی علاوه برآثار دیگر وترجمه های گوناگون درزمینه ادبیات برای او درسال ۱۹۶۹ جایزه ادبی بی ینال براتیسلاوای چکسلواکی را به همراه داشت.
این اثر وی علاوه برآثار دیگر وترجمه های گوناگون درزمینه ادبیات برای او درسال ۱۹۶۹ جایزه ادبی بی ینال براتیسلاوای چکسلواکی را به همراه داشت.


صمدبهرنگی، کودکی سختی همراه باتنگدستی را دریکی از محله های قدیمی جنوب شهر تبریز با خواهران وبرادرانش گذراند.
صمدبهرنگی، کودکی سختی همراه باتنگدستی را دریکی از محله های قدیمی جنوب شهر تبریز (چرنداب) با خواهران وبرادرانش گذراند.


پدرش که کارگر زهتابی بود برای تامین خانواده به کارهای مختلفی دست زد ازجمله فروش آب با مشک به قفقازها وروسها، عزت بالاخره برای غلبه بر این تنگدستی به همراه تعدادی از بیکاران عازم قفقاز وباکو شد که دیگر خبری ازوی نیامد.
پدرش که کارگر زهتابی بود برای تامین خانواده به کارهای مختلفی دست زد ازجمله فروش آب با مشک به قفقازها وروسها، عزت بالاخره برای غلبه بر این تنگدستی به همراه تعدادی از بیکاران عازم قفقاز وباکو شد که دیگر خبری ازوی نیامد.


صمدبهرنگی، با سختی تمام تحصیلات مقدماتی خوددردانشرا را به اتمام رساند.
صمدبهرنگی، با سختی تمام تحصیلات مقدماتی خوددردانشرا را درخرداد سال ۱۳۳۶ به اتمام رساند.


وی برای تامین مخارج خانواده از هجده سالگی به معلمی درروستاهای گوگان، ماما غان، آخیرجان، قندجهان، وشهرستان آذرشهر درآذربایجان شرقی پرداخت.
وی درمهر ماه همان سال برای تامین مخارج خانواده از هجده سالگی به معلمی درروستاهای گوگان، ماما غان، آخیرجان، قندجهان، وشهرستان آذرشهر درآذربایجان شرقی پرداخت.


صمدبهرنگی، درسال ۱۳۳۷همراه با معلمی برای ادامه تحصیل در دانشکده ادبیات فارسی وزبانهای خارجی دانشگاه تبریزپذیرفته شدو طی سه سال گواهینامه فارغ التحصیلی خود را از این دانشکده دریافت کرد.
صمدبهرنگی، درسال ۱۳۳۷همراه با معلمی برای ادامه تحصیل در دانشکده ادبیات فارسی وزبانهای خارجی دانشگاه تبریزپذیرفته شد و طی سه سال گواهینامه فارغ التحصیلی خود را از این دانشکده دریافت کرد.


کار صمد با نوشتارهای طنزدرنشریات آن روزگار شروع شد، درسال ۱۳۳۹ داستان «عادت» را نوشت، پس از آن داستان «تلخون» و «بی نام» را نوشت.
کار صمد با نوشتارهای طنزدرنشریات آن روزگار شروع شد، درسال ۱۳۳۹ داستان اولین کتابش «عادت» را نوشت، پس از آن داستان «تلخون» و «بی نام» را نوشت.


وی اشعارمهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و نیمایوشیج را به زبان آذری ترجمه کرد.
وی اشعارمهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و نیمایوشیج را نیز به زبان آذری ترجمه کرد.
 
درسال ۱۳۴۰ تعدادی از دوستان ونزدیکان صمد بهرنگی به دست رژیم شاه دستگیر و اعدام شدند و خودش نیز در اعتصابات دانشجویی همان سال شرکت داشت.  


درسال ۱۳۴۱ با گزارش مدیردبیرستانی که درآن تدریس می کردبدلیل ایراد سخنان نامربوط بین دبیران دردفتر دبیرستان به دبستان منتقل کردند.
درسال ۱۳۴۱ با گزارش مدیردبیرستانی که درآن تدریس می کردبدلیل ایراد سخنان نامربوط بین دبیران دردفتر دبیرستان به دبستان منتقل کردند.

نسخهٔ ‏۲ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۴۲

صمد بهرنگی زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ در محله چرنداب تبریز فوت ۱۲ شهریور ۱۳۴۷ ارسباران ( رود ارس، ساحل روستای کوانق)محل خاکسپاری گورستان امامیه تبریز

پدر ومادر عزت وسارا

محل زندگی : تبریز وقفقاز

القاب: «ص. قارانقوش»، «چنگیزمرآتی»، «افشین پرویزی»، «صاد»،«داریوش نواب مرغی»،«بهرنگ»،«بابک بهرامی»،«ص.آدام»،«آدی باتمیش».

مدرک تحصیلی: زبان وادبیات انگلیسی

فارغ التحصیل دانشکده ادبیات فارسی وزبانهای خارجی دانشگاه تبریز

شغل: معلم، داستان نویس، شاعر، مترجم وپژوهش گر

آثارونوشته ها : پاره پاره، کندوکاودرمسائل تربیتی ایران، افسانه های آذربایجان (۲جلدی)، ماهی سیاه کوچولو، ۲۴ ساعت درخواب وبیداری و...

صمدبهرنگی را درکنار آثارادبی متنوعش درطول کمتر از سه دهه از عمرش به بیانی هانس کریستین اندرسون ایران می نامند.

صمد بهرنگی معلم و داستان نویس منتقد آذربایجانی با نوشتن کتاب ماهی سیاه کوچولو دست به کار خلق شاهکاری درادبیات فارسی وادبیات کودکان زد.

این اثر وی علاوه برآثار دیگر وترجمه های گوناگون درزمینه ادبیات برای او درسال ۱۹۶۹ جایزه ادبی بی ینال براتیسلاوای چکسلواکی را به همراه داشت.

صمدبهرنگی، کودکی سختی همراه باتنگدستی را دریکی از محله های قدیمی جنوب شهر تبریز (چرنداب) با خواهران وبرادرانش گذراند.

پدرش که کارگر زهتابی بود برای تامین خانواده به کارهای مختلفی دست زد ازجمله فروش آب با مشک به قفقازها وروسها، عزت بالاخره برای غلبه بر این تنگدستی به همراه تعدادی از بیکاران عازم قفقاز وباکو شد که دیگر خبری ازوی نیامد.

صمدبهرنگی، با سختی تمام تحصیلات مقدماتی خوددردانشرا را درخرداد سال ۱۳۳۶ به اتمام رساند.

وی درمهر ماه همان سال برای تامین مخارج خانواده از هجده سالگی به معلمی درروستاهای گوگان، ماما غان، آخیرجان، قندجهان، وشهرستان آذرشهر درآذربایجان شرقی پرداخت.

صمدبهرنگی، درسال ۱۳۳۷همراه با معلمی برای ادامه تحصیل در دانشکده ادبیات فارسی وزبانهای خارجی دانشگاه تبریزپذیرفته شد و طی سه سال گواهینامه فارغ التحصیلی خود را از این دانشکده دریافت کرد.

کار صمد با نوشتارهای طنزدرنشریات آن روزگار شروع شد، درسال ۱۳۳۹ داستان اولین کتابش «عادت» را نوشت، پس از آن داستان «تلخون» و «بی نام» را نوشت.

وی اشعارمهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و نیمایوشیج را نیز به زبان آذری ترجمه کرد.

درسال ۱۳۴۰ تعدادی از دوستان ونزدیکان صمد بهرنگی به دست رژیم شاه دستگیر و اعدام شدند و خودش نیز در اعتصابات دانشجویی همان سال شرکت داشت.

درسال ۱۳۴۱ با گزارش مدیردبیرستانی که درآن تدریس می کردبدلیل ایراد سخنان نامربوط بین دبیران دردفتر دبیرستان به دبستان منتقل کردند.

صمدبهرنگی، درادامه این نوع فعالیتها وگسترش فعالیتهای فرهنگی با اقدامات رییس اداره فرهنگ آذرشهر درسال ۱۳۴۲ کارش به دادگاه کشید، وی گزارش کرده بود که صمد در دبیرستان گفته : خدایی وجود ندارد. که البته پس از مجاکمه صمد تبرئه شده وبه فعالیت های خود ادامه داد.

صمدبهرنگی، کتاب «الفبای آذری» را درسال ۱۳۴۲ برای مدارس آذربایجان نوشت.

این کتاب به پیشنهاد جلال آل احمد برای چاپ به «کمیته پیکارجهانی با بیسوادی» فرستاده شد؛ اما صمد با تغییراتی که آن کمیته قرار بود درکتاب ایجاد کند با قاطعیت مخالفت کرده و پیشنهاد پول کلان برای چاپ کتاب را نپذیرفت و با اینکارر خود خشم عوامل آن کمیته را برعلیه خود برانگیخت.

وی درکتاب کندوکاو درمسائل تربیتی ایران کلمات عربی استفاده شده درزبان فارسی را ماننداشتراک زبان ترکی آذری با فارسی مجاز می دانست و با حذف آنها به بهانه پالودگی زبان فارسی مخالف بود، و بر حفظ این واژه ها درآموزش زبان فارسی به کودکان آذربایجانی اصرار می کرد.

صمدبهرنگی، درسال ۱۳۴۳ به علت چاپ کتاب«پاره پاره» با تعقیب دادستانی عادی ۱۰۵ ارتش یک تبریز ۶ ماه از خدمت تعلیق شد.

صمدبهرنگی می نویسد:«مرا از آذرشهر به گاوگان فرستادند و ۲۴۰ تومان از حقوقم کسر کردند که چرا در امور مسخره اداری دخالت کرده بودم...»