کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۴: خط ۵۴:


صمد بهرنگی یک ماه پس از چاپ کتاب ماهی سیاه کوچولو و اقبال عمومی از آن، در روز ۹ شهریور سال ۱۳۴۷ در کنار روستای کوانق در رود ارس حین شنا غرق شد و جسدش را سه روز بعد در ۱۲ شهریور درنزدیکی پاسگاه کلاله در چند کیلومتری محل غرق شدنش روستاییان از آب گرفتند.
صمد بهرنگی یک ماه پس از چاپ کتاب ماهی سیاه کوچولو و اقبال عمومی از آن، در روز ۹ شهریور سال ۱۳۴۷ در کنار روستای کوانق در رود ارس حین شنا غرق شد و جسدش را سه روز بعد در ۱۲ شهریور درنزدیکی پاسگاه کلاله در چند کیلومتری محل غرق شدنش روستاییان از آب گرفتند.
درگذشت صمد بهرنگی بسیار پرحاشیه شد از سویی خانواده صمد وبرادرش و جلال آل احمد و اشرف دهقانی معتقدند که حضور صمد بهرنگی در آن موقع در ارس به همراه افسری نظامی مشکوک است. از سوی دیگر همان افسر که امروز بنام حمزه فراهتی او را می شناسیم مدعی است که صمد بدلیل عدم آشنایی با شنا و حفظ خود روی آب غرق شده است.منابع : مقاله صمد وافسانه عوام کتاب از آن سالها حمزه فراهتی کتاب راز مرگ صمد اشرف دهقانی

نسخهٔ ‏۳ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۴۷

صمد بهرنگی زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ در محله چرنداب تبریز فوت ۱۲ شهریور ۱۳۴۷ ارسباران ( رود ارس، ساحل روستای کوانق)محل خاکسپاری گورستان امامیه تبریز

پدر ومادر عزت وسارا

محل زندگی : تبریز وقفقاز

القاب: «ص. قارانقوش»، «چنگیزمرآتی»، «افشین پرویزی»، «صاد»،«داریوش نواب مرغی»،«بهرنگ»،«بابک بهرامی»،«ص.آدام»،«آدی باتمیش».

مدرک تحصیلی: زبان وادبیات انگلیسی

فارغ التحصیل دانشکده ادبیات فارسی وزبانهای خارجی دانشگاه تبریز

شغل: معلم، داستان نویس، شاعر، مترجم وپژوهش گر

آثارونوشته ها : پاره پاره، کندوکاودرمسائل تربیتی ایران، افسانه های آذربایجان (۲جلدی)، ماهی سیاه کوچولو، ۲۴ ساعت درخواب وبیداری و...

صمدبهرنگی را درکنار آثارادبی متنوعش درطول کمتر از سه دهه از عمرش به بیانی هانس کریستین اندرسون ایران می نامند.

صمد بهرنگی معلم و داستان نویس منتقد آذربایجانی با نوشتن کتاب ماهی سیاه کوچولو دست به کار خلق شاهکاری درادبیات فارسی وادبیات کودکان زد.

این اثر وی علاوه برآثار دیگر وترجمه های گوناگون درزمینه ادبیات برای او درسال ۱۹۶۹ جایزه ادبی بی ینال براتیسلاوای چکسلواکی را به همراه داشت.

صمدبهرنگی، کودکی سختی همراه باتنگدستی را دریکی از محله های قدیمی جنوب شهر تبریز (چرنداب) با خواهران وبرادرانش گذراند.

پدرش که کارگر زهتابی بود برای تامین خانواده به کارهای مختلفی دست زد ازجمله فروش آب با مشک به قفقازها وروسها، عزت بالاخره برای غلبه بر این تنگدستی به همراه تعدادی از بیکاران عازم قفقاز وباکو شد که دیگر خبری ازوی نیامد.

صمدبهرنگی، با سختی تمام تحصیلات مقدماتی خوددردانشرا را درخرداد سال ۱۳۳۶ به اتمام رساند.

وی درمهر ماه همان سال برای تامین مخارج خانواده از هجده سالگی به معلمی درروستاهای گوگان، ماما غان، آخیرجان، قندجهان، وشهرستان آذرشهر درآذربایجان شرقی پرداخت.

صمدبهرنگی، درسال ۱۳۳۷همراه با معلمی برای ادامه تحصیل در دانشکده ادبیات فارسی وزبانهای خارجی دانشگاه تبریزپذیرفته شد و طی سه سال گواهینامه فارغ التحصیلی خود را از این دانشکده دریافت کرد.

کار صمد با نوشتارهای طنزدرنشریات آن روزگار شروع شد، درسال ۱۳۳۹ داستان اولین کتابش «عادت» را نوشت، پس از آن داستان «تلخون» را با نام مستعار «ص.قارانقوش» درکتاب هفته منتشر کرد و در ادامه درسال ۱۳۴۲ «بی نام» را نوشت.

وی اشعارمهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و نیمایوشیج را نیز به زبان آذری ترجمه کرد.

درهمین سالها فعالیتهای صمد بهرنگی مورد حساسیت ساواک شاه قرار گرفت و تهدیدها و توبیخ و جریمه و تبعید آغاز شد.

درسال ۱۳۴۰ تعدادی از دوستان ونزدیکان صمد بهرنگی به دست رژیم شاه دستگیر و اعدام شدند و خودش نیز در اعتصابات دانشجویی همان سال شرکت داشت.

درسال ۱۳۴۱ با گزارش مدیردبیرستانی که درآن تدریس می کردبدلیل ایراد سخنان نامربوط بین دبیران دردفتر دبیرستان به دبستان منتقل کردند.

صمدبهرنگی، درادامه این نوع فعالیتها وگسترش فعالیتهای فرهنگی با اقدامات رییس اداره فرهنگ آذرشهر درسال ۱۳۴۲ کارش به دادگاه کشید، وی گزارش کرده بود که صمد در دبیرستان گفته : خدایی وجود ندارد. که البته پس از مجاکمه صمد تبرئه شده وبه فعالیت های خود ادامه داد.

صمدبهرنگی، کتاب «الفبای آذری» را درسال ۱۳۴۲ برای مدارس آذربایجان نوشت.

این کتاب به پیشنهاد جلال آل احمد برای چاپ به «کمیته پیکارجهانی با بیسوادی» فرستاده شد؛ اما صمد با تغییراتی که آن کمیته قرار بود درکتاب ایجاد کند با قاطعیت مخالفت کرده و پیشنهاد پول کلان برای چاپ کتاب را نپذیرفت و با اینکارخود خشم عوامل آن کمیته را برعلیه خود برانگیخت.وی درپاسخ برادرش برای علت این کار می گوید:«نمی توانم صفحات اول کتابم را به شاه وشهبانو اختصاص بدهم». منبع : کتاب صمد برادرم اسد بهرنگی

وی درکتاب کندوکاو درمسائل تربیتی ایران کلمات عربی استفاده شده درزبان فارسی را ماننداشتراک زبان ترکی آذری با فارسی مجاز می دانست و با حذف آنها به بهانه پالودگی زبان فارسی مخالف بود، و بر حفظ این واژه ها درآموزش زبان فارسی به کودکان آذربایجانی اصرار می کرد.

صمدبهرنگی، درسال ۱۳۴۳ به علت چاپ کتاب«پاره پاره» با تعقیب دادستانی عادی ۱۰۵ ارتش یک تبریز ۶ ماه از خدمت تعلیق شد.

صمدبهرنگی می نویسد:«مرا از آذرشهر به گاوگان فرستادند و ۲۴۰ تومان از حقوقم کسر کردند که چرا در امور مسخره اداری دخالت کرده بودم...»

صمد بهرنگی یک ماه پس از چاپ کتاب ماهی سیاه کوچولو و اقبال عمومی از آن، در روز ۹ شهریور سال ۱۳۴۷ در کنار روستای کوانق در رود ارس حین شنا غرق شد و جسدش را سه روز بعد در ۱۲ شهریور درنزدیکی پاسگاه کلاله در چند کیلومتری محل غرق شدنش روستاییان از آب گرفتند.

درگذشت صمد بهرنگی بسیار پرحاشیه شد از سویی خانواده صمد وبرادرش و جلال آل احمد و اشرف دهقانی معتقدند که حضور صمد بهرنگی در آن موقع در ارس به همراه افسری نظامی مشکوک است. از سوی دیگر همان افسر که امروز بنام حمزه فراهتی او را می شناسیم مدعی است که صمد بدلیل عدم آشنایی با شنا و حفظ خود روی آب غرق شده است.منابع : مقاله صمد وافسانه عوام کتاب از آن سالها حمزه فراهتی کتاب راز مرگ صمد اشرف دهقانی