کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
چه
حسن روحانی زاده ۲۱ آبان ۱۳۲۷  در یکی از روستاهای شهرستان سرخه استان سمنان، در خانواده فریدون، پسری متولد شد
 
که نام او را حسن گذاشتند. حسن روحانی، در خاطرات خود میگوید
 
نام خانوادگی ام تا جوانی، همانند نام خانوادگی پدرم، فریدون بود
 
پس از اتمام دوره دبستان، پدرش تصمیم میگیرد تا وی را به حوزه علمیه سمنان بفرستد. وی میگوید: شروع
 
تحصیل دروس دینی من به تابستان ۱۳۳۹  یعنی در سن ۱۲ سالگی  برمیگردد. مرداد و نیمه اول شهریور آن سال
 
نزد حجت الاسلام نظنزی، شرح امثله و بخشی از صرف میر را خواندم و اواخر شهریور با پدرم به سمنان رفتم... بنابراین،
 
در اواخر شهریور ۱۳۳۹ رسماً وارد حوزه علمیه سمنان شدم و دروس حوزوی را آغاز کردم سال بعد، پدرش او را به حوزه علمیه قم میبرد پدرم در اوایل شهریور « :  ۱۳۴۰ به من گفت که آماده شو تا چند روز دیگر به قم برویم. پدر و مادرم وسایلی را برایم فراهم کردند که به همراه خودم به قم ببرم. لوازم زندگی من یک تشک، لحاف، مقداری لباس و ظروف و کتاب بود که همه آنها را در یک چادر شب بستم و آماده حرکت شدم. 3... در تابستان ۱۳۴۰ ». ، وارد حوزه علمیه قم شدم
 
در سال ۱۳۴۸ ، روحانی که دوره دبیرستان را به صورت متفرقه امتحان داده بود، تصمیم میگیرد که به دانشگاه برود در « :
 
تابستان ۱۳۴۸ در کنکور دانشگاه قبول شدم و در مهر آن سال، وارد دانشگاه تهران شدم. چون رفت و آمد بین تهران
 
و قم مشکل بود و وقت زیادی از من میگرفت، کم کم در سال ۱۳۴۹ حوزه علمیه قم را ترک کردم و در تهران ساکن
 
». شدم
 
یعنی جناب حسن روحانی فقط از سن ۱۲ سالگی و پایان دبستان، تا سن ۲۲ سالگی در حوزه علمیه درس خوانده
 
است.
 
علیرغم آنکه وی دروس "خارج" حوزه را نخوانده و به درجه اجتهاد نرسیده و هیچ یک از علما نیز اجتهاد وی را تأیید
 
نکرده اند، اما وی بعدها در مجلس خبرگان رهبری به عنوان مجتهد حضور پیدا میکند! جالب اینجا است که حتی در
 
» مکاسب « و » رسائل « سوابق او حضور فعال در درس خارج فقه و اصول نیز به چشم نمی خورد و طبق گفته خود تنها تا
 
که دروس سطح حوزه میباشد، درس خوانده است!
 
با این وجود، در سال ۱۳۵۸ و در انتخابات مجلس دوره اول، وی تحصیلات حوزوی خود را خارج فقه و اصول عنوان
 
میکند. اما در انتخابات مجلس دوم در سال ۱۳۶۳ ، تحصیلات حوزوی را خارج فقه و فلسفه ذکر میکند! و در انتخابات
 
دور سوم مجلس در سال ۱۳۶۷ ، مجدداً خارج فقه و اصول!
 
و این در حالی است که در کتاب سیاستمداران جوان، حسن روحانی در مورد تحصیلات حوزوی خود چنین میگوید:
 
». من در حوزه تا وقتی که رسیدم به رسائل و مکاسب درس خواندم. در واقع درس عالی "سطح" میشود «
 
وی در زمستان سال ۱۳۵۱ از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس میگیرد و بعد از اخذ لیسانس، به خدمت وظیفه
 
عمومی میرود.
 
بعد از اتمام دوره آموزشی، حسن فریدون به نیشابور منتقل میشود. وی درباره تداوم سخنرانی هایش در نیشابور
 
در مسجد جامع نیشابور، حجت الاسلام والمسلمین آقای موسوی امام جماعت بود، که علی القاعده هنوز « : میگوید
 
هم امام جماعت آنجاست. نزدیک ماه رمضان آن سال، جناب آقای موسوی به من پیشنهاد کرد که در مسجد جامع
 
سخنرانی کنم. پیشنهاد ایشان را برای ده شب آخر ماه رمضان پذیرفتم و آمادگی خود را اعلام کردم، هر چند
 
نمیدانستم که بعد از ایراد اولین سخنرانی آیا مانع من میشوند یا نه و آیا این کار مشکلی برای من به وجود خواهد
 
آورد یا نه؟ پس از اعلام موافقت، آقای موسوی دست به کار شد و اعلامیه ای را چاپ و منتشر کرد و از همان روزهای
 
اولیه ماه رمضان این اعلامیه در سطح شهر منتشر شد. در آن اعلامیه آمده بود: از شب نوزدهم تا شب آخر ماه مبارک
 
رمضان، جناب سروان فریدونی در مسجد جامع سخنرانی میکند...
 
برای مردم خیلی عجیب بود که که چطور یک افسر میخواهد در مسجد سخنرانی کند، به همین دلیل شب اول
 
سخنرانی که به مسجد رفتم، با انبوه کثیری از جمعیت رو به رو شدم که شاید بیشتر برای دیدن من آمده بودند. جالب
 
اینکه بسیاری از مقامات اداری و حتی نظامی و انتظامی هم به مسجد آمده بودند. البته در آن شب ها من با لباس
 
». شخصی )کت و شلوار( در مسجد سخنرانی میکردم و هر شب نیز جمعیت بیشتر میشد 15
 
عجبا! در زمانی که رژیم پهلوی به شدت جریانهای مذهبی مخالف حکومت را سرکوب میکرد، اما جناب سروان
 
فریدون، با خیال راحت و بدون مزاحمت ساواک و ضد اطلاعات ارتش، به سخنرانی علیه حکومت شاه مشغول میشود!
 
پس از ماه رمضان، فضای دیگری برای من گشوده شد و با جوانان و فرهنگیان بیشتری ارتباط پیدا کردم و به جز «
 
جلسات شب های جمعه، جلسه خصوصی دیگری هم به راه افتاد که سیار بود و در خانه ها تشکیل میشد. آقای حمید
 
رضا ترقی ]از اعضای جمعیت مؤتلفه[ یکی از کسانی بود که در این جلسه خصوصی شرکت میکرد... کم کم مأمورین
 
نسبت به این جلسه خصوصی حساس شده بودند که ناچار شدیم بعد از چند ماه فعالیت، آن را تعطیل کنیم. ولی
 
ساواک اعضای آن جلسه را زیر نظر داشت و بالاخره بعد از چند ماه، چند نفر از اعضای آن جلسه از جمله آقای حمید
 
». ترقی را دستگیر کردند 16
 
چگونه است که اعضای شرکت کننده در این جلسات توسط ساواک دستگیر میشوند، اما سخنران این جلسات یعنی
 
جناب حسن روحانی، از دستگیری معاف میشود؟!
 
وی بعد از پایان دوره خدمت، در تابستان 1353 به تهران برمیگردد
 
وی در مورد فعالیت هایش میگوید 1353 تا 1356 ، سالی دو سه بار به رفسنجان
 
میرفتم. دعوت کننده و میزبان من در رفسنجان آقای شیخ عباس پورمحمدی بود که از روحانیان بسیار شریف، فعال،
 
متواضع، مردمدار و انقلابی به شمار میرفت... معمولاً منبرهای من در شهرستان ها و از جمله در رفسنجان از تعرض
 
مأموران شهربانی و ساواک مصون نبود. گاه به سراغ بانی مجلس، یعنی آقای پورمحمدی میرفتند و از ایشان تعهد
 
میخواستند که نگذارد من سخنرانی تند داشته باشم. گاه نیز نزد من می آمدند و می گفتند که منظور شما از بیان
 
فلان مطلب چیست و چرا این گونه مطالب را مطرح میکنید؟ من به آنها پاسخ میدادم که سخنان من جز بیان مفاهیم
 
دینی و اسلامی چیز دیگری نیست. با وجود این، مجالس کمتر به تعطیلی کشیده میشد و مزاحمت مأموران از حد
 
تهدید و یا گرفتن تعهد از بانی مجالس، تجاوز نمیکرد. 18
 
در سالهای 1353 تا 1357 ، عمده فعالیت من، سخنرانی های مذهبی، شرکت در جلسات روحانیت مبارز و دیگر جمع
 
های مربوط به نهضت اسلامی و سایر فعالیت های مربوط به انقلاب بود. عمده سخنرانی ها و منبرهای من در شهر
 
تهران به ویژه منطقه شرق و شمال و جنوب تهران بود... علاوه بر تهران، در شهرستان های اطراف تهران مانند دماوند،
 
کرج و گرمسار نیز برنامه سخنرانی زیاد داشتم. در سال 1356 در دهه سوم ماه محرم در آنجا سخنرانی داشتم. در
 
دهه دوم محرم سال 1356 ، بعد از ظهر ها در مسجد جامع کرج منبر میرفتم. 19
 
شخصیت هایی مانند آقای صدوقی و استاد مطهری و دکتر بهشتی هیچ گاه در سخنرانیها، حرفهای خیلی تند و داغ
 
نمیزدند، ولی در عین حال همگی با امام در تماس بودند و در طراحی و معماری ساختمان انقلاب، نقش زیادی داشتند
 
و از ارکان انقلاب به شمار میرفتند. 20
 
اصفهان یکی از شهرهایی بود که در سالهای 1355 و 1356 چند نوبت برای سخنرانی بدانجا رفتم... جمعاً سه نوبت
 
برای سخنرانی به اصفهان سفر کردم؛ یک بار در سال 1355 و دو بار هم در سال 1356 بود. 21
 
تلفن منزل ما در تهران کنترل میشد و هر از گاهی کسی زنگ میزد و سراغ من را میگرفت. به همسرم گفته بودم
 
هر کس زنگ زد و من را خواست، بگو هنوز از اصفهان نیامده است و معلوم نیست چه وقت به تهران میآید. به هر
 
حال پس از چند روز در نیمه شبی به منزل رفتم و تا چند روز از منزل خارج نشدم. تجربه نشان داده بود اگر بتوانیم
 
». از یک ماجرایی به سلامت عبور کنیم و چند هفته ای را بدون سر و صدا بگذرانیم، موضوع در ساواک بایگانی میشود 22
 
یکی دیگر از ماجراهای سخنرانی های من، مربوط به سخنرانی در مسجد جلیلی تهران میشود. فکر میکنم این «
 
برنامه در سال 1354 بود. در مسجد جلیلی، نماز جماعت به امامت آیت الله مهدوی کنی برگزار میشد. پس از اقامه
 
نماز ظهر و عصر، آقای طاهری خرم آبادی سخنرانی میکرد و بعد از وی من منبر میرفتم... بعد از روز 21 ماه رمضان
 
که آن روز، جمعیت فوق العاده بود و لحن سخنرانی من هم نسبتاً تند بود، فردای آن روز موقع ظهر که با ماشین
 
پیکان خودم عازم مسجد بودم، وقتی از میدان امام حسین به طرف میدان فردوسی رد شدم، یکی از مسجدی ها را
 
دیدم که با نگرانی دست تکان میدهد و من را صدا می زند. ماشین را فوراً به حاشیه خیابان هدایت کردم، جلو دوید
 
و گفت: حاج آقا زود دور بزن و برو! زیرا مأموران زیادی جلوی مسجد آمده اند و منتظر شما هستند. ضمناً آقای مهدوی
 
کنی را هم دستگیر کرده اند. من دور زدم و بعد یکی از دوستان را برای کسب خبر به مسجد فرستادم. او خبر آورد
 
که تعداد زیادی از مأموران برای دستگیری اطراف مسجد ایستاده اند و منتظر شما هستند. من دیگر به خانه نرفتم و
 
به منزل یکی از اقوام رفتم و از آنجا صاحبخانه با زبان سرخهای به خانمم گفت که نگران و منتظر من نباشد. در این
 
». ماجرا آیت الله مهدوی کنی بعد از دستگیری به شهرستان بوکان تبعید شد 23
 
ایشان همچنان به سخنرانی های ضد حکومتی خود در سالهای 55 و 56 نیز ادامه میدهد بدون آنکه از سوی شهربانی
 
پس از سخنرانی مسجد ارک در مجلس یادبود آیت الله سید « : و یا ساواک دستگیر شود! در این رابطه وی میگوید
 
مصطفی خمینی )ره( ]در تاریخ 8 آبان 1356 [، و به رغم تحت تعقیب بودن، در ماه محرم و صفر به برنامه سخنرانی
 
و منبر ادامه دادم. 24
 
در نیمه دوم سال 1356 که ممنوع المنبر شده بودم، سخنرانی من در مساجد و محافل مذهبی بسیار سخت شده بود؛
 
گرچه گاهی با نام اسلامی و جعفری و اسامی دیگر سخنرانی میکردم. مثلاً شهید دکتر مفتح برای ده شب سخنرانی
 
در مسجد قبا من را دعوت کرده بود و من هم قول داده بودم و مسئولان مسجد قبا نیز برنامه سخنرانی را اعلام کرده
 
بودند، ولی مأموران کلانتری محل به استناد اینکه من ممنوع المنبر هستم، مانع شدند. 25
 
اگر واقعاً ساواک و شهربانی به دنبال دستگیری وی بودند، این بهترین فرصت بود تا بگذارند وی به مسجد بیاید و
 
با اینکه ممنوع المنبر بودم، ولی کم و بیش در « : همانجا او را دستگیر کنند. حسن روحانی در جای دیگر میگوید
 
برخی مساجد با نام های مختلف سخنرانی میکردم. از جمله در همین مسجد ارک به مناسبت فوت حجت الاسلام
 
والمسلمین حاج شیخ ابوالقاسم ناطق نوری، پدر آقای علی اکبر ناطق نوری، در مجلس یادبودش که مجلس بسیار
 
». معظمی بود، سخنرانی کردم 26
 
این ادعای حسن روحانی صحت ندارد؛ زیرا طبق گزارش خیلی محرمانه ساواک به تاریخ 5 بهمن 1356 ، ساواک
 
سخنران این جلسه را دکتر روحانی ذکر میکند. لذا ادعای حسن روحانی مبنی بر اینکه با اسم دیگری در آنجا سخنرانی
 
کرده است، صحت ندارد. 27
 
با فرا رسیدن ماه محرم در آذر « : وی در جای دیگر میگوید 1356 ، با اینکه ممنوع المنبر بودم، چندین سخنرانی در
 
دهه اول محرم قول داده بودم. اولین سخنرانی در مسجد امیرالمؤمنین )ع( بود که صبح زود و پس از نماز صبح تشکیل
 
میشد که بیشتر مستمعان آن دانشجویان کوی دانشگاه تهران بودند. سخنرانی دوم در حسینیه زرگنده بود و پس از
 
آن در سرای دستمالچی بازار سخنرانی میکردم که تشکیل دهندگان آن افرادی مانند آقای حاج محمود مانیان و آقای
 
فروهر بودند. سخنرانی بعدی در همان بازار در سرای دیگری نزدیک سرای دستمالچی بود. جمعاً صبحها چهار سخنرانی
 
داشتم. بعد از ظهر ها هم در قلهک منبر میرفتم و شب ها هم چند سخنرانی داشتم که در منطقه تهران نو، نارمک و
 
». تهرانپارس بود که تقریباً حدود ساعت دوازده شب پایان می یافت 28
 
جناب حسن روحانی در آن ایام، در هر روز هشت سخنرانی میکرده و باز هم ادعا میکند که ممنوع المنبر بوده است!
 
به رغم احضار در اواخر اسفند « : روحانی در جای دیگر میگوید 1356 و تذکر اکید ساواک در مورد ممنوع المنبر بودن،
 
در فروردین 1357 ، برای سخنرانی به یزد و بندرعباس رفتم، ولی پس از سخنرانی در منزل آیت الله صدوقی )ره( و در
 
پی حوادث یزد، به ناچار مخفیانه به سوی تهران بازگشتم. 29
 
در نیمه دوم فروردین 57 ». نیز چند بار مأمورین برای دستگیری من به درب منزل ما آمده بودند
 
برای اینکه علت دستگیر نشدن جناب روحانی علی رغم سخنرانی های تند علیه حکومت شاه را درک کنیم، به یک
 
گزارش ساواک مربوط به تاریخ 18 مهر 1356 باید توجه کرد که در آن گفته شده که دکتر حسن روحانی به دعوت
 
حاج قاسم دخیلی برای ده شب سخنرانی به قم آمده است. در بخش دیگری از همین گزارش گفته شده که حاج قاسم
 
دخیلی با کسب اجازه قبلی از شهربانی و ساواک قم، مبادرت به دعوت دکتر حسن روحانی به قم نموده است.
 
در یک گزارش خیلی محرمانه ساواک به تاریخ 4 بهمن 1356 حاج فضل اله پهلوان که اداره کننده « : نیز چنین آمده
 
هیأت سمنانی های مقیم مرکز میباشد، اظهار می داشت در دهه دوم محرم از شیخ حسن روحانی دعوت به عمل آمد
 
که به منبر برود. وی در ضمن سخنرانیش تجلیل فراوان از خمینی نمود و به کمونیستها حمله کرد. پهلوان که وضع
 
را چنین میبیند، به روحانی میگوید که تند صحبت نکند و نام خمینی را نبرد اما روحانی میگوید نترس چیزی
 
». نیست. در خاتمه حاجی پهلوان اضافه نمود دستگاه به روحانی دستور داده بود که از خمینی تعریف کند
 
در فروردین 1357 ، حسن روحانی تصمیم به ترک کشور و ادامه تحصیل در انگلستان میگیرد. وی در خاطرات خود
 
در گفتگو با آقای مطهری به ایشان گفتم که در حال حاضر وضع این گونه است که تقریباً در هیچ جا « : میگوید
 
نمیتوانم برنامه سخنرانی یا فعالیتی داشته باشم و بی تردید به زودی دستگیر میشوم و به سبب فرارها و پرونده هایی
 
که در ساواک دارم، ممکن است دوره زندان من طولانی باشد. مرحوم آقای مطهری فرمودند: از نظر من، شما دو راه
 
پیش رو دارید. یکی اینکه به تحصیلات دانشگاهی خود تا دریافت دکترا ادامه دهید. دیگر اینکه برای چند سالی به
 
حوزه علمیه قم برگردید و دروس حوزوی خود را تکمیل کنید. به ایشان گفتم: ادامه تحصیلات دانشگاهی یا حوزوی
 
در داخل کشور در شرایط فعلی شاید امکان پذیر نباشد، مگر اینکه برای مدتی به خارج از کشور بروم و تحصیلات
 
دانشگاهی را آنجا به اتمام برسانم و برگردم. در نهایت، توصیه مرحوم مطهری، سفر به خارج برای ادامه تحصیلات
 
دانشگاهی بود. 37
 
پس از مهیا شدن مقدمات سفر، در اوایل اردیبهشت 1357 ، صبح زود با لباس شخصی عازم فرودگاه شدم. ساواک من
 
را به نام حسن روحانی می شناخت و ظاهراً نمیدانست که نام خانوادگی من در شناسنامه فریدون است. به همین
 
دلیل و یا به دلیل ناهماهنگی در بخش های مختلف امنیتی، بدون هیچ مشکلی از گیت فرودگاه عبور کردم و سوار
 
هواپیما شدم. از عجایب اینکه بسیاری از اطلاعات و حقایق بر دستگاه عریض و طویل ساواک آن زمان پوشیده بود و
 
از همین ناآگاهی و ضعف اطلاعاتی بود که بسیاری از دوستان استفاده میکردند و من هم توانستم بدون مشکل از
 
». کشور خارج شوم 38
 
حسن روحانی در کتاب خاطرات خود ادعا کرده بود که ساواک در اسفند 1356 وی را احضار و به او تذکر داده اند.
 
اگر ساواک او را احضار کرده یعنی مشخصات و تلفن و آدرس او را داشته، پس چگونه میتوان قبول کرد که وی بدون
 
شناسایی شدن، با همان پاسپورت خودش از فرودگاه خارج شده است؟! به راستی آیا این سفر بدون هماهنگی با ساواک
 
بوده است؟!
 
آن گونه که روحانی در خاطراتش میگوید، از اردیبهشت تا شهریور 57 ، مشغول یادگیری زبان انگلیسی در آموزشگاه
 
زبان بوده و چند ماه پس از آن را نیز در مراسم و تشکل های مختلف دانشجویی مشغول سخنرانی بوده است و اساساً
 
هیچ وقت فراغتی برای حضور در دانشگاه و درس خواندن نداشته است. یعنی به اسم تحصیلات تکمیلی از کشور خارج
 
میشود، اما عملاً خبری از درس خواندن در کار نبوده است!
 
7 - سؤال مورد نظر ساواک، سیا و M.I.6
 
پس از آنکه امام خمینی در مهر 1357 از عراق به فرانسه میرود، حسن روحانی نیز مدتی بعد، از لندن به پاریس
 
میرود. در همین اثنا، مهندس بازرگان از تهران به پاریس میرود. روحانی در خاطرات خود از سفر مهندس بازرگان
 
روز یکشنبه « : به پاریس و دیدار با امام خمینی، چنین میگوید 30 مهر 1357 ، آقای بازرگان برای دیدار امام به نوفل
 
لوشاتو آمده بود. فکر میکنم آقای میناچی هم همراه وی بود. موقع غروب بود که به نوفل لوشاتو رسیده بودند و بعد
 
». از نماز مغرب و عشا در منزل مقابل )اندرونی( خدمت امام شرفیاب شدند 39
 
پیش از آن، بازرگان در مرداد 57 طی نامهای که به نجف فرستاده بود، از امام خمینی خواسته بود که یک هیئت سه
 
یا چهار نفره را که امام به آنها اعتماد دارد، معرفی نماید. وی در تاریخ 30 مهر 57 نیز که به اتفاق دکتر ابراهیم یزدی
 
در پاریس به دیدار امام رفته بودند، همین درخواست را مطرح میکند که امام خمینی پاسخی به آنها نمیدهد. 40
 
باید توجه داشت که این همان نکته مهمی بوده که هم ساواک و هم سازمان سیا و هم سازمان جاسوسی انگلیس، به
 
دنبال یافتن پاسخ آن بوده اند. پس از ماجرای مسموم کردن سید مصطفی خمینی  پسر ارشد امام  و به شهادت
 
رساندن وی، رژیم شاه و حامیانش امیدوار بودند تا نهضت اسلامی امام خمینی ادامه پیدا نکند و با رحلت امام، خیال
 
آنان آسوده شود. اما هنگامی که میبینند پس از شهادت فرزند امام، این نهضت اوج گرفت، در صدد بر میآیند تا با
 
شناسایی جانشینان احتمالی امام خمینی و حذف فیزیکی آنان، انقلاب را ابتر کنند. لذا به نظر می رسد شناسائی سه
 
یا چهار نفر شخصیت اصلی مورد اعتماد امام در داخل کشور، که از سوی بازرگان دنبال میشود، به همین منظور بوده
 
تا با از میان برداشتن آنها، بتوانند جلوی انقلاب را بگیرند و یا ضربه اساسی به آن وارد کنند. با توجه به ارتباطات ویژه
 
مهندس بازرگان با حکومت شاه )در این رابطه به مصاحبه های وی در شهریور 57 با مسئولین ساواک مراجعه شود( 41
 
و برخی عناصر سیا و هم چنین ارتباطات سابقه دار دکتر یزدی با مأمورین سیا، میتوان حدس زد که مهندس بازرگان،
 
احتمالاً این مأموریت را از طرف ساواک  و به صورت غیر مستقیم از طرف سازمان سیا  بر عهده داشته است. امام
 
خمینی نیز که گویا به این درخواست وی شک برده بود، از پاسخ دادن به آن اجتناب میکند. به این ترتیب، مهندس
 
بازرگان در مأموریت خود برای شناسایی افراد مورد اعتماد امام خمینی، شکست می خورد. اما حدود دو هفته بعد،
 
صبح یکشنبه « : حسن روحانی در دیدار با امام خمینی، سؤال مشابهی را مطرح میکند. وی در این رابطه میگوید 14
 
آبان 1357 ]برای چهارمین دفعه[ از پاریس به نوفل لوشاتو آمدیم. حدود ساعت نه صبح خدمت امام رسیدم. مقداری
 
پول به عنوان سهم امام بود که خدمت امام تقدیم کردم و سپس خدمت ایشان مسئله ای را مطرح کردم که گفتن آن
 
برای من سخت و تلخ بود و به سختی خودم را راضی کردم که مطرح کنم. عرض کردم امروزه حرکت انقلاب و هدایت
 
مردم و امید ملت ایران به جنابعالی است. نقش جنابعالی برای دوست و دشمن روشن است. ولی اگر خدای ناکرده برای
 
جنابعالی حادثه ای پیش بیاید، وضع انقلاب و نهضت اسلامی چه میشود؟ " اَفَاِن ماتَ اَو قُتِل " برای شما هم هست.
 
اگر صلاح میدانید، به نحوی فردی را به عنوان جانشین خودتان معرفی کنید که اگر خدای ناکرده حادثه ای پیش
 
آمد، به انقلاب لطمه جبران ناپذیری وارد نشود. بعد اضافه کردم، مثلاً از جنابعالی سؤال کنیم راجع به احتیاطات شما
 
در مسائل فقهی، به چه کسی مراجعه کنیم که پاسخ جنابعالی به این سؤال میتواند تا حدی راهگشای مسئله باشد.
 
امام فرمودند: نیازی نیست. بعد به من نگاه کردند و فرمودند: نگران این گونه مسائل نباشید. اگر حادثه ای رخ داد،
 
». مردم خودشان میدانند که چه باید بکنند و چه کسی را باید انتخاب کنند 42
 
امام خمینی همان طور که به سؤال مهندس بازرگان جواب ندادند، از پاسخ به سؤال جناب حسن روحانی نیز خودداری
 
کردند. حال این سؤال پیش میآید که چه کسی و یا کسانی، انجام این کار را از آقای روحانی خواسته بودند؟
 
پی نوشتها:
 
1 . حسن روحانی. " خاطرات حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی. جلد اول ". تهران: مرکز اسناد انقلاب
 
اسلامی، 1388 . ص 25
 
2 . همان. ص 61 و 62
 
3 . همان. ص 85
 
4 . همان. ص 91
 
5 . همان. ص 325
 
6 . همان. ص 327
 
7 . همان. ص 327
 
8 . همان. ص 328
 
9 . هفته نامه 9 دی. 22 مهر 1396 . ص 6
 
10 . علیرضا صلواتی. " سیاستمداران جوان ". تهران: اطلاعات، 1394 . ص 236
 
11 . خاطرات حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی. جلد اول. ص 353
 
12 . همان. ص 371
 
13 . همان. ص 373 – 372
 
14 . سایت انتخاب. 13 اردیبهشت 1391 و نیز: سایت پایتخت ما. 16 بهمن 1395
 
15 . خاطرات حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی. جلد اول. ص 379
 
16 . همان. ص 380
 
17 . همان. ص 378
 
18 . همان. ص 391 – 390
 
19 . همان. ص 388 – 387
 
20 . همان. ص 393
 
21 . همان. ص 395
 
22 . همان. ص 402
 
23 . همان. ص 403 – 402
 
24 . همان. ص 433
 
25 . همان. ص 404
 
26 . همان. ص 422
 
27 . همان. ص 755
 
28 . همان. ص 423
 
29 . همان. ص 433
 
30 . همان. ص 434
 
31 . همان. ص 709 – 708
 
32 . همان. ص 754
 
33 . همان. ص 287
 
34 . همان. ص 748
 
35 همان. ص . 765
 
36 . همان. ص 773
 
37 . همان. ص 434
 
38 . همان. ص 438
 
39 . همان. ص 467
 
40 . غلامرضا نجاتی. " شصت سال خدمت و مقاومت. خاطرات مهندس مهدی بازرگان. جلد دوم ". تهران: مؤسسه خدمات
 
فرهنگی رسا، 1377 . ص 255
 
41 . وزارت اطلاعات." فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک و آمریکا ". تهران: روابط عمومی وزارت اطلاعات،
 
1368 . ص 116 ، 118 و 120
 
42 . خاطرات حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی. جلد اول. ص 472
 
بخش دوم: پس از پیروزی انقلاب اسلامی
 
1 - ادعای داشتن مدرک دکترا در سال 1358
 
یکی از نکات جالب در سوابق جناب آقای روحانی، آن است که ایشان از عنوان "دکتر حسن روحانی"، در پنج دوره
 
نمایندگی مجلس شورای اسلامی استفاده کرده است. یعنی از سال 1358 تا سال 1374 در حالی خود را با عنوان "
 
دکتر " کاندیدای مجلس میکند، که مدرک تحصیلی وی " لیسانس " بوده و تا سال 1378 نیز همچنان از عنوان
 
جعلی "دکتر" استفاده میکرده است! روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ 19 اسفند 1358 و در مقدمه مصاحبهای با
 
حسن روحانی در سال « : حسن روحانی مدعی شد 58 از دانشگاه لندن .» در رشته جامعهشناسی حقوقی دکترا گرفت
 
بعد از این گفتگو، نام وی در لیست انتخاباتی 19 ، 21 و 22 اسفند 1358 حزب جمهوری اسلامی، برای انتخابات
 
تغییر ») دکتر حسن فریدون )روحانی « به ») حسن فریدون )روحانی « مجلس اول، برخلاف یکم تا هجدهم اسفند، از
 
یافت. بعلاوه براساس مدارک ثبتشده در معرفی نمایندگان مجلس اول، مندرج در سایت رسمی مجلس شورای
 
اسلامی، روحانی دارای مدرک دکترای حقوق معرفی شده بود. 1 همچنین در کتابی که در سال 1390 توسط مجلس
 
شورای اسلامی تحت عنوان " معرفی نمایندگان 8 دوره مجلس شورای اسلامی " منتشر شده است، تحصیلات
 
دانشگاهی حسن روحانی در مجلس دوم، دکترای حقوق قضایی عنوان شده، اما در مجلس سوم، تحصیلات وی فوق
 
لیسانس حقوق ذکر شده است! البته همه این عناوین جعلی بوده اند زیرا که حتی در مجلس سوم در سال 1367 ،
 
ایشان هنوز حتی دانشجوی فوق لیسانس نیز نبودند! جالب است که تصویر روزنامه رسمی مربوط به اعتبار نامه وی در
 
مجلس سوم نشان میدهد که در جلسه علنی چهارم مجلس سوم، از عنوان دکتر برای وی استفاده شده است! در
 
مجلس چهارم نیز تحصیلات وی دکترای حقوق قضایی و در مجلس پنجم، دکترای حقوق ذکر شده است. 2
 
جالب است که در سایت رسمی حسن روحانی، مدرک وی دکترای حقوق اساسی عنوان شده است نه حقوق قضایی! 3
 
یعنی وی در یک جا دارای مدرک دکترای جامعه شناسی حقوقی معرفی میشود، در جای دیگر دارای دکترای حقوق،
 
در جای دیگر دارای دکترای حقوق قضایی، و در جای دیگر دارای دکترای حقوق اساسی! به راستی این همه تناقض
 
گویی نشانه چیست؟!
 
هاشمی رفسنجانی نیز در یادداشت های روزانه خود، از ابتدای پیروزی انقلاب تا سال 1378 ، همه جا از وی با عنوان
 
دکتر روحانی یاد کرده است.
 
فاصله سال 1358 که ایشان خود را دکتر معرفی میکند، تا سال 1378 که مدرک دکترای خود را از انگلستان دریافت
 
میکند، به معنای آن است که ایشان به مدت بیست سال "جعل عنوان" کرده که یک جرم محسوب میشود و قابل
 
تعقیب قضایی است. همچنین از آنجا که ایشان از ناحیه این جعل عنوان دکتری، برای خود منافعی را کسب کرده
 
است، لذا عنوان " کلاهبرداری" نیز بر این عمل ایشان صدق میکند که این نیز یک جرم محسوب میشود و قابل
 
تعقیب قضایی میباشد.
 
به عنوان نمونه، حسن روحانی در تاریخ 31 فروردین 1365 ، در نامهای که درخواست تشویق پرسنل یگان های پدافند
 
هوایی را میکند، در زیر نامه چنین نوشته: مسئول ستاد کل پدافند کشور  دکتر حسن روحانی 4
 
یعنی در سال 65 که روحانی دارای مدرک تحصیلی لیسانس بوده، خود را دکتر معرفی میکرده و با این عنوان جعلی،
 
در یک پست مهم قرار گرفته و از مزایای عنوان دکتر در آن زمان استفاده میکرده که این یک مصداق بارز و آشکار
 
جعل عنوان میباشد. یعنی دستگاه قضایی میتواند حسن روحانی را به اتهام "جعل عنوان و کلاهبرداری"، مورد تعقیب
 
قضایی قرار داده و وی را محاکمه کند.
 
پی نوشتها:
 
1 . سایت اطلاعات روز. 24 آبان 1394
 
2 . هفته نامه 9 دی. 22 مهر 1396 . ص 6
 
3 . سایت روحانی. بخش زندگینامه
 
4 . صحیفه امام. جلد 20 . ص 35
 
2 - تحصیل در انگلستان
 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حسن فریدون در سال 60 تصمیم میگیرد تا نام خانوادگی خود را به صورت رسمی
 
پس از انقلاب، زمانی که به عنوان نماینده مردم سمنان وارد مجلس شورای اسلامی دوره « : تغییر دهد. وی میگوید
 
اول شدم، مناسب دیدم نام خانوادگی خودم را در شناسنامه هم تغییر دهم و لذا در سال 1360 تقاضای تغییر فامیل
 
». کردم و نام خانوادگی روحانی به طور رسمی در شناسنامه من ثبت شد 1
 
اما حسن روحانی از سال 1369 که مشغول تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در انگلستان میشود، تا سال 1378
 
که مدرک دکترای خود را از انگلستان دریافت میکند، با نام حسن فریدون تحصیل کرده است! لذا در حالی که وی
 
مدعی است سال 1360 رسماً نام خانوادگی خود را از فریدون به روحانی تغییر داده، چگونه 18 سال بعد، یعنی در
 
سال 1378 ، مدرک دکترای خود را با نام حسن فریدون دریافت میکند؟! آیا این موضوع نشان دهنده آن نیست که
 
ایشان علاوه بر داشتن پاسپورتی با نام حسن روحانی، احتمالاً دارای پاسپورتی با نام حسن فریدون نیز بوده است؟
 
اما چرا حسن روحانی برای ادامه تحصیل به انگلستان میرود و در دانشگاه های داخل کشور تحصیل نمیکند؟ پاسخ
 
آن کاملاً مشخص است. برای اینکه اگر در یکی از دانشگاه های داخل کشور ثبت نام میکرد، فوراً دست وی رو میشد
 
و معلوم میشد که وی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی هم به مردم و هم به مسئولین نظام جمهوری اسلامی دروغ
 
گفته و به طور جعلی خود را دکتر معرفی کرده است. لذا وی تصمیم میگیرد تا به صورت غیر علنی در انگلستان
 
تحصیل کند تا کسی متوجه این مسئله نشود.
 
نکته جالب دیگر آن که گرچه زمان تحصیل حسن روحانی در مقطع کارشناسی ارشد ظاهراً از سال 1369 تا 1375 و
 
مقطع دکترا از سال 1375 تا 1378 در دانشگاه کالدونین گلاسکوی انگلیس بوده، اما در هیچ یک از مصاحبه ها و
 
بیوگرافی های حسن روحانی، اشاره ای به زمان تحصیل وی در انگلستان نشده است!
 
علیرغم پنهان کاری جناب حسن روحانی، رویزین ادی، مسئول مطبوعاتی اداره روابط خارجی و بینالمللی دانشگاه
 
کالدونین گلاسگو، اظهار داشت که آقای حسن روحانی در تاریخ 13 نوامبر سال 1996 ( 22 آبان 1375 ( در دوره فوق
 
لیسانس و در ششم جولای 1999 ( 15 تیر 1378 ( در دوره دکترا از دانشگاه کلدونین گلاسگو فارغالتحصیل شده
 
است. 2
 
چرا حسن روحانی همواره سعی داشته تاریخ تحصیل خود در انگلیس را از مردم مخفی کند؟ پاسخ آن معلوم است؛
 
زیرا که اگر تاریخ تحصیل وی برای مردم مشخص میشد، از او می پرسیدند مگر شما مدرک دکترا نداشتید؟ پس برای
 
چه میخواستید دوباره برای کارشناسی ارشد تحصیل کنید؟! و به این ترتیب مسئله جعل عنوان دکترا توسط ایشان،
 
لو میرفت.
 
موضوع مهم دیگر اینکه حسن روحانی از سال 1369 تا سال 1378 و در حالیکه پستهای بسیار مهمی را در جمهوری
 
اسلامی در اختیار داشته، چگونه در انگلستان و در دانشگاه گلاسکو حاضر شده و موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد
 
و دکترا شده است؟ مسئولیتهای حسن روحانی در بازه زمانی سالهای 1369 تا 1378 عبارت بودند از:
 
1 . نماینده و نائب رئیس اول مجلس شورای اسلامی در دورههای سوم، چهارم و پنجم مجلس از سالهای 1367
 
تا 1379 .
 
2 . رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از سال 1371 تا 1379 .
 
3 . دبیر شورای عالی امنیت ملی از سال 1368 تا 1384 .
 
4 . مشاور امنیتی رئیس جمهور از سال 1368 تا 1384 .
 
5 . عضو و رئیس کمیسیون سیاسی و امنیتی مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال 1370 تا 1392 . 3
 
یعنی در طول دوران تحصیل، وی علاوه بر حضور بسیار پررنگ در مجلس شورای اسلامی بعنوان نائب رئیس مجلس
 
و رئیس کمیسیون سیاست خارجی، در عین حال مشاور امنیتی رئیس جمهور، نماینده رهبری در شورای عالی امنیت
 
ملی و دبیر این شورا و نیز عضو و رئیس کمیسیون سیاسی و امنیتی مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بوده و در عین
 
حال، هم زمان در دانشگاه کالدونین گلاسکوی انگلستان هم مشغول به تحصیل بوده است!!
 
یعنی تحصیل جناب حسن روحانی در خارج از کشور و با چنان مسئولیت هایی، کاملاً خلاف قانون و خلاف ضوابط
 
حفاظتی و خلاف ضوابط امنیت ملی بوده است.
 
نکته دیگر اینکه در این مدت که ایشان علاوه بر مسئولیتهای بسیار مهم و سنگین در ایران، در انگلستان هم تحصیل
 
میکردند، آیا در کلاسهای درس حضور مییافتند؟ آیا در حالیکه کارمندان عادی دولت برای ادامه تحصیل، به بهانه
 
عدم اخلال در انجام وظیفه، منع قانونی میشوند، حسن روحانی با داشتن بیش از پنج عنوان بسیار مهم حکومتی،
 
چگونه از وقت خود برای ادامه تحصیل استفاده کرده است؟! اگر واقعاً ایشان وظایفی را که بر عهده داشته، به خوبی
 
انجام میداده، قاعدتاً دیگر هیچ فرصت خالی نیز نداشته است، چه رسد به اینکه بخواهد هم زمان در خارج از کشور
 
نیز مشغول تحصیل شود!
 
و نکته مهم دیگر اینکه ترددهای حسن روحانی به انگلستان، با چه توجیهی صورت میپذیرفته است؟ پاسخ این سؤال
 
از دو حالت خارج نیست: 1 – این ترددها به صورت غیررسمی و پنهانی صورت میگرفته تا کسی از مسئولین جمهوری
 
اسلامی، از هدف وی از این سفرها مطلع نگردد. زیرا که وی خود را دکتر معرفی کرده بود و لذا عنوان کردن اینکه
 
برای گرفتن یک مدرک کارشناسی ارشد و دکترای دیگر  آن هم با داشتن مسئولیت های متعدد و مهم  به انگلستان
 
میرود، توجیهی نداشته است. در چنین حالتی، این مسئله کاملاً مغایر با ضوابط حفاظتی و امنیت ملی بوده، زیرا
 
سازمان اطلاعاتی انگلیس که از وضعیت مدرک تحصیلی حسن روحانی به خوبی اطلاع داشته، میتوانسته از این فرصت
 
استفاده کرده و با تهدید به افشاگری، وی را جلب همکاری نمایند. سوابق انگلیسی ها نیز نشان میدهد که تا کنون
 
بسیاری از افراد را با همین شیوه خریده اند. 2 – این ترددها با اطلاع رؤسای مجلس و رؤسای جمهور وقت از سال
 
69 تا 78 ، یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی، علی اکبر ناطق نوری و سید محمد خاتمی، صورت گرفته است. یعنی که این
 
افراد نیز از عنوان جعلی دکترای وی خبر داشتهاند، اما در برابر این جعل عنوان سکوت کرده و در واقع در این جرم، با
 
وی شریک بوده اند. اما از آنجا که هاشمی رفسنجانی در یادداشت های روزانه خود از سال 69 به بعد، هیچ اشاره ای
 
به ترددهای آقای روحانی به انگلستان برای ادامه تحصیل نمیکند، به احتمال زیاد این ترددها به صورت غیر رسمی و
 
به دور از چشم مسئولین صورت میگرفته است.
 
نکته مهم دیگر اینکه بر اساس تحقیقات خبرنگار روزنامه انگلیسی تلگراف، دانشجویان آن سالهای دانشگاه کالدونین
 
گلاسکو از وجود چنین دانشجویی اظهار بی اطلاعی کرده اند. 4
 
به راستی اگر این مطلب صحت داشته باشد، آنگاه باید پرسید که علت ترددهای مکرر آقای روحانی به انگلیس  که
 
به بهانه ادامه تحصیل صورت میگرفته  چه بوده است؟ ایشان اگر در دانشگاه حضور نمی یافته، پس در انگلستان چه
 
کار میکرده و با چه کسانی ملاقات میکرده است؟
 
پی نوشتها:
 
1 . خاطرات حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی. جلد اول. ص 288
 
2 . خبرگزاری ایسنا. 9 تیر 1392
 
3 . سایت رجا نیوز. 16 تیر 1394
 
4 . سایت رجا نیوز. 6 اردیبهشت 1396 و نیز: سایت قم نیوز. 9 اردیبهشت 1396
 
3 - ماجرای سرقت علمی در پایان نامه دکترا
 
یکی از مسائلی که در چند سال اخیر در مورد پایان نامه دکترای آقای حسن روحانی مطرح شده، بحث سرقت علمی
 
از کتب، مقالات و پایان نامههای افراد دیگر در این پایان نامه میباشد.
 
که از سایتهای خبری مطرح و معروف انگلیس است، در گزارشی که در سال » تلگراف « پایگاه اینترنتی 2013 منتشر
 
کرده، با اشاره به بررسی کارشناسان دانشگاه کالدونین گلاسکوی اسکاتلند که آقای روحانی مدرک دکترای خود را از
 
آن گرفته، نوشته است: "حسن روحانی بخشهایی از رساله دکترای خود را از روی کتاب محمدهاشم کمالی، رییس
 
مرکز بینالمللی مطالعات پیشرفته اسلامی، سرقت کرده است". بر طبق این گزارش، اعتراضات فراوانی در این زمینه
 
صورت گرفته و بسیاری از افراد خواستار لغو مدرک دکترای آقای روحانی شدهاند. به دنبال این اعتراضات بود که همان
 
ایام چارلز مکگی، سخنگوی دانشگاه کالدونین گلاسکو، از در دستور کار قرار گرفتن بررسی تقلب علمی در رساله
 
دکترای حسن روحانی خبر داد و اعلام کرد که این مسأله را به صورت جدی دنبال خواهد کرد . ولی بعدها مساله به
 
فراموشی سپرده شد. 1
 
بعد از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری در سال 1392 ، سوابق علمی او برای برخی مورد توجه و محل بررسی
 
قرار گرفت . بررسی خلاصه یک برگی رساله حسن فریدون که در سایت دانشگاه کالدونین گلاسکو انتشار یافته بود و
 
علامت سوال » محمد هاشم کمالی « شباهت بی بدیل چند خط از این خلاصه یک صفحه ای به پاراگرافی از کتاب
 
های بیشتری در باره پایان نامه حسن روحانی ایجاد کرد .2
 
برای بررسی مسئله سرقت علمی در پایان نامه دکترای آقای حسن روحانی، یک گروه پژوهشی در این رابطه تشکیل
 
شد. کیوان ابراهیمی، دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه آیوای آمریکا، در نشست بررسی گزارش ملی گروه حقیقتیاب
 
دانشجویان داخل و خارج ایران، به صورت ویدئو پروژکتور درمورد اینکه چرا در روزهای نزدیک به انتخابات، مدرک
 
اصلاً خوشحال نیستیم که سرقت علمی آقای روحانی اثبات شد، چون « : دکترای آقای روحانی بررسی شد، تصریح کرد
 
ایشان الان نماد کشور ایران در خارج از دید ملتها و دولتها هستند . دوست داشتیم با فعالیتی که انجام میدهیم
 
شبهات مدرک دکترای آقای روحانی برطرف شود، اما چیزی که به آن رسیدیم، عکس آن بود. مسئله دیگر این است
 
که آقای روحانی با این کار خود دارد آبروی ایران را میبرد. اگرهم ما این کار را انجام نمیدادیم، دیر یا زود این مسئله
 
نمایان میشد. حوزه تأثیری که این کار آقای روحانی دارد، با کار یک استاد ساده دانشگاه فرق میکند. امانتی که از
 
ملت دست رئیسجمهور است، بسیار مهم است . فارغ از هر جناحبندی سیاسی، اخلاق علمی و انسانی حکم میکند
 
که با قضیه منکر علمیبرخورد شود . بدتر از بی اخلاقی عملی اتفاقافتاده، این است که ایشان در لباس اجتهاد این کار
 
را انجام داده است. بسیاری بحث سرقت علمی را حرام میدانند و ایشان مرتکب این عمل شده است... به ما خبر رسید
 
در ایران موجود است، اما وقتی به آن مراجعه کردیم، » ایران داک « که تز کارشناسی ارشد آقای روحانی در مؤسسه
 
دیدیم به جای فایل تز ایشان، فایل دیگری قرار گرفته است . متن تز دکترای آقای روحانی را نیز با مشقت پیدا کردیم
 
». و امروز توانستیم به نتیجه قطعی برسیم که سرقت علمی در تز ایشان اتفاق افتاده است
 
ما در « : وی با تأکید بر اینکه آقای روحانی حتی از کتاب شهید مطهری نیز سرقت علمیکرده است، اظهار داشت
 
بررسی خود تنها تا فصل 4 رساله ایشان اکتفا کردیم، چون مسئله سرقت علمیبرای ما محرز شده است. بیش از 70
 
درصد ترجمه فصل 4 تز دکترای آقای روحانی  که از روی کتاب آیت الله کلانتری کپی برداری شده ، توسط یک
 
فرد پاکستانیالاصل و ساکن نیویورک به نام شیخ محمد سرور که ترجمه قرآن انجام میدهد، ترجمه شده است . من
 
شخصاً با این فرد پاکستانی صحبت کردم. این فرد اصلاً نمیدانسته متنی که ترجمه کرده، برای آقای کلانتری بوده
 
». است 3
 
تیم پروژه به کمک نرمافزار سرقتیاب، به مقالهای انگلیسی دارای همپوشانی بسیار بالا با متن فصل 4 رساله آقای
 
روحانی در وبسایتی به نام The Islamic Seminary دست یافت .
 
است. طبق اظهار » شیخ محمد سرور « با پیگیریهای بیشتر معلوم شد این پایگاه اسلامی متعلق به عالمی شیعی به نام
 
صریح ایشان طی تماس با تیم پروژه، پیش از برگزاری کنفرانس سران کشورهای اسلامی در تهران، متنی به زبان
 
فارسی توسط آقای کمال خرازی به ایشان داده شده و از ایشان خواسته شده برای استفاده در این کنفرانس، به انگلیسی
 
ترجمه شود. این امر توسط شیخ سرور انجام شده اما سال بعد از آن، قسمت اعظم این ترجمه )بیش از 70 درصد آن(
 
از تز دکترای آقای حسن روحانی سر در آورده و در قالب یکی از فصل های پایان نامه به دانشگاه اسکاتلندی تحویل
 
شده است. 4
 
کیوان ابراهیمی طی سخنان دیگری در سال 96 ، در مورد گزارش نهایی پروژه ارزیابی اصالت رساله دکترای حسن
 
در رساله دکترای حسن روحانی، از دهها کتاب و مقاله مختلف، سرقت کلمه به کلمه یا موزائیکی انجام « : روحانی گفت
 
شده و به برخی از منابع ارجاع داده و به مابقی هیچ گونه ارجاعی ندادهاند؛ کتابها و مقالاتی از آیتالله علیاکبر
 
کلانتری، ضیاءالدین سردار، نوئل کالسون، حمید عنایت، وائل حلاق، سید ابوالاعلی مودودی، پاتریک بنرمن، هاشم
 
کمالی، ویلیام مونتگمری وات، از جمله پرتکرارترین قربانیان این سرقت کم سابقهاند .
 
در حالی که در محیط آکادمیک کشورهای غربی حتی یک صفحه سرقت علمی در کل متن یک رساله چند صد
 
صفحهای میتواند منجر به رد آن و پس گرفتن مدرک تحصیلی گردد، در ابتدای امر، درصد بسیار بالای سرقت علمی
 
در چکیده و معرفی رساله حسن روحانی، حیرتانگیز بود. بسیاری از متون، پاراگرافها و صفحات این رساله به صورت
 
مستقیم و با کمترین تغییرات از روی مراجع، کتب و مقالات که پیش از سال 1998 چاپ شده بودند، کپی غیرمجاز
 
شده بود. با ورود به فصول بعدی، درصد سرقتهای علمی نه تنها کمتر نشد بلکه شاهد افزایشی خیرهکننده در فصل
 
4 به میزان 75 الی 85 درصد بودیم. فصل 4 رساله آقای روحانی با عنوان " احکام ثانویه " مستقیماً ترجمه شده کتابی
 
نوشته آیتالله علیاکبر کلانتری است. » حکم ثانوی در تشریع اسلامی « فارسی با عنوان
 
شایان ذکر است که نه در مراجع فصل 4 و نه در کتابنامه، آقای حسن روحانی هیچ گونه ارجاعی به این کتاب و به
 
این نویسنده نداده اند. با شواهدی که از سرقت بزرگ و فاحش فصل 4 رساله دکترای آقای روحانی به دست آمده،
 
حال با قطعیت میتوان گفت که این رساله دکترا بنا به تمامی معیارها، به طور کامل مردود و متقلبانه است . ما با
 
تقدیم مدارک و مستندات، خواهان ورود هر چه سریعتر مراجع رسمی از جمله وزارت علوم، دانشگاهها و مراکز آموزش
 
عالی، مجلس شورای اسلامی و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، شورای نگهبان قانون اساسی و شورای عالی
 
انقلاب فرهنگی به موضوع بوده تا با اثبات بیچون و چرای وقوع سرقت علمی در رساله دکترای آقای حسن روحانی،
 
عنوان و مزایای دکتری از ایشان خلع شده، ضررهای مادی و معنوی قربانیان این سرقت به خصوص محققین ایرانی و
 
مسلمان جبران، از دانشگاه کلدونین گلاسکو و دولت انگلستان بازخواست و از صدمه بیشتر به آبروی ملی و دانشگاهی
 
». ایران جلوگیری شود 5
 
نتایج بررسی اصالت متن رساله دکتری آقای حسن روحانی بدین شرح میباشد: چکیده و مقدمه، 39 درصد سرقت
 
علمی، فصل اول 39 درصد، فصل دوم 43 درصد، فصل سوم 40 درصد و فصل چهارم 82 درصد سرقت علمی داشته
 
است. 6
 
در پی مطرح شدن این موضوع، آیتالله علیاکبر کلانتری، نماینده استان فارس در مجلس خبرگان رهبری، طی
 
من در تحقیقات اولیه و « : مصاحبه ای درباره سرقت علمی رساله دکتری حسن روحانی از کتاب وی، اظهار داشت
 
همچنین هنگامی که با برخی اساتید زبان همچون آقای جلال رحیمیان، متن انگلیسی را بررسی کردیم، متوجه شدم
 
درصد بالایی از فصل 4 کپی شده از کتاب بنده است. نام کتاب این حقیر » حکم ثانوی « رساله علمی وی تحت عنوان
 
است و اگر این رساله متعلق به آقای روحانی باشد، این سرقت علمی صحت دارد. » حکم ثانوی در تشریع اسلامی «
 
». بنده نامهای به رئیس کمیسیون آموزش مجلس نوشتم و درخواست بررسی و پیگیری این موضوع را کردم
 
متن نامهایت الله کلانتری بدین شرح است :
 
احتراما برابر گزارشهای متعدد، تحقیقات گسترده جمعی از دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا، ثابت میکند بخشهای «
 
قابل توجهی از تز دکتری منسوب به رئیس جمهور محترم جناب آقای روحانی، با عنوان
 
THE FLEXIBILITY OF SHARIAH (ISLAMIC LAW) WITH REFERENCE TO THE IRANIAN EXPERIENCE
 
کپی شده از کتابهای دیگران از جمله کتاب حکم ثانوی در تشریع اسلامی، تالیف اینجانب است . برطبق این گزارشها،
 
حدود هشتاد درصد فصل چهارم این تز، از کتاب اینجانب کپی شده آن هم بدون ذکر ماخذ .
 
چنانچه مستحضرید این عمل، در تنافی آشکار با موازین اخلاقی، شرعی، حقوقی و علمی است. از آن کمیسیون محترم
 
تقاضا میشود با پیگیری عاجل این موضوع و بررسی دقیق آن، موجبات احقاق حق اینجانب را فراهم آورده و بدین
 
وسیله از تکرار این گونه رفتارهای نامتعارف جلوگیری نماید .
 
» علی اکبر کلانتری. نماینده مردم فارس در مجلس خبرگان رهبری 7
 
جمعی از استادان و دانشگاهیان دانشگاههای تهران نیز در نامهای پیرامون "مطرح شدن بحث سرقت علمیروحانی"
 
به اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی؛ وزیر علوم،
 
کمیسیون نظارت بر تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری و جامعه علمی و دانشگاهی کشور نوشتند: انتظار میرود جامعه
 
علمی و مراجع نظارتی، به طور مستقل و فارغ از اغراض سیاسی، به این موضوع رسیدگی کنند و اقدامات مقتضی را
 
انجام دهند . به استحضار میرساند که از سال « : در ابتدای این نامه آمده است 2013 میلادی، مقارن با انتخابات 1392
 
ریاست جمهوری در ایران، پایگاههای معتبر آکادمیک جهان، از وقوع یک سرقت علمی (plagiarism) در رسالۀ
 
دکتری آقای حسن فریدون )روحانی( پرده برداشتند و پایگاه تحلیلی تلگراف، مدعی شد که رئیس جمهور ایران از
 
پاسخ به این موضوع به آنان طفره رفته است . سند ،» دیدبان شفافیت و عدالت « اکنون که به همت سازمان مردمنهاد
 
نهایی تفحص در خصوص این اتهام، مشتمل بر 297 صفحه، منتشر و وقوع سرقت علمی از سوی وی و تخلف ایشان
 
از قانون مالکیت فکری (copy right) مطرح گردیده و همچنین مشخص شده که نامبرده، از سال 1359 بدون آن
 
که حائز مدرک دکتری باشد، مدعی شده که دارای دانشنامه و مدرک دکترای حقوق بوده است؛ به گونهای که نام وی
 
در آرشیو اطلاعات مربوط به نمایندگان دورۀ نخست مجلس شورای اسلامی در وبگاه مجلس با این عنوان درج گردیده
 
و انتظار میرود جامعه علمی و مراجع نظارتی، به طور مستقل و فارغ از اغراض سیاسی، به این موضوع رسیدگی کنند
 
و اقدامات مقتضی را انجام دهند . لذا ما استادان و دانشگاهیان دانشگاههای تهران، نظر به ریاست آقای حسن روحانی
 
بر شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان بالاترین نهاد علمی و فرهنگی کشور، ضمن اشعار به وظیفۀ ذاتی آن شورای
 
محترم و همچنین وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، به عنوان متولی صیانت از حریم دانش کشور، هشدار میدهیم که
 
اگر با قصور نهادهای مسئول و مراجع ذی ربط، این ذهنیت در محافل علمی متبادر شود که افراد میتوانند با سوء
 
استفاده از مدارک دانشگاهی غیرمعتبر، مناصب بالایی را تصاحب نمایند، موجی از ناامیدی و یاس در محافل علمی و
 
دانشجویی ایجاد خواهد کرد به گونهای که از این پس، تشویق و ترغیب دانشجویان به کار علمی اصیل و صحیح توسط
 
». اساتید و رعایت اخلاق علمی و پژوهشی و نیز احترام به قانون کپی رایت در دانشگاهها وجهی نخواهد یافت 8
 
آقای نصرالله پژمانفر، نماینده مشهد در مجلس شورای اسلامی نیز در تاریخ 17 خردادماه 96 طی نامهای به کمیسیون
 
آموزش مجلس شورای اسلامی، از این کمیسیون خواست تا سؤال از وزیر علوم پیرامون مسأله مدرک آقای حسن
 
روحانی را به اجرا درآورد . با توجه به رسانهای شدن این « : نماینده مردم مشهد و کلات طی این سؤال عنوان داشت
 
ادعا و هتک حیثیت علمی مقام ریاست جمهوری ایران در داخل و خارج کشور، وزارت علوم پاسخگو باشد تا کنون چه
 
اقداماتی برای راستی آزمایی برای این ادعاها و پاسخ به افکار عمومی انجام داده است؟ وی همچنین با اشاره به از
 
دسترس خارج شدن پایاننامه کارشناسی ارشد آقای روحانی از سایت ایران داک، خواستار پاسخگویی هرچه سریعتر
 
وزارت علوم به این اقدامات شد. پژمانفر با ارائه برخی مدارک و مستندات که حاکی ازاستفاده زیاد رساله مذکور از منابع
 
انگلیسی است، خواستار پاسخگویی وزارت علوم شدند. پژمانفر همچنین متذکر شد بررسیها نشان میدهد حدود 70
 
الی 80 درصد فصل 4 رساله آقای روحانی با عنوان )احکام ثانویه(، مستقیماً ترجمه شده از کتاب فارسی با عنوان
 
». )حکم ثانویه در تشریع اسلامی( نوشته علی اکبر کلانتری است 9
 
همچنین جمعی از اساتید دانشگاه شیراز با ارسال نامهای به کمیسیون اصل 90 مجلس، خواستار رسیدگی به پرونده
 
سرقت علمی پایان نامه دکترای حسن روحانی شدند . در بخشی از متن این نامه آمده است:
 
طی انجام تحقیقی دقیق با استفاده از ابزارهای رایانهای پیشرفته که برای یافتن سرقت علمی طراحی شدهاند و پس «
 
از آن، بررسی جزء به جزء توسط افراد متخصص، میتوان به وضوح دید که بخش گستردهای از پایان نامه منسوب به
 
جناب آقای روحانی، کپی برداری کلمه به کلمه بدون استناد به مرجع، از تحقیقات و تألیفات دیگران است. نمونه بسیار
 
بارز آن فصل چهارم و پنجم این رساله است که عمده مطالب آنها کپیبرداری و ترجمه کلمه به کلمه از کتاب تألیف
 
شده توسط آیت الله علی اکبر کلانتری )استاد دانشگاه شیراز( و مقالهای از آقای سید عباس صالحی و پایان نامه
 
دکترای یک استاد تانزانیایی است که هیچ استنادی به نویسندگان اصلی آنها نشده است.
 
لذا نظر به اصل 115 قانون اساسی و ماده 35 قانون ریاست جمهوری که شرط لازم برای شخص رئیس جمهور، حسن
 
سابقه، امانت، تقوا و اعتقاد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور است، و با توجه به آشکار شدن
 
تخلفات متعدد و تقلب و سرقت علمی فاحش توسط شخص آقای حسن روحانی و با توجه به برابری آحاد ملت ایران
 
در برابر قانون و خطرناکتر بودن چنین تخلفات مهمی از سوی شخصی که عهدهدار منصب ریاست جمهوری میگردد،
 
اعتراض شدید خود را نسبت به تأیید صلاحیت ایشان برای انتخابات ریاست جمهوری ابراز نموده و درخواست بررسی
 
فوری اسناد تخلف و صدور حکم لازم و تصمیمگیری مجدد در مورد ادامه تصدی پست ریاست جمهوری توسط ایشان
 
». را داریم 10
 
شاهین آخوندزاده، قائم مقام معاونت تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت نیز قبلاً با بیان اینکه سرقت پایان نامه و
 
مقالات، یک جرم است، اظهار داشته بود: بر اساس قانون، برای کسی که سرقت علمی میکند، مجازات زندان بین 6
 
ماه تا یک سال تعیین شده است... در سطح دنیا هم کمیتهای به نام COPE وجود دارد که در حقیقت کمیته اخلاقی
 
نشر در دنیا است. مجلات و دانشگاه ها عضو این کمیته میشوند و اگر هرگونه خطای علمی که اتفاق بیفتد را به این
 
کمیته گزارش میکنند و کمیته آن را بررسی میکند. 11
 
آنچه در نگاه کلی به وضوح به آن میرسیم این است که متنی که به عنوان پایان نامه توسط آقای حسن روحانی به
 
دانشگاه کالدونین گلاسکو تحویل داده شده است، یک گردآوری سارقانه از متون افرادی دیگر است که در آن از انواع
 
شیوه های متنوع تخلف و تقلب استفاده شده است. لذا در نگاه هر فرد دانشگاهی و غیر دانشگاهی منصفی این پایان
 
نامه نه تنها لایق مدرک دکترا نیست بلکه حائز مصادیق مجرمانه ای است که از آنها نمیتوان چشم پوشی کرد. 12
 
نکته مهم این است که اگر این مساله به شکل داخلی حل و تعیین تکلیف نشود، چه تضمینی است که دولت انگلیس
 
آن را به عنوان اهرم فشار بر قوه مجریه کشور استفاده نکرده و تهدید نکند که اگر فلان چیز به نحو مطلوب ما اتفاق
 
نیفتد، مدرک تحصیلی را ابطال و رئیس دولت را در سطح داخلی و بینالمللی با چالش مواجه میکنیم؟ 13
 
حال در اینجا بد نیست اشاره ای بکنیم به برخی موارد سرقت علمی که در کشورهای دیگر دنیا اتفاق افتاده است. باید
 
دید که مقامات آن کشورها چگونه با این مسئله برخورد کرده اند.
 
الف: در فروردین 1391 فاش شد که رئیس جمهور مجارستان، در پایان نامه دکترای خود مرتکب سرقت علمیشده
 
است. لذا ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان، در تاریخ 10 فروردین 1391 ، از پال اشمیت رئیس جمهور این کشور،
 
خواست تا به دنبال افشای تقلب در مدرک دکترای وی، در زمینه باقی ماندن در این سمت تجدید نظر کند.
 
کمیسیون تحقیق دانشگاه "زملوایز" در بوداپست نیز، در گزارشی اعلام کرد که پال اشمیت، مدرک دکترای خود را با
 
تقلب به دست آورده است. 14 سرانجام پال اشمیت، رئیس جمهور مجارستان، در پی رسواییاش در دزدی ادبی و کپی
 
کردن بخش زیادی از رساله دکترایش، از مقام خود استعفا کرد. اشمیت روز 14 فروردین 91 در جمع نمایندگان
 
پارلمان گفت: "براساس قانون اساسی، رئیس جمهور باید نماینده وحدت و یکپارچگی مردم مجارستان باشد. متأسفانه
 
من نماد انحراف شدم و احساس میکنم که وظیفه دارم از پست خود کنارهگیری کنم ."
 
بدین ترتیب دانشگاه زملوایز بوداپست، مدرک دکترای اشمیت را که در سال 1992 به وی اعطا کرده بود، لغو کرد .
 
این تصمیم پس از آن اتخاذ شد که مقامات دانشگاهی متوجه شدند که بیشتر مطالب رساله 200 صفحهای دکترای
 
اشمیت، از دو نویسنده دیگر کپی شده است .15
 
ب: یک نمونه دیگر از استعفای مقامات دولتی به دنبال افشای رسوایی دانشگاهی، در سال 2011 در کشور آلمان اتفاق
 
افتاد. تئودور گوتنبرگ وزیر دفاع آلمان، پس از افشای سرقت علمی در رساله دانشگاهی اش، مجبور به کناره گیری
 
از سمت خود شده بود. 16 دانشگاه بایروس چندی پیش از این استعفا اعلام کرده بود که رساله دکتری آقای گوتنبرگ
 
ایرادات جدی دارد که شائبه تقلب علمی را تقویت و اثبات میکند .
 
اواخر سال 2010 بود که مسأله تقلب گوتنبرگ وزیر دفاع آلمان، به جنجالی در این کشور تبدیل شد. گوتنبرگ
 
بخشهای زیادی از پایان نامه دکترای خود را بر مبنای متون دیگران بدون ذکر منبع تنظیم کرده بود. این در حالی
 
بود که از گوتنبرگ 39 ساله به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی صدراعظمی آلمان یاد میشد و وی جزو محبوبترین
 
افراد کابینه آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان بود . پایان نامه » سرقت علمی « این مسأله تا جایی پیش رفته بود که موضوع
 
دکترای او هفتهها در صدر اخبار قرار داشته و احزاب و گروههای مخالف دولت خواهان کناره گیری گوتنبرگ شده و
 
23 هزار استاد و محقق دانشگاه آلمان خواهان کناره گیری وزیر دفاع آلمان شده بودند . کمی قبل از استعفای گوتنبرگ،
 
هزاران دانشجوی دکترا و همین طور مقامهای برجسته علمی آلمان، در نامهای از صدراعظم آلمان خواسته بودند که
 
اقدامات لازم را در مقابله با این اقدام گوتنبرگ انجام دهد. 17
 
ج: در سال 2012 نیز ماجرای جنجالی دیگری در مورد کره جنوبی پیش آمد که دولت این کشور را به شدت با مشکل
 
مواجه کرد. در ماه می 2012 بود که دانشجویان و استادان دانشگاه کوکمین کره جنوبی، به جنبشی ضد تقلب پیوستند
 
که دو قانون گذار این کشور را هدف گرفته بود. ماه آوریل نیز سرانجام پس از آن که این دانشگاه اعلام کرد، مون
 
دسانگ در پایان نامه خود تقلب انجام داده است، وی مجبور به استعفا از حزب حاکم شد .
 
همان زمان سخنگوی یکی از احزاب مخالف دولت در این باره گفته بود: مردم عقیده دارند که مون به دلیل فریبکاری
 
و تقلب در پایان نامه خود، لیاقت قانونگذاری ندارد. سیاستمدارانی که دروغ میگویند، کپی کاری میکنند یا مردم را
 
فریب میدهند، نباید جزو مجلس سیاستگذاری باشند. 18
 
د: در کشور آمریکا نیز مونیکا کراولی، یکی از کسانی بود که به کپی کاری متهم شده بود. او توسط دونالد ترامپ برای
 
شورای امنیت ملی انتخاب شده بود و طبق تحقیقاتی که توسط رسانههای آمریکایی منتشر شد، او در پایان نامه
 
دکتری خود کپی کاری و سرقت علمیکرده بود. طبق گزارشی که رسانهها منتشر کرده بودند، دهها مورد کپی برداری
 
در این رساله انجام شده که تغییرات کمیروی آنها اعمال شده بود. 19
 
انتخاب وی به عنوان مدیر ارتباطات استراتژیک شورای امنیت ملی، از همان ابتدا تحت الشعاع اتهام سرقت ادبی به
 
به وی » پولیتیکو « و » سی ان ان « هنگام نگارش رساله دکتری قرار گرفت که به طور مکرر از سوی رسانه هایی چون
 
نسبت داده میشد. بالاخره مونیکا کراولی، گزینه دونالد ترامپ رئیس جمهوری منتخب آمریکا برای عهده دار شدن
 
سمت مشاور رسانه ای کاخ سفید، از تصمیم خود برای نپذیرفتن این عنوان خبر داد. وی با صدور بیانیه ای، در توضیح
 
انصراف خود گفت: بعد از تامل بسیار، تصمیم گرفتم همین جا در نیویورک به دنبال فرصت های دیگری باشم و به
 
همین دلیل از پذیرفتن منصب پیشنهادی در دولت آینده واشنگتن، امتناع میکنم. کراولی قرار بود به عنوان دستیار
 
مشاور امنیت ملی ترامپ، کار کند. » مایکل فلین « 20
 
البته تیم انتقالی ترامپ، اتهام سرقت ادبی را که به کراولی وارد شده بود رد یا تایید هم نکرد. اما کمی بعد، سایتی
 
موسوم به “پولیتیکو” نمونههای دیگری از سرقت ادبی در پایان نامه دکترای کراولی منتشر کرد. وی این پایان نامه را
 
در سال 2000 در دانشگاه کلمبیا با موضوع روابط دیپلماتیک میان آمریکا و چین نوشته بود. 21
 
ه: در یک نمونه دیگر، دانشگاه ادینبورگ هم چند سال پیش اعلام کرد که مدرک دکترای رابرت موگابه، رئیسجمهور
 
زیمباوه، که در سال 1984 اخذ شده، دچار شبهات جدی و یک تقلب علمی واضح است. به دنبال این رسوایی، مدرک
 
دکترای آقای موگابه در سال 2007 پس گرفته شد. 22
 
حال باید دید که مسئولین مجلس شورای اسلامی و دستگاه قضایی، نسبت به تخلف صورت گرفته توسط آقای حسن
 
روحانی، از حقوق ملت دفاع خواهند کرد یا نه؟
 
حجت الاسلام پژمانفر، نماینده مردم مشهد در مجلس، در تاریخ 28 آذر 96 من « : طی نطق پیش از دستور خود گفت
 
و جمعی از نمایندگان، تحقیق و تفحصی را در مورد مدرک تحصیلی آقای رئیسجمهور به هیأت رئیسه دادهایم، اما
 
متأسفانه هیأت رئیسه این طرح را در دستور کار قرار نمیدهد و به تأخیر میاندازد. این به تاخیر انداختن، به نفع
 
رئیسجمهور نیست .
 
». پژمانفر خاطرنشان کرد: امروز مدرک رئیسجمهور هم در داخل کشور هم در خارج از کشور، زیر سؤال است 23
 
پی نوشتها:
 
1 . سایت رجا نیوز. 6 اردیبهشت 1396
 
2 . سایت نسیم آنلاین . 10 اردیبهشت 1396
 
3 . سایت الف. 20 اردیبهشت 1396
 
4 . سایت مشرق. 22 خرداد 1396
 
5 . خبرگزاری تسنیم . 20 اردیبهشت 1396
 
6 . سایت 7 روز خبر. 21 اردیبهشت 1396
 
7 . خبرگزاری نسیم. 22 اردیبهشت 1396 و نیز: سایت فردا نیوز. 21 اردیبهشت 1396
 
8 . سایت فردا نیوز. 25 اردیبهشت 1396
 
9 . سایت جهان نیوز. 21 خرداد 1396
 
10 . خبرگزاری دانشجو. 22 مرداد 1396
 
11 . خبرگزاری تسنیم. 26 شهریور 1393
 
12 . هفته نامه 9 دی. 4 آذر 1396 . ص 6
 
13 . سایت تابناک سمنان. 22 خرداد 1396 و نیز: سایت فردا نیوز. 22 خرداد 1396
 
14 . خبرگزاری فارس. 11 فروردین 1391
 
15 . سایت تبیان. 14 فروردین 1391
 
16 . خبرگزاری دانشجو. 14 فروردین 1391
 
17 . سایت فردا نیوز. 23 اردیبهشت 1396
 
18 . سایت فردا نیوز. 23 اردیبهشت 1396
 
19 . سایت فردا نیوز. 23 اردیبهشت 1396
 
20 . خبرگزاری مهر. 28 دی 1395
 
21 سایت یارا نیوز. . 28 دی 1395
 
22 . سایت سفیران. 19 اردیبهشت 1396
 
23 . سایت رجا نیوز. 28 آذر 1396
 
4 - حسن روحانی، عضو هیئت علمیدانشگاه!
 
یکی از نکات جالب در ارتباط با مسائل دانشگاهی و حقوقی آقای حسن روحانی، ادعای عضویت ایشان در هیئت
 
علمیدانشگاه میباشد! در این رابطه آقای نوبخت، سخنگوی دولت، در نشست خبری 24 آذر 1392 مدعی میشود:
 
آقای رئیس جمهور، عضو هیئت علمیدانشگاه است و از نظر مرتبه، استاد تمام است و اصلاً از محل ریاست جمهوری «
 
». حقوق دریافت نمیکند. همان حقوق استاد دانشگاهی را که داشته، الان هم همان حقوق را میگیرد 1
 
جای دارد که بپرسیم آقای روحانی عضو هیات علمی کدام دانشگاه است و چگونه به مرتبه استاد تمامیرسیده است؟
 
به راستی چرا در هیچ یک از بیوگرافیهایی که از آقای روحانی منتشر شده، اشاره ای به اینکه ایشان استاد دانشگاه
 
هستند، نشده است؟! چرا در هیچ جا نام دانشگاهی که ایشان عضو هیئت علمی آنجا بوده، ذکر نشده؟!
 
کسی میداند رئیس جمهور عضو « : در همین رابطه، مهدی کوچک زاده، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی میگوید
 
هیئت علمی کدام دانشگاه است؟ و پرونده علمیآیشان در هیئت ممیزه کدام دانشگاه بررسی و ایشان استاد تمام
 
»؟ شدهاند 2
 
به راستی چرا فیش حقوقی آقای حسن روحانی منتشر نمیشود تا معلوم شود که ایشان از کدام دانشگاه حقوق دریافت
 
میکنند؟ واقعاً عجیب است، کسی که در طی عمر خود حتی یک روز هم در هیچ دانشگاهی سابقه تدریس نداشته،
 
چگونه هم عضو هیئت علمیدانشگاه شده و هم استاد تمام؟!
 
آیا به کار بردن عنوان "استاد دانشگاه" برای جناب حسن روحانی  که در طی عمرش در هیچ دانشگاهی تدریس
 
نکرده ، نمونهای دیگر از "جعل عنوان و کلاهبرداری" محسوب نمیشود؟
 
پی نوشتها:
 
1 . سایت آپارات. 25 آذر 1392
 
2 . سایت تابناک. 26 آذر 1392
 
5 - درخواست اعدام نظامیان در نماز جمعه و پاسخ شهید چمران
 
حسن روحانی که در تبلیغات انتخاباتی سال 96 خود، رقبای خویش را به دروغ متهم میکرد که طی 38 سال قبل،
 
کار آنها فقط اعدام و زندان کردن افراد بوده است، در تاریخ 23 تیر 1359 ، در مجلس شورای اسلامی، طی سخنانی
 
خواهان اعدام برخی نظامیان در نماز جمعه و انحلال تیپ نیروی مخصوص نوهد میشود که با پاسخ شهید چمران
 
مواجه شده، چمران تلویحاً وی را تندرو و دارای احساسات کور خطاب میکند و میگوید که انحلال و کوبیدن ارتش،
 
چیزی است که استعمار میخواهد.
 
همان طور که در مسئله زنا، قرآن میگوید "ولیشهد عذابهما طائفهُ من المومنین"، توطئه « : حسن روحانی میگوید
 
گرها را خوب است که در مراسم نماز جمعه بیاورند به دار آویزان کنند تا مردم هم مشاهده کنند و تأثیرش، تأثیر
 
بیشتری
 
بیشتری باشد... راجع به نیروهای مخصوص که بارها پیشنهاد شده به مسئولین که این نیرو را منحل کنند و اینها
 
». خطرناک هستند. متأسفانه توجه نشد و در این کودتا ]کودتای نقاب[ هم نقش عظیم را آنها داشتند 1
 
متأسفانه برخی از دوستان نماینده ما، همچنان با همان شور « : شهید چمران در پاسخ به حسن روحانی اظهار میدارد
 
و هیجان به ارتش حمله میکنند. ]اما[ همان کسانی که این توطئه را کشف کردند، در داخل ارتش بودند. بنابراین،
 
کوبیدن ارتش به طور کلی عمل صحیحی نیست؛ عملی است که استعمار میخواهد. شعار انحلال ارتش، از شعارهایی
 
است که ضد انقلاب از روزهای اول مطرح کرده و هنوز هم به دنبال آن است. و مسئله پاکسازی که همچنان ادامه
 
دارد، مسئله خطرناکی است. دوست عزیز ما، دکتر روحانی، مسئله ای را مطرح کردند که تیپ نوهد را منحل کنید. آیا
 
صحیح است که بهترین رزمندگان را دور بریزیم که احتمالاً یک دهم آنها به دشمن بپیوندند؟ یا بهتر آن است که آنها
 
را تحت کنترل خودمان داشته باشیم؟ من تعجب میکنم که جناب دکتر روحانی که خودشان دست اندر کار ارتش
 
هستند و در سازمان سیاسی ایدئولوژیک ما بزرگترین نقش را پیاده میکنند، به این مشکلات آگاهی کامل دارند. این
 
ارتش با تمام هجوم و حمله ای که به آن میشود، ارتشی نبود که با ملت بجنگد. پیروزی انقلاب ما در سایه این حقیقت
 
بود که ارتش به ملت ما پیوست و نجنگید. به خدای بزرگ سوگند می خورم افسرانی هستند در این ارتش که من با
 
کمال جرئت و جسارت در پشت آنها نماز خوانده ام و نماز میخوانم. بد نیست از یکی از افسران پاک اسمی ببرم به
 
نام سرگرد صیاد شیرازی که هم اکنون به فرماندهی عملیات غرب منصوب شده است. این افسری است که در سال
 
گذشته در سردشت همراه من بود و پاکی و تقوا و ایمان و شجاعت و هر چه بخواهید در این فرد بی نظیر است. افسری
 
است که در تفسیر قرآن شاید بگویم از اکثریت کسانی که در اینجا نشسته اند، تبحر زیادتری داشته باشد. چنین
 
کسانی به فرماندهی گماشته شدهاند. بنابراین به صرف شعارهای تند و احساسات کور، افرادی را کوبیدن، ]صحیح
 
نیست[ در حالی که گفتم چنین فرماندهانی فکور، سرهنگ فکور که فرمانده نیروی هوایی ارتش شماست، کسی است
 
». که بیشترین مؤمنین شما، در پشت او نماز میخوانند 2
 
جالب است بدانیم حسن روحانی در زمانی بحث انحلال تیپ نیروی مخصوص نوهد را مطرح میکند که رژیم بعثی
 
صدام با کمک و همراهی آمریکا، بنا داشتند تا دو ماه بعد، به جمهوری اسلامی ایران حمله نظامیکنند. لذا پیشنهاد
 
انحلال این تیپ، آیا قدمی در راستای هموار کردن مسیر اشغالگری دشمن نبود؟
 
پی نوشتها:
 
1 . خبرگزاری بسیج. 28 اردیبهشت 1396 و نیز: سایت آپارات. 28 اردیبهشت 1396
 
2 . همان.
 
بخش سوم: حسن روحانی در دوران جنگ
 
از همان سالهای آغازین جنگ، علی رغم اظهارات و تأکیدات مکرر امام خمینی مبنی بر این که "جنگ باید در رأس
 
امور کشور باشد" و یا "امروز جنگ اصلی ترین مسئله کشور است"، مسئولینی که بودجه برای جنگ پیشنهاد می
 
دادند و مسئولینی که این بودجه را تصویب میکردند  از آنجا که اعتقادی به اصلی بودن مسئله جنگ نداشتند ،
 
فقط به اندازهای بودجه تخصیص میدادند که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بتوانند امور عادی و روزمره خود
 
را اداره کنند و به مقدار محدودی نیز بتوانند عملیات جنگی انجام دهند. آقای هاشمی رفسنجانی طی مصاحبه ای در
 
تاریخ دوم اردیبهشت 1361 بودجه جنگی ما در سطح بودجه زمان صلح برخی از « : به این امر چنین اعتراف میکند
 
کشورها است. یعنی در برنامه ریزی کل بودجه، بیش از 10 الی 15 درصد برای جنگ اختصاص نیافته است و این
 
بسیار مهم است... عراق در حال صلح بیش از 18 تا 20 درصد بودجه اش به امور نظامی اختصاص داشته است و در
 
حال جنگ حدود 80 درصد از بودجه اش را صرف جنگ میکند. بنابراین ما در حال جنگ، بودجه ای برای جنگ
 
». اختصاص داده ایم که اگر در حالت صلح نیز همین بودجه تعیین میشد، قابل قبول بود 1
 
این سخن آقای رفسنجانی حاکی از آن است که عده ای به علت عدم اعتقاد به نظر امام )ره( مبنی بر "اصلی بودن
 
مسئله جنگ" و "در رأس بودن مسئله جنگ"، با عدم تخصیص بودجه کافی برای نیروهای مسلح، درصدد بودند تا به
 
زعم خود شعار امام خمینی را " تعدیل" کنند.
 
پس از آزادی خرمشهر، منابع و « : محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران در زمان جنگ، در این باره چنین میگوید
 
امکاناتی که دولت و مقامات سیاسی در اختیار نیروهای مسلح قرار میدادند، صرفاً برای ترمیم و نگهداری نیروهای
 
مسلح کفایت میکرد و برای توسعه توان دفاعی، امکاناتی در اختیار قرار نمیگرفت. بنابراین توان دفاعی ایران متوقف
 
». شد 2
 
ما در تمام طول جنگ حدود « : رضایی در جای دیگر اشاره میکند 20 میلیارد دلار هزینه جنگ کردهایم؛ چه برای
 
ارتش و چه برای سپاه. 20 میلیارد دلار هزینه به نسبت 180 میلیارد دلار درآمد نفت، چقدر هزینه جنگ را شامل
 
»؟ میشود 3
 
لذا ملاحظه میگردد که میانگین سالانه سهم امور دفاعی در کل هزینههای کشور در طی سالهای جنگ، حدود 12
 
درصد بوده و 88 درصد دیگر بودجه صرف امور دیگر میشده است. 4
 
و معنای این امر چیزی جز فرعی و دست چندم تلقی کردن جنگ، نبوده است. جالب است بدانیم که این بودجه
 
حداقلی که توسط دولت میرحسین موسوی  که اعتقادی به جنگ نداشت  پیشنهاد میشد، سپس به کمیسیون دفاع
 
مجلس می آمد که رئیس آن کسی نبود جز جناب حسن روحانی. بعد همین بودجه حداقلی به صحن علنی مجلسی
 
می آمد که رئیس آن هاشمی رفسنجانی بود! یعنی بودجه های حداقلی جنگ در طی دوران دفاع مقدس، ماحصل
 
ترکیب میرحسین موسوی، حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی بود.
 
آقای حسن روحانی در دوران جنگ، معاون فرمانده جنگ  آقای هاشمی  و مسئول پدافند هوائی کشور بود. محسن
 
رضایی در مورد عدم پشتیبانی پدافند هوایی از عملیات بدر در سال 1363 و عملی نشدن قول هایی که داده بودند،
 
به همه می گفتیم که خب ]سیستم پدافند هوایی[ هاگ دارند و هاگ را در اختیار جنگ می گذارند. ما « : میگوید
 
فکر نمیکردیم که اینها به ما ضربه بزنند. وقتی که دیگر عملیات بدر شروع شد، دیدیم تمام قول هایی که به ما دادند،
 
به باد هوا رفت. از عملیات بدر، ما به این نتیجه رسیدیم که نباید به قول ها اعتماد کرد مگر این که یک ماه قبل از
 
». آن، تجهیزات دفاعی را در اختیار ما گذاشته باشند 5
 
تجربه به ما ثابت کرد که نباید به هیچ کدام از اینها خوشبین بود. ولو صمیمی ترین « : وی در ادامه سخنانش میگوید
 
مسئولان کشور هم که باشند، نباید به قول هایشان اعتماد کرد. حتماً هم یک ماه قبل از عملیات باید اینها توی دست
 
ما بیایند و خودمان آنها را بگیریم و تحت امر خودمان باشند و بگذاریم در عملیات که دیگر خیالمان راحت باشد. ضربه
 
بدر و خیبر، ما را به این نتیجه رساند که نبایستی به این مسئولان و به قول هایشان خوشبین بود... به این نتیجه
 
رسیده بودیم که اگر با بد بینی برخورد کنیم و فشار وارد کنیم، خیلی از مسائل ما هم قابل حل است. چون آن
 
چیزهایی که ما پیش بینی و برآورد کرده بودیم، چیزی نبود که خارج از توان جمهوری اسلامیباشد. همه اش در حد
 
». توان جمهوری اسلامی بود 6
 
میتوان به راحتی حدس زد منظور محسن رضایی از "مسئولینی" که نمیتوان به قول هایشان اعتماد کرد، چه کسانی
 
بودند. فرمانده جنگ که جناب آقای هاشمی رفسنجانی بود؛ معاون فرمانده جنگ نیز جناب حسن روحانی بود و
 
پشتیبانی از جنگ نیز به عهده دولتی بود که نخست وزیرش میرحسین موسوی بود. یعنی مجموعه ای که اعتقادی به
 
حمایت همه جانبه از جبهه ها نداشت، به دنبال ختم هر چه سریع تر جنگ و اعلام آتش بس و نشستن پشت میز
 
مذاکرات صلح با صدام حسین بودند!!
 
آقای روحانی یک بار اظهار میدارد که بعد از عملیات فاو )در سال 64 (، زمان مناسبی برای پایان دادن به جنگ بود! 7
 
چند تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز تحت عنوان " مجمع عقلا "! بحث های جدیدی را در سال 1364
 
در مورد برقراری صلح! انجام میدادند. آقای حسن روحانی  معاون آقای هاشمی رفسنجانی  گرداننده این جلسات
 
بوده که به دستور امام خمینی جلسات مذکور تعطیل میشود. 8
 
دو عامل اساسی وجود داشت که تصمیم مناسبی برای پایان دادن به « : آقای هاشمی با اشاره به همین مطلب میگوید
 
جنگ گرفته نشد. یکی سپاه بود که طرح پایان دادن به جنگ از نظر سپاه چیزی شبیه کفر بود. مسئله بعدی امام بود
 
که لحظهای اجازه نمیداد در باره ختم جنگ بحث کنیم. در مجلس هم عده ای بودند به نام" مجمع عقلا " و آقای
 
». حسن روحانی ]که برای پایان دادن به جنگ فعالیت میکردند[، که امام آنها را سر جایشان نشاند 9
 
آقای حسن روحانی به رغم تذکر امام در سال 64 ، از فعالیت های خود در مجلس دست برنمیدارد؛ تا این که محسن
 
رضایی در خرداد 1365 طی نامهای به امام خمینی، گزارش این اقدامات آقای روحانی را میدهد. امام خمینی هم
 
آقای هاشمی را احضار و از ایشان توضیح میخواهد. آقای هاشمی در یادداشت مورخ 10 خرداد 1365 خود، ماجرا را
 
چنین بیان میکند:
 
امام فرمودند طبق گزارش فرمانده سپاه، در جلسه ای جمعی از نمایندگان، صحبت از مشکلات جنگ کرده و ختم «
 
جنگ را مطرح نموده اند. از من خواستند که به آنها بگویم ما باید تا آخرین فرد با صدام بجنگیم و صحبت از صلح
 
». نکنند 10
 
برای شناخت بهتر دیدگاه های آقای حسن روحانی، برخی از یادداشت های آقای هاشمی رفسنجانی را با هم مرور
 
میکنیم:
 
25 اردیبهشت 65 دکتر ]حسن[ روحانی و دکتر هادی آمدند. در باره گرم گرفتن با فرانسه و کمک به آزادی گروگان « :
 
». های فرانسوی در لبنان توصیه میکردند 11
 
25 اردیبهشت 65 عصر از کمیسیون نفت آمدند. وضع ضعیف پدافند پالایشگاه ها را گفتند و از دکتر روحانی به « :
 
». خاطر برخورد تند گله داشتند 12
 
5 مهر 64 مسئولان ترمینال های نفتی جزیره خارک گفتند اگر درست دفاع شود، با وضع موجود میتوانیم روزانه تا « :
 
». چهار میلیون بشکه نفت صادر کنیم ولی اعتمادی به دفاع ]پدافند هوایی[ نیست 13
 
16 اردیبهشت 66 ». آقای ابراهیم سنجقی هم آمد و از مشکلات سپاه با دکتر روحانی گفت. توصیه به سازش کردم « : 14
 
6 تیر 66 : " آقای سنجقی اطلاع داد که دیشب تیرهای غیب، دو کشتی حامل نفت کویت را زده اند. آقای روحانی
 
». اطلاع داد که یک کشتی بوده و غیر نفتی ]![، بعداً معلوم شد که خبر سپاه درست است 15
 
معلوم میشود که جناب حسن روحانی، اخبار را از منابع کاملاً موثق دریافت میکند!! بعد هم همان اخبار موثق! را به
 
مسئولین عالی نظام منتقل میکند.
 
21 فروردین 66 عصر با دکتر ]حسن[ روحانی، در محل سپاه ]کرمانشاه[ قدم زدیم و در باره جنگ و مشکلات ادامه « :
 
آن و نداشتن راهی برای ختم جنگ بحث کردیم. ایشان تقریباً معتقد است جنگ را باید از موضع قدرت خاتمه بدهیم
 
». و منتظر فتح سرنوشت ساز نمانیم، ولی چون برخلاف نظر امام است، صراحت ندارد 16
 
5 تیر 67 با دکتر ]حسن[ روحانی در باره شرایط جاری و حاکم و راهکارها، در طول روز مذاکراتی کردیم. آقای « :
 
». روحانی به ادامه جنگ اعتقادی ندارد و تأکید بر ختم آن دارد 17
 
میبینیم که آقای هاشمی کسی را به عنوان معاون فرمانده جنگ و مسئول پدافند کشور قرار داده بود که اعتقادی به
 
ادامه جنگ نداشته و از چند سال پیش از پایان جنگ، به دنبال دستیابی به صلح! از طریق مذاکرات سیاسی بوده است.
 
به خوبی مشخص است که حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی، هر دو دارای یک موضع در جنگ بودند؛ موضعی که
 
خودشان نیز میدانستند کاملاً برخلاف نظر امام خمینی )ره( بوده است.
 
سه شنبه 16 اردیبهشت 65 بعد از جلسه مجلس، آقای دکتر روحانی آمد و راجع به جنگ و مشکل ارتش و سپاه و « :
 
». مهندسی رزمی بحث شد. آقای روحانی نگران توسعه طلبی ]![ سپاه است 18
 
برای این که مسئله توسعه طلبی! سپاه بهتر مشخص شود، به این نکات باید توجه کرد: امام خمینی )ره( در تاریخ 26
 
شهریور 1364 طی فرمانی، به سپاه پاسداران دستور میدهند که سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی را راه اندازی کنند.
 
وقتی این حکم صادر شد، آقای هاشمی ترسیده بود. او می گفت که این ]موضوع[ اصلاً « : محسن رضایی میگوید
 
]جایی[ مطرح نشود؛ این خطرناک است! ایشان دویده بود که جلوی ]اعلام[ حکم را در رادیو و تلویزیون بگیرد اما
 
». نتوانستند احمد آقا را پیدا کنند و حکم خوانده شد 19
 
بعد از این که حکم امام صادر شد، کار را شروع کردیم؛ البته با چند تا مشکل « : رضایی در ادامه سخنانش میگوید
 
مواجه بودیم... اولین مشکلی که با آن مواجه شدیم، این بود که آن کسانی که بودجه و امکانات و اعتبار سیاسی و همه
 
». اینها دست شان بود ]هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، میرحسین موسوی[، عقب زدند و کنار کشیدند 02
 
در عملیات کربلای « : سردار علی فضلی نیز در مورد برخی عدم همکاریهای حسن روحانی در زمان جنگ، میگوید
 
پنج، به یاد دارم هنگامی که قرارگاه های قدس و نجف، موفق به تصرف "پاشنه" و "دوعیجی" شدند، عراق بمباران
 
های شدیدی را شروع کرد که امان همه را برید. عمده این بمبارانها بر روی جاده فجر انجام میشد. آقا محسن وقتی
 
شدت بمباران را دید، ضمن تماس با آقای هاشمی، از او درخواست موشک "هاگ" کرد؛ ولی خبری نشد و ما همچنان
 
مورد حمله هوایی واقع میشدیم. آقا محسن وقتی دید که آقای هاشمی و آقای روحانی به درخواست آنها جوابی
 
نمیدهند، با بیت امام تماس گرفت و خطاب به آقای محمد علی انصاری گفت: وضع خوب نیست. اینها شروع کرده
 
اند. اگر حاج احمد آقا فشار نیاورد، وضع خوب نخواهد شد. دشمن ناامید شده و فشار زیادی میآورد. من به آقای
 
هاشمی گفتم ولی ایشان در مقابل مسئول پدافند  آقای روحانی  نمیتوانند تصمیم بگیرند؛ مگر حاج احمد آقا فشار
 
بیاورند. ایشان به آقای هاشمی با یک ظرافتی بگویند که ناراحت نشود. ما صبح به ایشان گفتیم، ولی کاری نمیتواند
 
بکند.
 
خوشبختانه عراقی ها وقتی دیدند لشکر شهدا و امام رضا )ع( با تمام قدرت در حال تصرف مواضع آنها هستند، طبق
 
دستور فرماندهی کل، عقب نشینی به نهر جاسم را شروع کردند؛ بنابراین جوّ به نفع ما شد و ما توانستیم در موضع
 
». قدرت قرار بگیریم؛ ولی از موشک ها خبری نشد 21
 
یعنی در این ماجرا، عده زیادی از رزمندگان شهید و مجروح میشوند، اما جناب روحانی حاضر به ارسال سیستم هاگ
 
نمیشود.
 
عراق در تاریخ 28 فروردین 1367 نیز به فاو حمله میکند و ظرف حدود 24 ساعت آن را بازپس میگیرد! یعنی
 
منطقهای که ما در عملیات والفجر 8 در بهمن سال 1364 آن را تصرف کرده و طی بیش از دو سال با تقدیم حدود
 
11000 شهید و هزاران جانباز، علی رغم همه پاتک های سنگین عراق و به کارگیری انواع تجهیزات و بمباران های
 
وسیع شیمیایی، آن را حفظ کرده بودیم؛ فقط ظرف 24 ساعت از آن عقب نشینی میکنیم!
 
پس از تهاجم نیروهای عراقی در تاریخ « : سردار محمد درودیان در این باره مینویسد 28 فروردین 1367 به فاو،
 
فرماندهان مستقر در فاو درخواست هلی کوپتر، هواپیما و سیستم پدافندی هاگ را دادند؛ اما همانند سایر نیازمندی
 
». های سپاه، این درخواست ها نیز تأمین نشد 22
 
با وجود تلاش فرماندهان و گرفتن قول مساعد برای استقرار سیستم موشکی هاگ در منطقه « : وی در ادامه مینویسد
 
». به منظور مقابله با تهاجم هوایی دشمن به پل بعثت، تا نزدیک ظهر هیچ گونه اقدامی صورت نگرفت 32
 
یعنی در ماجرای سقوط فاو نیز جناب روحانی با عدم ارسال سیستم پدافند موشکی هاگ، نقش بارزی در این سقوط
 
بازی میکند.
 
یکی از مسائلی که در زمان جنگ و پس از آن، آقای هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی پیگیری میکردند، موضوع
 
ادغام سپاه پاسداران در ارتش، به بهانه جلوگیری از موازی کاری و هدر رفتن بیت المال بود! آقای هاشمی در یادداشت
 
9 مرداد 67 دکتر روحانی آمد و راجع به طرح ادغام نیروهای زمینی ارتش و سپاه مذاکره کردیم؛ « : خود مینویسد
 
». وحدت نظر داشتیم. بنا شد بیشتر بحث شود 24
 
اواخر عمر شریف حضرت « : در این رابطه سردار رحیم صفوی نیز در گفت و گو با نشریه پاسدار اسلام، اظهار میدارند
 
امام، یک خط سیاسی به دنبال ادغام ارتش و سپاه بود. در رأس این خط سیاسی، آقای هاشمی رفسنجانی بود که بعد
 
از ]مطرح کردن[ ادغام "جهاد سازندگی و وزارت کشاورزی"، "ژاندارمری و شهربانی و کمیته"، به دنبال ادغام "ارتش
 
و سپاه" بودند که خطر بسیار بزرگی بود و همه ما به شدت مخالف بودیم... به محض این که حضرت آقا رهبر شدند،
 
آن موضوع را که کار میدانی آن به عهده آقای عبدالله نوری بود، تعطیل کردند و فرمودند من اعتقاد به این کار ندارم.
 
». ارتش و سپاه دو بازوی انقلاب هستند و باید به همین شکل باقی بمانند
 
جهادی ها خیلی به انقلاب و دفاع مقدس خدمت کردند. آنها « : رحیم صفوی در بخش دیگری از سخنانش میگوید
 
بیش از سه چهار هزار شهید دادند؛ ولی همه نیروهای جهاد پراکنده شدند. اساساً جهاد سازندگی را آن هم با آن توان
 
». میدانی قوی از بین بردند 25
 
سردار علیرضا افشار نیز طی سخنانی در تیر ماه 92 آنهایی که جهاد سازندگی را منحل کردند، همان « : اظهار میدارد
 
». کسانی بودند که قصد انحلال سپاه را داشتند 26
 
کسانی که از تشکیل نیروهای سه گانه سپاه ناراضی بوده، از آن به "توسعه طلبی سپاه" تعبیر میکردند و قصد داشتند
 
به هر ترتیبی هست، آن را محدود کنند؛ با پیش کشیدن بحث "جلوگیری از موازی کاری در نیروهای مسلح و
 
جلوگیری از هدر رفتن منابع و امکانات"، طرح ادغام ارتش و سپاه را مطرح ساختند تا در این پوشش بتوانند کم کم
 
سپاه را از عرصه کشور عملاً حذف کنند.
 
و بالاخره هاشمی رفسنجانی در تاریخ 31 شهریور 1394 ، اعتراف میکند که خودش و حسن روحانی، در خوراندن
 
اتفاقاً این که میگویند جام زهر و ]نقش[ من « : جام زهر قطعنامه به امام خمینی، نقش اساسی داشتهاند. وی میگوید
 
و آقای روحانی و... این جزو افتخارات ماست. یعنی ما این کار را کردیم که این جنگ تمام شود. بچه های ما مثل برگ
 
خزان روی زمین می ریختند. اگر یکی از آن بمب هایی که در حلبچه انداختند را در تبریز می انداختند، چه اتفاقی
 
»؟ می افتاد 27
 
و بدین ترتیب، هاشمی رفسنجانی مسئله ای را که سالها در پی پنهان کردن آن بود، خود آشکار ساخت.
 
پی نوشتها:
 
1 . اکبر هاشمی رفسنجانی." هاشمی رفسنجانی: مصاحبه های 1361 . جلد دوم ". تهران: دفتر نشر معارف
 
انقلاب، 1380 . ص 75 – 74
 
2 . محسن رضایی میرقائد." جنگ به روایت فرمانده ". به اهتمام پژمان پور جباری. تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر
 
ارزش های دفاع مقدس، 1390 . ص 262
 
3 . محمد درودیان." نقش و تأثیر تحولات جنگ پس از فتح خرمشهر بر بلوغ و تکامل نیروی دفاعی ایران ".
 
فصلنامه سیاست دفاعی. تابستان 1379 . ص 15
 
4 . فرهاد درویشی سه تلانی." جنگ ایران و عراق؛ پرسش ها و پاسخ ها ". تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات
 
جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1386 . ص 196
 
5 سعید سرمدی. "بررسی عملیات والفجر . 8: محسن رضایی در گفت و گو با راویان جنگ تحمیلی – مرداد
 
1365 ". تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1390 . ص 101
 
6 . همان. ص 102
 
7 . اکبر هاشمی رفسنجانی. " اوج دفاع ". تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1388 . ص 65
 
8 . اکبر هاشمی رفسنجانی. " پایان دفاع، آغاز بازسازی ". تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1390 . ص 129
 
9 . نگاهی به روند پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598 . روزنامه جمهوری اسلامی. 27 تیر 1390
 
10 . پایان دفاع، آغاز بازسازی. پیشین، ص 188
 
11 . اوج دفاع. پیشین، ص 97
 
12 . همان. ص 97
 
13 . اکبر هاشمی رفسنجانی. " امید و دلواپسی ". به اهتمام سارا لاهوتی. تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1387 .
 
ص 264
 
14 . دفاع و سیاست. پیشین، ص 97
 
15 . همان. ص 160
 
16 . همان. ص 61
 
17 . محمد درودیان. " روند پایان جنگ ". تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،
 
1384 . ص 196
 
18 . اوج دفاع. پیشین، ص 113
 
هم چنین رک. به: فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق. زمستان 1382 . ص 88
 
19 . بررسی عملیات والفجر 8: محسن رضایی در گفت و گو با راویان جنگ تحمیلی – مرداد 1365 . پیشین، ص
 
73
 
20 . همان. ص 76
 
21 . محمد مهدی بهداروند. " شب بی ستاره؛ خاطرات سردار علی فضلی ". قم: کتاب فردا، 1390 . ص 152 و
 
153
 
22 . محمد درودیان. پایان جنگ. ص 70
 
23 . همان. ص 70
 
24 . پایان دفاع، آغاز بازسازی. پیشین، ص 244
 
25 . پایگاه اطلاع رسانی مشرق. 13 خرداد 1391
 
26 . خبرگزاری فارس. 17 تیر 1392
 
27 . هفته نامه 9 دی. 31 تیر 1396 . ص 4
 
ماجرای مک فارلین
 
جریان سازشکاری که پس از آزادی خرمشهر، به دنبال ختم جنگ از طریق اعلام آتش بس و سپس برقراری رابطه با
 
آمریکا بود، از اوایل سال 1364 به مذاکرات پشت پرده با آمریکاییها روی آورد. این ماجرا پس از گذشت یک سال،
 
منجر به سفر مخفیانه مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا و برخی دیگر از مقامات بلند پایه آمریکایی به ایران در
 
خرداد 1365 گردید که به ماجرای مک فارلین معروف شد. هدف اصلی آمریکاییها از اعزام مک فارلین به ایران،
 
برقراری رابطه با کسانی بود که احتمالاً بعد از امام خمینی، قدرت را در ایران به دست میگرفتند. خبرگزاری آلمان در
 
تاریخ 14 اسفند 1365 گزارش داد که رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا، با اشاره به نتایج گزارش کمیسیون تاور و
 
من ابتکار اولیه مربوط به ایران را با هدف ایجاد رابطه با افرادی که ممکن بود پس « : ماجرای مک فارلین، اظهار داشته
 
». از آیت الله خمینی رهبری را به دست گیرند، انجام دادم 1
 
هنگامی که مک فارلین )مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا( به همراه تعدادی دیگر از مسئولین آمریکایی در
 
تاریخ 4 خرداد 1365 به ایران میآیند، آقای هاشمی رفسنجانی پیشنهاد میکند که حسن روحانی با وی دیدار و
 
مذاکره کند؛ اما امام خمینی با این پیشنهاد مخالفت میکند. 2
 
هنگامی که هیئت مک فارلین در خرداد 65 به تهران میآید، امام خمینی اجازه نمیدهد تا هیچ یک از مقامات درجه
 
یک نظام با او ملاقات کنند. اما آقای هاشمی علیرغم نهی امام، به جای خود، معاون خویش  حسن روحانی  را به
 
ملاقات آنان می فرستد. البته حسن روحانی در این جلسه خود را با نام مستعار معرفی میکند تا موضوع ملاقات وی
 
با آمریکاییها پنهان بماند. اما آمریکاییها که وی را می شناخته اند، از این که بالاخره توانسته اند با یکی از افراد
 
در « : صاحب نفود در ایران ملاقات کنند، بسیار خوشحال بودند. در این رابطه مجله آمریکایی فارین پالیسی، نوشته بود
 
شرایطی که رابرت مک فارلین متعاقب ورود به تهران و مواجهه با ممانعت امام از ملاقات هیئت آمریکایی با سران نظام،
 
از تحقق اهداف جاه طلبانه و پنهانی آمریکا مبنی بر توسعه روابط سیاسی جدید با "میانه روها"ی ایران ناامید شده
 
بود، پیوستن حسن روحانی به میز مذاکرات، موجبات دلگرمی و امیدواری مجدد فرستاده ریگان را در رسیدن به اهداف
 
وی فراهم آورد.
 
سخنان رد و بدل شده در این مذاکرات، توسط کارمندان شورای امنیت ملی که از اعضای هیئت آمریکایی بودند، نوشته
 
شده است. این متون در گزارش کمیسیون تاور منتشر شد که بعدها به تحقیق در مورد فروش تسلیحات پرداخت. این
 
متون نشان میدهد که برخی از مسئولین ایران، نگران اطلاع یافتن عناصر تندرو در کشور از "جلسه با آمریکاییها"
 
بودند. هوارد تیچر، کارمند شورای امنیت ملی آمریکا، که شرح جلسه را نوشته بود، به فارین پالیسی گفت که ]حسن[
 
». روحانی از نام مستعار استفاده میکرد تا از خود در صورت افشای جزئیات گفتگوها، حفاظت کند 3
 
مک فارلین نیز در گزارش خود در سال 1986 بر اساس لحن سخنان، نظرات و عبارات هوشمندانه روحانی از « : نوشت
 
آنچه که ممکن است در راه یک رابطه تعاملی باثبات باشد، من معتقدم که به یک مقام ایرانی مهم دسترسی پیدا
 
». کردهایم و این خوب است 4
 
دیوید کریست، سرهنگ نیروی دریایی آمریکا و کارشناس ارشد تاریخ در پنتاگون، در ماه جولای 2013 کتابی را با
 
عنوان " تاریخ ایرانی: جنگ گرگ و میش؛ تاریخ سرّی مناقشه 30 ساله آمریکا با ایران " منتشر کرد. وی در بخشی از
 
پیغامی که مک فارلین به پویندکستر مخابره کرد، « : کتاب جنگ گرگ و میش، با اشاره به همین موضوع، مینویسد
 
کمی خوشبینانه بود. وی نوشته بود: بالاخره دست ما به یک مقام حسابی ایران رسید... در مسیر رسیدن به چیزی
 
». هستیم که میتواند دستاوردی حقیقتاً استراتژیک در برابر شوروی باشد 5
 
یعنی آمریکاییها، برقراری ارتباط با حسن روحانی را برای خود یک دستاورد استراتژیک حساب میکردند. بعدها آقای
 
هاشمی طی مصاحبه ای با روزنامه کیهان در سال 1382 ، نقش آقای حسن روحانی را به عنوان یکی از مذاکره کنندگان
 
اصل قضیه این بود « : حاضر در جلسات گفت و گو با هیئت آمریکایی، به صراحت مورد تأیید قرار میدهد. وی میگوید
 
که ما پنج نفر و امام، در جریان سفر هیئت آمریکایی  و نه شخص مک فارلین  بودیم. اما افرادی مثل دکتر هادی
 
». نجف آبادی، دکتر ]حسن[ روحانی و ]فریدون[ وردی نژاد که مذاکره میکردند، مطلع بودند 6
 
پس از لو رفتن ماجرای مک فارلین در آبان 1365 ، آقای هاشمی رفسنجانی ادعا کرد که کل این ارتباطات با اطلاع
 
امام خمینی بوده است. برخلاف ادعای آقای هاشمی، متأسفانه سیر تاریخی وقایع نشان میدهد که امام، هم زمان با
 
ورود هیئت بلند پایه کاخ سفید به تهران، از ماجرا اطلاع یافته بودند.
 
وقتی « : رفسنجانی در سخنرانی خود، ابتدا با تظاهر به اینکه خودش نیز در جریان سفر هیئت آمریکایی نبوده، میگوید
 
که هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شد، به ما اطلاع دادند که این آقایانی که در فرودگاه از هواپیما پیاده شدهاند، میگویند
 
ما آمریکایی هستیم و برای مسئولان کشور ایران از آقای ریگان و مسئولان آمریکا پیام آورده ایم؛ که ما با رؤسای قوا
 
تشکیل جلسه دادیم و گفتیم این آقایان را فعلاً در فرودگاه توقیف کنید تا ببینیم مسئله آنها چیست. آنها در فرودگاه
 
معطل شدند تا ما توانستیم تصمیم بگیریم و خدمت امام مسئله را عرض کردیم و امام فرمودند که با آنها صحبت نشود
 
»." و پیام آنها را نگیرید و "ببینید که آنها کی هستند و برای چه به ایران آمده اند 7
 
از این جمله امام که " ببینید که آنها کی هستند و برای چه به ایران آمده اند؟ " معلوم میشود که امام به هیچ وجه
 
در جریان سفر هیئت آمریکایی نبوده و از ماجرای آنها اطلاعی نداشته است.
 
در قضیه مکفارلین، آنها چون « : حجت الاسلام سید حمید روحانی نیز طی مصاحبه ای در این مورد اظهار میدارد
 
اعتقاد داشتند که ما باید با آمریکا ارتباط داشته باشیم، سعی کردند که امام را دور بزنند و زمینهای فراهم کردند که
 
مکفارلین به تهران بیاید. آنها فکر میکردند که امام در مقابل عمل انجامشده قرار خواهد گرفت و تسلیم میشود و
 
». کوتاه میآید 8
 
اما به راستی اهداف پشت پرده ماجرای مک فارلین چه بود؟ نشریه نیویورک پست، طی مطلبی در سال 1394 ، در
 
مورد اهداف پشت پرده این ارتباطات، مینویسد که هاشمی و روحانی، در دوره ریگان قصد داشتند تا پرونده انقلاب را
 
ترکیب هاشمی رفسنجانی و حسن « : در ایران ببندند یا به عبارت بهتر، فاتحه انقلاب را بخوانند! در این گزارش آمده
 
روحانی، هسته اصلی حزبی را تشکیل میدهند که باراک اوباما امیدوار به پیروزی آن در انتخابات آتی ایران است. این
 
دو نفر سابقه پوشیدن لباس میانهروها را دارند. در سال 86 - 1985 [ 65 – 1364 [آنها حتی دولت ریگان را متقاعد
 
ساختند که میتوانند به بسته شدن فصل انقلاب در ایران کمک کرده و ایران را به سمت شرایط عادی هدایت کنند.
 
هر دو نفر در مذاکرات محرمانهای که به رسواییهای موسوم به ایرانگیت ]ماجرای مک فارلین[ منتهی شد، نقش
 
». داشتند 9
 
یعنی در واقع قرار بوده تا در پوشش ارتباطات تدریجی با آمریکاییها، آثار انقلاب نیز به تدریج مضمحل شود.
 
اما تا سال 1365 ، هاشمی رفسنجانی و معاونش حسن روحانی، نتوانسته بودند امام را وادار به پذیرش آتش بس تحمیلی
 
و برقراری رابطه با آمریکا کنند؛ تا اینکه بنا بر نقل روزنامه اسرائیلی یدیعوت آهارونوت، در شهریور سال 65 یک ملاقات
 
پنهانی میان حسن روحانی و آمیرام نیر، مشاور نخست وزیر اسرائیل  که در هیئت مک فارلین نیز حضور داشته و
 
روحانی تصور میکرد وی یکی از مقامات آمریکایی میباشد  اتفاق افتاد. البته تا سالها بعد، خبر این ملاقات به بیرون
 
درز نکرده بود. اولین بار، روزنامه یدیعوت آهارونوت در تاریخ 15 می 1994 ( 25 اردیبهشت 1373 ( گزارش این ملاقات
 
را به زبان عبری منتشر کرد. اما این گزارش در داخل کشور انعکاسی پیدا نکرد. 19 سال بعد، یعنی در تاریخ 26 ژوئن
 
2013 ( 5 تیر 1392 ( گزارش ملاقات مذکور در پایگاه اینترنتی روزنامه مذکور به زبان انگلیسی منتشر شد. در خارج
 
از کشور، سایت خودنویس در تاریخ 6 تیر 1392 این گزارش را منتشر کرد. در داخل کشور، پایگاه خبری دانا در تاریخ
 
7 تیر 1392 طی گزارشی اعلام داشت که سایتهای خبری ترکیه به نقل از سایت خبری "هفت" ترکیه، خبر مذکور
 
را منتشر کردهاند. سایت جام نیوز در تاریخ 9 تیر و سایت صراط در تاریخ 13 تیر 1392 به خبر مذکور اشاره کرده
 
بودند. سایت تایمز اسرائیل نیز در تاریخ 30 سپتامبر 2013 ( 8 مهر 1392 ( در گزارشی به زبان انگلیسی، ماجرای
 
مذکور را منتشر میکند. سایت آرمانشهر نیز در تاریخ 5 اردیبهشت 1394 به خبر مذکور اشاره میکند. سایت خودنویس
 
نیز مجدداً در تاریخهای 19 و 23 اردیبهشت 1394 به صورت مشروح به انعکاس گزارش مذکور میپردازد. به رغم
 
موارد اشاره شده، نه هاشمی رفسنجانی و نه حسن روحانی، گزارشات منتشر شده را تکذیب نکردند و هیچ توضیحی
 
نیز در این رابطه به مردم ایران ندادند. برپایه همین گزارشات، متن ملاقات مذکور را در اینجا میآوریم. قابل توجه آنکه
 
طبق گزارشات فوق، صدای گفت و گوهای ملاقات مذکور، به صورت مخفیانه توسط آمیرام نیر ضبط شده بود.
 
زمان: 30 آگوست 1986 ( 8 شهریور 1365 ( مکان: فرانسه، پاریس، هتل پاریزین
 
نفرات حاضر در ملاقات: آمیرام نیر )مشاور نخست وزیر اسرائیل، که در این ملاقات خود را یکی از مقامات آمریکایی
 
معرفی کرده است(، حسن روحانی، و منوچهر قربانی فر
 
من زبان انگلیسی را متوجه میشوم اما متأسفانه نمیتوانم صحبت کنم؛ لذا قربانی فر ترجمه خواهد « : حسن روحانی
 
کرد. لطفاً این جلسه را کاملاً خصوصی در نظر بگیرید. من از طرف دولتم صحبت نمیکنم چرا که این جلسه کاملاً
 
غیر منطقی است. من اصلاً حس خوبی نسبت به سخنرانی افراطی اخیر امام خمینی ]ظاهراً اشاره به سخنرانی دوم
 
شهریور 65 امام[ ندارم. من فکر میکنم این سرسختانه ترین سخنرانی او از زمانی است که قدرت را به دست گرفته
 
است. او میخواهد همه کسانی را که با مواضع ضد آمریکایی افراطی او همراهی نمیکنند، له کند.
 
این باید برای شما واضح باشد که آنچه الان من میگویم، چیزی است که هاشمی رفسنجانی خواسته است تا بگویم.
 
اگر این کار را نکنم، کار من تمام است. این روزها افراطی هایی مثل خمینی و پسرش بر ما حکومت میکنند. محافظین
 
مرا احاطه کرده اند. من چیزی برای خودم نمیخواهم، حتی پول. چرا که در جایگاهی هستم که نمیتوانم آن را خرج
 
کنم چون باعث سوء ظن میشود.
 
اگر شخصیت خمینی را تحلیل کرده باشید، باید فهمیده باشید که یک مخالف قوی، او را وادار میکند که 100 قدم
 
به عقب برود، در حالی که یک مخالف ضعیف، او را تحریک میکند که جلو بیاید. متأسفانه شما موضع غلطی اتخاذ
 
کرده اید. شما با او بسیار نرم برخورد میکنید. شما باید تندتر باشید. باید از موضع برتری و تفوق برخورد کنید. شما
 
قدرت نشان نمیدهید.
 
همه ی اعتدالیون در کشور ما، روی یک خط باریک حرکت میکنند. ما نمیتوانیم هر هفته با شما ملاقات کنیم یا
 
حتی هر ماه. ما آماده هستیم تا یک همکاری واقعی با شما داشته باشیم. اما ابتدا شما باید به ما کمک کنید تا اسلام
 
واقعی را در کشورمان پرورش داده و گسترش دهیم و برای این کار، ما نیاز به پول و کمک شما داریم تا جنگ با عراق
 
». را خاتمه دهیم
 
کاملاً واضح است که اگر ایران با غرب ارتباط برقرار نکند، هیچ آینده ای نخواهد داشت. همان طور که « : آمیرام نیر
 
واضح است، ما به طور جدی بر روی مسئله ایران سرمایه گذاری کردهایم. ما امیدواریم به شما اعتدالیون کمک کنیم
 
». تا بتوانید خود را تقویت کنید. هر چه لازم است را به من بگویید تا ببینم چه کاری میتوانیم انجام دهیم
 
». در درجه نخست، شما باید محکم مقابل خمینی بایستید، سرسختانه « : حسن روحانی
 
برای نمونه، لبنان جبهه ای است که ما در آنجا تلاش میکنیم تا در مقابل خطر خمینی بایستیم. ما این « : آمیرام نیر
 
». کار را فوراً انجام خواهیم داد
 
این خوب است. آیت الله ها و پاسداران، سه میلیون دلار به لبنان کمک کرده اند؛ در حالی که ما در « : حسن روحانی
 
ایران نیاز مبرمی به پول برای رفع ضروری ترین احتیاجات معیشتی و امنیتی خودمان داریم. این افراد ملاهای لبنان
 
را جمع کرده و قول تبدیل لبنان به یک جمهوری اسلامی را داده اند؛ عجب حرف مزخرفی! من تلاش کردم تا کل این
 
ماجرا را خاتمه دهم اما نتوانستم. اگر چنگ و دندان به خمینی نشان ندهید، شما در همه جای جهان به مشکل
 
». برخواهید خورد. اگر او را با نیروی نظامی تهدید کنید، حتی ممکن است دست شما را هم ببوسد و فرار کند
 
»؟ ما کجا باید قدرتمان را نشان دهیم « : آمیرام نیر
 
مثلاً شما به او بگویید که باید همه ی زندانی های جنگی در لبنان را تا پنج روز دیگر آزاد کنید. در « : حسن روحانی
 
». غیر این صورت، ما علیه شما اقدام نظامیخواهیم کرد و خودتان مقصر هستید
 
ما یک امپراتوری هستیم و در حال حاضر آرام عمل میکنیم. شما نحوه ی عمل ما را در لیبی دیده اید. « : آمیرام نیر
 
». اما ما معتقدیم که استفاده از قدرت، ممکن است ایران را در دست روس ها قرار دهد
 
شما باید به وسیله پاکستان و ترکیه، در بین مسلمانان، یک جوّ تبلیغاتی علیه خمینی سازماندهی « : حسن روحانی
 
». کنید
 
»؟ ما به افرادی که در ایران معتقدند آینده ایران در گرو اتحاد با غرب است، چگونه میتوانیم کمک کنیم « : آمیرام نیر
 
شما میتوانید در باره این موضوع، یک کتاب بنویسید. اما بهترین راه این است که من به ایران بازگردم « : حسن روحانی
 
و با افراد نزدیک به آیت الله منتظری صحبت کنم. ما طرحی را آماده میکنیم و من با یک پاسخ نزد شما بازخواهم
 
گشت. اما من میخواهم بدانم که آیا شما جدی هستید؟ من باور ندارم که شما واقعاً بخواهید به ما کمک کنید. تا
 
». زمانی که خمینی و افرادش قدرت داشته باشند، هیچگاه روابط ما با غرب بهبود پیدا نخواهد کرد
 
ملاقات فوق که در دوران اوج جنگ تحمیلی صورت گرفته، کاملاً گویای بخشی از توطئه های پشت پرده توسط طیف
 
لیبرال غربزده ای است که نه اعتقادی به راه امام خمینی و آرمان های انقلاب داشتند و نه بنا بر حمایت و پشتیبانی
 
همه جانبه از جبهه ها را داشتند. مذاکرات فوق به خوبی نشان میدهد که علت بسیاری از کارشکنی ها در کار جنگ
 
و عدم حمایت جدی از عملیات های رزمندگان اسلام، چه دلیلی داشته است.
 
پی نوشتها:
 
1 . امیر عباس تقی پور. امیر لعلی. آرش محبی. " صراحت نامه ". تهران: سیمای شرق، 1391 . ص 274 . به نقل
 
از آخرین تلاش ها در جنوب. ص 210
 
2 . مرتضی صفار هرندی." رازهای دهه شصت ) 68 – 1358 ( ". تهران: کیهان، 1390 . ص 286
 
3 . صراحت نامه. ص 226 – 227
 
4 . همان. ص 228
 
5 . همان. ص 229
 
6 . همان. ص 230 . به نقل از بی پرده با هاشمی رفسنجانی، کارنامه ربع قرن عملکرد جمهوری اسلامی در گفت
 
و گو با کیهان. 1382 . ص 125
 
7 . همان. ص 295 . به نقل از روزنامه کیهان. 14 آبان 1365
 
8 . . خبرگزاری فارس. 22 خرداد 1395
 
9 . سایت مشرق. سوم اسفند 1394
 
بخش چهارم  مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری
 
در دهه 1360 ، سازمان جاسوسی CIA امریکا و MI6 انگلستان در یک جمعبندی به این نتیجه رسیدند که باید برای
 
شکستن جریان انقلاب اسلامی در ایران و منطقه، برنامه عمیق فکری، فرهنگی و بلندمدت تدارک دیده شود. برنامه
 
ای که تا امروز هم کم و بیش ادامه دارد. مهمترین بخش برنامهاین بود که باید در افکار، اندیشهها و سیاستهای انقلاب
 
تجدیدنظر کرد. پیشبرد این برنامه نیازمند عوامل داخلی به عنوان عوامل اجرایی بود. بنابراین مجموعهای از ناراضیان،
 
سرخوردگان از انقلاب و وابستگان به غرب، پس از ایجاد مرکز بررسی های استراتژیک نهاد ریاست جمهوری، در دوران
 
آقای هاشمی رفسنجانی به دور هم گرد آمدند. در اولین اقدام، آقای موسوی خوئینیها به عنوان رئیس این دفتر
 
انتخاب شد. اعضای آن حلقهای از افراد مثل بهزاد نبوی، سعید حجاریان، محمدرضا تاجیک، محسن کدیور، عباس
 
عبدی و اکبر گنجی بودند. 1
 
در دوره هاشمی، مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری، یکی از کانونهایی بود که اقدامات حساب شدهای را
 
برای محو اندیشه حکومت دینی، دنبال میکرد. موسوی خوئینیها طی سالهای 1369 تا 1372 مسئول این مرکز
 
بود. از سال 1372 و بعد از کنار رفتن موسوی خوئینی ها، مسئولیت این مرکز بر عهده حسن روحانی قرار گرفت. مرکز
 
مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری، در اوایل سال 70 به عناصر حلقه کیان امکان میداد تا با بهرهگیری از یک
 
کانون حکومتی، اقدامات خود را بدون ترس از تعقیب و یا نگرانی مالی دنبال نمایند. عباس عبدی که یکی از پایههای
 
تشکیل حلقه کیان به حساب میآمد، به معاونت این مرکز رسید و همزمان با حضور او مجید محمدی، عمادالدین
 
باقی، علیرضا علویتبار، محسن سازگارا و سعید حجاریان، عناصر شاخص این مرکز بودند که طراحی بخشهای این
 
مرکز را نیز به عهده داشتند. تسلط این گروه بر مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری، چندین امکان را برای
 
اینان فراهم میکرد: 1  از نظر مالی آنان را کاملاً تأمین مینمود 2  حلقه کیان را از حیطه امنیتی برخوردار میکرد
 
3  با استفاده از بورس تحصیلی میتوانستند افراد مختلفی را جذب و ارتقا داده و به خود متصل نمایند.
 
یک بررسی آماری میگوید گروه کیان از طریق مرکز یاد شده، بیش از پانصد نفر از نیروهای هوادار خود را با بورس
 
دولتی به خارج اعزام کرد. بعدها همین افراد در کسوت شخصیتهای حقوقی، جامعهشناسی، روزنامهنگاری، سیاسی
 
و... به گسترش انفجارگونه حلقه کیان در سالهای 76 تا 79 کمک فراوانی کردند. 2
 
این کانون عملیاتی، برای خود یک وظیفه محوری قرار داده و آن تغییر نظام جمهوری اسلامی با استفاده از امکانات
 
نظام بود! حجاریان و گروه همفکر او، این مسئله را از طریق نفی اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی)ره(، دنبال می
 
کردند. 3
 
در معاونت توسعه سیاسی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، افرادی چون بهزاد نبوی، محسن سازگارا، هاشم
 
آغاجری، محسن امینزاده، مصطفی تاجزاده، محسن آرمین، و دیگران، با آن همکاری میکردند. 4
 
بهزاد نبوی همان فردی بود که تشکیلات اطلاعاتی روسیه، در شهریور سال 1360 ، خبر ارتباط وی با سازمان سیا را
 
داده بود. اما علیرغم این موضوع، همواره مورد حمایت هاشمی رفسنجانی قرار داشت!
 
محسن سازگارا نیز که جزو دوستان نزدیک بهزاد نبوی بود، بعدها از کشور گریخت و به آمریکا رفت و در خدمت
 
سازمان سیا قرار گرفت.
 
یکی از کسانی که از نظر فکری تأثیر زیادی بر جمع مذکور داشته، حسین بشیریه استاد سابق دانشگاه تهران بود. در
 
در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران هم اساتیدی از جمله دکتر بشیریه « : این رابطه مصطفی تاجزاده میگوید
 
». بودند که خیلی مؤثر بود و ما از نظراتش استفاده میکردیم 5
 
جالب است بدانیم حسین بشیریه از سال 1383 در دانشگاه سیراکیوز ایالت نیویورک امریکا  که از مراجع پژوهشی
 
سرویسهای امنیتی امریکا است  به عنوان پژوهشگر ارشد مشغول به کار بوده است. 6
 
یکی دیگر از چهرههای شاخص مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری، محسن کدیور بود. وی از سال 1370 به
 
عنوان معاون اندیشه اسلامی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، مشغول به کار شد. 7
 
محسن کدیور از سال 1370 به مدت هشت سال معاونت اندیشه اسلامی مرکز مطالعات استراتژیک را بر عهده داشت. 8
 
اگر ما « : کدیور در مصاحبه ای با روزنامه آلمانی فرانکفورتر الگماینه، مخالفت خود با ولایت فقیه را چنین بروز میدهد
 
». دموکراسی میخواهیم، باید ولایت فقیه منسوخ شود 9
 
محسن کدیور در سال 1377 به دلیل تحریک دانشجویان برای اغتشاش و نفی اسلامیت نظام و به اتهام نشر اکاذیب،
 
به حکم دادگاه ویژه روحانیت، 18 ماه زندانی گردید . 10
 
کدیور پس از خرداد 1384 از کشور خارج و به مواضع ضد دینی و ضد انقلابی خود شدت بخشید. وی پس از خروج
 
از کشور، دو بار نیز به اسرائیل سفر کرد. 11
 
این همان کدیوری است که حدود شش سال در دوره ریاست حسن روحانی بر مرکز مطالعات استراتژیک، معاون وی
 
بوده است!
 
یکی از طرح هایی که روشنفکران وابسته به غرب در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی دنبال میکردند، پروژه
 
"جامعه مدنی" بود. زیرساختهای پروژه جامعه مدنی از سال 1988 ( 1367 ( در مرکز مطالعات دموکراسی دانشگاه
 
وست مینستر لندن توسط جان کین  نظریه پرداز سازمان اطلاعات خارجی انگلیس، یا همان MI6  بازتولید گشت
 
و با آغاز دهه 1370 به پروژه اصلی روشنفکران سکولار ایران تبدیل شد.
 
"بنیاد مطالعات ایران" نیز که به ریاست اشرف پهلوی در واشنگتن فعالیت میکرد، از محافل برجسته ای بود که از
 
سال 1372 در فصلنامه " ایراننامه" پروژه جامعه مدنی را از این مرکز انگلیسی اقتباس کرد و تحقق آن را شرط لازم
 
فروپاشی ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامیدانست. پژوهشگران این بنیاد مانند علی بنوعزیزی و هوشنگ امیراحمدی،
 
اعتقاد داشتند که ساختارهای جامعه مدنی به گسترش سکولاریسم در ایران کمک میکند و تنها نیرویی که توان انجام
 
این مأموریت را دارد، اعضای حلقه کیان، موسوم به روشنفکران دینی، هستند. 12
 
از سال 1372 ، عبدالکریم سروش در حلقه کیان، مأمور تبلیغ پروژه "جامعه مدنی" به عنوان اصلیترین مسأله
 
روشنفکران ایران شد.
 
منوچهر گنجی، سرکرده گروهک سلطنتطلب درفش کاویانی نیز از هواداران جامعه مدنی بود و اعتقاد و علاقه به این
 
مبحث را در سال 1373 اعلام داشت. نشریه کیهان سلطنتطلب چاپ لندن، در مورخه 29 اردیبهشت 1373 در
 
امروز همه فعالیتهای سیاسی ما باید معطوف به تحقق جامعه مدنی، متشکل از « : اینباره از قول وی مینویسد
 
». شهروندان آزاد باشد و هر مکتب و گروهی را که مانع از حرکت در این مسیر است، از سر راه خود بردارد
 
او ولایت فقیه را مهمترین سد و مانع رسیدن به جامعه مدنی معرفی میکند و تلاش برای براندازی هیئت حاکمه ایران
 
و حذف ولایت فقیه را اساسیترین هدف خود و هوادارانش معرفی مینماید. وی در همان شماره کیهان سلطنتطلب
 
در حال حاضر بزرگترین مانع در مقابل این حرکت ]ایجاد جامعه مدنی[ هیئت حاکمه « : در ادامه مطلب فوق میگوید
 
کنونی ایران است که انحصارطلبی سیاسی خود را به وسیله ولایت فقیه توجیه میکند. بنابراین هدف اساسی در
 
». فعالیتهای سیاسی ما باید حذف ولایت فقیه باشد 13
 
از سال 1373 ، حسین بشیریه نیز در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری  تحت ریاست حسن روحانی
 
آن را در قالب پروژه توسعه سیاسی صورت بندی نمود. هدف این پروژه، دگرگون ساختن ماهیت جمهوری اسلامی از
 
درون نظام و "گذار به دموکراسی" بود. از دل این محفل، در سال 1374 "حلقه آئین" با محوریت محمد خاتمی متولد
 
شد که عبدالکریم سروش، حسین بشیریه، سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده، محمدعلی ابطحی، محسن کدیور و محمد
 
مجتهد شبستری، از اعضای اصلی آن به شمار میرفتند. 14
 
جان کین  نظریه پرداز سازمان جاسوسی انگلیس  که از سال 1374 ، در پوشش استاد کرسی " جامعه مدنی"
 
دانشگاه وست مینستر انگلستان، تعامل خود را با حسین بشیریه و عبدالکریم سروش آغاز کرده بود، پس از دوم خرداد
 
1376 بارها به تهران آمد. سروش و بشیریه، سالها در انگلیس اقامت داشتند و در دهه 1370 ، یک پای آنان در مرکز
 
پژوهشی لندن و یک پای دیگرشان در حلقههای سیاسی ایران بود. 15
 
اسفند 1375 ، معاون وقت وزیر خارجه آمریکا در مقدمه گزارش شورای روابط خارجی پیرامون پروژه "جامعه مدنی در
 
این جریان ]هواداران جامعه مدنی[ بخشی از یک حرکت فراگیرتر جهت متلاشی کردن اقتدار دینی « : ایران" نوشت
 
». جمهوری اسلامی است و مشروعیت هر نوع حکومت دینی را زیر سؤال میبرد
 
از قضا، این گزارش مصادف بود با ایامی که محمد خاتمی سخت مشغول مبارزات انتخاباتی برای هفتمین دوره ریاست
 
جمهوری بود و " جامعه مدنی" را به عنوان شعار تبلیغاتی اش برگزیده بود. 16
 
با توجه به مطالب فوق، ملاحظه میگردد که سرنخ خارجی پروژه " جامعه مدنی"، در سازمان جاسوسی انگلیس و
 
دولت آمریکا، و سرنخ داخلی آن در مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری ایران  تحت ریاست حسن روحانی
 
و حلقه کیان قرار داشت.
 
پی نوشتها:
 
1 . جواد منصوری. "ریشه این جریان دانشجویی نبود". ماهنامه صبح. تیرماه 1391 . ص 54
 
2 . سعدالله زارعی. "گونه شناسی انحراف". رمز عبور 2 . ویژه نامه سیاسی روزنامهایران. خرداد 1389 ص 194
 
3 . همان. ص 195
 
4 . حسین سلیمی. کالبد شکافی ذهنیت اصلاح گرایان. تهران: گام نو، 1384 . ص 101
 
5 . همان. ص 102
 
6 . جواد حقگو. "افسادطلبان فراری". ص 27
 
7 . محمد جواد اخوان." افسون اشباح: واکاوی روند تکوین جریان تجدید نظر طلب در پروژه جنگ نرم ". سازمان
 
بسیج دانشجویی، 1388 . ص 290
 
8 . مسعود محمدی. "مثلث زر و زور و تزویر علیه ولی و ولایت فقیه". روزنامهایران. سوم آذر 1389 ، ص 12
 
9 . " افسون اشباح: واکاوی روند تکوین جریان تجدید نظر طلب در پروژه جنگ نرم ". ص 293
 
10 . خبرگزاری میزان. 26 آبان 1394
 
11 . کیهان. 26 دیماه 1389
 
12 . پیام فضلینژاد. "زمینههای کودتای نرم". روزنامه کیهان. 13 تیر 1388
 
13 . دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان. "نیمه پنهان، جلد 2 ". تهران: کیهان، 1379 . ص 33 – 32
 
14 . پیام فضلینژاد. "زمینههای کودتای نرم". روزنامه کیهان. 13 تیر 1388
 
15 . همان.
 
16 . همان.
 
بخش پنجم  حسن روحانی و فتنه 88
 
محمد علی ابطحی، مسئول دفتر سید محمد خاتمی در دولت اصلاحات، در جریان دادگاه خود در سال 88 اظهار
 
میدارد: ]در ماجرای فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری[ تحلیل مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص
 
مصلحت )به مدیریت حسن روحانی( این بود که آقای خامنه ای فقط با ریختن مردم در خیابان ها خواهد ترسید.
 
بخش سیاست خارجی مرکز، همین استراتژی را به خارج منتقل میکردند که در ایران باید مقاومت کرد تا رهبری
 
بترسد و تسلیم ]فتنه گران و کودتاچیان[ شود. 1
 
برخی عناصر مرتبط با گروهک های ضد انقلاب و سازمان های جاسوسی غربی نیز با مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع،
 
ارتباط داشتند. در این رابطه عبدالعزیز رضوانی، طی مقالهای در هفته نامه 9 مشاور و مسئول کمیته « : دی مینویسد
 
حقوقی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در سال 88 ، فردی بود به نام اردشیر امیرارجمند. وی هم چنین با مرکز
 
تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام  تحت مدیریت حسن روحانی  نیز مرتبط بود. مادر وی که عضو
 
». گروهک منافقین بوده در سالهای اخیر در فرانسه اقامت داشته و با سلطنت طلبان نیز همکاری میکرده است 2
 
اردشیر امیر ارجمند بیش از 18 سال در کنار میرحسین موسوی بوده است. برادر وی عضو شورای مرکزی ستاد
 
اطلاعاتی منافقین مستقر در اروپا بوده است. او و خانواده اش در پاریس در منزلی زندگی میکنند که دولت فرانسه
 
برای آنها اجاره کرده و همه مخارج آنها را نیز تأمین میکند. 3
 
اردشیر امیر ارجمند به سرویس اطلاعاتی فرانسه وصل بوده و اطلاعات داخل کشور را به آنها میداده است. وی در
 
سال 88 از کشور گریخت و به فرانسه نزد برادرش منصور امیر ارجمند که از اعضای گروهک منافقین بود، رفت. 4
 
اردشیر امیر ارجمند در سال 1389 سفری نیز به اسرائیل داشته و با سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی یعنی موساد
 
نیز ارتباط گرفته است. 5
 
هاشمی رفسنجانی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 از یک رقیب نسبتاً گمنام، شکست خورده بود، نتیجه
 
انتخابات را نپذیرفت و تلویحاً مدعی دستکاری دولت در آرا به نفع رقیبش شد! و حال آنکه هم رئیس دولت وقت و هم
 
وزرای وی، در حمایت از هاشمی موضع گیری کرده بودند. هاشمی همچنین حاضر نشد که پیروزی رقیب را به وی
 
تبریک بگوید. وی به شدت از احمدی نژاد کینه به دل گرفته بود. وی از همان زمان به فکر افتاد که هر طور شده، این
 
بعد « : رقیب را باید از میدان به در کرد. محمد مهدی تقوی، طی مقالهای در روزنامه وطن امروز، در این مورد مینویسد
 
از آن که احمدینژاد در سال 1384 در مقام ریاست جمهوری قرار گرفت، هاشمی رفسنجانی جبهه تقابل علیه دولت
 
اصولگرا را گشود. او به مدت چهار سال سخنگو و لیدر تمام جریانهایی شد که موقعیت و منافع خویش را در عصر
 
گفتمان اصولگرایی در خطر دیدند. بعد از این، او تمام نشستهای رسمی و غیررسمی خویش را به سمت ترسیم
 
استراتژی رویارویی با دولت سوق داد. کمیتههای مجمع تشخیص، کانون اجتماع مدیرانی شد که هر کدام در عرصه
 
اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، مأموریت چالش با دولت نهم را بر عهده گرفتند و حتی اتاق فکری برای این طیفها در
 
». مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص به همراه شریک دیرین هاشمی  حسن روحانی  اختصاص یافت 6
 
بیت هاشمی رفسنجانی « : محمد علی ابطحی، در مورد تلاش هاشمی رفسنجانی برای کنار زدن احمدی نژاد، گفته بود
 
از خودش تا فرزندانش و همسرش، فشار اصلی را داشتند که احمدینژاد رأی نیاورد. نظریه هاشمیآین بود که هر کس
 
که میتواند احمدینژاد را به زمین بزند، باید مورد حمایت قرار گیرد. هیچ شرطی هم نداشت. تمام سرمایه مالی این
 
کار را هم متقبل شده بود. یکی دیگر از نظریهپردازان جدی سقوط احمدینژاد و رأی آوردن کسی دیگر به جای او،
 
دکتر حسن روحانی بود. طرح این موضوع که یا پیروزی و جشن و رو کمکنی جدی احمدینژاد، یا اعلام تقلب و ایجاد
 
». اغتشاش برای کشاندن انتخابات به دو مرحلهای بودن، در دستور کارشان قرار داشت 7
 
حسن روحانی طی سخنانی در اردیبهشت 92 در دانشگاه آزاد، با کنایه به رهبری نظام که مکرراً از قضایای سال 88
 
اگر همچنان بعضی ها اصرار کنند که از لفظ فتنه در این رابطه استفاده کنند، « : با عنوان فتنه یاد میکردند، میگوید
 
بنده هم مجبور میشوم خیلی از مسائل را که صلاح نمیبینم در این مقطع آن را بازگو کنم، به زبان بیاورم، که ممکن
 
». است به مزاق خیلی ها خوش نیاید 8
 
محمدجواد ظریف نیز بهمن 92 حسن روحانی در » تعهد « در گفتگو با شبکه تلویزیونی فونیکس در سفر به آلمان، از
 
زمینه رفع حصر دو تن از سران فتنه، سخن به میان آورده بود . ظریف بدون اینکه نامی از میرحسین موسوی و مهدی
 
کروبی ببرد، گفته بود که آزادی آنها از وعدههای رئیسجمهور منتخب، حسن روحانی بوده است . وی گفت که
 
رئیسجمهور ایران تعهد کرده که این دو شخصیت معترض از حصر آزاد شوند و او به تعهد خود وفادار است .9
 
همچنین حسن روحانی در یک کنفرانس خبری خود با اصحاب رسانه، به موضوع ممنوع التصویری رئیس دولت
 
یاد کرد. وی این ممنوعیت » حضرت سید محمد خاتمی « اصلاحات توجه ویژه ای کرد و از رئیس جمهور اسبق، با عنوان
 
را به نوعی شوخی تشبیه کرد و آن را غیرقانونی خواند.
 
حسن روحانی در سفر استانی به یزد نیز در سخنرانی خود بار دیگر به نام رئیس دولت اصلاحات اشاره کرد و به زعم
 
خود، تابوشکنی را در این زمینه تداوم بخشید. وی در نشست خبری خود با اصحاب رسانه ها در پاسخ به سوال خبرنگار
 
یک روزنامه زنجیره ای درباره ممنوع التصویری رئیس جمهور اسبق، گفت : در شورای عالی امنیت ملی هیچگونه «
 
مصوبه ای مبنی بر ممنوع التصویری "حضرت آقای خاتمی"، رئیس دولت های هفتم و هشتم جمهوری اسلامی وجود
 
!» نداشته و ندارد. ضمن اینکه اگر مصوبه ای هم باشد، غیر قانونی است. این گونه حرفها بیشتر به شوخی شبیه است 10
 
این اظهارات روحانی بدون پاسخ نماند و غلامحسین اژه ای، سخنگوی قوه قضاییه، در واکنش شدیدی، بار دیگر
 
این فرموده آقای روحانی که این موضوع را بدون مصوبه « : مصوبات شورای عالی امنیت را به رئیس جمهور یادآور شد
 
و بی اساس خوانده است، یا براساس مشغله زیاد است که ایشان یادشان رفته، یا اینکه مطلب را جدی نگفته و شوخی
 
گفته است. البته حتی اگر این مصوبه هم نبود، دادستانی خودش دستور قضایی داده بود و براساس اختیاراتش این
 
». موضوع را به رسانهها اعلام کرده و همچنان به قوت خودش باقی است 11
 
حسن رسولی، عضو شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان، طی مصاحبه ای در سال 95 اظهار داشت که سید محمد
 
خاتمی تاکنون چند بار با روحانی ملاقات داشته است. پیش از این هم عبدالله ناصری با اشاره به ملاقات موسوی
 
خوئینیها با روحانی، گفته بود به روحانی هشدار دادیم که پایگاه رأی مستقلی ندارد و بدون رأی اصلاحطلبان نمیتواند
 
مجدداً در سال 96 رئیسجمهور شود .12
 
این مواضع آقای حسن روحانی در حالی است که این دو نفر  به همراه تعداد دیگری از چهرههای مطرح سیاسی  در
 
سال 1388 ، با پشتیبانی گسترده سازمان های جاسوسی آمریکا و انگلیس، در صدد انجام طرح خائنانه براندازی نظام
 
و ساقط کردن رهبری نظام بودند.
 
جورج سوروس، طراح و حامی مالی انقلابهای مخملی نیز در 20 شهریور 88 ، طی سخنانی در نیویورک، پرده از
 
با حضور رهبران هوشیاری چون خاتمی « : ارتباط کودتاگران با مؤسسه جامعه باز  وابسته به سوروس  برداشت و گفت
 
و موسوی، انقلاب سبز ایران پیشرفتهای اعجابآوری را در ماههای اخیر داشته است... امیدوارم با پیشروی انقلاب
 
سبز ایران و همکاری و ارتباط گسترده رفرمیستهای ایرانی با مؤسسه جامعه باز، ساختاری دموکراتیک را در ایران
 
». پایهگذاری نماییم 13
 
مدت ها پس از شکست انقلاب رنگی یا همان فتنه 88 ، سید محمد خاتمی که خود یکی از صحنه گردانان اصلی فتنه
 
88 جنبش سبز شکست خورده و به انحراف کشیده شده است. ما حرکتی را شروع کردیم « : بود، چنین اعتراف میکند
 
». که به تقابل با نظام انجامید و اصلاحاتی که برای آن خون دل خورده بودیم را در مسیر براندازی قرار دادیم 14
 
در سال 88 ، جزوه ای تحت عنوان "منشور راهبردی جنبش سبز" منتشر شد. این منشور توسط محمدرضا تاجیک
 
تحصیل کرده انگلیس و مشاور سیدمحمد خاتمی و میرحسین موسوی ، نگاشته شده بود. بنا به تصریح متن این
 
منشور، هدف نهایی جنبش سبز، سقوط نظام جمهوری اسلامی بوده است. 15
 
همچنین حجت الاسلام مهدی طائب، رئیس شورای قرارگاه عمار، طی سخنانی در تاریخ سوم دی 1388 ، از طرح فتنه
 
بهزاد نبوی در زندان گفت: تقلبی در کار نبود. قرار بود موسوی را « : گران برای تغییر نظام و رهبری، چنین میگوید
 
». رئیس جمهور کنیم و خاتمی را به جای رهبری قرار دهیم و قانون اساسی را عوض کنیم، تا نظام نیز عوض شود 16
 
همان گونه که ملاحظه میگردد، هدف اصلی توطئه گران، برکناری رهبری و تغییر قانون اساسی  یعنی تغییر نظام
 
جمهوری اسلامی  بوده است. توجه داشته باشیم که بهزاد نبوی همان کسی است که در شهریور سال 1360 ، سازمان
 
اطلاعاتی روسیه، خبر ارتباط وی با سازمان سیا را داده بود.
 
پس از یک سری بررسی های اطلاعاتی مشخص میشود که میرحسین موسوی از چند سال قبل از انتخابات 88 ، در
 
فکر براندازی نظام بوده است. در این راستا، مشاور وزیر اطلاعات طی مصاحبه ای در سال 1389 ، از طرح میر حسین
 
موسوی در سال 1385 میرحسین موسوی و دوستانش در جلسه « : برای براندازی نظام، چنین میگوید 25 فروردین
 
1385 ، استراتژی خود را "اجتماعی کردن گفتمان" ذکر میکنند و گفتمان را نیز "جنگ برای بازپس گیری مواضع
 
از دست رفته" تعریف میکنند. دقیقاً شش ماه بعد، یعنی در تاریخ 20 مهر 1385 ، مجدداً در جلسه ای با مسئولیت
 
شخص موسوی، موضوع براندازی نرم نظام را صریحاً مطرح میکنند و میگویند: اسقاط نظام از طریق بازتولید انقلاب
 
1357 ». غیر ممکن است؛ اما پاشنه آشیل نظام، انقلاب نرم است 17
 
تردیدی ندارم که موسوی و کروبی به لحاظ « : دکتر علی اکبر ولایتی نیز در مورد هدف موسوی و کروبی میگوید
 
». سیاسی با بیگانه در ارتباطند و به دنبال تضعیف قانون اساسی و براندازی بودند 18
 
محمد علی ابطحی، مسئول دفتر سید محمد خاتمی، در اعترافاتش در سال 88 در دادگاه، به هدف اصلی توطئه گران
 
تردیدی نیست که جهت گیری اصلی آشوب های اخیر پس از « :  یعنی حذف رهبری نظام  چنین اشاره میکند
 
». انتخابات و تمهیدات آن در قبل از انتخابات، دارای هدف روشن حذف رهبری نظام بوده است 19
 
هنری کیسینجر صهیونیست، وزیر خارجه اسبق آمریکا، در یک سخنرانی در سال 88 خواستار پشتیبانی مستقیم و
 
مداخله آمریکا در امور ایران در راستای حمایت از میرحسین موسوی شد. وی جریان حامی موسوی را تنها راه آمریکا
 
برای خاتمه دادن به عمر حکومت ایران دانست. 20
 
همین حالا هم این موضوع پنهانی نیست که ما از « : آدام ارلی، سخنگوی سابق وزارت خارجه آمریکا، نیز گفته بود
 
موسوی و خاتمی حمایت میکنیم؛ اما علنی شدن این حمایت هم زمان با اعمال تحریمها، میتواند این فایده را داشته
 
». باشد که مردم ایران به این نتیجه برسند که تنها راه رهایی از تحریمها، گرایش به این افراد است 21
 
فرح پهلوی  بیوه شاه معدوم  نیز در اسفند 88 در گفت و گو با شبکه سعودی العربیه با تعریف و تمجید از موسوی
 
آقایان موسوی و کروبی بسیار شجاعند. آنها از جان گذشتگی زیادی از خود نشان دادند و من از طریق « : و کروبی گفت
 
». اینترنت از آنها پشتیبانی میکنم 22
 
و سرانجام بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، در تیر ماه 88 ما موسوی و جریان « : طی سخنانی میگوید
 
». سبز را تحسین میکنیم و برخورد حکومت ایران با آنان را محکوم مینمائیم. آنها مورد احترام ما هستند 23
 
این حمایت ها در سالهای بعد نیز همچنان ادامه مییابد. مثلاً وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا، در تاریخ 15
 
بهمن 92 در جلسه استماع کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا، با دخالت گستاخانه در امور داخلی ایران گفت:
 
ما از ایران میخواهیم تمام زندانیان سیاسی را آزاد کند، از جمله میرحسین موسوی و مهدی کروبی را که نزدیک به «
 
». سه سال است که بدون اتهام سیاسی در بازداشت خانگی به سر میبرند 24
 
با توجه به موارد فوق، ملاحظه میگردد که آقای حسن روحانی، خواهان رفع حصر و رفع ممنوع التصویری کسانی
 
بوده که دارای این مشخصات میباشند:
 
1 – به دنبال براندازی جمهوری اسلامی و تغییر نظام بودند.
 
2 – به دنبال حذف رهبری نظام بودند.
 
3 – با سازمان های جاسوسی آمریکا و انگلیس در ارتباط بودند.
 
4 – از حمایت های مستقیم و آشکار مقامات آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی برخوردار بودند.
 
5 – از حمایت های مستقیم سلطنت طلبان و سایر گروهک های ضد انقلاب برخوردار بودند.
 
پی نوشتها:
 
1 . " ولایت فقیه، هدف اصلی فتنه ". ویژه نامه روزنامهایران به مناسبت اولین سالروز حماسه 9 دی.دی ماه
 
1389 . ص 19
 
2 عبدالعزیز رضوانی." امیر ارجمند، حلقه مفقوده موسوی تا منافقین ". هفته نامه . 9 دی. 10 اردیبهشت 1390 .
 
ص 14
 
3 . " از کیان تا جرس؛ بررسی حلقه های ستاد موسوی و کروبی در خارج از کشور ". هفته نامه مثلث. 8 اسفند
 
1389 . ص 19
 
4 . هفته نامه 9 دی. 23 بهمن 1389
 
5 . روزنامه جوان. 27 بهمن 1389
 
6 . محمدمهدی تقوی. "مرز نقش های پیچیده و پنهان". روزنامه وطن امروز. 14 دی ماه 1389
 
7 . "طراحی پروژه، از وحدت ملی تا انقلاب مخملی". هفتهنامه 9 دی. 21 خرداد 1390 . ص 9
 
8 . سایت انتخاب. 19 اردیبهشت 1392
 
9 . سایت فردا. 13 اردیبهشت 1395
 
10 . سایت رجا نیوز. 17 اسفند 1394
 
11 . سایت فردا. 13 اردیبهشت 1395
 
12 . سایت راهکار نیوز. 4 شهریور 1395
 
13 . روزنامه کیهان. 31 شهریور 1388
 
14 . سایت مشرق. 23 آبان 1389
 
15 . امیر حسین ثابتی منفرد." روزشمار هشت ماه نبرد مقدس ". تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389 . ص
 
655
 
16 . محمد علی حسینی مقدم. امیر ناصری." روزشمار فتنه ". قم: مهر سجاد، 1390 . ص 517
 
17 . منوچهر محمدی." انقلاب اسلامی در بوته آزمون، جنگ نرم بیست ساله و فتنه 88 ". مؤسسه فرهنگی دانش
 
و اندیشه معاصر، 1391 . ص 370
 
18 . روزنامه وطن امروز. 27 آذر 1389
 
19 . " ولایت فقیه هدف اصلی فتنه ". ویژه نامه روزنامهایران به مناسبت اولین سالروز حماسه 9 دی. دی ماه
 
1389 . ص 17
 
20 . حمید رضا اسماعیلی."شورش اشرافیت بر جمهوریت". تهران: مؤلف، 1389 . ص 405
 
21 . محسن نعماء و محمد مهدی شکروی." عروسک های غربی: جریان شناسی حمایت و پشتیبانی آمریکا و غرب
 
از جریان اصلاح طلبی در ایران ) 1389 – 1376 ( ". قم: وثوق، 1390 . ص 371
 
22 . مؤسسه فرهنگی قدر ولایت." تاریخ وقایع انتخابات 88 . جلد سوم ". تهران: مؤسسه فرهنگی قدر ولایت،
 
1390 . ص 76
 
23 . سینا تکاور." دلارهای کثیف فتنه از کجا میآید؟ ". نشریه جوان. ویژه نامه نوروز 1390 . ص 66
 
24 . خبرگزاری فارس. 16 بهمن 1392
 
بخش ششم – دوره ریاست جمهوری حسن روحانی
 
سیاست تنش زدایی دولت روحانی
 
حسن روحانی پس از روی کار آمدن در سال 1392 ، سیاست خارجی دولت خود را تنش زدایی اعلام کرد. وی در
 
زمان انتخابات ریاست جمهوری، در توضیح چرایی اولویت مذاکره با آمریکاییها در مقابل تروئیکای اروپایی، گفته بود:
 
از آمریکا هستند.... » آقا اجازه « بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپاییها به دنبال «
 
». آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است 1
 
عده ای در داخل، با اتکا بر یک ادراک بسیار خوشبینانه و شاید بتوان گفت ساده لوحانه، بر روی تنش زدایی و نرم
 
خویی در امر سیاست خارجی و دیپلماسی تاکید داشتهاند. اینان کسانی بودند که معتقد بودند هر چه سریع تر باید
 
مذاکرات هستهای را حتی با دادن امتیاز های بالا و مهم، به انجام رسانید. امری که عملاً هم متحقق شد و در ازای
 
دادن امتیازات بسیار زیاد و خرج هزینههای هنگفت، قراردادی امضا شد که ایران را به طور دائمی از داشتن بخش های
 
مهمی از توان هستهای محروم کرد . این دسته از افراد، عملکرد خود را با این موضوع توجیه میکردند که تحریمها
 
شکسته شده و ایران از انزوای بین المللی بیرون آمده است.
 
در همین رابطه، عقب نشینی، انفعال، سکوت و باج دادن به آمریکا و نوکران آمریکا در زمینه های مختلف را "تنش
 
زدایی" نامیدند! مثلاً هنگامی که مأمورین سعودی در فرودگاه جده به نوجوانان ایرانی تعرض کردند، از دولت روحانی
 
و وزارت امور خارجه ظریف چه واکنشی مشاهده شد؟ یا به سفارت ایران در بیروت توسط افسر اطلاعاتی آلسعود سوء
 
قصد شد؛ جواد ظریف بلافاصله در فرودگاه بیروت خواستار عالیترین سطح روابط با آلسعود شد!
 
از همه این رفتارها تاسفآورتر، ماجرای فاجعه مناست که آنچه از سوی وزیر امور خارجه ایران مشاهده نشد، همدردی
 
» برادران سعودی « واقعی با خانوادههای قربانیان ایرانی و ملت عزادار ایران بود! او کمی بعد از فاجعه منا، آلسعود را
 
خود نامید! این مسئله موجب خشم خانوادههای قربانی فاجعه منا گردید. 2
 
تنها چند روز پس از آنکه حسن روحانی خواستار مجازات سریع جوانان عامل حمله به سفارت سعودی در تهران شد،
 
برادران سعودی محمدجواد ظریف، با حضور برجسته در نشست منافقین، نشان دادند در مسیر دشمنی با ملت ایران
 
هیچ حد و مرزی نمیشناسند. ماجرای سکوت و انفعال دولت و وزارت امور خارجه ایران در مقابل آلسعود، به یک
 
معما برای مردم ایران تبدیل شده بود!
 
وزارت خارجه آمریکا در دولت باراک اوباما، طی سالهای 1394 و 1395 ، برای چندمین بار در گزارشهای سالانه خود
 
درباره تروریسم، ایران را "در صدر" کشورهای حامی تروریسم قرار داد و مدعی شد تهران به طرق گوناگون، از جمله
 
حمایت مالی، آموزش و رساندن تجهیزات، به گروههای تروریستی در کشورهای مختلف جهان کمک کرده است. 3
 
وزارت امور خارجه آمریکا در گزارش خود از اوضاع حقوق بشر در سراسر جهان، ایران را در کنار حکومتهایی نظیر
 
کره شمالی، کوبا، تاجیکستان و چین، یک حکومت استبدادی توصیف کرد و مدعی شد به طور گسترده حقوق بشر و
 
آزادیهای اساسی مردم در ایران نقض میشود. در این گزارش هم چنین ایران به شکنجه و برخورد خشن با زندانیان
 
سیاسی و مخالفان متهم شده بود. 4
 
هنگامی که جان کری وزیر امور خارجه آمریکا، در تاریخ هشتم اسفند 92 در مراسم رونمایی از گزارش "وضعیت
 
حقوق بشر در ایران"، تصریح میکند که آمریکا با جریان فتنه و اپوزیسیون در ایران دارای ارتباطات مستمر است، به
 
خوبی مشخص میشود که حرکات فوق کاملاً برنامه ریزی شده و هماهنگ بوده است. 5
 
اروپاییها آنچنان از مواضع منفعلانه آقای ظریف خوشحال شده بودند که در یک اقدام وقیحانه و گستاخانه در تاریخ
 
14 فروردین 93 ، با صدور قطعنامهای علیه جمهوری اسلامی ایران، با دخالت آشکار در امور داخلی ایران، خواهان
 
اجرای بی کم و کاست توافقنامه ژنو، خاتمه دادن به نقض « : اجرای موارد زیر از سوی جمهوری اسلامی ایران شدند
 
حقوق بشر، آزادی سران فتنه 88 ، آزادی همجنس بازی، اجازه ملاقات به هیئت های اروپایی جهت دیدار با محکومین
 
». امنیتی، بازگشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران، تأسیس دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا در تهران 6
 
صدور این قطعنامه، یک بار دیگر شکست سیاست به اصطلاح تنش زدایی دولت یازدهم را به اثبات رساند و نشان داد
 
که هر چقدر ما در برابر قلدریها و خط و نشان کشیدنهای غربیها کوتاه بیاییم و سیاست لبخند را در پیش بگیریم،
 
دشمن، این را نشانه ترس و جازدن ما تلقی کرده و بر حجم حملات و گستاخی هایش خواهد افزود.
 
پس از روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور جدید آمریکا، اولین سخنرانی خود در سازمان ملل را با حمله
 
شدید به جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ثبت کرد. صحبتهایی که یاد آور حمله شدید جورج بوش بعد از تنش زدایی
 
ها و عقب نشینی های فراوان در دولت اصلاحات است. انگار تاریخ تکرار شده است و نتیجه همیشگی عقب نشینی و
 
تنش زدایی دولت ها در ایران، چیزی جز پررویی و گستاخ تر شدن طرف مقابل نیست . این بار نیز با وجود امتیازات
 
فراوان دولت روحانی در برجام و مذاکرات هستهای، رئیس جمهور آمریکا به توهین های مکرر به ایران پرداخت. تا
 
جایی که ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا، سخنان ترامپ را تکرار همان "محور شرارت" خواندن
 
ایران توسط بوش معرفی کرد و شبکه بی بی سی، آن را بدتر از محورشرارت و تجمیع همه صحبتهای 40 سال
 
گذشته علیه ایران معرفی کرد. مساله ای که به خوبی نتیجه عقب نشینی و انفعال چهار ساله دولت حسن روحانی در
 
برابر آمریکا را نشان میدهد.
 
ایران یک حکومت خشن و بی رحم است « : دونالد ترامپ در سخنرانی خود گفت . وقت آن رسیده که جامعه جهانی با
 
یک حکومت خطرناک دیگر هم مقابله کند. حکومت دیگری که آشکارا به کشتار جمعی اشاره میکند، شعار مرگ بر
 
آمریکا و نابودی اسرائیل هم سر میدهد. بله حکومت ایران. صادرات اصلی ایران خشونت و خونریزی است. ما
 
نمیخواهیم اجازه دهیم که ایران به فعالیتهای بیثباتکننده خود در منطقه ادامه دهد. زمان آن فرا رسیده که کل
 
جهان به ما در درخواست برای پایان دادن حرکت ایران در مسیر مرگ و نابودی بپیوندد . زمان آن رسیده است که
 
ایران تمامی شهروندان امریکایی را که ناعادلانه زندانی کرده، آزاد کند. دولت ایران باید به حمایت از تروریستها پایان
 
». دهد، به نفع مردمش فعالیت کند و همچنین به استقلال و تمامیت ارضی همسایگانش احترام بگذارد 7
 
حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، در اسفند ماه 96 سه « : طی مقالهای مینویسد ماه قبل، وزارت
 
خزانهداری آمریکا، شرکت ژاپنی تویوتا را وادار کرد با ارسال یک نامه رسمی به این وزارتخانه و انتشار آن در رسانهها،
 
از دولت آمریکا به خاطر فروش یک دستگاه خودروی تویوتا به سفارت جمهوری اسلامی ایران در هند، عذرخواهی کند!
 
نه آمریکا و نه ژاپن نیازی ندیدند که درباره هزاران دستگاه خودروی تویوتا که در اختیار تروریستهای تکفیری داعش
 
است توضیح بدهند! انبوه بیشمار خودروهای تویوتا چگونه به دست داعش رسیده است؟! احمقانه است اگر تصور کنیم
 
»! این خودروها بدون اجازه شرکت تویوتا در اختیار تروریستهای تکفیری قرار گرفته است 8
 
اسفندماه 96 سفیرمان در انگلیس اعلام میکند که درباره یمن با انگلیس به توافق رسیدهایم، و در همان حال دولت
 
انگلیس قطعنامه ضدایرانی را با موضوع محکومیت ایران به علت کمک به مردم مظلوم یمن به سازمان ملل پیشنهاد
 
میکند ! 9
 
وزیر خارجه فرانسه قبل از سفر به ایران اعلام میکند که درباره نقش نگرانکننده! جمهوری اسلامی ایران در منطقه
 
و ضرورت دست کشیدن ایران از حمایت جبهه مقاومت  یعنی دست کشیدن از مبارزه با داعش که از اساس برای
 
مقابله با ایران اسلامیساخته شده است  و نیز برای کنترل برنامه موشکی ایران! با مسئولان جمهوری اسلامی گفتوگو
 
خواهد کرد! و بیآنکه با پاسخ دندانشکنی روبرو شود به تهران میآید و با مسئولان بلند پایه کشورمان به گفتوگو
 
مینشیند!
 
روز چهارشنبه 9 اسفند 96 در فرودگاه مونیخ آلمان، به هواپیمای آقای ظریف که برای یک سفر رسمی به این کشور
 
رفته بود بنزین ندادند! شرکتهای سوخترسان آلمانی اعلام کردند که از ترس آمریکا حاضر نشدهاند به هواپیمای
 
حامل وزیر خارجه کشورمان سوخت بدهند!  بخوانید میخواستند تحقیرمان کنند، که کردند!  و آقای رئیسجمهور
 
و انگار نه انگار که همین کشورهایی که به !». در این چهار سال رابطه ما با دنیا بهتر شده « : در سخنان خود میگوید
 
از سوخترسانی به هواپیمای وزیر خارجه کشورمان خودداری کردهاند! !» روابطشان با ما حتماً بهتر شده « قول ایشان 10
 
و به این ترتیب، باز هم شکست سیاست به اصطلاح تنش زدایی دولت مدعی تدبیر و امید، به اثبات رسید.
 
پی نوشتها:
 
1 . خبرگزاری مهر. 23 اردیبهشت 1392 و نیز: سایت دیپلماسی ایرانی. 24 اردیبهشت 1392
 
2 . سایت پارس نیوز. 21 تیر 1395
 
3 . خبرگزاری مهر. 30 خرداد 1394 و نیز: سایت فرهنگ نیوز. 17 خرداد 1395
 
4 . سایت نسیم آنلاین. 23 تیر 1395
 
5 . خبرگزاری فارس. 19 اسفند 1392
 
6 . حسین شریعتمداری." آن تک و این پاتک! ". روزنامه کیهان. 16 فروردین 1392
 
7 . سایت رجا نیوز. 28 شهریور 1396
 
8 . حسین شریعتمداری." سالاد فلسطینی!". روزنامه کیهان. 15 اسفند 1396
 
9 . خبرگزاری ایسنا. سوم اسفند 1396 و نیز: سایت جهان نیوز. 6 اسفند 1396
 
10 . حسین شریعتمداری." سالاد فلسطینی!". روزنامه کیهان. 15 اسفند 1396
 
مذاکره تلفنی با رئیس جمهور آمریکا
 
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، مقامات آمریکایی همواره درصدد بودند تا بتوانند با یکی از مقامات درجه اول جمهوری
 
اسلامی ایران ملاقات و مذاکره کنند؛ اما همواره با پاسخ منفی جمهوری اسلامی مواجه میشدند. با روی کار آمدن
 
حسن روحانی، این آرزوی دیرینه رؤسای جمهور آمریکا به تحقق پیوست و حسن روحانی در یک اقدام خلاف منافع و
 
مصالح ملی جمهوری اسلامی ایران  و علیرغم نهی رهبری نظام  با رئیس جمهور آمریکا گفتگو کرد. در تاریخ 5 مهر
 
1392 ، حسن روحانی در هنگام ترک نیویورک به مقصد تهران، در فرودگاه با اوباما رئیس جمهور آمریکا، به صورت
 
تلفنی صحبت کرد. این اولین گفتگو میان رؤسای جمهور ایران و آمریکا، پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
 
به گفته اوباما، او پس از گفت و گو با همتای ایرانی خود به این نتیجه رسیده بود که دو کشور میتوانند به یک توافق
 
جامع برای پایان دادن به مناقشه هستهای دست پیدا کنند. اوباما گفت راه رسیدن به توافق با ایران دشوار است ولی
 
با به روی کار آمدن دولت جدید در این کشور، یک فرصت استثنایی برای پیش بردن گفت و گوها پدید آمده است .
 
در رابطه با موضوع انرژی هستهای، با اراده سیاسی، راهی برای حل سریع « : حسن روحانی نیز خطاب به اوباما میگوید
 
موضوع وجود دارد. ما به آنچه در هفتهها و ماههای آتی از 5 + 1 و دولت شما خواهیم دید، خوشبین هستیم. مراتب
 
قدردانی مرا به خاطر مهماننوازی و تماس تلفنی تان پذیرا باشید. روز خوبی داشته باشید آقای رئیس جمهور . » 1
 
پس از برقراری این گفتگو میان روسای جمهور ایران و آمریکا، در داخل کشور انتقادات بسیاری به این رفتار خارج از
 
عرف روحانی صورت گرفت. اما در مقابل این انتقادها، تیم سیاست خارجی دولت، درخواست برای تماس را از طرف
 
مقامات آمریکایی اعلام کرد. این ادعا از همان ابتدا با واکنش طرف آمریکایی همراه بود و مقامات ایالات متحده هرگونه
 
تلاش برای مذاکره مستیم با رئیس جمهور ایران را رد میکردند و درخواست برای تماس را از طرف مقامات ایرانی
 
عنوان مینمودند.
 
به عنوان نمونه سوزان رایس، مشاور امنیت ملی اوباما، در گفتگو با شبکه سی ان ان، ضمن صمیمانه و سازنده خواندن
 
اولین تماس روسای جمهور ایران و آمریکا، مدعی شد که حسن روحانی از اوباما خواست با او تماس بگیرد. 2
 
حسن روحانی قبلاً مدعی شده بود که تصمیم برای گفتگو با رئیس جمهور آمریکا، به صورت ناگهانی و در راه فرودگاه
 
گرفته شده بود. وی گفته بود: در لحظه ای که آماده حرکت به سمت فرودگاه بودیم، کاخ سفید تماس گرفت و نسبت
 
به تماس تلفنی رئیس جمهور آمریکا با من ابراز تمایل کرد که چند دقیقه تلفنی صحبت کنیم. 3
 
اما در تناقض با ادعای فوق، روحانی در صحبت دیگری میگوید: آمریکاییها بارها از هیات ایرانی تقاضای انجام دیدار
 
کرده بودند که این فرصت حاصل نشد، اما توافقی برای صورت دادن تماس تلفنی انجام شده بود و در نهایت منجر به
 
این شده بود که در روز جمعه رئیس جمهور آمریکا تماس بگیرد. 4
 
یعنی که قرار صحبت جناب روحانی با اوباما، از قبل برنامه ریزی شده بود، نه اینکه در فرودگاه به صورت ناگهانی با
 
این مسئله مواجه شوند. و این یعنی صداقت نداشتن در برابر مردم.
 
رهبر معظم انقلاب نیز اندکی پس از بازگشت رئیس جمهور و هیئت همراه از نیویورک، از برخی اقدامات نظیر تماس
 
برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش « : تلفنی و مذاکره مستقیم وزیران خارجه ایران و آمریکا انتقاد کردند و فرمودند
 
». آمد، به نظر ما بجا نبود 5
 
به این ترتیب، حسن روحانی از همان اول نشان داد که قصد ندارد به تذکرات و هشدارهای رهبری نظام، ترتیب اثر
 
بدهد.
 
پی نوشتها:
 
1 سایت فرارو. . 5 مهر 1392 و نیز: سایت انتخاب. 5 مهر 1392
 
2 . خبرگزاری نسیم. 13 فروردین 1395
 
3 . سایت دیپلماسی ایرانی. 6 مهر 1392
 
4 . خبرگزاری مهر. 10 مهر 1392
 
5 . پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری. 13 مهر 1392
 
علل تمایل آمریکا برای مذاکره با ایران
 
به راستی چرا دولت آمریکا همواره در پی مذاکره با ایران بوده است؟ آنها در پی دستیابی به چه هدفی هستند؟
 
پس از آنکه دولت ایالات متحده آمریکا در فروردین 1359 اقدام به قطع روابط دیپلماتیک خود با جمهوری اسلامی
 
ایران نمود، مدتی بعد، از کار خود پشیمان شده و دوباره درصدد برقراری روابط دیپلماتیک با ایران برآمد. دولت آمریکا
 
طی بیش از سه دهه گذشته، بارها از طریق کشورهای واسطه برای مقامات جمهوری اسلامی ایران پیغام فرستاده بود
 
که مایل است باب مذاکره با ایران را بگشاید و بعد هم روابط دو کشور از نو برقرار شود؛ اما جمهوری اسلامی ایران که
 
میدانست آمریکا قصد راه اندازی مجدد پایگاه جاسوسی و توطئه خود در ایران را دارد، همواره به این درخواست ها،
 
پاسخ منفی داده بود. در اینجا به گوشه ای از این تلاش ها اشاره میشود.
 
در گزارش ماه می 2001 )اردیبهشت 1380 ( شورای آتلانتیک ایالات متحده در مورد راه حل هایی برای بهبود روابط
 
با در نظر گرفتن جمعیت، اهمیت منطقهای و موقعیت ژئوپولیتیکی، ایران کشوری است « : ایران و آمریکا، چنین آمده
 
که برای آمریکا به اندازه ای اهمیت دارد که نمیتواند آن را نادیده بگیرد. روابط ایران و آمریکا متضمن تأمین منافع
 
». ژئوپولیتیک بسیاری برای ایالات متحده میباشد 1
 
شورای روابط خارجی آمریکا نیز در ماه ژولای 2004 )تیر ماه 1383 ( گزارشی با عنوان " ایران، زمانی برای یک
 
رهیافت نو " منتشر کرد. در این گزارش که با سرپرستی برژینسکی )مشاور اسبق امنیت ملی( و رابرت گیتس )رئیس
 
عاقلانه نیست که آمریکا رابطه با تهران را تا حل و فصل همه اختلاف « : سابق سازمان سیا( تهیه شده بود، چنین آمده
 
ها بین دو دولت، به تعویق اندازد. 2 ... این گروه باور دارد که با وجود دگرگونی های سیاسی عمیق و نارضایتی های
 
عمومی، امکان وقوع انقلابی دیگر در ایران وجود ندارد. در حال حاضر نیروهائی که متعهد به حفظ نظام کنونی ایران
 
هستند، دارای کنترل کامل بر کشور بوده و تنها نماینده رسمیآین کشور بشمار میآیند. بنابراین نه تنها تلاش مستقیم
 
آمریکا برای سرنگونی رژیم ایران امکان موفقیت ندارد، بلکه تغییر رژیم از طریق مداخله خارجی نیز کمکی به حل
 
مشکلاتی که سیاستهای ایران مسبب آن بوده اند، نمینماید... به همین خاطر، ماندگاری جمهوری اسلامی و نگرانی
 
های موجود در خصوص سیاستهای ایران، ایالات متحده را وادار میسازد تا بجای انتظار برای سرنگونی، با حکومت
 
فعلی به معامله بپردازد. 3... گروه پژوهش کننده به این نتیجه رسیده است که فقدان تعامل مناسب با ایران در موقعیت
 
زمانی کنونی، به منافع آمریکا در یک منطقه حیاتی جهان )خاورمیانه( آسیب رسانده و لذا پیشنهاد میشود تا با انجام
 
مذاکره مستقیم با تهران در خصوص برخی حیطه ها که برای طرفین اهمیت دارد، این نقیصه برطرف گردد. 4 ... اتکای
 
ایالات متحده بر تحریمهای جامع و یکجانبه، دولت آمریکا را به اهداف مورد نظر نرسانده و حتی کنترل آن بر دولت
 
ایران را نیز کاهش داده است. 5
 
و بالاخره هدف اصلی از این مقدمات را چنین بیان میکنند: تعامل با حکومت کنونی ایران در خصوص مسائل منطقهای
 
و بین المللی، نه تنها با اهداف آمریکا در این خصوص ناسازگاری نداشته، بلکه تعامل خردمندانه در این امور، احتمال
 
». تغییرات داخلی در ایران را بالا خواهد برد 6
 
در آبان ماه 1388 آمریکا به دنبال برقراری «: ، رئیس جمهور وقت آمریکا، یعنی باراک اوباما، در بیانیه ای تأکید کرد که
 
». رابطه با جمهوری اسلامی ایران است 7
 
با توجه به موارد فوق الذکر، مشخص میگردد که در حقیقت دولت آمریکا برای منافع اقتصادی خود و حل برخی از
 
مشکلاتی که در منطقه خاورمیانه با آنها دست به گریبان میباشد، به برقراری رابطه با ایران نیازمند است. در واقع این
 
آمریکا است که به ایران احتیاج دارد، نه ایران به آمریکا.
 
اما باید دید که آمریکاییها علاوه بر موارد فوق، چه اهداف دیگری را نیز از بحث مذاکره و رابطه با ایران دنبال میکنند.
 
برقراری روابط به معنای ختم انقلاب « : کنت تیمرمن هدف اصلی از برقراری روابط با ایران را چنین توضیح میدهد
 
است. زمانی که ستون مبارزه با آمریکا فرو بریزد، کل انقلاب فرو خواهد ریخت.
 
تیمرمن در مورد این سؤال که هدف نهایی آمریکا در قبال ایران چه باید باشد، پاسخ میدهد: ما با رژیمی سر و کار
 
داریم که به دلیل مخالفت آن با منافع غرب، نمیتوان بار دیگر آن را به جمع رژیم های دوست راه داد. ما باید درصدد
 
». روی کار آوردن یک حکومت دمکراتیک بجای حکومت روحانیت باشیم
 
کلید اصلی برای ایجاد یک تغییر بنیادین در « : ادوارد شرلی نیز در زمینه شیوه مقابله با انقلاب ایران میگوید
 
سیاستهای ایران، از بین بردن خصوصیات انقلابی رژیم ایران است و این فقط با تحریم اقتصادی به دست نمیآید؛
 
بلکه باید نفوذ روحانیان از بین برود و عقاید انقلابی از درون تهی شود.
 
وی در مورد امکان برقراری روابط و شرط آن میگوید: اگر نظام ولایت فقیه در ایران از هم بپاشد، آن وقت میتوان
 
». پذیرفت که جمهوری اسلامی تغییر ماهیت داده و برقراری روابط ممکن خواهد شد
 
کنت تیمرمن نیز در پاسخ به این سؤال که آیا جناح مخالفی در ایران هست که آمریکا بتواند از آن حمایت کند،
 
بله، ما باید از روحانی های مخالف رژیم ایران و از دمکرات های خواهان تغییر رژیم، حمایت سیاسی و « : میگوید
 
». معنوی بکنیم 8
 
احمد زید آبادی، در تاریخ 17 اسفند 1378 طی مقالهای در روزنامه صبح امروز )به مدیر مسئولی سعید حجاریان(
 
همّ و غمّ همه طراحان و مجریان سیاست خارجی کشور ما، صرف اظهار نظرهای بی فایده در مورد رابطه « : مینویسد
 
». ایران و ایالات متحده آمریکا شده است. باید تابوی عدم مذاکره با آمریکا، شکسته شود 9
 
ابراهیم یزدی )رئیس سابق گروهک نهضت آزادی و از مرتبطین با مأموران اطلاعاتی آمریکا( نیز طی مقالهای در روزنامه
 
عصر آزادگان در فروردین 79 به نظر میرسد زمان مناسبی فرا رسیده است که ایران با استقبال از سخنان « : مینویسد
 
اخیر وزیر امور خارجه آمریکا، اصل گفتگوهای مستقیم و رسمی و علنی دیپلماتیک برای حل اختلافات و تأمین
 
». مطالبات ایران از آمریکا را بپذیرد و آن را اعلام کند 10
 
با توجه به مطالبی که چند مورد آن در فوق اشاره شد، روزنامه واشنگتن پست طی مقالهای در دی ماه 1379 ، حرکت
 
حرکت نوپای اصلاحات و « : روزنامههای به اصطلاح اصلاح طلب را در راستای اهداف و منافع آمریکا دانسته، مینویسد
 
». اصلاح طلبان در ایران، برای منافع آمریکا حیاتی است 11
 
چندی بعد، سناتور توماس داشل )رهبر فراکسیون اکثریت در کنگره آمریکا( در یکی از سخنان خود پس از حادثه 11
 
سپتامبر، از دولت آمریکا میخواهد تا فشارهایش به ایران را افزایش دهد تا اصلاح طلبان فضای رعب و وحشت در
 
ایالات متحده باید فشارهایش را زیاد « : ایران ایجاد نمایند و زمینه را برای مذاکره با آمریکا فراهم کنند. وی میگوید
 
کند تا اصلاح طلبان ایران بتوانند مردم را بترسانند و خواسته های ما را تبلیغ کنند... ایالات متحده در این راستا باید
 
هم تهدید کند و هم راه را برای مذاکره باز کند و البته انجام مذاکره را هم به اعلام برائت ایرانی های مذاکره کننده از
 
». حکومت دینی و ولایت فقیه باید مشروط کرد 12
 
علیرضا علوی تبار )تئوری پرداز غیر رسمی حزب مشارکت( نیز در یکی از جلسات عمومی حزب مشارکت، با لبیک به
 
». ما به دنبال جمهوری اسلامی منهای ولایت فقیه هستیم « : ندای سناتور توماس داشل، این گونه اعلام موضع میکند 13
 
در پی چنین اظهاراتی، جیمز وولسی )از رؤسای سابق سازمان سیا( خواستار حمایت از اصلاح طلبان شده، اظهار
 
همان طور که بوش )رئیس جمهور آمریکا( در پیام خود گفت، ما باید از عناصر اصلاح طلب در ایران حمایت « : میدارد
 
». و به آنها کمک کنیم 14
 
اما هدف اصلی آمریکا از برقراری رابطه با جمهوری اسلامی ایران چیست؟ مارک پالمر، در یک گزارش راهبردی برای
 
گروه موسوم به "کمیته خطر جاری در آمریکا"، به تاریخ 20 دسامبر 2004 و با عنوان "ایران، یک رهیافت جدید"،
 
برای پروژه براندازی نظام جمهوری « : این هدف را براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران میداند و تأکید میکند که
 
». اسلامی ایران، اولین و مهمترین قدم آن است که سفارتخانه آمریکا در ایران بازگشائی شود 15
 
آمریکا در پی «: ریچارد هاس )معاون طرح و برنامه وزارت خارجه آمریکا در دوره جورج بوش( نیز اعتراف کرده بود که
 
سرنگونی جمهوری اسلامی است؛ اما برخی به این نتیجه رسیده اند که تا زمانی که ایران به مرحله سرنگونی برسد،
 
». باید با این کشور تعامل وجود داشته باشد تا بتوانیم نظرات خود را تحمیل کنیم 16
 
در راستای این سیاست، مک فول )سفیر آمریکا در روسیه و کارشناس ارشد جنگ نرم و متخصص مسائل ایران( چنین
 
ما میخواهیم ایران را در جهان معاصر بگنجانیم. این مسئله شرایط خاصی دارد. اول این که شما باید « : اظهار میدارد
 
به ما اجازه دهید سفارت خودمان را در ایران افتتاح کنیم. بعد شما باید اجازه دهید سازمان U.S.AID در ایران فعالیت
 
کند. هم چنین باید اجازه دهید دیپلماسی عمومی ما فعالیت کند یعنی همان کاری که ما در سایر کشورها میکنیم.
 
آیا میدانید که به همراه گشایش سفارت، چه چیزی به کشور میآید؟ بله، افسران اطلاعاتی هستند که به کشور
 
میآیند. سازمان سیا بخشی از سفارت ما است. در این صورت ما میتوانیم امکانات شبکه اطلاعاتی خود را در ازای
 
». حضور فراگیر در کشور گسترش دهیم. این مسئله موجب بروز یک مناقشه واقعی در میان رژیم خواهد شد 17
 
این همان استراتژی براندازی است که نیکسون )رئیس جمهور اسبق آمریکا( در قبال شوروی در پیش گرفته بود.
 
برای کمک به استحاله و فروپاشی شوروی، باید به آن کشور نزدیک شد؛ چرا که « : نیکسون در این رابطه گفته بود
 
». دوری ما منجر به تضعیف هواداران ما در داخل آن کشور میگردد 18
 
به همین دلیل است که آمریکا شدیداً به دنبال کشاندن ایران به پای میز مذاکره و سپس برقراری روابط سیاسی بوده
 
تا در پی آن بتواند با تبلیغات وسیع و همه جانبه بین المللی، به همه ملل آزادیخواه دنیا اعلام کند که آخرالامر، نظام
 
انقلابی ایران اسلامی به سازش با شیطان بزرگ تن داد، و به این وسیله امید همه مستضعفان و ستمدیدگان دنیا را
 
تبدیل به یأس کند. آری، بسیاری از مقامات آمریکایی نیز همانند آقای تیمرمن معتقدند که:" برقراری روابط به معنای
 
ختم انقلاب است و زمانی که ستون مبارزه با آمریکا فرو بریزد، کل انقلاب فرو خواهد ریخت ". و این همان هدف
 
واقعی و نهایی آمریکا است. جناب آقای حسن روحانی نیز خواسته یا ناخواسته، در طی مدت ریاست جمهوری خود،
 
عملاً در همین راستا قدم برداشته بود.
 
پی نوشتها:
 
1 . شورای آتلانتیک ایالات متحده. شکست بن بست روابط ایران و آمریکا. ص 32
 
2 . بولتن ویژه " روابط ایران و ایالات متحده از دیدگاه شورای روابط خارجی آمریکا ".)تهران: مؤسسه فرهنگی
 
مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، 1383 (، ص 10
 
3 . همان. ص 11
 
4 . همان. ص 12
 
5 . همان. ص 13
 
6 . همان. ص 13
 
7 . روزنامه جوان. 14 آبان 1388
 
8 . روزنامه کیهان. 30 تیر 1377
 
9 . سید عبدالمجید اشکوری. و حمید رسایی. " بازی ترور: تحلیلی مستند و ناگفته از ترور سعید حجاریان".
 
تهران: کیهان، 1382 ص 50
 
10 . ابراهیم یزدی." واکنش به مواضع اخیر دولت آمریکا ". روزنامه عصر آزادگان. 11 فروردین 1379
 
11 . محسن نعماء. عروسک های غربی. ص 45
 
12 . " به ایران باز خواهیم گشت ". ص 69
 
13 . مرتضی صفار هرندی. "پیوند سیاست داخلی و خارجی اصلاح طلبان. ". ویژه نامه میوه ممنوعه . ضمیمه
 
هفته نامه 9 دی . نهم مهر 1390 .ص 73
 
14 . عروسک های غربی. ص 43
 
15 . مهدی محمدی." دایره قرمز: روایتی تحلیلی از فتنه 88 ". تهران: کیهان، 1389 ص 180
 
16 " ترس غرب، نشانه موفقیت سفرهای احمدی نژاد است ". رمز عبور . 4 ، ویژه نامه بررسی سیاست خارجی
 
جمهوری اسلامی ایران . شهریور 1389 . ص 116
 
17 . "چرا آقای هاشمی موضع امام را تحریف میکند؟". هفته نامه 9 دی. 19 فروردین 1391 . ص 2
 
18 . علی اکبر ولایتی." بررسی ماهیت قدرت و سیاست خارجی آمریکا و موضوع برقراری رابطه ". قم: دفتر نشر
 
معارف، 1383 ص 101
 
مقام معظم رهبری و مسئله مذاکره و رابطه با آمریکا
 
در برابر ابراز تمایلها و نقشههای مقامات آمریکایی برای مذاکره و رابطه با جمهوری اسلامی ایران، برخی مسئولین و
 
چهرههای سیاسی و گروههای صاحب قدرت در ایران نیز متقابلاً ابراز تمایل برای مذاکره و برقراری رابطه با دولت
 
آمریکا کرده، تصور میکردند با مذاکره با دولت آمریکا، همه تحریمها و مشکلات اقتصادی و سیاسی ما برطرف خواهد
 
شد. اما مقام معظم رهبری که پشت صحنه ظاهر سازی های مقامات آمریکایی را به خوبی تشخیص میدادند، چنین
 
این طور نیست که عده ای بگویند ما برویم با آمریکا مذاکره کنیم تا این « : به روشنگری و تبیین مسئله میپردازند
 
دشمنیها برطرف بشود. نه، دشمنی آمریکا با مذاکره برطرف نمیشود. آمریکا دنبال منافع خودش در ایران است. 1 ...آیا
 
در سر میز مذاکره، جمهوری اسلامی میتواند از مواضع اصولی خود عدول کند تا به توافق با آمریکا دست یابد؟ و اگر
 
از مواضع اصولی خود منحرف نشود و بر آنها پایبند بماند، مذاکره مفهومیخواهد داشت؟ صرف نظر از این که حضور
 
جمهوری اسلامی ایران بر سر میز مذاکره، خود به معنای عدول از مواضع اصولی میباشد، مذاکره با رأس استکبار با
 
پایبندی نظام اسلامی به ارزش های الهی نتیجه ای نخواهد داشت؛ مگر آن که تدریجاً از آن ارزش ها دست بکشد و
 
این همان خواست آمریکا از طرح مذاکره است. 2 بنابراین، نهایت ساده لوحی است که کسانی فکر کنند میشود با حفظ
 
اصول و ارزش های انقلاب اسلامی با آمریکا کنار آمد و از او امتیاز گرفت. مگر بر خلاف تمام شواهد بین المللی و اصول
 
سیاست جهانی ادّعا کنند که آمریکا از ماهیت استکباری خود دست برمیدارد! که هیچ عقل سلیمی احتمال ضعیف
 
این مسئله را هم نمیدهد. هر صاحب نظر صائبی میداند که حضور در سر میز مذاکره از سوی جمهوری اسلامی ایران،
 
به مفهوم حاضر شدن این نظام به امتیاز دادن به آمریکا است و امتیاز دادن همان گونه که ذکر شد، به معنای دوری
 
از اهداف و مواضع نظام است... در جمهوری اسلامی، اگر کسانی تصور کنند که با امتیاز دادن به آمریکا و دیگران
 
خواهند توانست به مقاصد و اهداف نظام اسلامیبرسند، سخت در اشتباهند. اردوگاه استکبار سرمایه داری از سر
 
برآوردن نیروی اسلامی، متوحش و به شدت نگران است و آن را زنگ خطری برای بهره برداری نامشروع از مظاهر
 
حیاتی همه عالم بلکه برای ادامه حیات خود میداند. اگر کسانی تصور کنند که آمریکا که خود مرکز اصلی این اردوگاه
 
پر فتنه و فساد است، ممکن است با نظام اسلامی که مظهر حیات مقتدرانه اسلام است، سر آشتی و مساعدت داشته
 
باشد، بسی ساده لوحانه اندیشیده اند. 3
 
کسی که خیال کند اگر ما با آمریکا مذاکره کردیم، محاصره اقتصادی و قانون داماتو و... از بین خواهد رفت، اشتباه
 
کرده است. اولاً هر کدام از رفتارهای آمریکا با ایران، بعد از مدتی محکوم به شکست شده است. مگر بار اولی است که
 
تهدید میکنند؟ مگر بار اولی است که محاصره اقتصادی میکنند؟ مگر بار اولی است که اینها راه می افتند و به این
 
کشور و آن کشور میگویند که شما با ایران فلان معامله را نکنید، یا فلان قرارداد را نبندید؟ بار اول که نیست؛ همیشه
 
این طور کرده اند. ما در طی این سالها، همه پیشرفت هایی که بدست آورده ایم، همه کارهای برجسته ای که دولت
 
های ما در این چند سال کرده اند، در همان حالی بوده که آمریکا نمیخواسته است. مگر به خواست آمریکا است؟ 4
 
الآن هم در زمان کنونی، وسایل تبلیغاتی شان علیه ایران است؛ امکانات سیاسی شان علیه ایران است. رسماً پول برای
 
دشمن امنیتی تصویب کردند که علیه ایران است. تلاش سیاست خارجی شان دائماً علیه ایران است. ملت ایران نگاه
 
میکند میبیند که یک دشمن آن طرف ایستاده است. بنابراین، تلقی ملت از دولت آمریکا این نیست که نسبت به او
 
اعتماد ندارد، بلکه او را دشمن خود میداند. 5 ...اصلاً مسئله اعتماد و عدم اعتماد نیست؛ مسئله این است که ملت ایران
 
به گذشته خود که نگاه میکند، تا اول انقلاب، از دولت آمریکا یک سره دشمنی نسبت به خودش مشاهده میکند. از
 
اول انقلاب هم تا امروز، یک سره دشمنیهای آمریکا را نسبت به خودش، نسبت به مصالح ملی و نسبت به حکومت
 
مورد علاقه خودش ملاحظه میکند. 6 ... مسئله آمریکا این است که هویت اسلامی و ملی ما را قبول ندارد؛ این را به
 
زبان میآورد. چرا عده ای از مدعیان سیاست و فهم نمی فهمند؟! واقعاً جای تأسف است. حکومتی که این طور صریحاً
 
میگوید میخواهم علیه نظام اسلامی و خواست ملت ایران عمل کنم و برای براندازی این نظام بودجه می گذارد،
 
ارتباط و مذاکره با آن، هم خیانت است و هم حماقت. 7
 
ما با ملاحظه همه جوانب، با مطالعه همه تجربه های کشور خود و کشورهای همسایه، و با مشورت با صاحب نظران
 
عمده و دارای رأی، به این نتیجه میرسیم که نه فقط رابطه با آمریکا، بلکه مذاکره با دولت آمریکا، امروز بر خلاف
 
مصالح ملی و منافع ملی است. این یک نظر متعصبانه نیست، این یک اندیشه و فکر است، بررسی شده و با ملاحظه
 
همه جوانب است. مذاکره با آمریکا چه در قضایای کنونی و چه در مسائل دیگر، به معنای بازکردن باب توقعات و
 
طلبکاری های آمریکا است. 8
 
خیلی از کشورها هستند که وابسته به آمریکا هستند، مراوده با آمریکا دارند، سران آنها دوستان آمریکا هستند و اجازه
 
کمترین اهانت به آمریکا در آن کشورها داده نمیشود. آمریکا برای آن کشورها چه کار کرد؟ کدام مشکل آنها را برطرف
 
کرد؟ کدام نقطه کور زندگی آنها را باز کرد؟ کدام ثروت را بر روی سرشان ریخت؟ کدام خیر را به طرف آنها سرازیر
 
کرد؟ چرا نسبت به اقتدار آمریکا مرعوب میشوید؟ بالعکس آن کشورهایی که در خانه خود را بر روی این دزد خائن
 
باز گذاشتند، وارد شد و هر چه بود برد. اگر اعتباری داد، برای آن داد که با آن اعتبار بروند در بازارهای خود او و دو
 
سه برابر قیمت را حساب کنند و جنس بخرند. اگر سلاح داد، برای آن داد که از ]تهاجم[ دشمنان او با این سلاح دفاع
 
کنند نه از دشمنان خودشان، نمونه اش رژیم گذشته ما است... این جور نیست که اگر آمریکا با یک کشور بد بود، آن
 
کشور دیگر در دنیا نتواند نفس بکشد و اگر خوب بود، آن کشور دیگر خیالش آسوده باشد... 9 کدام یک از کشورهایی
 
که با آمریکا رابطه دارند، توانسته اند در یک مسئله مهم، نظرشان را به آمریکا تحمیل کنند؟ بعضی از کشورهای عربی
 
تملق آمریکا را میگویند، بعضی از آنها هر چه میتوانند نظرات آمریکا را در همه بخش ها رعایت و به آن عمل میکنند.
 
اما آمریکا به کدام خواسته این کشورها در مقابل رژیم صهیونیستی غاصب یا در مسائل مهم جهان عرب ترتیب اثر
 
داده است؟ این غفلت بزرگی است که بعضی ها دارند. 10
 
در جمهوری اسلامی، اگر کسانی تصور کنند که با امتیاز دادن به آمریکا و دیگران خواهند توانست به مقاصد و اهداف
 
نظام برسند، سخت در اشتباهند. این تصور باطل، ناسپاسی نسبت به پیروزی های بزرگی است که ملت مسلمان ما در
 
سایه توکل و استقامت و مجاهدت به دست آورده است و ناسپاسی و کفران نعمت، بلیه ای است که باید ترسید و به
 
خدا پناه برد.
 
کیست که امروز در پشت پرده جنایات شرم آور صهیونیست ها در فلسطین که خونخواری همراه با وقاحت را به حد
 
اعلاء رسانده اند، دست آمریکا را نبیند و سردمداران آمریکا را در کشتار بیرحمانه فلسطینی ها مقصر نشناسد؟ کیست
 
که مقاصد استیلاطلبانه رژیم آمریکا را در خلیج فارس از لابلای گفتار و کردار آنها درک نکند؟ 11
 
مذاکره یعنی چه؟ یعنی آن پیوندی را که جمهوری اسلامی قطع کرد و برید و همین موجب شد عواطف صادقانه همه
 
ملت های مظلوم دنیا به این نظام جلب بشود، دوباره برقرار بکنند. آنها میخواهند با برقراری این پیوند در درجه اول
 
یک ضربه نمایانی را به جمهوری اسلامی بزنند و در دنیا منعکس کنند که جمهوری اسلامی از حرفهایش برگشت و
 
حرف اولش را پس گرفت. تبلیغات دنیا هم که در دست آنهاست. دلیل آنها هم این است که جمهوری اسلامی با آمریکا
 
مذاکره میکند. این یعنی ایجاد یک یأس عمومی در تمام ملت ها اعم از مسلمان و غیر مسلمان که در آسیا، آفریقا،
 
کشورهای گوناگون و حتی در خود اروپا و آمریکا، به جمهوری اسلامی امید پیدا کرده اند. این یعنی مخدوش کردن
 
چهره با صلابت امام بزرگوارمان که جلوه و نمای جمهوری اسلامی است. آنها میخواهند به مردم دنیا بگویند که دیدید
 
که جمهوری اسلامی هم توبه کرد؟!... 12 اصل مذاکره با ایران برای آمریکا به عنوان یک ابرقدرت بسیار مهم است. ممکن
 
است بعضی تعجب کنند و بگویند مگر ایران چیست که برای آمریکای ابرقدرت، مهم است که با ایران پشت میز مذاکره
 
بنشیند؟ بله، بسیار مهم است. اتفاقاً چون ابرقدرت است، برایش خیلی مهم است. ابرقدرت یعنی آن قدرتی که از همه
 
قدرت های سیاسی دنیا بالاتر است و میتواند اراده خود را به آنها تحمیل کند... حالا یک ابرقدرتی با این همه ادّعا و
 
مدعای جهانی و سیاسی، یک جا هست که برای او ارزش و احترامی قائل نمیشوند. آن کجاست؟ جمهوری اسلامی...
 
برای آمریکا مهم است که ایران اسلامی که از روز اول به دلایل روشنی در مقابل آمریکا ایستاد و تسلیم آمریکا نشد و
 
گفت که با آمریکا مذاکره نمیکنیم، حالا بگویند بسیار خب، چشم، ما هم مذاکره میکنیم. 13
 
اگر جمهوری اسلامی با آمریکا پشت میز مذاکره بنشیند، آمریکاییها خیالشان از این جهت راحت میشود. به هر جایی
 
در دنیا میگویند شما برای چه دارید تلاش میکنید؟ شما که مثل ایران نخواهید شد، به پای ایران که نخواهید رسید،
 
هر چه بشوید، یک ملت و یک نظام و آن شکوه و شجاعت را که پیدا نخواهید کرد، آنها بالاخره مجبور شدند و پای
 
میز مذاکره آمدند. شما دیگر چه میگوئید؟ یعنی با تسلیم ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران به نشستن پای
 
میز مذاکره با آمریکا، خیال آمریکا از بسیاری از این مبارزات دنیای اسلام، آسوده خواهد شد. 14 نقش جمهوری اسلامی
 
ایران به عنوان " ام القرای اسلام " و توجه و اقتداء مسلمانان جهان و بلکه مستضعفان و محرومان به این نظام، سبب
 
شده است تا آمریکا به این حربه به طور جدی متوسل بشود. هدف اصلی و مهمی که آمریکا در این مرحله دنبال
 
میکند، یک چیز بیشتر نیست و آن شکستن اقتدار معنوی نظام اسلامی به عنوان ام القرای جهان اسلام است. 15 ... آنها
 
میخواهند به عنوان اولین ضربه، جمهوری اسلامی را از آبرو و حیثیت، صلابت، قدرت و قامت استواری که در چهرهها
 
و خاطره های ملت های مسلمان دنیا پیدا کرده است، ساقط کنند. وقتی که ملت ها دیدند که جمهوری اسلامی با آن
 
همه سوابق، و ملت ایران با آن سابقه درخشان، و انقلاب اسلامی با آن صلابت، همه حرفها و داعیه ها را کنار گذاشت
 
و توبه کرد و با آمریکا مذاکره نمود، این ضربه اولین است... آمریکاییها به این دلایل است که برای مذاکره فشار
 
میآورند، اصرار میکنند و مرتب میگویند که چرا ایران با ما مذاکره نمیکند؟ بنده معتقدم آنهایی که اعتقاد دارند ما
 
». باید با رأس استکبار یعنی آمریکا مذاکره کنیم، یا دچار ساده لوحی هستند یا مرعوبند 16
 
علی رغم همه این هشدارها و تذکرات رهبری نظام، ولی حسن روحانی و محمد جواد ظریف، در تابستان 1392 اصرار
 
کردند که ما باید با آمریکا مذاکره کنیم. رهبری نظام باز هم به آنها هشدار دادند که مذاکره با آمریکا فایده ای که
 
ندارد هیچ، ضررهای بی شماری هم دارد. اما آنها باز هم اصرار کردند و گفتند که ما میخواهیم با مذاکره، همه تحریمها
 
را لغو کنیم و همه مشکلات اقتصادی را نیز برطرف و اقتصاد کشور را شکوفا کنیم. آنها مدعی بودند که قبلی ها بلد
 
نبودند چگونه باید مذاکره کرد، اما ما بلد هستیم و با مذاکره همه مشکلات را حل میکنیم! رهبری نظام نیز وقتی که
 
میبیند آنان حاضر به پذیرش هشدارها و تذکرات نیستند و از بدعهدی های مکرر دولت آمریکا در سالهای قبل، هیچ
 
درس عبرتی نگرفته اند، به آنان میگویند که خب، بروید مذاکره کنید، اما ما به این مذاکرات خوشبین نیستیم.
 
طی سالهای 1392 تا اواخر 1394 ، مقامات دولت روحانی دهها بار با مقامات آمریکایی دیدار و مذاکره کردند و جز
 
به توافق استعماری و خسارت بار برجام، به هیچ نتیجه ای نرسیدند. تحریمها نه تنها لغو نشد که دهها تحریم جدید
 
نیز به تحریمهای قبلی اضافه شد؛ پول نفت همچنان در بانکهای خارجی بلوکه شد و ارتباطات بانکی نیز برقرار نشد
 
به گونه ای که محمد جواد ظریف در مهر 96 اقرار کرد که ما نمیتوانیم حتی یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم. 17
 
کار به آنجا رسید که حسن روحانی که طرفدار سرسخت مذاکره با شیطان بزرگ بود، در آبان 1396 ، مذاکره با آمریکا
 
را "دیوانگی" خواند! 18
 
و این سرانجام محتوم دولتی است که حاضر نشد به هشدارها و تذکرات مکرر رهبری نظام، توجه کند.
 
پی نوشتها:
 
1 . تلکس خبرگزاری جمهوری اسلامی. 7 فروردین 1379
 
2 . موسسه فرهنگی قدر ولایت. "مذاکره با آمریکا؟! ماهیت و عملکرد آمریکا". تهران: موسسه فرهنگی
 
قدر ولایت. 1374 . ص 63 – 62
 
3 . همان. ص 64
 
4 . سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح. " رابطه و مذاکره با آمریکا از
 
دیدگاه مقام معظم رهبری ". تهران: انتشارات دفاع، 1382 . ص 119
 
5 . محمد تقی کرامتی. وسوسه شیطان بزرگ." وسوسه شیطان بزرگ؛ جریان شناسی فعالان رابطه با
 
آمریکا؛ از دولت موقت تا دولت اصلاحات ". قم: همای غدیر، 1383 . ص 222
 
6 . رابطه و مذاکره با آمریکا از دیدگاه مقام معظم رهبری. ص 8
 
7 . روزنامه کیهان. 2 خرداد 1381
 
8 . محمد تقی کرامتی. وسوسه شیطان بزرگ. ص 250
 
9 . روزنامه جمهوری اسلامی. 13 اردیبهشت 1369
 
10 . روزنامه کیهان. 7 خرداد 1384
 
11 . روزنامه جمهوری اسلامی. 14 آبان 1369
 
12 روزنامه سلام. . 13 آبان 1372
 
13 . محمد تقی کرامتی. وسوسه شیطان بزرگ. ص 359 – 358
 
14 . همان. ص 361
 
و نیز: رابطه و مذاکره با آمریکا از دیدگاه مقام معظم رهبری. ص 65
 
15 . مؤسسه فرهنگی قدر ولایت. مذاکره با آمریکا؟! ماهیت و عملکرد آمریکا. ص 64
 
16 . روزنامه جمهوری اسلامی. 13 اردیبهشت 1369
 
17 . خبرگزاری آریا. 17 مهر 1396 و نیز: سایت خبر فارسی. 17 مهر 1396
 
18 . سایت جهان نیوز. 8 آبان 1396 و نیز: سایت بازتاب. 10 آبان 1396
 
توافقات هستهای
 
پس از روی کار آمدن دولت یازدهم در تابستان 1392 ، مذاکرات هستهای به همان کسانی سپرده شد که طی سالهای
 
1382 الی 1384 ، مذاکرات را بر عهده داشتند؛ یعنی تیم آقای حسن روحانی، محمد جواد ظریف و دوستانشان. این
 
همان تیمی است که مورد حمایت کامل آقای هاشمی رفسنجانی قرار داشت. این تیم طی سالهای 82 الی 84 ،
 
چندین دور مذاکره با طرف های غربی انجام دادند که نتایج آنها در قالب بیانیه سعدآباد در تاریخ 30 مهر 1382 ،
 
تفاهم نامه بروکسل در تاریخ 4 اسفند 1382 و تفاهم نامه پاریس در تاریخ 24 آبان 1383 ، منتشر گردید. 1
 
طی این سالها، با شعار "اعتماد سازی"، اغلب فعالیت ها و تأسیسات هستهای کشور به حالت تعلیق درآمد و عملاً
 
تعطیل گردید. تیم مذاکره کننده ایرانی به همه درخواست های زورگویانه و زیاده خواهانه طرف های غربی تن در داد
 
و همه تعهدات خود را به اعتراف آژانس بین المللی انرژی اتمی، انجام داد. در مقابل، چند تعهد اندک و ناچیزی که از
 
سوی کشورهای غربی داده شده بود، هیچ کدام عملی نشد. غربیها که عقب نشینی های پی در پی تیم ایرانی را دیده
 
بودند، آنچنان وقیح و گستاخ شدند که از ایران خواستند تا همه اجزای تأسیسات هستهای خود را از هم جدا و سپس
 
آن را نابود سازد. 2
 
سردار دکتر یدالله جوانی، طی مصاحبه ای در مورد وادادگی و عقب نشینی های تیم مذاکره کننده در دولت خاتمی
 
در مذاکراتی که آغاز آن در سعدآباد و پایان آن « : یعنی همان تیم حسن روحانی و محمد جواد ظریف ، اظهار میدارد
 
در پاریس بود، یک واقعیت تلخ خودنمایی کرد و آن عقب نشینی گام به گام گروه مذاکره کننده هستهایایران در برابر
 
تهدیدات آمریکا و اروپاییها بود. البته این نوع عقب نشینی در ظاهر با هدف اعتماد سازی و شفاف سازی فعالیتهای
 
صلح آمیز هستهای کشورمان بود، لکن در واقع ناشی از تفکر و روحیه وادادگی حاکم بر جریان اصلاحات، در برابر غرب
 
بود. کسانی که مدیریت اصلی جبهه دوم خرداد و اصلاحات را در دست داشتند، براین باور بوده و هستند که باید در
 
برابر غرب انعطاف داشت و برای درگیر نشدن و تنش زدایی، این جمهوری اسلامی است که باید در سیاستها و خط
 
مشیهای خود تجدید نظر کند. نتیجه این وادادگی و عقب نشینی گام به گام، متوقف شدن کلیه فعالیتهای هستهای
 
». ایران شد 3
 
ما نگذاشتیم پرونده هستهای کشور « : اما آقای حسن روحانی در دفاع از عملکرد تیم خود طی آن دو سال، میگوید
 
وارد شورای امنیت شود و در نتیجه نگذاشتیم قطعنامهای از سوی شورای امنیت علیه ما تصویب شود و تحریمی علیه
 
». ما شکل بگیرد 4
 
البته

نسخهٔ ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۱۵

حسن روحانی زاده ۲۱ آبان ۱۳۲۷ در یکی از روستاهای شهرستان سرخه استان سمنان، در خانواده فریدون، پسری متولد شد

که نام او را حسن گذاشتند. حسن روحانی، در خاطرات خود میگوید

نام خانوادگی ام تا جوانی، همانند نام خانوادگی پدرم، فریدون بود

پس از اتمام دوره دبستان، پدرش تصمیم میگیرد تا وی را به حوزه علمیه سمنان بفرستد. وی میگوید: شروع

تحصیل دروس دینی من به تابستان ۱۳۳۹  یعنی در سن ۱۲ سالگی  برمیگردد. مرداد و نیمه اول شهریور آن سال

نزد حجت الاسلام نظنزی، شرح امثله و بخشی از صرف میر را خواندم و اواخر شهریور با پدرم به سمنان رفتم... بنابراین،

در اواخر شهریور ۱۳۳۹ رسماً وارد حوزه علمیه سمنان شدم و دروس حوزوی را آغاز کردم سال بعد، پدرش او را به حوزه علمیه قم میبرد پدرم در اوایل شهریور « : ۱۳۴۰ به من گفت که آماده شو تا چند روز دیگر به قم برویم. پدر و مادرم وسایلی را برایم فراهم کردند که به همراه خودم به قم ببرم. لوازم زندگی من یک تشک، لحاف، مقداری لباس و ظروف و کتاب بود که همه آنها را در یک چادر شب بستم و آماده حرکت شدم. 3... در تابستان ۱۳۴۰ ». ، وارد حوزه علمیه قم شدم

در سال ۱۳۴۸ ، روحانی که دوره دبیرستان را به صورت متفرقه امتحان داده بود، تصمیم میگیرد که به دانشگاه برود در « :

تابستان ۱۳۴۸ در کنکور دانشگاه قبول شدم و در مهر آن سال، وارد دانشگاه تهران شدم. چون رفت و آمد بین تهران

و قم مشکل بود و وقت زیادی از من میگرفت، کم کم در سال ۱۳۴۹ حوزه علمیه قم را ترک کردم و در تهران ساکن

». شدم

یعنی جناب حسن روحانی فقط از سن ۱۲ سالگی و پایان دبستان، تا سن ۲۲ سالگی در حوزه علمیه درس خوانده

است.

علیرغم آنکه وی دروس "خارج" حوزه را نخوانده و به درجه اجتهاد نرسیده و هیچ یک از علما نیز اجتهاد وی را تأیید

نکرده اند، اما وی بعدها در مجلس خبرگان رهبری به عنوان مجتهد حضور پیدا میکند! جالب اینجا است که حتی در

» مکاسب « و » رسائل « سوابق او حضور فعال در درس خارج فقه و اصول نیز به چشم نمی خورد و طبق گفته خود تنها تا

که دروس سطح حوزه میباشد، درس خوانده است!

با این وجود، در سال ۱۳۵۸ و در انتخابات مجلس دوره اول، وی تحصیلات حوزوی خود را خارج فقه و اصول عنوان

میکند. اما در انتخابات مجلس دوم در سال ۱۳۶۳ ، تحصیلات حوزوی را خارج فقه و فلسفه ذکر میکند! و در انتخابات

دور سوم مجلس در سال ۱۳۶۷ ، مجدداً خارج فقه و اصول!

و این در حالی است که در کتاب سیاستمداران جوان، حسن روحانی در مورد تحصیلات حوزوی خود چنین میگوید:

». من در حوزه تا وقتی که رسیدم به رسائل و مکاسب درس خواندم. در واقع درس عالی "سطح" میشود «

وی در زمستان سال ۱۳۵۱ از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس میگیرد و بعد از اخذ لیسانس، به خدمت وظیفه

عمومی میرود.

بعد از اتمام دوره آموزشی، حسن فریدون به نیشابور منتقل میشود. وی درباره تداوم سخنرانی هایش در نیشابور

در مسجد جامع نیشابور، حجت الاسلام والمسلمین آقای موسوی امام جماعت بود، که علی القاعده هنوز « : میگوید

هم امام جماعت آنجاست. نزدیک ماه رمضان آن سال، جناب آقای موسوی به من پیشنهاد کرد که در مسجد جامع

سخنرانی کنم. پیشنهاد ایشان را برای ده شب آخر ماه رمضان پذیرفتم و آمادگی خود را اعلام کردم، هر چند

نمیدانستم که بعد از ایراد اولین سخنرانی آیا مانع من میشوند یا نه و آیا این کار مشکلی برای من به وجود خواهد

آورد یا نه؟ پس از اعلام موافقت، آقای موسوی دست به کار شد و اعلامیه ای را چاپ و منتشر کرد و از همان روزهای

اولیه ماه رمضان این اعلامیه در سطح شهر منتشر شد. در آن اعلامیه آمده بود: از شب نوزدهم تا شب آخر ماه مبارک

رمضان، جناب سروان فریدونی در مسجد جامع سخنرانی میکند...

برای مردم خیلی عجیب بود که که چطور یک افسر میخواهد در مسجد سخنرانی کند، به همین دلیل شب اول

سخنرانی که به مسجد رفتم، با انبوه کثیری از جمعیت رو به رو شدم که شاید بیشتر برای دیدن من آمده بودند. جالب

اینکه بسیاری از مقامات اداری و حتی نظامی و انتظامی هم به مسجد آمده بودند. البته در آن شب ها من با لباس

». شخصی )کت و شلوار( در مسجد سخنرانی میکردم و هر شب نیز جمعیت بیشتر میشد 15

عجبا! در زمانی که رژیم پهلوی به شدت جریانهای مذهبی مخالف حکومت را سرکوب میکرد، اما جناب سروان

فریدون، با خیال راحت و بدون مزاحمت ساواک و ضد اطلاعات ارتش، به سخنرانی علیه حکومت شاه مشغول میشود!

پس از ماه رمضان، فضای دیگری برای من گشوده شد و با جوانان و فرهنگیان بیشتری ارتباط پیدا کردم و به جز «

جلسات شب های جمعه، جلسه خصوصی دیگری هم به راه افتاد که سیار بود و در خانه ها تشکیل میشد. آقای حمید

رضا ترقی ]از اعضای جمعیت مؤتلفه[ یکی از کسانی بود که در این جلسه خصوصی شرکت میکرد... کم کم مأمورین

نسبت به این جلسه خصوصی حساس شده بودند که ناچار شدیم بعد از چند ماه فعالیت، آن را تعطیل کنیم. ولی

ساواک اعضای آن جلسه را زیر نظر داشت و بالاخره بعد از چند ماه، چند نفر از اعضای آن جلسه از جمله آقای حمید

». ترقی را دستگیر کردند 16

چگونه است که اعضای شرکت کننده در این جلسات توسط ساواک دستگیر میشوند، اما سخنران این جلسات یعنی

جناب حسن روحانی، از دستگیری معاف میشود؟!

وی بعد از پایان دوره خدمت، در تابستان 1353 به تهران برمیگردد

وی در مورد فعالیت هایش میگوید 1353 تا 1356 ، سالی دو سه بار به رفسنجان

میرفتم. دعوت کننده و میزبان من در رفسنجان آقای شیخ عباس پورمحمدی بود که از روحانیان بسیار شریف، فعال،

متواضع، مردمدار و انقلابی به شمار میرفت... معمولاً منبرهای من در شهرستان ها و از جمله در رفسنجان از تعرض

مأموران شهربانی و ساواک مصون نبود. گاه به سراغ بانی مجلس، یعنی آقای پورمحمدی میرفتند و از ایشان تعهد

میخواستند که نگذارد من سخنرانی تند داشته باشم. گاه نیز نزد من می آمدند و می گفتند که منظور شما از بیان

فلان مطلب چیست و چرا این گونه مطالب را مطرح میکنید؟ من به آنها پاسخ میدادم که سخنان من جز بیان مفاهیم

دینی و اسلامی چیز دیگری نیست. با وجود این، مجالس کمتر به تعطیلی کشیده میشد و مزاحمت مأموران از حد

تهدید و یا گرفتن تعهد از بانی مجالس، تجاوز نمیکرد. 18

در سالهای 1353 تا 1357 ، عمده فعالیت من، سخنرانی های مذهبی، شرکت در جلسات روحانیت مبارز و دیگر جمع

های مربوط به نهضت اسلامی و سایر فعالیت های مربوط به انقلاب بود. عمده سخنرانی ها و منبرهای من در شهر

تهران به ویژه منطقه شرق و شمال و جنوب تهران بود... علاوه بر تهران، در شهرستان های اطراف تهران مانند دماوند،

کرج و گرمسار نیز برنامه سخنرانی زیاد داشتم. در سال 1356 در دهه سوم ماه محرم در آنجا سخنرانی داشتم. در

دهه دوم محرم سال 1356 ، بعد از ظهر ها در مسجد جامع کرج منبر میرفتم. 19

شخصیت هایی مانند آقای صدوقی و استاد مطهری و دکتر بهشتی هیچ گاه در سخنرانیها، حرفهای خیلی تند و داغ

نمیزدند، ولی در عین حال همگی با امام در تماس بودند و در طراحی و معماری ساختمان انقلاب، نقش زیادی داشتند

و از ارکان انقلاب به شمار میرفتند. 20

اصفهان یکی از شهرهایی بود که در سالهای 1355 و 1356 چند نوبت برای سخنرانی بدانجا رفتم... جمعاً سه نوبت

برای سخنرانی به اصفهان سفر کردم؛ یک بار در سال 1355 و دو بار هم در سال 1356 بود. 21

تلفن منزل ما در تهران کنترل میشد و هر از گاهی کسی زنگ میزد و سراغ من را میگرفت. به همسرم گفته بودم

هر کس زنگ زد و من را خواست، بگو هنوز از اصفهان نیامده است و معلوم نیست چه وقت به تهران میآید. به هر

حال پس از چند روز در نیمه شبی به منزل رفتم و تا چند روز از منزل خارج نشدم. تجربه نشان داده بود اگر بتوانیم

». از یک ماجرایی به سلامت عبور کنیم و چند هفته ای را بدون سر و صدا بگذرانیم، موضوع در ساواک بایگانی میشود 22

یکی دیگر از ماجراهای سخنرانی های من، مربوط به سخنرانی در مسجد جلیلی تهران میشود. فکر میکنم این «

برنامه در سال 1354 بود. در مسجد جلیلی، نماز جماعت به امامت آیت الله مهدوی کنی برگزار میشد. پس از اقامه

نماز ظهر و عصر، آقای طاهری خرم آبادی سخنرانی میکرد و بعد از وی من منبر میرفتم... بعد از روز 21 ماه رمضان

که آن روز، جمعیت فوق العاده بود و لحن سخنرانی من هم نسبتاً تند بود، فردای آن روز موقع ظهر که با ماشین

پیکان خودم عازم مسجد بودم، وقتی از میدان امام حسین به طرف میدان فردوسی رد شدم، یکی از مسجدی ها را

دیدم که با نگرانی دست تکان میدهد و من را صدا می زند. ماشین را فوراً به حاشیه خیابان هدایت کردم، جلو دوید

و گفت: حاج آقا زود دور بزن و برو! زیرا مأموران زیادی جلوی مسجد آمده اند و منتظر شما هستند. ضمناً آقای مهدوی

کنی را هم دستگیر کرده اند. من دور زدم و بعد یکی از دوستان را برای کسب خبر به مسجد فرستادم. او خبر آورد

که تعداد زیادی از مأموران برای دستگیری اطراف مسجد ایستاده اند و منتظر شما هستند. من دیگر به خانه نرفتم و

به منزل یکی از اقوام رفتم و از آنجا صاحبخانه با زبان سرخهای به خانمم گفت که نگران و منتظر من نباشد. در این

». ماجرا آیت الله مهدوی کنی بعد از دستگیری به شهرستان بوکان تبعید شد 23

ایشان همچنان به سخنرانی های ضد حکومتی خود در سالهای 55 و 56 نیز ادامه میدهد بدون آنکه از سوی شهربانی

پس از سخنرانی مسجد ارک در مجلس یادبود آیت الله سید « : و یا ساواک دستگیر شود! در این رابطه وی میگوید

مصطفی خمینی )ره( ]در تاریخ 8 آبان 1356 [، و به رغم تحت تعقیب بودن، در ماه محرم و صفر به برنامه سخنرانی

و منبر ادامه دادم. 24

در نیمه دوم سال 1356 که ممنوع المنبر شده بودم، سخنرانی من در مساجد و محافل مذهبی بسیار سخت شده بود؛

گرچه گاهی با نام اسلامی و جعفری و اسامی دیگر سخنرانی میکردم. مثلاً شهید دکتر مفتح برای ده شب سخنرانی

در مسجد قبا من را دعوت کرده بود و من هم قول داده بودم و مسئولان مسجد قبا نیز برنامه سخنرانی را اعلام کرده

بودند، ولی مأموران کلانتری محل به استناد اینکه من ممنوع المنبر هستم، مانع شدند. 25

اگر واقعاً ساواک و شهربانی به دنبال دستگیری وی بودند، این بهترین فرصت بود تا بگذارند وی به مسجد بیاید و

با اینکه ممنوع المنبر بودم، ولی کم و بیش در « : همانجا او را دستگیر کنند. حسن روحانی در جای دیگر میگوید

برخی مساجد با نام های مختلف سخنرانی میکردم. از جمله در همین مسجد ارک به مناسبت فوت حجت الاسلام

والمسلمین حاج شیخ ابوالقاسم ناطق نوری، پدر آقای علی اکبر ناطق نوری، در مجلس یادبودش که مجلس بسیار

». معظمی بود، سخنرانی کردم 26

این ادعای حسن روحانی صحت ندارد؛ زیرا طبق گزارش خیلی محرمانه ساواک به تاریخ 5 بهمن 1356 ، ساواک

سخنران این جلسه را دکتر روحانی ذکر میکند. لذا ادعای حسن روحانی مبنی بر اینکه با اسم دیگری در آنجا سخنرانی

کرده است، صحت ندارد. 27

با فرا رسیدن ماه محرم در آذر « : وی در جای دیگر میگوید 1356 ، با اینکه ممنوع المنبر بودم، چندین سخنرانی در

دهه اول محرم قول داده بودم. اولین سخنرانی در مسجد امیرالمؤمنین )ع( بود که صبح زود و پس از نماز صبح تشکیل

میشد که بیشتر مستمعان آن دانشجویان کوی دانشگاه تهران بودند. سخنرانی دوم در حسینیه زرگنده بود و پس از

آن در سرای دستمالچی بازار سخنرانی میکردم که تشکیل دهندگان آن افرادی مانند آقای حاج محمود مانیان و آقای

فروهر بودند. سخنرانی بعدی در همان بازار در سرای دیگری نزدیک سرای دستمالچی بود. جمعاً صبحها چهار سخنرانی

داشتم. بعد از ظهر ها هم در قلهک منبر میرفتم و شب ها هم چند سخنرانی داشتم که در منطقه تهران نو، نارمک و

». تهرانپارس بود که تقریباً حدود ساعت دوازده شب پایان می یافت 28

جناب حسن روحانی در آن ایام، در هر روز هشت سخنرانی میکرده و باز هم ادعا میکند که ممنوع المنبر بوده است!

به رغم احضار در اواخر اسفند « : روحانی در جای دیگر میگوید 1356 و تذکر اکید ساواک در مورد ممنوع المنبر بودن،

در فروردین 1357 ، برای سخنرانی به یزد و بندرعباس رفتم، ولی پس از سخنرانی در منزل آیت الله صدوقی )ره( و در

پی حوادث یزد، به ناچار مخفیانه به سوی تهران بازگشتم. 29

در نیمه دوم فروردین 57 ». نیز چند بار مأمورین برای دستگیری من به درب منزل ما آمده بودند

برای اینکه علت دستگیر نشدن جناب روحانی علی رغم سخنرانی های تند علیه حکومت شاه را درک کنیم، به یک

گزارش ساواک مربوط به تاریخ 18 مهر 1356 باید توجه کرد که در آن گفته شده که دکتر حسن روحانی به دعوت

حاج قاسم دخیلی برای ده شب سخنرانی به قم آمده است. در بخش دیگری از همین گزارش گفته شده که حاج قاسم

دخیلی با کسب اجازه قبلی از شهربانی و ساواک قم، مبادرت به دعوت دکتر حسن روحانی به قم نموده است.

در یک گزارش خیلی محرمانه ساواک به تاریخ 4 بهمن 1356 حاج فضل اله پهلوان که اداره کننده « : نیز چنین آمده

هیأت سمنانی های مقیم مرکز میباشد، اظهار می داشت در دهه دوم محرم از شیخ حسن روحانی دعوت به عمل آمد

که به منبر برود. وی در ضمن سخنرانیش تجلیل فراوان از خمینی نمود و به کمونیستها حمله کرد. پهلوان که وضع

را چنین میبیند، به روحانی میگوید که تند صحبت نکند و نام خمینی را نبرد اما روحانی میگوید نترس چیزی

». نیست. در خاتمه حاجی پهلوان اضافه نمود دستگاه به روحانی دستور داده بود که از خمینی تعریف کند

در فروردین 1357 ، حسن روحانی تصمیم به ترک کشور و ادامه تحصیل در انگلستان میگیرد. وی در خاطرات خود

در گفتگو با آقای مطهری به ایشان گفتم که در حال حاضر وضع این گونه است که تقریباً در هیچ جا « : میگوید

نمیتوانم برنامه سخنرانی یا فعالیتی داشته باشم و بی تردید به زودی دستگیر میشوم و به سبب فرارها و پرونده هایی

که در ساواک دارم، ممکن است دوره زندان من طولانی باشد. مرحوم آقای مطهری فرمودند: از نظر من، شما دو راه

پیش رو دارید. یکی اینکه به تحصیلات دانشگاهی خود تا دریافت دکترا ادامه دهید. دیگر اینکه برای چند سالی به

حوزه علمیه قم برگردید و دروس حوزوی خود را تکمیل کنید. به ایشان گفتم: ادامه تحصیلات دانشگاهی یا حوزوی

در داخل کشور در شرایط فعلی شاید امکان پذیر نباشد، مگر اینکه برای مدتی به خارج از کشور بروم و تحصیلات

دانشگاهی را آنجا به اتمام برسانم و برگردم. در نهایت، توصیه مرحوم مطهری، سفر به خارج برای ادامه تحصیلات

دانشگاهی بود. 37

پس از مهیا شدن مقدمات سفر، در اوایل اردیبهشت 1357 ، صبح زود با لباس شخصی عازم فرودگاه شدم. ساواک من

را به نام حسن روحانی می شناخت و ظاهراً نمیدانست که نام خانوادگی من در شناسنامه فریدون است. به همین

دلیل و یا به دلیل ناهماهنگی در بخش های مختلف امنیتی، بدون هیچ مشکلی از گیت فرودگاه عبور کردم و سوار

هواپیما شدم. از عجایب اینکه بسیاری از اطلاعات و حقایق بر دستگاه عریض و طویل ساواک آن زمان پوشیده بود و

از همین ناآگاهی و ضعف اطلاعاتی بود که بسیاری از دوستان استفاده میکردند و من هم توانستم بدون مشکل از

». کشور خارج شوم 38

حسن روحانی در کتاب خاطرات خود ادعا کرده بود که ساواک در اسفند 1356 وی را احضار و به او تذکر داده اند.

اگر ساواک او را احضار کرده یعنی مشخصات و تلفن و آدرس او را داشته، پس چگونه میتوان قبول کرد که وی بدون

شناسایی شدن، با همان پاسپورت خودش از فرودگاه خارج شده است؟! به راستی آیا این سفر بدون هماهنگی با ساواک

بوده است؟!

آن گونه که روحانی در خاطراتش میگوید، از اردیبهشت تا شهریور 57 ، مشغول یادگیری زبان انگلیسی در آموزشگاه

زبان بوده و چند ماه پس از آن را نیز در مراسم و تشکل های مختلف دانشجویی مشغول سخنرانی بوده است و اساساً

هیچ وقت فراغتی برای حضور در دانشگاه و درس خواندن نداشته است. یعنی به اسم تحصیلات تکمیلی از کشور خارج

میشود، اما عملاً خبری از درس خواندن در کار نبوده است!

7 - سؤال مورد نظر ساواک، سیا و M.I.6

پس از آنکه امام خمینی در مهر 1357 از عراق به فرانسه میرود، حسن روحانی نیز مدتی بعد، از لندن به پاریس

میرود. در همین اثنا، مهندس بازرگان از تهران به پاریس میرود. روحانی در خاطرات خود از سفر مهندس بازرگان

روز یکشنبه « : به پاریس و دیدار با امام خمینی، چنین میگوید 30 مهر 1357 ، آقای بازرگان برای دیدار امام به نوفل

لوشاتو آمده بود. فکر میکنم آقای میناچی هم همراه وی بود. موقع غروب بود که به نوفل لوشاتو رسیده بودند و بعد

». از نماز مغرب و عشا در منزل مقابل )اندرونی( خدمت امام شرفیاب شدند 39

پیش از آن، بازرگان در مرداد 57 طی نامهای که به نجف فرستاده بود، از امام خمینی خواسته بود که یک هیئت سه

یا چهار نفره را که امام به آنها اعتماد دارد، معرفی نماید. وی در تاریخ 30 مهر 57 نیز که به اتفاق دکتر ابراهیم یزدی

در پاریس به دیدار امام رفته بودند، همین درخواست را مطرح میکند که امام خمینی پاسخی به آنها نمیدهد. 40

باید توجه داشت که این همان نکته مهمی بوده که هم ساواک و هم سازمان سیا و هم سازمان جاسوسی انگلیس، به

دنبال یافتن پاسخ آن بوده اند. پس از ماجرای مسموم کردن سید مصطفی خمینی  پسر ارشد امام  و به شهادت

رساندن وی، رژیم شاه و حامیانش امیدوار بودند تا نهضت اسلامی امام خمینی ادامه پیدا نکند و با رحلت امام، خیال

آنان آسوده شود. اما هنگامی که میبینند پس از شهادت فرزند امام، این نهضت اوج گرفت، در صدد بر میآیند تا با

شناسایی جانشینان احتمالی امام خمینی و حذف فیزیکی آنان، انقلاب را ابتر کنند. لذا به نظر می رسد شناسائی سه

یا چهار نفر شخصیت اصلی مورد اعتماد امام در داخل کشور، که از سوی بازرگان دنبال میشود، به همین منظور بوده

تا با از میان برداشتن آنها، بتوانند جلوی انقلاب را بگیرند و یا ضربه اساسی به آن وارد کنند. با توجه به ارتباطات ویژه

مهندس بازرگان با حکومت شاه )در این رابطه به مصاحبه های وی در شهریور 57 با مسئولین ساواک مراجعه شود( 41

و برخی عناصر سیا و هم چنین ارتباطات سابقه دار دکتر یزدی با مأمورین سیا، میتوان حدس زد که مهندس بازرگان،

احتمالاً این مأموریت را از طرف ساواک  و به صورت غیر مستقیم از طرف سازمان سیا  بر عهده داشته است. امام

خمینی نیز که گویا به این درخواست وی شک برده بود، از پاسخ دادن به آن اجتناب میکند. به این ترتیب، مهندس

بازرگان در مأموریت خود برای شناسایی افراد مورد اعتماد امام خمینی، شکست می خورد. اما حدود دو هفته بعد،

صبح یکشنبه « : حسن روحانی در دیدار با امام خمینی، سؤال مشابهی را مطرح میکند. وی در این رابطه میگوید 14

آبان 1357 ]برای چهارمین دفعه[ از پاریس به نوفل لوشاتو آمدیم. حدود ساعت نه صبح خدمت امام رسیدم. مقداری

پول به عنوان سهم امام بود که خدمت امام تقدیم کردم و سپس خدمت ایشان مسئله ای را مطرح کردم که گفتن آن

برای من سخت و تلخ بود و به سختی خودم را راضی کردم که مطرح کنم. عرض کردم امروزه حرکت انقلاب و هدایت

مردم و امید ملت ایران به جنابعالی است. نقش جنابعالی برای دوست و دشمن روشن است. ولی اگر خدای ناکرده برای

جنابعالی حادثه ای پیش بیاید، وضع انقلاب و نهضت اسلامی چه میشود؟ " اَفَاِن ماتَ اَو قُتِل " برای شما هم هست.

اگر صلاح میدانید، به نحوی فردی را به عنوان جانشین خودتان معرفی کنید که اگر خدای ناکرده حادثه ای پیش

آمد، به انقلاب لطمه جبران ناپذیری وارد نشود. بعد اضافه کردم، مثلاً از جنابعالی سؤال کنیم راجع به احتیاطات شما

در مسائل فقهی، به چه کسی مراجعه کنیم که پاسخ جنابعالی به این سؤال میتواند تا حدی راهگشای مسئله باشد.

امام فرمودند: نیازی نیست. بعد به من نگاه کردند و فرمودند: نگران این گونه مسائل نباشید. اگر حادثه ای رخ داد،

». مردم خودشان میدانند که چه باید بکنند و چه کسی را باید انتخاب کنند 42

امام خمینی همان طور که به سؤال مهندس بازرگان جواب ندادند، از پاسخ به سؤال جناب حسن روحانی نیز خودداری

کردند. حال این سؤال پیش میآید که چه کسی و یا کسانی، انجام این کار را از آقای روحانی خواسته بودند؟

پی نوشتها:

1 . حسن روحانی. " خاطرات حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی. جلد اول ". تهران: مرکز اسناد انقلاب

اسلامی، 1388 . ص 25

2 . همان. ص 61 و 62

3 . همان. ص 85

4 . همان. ص 91

5 . همان. ص 325

6 . همان. ص 327

7 . همان. ص 327

8 . همان. ص 328

9 . هفته نامه 9 دی. 22 مهر 1396 . ص 6

10 . علیرضا صلواتی. " سیاستمداران جوان ". تهران: اطلاعات، 1394 . ص 236

11 . خاطرات حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی. جلد اول. ص 353

12 . همان. ص 371

13 . همان. ص 373 – 372

14 . سایت انتخاب. 13 اردیبهشت 1391 و نیز: سایت پایتخت ما. 16 بهمن 1395

15 . خاطرات حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی. جلد اول. ص 379

16 . همان. ص 380

17 . همان. ص 378

18 . همان. ص 391 – 390

19 . همان. ص 388 – 387

20 . همان. ص 393

21 . همان. ص 395

22 . همان. ص 402

23 . همان. ص 403 – 402

24 . همان. ص 433

25 . همان. ص 404

26 . همان. ص 422

27 . همان. ص 755

28 . همان. ص 423

29 . همان. ص 433

30 . همان. ص 434

31 . همان. ص 709 – 708

32 . همان. ص 754

33 . همان. ص 287

34 . همان. ص 748

35 همان. ص . 765

36 . همان. ص 773

37 . همان. ص 434

38 . همان. ص 438

39 . همان. ص 467

40 . غلامرضا نجاتی. " شصت سال خدمت و مقاومت. خاطرات مهندس مهدی بازرگان. جلد دوم ". تهران: مؤسسه خدمات

فرهنگی رسا، 1377 . ص 255

41 . وزارت اطلاعات." فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک و آمریکا ". تهران: روابط عمومی وزارت اطلاعات،

1368 . ص 116 ، 118 و 120

42 . خاطرات حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی. جلد اول. ص 472

بخش دوم: پس از پیروزی انقلاب اسلامی

1 - ادعای داشتن مدرک دکترا در سال 1358

یکی از نکات جالب در سوابق جناب آقای روحانی، آن است که ایشان از عنوان "دکتر حسن روحانی"، در پنج دوره

نمایندگی مجلس شورای اسلامی استفاده کرده است. یعنی از سال 1358 تا سال 1374 در حالی خود را با عنوان "

دکتر " کاندیدای مجلس میکند، که مدرک تحصیلی وی " لیسانس " بوده و تا سال 1378 نیز همچنان از عنوان

جعلی "دکتر" استفاده میکرده است! روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ 19 اسفند 1358 و در مقدمه مصاحبهای با

حسن روحانی در سال « : حسن روحانی مدعی شد 58 از دانشگاه لندن .» در رشته جامعهشناسی حقوقی دکترا گرفت

بعد از این گفتگو، نام وی در لیست انتخاباتی 19 ، 21 و 22 اسفند 1358 حزب جمهوری اسلامی، برای انتخابات

تغییر ») دکتر حسن فریدون )روحانی « به ») حسن فریدون )روحانی « مجلس اول، برخلاف یکم تا هجدهم اسفند، از

یافت. بعلاوه براساس مدارک ثبتشده در معرفی نمایندگان مجلس اول، مندرج در سایت رسمی مجلس شورای

اسلامی، روحانی دارای مدرک دکترای حقوق معرفی شده بود. 1 همچنین در کتابی که در سال 1390 توسط مجلس

شورای اسلامی تحت عنوان " معرفی نمایندگان 8 دوره مجلس شورای اسلامی " منتشر شده است، تحصیلات

دانشگاهی حسن روحانی در مجلس دوم، دکترای حقوق قضایی عنوان شده، اما در مجلس سوم، تحصیلات وی فوق

لیسانس حقوق ذکر شده است! البته همه این عناوین جعلی بوده اند زیرا که حتی در مجلس سوم در سال 1367 ،

ایشان هنوز حتی دانشجوی فوق لیسانس نیز نبودند! جالب است که تصویر روزنامه رسمی مربوط به اعتبار نامه وی در

مجلس سوم نشان میدهد که در جلسه علنی چهارم مجلس سوم، از عنوان دکتر برای وی استفاده شده است! در

مجلس چهارم نیز تحصیلات وی دکترای حقوق قضایی و در مجلس پنجم، دکترای حقوق ذکر شده است. 2

جالب است که در سایت رسمی حسن روحانی، مدرک وی دکترای حقوق اساسی عنوان شده است نه حقوق قضایی! 3

یعنی وی در یک جا دارای مدرک دکترای جامعه شناسی حقوقی معرفی میشود، در جای دیگر دارای دکترای حقوق،

در جای دیگر دارای دکترای حقوق قضایی، و در جای دیگر دارای دکترای حقوق اساسی! به راستی این همه تناقض

گویی نشانه چیست؟!

هاشمی رفسنجانی نیز در یادداشت های روزانه خود، از ابتدای پیروزی انقلاب تا سال 1378 ، همه جا از وی با عنوان

دکتر روحانی یاد کرده است.

فاصله سال 1358 که ایشان خود را دکتر معرفی میکند، تا سال 1378 که مدرک دکترای خود را از انگلستان دریافت

میکند، به معنای آن است که ایشان به مدت بیست سال "جعل عنوان" کرده که یک جرم محسوب میشود و قابل

تعقیب قضایی است. همچنین از آنجا که ایشان از ناحیه این جعل عنوان دکتری، برای خود منافعی را کسب کرده

است، لذا عنوان " کلاهبرداری" نیز بر این عمل ایشان صدق میکند که این نیز یک جرم محسوب میشود و قابل

تعقیب قضایی میباشد.

به عنوان نمونه، حسن روحانی در تاریخ 31 فروردین 1365 ، در نامهای که درخواست تشویق پرسنل یگان های پدافند

هوایی را میکند، در زیر نامه چنین نوشته: مسئول ستاد کل پدافند کشور  دکتر حسن روحانی 4

یعنی در سال 65 که روحانی دارای مدرک تحصیلی لیسانس بوده، خود را دکتر معرفی میکرده و با این عنوان جعلی،

در یک پست مهم قرار گرفته و از مزایای عنوان دکتر در آن زمان استفاده میکرده که این یک مصداق بارز و آشکار

جعل عنوان میباشد. یعنی دستگاه قضایی میتواند حسن روحانی را به اتهام "جعل عنوان و کلاهبرداری"، مورد تعقیب

قضایی قرار داده و وی را محاکمه کند.

پی نوشتها:

1 . سایت اطلاعات روز. 24 آبان 1394

2 . هفته نامه 9 دی. 22 مهر 1396 . ص 6

3 . سایت روحانی. بخش زندگینامه

4 . صحیفه امام. جلد 20 . ص 35

2 - تحصیل در انگلستان

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حسن فریدون در سال 60 تصمیم میگیرد تا نام خانوادگی خود را به صورت رسمی

پس از انقلاب، زمانی که به عنوان نماینده مردم سمنان وارد مجلس شورای اسلامی دوره « : تغییر دهد. وی میگوید

اول شدم، مناسب دیدم نام خانوادگی خودم را در شناسنامه هم تغییر دهم و لذا در سال 1360 تقاضای تغییر فامیل

». کردم و نام خانوادگی روحانی به طور رسمی در شناسنامه من ثبت شد 1

اما حسن روحانی از سال 1369 که مشغول تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در انگلستان میشود، تا سال 1378

که مدرک دکترای خود را از انگلستان دریافت میکند، با نام حسن فریدون تحصیل کرده است! لذا در حالی که وی

مدعی است سال 1360 رسماً نام خانوادگی خود را از فریدون به روحانی تغییر داده، چگونه 18 سال بعد، یعنی در

سال 1378 ، مدرک دکترای خود را با نام حسن فریدون دریافت میکند؟! آیا این موضوع نشان دهنده آن نیست که

ایشان علاوه بر داشتن پاسپورتی با نام حسن روحانی، احتمالاً دارای پاسپورتی با نام حسن فریدون نیز بوده است؟

اما چرا حسن روحانی برای ادامه تحصیل به انگلستان میرود و در دانشگاه های داخل کشور تحصیل نمیکند؟ پاسخ

آن کاملاً مشخص است. برای اینکه اگر در یکی از دانشگاه های داخل کشور ثبت نام میکرد، فوراً دست وی رو میشد

و معلوم میشد که وی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی هم به مردم و هم به مسئولین نظام جمهوری اسلامی دروغ

گفته و به طور جعلی خود را دکتر معرفی کرده است. لذا وی تصمیم میگیرد تا به صورت غیر علنی در انگلستان

تحصیل کند تا کسی متوجه این مسئله نشود.

نکته جالب دیگر آن که گرچه زمان تحصیل حسن روحانی در مقطع کارشناسی ارشد ظاهراً از سال 1369 تا 1375 و

مقطع دکترا از سال 1375 تا 1378 در دانشگاه کالدونین گلاسکوی انگلیس بوده، اما در هیچ یک از مصاحبه ها و

بیوگرافی های حسن روحانی، اشاره ای به زمان تحصیل وی در انگلستان نشده است!

علیرغم پنهان کاری جناب حسن روحانی، رویزین ادی، مسئول مطبوعاتی اداره روابط خارجی و بینالمللی دانشگاه

کالدونین گلاسگو، اظهار داشت که آقای حسن روحانی در تاریخ 13 نوامبر سال 1996 ( 22 آبان 1375 ( در دوره فوق

لیسانس و در ششم جولای 1999 ( 15 تیر 1378 ( در دوره دکترا از دانشگاه کلدونین گلاسگو فارغالتحصیل شده

است. 2

چرا حسن روحانی همواره سعی داشته تاریخ تحصیل خود در انگلیس را از مردم مخفی کند؟ پاسخ آن معلوم است؛

زیرا که اگر تاریخ تحصیل وی برای مردم مشخص میشد، از او می پرسیدند مگر شما مدرک دکترا نداشتید؟ پس برای

چه میخواستید دوباره برای کارشناسی ارشد تحصیل کنید؟! و به این ترتیب مسئله جعل عنوان دکترا توسط ایشان،

لو میرفت.

موضوع مهم دیگر اینکه حسن روحانی از سال 1369 تا سال 1378 و در حالیکه پستهای بسیار مهمی را در جمهوری

اسلامی در اختیار داشته، چگونه در انگلستان و در دانشگاه گلاسکو حاضر شده و موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد

و دکترا شده است؟ مسئولیتهای حسن روحانی در بازه زمانی سالهای 1369 تا 1378 عبارت بودند از:

1 . نماینده و نائب رئیس اول مجلس شورای اسلامی در دورههای سوم، چهارم و پنجم مجلس از سالهای 1367

تا 1379 .

2 . رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از سال 1371 تا 1379 .

3 . دبیر شورای عالی امنیت ملی از سال 1368 تا 1384 .

4 . مشاور امنیتی رئیس جمهور از سال 1368 تا 1384 .

5 . عضو و رئیس کمیسیون سیاسی و امنیتی مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال 1370 تا 1392 . 3

یعنی در طول دوران تحصیل، وی علاوه بر حضور بسیار پررنگ در مجلس شورای اسلامی بعنوان نائب رئیس مجلس

و رئیس کمیسیون سیاست خارجی، در عین حال مشاور امنیتی رئیس جمهور، نماینده رهبری در شورای عالی امنیت

ملی و دبیر این شورا و نیز عضو و رئیس کمیسیون سیاسی و امنیتی مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بوده و در عین

حال، هم زمان در دانشگاه کالدونین گلاسکوی انگلستان هم مشغول به تحصیل بوده است!!

یعنی تحصیل جناب حسن روحانی در خارج از کشور و با چنان مسئولیت هایی، کاملاً خلاف قانون و خلاف ضوابط

حفاظتی و خلاف ضوابط امنیت ملی بوده است.

نکته دیگر اینکه در این مدت که ایشان علاوه بر مسئولیتهای بسیار مهم و سنگین در ایران، در انگلستان هم تحصیل

میکردند، آیا در کلاسهای درس حضور مییافتند؟ آیا در حالیکه کارمندان عادی دولت برای ادامه تحصیل، به بهانه

عدم اخلال در انجام وظیفه، منع قانونی میشوند، حسن روحانی با داشتن بیش از پنج عنوان بسیار مهم حکومتی،

چگونه از وقت خود برای ادامه تحصیل استفاده کرده است؟! اگر واقعاً ایشان وظایفی را که بر عهده داشته، به خوبی

انجام میداده، قاعدتاً دیگر هیچ فرصت خالی نیز نداشته است، چه رسد به اینکه بخواهد هم زمان در خارج از کشور

نیز مشغول تحصیل شود!

و نکته مهم دیگر اینکه ترددهای حسن روحانی به انگلستان، با چه توجیهی صورت میپذیرفته است؟ پاسخ این سؤال

از دو حالت خارج نیست: 1 – این ترددها به صورت غیررسمی و پنهانی صورت میگرفته تا کسی از مسئولین جمهوری

اسلامی، از هدف وی از این سفرها مطلع نگردد. زیرا که وی خود را دکتر معرفی کرده بود و لذا عنوان کردن اینکه

برای گرفتن یک مدرک کارشناسی ارشد و دکترای دیگر  آن هم با داشتن مسئولیت های متعدد و مهم  به انگلستان

میرود، توجیهی نداشته است. در چنین حالتی، این مسئله کاملاً مغایر با ضوابط حفاظتی و امنیت ملی بوده، زیرا

سازمان اطلاعاتی انگلیس که از وضعیت مدرک تحصیلی حسن روحانی به خوبی اطلاع داشته، میتوانسته از این فرصت

استفاده کرده و با تهدید به افشاگری، وی را جلب همکاری نمایند. سوابق انگلیسی ها نیز نشان میدهد که تا کنون

بسیاری از افراد را با همین شیوه خریده اند. 2 – این ترددها با اطلاع رؤسای مجلس و رؤسای جمهور وقت از سال

69 تا 78 ، یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی، علی اکبر ناطق نوری و سید محمد خاتمی، صورت گرفته است. یعنی که این

افراد نیز از عنوان جعلی دکترای وی خبر داشتهاند، اما در برابر این جعل عنوان سکوت کرده و در واقع در این جرم، با

وی شریک بوده اند. اما از آنجا که هاشمی رفسنجانی در یادداشت های روزانه خود از سال 69 به بعد، هیچ اشاره ای

به ترددهای آقای روحانی به انگلستان برای ادامه تحصیل نمیکند، به احتمال زیاد این ترددها به صورت غیر رسمی و

به دور از چشم مسئولین صورت میگرفته است.

نکته مهم دیگر اینکه بر اساس تحقیقات خبرنگار روزنامه انگلیسی تلگراف، دانشجویان آن سالهای دانشگاه کالدونین

گلاسکو از وجود چنین دانشجویی اظهار بی اطلاعی کرده اند. 4

به راستی اگر این مطلب صحت داشته باشد، آنگاه باید پرسید که علت ترددهای مکرر آقای روحانی به انگلیس  که

به بهانه ادامه تحصیل صورت میگرفته  چه بوده است؟ ایشان اگر در دانشگاه حضور نمی یافته، پس در انگلستان چه

کار میکرده و با چه کسانی ملاقات میکرده است؟

پی نوشتها:

1 . خاطرات حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی. جلد اول. ص 288

2 . خبرگزاری ایسنا. 9 تیر 1392

3 . سایت رجا نیوز. 16 تیر 1394

4 . سایت رجا نیوز. 6 اردیبهشت 1396 و نیز: سایت قم نیوز. 9 اردیبهشت 1396

3 - ماجرای سرقت علمی در پایان نامه دکترا

یکی از مسائلی که در چند سال اخیر در مورد پایان نامه دکترای آقای حسن روحانی مطرح شده، بحث سرقت علمی

از کتب، مقالات و پایان نامههای افراد دیگر در این پایان نامه میباشد.

که از سایتهای خبری مطرح و معروف انگلیس است، در گزارشی که در سال » تلگراف « پایگاه اینترنتی 2013 منتشر

کرده، با اشاره به بررسی کارشناسان دانشگاه کالدونین گلاسکوی اسکاتلند که آقای روحانی مدرک دکترای خود را از

آن گرفته، نوشته است: "حسن روحانی بخشهایی از رساله دکترای خود را از روی کتاب محمدهاشم کمالی، رییس

مرکز بینالمللی مطالعات پیشرفته اسلامی، سرقت کرده است". بر طبق این گزارش، اعتراضات فراوانی در این زمینه

صورت گرفته و بسیاری از افراد خواستار لغو مدرک دکترای آقای روحانی شدهاند. به دنبال این اعتراضات بود که همان

ایام چارلز مکگی، سخنگوی دانشگاه کالدونین گلاسکو، از در دستور کار قرار گرفتن بررسی تقلب علمی در رساله

دکترای حسن روحانی خبر داد و اعلام کرد که این مسأله را به صورت جدی دنبال خواهد کرد . ولی بعدها مساله به

فراموشی سپرده شد. 1

بعد از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری در سال 1392 ، سوابق علمی او برای برخی مورد توجه و محل بررسی

قرار گرفت . بررسی خلاصه یک برگی رساله حسن فریدون که در سایت دانشگاه کالدونین گلاسکو انتشار یافته بود و

علامت سوال » محمد هاشم کمالی « شباهت بی بدیل چند خط از این خلاصه یک صفحه ای به پاراگرافی از کتاب

های بیشتری در باره پایان نامه حسن روحانی ایجاد کرد .2

برای بررسی مسئله سرقت علمی در پایان نامه دکترای آقای حسن روحانی، یک گروه پژوهشی در این رابطه تشکیل

شد. کیوان ابراهیمی، دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه آیوای آمریکا، در نشست بررسی گزارش ملی گروه حقیقتیاب

دانشجویان داخل و خارج ایران، به صورت ویدئو پروژکتور درمورد اینکه چرا در روزهای نزدیک به انتخابات، مدرک

اصلاً خوشحال نیستیم که سرقت علمی آقای روحانی اثبات شد، چون « : دکترای آقای روحانی بررسی شد، تصریح کرد

ایشان الان نماد کشور ایران در خارج از دید ملتها و دولتها هستند . دوست داشتیم با فعالیتی که انجام میدهیم

شبهات مدرک دکترای آقای روحانی برطرف شود، اما چیزی که به آن رسیدیم، عکس آن بود. مسئله دیگر این است

که آقای روحانی با این کار خود دارد آبروی ایران را میبرد. اگرهم ما این کار را انجام نمیدادیم، دیر یا زود این مسئله

نمایان میشد. حوزه تأثیری که این کار آقای روحانی دارد، با کار یک استاد ساده دانشگاه فرق میکند. امانتی که از

ملت دست رئیسجمهور است، بسیار مهم است . فارغ از هر جناحبندی سیاسی، اخلاق علمی و انسانی حکم میکند

که با قضیه منکر علمیبرخورد شود . بدتر از بی اخلاقی عملی اتفاقافتاده، این است که ایشان در لباس اجتهاد این کار

را انجام داده است. بسیاری بحث سرقت علمی را حرام میدانند و ایشان مرتکب این عمل شده است... به ما خبر رسید

در ایران موجود است، اما وقتی به آن مراجعه کردیم، » ایران داک « که تز کارشناسی ارشد آقای روحانی در مؤسسه

دیدیم به جای فایل تز ایشان، فایل دیگری قرار گرفته است . متن تز دکترای آقای روحانی را نیز با مشقت پیدا کردیم

». و امروز توانستیم به نتیجه قطعی برسیم که سرقت علمی در تز ایشان اتفاق افتاده است

ما در « : وی با تأکید بر اینکه آقای روحانی حتی از کتاب شهید مطهری نیز سرقت علمیکرده است، اظهار داشت

بررسی خود تنها تا فصل 4 رساله ایشان اکتفا کردیم، چون مسئله سرقت علمیبرای ما محرز شده است. بیش از 70

درصد ترجمه فصل 4 تز دکترای آقای روحانی  که از روی کتاب آیت الله کلانتری کپی برداری شده ، توسط یک

فرد پاکستانیالاصل و ساکن نیویورک به نام شیخ محمد سرور که ترجمه قرآن انجام میدهد، ترجمه شده است . من

شخصاً با این فرد پاکستانی صحبت کردم. این فرد اصلاً نمیدانسته متنی که ترجمه کرده، برای آقای کلانتری بوده

». است 3

تیم پروژه به کمک نرمافزار سرقتیاب، به مقالهای انگلیسی دارای همپوشانی بسیار بالا با متن فصل 4 رساله آقای

روحانی در وبسایتی به نام The Islamic Seminary دست یافت .

است. طبق اظهار » شیخ محمد سرور « با پیگیریهای بیشتر معلوم شد این پایگاه اسلامی متعلق به عالمی شیعی به نام

صریح ایشان طی تماس با تیم پروژه، پیش از برگزاری کنفرانس سران کشورهای اسلامی در تهران، متنی به زبان

فارسی توسط آقای کمال خرازی به ایشان داده شده و از ایشان خواسته شده برای استفاده در این کنفرانس، به انگلیسی

ترجمه شود. این امر توسط شیخ سرور انجام شده اما سال بعد از آن، قسمت اعظم این ترجمه )بیش از 70 درصد آن(

از تز دکترای آقای حسن روحانی سر در آورده و در قالب یکی از فصل های پایان نامه به دانشگاه اسکاتلندی تحویل

شده است. 4

کیوان ابراهیمی طی سخنان دیگری در سال 96 ، در مورد گزارش نهایی پروژه ارزیابی اصالت رساله دکترای حسن

در رساله دکترای حسن روحانی، از دهها کتاب و مقاله مختلف، سرقت کلمه به کلمه یا موزائیکی انجام « : روحانی گفت

شده و به برخی از منابع ارجاع داده و به مابقی هیچ گونه ارجاعی ندادهاند؛ کتابها و مقالاتی از آیتالله علیاکبر

کلانتری، ضیاءالدین سردار، نوئل کالسون، حمید عنایت، وائل حلاق، سید ابوالاعلی مودودی، پاتریک بنرمن، هاشم

کمالی، ویلیام مونتگمری وات، از جمله پرتکرارترین قربانیان این سرقت کم سابقهاند .

در حالی که در محیط آکادمیک کشورهای غربی حتی یک صفحه سرقت علمی در کل متن یک رساله چند صد

صفحهای میتواند منجر به رد آن و پس گرفتن مدرک تحصیلی گردد، در ابتدای امر، درصد بسیار بالای سرقت علمی

در چکیده و معرفی رساله حسن روحانی، حیرتانگیز بود. بسیاری از متون، پاراگرافها و صفحات این رساله به صورت

مستقیم و با کمترین تغییرات از روی مراجع، کتب و مقالات که پیش از سال 1998 چاپ شده بودند، کپی غیرمجاز

شده بود. با ورود به فصول بعدی، درصد سرقتهای علمی نه تنها کمتر نشد بلکه شاهد افزایشی خیرهکننده در فصل

4 به میزان 75 الی 85 درصد بودیم. فصل 4 رساله آقای روحانی با عنوان " احکام ثانویه " مستقیماً ترجمه شده کتابی

نوشته آیتالله علیاکبر کلانتری است. » حکم ثانوی در تشریع اسلامی « فارسی با عنوان

شایان ذکر است که نه در مراجع فصل 4 و نه در کتابنامه، آقای حسن روحانی هیچ گونه ارجاعی به این کتاب و به

این نویسنده نداده اند. با شواهدی که از سرقت بزرگ و فاحش فصل 4 رساله دکترای آقای روحانی به دست آمده،

حال با قطعیت میتوان گفت که این رساله دکترا بنا به تمامی معیارها، به طور کامل مردود و متقلبانه است . ما با

تقدیم مدارک و مستندات، خواهان ورود هر چه سریعتر مراجع رسمی از جمله وزارت علوم، دانشگاهها و مراکز آموزش

عالی، مجلس شورای اسلامی و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، شورای نگهبان قانون اساسی و شورای عالی

انقلاب فرهنگی به موضوع بوده تا با اثبات بیچون و چرای وقوع سرقت علمی در رساله دکترای آقای حسن روحانی،

عنوان و مزایای دکتری از ایشان خلع شده، ضررهای مادی و معنوی قربانیان این سرقت به خصوص محققین ایرانی و

مسلمان جبران، از دانشگاه کلدونین گلاسکو و دولت انگلستان بازخواست و از صدمه بیشتر به آبروی ملی و دانشگاهی

». ایران جلوگیری شود 5

نتایج بررسی اصالت متن رساله دکتری آقای حسن روحانی بدین شرح میباشد: چکیده و مقدمه، 39 درصد سرقت

علمی، فصل اول 39 درصد، فصل دوم 43 درصد، فصل سوم 40 درصد و فصل چهارم 82 درصد سرقت علمی داشته

است. 6

در پی مطرح شدن این موضوع، آیتالله علیاکبر کلانتری، نماینده استان فارس در مجلس خبرگان رهبری، طی

من در تحقیقات اولیه و « : مصاحبه ای درباره سرقت علمی رساله دکتری حسن روحانی از کتاب وی، اظهار داشت

همچنین هنگامی که با برخی اساتید زبان همچون آقای جلال رحیمیان، متن انگلیسی را بررسی کردیم، متوجه شدم

درصد بالایی از فصل 4 کپی شده از کتاب بنده است. نام کتاب این حقیر » حکم ثانوی « رساله علمی وی تحت عنوان

است و اگر این رساله متعلق به آقای روحانی باشد، این سرقت علمی صحت دارد. » حکم ثانوی در تشریع اسلامی «

». بنده نامهای به رئیس کمیسیون آموزش مجلس نوشتم و درخواست بررسی و پیگیری این موضوع را کردم

متن نامهایت الله کلانتری بدین شرح است :

احتراما برابر گزارشهای متعدد، تحقیقات گسترده جمعی از دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا، ثابت میکند بخشهای «

قابل توجهی از تز دکتری منسوب به رئیس جمهور محترم جناب آقای روحانی، با عنوان

THE FLEXIBILITY OF SHARIAH (ISLAMIC LAW) WITH REFERENCE TO THE IRANIAN EXPERIENCE

کپی شده از کتابهای دیگران از جمله کتاب حکم ثانوی در تشریع اسلامی، تالیف اینجانب است . برطبق این گزارشها،

حدود هشتاد درصد فصل چهارم این تز، از کتاب اینجانب کپی شده آن هم بدون ذکر ماخذ .

چنانچه مستحضرید این عمل، در تنافی آشکار با موازین اخلاقی، شرعی، حقوقی و علمی است. از آن کمیسیون محترم

تقاضا میشود با پیگیری عاجل این موضوع و بررسی دقیق آن، موجبات احقاق حق اینجانب را فراهم آورده و بدین

وسیله از تکرار این گونه رفتارهای نامتعارف جلوگیری نماید .

» علی اکبر کلانتری. نماینده مردم فارس در مجلس خبرگان رهبری 7

جمعی از استادان و دانشگاهیان دانشگاههای تهران نیز در نامهای پیرامون "مطرح شدن بحث سرقت علمیروحانی"

به اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی؛ وزیر علوم،

کمیسیون نظارت بر تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری و جامعه علمی و دانشگاهی کشور نوشتند: انتظار میرود جامعه

علمی و مراجع نظارتی، به طور مستقل و فارغ از اغراض سیاسی، به این موضوع رسیدگی کنند و اقدامات مقتضی را

انجام دهند . به استحضار میرساند که از سال « : در ابتدای این نامه آمده است 2013 میلادی، مقارن با انتخابات 1392

ریاست جمهوری در ایران، پایگاههای معتبر آکادمیک جهان، از وقوع یک سرقت علمی (plagiarism) در رسالۀ

دکتری آقای حسن فریدون )روحانی( پرده برداشتند و پایگاه تحلیلی تلگراف، مدعی شد که رئیس جمهور ایران از

پاسخ به این موضوع به آنان طفره رفته است . سند ،» دیدبان شفافیت و عدالت « اکنون که به همت سازمان مردمنهاد

نهایی تفحص در خصوص این اتهام، مشتمل بر 297 صفحه، منتشر و وقوع سرقت علمی از سوی وی و تخلف ایشان

از قانون مالکیت فکری (copy right) مطرح گردیده و همچنین مشخص شده که نامبرده، از سال 1359 بدون آن

که حائز مدرک دکتری باشد، مدعی شده که دارای دانشنامه و مدرک دکترای حقوق بوده است؛ به گونهای که نام وی

در آرشیو اطلاعات مربوط به نمایندگان دورۀ نخست مجلس شورای اسلامی در وبگاه مجلس با این عنوان درج گردیده

و انتظار میرود جامعه علمی و مراجع نظارتی، به طور مستقل و فارغ از اغراض سیاسی، به این موضوع رسیدگی کنند

و اقدامات مقتضی را انجام دهند . لذا ما استادان و دانشگاهیان دانشگاههای تهران، نظر به ریاست آقای حسن روحانی

بر شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان بالاترین نهاد علمی و فرهنگی کشور، ضمن اشعار به وظیفۀ ذاتی آن شورای

محترم و همچنین وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، به عنوان متولی صیانت از حریم دانش کشور، هشدار میدهیم که

اگر با قصور نهادهای مسئول و مراجع ذی ربط، این ذهنیت در محافل علمی متبادر شود که افراد میتوانند با سوء

استفاده از مدارک دانشگاهی غیرمعتبر، مناصب بالایی را تصاحب نمایند، موجی از ناامیدی و یاس در محافل علمی و

دانشجویی ایجاد خواهد کرد به گونهای که از این پس، تشویق و ترغیب دانشجویان به کار علمی اصیل و صحیح توسط

». اساتید و رعایت اخلاق علمی و پژوهشی و نیز احترام به قانون کپی رایت در دانشگاهها وجهی نخواهد یافت 8

آقای نصرالله پژمانفر، نماینده مشهد در مجلس شورای اسلامی نیز در تاریخ 17 خردادماه 96 طی نامهای به کمیسیون

آموزش مجلس شورای اسلامی، از این کمیسیون خواست تا سؤال از وزیر علوم پیرامون مسأله مدرک آقای حسن

روحانی را به اجرا درآورد . با توجه به رسانهای شدن این « : نماینده مردم مشهد و کلات طی این سؤال عنوان داشت

ادعا و هتک حیثیت علمی مقام ریاست جمهوری ایران در داخل و خارج کشور، وزارت علوم پاسخگو باشد تا کنون چه

اقداماتی برای راستی آزمایی برای این ادعاها و پاسخ به افکار عمومی انجام داده است؟ وی همچنین با اشاره به از

دسترس خارج شدن پایاننامه کارشناسی ارشد آقای روحانی از سایت ایران داک، خواستار پاسخگویی هرچه سریعتر

وزارت علوم به این اقدامات شد. پژمانفر با ارائه برخی مدارک و مستندات که حاکی ازاستفاده زیاد رساله مذکور از منابع

انگلیسی است، خواستار پاسخگویی وزارت علوم شدند. پژمانفر همچنین متذکر شد بررسیها نشان میدهد حدود 70

الی 80 درصد فصل 4 رساله آقای روحانی با عنوان )احکام ثانویه(، مستقیماً ترجمه شده از کتاب فارسی با عنوان

». )حکم ثانویه در تشریع اسلامی( نوشته علی اکبر کلانتری است 9

همچنین جمعی از اساتید دانشگاه شیراز با ارسال نامهای به کمیسیون اصل 90 مجلس، خواستار رسیدگی به پرونده

سرقت علمی پایان نامه دکترای حسن روحانی شدند . در بخشی از متن این نامه آمده است:

طی انجام تحقیقی دقیق با استفاده از ابزارهای رایانهای پیشرفته که برای یافتن سرقت علمی طراحی شدهاند و پس «

از آن، بررسی جزء به جزء توسط افراد متخصص، میتوان به وضوح دید که بخش گستردهای از پایان نامه منسوب به

جناب آقای روحانی، کپی برداری کلمه به کلمه بدون استناد به مرجع، از تحقیقات و تألیفات دیگران است. نمونه بسیار

بارز آن فصل چهارم و پنجم این رساله است که عمده مطالب آنها کپیبرداری و ترجمه کلمه به کلمه از کتاب تألیف

شده توسط آیت الله علی اکبر کلانتری )استاد دانشگاه شیراز( و مقالهای از آقای سید عباس صالحی و پایان نامه

دکترای یک استاد تانزانیایی است که هیچ استنادی به نویسندگان اصلی آنها نشده است.

لذا نظر به اصل 115 قانون اساسی و ماده 35 قانون ریاست جمهوری که شرط لازم برای شخص رئیس جمهور، حسن

سابقه، امانت، تقوا و اعتقاد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور است، و با توجه به آشکار شدن

تخلفات متعدد و تقلب و سرقت علمی فاحش توسط شخص آقای حسن روحانی و با توجه به برابری آحاد ملت ایران

در برابر قانون و خطرناکتر بودن چنین تخلفات مهمی از سوی شخصی که عهدهدار منصب ریاست جمهوری میگردد،

اعتراض شدید خود را نسبت به تأیید صلاحیت ایشان برای انتخابات ریاست جمهوری ابراز نموده و درخواست بررسی

فوری اسناد تخلف و صدور حکم لازم و تصمیمگیری مجدد در مورد ادامه تصدی پست ریاست جمهوری توسط ایشان

». را داریم 10

شاهین آخوندزاده، قائم مقام معاونت تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت نیز قبلاً با بیان اینکه سرقت پایان نامه و

مقالات، یک جرم است، اظهار داشته بود: بر اساس قانون، برای کسی که سرقت علمی میکند، مجازات زندان بین 6

ماه تا یک سال تعیین شده است... در سطح دنیا هم کمیتهای به نام COPE وجود دارد که در حقیقت کمیته اخلاقی

نشر در دنیا است. مجلات و دانشگاه ها عضو این کمیته میشوند و اگر هرگونه خطای علمی که اتفاق بیفتد را به این

کمیته گزارش میکنند و کمیته آن را بررسی میکند. 11

آنچه در نگاه کلی به وضوح به آن میرسیم این است که متنی که به عنوان پایان نامه توسط آقای حسن روحانی به

دانشگاه کالدونین گلاسکو تحویل داده شده است، یک گردآوری سارقانه از متون افرادی دیگر است که در آن از انواع

شیوه های متنوع تخلف و تقلب استفاده شده است. لذا در نگاه هر فرد دانشگاهی و غیر دانشگاهی منصفی این پایان

نامه نه تنها لایق مدرک دکترا نیست بلکه حائز مصادیق مجرمانه ای است که از آنها نمیتوان چشم پوشی کرد. 12

نکته مهم این است که اگر این مساله به شکل داخلی حل و تعیین تکلیف نشود، چه تضمینی است که دولت انگلیس

آن را به عنوان اهرم فشار بر قوه مجریه کشور استفاده نکرده و تهدید نکند که اگر فلان چیز به نحو مطلوب ما اتفاق

نیفتد، مدرک تحصیلی را ابطال و رئیس دولت را در سطح داخلی و بینالمللی با چالش مواجه میکنیم؟ 13

حال در اینجا بد نیست اشاره ای بکنیم به برخی موارد سرقت علمی که در کشورهای دیگر دنیا اتفاق افتاده است. باید

دید که مقامات آن کشورها چگونه با این مسئله برخورد کرده اند.

الف: در فروردین 1391 فاش شد که رئیس جمهور مجارستان، در پایان نامه دکترای خود مرتکب سرقت علمیشده

است. لذا ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان، در تاریخ 10 فروردین 1391 ، از پال اشمیت رئیس جمهور این کشور،

خواست تا به دنبال افشای تقلب در مدرک دکترای وی، در زمینه باقی ماندن در این سمت تجدید نظر کند.

کمیسیون تحقیق دانشگاه "زملوایز" در بوداپست نیز، در گزارشی اعلام کرد که پال اشمیت، مدرک دکترای خود را با

تقلب به دست آورده است. 14 سرانجام پال اشمیت، رئیس جمهور مجارستان، در پی رسواییاش در دزدی ادبی و کپی

کردن بخش زیادی از رساله دکترایش، از مقام خود استعفا کرد. اشمیت روز 14 فروردین 91 در جمع نمایندگان

پارلمان گفت: "براساس قانون اساسی، رئیس جمهور باید نماینده وحدت و یکپارچگی مردم مجارستان باشد. متأسفانه

من نماد انحراف شدم و احساس میکنم که وظیفه دارم از پست خود کنارهگیری کنم ."

بدین ترتیب دانشگاه زملوایز بوداپست، مدرک دکترای اشمیت را که در سال 1992 به وی اعطا کرده بود، لغو کرد .

این تصمیم پس از آن اتخاذ شد که مقامات دانشگاهی متوجه شدند که بیشتر مطالب رساله 200 صفحهای دکترای

اشمیت، از دو نویسنده دیگر کپی شده است .15

ب: یک نمونه دیگر از استعفای مقامات دولتی به دنبال افشای رسوایی دانشگاهی، در سال 2011 در کشور آلمان اتفاق

افتاد. تئودور گوتنبرگ وزیر دفاع آلمان، پس از افشای سرقت علمی در رساله دانشگاهی اش، مجبور به کناره گیری

از سمت خود شده بود. 16 دانشگاه بایروس چندی پیش از این استعفا اعلام کرده بود که رساله دکتری آقای گوتنبرگ

ایرادات جدی دارد که شائبه تقلب علمی را تقویت و اثبات میکند .

اواخر سال 2010 بود که مسأله تقلب گوتنبرگ وزیر دفاع آلمان، به جنجالی در این کشور تبدیل شد. گوتنبرگ

بخشهای زیادی از پایان نامه دکترای خود را بر مبنای متون دیگران بدون ذکر منبع تنظیم کرده بود. این در حالی

بود که از گوتنبرگ 39 ساله به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی صدراعظمی آلمان یاد میشد و وی جزو محبوبترین

افراد کابینه آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان بود . پایان نامه » سرقت علمی « این مسأله تا جایی پیش رفته بود که موضوع

دکترای او هفتهها در صدر اخبار قرار داشته و احزاب و گروههای مخالف دولت خواهان کناره گیری گوتنبرگ شده و

23 هزار استاد و محقق دانشگاه آلمان خواهان کناره گیری وزیر دفاع آلمان شده بودند . کمی قبل از استعفای گوتنبرگ،

هزاران دانشجوی دکترا و همین طور مقامهای برجسته علمی آلمان، در نامهای از صدراعظم آلمان خواسته بودند که

اقدامات لازم را در مقابله با این اقدام گوتنبرگ انجام دهد. 17

ج: در سال 2012 نیز ماجرای جنجالی دیگری در مورد کره جنوبی پیش آمد که دولت این کشور را به شدت با مشکل

مواجه کرد. در ماه می 2012 بود که دانشجویان و استادان دانشگاه کوکمین کره جنوبی، به جنبشی ضد تقلب پیوستند

که دو قانون گذار این کشور را هدف گرفته بود. ماه آوریل نیز سرانجام پس از آن که این دانشگاه اعلام کرد، مون

دسانگ در پایان نامه خود تقلب انجام داده است، وی مجبور به استعفا از حزب حاکم شد .

همان زمان سخنگوی یکی از احزاب مخالف دولت در این باره گفته بود: مردم عقیده دارند که مون به دلیل فریبکاری

و تقلب در پایان نامه خود، لیاقت قانونگذاری ندارد. سیاستمدارانی که دروغ میگویند، کپی کاری میکنند یا مردم را

فریب میدهند، نباید جزو مجلس سیاستگذاری باشند. 18

د: در کشور آمریکا نیز مونیکا کراولی، یکی از کسانی بود که به کپی کاری متهم شده بود. او توسط دونالد ترامپ برای

شورای امنیت ملی انتخاب شده بود و طبق تحقیقاتی که توسط رسانههای آمریکایی منتشر شد، او در پایان نامه

دکتری خود کپی کاری و سرقت علمیکرده بود. طبق گزارشی که رسانهها منتشر کرده بودند، دهها مورد کپی برداری

در این رساله انجام شده که تغییرات کمیروی آنها اعمال شده بود. 19

انتخاب وی به عنوان مدیر ارتباطات استراتژیک شورای امنیت ملی، از همان ابتدا تحت الشعاع اتهام سرقت ادبی به

به وی » پولیتیکو « و » سی ان ان « هنگام نگارش رساله دکتری قرار گرفت که به طور مکرر از سوی رسانه هایی چون

نسبت داده میشد. بالاخره مونیکا کراولی، گزینه دونالد ترامپ رئیس جمهوری منتخب آمریکا برای عهده دار شدن

سمت مشاور رسانه ای کاخ سفید، از تصمیم خود برای نپذیرفتن این عنوان خبر داد. وی با صدور بیانیه ای، در توضیح

انصراف خود گفت: بعد از تامل بسیار، تصمیم گرفتم همین جا در نیویورک به دنبال فرصت های دیگری باشم و به

همین دلیل از پذیرفتن منصب پیشنهادی در دولت آینده واشنگتن، امتناع میکنم. کراولی قرار بود به عنوان دستیار

مشاور امنیت ملی ترامپ، کار کند. » مایکل فلین « 20

البته تیم انتقالی ترامپ، اتهام سرقت ادبی را که به کراولی وارد شده بود رد یا تایید هم نکرد. اما کمی بعد، سایتی

موسوم به “پولیتیکو” نمونههای دیگری از سرقت ادبی در پایان نامه دکترای کراولی منتشر کرد. وی این پایان نامه را

در سال 2000 در دانشگاه کلمبیا با موضوع روابط دیپلماتیک میان آمریکا و چین نوشته بود. 21

ه: در یک نمونه دیگر، دانشگاه ادینبورگ هم چند سال پیش اعلام کرد که مدرک دکترای رابرت موگابه، رئیسجمهور

زیمباوه، که در سال 1984 اخذ شده، دچار شبهات جدی و یک تقلب علمی واضح است. به دنبال این رسوایی، مدرک

دکترای آقای موگابه در سال 2007 پس گرفته شد. 22

حال باید دید که مسئولین مجلس شورای اسلامی و دستگاه قضایی، نسبت به تخلف صورت گرفته توسط آقای حسن

روحانی، از حقوق ملت دفاع خواهند کرد یا نه؟

حجت الاسلام پژمانفر، نماینده مردم مشهد در مجلس، در تاریخ 28 آذر 96 من « : طی نطق پیش از دستور خود گفت

و جمعی از نمایندگان، تحقیق و تفحصی را در مورد مدرک تحصیلی آقای رئیسجمهور به هیأت رئیسه دادهایم، اما

متأسفانه هیأت رئیسه این طرح را در دستور کار قرار نمیدهد و به تأخیر میاندازد. این به تاخیر انداختن، به نفع

رئیسجمهور نیست .

». پژمانفر خاطرنشان کرد: امروز مدرک رئیسجمهور هم در داخل کشور هم در خارج از کشور، زیر سؤال است 23

پی نوشتها:

1 . سایت رجا نیوز. 6 اردیبهشت 1396

2 . سایت نسیم آنلاین . 10 اردیبهشت 1396

3 . سایت الف. 20 اردیبهشت 1396

4 . سایت مشرق. 22 خرداد 1396

5 . خبرگزاری تسنیم . 20 اردیبهشت 1396

6 . سایت 7 روز خبر. 21 اردیبهشت 1396

7 . خبرگزاری نسیم. 22 اردیبهشت 1396 و نیز: سایت فردا نیوز. 21 اردیبهشت 1396

8 . سایت فردا نیوز. 25 اردیبهشت 1396

9 . سایت جهان نیوز. 21 خرداد 1396

10 . خبرگزاری دانشجو. 22 مرداد 1396

11 . خبرگزاری تسنیم. 26 شهریور 1393

12 . هفته نامه 9 دی. 4 آذر 1396 . ص 6

13 . سایت تابناک سمنان. 22 خرداد 1396 و نیز: سایت فردا نیوز. 22 خرداد 1396

14 . خبرگزاری فارس. 11 فروردین 1391

15 . سایت تبیان. 14 فروردین 1391

16 . خبرگزاری دانشجو. 14 فروردین 1391

17 . سایت فردا نیوز. 23 اردیبهشت 1396

18 . سایت فردا نیوز. 23 اردیبهشت 1396

19 . سایت فردا نیوز. 23 اردیبهشت 1396

20 . خبرگزاری مهر. 28 دی 1395

21 سایت یارا نیوز. . 28 دی 1395

22 . سایت سفیران. 19 اردیبهشت 1396

23 . سایت رجا نیوز. 28 آذر 1396

4 - حسن روحانی، عضو هیئت علمیدانشگاه!

یکی از نکات جالب در ارتباط با مسائل دانشگاهی و حقوقی آقای حسن روحانی، ادعای عضویت ایشان در هیئت

علمیدانشگاه میباشد! در این رابطه آقای نوبخت، سخنگوی دولت، در نشست خبری 24 آذر 1392 مدعی میشود:

آقای رئیس جمهور، عضو هیئت علمیدانشگاه است و از نظر مرتبه، استاد تمام است و اصلاً از محل ریاست جمهوری «

». حقوق دریافت نمیکند. همان حقوق استاد دانشگاهی را که داشته، الان هم همان حقوق را میگیرد 1

جای دارد که بپرسیم آقای روحانی عضو هیات علمی کدام دانشگاه است و چگونه به مرتبه استاد تمامیرسیده است؟

به راستی چرا در هیچ یک از بیوگرافیهایی که از آقای روحانی منتشر شده، اشاره ای به اینکه ایشان استاد دانشگاه

هستند، نشده است؟! چرا در هیچ جا نام دانشگاهی که ایشان عضو هیئت علمی آنجا بوده، ذکر نشده؟!

کسی میداند رئیس جمهور عضو « : در همین رابطه، مهدی کوچک زاده، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی میگوید

هیئت علمی کدام دانشگاه است؟ و پرونده علمیآیشان در هیئت ممیزه کدام دانشگاه بررسی و ایشان استاد تمام

»؟ شدهاند 2

به راستی چرا فیش حقوقی آقای حسن روحانی منتشر نمیشود تا معلوم شود که ایشان از کدام دانشگاه حقوق دریافت

میکنند؟ واقعاً عجیب است، کسی که در طی عمر خود حتی یک روز هم در هیچ دانشگاهی سابقه تدریس نداشته،

چگونه هم عضو هیئت علمیدانشگاه شده و هم استاد تمام؟!

آیا به کار بردن عنوان "استاد دانشگاه" برای جناب حسن روحانی  که در طی عمرش در هیچ دانشگاهی تدریس

نکرده ، نمونهای دیگر از "جعل عنوان و کلاهبرداری" محسوب نمیشود؟

پی نوشتها:

1 . سایت آپارات. 25 آذر 1392

2 . سایت تابناک. 26 آذر 1392

5 - درخواست اعدام نظامیان در نماز جمعه و پاسخ شهید چمران

حسن روحانی که در تبلیغات انتخاباتی سال 96 خود، رقبای خویش را به دروغ متهم میکرد که طی 38 سال قبل،

کار آنها فقط اعدام و زندان کردن افراد بوده است، در تاریخ 23 تیر 1359 ، در مجلس شورای اسلامی، طی سخنانی

خواهان اعدام برخی نظامیان در نماز جمعه و انحلال تیپ نیروی مخصوص نوهد میشود که با پاسخ شهید چمران

مواجه شده، چمران تلویحاً وی را تندرو و دارای احساسات کور خطاب میکند و میگوید که انحلال و کوبیدن ارتش،

چیزی است که استعمار میخواهد.

همان طور که در مسئله زنا، قرآن میگوید "ولیشهد عذابهما طائفهُ من المومنین"، توطئه « : حسن روحانی میگوید

گرها را خوب است که در مراسم نماز جمعه بیاورند به دار آویزان کنند تا مردم هم مشاهده کنند و تأثیرش، تأثیر

بیشتری

بیشتری باشد... راجع به نیروهای مخصوص که بارها پیشنهاد شده به مسئولین که این نیرو را منحل کنند و اینها

». خطرناک هستند. متأسفانه توجه نشد و در این کودتا ]کودتای نقاب[ هم نقش عظیم را آنها داشتند 1

متأسفانه برخی از دوستان نماینده ما، همچنان با همان شور « : شهید چمران در پاسخ به حسن روحانی اظهار میدارد

و هیجان به ارتش حمله میکنند. ]اما[ همان کسانی که این توطئه را کشف کردند، در داخل ارتش بودند. بنابراین،

کوبیدن ارتش به طور کلی عمل صحیحی نیست؛ عملی است که استعمار میخواهد. شعار انحلال ارتش، از شعارهایی

است که ضد انقلاب از روزهای اول مطرح کرده و هنوز هم به دنبال آن است. و مسئله پاکسازی که همچنان ادامه

دارد، مسئله خطرناکی است. دوست عزیز ما، دکتر روحانی، مسئله ای را مطرح کردند که تیپ نوهد را منحل کنید. آیا

صحیح است که بهترین رزمندگان را دور بریزیم که احتمالاً یک دهم آنها به دشمن بپیوندند؟ یا بهتر آن است که آنها

را تحت کنترل خودمان داشته باشیم؟ من تعجب میکنم که جناب دکتر روحانی که خودشان دست اندر کار ارتش

هستند و در سازمان سیاسی ایدئولوژیک ما بزرگترین نقش را پیاده میکنند، به این مشکلات آگاهی کامل دارند. این

ارتش با تمام هجوم و حمله ای که به آن میشود، ارتشی نبود که با ملت بجنگد. پیروزی انقلاب ما در سایه این حقیقت

بود که ارتش به ملت ما پیوست و نجنگید. به خدای بزرگ سوگند می خورم افسرانی هستند در این ارتش که من با

کمال جرئت و جسارت در پشت آنها نماز خوانده ام و نماز میخوانم. بد نیست از یکی از افسران پاک اسمی ببرم به

نام سرگرد صیاد شیرازی که هم اکنون به فرماندهی عملیات غرب منصوب شده است. این افسری است که در سال

گذشته در سردشت همراه من بود و پاکی و تقوا و ایمان و شجاعت و هر چه بخواهید در این فرد بی نظیر است. افسری

است که در تفسیر قرآن شاید بگویم از اکثریت کسانی که در اینجا نشسته اند، تبحر زیادتری داشته باشد. چنین

کسانی به فرماندهی گماشته شدهاند. بنابراین به صرف شعارهای تند و احساسات کور، افرادی را کوبیدن، ]صحیح

نیست[ در حالی که گفتم چنین فرماندهانی فکور، سرهنگ فکور که فرمانده نیروی هوایی ارتش شماست، کسی است

». که بیشترین مؤمنین شما، در پشت او نماز میخوانند 2

جالب است بدانیم حسن روحانی در زمانی بحث انحلال تیپ نیروی مخصوص نوهد را مطرح میکند که رژیم بعثی

صدام با کمک و همراهی آمریکا، بنا داشتند تا دو ماه بعد، به جمهوری اسلامی ایران حمله نظامیکنند. لذا پیشنهاد

انحلال این تیپ، آیا قدمی در راستای هموار کردن مسیر اشغالگری دشمن نبود؟

پی نوشتها:

1 . خبرگزاری بسیج. 28 اردیبهشت 1396 و نیز: سایت آپارات. 28 اردیبهشت 1396

2 . همان.

بخش سوم: حسن روحانی در دوران جنگ

از همان سالهای آغازین جنگ، علی رغم اظهارات و تأکیدات مکرر امام خمینی مبنی بر این که "جنگ باید در رأس

امور کشور باشد" و یا "امروز جنگ اصلی ترین مسئله کشور است"، مسئولینی که بودجه برای جنگ پیشنهاد می

دادند و مسئولینی که این بودجه را تصویب میکردند  از آنجا که اعتقادی به اصلی بودن مسئله جنگ نداشتند ،

فقط به اندازهای بودجه تخصیص میدادند که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بتوانند امور عادی و روزمره خود

را اداره کنند و به مقدار محدودی نیز بتوانند عملیات جنگی انجام دهند. آقای هاشمی رفسنجانی طی مصاحبه ای در

تاریخ دوم اردیبهشت 1361 بودجه جنگی ما در سطح بودجه زمان صلح برخی از « : به این امر چنین اعتراف میکند

کشورها است. یعنی در برنامه ریزی کل بودجه، بیش از 10 الی 15 درصد برای جنگ اختصاص نیافته است و این

بسیار مهم است... عراق در حال صلح بیش از 18 تا 20 درصد بودجه اش به امور نظامی اختصاص داشته است و در

حال جنگ حدود 80 درصد از بودجه اش را صرف جنگ میکند. بنابراین ما در حال جنگ، بودجه ای برای جنگ

». اختصاص داده ایم که اگر در حالت صلح نیز همین بودجه تعیین میشد، قابل قبول بود 1

این سخن آقای رفسنجانی حاکی از آن است که عده ای به علت عدم اعتقاد به نظر امام )ره( مبنی بر "اصلی بودن

مسئله جنگ" و "در رأس بودن مسئله جنگ"، با عدم تخصیص بودجه کافی برای نیروهای مسلح، درصدد بودند تا به

زعم خود شعار امام خمینی را " تعدیل" کنند.

پس از آزادی خرمشهر، منابع و « : محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران در زمان جنگ، در این باره چنین میگوید

امکاناتی که دولت و مقامات سیاسی در اختیار نیروهای مسلح قرار میدادند، صرفاً برای ترمیم و نگهداری نیروهای

مسلح کفایت میکرد و برای توسعه توان دفاعی، امکاناتی در اختیار قرار نمیگرفت. بنابراین توان دفاعی ایران متوقف

». شد 2

ما در تمام طول جنگ حدود « : رضایی در جای دیگر اشاره میکند 20 میلیارد دلار هزینه جنگ کردهایم؛ چه برای

ارتش و چه برای سپاه. 20 میلیارد دلار هزینه به نسبت 180 میلیارد دلار درآمد نفت، چقدر هزینه جنگ را شامل

»؟ میشود 3

لذا ملاحظه میگردد که میانگین سالانه سهم امور دفاعی در کل هزینههای کشور در طی سالهای جنگ، حدود 12

درصد بوده و 88 درصد دیگر بودجه صرف امور دیگر میشده است. 4

و معنای این امر چیزی جز فرعی و دست چندم تلقی کردن جنگ، نبوده است. جالب است بدانیم که این بودجه

حداقلی که توسط دولت میرحسین موسوی  که اعتقادی به جنگ نداشت  پیشنهاد میشد، سپس به کمیسیون دفاع

مجلس می آمد که رئیس آن کسی نبود جز جناب حسن روحانی. بعد همین بودجه حداقلی به صحن علنی مجلسی

می آمد که رئیس آن هاشمی رفسنجانی بود! یعنی بودجه های حداقلی جنگ در طی دوران دفاع مقدس، ماحصل

ترکیب میرحسین موسوی، حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی بود.

آقای حسن روحانی در دوران جنگ، معاون فرمانده جنگ  آقای هاشمی  و مسئول پدافند هوائی کشور بود. محسن

رضایی در مورد عدم پشتیبانی پدافند هوایی از عملیات بدر در سال 1363 و عملی نشدن قول هایی که داده بودند،

به همه می گفتیم که خب ]سیستم پدافند هوایی[ هاگ دارند و هاگ را در اختیار جنگ می گذارند. ما « : میگوید

فکر نمیکردیم که اینها به ما ضربه بزنند. وقتی که دیگر عملیات بدر شروع شد، دیدیم تمام قول هایی که به ما دادند،

به باد هوا رفت. از عملیات بدر، ما به این نتیجه رسیدیم که نباید به قول ها اعتماد کرد مگر این که یک ماه قبل از

». آن، تجهیزات دفاعی را در اختیار ما گذاشته باشند 5

تجربه به ما ثابت کرد که نباید به هیچ کدام از اینها خوشبین بود. ولو صمیمی ترین « : وی در ادامه سخنانش میگوید

مسئولان کشور هم که باشند، نباید به قول هایشان اعتماد کرد. حتماً هم یک ماه قبل از عملیات باید اینها توی دست

ما بیایند و خودمان آنها را بگیریم و تحت امر خودمان باشند و بگذاریم در عملیات که دیگر خیالمان راحت باشد. ضربه

بدر و خیبر، ما را به این نتیجه رساند که نبایستی به این مسئولان و به قول هایشان خوشبین بود... به این نتیجه

رسیده بودیم که اگر با بد بینی برخورد کنیم و فشار وارد کنیم، خیلی از مسائل ما هم قابل حل است. چون آن

چیزهایی که ما پیش بینی و برآورد کرده بودیم، چیزی نبود که خارج از توان جمهوری اسلامیباشد. همه اش در حد

». توان جمهوری اسلامی بود 6

میتوان به راحتی حدس زد منظور محسن رضایی از "مسئولینی" که نمیتوان به قول هایشان اعتماد کرد، چه کسانی

بودند. فرمانده جنگ که جناب آقای هاشمی رفسنجانی بود؛ معاون فرمانده جنگ نیز جناب حسن روحانی بود و

پشتیبانی از جنگ نیز به عهده دولتی بود که نخست وزیرش میرحسین موسوی بود. یعنی مجموعه ای که اعتقادی به

حمایت همه جانبه از جبهه ها نداشت، به دنبال ختم هر چه سریع تر جنگ و اعلام آتش بس و نشستن پشت میز

مذاکرات صلح با صدام حسین بودند!!

آقای روحانی یک بار اظهار میدارد که بعد از عملیات فاو )در سال 64 (، زمان مناسبی برای پایان دادن به جنگ بود! 7

چند تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز تحت عنوان " مجمع عقلا "! بحث های جدیدی را در سال 1364

در مورد برقراری صلح! انجام میدادند. آقای حسن روحانی  معاون آقای هاشمی رفسنجانی  گرداننده این جلسات

بوده که به دستور امام خمینی جلسات مذکور تعطیل میشود. 8

دو عامل اساسی وجود داشت که تصمیم مناسبی برای پایان دادن به « : آقای هاشمی با اشاره به همین مطلب میگوید

جنگ گرفته نشد. یکی سپاه بود که طرح پایان دادن به جنگ از نظر سپاه چیزی شبیه کفر بود. مسئله بعدی امام بود

که لحظهای اجازه نمیداد در باره ختم جنگ بحث کنیم. در مجلس هم عده ای بودند به نام" مجمع عقلا " و آقای

». حسن روحانی ]که برای پایان دادن به جنگ فعالیت میکردند[، که امام آنها را سر جایشان نشاند 9

آقای حسن روحانی به رغم تذکر امام در سال 64 ، از فعالیت های خود در مجلس دست برنمیدارد؛ تا این که محسن

رضایی در خرداد 1365 طی نامهای به امام خمینی، گزارش این اقدامات آقای روحانی را میدهد. امام خمینی هم

آقای هاشمی را احضار و از ایشان توضیح میخواهد. آقای هاشمی در یادداشت مورخ 10 خرداد 1365 خود، ماجرا را

چنین بیان میکند:

امام فرمودند طبق گزارش فرمانده سپاه، در جلسه ای جمعی از نمایندگان، صحبت از مشکلات جنگ کرده و ختم «

جنگ را مطرح نموده اند. از من خواستند که به آنها بگویم ما باید تا آخرین فرد با صدام بجنگیم و صحبت از صلح

». نکنند 10

برای شناخت بهتر دیدگاه های آقای حسن روحانی، برخی از یادداشت های آقای هاشمی رفسنجانی را با هم مرور

میکنیم:

25 اردیبهشت 65 دکتر ]حسن[ روحانی و دکتر هادی آمدند. در باره گرم گرفتن با فرانسه و کمک به آزادی گروگان « :

». های فرانسوی در لبنان توصیه میکردند 11

25 اردیبهشت 65 عصر از کمیسیون نفت آمدند. وضع ضعیف پدافند پالایشگاه ها را گفتند و از دکتر روحانی به « :

». خاطر برخورد تند گله داشتند 12

5 مهر 64 مسئولان ترمینال های نفتی جزیره خارک گفتند اگر درست دفاع شود، با وضع موجود میتوانیم روزانه تا « :

». چهار میلیون بشکه نفت صادر کنیم ولی اعتمادی به دفاع ]پدافند هوایی[ نیست 13

16 اردیبهشت 66 ». آقای ابراهیم سنجقی هم آمد و از مشکلات سپاه با دکتر روحانی گفت. توصیه به سازش کردم « : 14

6 تیر 66 : " آقای سنجقی اطلاع داد که دیشب تیرهای غیب، دو کشتی حامل نفت کویت را زده اند. آقای روحانی

». اطلاع داد که یک کشتی بوده و غیر نفتی ]![، بعداً معلوم شد که خبر سپاه درست است 15

معلوم میشود که جناب حسن روحانی، اخبار را از منابع کاملاً موثق دریافت میکند!! بعد هم همان اخبار موثق! را به

مسئولین عالی نظام منتقل میکند.

21 فروردین 66 عصر با دکتر ]حسن[ روحانی، در محل سپاه ]کرمانشاه[ قدم زدیم و در باره جنگ و مشکلات ادامه « :

آن و نداشتن راهی برای ختم جنگ بحث کردیم. ایشان تقریباً معتقد است جنگ را باید از موضع قدرت خاتمه بدهیم

». و منتظر فتح سرنوشت ساز نمانیم، ولی چون برخلاف نظر امام است، صراحت ندارد 16

5 تیر 67 با دکتر ]حسن[ روحانی در باره شرایط جاری و حاکم و راهکارها، در طول روز مذاکراتی کردیم. آقای « :

». روحانی به ادامه جنگ اعتقادی ندارد و تأکید بر ختم آن دارد 17

میبینیم که آقای هاشمی کسی را به عنوان معاون فرمانده جنگ و مسئول پدافند کشور قرار داده بود که اعتقادی به

ادامه جنگ نداشته و از چند سال پیش از پایان جنگ، به دنبال دستیابی به صلح! از طریق مذاکرات سیاسی بوده است.

به خوبی مشخص است که حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی، هر دو دارای یک موضع در جنگ بودند؛ موضعی که

خودشان نیز میدانستند کاملاً برخلاف نظر امام خمینی )ره( بوده است.

سه شنبه 16 اردیبهشت 65 بعد از جلسه مجلس، آقای دکتر روحانی آمد و راجع به جنگ و مشکل ارتش و سپاه و « :

». مهندسی رزمی بحث شد. آقای روحانی نگران توسعه طلبی ]![ سپاه است 18

برای این که مسئله توسعه طلبی! سپاه بهتر مشخص شود، به این نکات باید توجه کرد: امام خمینی )ره( در تاریخ 26

شهریور 1364 طی فرمانی، به سپاه پاسداران دستور میدهند که سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی را راه اندازی کنند.

وقتی این حکم صادر شد، آقای هاشمی ترسیده بود. او می گفت که این ]موضوع[ اصلاً « : محسن رضایی میگوید

]جایی[ مطرح نشود؛ این خطرناک است! ایشان دویده بود که جلوی ]اعلام[ حکم را در رادیو و تلویزیون بگیرد اما

». نتوانستند احمد آقا را پیدا کنند و حکم خوانده شد 19

بعد از این که حکم امام صادر شد، کار را شروع کردیم؛ البته با چند تا مشکل « : رضایی در ادامه سخنانش میگوید

مواجه بودیم... اولین مشکلی که با آن مواجه شدیم، این بود که آن کسانی که بودجه و امکانات و اعتبار سیاسی و همه

». اینها دست شان بود ]هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، میرحسین موسوی[، عقب زدند و کنار کشیدند 02

در عملیات کربلای « : سردار علی فضلی نیز در مورد برخی عدم همکاریهای حسن روحانی در زمان جنگ، میگوید

پنج، به یاد دارم هنگامی که قرارگاه های قدس و نجف، موفق به تصرف "پاشنه" و "دوعیجی" شدند، عراق بمباران

های شدیدی را شروع کرد که امان همه را برید. عمده این بمبارانها بر روی جاده فجر انجام میشد. آقا محسن وقتی

شدت بمباران را دید، ضمن تماس با آقای هاشمی، از او درخواست موشک "هاگ" کرد؛ ولی خبری نشد و ما همچنان

مورد حمله هوایی واقع میشدیم. آقا محسن وقتی دید که آقای هاشمی و آقای روحانی به درخواست آنها جوابی

نمیدهند، با بیت امام تماس گرفت و خطاب به آقای محمد علی انصاری گفت: وضع خوب نیست. اینها شروع کرده

اند. اگر حاج احمد آقا فشار نیاورد، وضع خوب نخواهد شد. دشمن ناامید شده و فشار زیادی میآورد. من به آقای

هاشمی گفتم ولی ایشان در مقابل مسئول پدافند  آقای روحانی  نمیتوانند تصمیم بگیرند؛ مگر حاج احمد آقا فشار

بیاورند. ایشان به آقای هاشمی با یک ظرافتی بگویند که ناراحت نشود. ما صبح به ایشان گفتیم، ولی کاری نمیتواند

بکند.

خوشبختانه عراقی ها وقتی دیدند لشکر شهدا و امام رضا )ع( با تمام قدرت در حال تصرف مواضع آنها هستند، طبق

دستور فرماندهی کل، عقب نشینی به نهر جاسم را شروع کردند؛ بنابراین جوّ به نفع ما شد و ما توانستیم در موضع

». قدرت قرار بگیریم؛ ولی از موشک ها خبری نشد 21

یعنی در این ماجرا، عده زیادی از رزمندگان شهید و مجروح میشوند، اما جناب روحانی حاضر به ارسال سیستم هاگ

نمیشود.

عراق در تاریخ 28 فروردین 1367 نیز به فاو حمله میکند و ظرف حدود 24 ساعت آن را بازپس میگیرد! یعنی

منطقهای که ما در عملیات والفجر 8 در بهمن سال 1364 آن را تصرف کرده و طی بیش از دو سال با تقدیم حدود

11000 شهید و هزاران جانباز، علی رغم همه پاتک های سنگین عراق و به کارگیری انواع تجهیزات و بمباران های

وسیع شیمیایی، آن را حفظ کرده بودیم؛ فقط ظرف 24 ساعت از آن عقب نشینی میکنیم!

پس از تهاجم نیروهای عراقی در تاریخ « : سردار محمد درودیان در این باره مینویسد 28 فروردین 1367 به فاو،

فرماندهان مستقر در فاو درخواست هلی کوپتر، هواپیما و سیستم پدافندی هاگ را دادند؛ اما همانند سایر نیازمندی

». های سپاه، این درخواست ها نیز تأمین نشد 22

با وجود تلاش فرماندهان و گرفتن قول مساعد برای استقرار سیستم موشکی هاگ در منطقه « : وی در ادامه مینویسد

». به منظور مقابله با تهاجم هوایی دشمن به پل بعثت، تا نزدیک ظهر هیچ گونه اقدامی صورت نگرفت 32

یعنی در ماجرای سقوط فاو نیز جناب روحانی با عدم ارسال سیستم پدافند موشکی هاگ، نقش بارزی در این سقوط

بازی میکند.

یکی از مسائلی که در زمان جنگ و پس از آن، آقای هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی پیگیری میکردند، موضوع

ادغام سپاه پاسداران در ارتش، به بهانه جلوگیری از موازی کاری و هدر رفتن بیت المال بود! آقای هاشمی در یادداشت

9 مرداد 67 دکتر روحانی آمد و راجع به طرح ادغام نیروهای زمینی ارتش و سپاه مذاکره کردیم؛ « : خود مینویسد

». وحدت نظر داشتیم. بنا شد بیشتر بحث شود 24

اواخر عمر شریف حضرت « : در این رابطه سردار رحیم صفوی نیز در گفت و گو با نشریه پاسدار اسلام، اظهار میدارند

امام، یک خط سیاسی به دنبال ادغام ارتش و سپاه بود. در رأس این خط سیاسی، آقای هاشمی رفسنجانی بود که بعد

از ]مطرح کردن[ ادغام "جهاد سازندگی و وزارت کشاورزی"، "ژاندارمری و شهربانی و کمیته"، به دنبال ادغام "ارتش

و سپاه" بودند که خطر بسیار بزرگی بود و همه ما به شدت مخالف بودیم... به محض این که حضرت آقا رهبر شدند،

آن موضوع را که کار میدانی آن به عهده آقای عبدالله نوری بود، تعطیل کردند و فرمودند من اعتقاد به این کار ندارم.

». ارتش و سپاه دو بازوی انقلاب هستند و باید به همین شکل باقی بمانند

جهادی ها خیلی به انقلاب و دفاع مقدس خدمت کردند. آنها « : رحیم صفوی در بخش دیگری از سخنانش میگوید

بیش از سه چهار هزار شهید دادند؛ ولی همه نیروهای جهاد پراکنده شدند. اساساً جهاد سازندگی را آن هم با آن توان

». میدانی قوی از بین بردند 25

سردار علیرضا افشار نیز طی سخنانی در تیر ماه 92 آنهایی که جهاد سازندگی را منحل کردند، همان « : اظهار میدارد

». کسانی بودند که قصد انحلال سپاه را داشتند 26

کسانی که از تشکیل نیروهای سه گانه سپاه ناراضی بوده، از آن به "توسعه طلبی سپاه" تعبیر میکردند و قصد داشتند

به هر ترتیبی هست، آن را محدود کنند؛ با پیش کشیدن بحث "جلوگیری از موازی کاری در نیروهای مسلح و

جلوگیری از هدر رفتن منابع و امکانات"، طرح ادغام ارتش و سپاه را مطرح ساختند تا در این پوشش بتوانند کم کم

سپاه را از عرصه کشور عملاً حذف کنند.

و بالاخره هاشمی رفسنجانی در تاریخ 31 شهریور 1394 ، اعتراف میکند که خودش و حسن روحانی، در خوراندن

اتفاقاً این که میگویند جام زهر و ]نقش[ من « : جام زهر قطعنامه به امام خمینی، نقش اساسی داشتهاند. وی میگوید

و آقای روحانی و... این جزو افتخارات ماست. یعنی ما این کار را کردیم که این جنگ تمام شود. بچه های ما مثل برگ

خزان روی زمین می ریختند. اگر یکی از آن بمب هایی که در حلبچه انداختند را در تبریز می انداختند، چه اتفاقی

»؟ می افتاد 27

و بدین ترتیب، هاشمی رفسنجانی مسئله ای را که سالها در پی پنهان کردن آن بود، خود آشکار ساخت.

پی نوشتها:

1 . اکبر هاشمی رفسنجانی." هاشمی رفسنجانی: مصاحبه های 1361 . جلد دوم ". تهران: دفتر نشر معارف

انقلاب، 1380 . ص 75 – 74

2 . محسن رضایی میرقائد." جنگ به روایت فرمانده ". به اهتمام پژمان پور جباری. تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر

ارزش های دفاع مقدس، 1390 . ص 262

3 . محمد درودیان." نقش و تأثیر تحولات جنگ پس از فتح خرمشهر بر بلوغ و تکامل نیروی دفاعی ایران ".

فصلنامه سیاست دفاعی. تابستان 1379 . ص 15

4 . فرهاد درویشی سه تلانی." جنگ ایران و عراق؛ پرسش ها و پاسخ ها ". تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات

جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1386 . ص 196

5 سعید سرمدی. "بررسی عملیات والفجر . 8: محسن رضایی در گفت و گو با راویان جنگ تحمیلی – مرداد

1365 ". تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1390 . ص 101

6 . همان. ص 102

7 . اکبر هاشمی رفسنجانی. " اوج دفاع ". تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1388 . ص 65

8 . اکبر هاشمی رفسنجانی. " پایان دفاع، آغاز بازسازی ". تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1390 . ص 129

9 . نگاهی به روند پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598 . روزنامه جمهوری اسلامی. 27 تیر 1390

10 . پایان دفاع، آغاز بازسازی. پیشین، ص 188

11 . اوج دفاع. پیشین، ص 97

12 . همان. ص 97

13 . اکبر هاشمی رفسنجانی. " امید و دلواپسی ". به اهتمام سارا لاهوتی. تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1387 .

ص 264

14 . دفاع و سیاست. پیشین، ص 97

15 . همان. ص 160

16 . همان. ص 61

17 . محمد درودیان. " روند پایان جنگ ". تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،

1384 . ص 196

18 . اوج دفاع. پیشین، ص 113

هم چنین رک. به: فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق. زمستان 1382 . ص 88

19 . بررسی عملیات والفجر 8: محسن رضایی در گفت و گو با راویان جنگ تحمیلی – مرداد 1365 . پیشین، ص

73

20 . همان. ص 76

21 . محمد مهدی بهداروند. " شب بی ستاره؛ خاطرات سردار علی فضلی ". قم: کتاب فردا، 1390 . ص 152 و

153

22 . محمد درودیان. پایان جنگ. ص 70

23 . همان. ص 70

24 . پایان دفاع، آغاز بازسازی. پیشین، ص 244

25 . پایگاه اطلاع رسانی مشرق. 13 خرداد 1391

26 . خبرگزاری فارس. 17 تیر 1392

27 . هفته نامه 9 دی. 31 تیر 1396 . ص 4

ماجرای مک فارلین

جریان سازشکاری که پس از آزادی خرمشهر، به دنبال ختم جنگ از طریق اعلام آتش بس و سپس برقراری رابطه با

آمریکا بود، از اوایل سال 1364 به مذاکرات پشت پرده با آمریکاییها روی آورد. این ماجرا پس از گذشت یک سال،

منجر به سفر مخفیانه مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا و برخی دیگر از مقامات بلند پایه آمریکایی به ایران در

خرداد 1365 گردید که به ماجرای مک فارلین معروف شد. هدف اصلی آمریکاییها از اعزام مک فارلین به ایران،

برقراری رابطه با کسانی بود که احتمالاً بعد از امام خمینی، قدرت را در ایران به دست میگرفتند. خبرگزاری آلمان در

تاریخ 14 اسفند 1365 گزارش داد که رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا، با اشاره به نتایج گزارش کمیسیون تاور و

من ابتکار اولیه مربوط به ایران را با هدف ایجاد رابطه با افرادی که ممکن بود پس « : ماجرای مک فارلین، اظهار داشته

». از آیت الله خمینی رهبری را به دست گیرند، انجام دادم 1

هنگامی که مک فارلین )مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا( به همراه تعدادی دیگر از مسئولین آمریکایی در

تاریخ 4 خرداد 1365 به ایران میآیند، آقای هاشمی رفسنجانی پیشنهاد میکند که حسن روحانی با وی دیدار و

مذاکره کند؛ اما امام خمینی با این پیشنهاد مخالفت میکند. 2

هنگامی که هیئت مک فارلین در خرداد 65 به تهران میآید، امام خمینی اجازه نمیدهد تا هیچ یک از مقامات درجه

یک نظام با او ملاقات کنند. اما آقای هاشمی علیرغم نهی امام، به جای خود، معاون خویش  حسن روحانی  را به

ملاقات آنان می فرستد. البته حسن روحانی در این جلسه خود را با نام مستعار معرفی میکند تا موضوع ملاقات وی

با آمریکاییها پنهان بماند. اما آمریکاییها که وی را می شناخته اند، از این که بالاخره توانسته اند با یکی از افراد

در « : صاحب نفود در ایران ملاقات کنند، بسیار خوشحال بودند. در این رابطه مجله آمریکایی فارین پالیسی، نوشته بود

شرایطی که رابرت مک فارلین متعاقب ورود به تهران و مواجهه با ممانعت امام از ملاقات هیئت آمریکایی با سران نظام،

از تحقق اهداف جاه طلبانه و پنهانی آمریکا مبنی بر توسعه روابط سیاسی جدید با "میانه روها"ی ایران ناامید شده

بود، پیوستن حسن روحانی به میز مذاکرات، موجبات دلگرمی و امیدواری مجدد فرستاده ریگان را در رسیدن به اهداف

وی فراهم آورد.

سخنان رد و بدل شده در این مذاکرات، توسط کارمندان شورای امنیت ملی که از اعضای هیئت آمریکایی بودند، نوشته

شده است. این متون در گزارش کمیسیون تاور منتشر شد که بعدها به تحقیق در مورد فروش تسلیحات پرداخت. این

متون نشان میدهد که برخی از مسئولین ایران، نگران اطلاع یافتن عناصر تندرو در کشور از "جلسه با آمریکاییها"

بودند. هوارد تیچر، کارمند شورای امنیت ملی آمریکا، که شرح جلسه را نوشته بود، به فارین پالیسی گفت که ]حسن[

». روحانی از نام مستعار استفاده میکرد تا از خود در صورت افشای جزئیات گفتگوها، حفاظت کند 3

مک فارلین نیز در گزارش خود در سال 1986 بر اساس لحن سخنان، نظرات و عبارات هوشمندانه روحانی از « : نوشت

آنچه که ممکن است در راه یک رابطه تعاملی باثبات باشد، من معتقدم که به یک مقام ایرانی مهم دسترسی پیدا

». کردهایم و این خوب است 4

دیوید کریست، سرهنگ نیروی دریایی آمریکا و کارشناس ارشد تاریخ در پنتاگون، در ماه جولای 2013 کتابی را با

عنوان " تاریخ ایرانی: جنگ گرگ و میش؛ تاریخ سرّی مناقشه 30 ساله آمریکا با ایران " منتشر کرد. وی در بخشی از

پیغامی که مک فارلین به پویندکستر مخابره کرد، « : کتاب جنگ گرگ و میش، با اشاره به همین موضوع، مینویسد

کمی خوشبینانه بود. وی نوشته بود: بالاخره دست ما به یک مقام حسابی ایران رسید... در مسیر رسیدن به چیزی

». هستیم که میتواند دستاوردی حقیقتاً استراتژیک در برابر شوروی باشد 5

یعنی آمریکاییها، برقراری ارتباط با حسن روحانی را برای خود یک دستاورد استراتژیک حساب میکردند. بعدها آقای

هاشمی طی مصاحبه ای با روزنامه کیهان در سال 1382 ، نقش آقای حسن روحانی را به عنوان یکی از مذاکره کنندگان

اصل قضیه این بود « : حاضر در جلسات گفت و گو با هیئت آمریکایی، به صراحت مورد تأیید قرار میدهد. وی میگوید

که ما پنج نفر و امام، در جریان سفر هیئت آمریکایی  و نه شخص مک فارلین  بودیم. اما افرادی مثل دکتر هادی

». نجف آبادی، دکتر ]حسن[ روحانی و ]فریدون[ وردی نژاد که مذاکره میکردند، مطلع بودند 6

پس از لو رفتن ماجرای مک فارلین در آبان 1365 ، آقای هاشمی رفسنجانی ادعا کرد که کل این ارتباطات با اطلاع

امام خمینی بوده است. برخلاف ادعای آقای هاشمی، متأسفانه سیر تاریخی وقایع نشان میدهد که امام، هم زمان با

ورود هیئت بلند پایه کاخ سفید به تهران، از ماجرا اطلاع یافته بودند.

وقتی « : رفسنجانی در سخنرانی خود، ابتدا با تظاهر به اینکه خودش نیز در جریان سفر هیئت آمریکایی نبوده، میگوید

که هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شد، به ما اطلاع دادند که این آقایانی که در فرودگاه از هواپیما پیاده شدهاند، میگویند

ما آمریکایی هستیم و برای مسئولان کشور ایران از آقای ریگان و مسئولان آمریکا پیام آورده ایم؛ که ما با رؤسای قوا

تشکیل جلسه دادیم و گفتیم این آقایان را فعلاً در فرودگاه توقیف کنید تا ببینیم مسئله آنها چیست. آنها در فرودگاه

معطل شدند تا ما توانستیم تصمیم بگیریم و خدمت امام مسئله را عرض کردیم و امام فرمودند که با آنها صحبت نشود

»." و پیام آنها را نگیرید و "ببینید که آنها کی هستند و برای چه به ایران آمده اند 7

از این جمله امام که " ببینید که آنها کی هستند و برای چه به ایران آمده اند؟ " معلوم میشود که امام به هیچ وجه

در جریان سفر هیئت آمریکایی نبوده و از ماجرای آنها اطلاعی نداشته است.

در قضیه مکفارلین، آنها چون « : حجت الاسلام سید حمید روحانی نیز طی مصاحبه ای در این مورد اظهار میدارد

اعتقاد داشتند که ما باید با آمریکا ارتباط داشته باشیم، سعی کردند که امام را دور بزنند و زمینهای فراهم کردند که

مکفارلین به تهران بیاید. آنها فکر میکردند که امام در مقابل عمل انجامشده قرار خواهد گرفت و تسلیم میشود و

». کوتاه میآید 8

اما به راستی اهداف پشت پرده ماجرای مک فارلین چه بود؟ نشریه نیویورک پست، طی مطلبی در سال 1394 ، در

مورد اهداف پشت پرده این ارتباطات، مینویسد که هاشمی و روحانی، در دوره ریگان قصد داشتند تا پرونده انقلاب را

ترکیب هاشمی رفسنجانی و حسن « : در ایران ببندند یا به عبارت بهتر، فاتحه انقلاب را بخوانند! در این گزارش آمده

روحانی، هسته اصلی حزبی را تشکیل میدهند که باراک اوباما امیدوار به پیروزی آن در انتخابات آتی ایران است. این

دو نفر سابقه پوشیدن لباس میانهروها را دارند. در سال 86 - 1985 [ 65 – 1364 [آنها حتی دولت ریگان را متقاعد

ساختند که میتوانند به بسته شدن فصل انقلاب در ایران کمک کرده و ایران را به سمت شرایط عادی هدایت کنند.

هر دو نفر در مذاکرات محرمانهای که به رسواییهای موسوم به ایرانگیت ]ماجرای مک فارلین[ منتهی شد، نقش

». داشتند 9

یعنی در واقع قرار بوده تا در پوشش ارتباطات تدریجی با آمریکاییها، آثار انقلاب نیز به تدریج مضمحل شود.

اما تا سال 1365 ، هاشمی رفسنجانی و معاونش حسن روحانی، نتوانسته بودند امام را وادار به پذیرش آتش بس تحمیلی

و برقراری رابطه با آمریکا کنند؛ تا اینکه بنا بر نقل روزنامه اسرائیلی یدیعوت آهارونوت، در شهریور سال 65 یک ملاقات

پنهانی میان حسن روحانی و آمیرام نیر، مشاور نخست وزیر اسرائیل  که در هیئت مک فارلین نیز حضور داشته و

روحانی تصور میکرد وی یکی از مقامات آمریکایی میباشد  اتفاق افتاد. البته تا سالها بعد، خبر این ملاقات به بیرون

درز نکرده بود. اولین بار، روزنامه یدیعوت آهارونوت در تاریخ 15 می 1994 ( 25 اردیبهشت 1373 ( گزارش این ملاقات

را به زبان عبری منتشر کرد. اما این گزارش در داخل کشور انعکاسی پیدا نکرد. 19 سال بعد، یعنی در تاریخ 26 ژوئن

2013 ( 5 تیر 1392 ( گزارش ملاقات مذکور در پایگاه اینترنتی روزنامه مذکور به زبان انگلیسی منتشر شد. در خارج

از کشور، سایت خودنویس در تاریخ 6 تیر 1392 این گزارش را منتشر کرد. در داخل کشور، پایگاه خبری دانا در تاریخ

7 تیر 1392 طی گزارشی اعلام داشت که سایتهای خبری ترکیه به نقل از سایت خبری "هفت" ترکیه، خبر مذکور

را منتشر کردهاند. سایت جام نیوز در تاریخ 9 تیر و سایت صراط در تاریخ 13 تیر 1392 به خبر مذکور اشاره کرده

بودند. سایت تایمز اسرائیل نیز در تاریخ 30 سپتامبر 2013 ( 8 مهر 1392 ( در گزارشی به زبان انگلیسی، ماجرای

مذکور را منتشر میکند. سایت آرمانشهر نیز در تاریخ 5 اردیبهشت 1394 به خبر مذکور اشاره میکند. سایت خودنویس

نیز مجدداً در تاریخهای 19 و 23 اردیبهشت 1394 به صورت مشروح به انعکاس گزارش مذکور میپردازد. به رغم

موارد اشاره شده، نه هاشمی رفسنجانی و نه حسن روحانی، گزارشات منتشر شده را تکذیب نکردند و هیچ توضیحی

نیز در این رابطه به مردم ایران ندادند. برپایه همین گزارشات، متن ملاقات مذکور را در اینجا میآوریم. قابل توجه آنکه

طبق گزارشات فوق، صدای گفت و گوهای ملاقات مذکور، به صورت مخفیانه توسط آمیرام نیر ضبط شده بود.

زمان: 30 آگوست 1986 ( 8 شهریور 1365 ( مکان: فرانسه، پاریس، هتل پاریزین

نفرات حاضر در ملاقات: آمیرام نیر )مشاور نخست وزیر اسرائیل، که در این ملاقات خود را یکی از مقامات آمریکایی

معرفی کرده است(، حسن روحانی، و منوچهر قربانی فر

من زبان انگلیسی را متوجه میشوم اما متأسفانه نمیتوانم صحبت کنم؛ لذا قربانی فر ترجمه خواهد « : حسن روحانی

کرد. لطفاً این جلسه را کاملاً خصوصی در نظر بگیرید. من از طرف دولتم صحبت نمیکنم چرا که این جلسه کاملاً

غیر منطقی است. من اصلاً حس خوبی نسبت به سخنرانی افراطی اخیر امام خمینی ]ظاهراً اشاره به سخنرانی دوم

شهریور 65 امام[ ندارم. من فکر میکنم این سرسختانه ترین سخنرانی او از زمانی است که قدرت را به دست گرفته

است. او میخواهد همه کسانی را که با مواضع ضد آمریکایی افراطی او همراهی نمیکنند، له کند.

این باید برای شما واضح باشد که آنچه الان من میگویم، چیزی است که هاشمی رفسنجانی خواسته است تا بگویم.

اگر این کار را نکنم، کار من تمام است. این روزها افراطی هایی مثل خمینی و پسرش بر ما حکومت میکنند. محافظین

مرا احاطه کرده اند. من چیزی برای خودم نمیخواهم، حتی پول. چرا که در جایگاهی هستم که نمیتوانم آن را خرج

کنم چون باعث سوء ظن میشود.

اگر شخصیت خمینی را تحلیل کرده باشید، باید فهمیده باشید که یک مخالف قوی، او را وادار میکند که 100 قدم

به عقب برود، در حالی که یک مخالف ضعیف، او را تحریک میکند که جلو بیاید. متأسفانه شما موضع غلطی اتخاذ

کرده اید. شما با او بسیار نرم برخورد میکنید. شما باید تندتر باشید. باید از موضع برتری و تفوق برخورد کنید. شما

قدرت نشان نمیدهید.

همه ی اعتدالیون در کشور ما، روی یک خط باریک حرکت میکنند. ما نمیتوانیم هر هفته با شما ملاقات کنیم یا

حتی هر ماه. ما آماده هستیم تا یک همکاری واقعی با شما داشته باشیم. اما ابتدا شما باید به ما کمک کنید تا اسلام

واقعی را در کشورمان پرورش داده و گسترش دهیم و برای این کار، ما نیاز به پول و کمک شما داریم تا جنگ با عراق

». را خاتمه دهیم

کاملاً واضح است که اگر ایران با غرب ارتباط برقرار نکند، هیچ آینده ای نخواهد داشت. همان طور که « : آمیرام نیر

واضح است، ما به طور جدی بر روی مسئله ایران سرمایه گذاری کردهایم. ما امیدواریم به شما اعتدالیون کمک کنیم

». تا بتوانید خود را تقویت کنید. هر چه لازم است را به من بگویید تا ببینم چه کاری میتوانیم انجام دهیم

». در درجه نخست، شما باید محکم مقابل خمینی بایستید، سرسختانه « : حسن روحانی

برای نمونه، لبنان جبهه ای است که ما در آنجا تلاش میکنیم تا در مقابل خطر خمینی بایستیم. ما این « : آمیرام نیر

». کار را فوراً انجام خواهیم داد

این خوب است. آیت الله ها و پاسداران، سه میلیون دلار به لبنان کمک کرده اند؛ در حالی که ما در « : حسن روحانی

ایران نیاز مبرمی به پول برای رفع ضروری ترین احتیاجات معیشتی و امنیتی خودمان داریم. این افراد ملاهای لبنان

را جمع کرده و قول تبدیل لبنان به یک جمهوری اسلامی را داده اند؛ عجب حرف مزخرفی! من تلاش کردم تا کل این

ماجرا را خاتمه دهم اما نتوانستم. اگر چنگ و دندان به خمینی نشان ندهید، شما در همه جای جهان به مشکل

». برخواهید خورد. اگر او را با نیروی نظامی تهدید کنید، حتی ممکن است دست شما را هم ببوسد و فرار کند

»؟ ما کجا باید قدرتمان را نشان دهیم « : آمیرام نیر

مثلاً شما به او بگویید که باید همه ی زندانی های جنگی در لبنان را تا پنج روز دیگر آزاد کنید. در « : حسن روحانی

». غیر این صورت، ما علیه شما اقدام نظامیخواهیم کرد و خودتان مقصر هستید

ما یک امپراتوری هستیم و در حال حاضر آرام عمل میکنیم. شما نحوه ی عمل ما را در لیبی دیده اید. « : آمیرام نیر

». اما ما معتقدیم که استفاده از قدرت، ممکن است ایران را در دست روس ها قرار دهد

شما باید به وسیله پاکستان و ترکیه، در بین مسلمانان، یک جوّ تبلیغاتی علیه خمینی سازماندهی « : حسن روحانی

». کنید

»؟ ما به افرادی که در ایران معتقدند آینده ایران در گرو اتحاد با غرب است، چگونه میتوانیم کمک کنیم « : آمیرام نیر

شما میتوانید در باره این موضوع، یک کتاب بنویسید. اما بهترین راه این است که من به ایران بازگردم « : حسن روحانی

و با افراد نزدیک به آیت الله منتظری صحبت کنم. ما طرحی را آماده میکنیم و من با یک پاسخ نزد شما بازخواهم

گشت. اما من میخواهم بدانم که آیا شما جدی هستید؟ من باور ندارم که شما واقعاً بخواهید به ما کمک کنید. تا

». زمانی که خمینی و افرادش قدرت داشته باشند، هیچگاه روابط ما با غرب بهبود پیدا نخواهد کرد

ملاقات فوق که در دوران اوج جنگ تحمیلی صورت گرفته، کاملاً گویای بخشی از توطئه های پشت پرده توسط طیف

لیبرال غربزده ای است که نه اعتقادی به راه امام خمینی و آرمان های انقلاب داشتند و نه بنا بر حمایت و پشتیبانی

همه جانبه از جبهه ها را داشتند. مذاکرات فوق به خوبی نشان میدهد که علت بسیاری از کارشکنی ها در کار جنگ

و عدم حمایت جدی از عملیات های رزمندگان اسلام، چه دلیلی داشته است.

پی نوشتها:

1 . امیر عباس تقی پور. امیر لعلی. آرش محبی. " صراحت نامه ". تهران: سیمای شرق، 1391 . ص 274 . به نقل

از آخرین تلاش ها در جنوب. ص 210

2 . مرتضی صفار هرندی." رازهای دهه شصت ) 68 – 1358 ( ". تهران: کیهان، 1390 . ص 286

3 . صراحت نامه. ص 226 – 227

4 . همان. ص 228

5 . همان. ص 229

6 . همان. ص 230 . به نقل از بی پرده با هاشمی رفسنجانی، کارنامه ربع قرن عملکرد جمهوری اسلامی در گفت

و گو با کیهان. 1382 . ص 125

7 . همان. ص 295 . به نقل از روزنامه کیهان. 14 آبان 1365

8 . . خبرگزاری فارس. 22 خرداد 1395

9 . سایت مشرق. سوم اسفند 1394

بخش چهارم  مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری

در دهه 1360 ، سازمان جاسوسی CIA امریکا و MI6 انگلستان در یک جمعبندی به این نتیجه رسیدند که باید برای

شکستن جریان انقلاب اسلامی در ایران و منطقه، برنامه عمیق فکری، فرهنگی و بلندمدت تدارک دیده شود. برنامه

ای که تا امروز هم کم و بیش ادامه دارد. مهمترین بخش برنامهاین بود که باید در افکار، اندیشهها و سیاستهای انقلاب

تجدیدنظر کرد. پیشبرد این برنامه نیازمند عوامل داخلی به عنوان عوامل اجرایی بود. بنابراین مجموعهای از ناراضیان،

سرخوردگان از انقلاب و وابستگان به غرب، پس از ایجاد مرکز بررسی های استراتژیک نهاد ریاست جمهوری، در دوران

آقای هاشمی رفسنجانی به دور هم گرد آمدند. در اولین اقدام، آقای موسوی خوئینیها به عنوان رئیس این دفتر

انتخاب شد. اعضای آن حلقهای از افراد مثل بهزاد نبوی، سعید حجاریان، محمدرضا تاجیک، محسن کدیور، عباس

عبدی و اکبر گنجی بودند. 1

در دوره هاشمی، مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری، یکی از کانونهایی بود که اقدامات حساب شدهای را

برای محو اندیشه حکومت دینی، دنبال میکرد. موسوی خوئینیها طی سالهای 1369 تا 1372 مسئول این مرکز

بود. از سال 1372 و بعد از کنار رفتن موسوی خوئینی ها، مسئولیت این مرکز بر عهده حسن روحانی قرار گرفت. مرکز

مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری، در اوایل سال 70 به عناصر حلقه کیان امکان میداد تا با بهرهگیری از یک

کانون حکومتی، اقدامات خود را بدون ترس از تعقیب و یا نگرانی مالی دنبال نمایند. عباس عبدی که یکی از پایههای

تشکیل حلقه کیان به حساب میآمد، به معاونت این مرکز رسید و همزمان با حضور او مجید محمدی، عمادالدین

باقی، علیرضا علویتبار، محسن سازگارا و سعید حجاریان، عناصر شاخص این مرکز بودند که طراحی بخشهای این

مرکز را نیز به عهده داشتند. تسلط این گروه بر مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری، چندین امکان را برای

اینان فراهم میکرد: 1  از نظر مالی آنان را کاملاً تأمین مینمود 2  حلقه کیان را از حیطه امنیتی برخوردار میکرد

3  با استفاده از بورس تحصیلی میتوانستند افراد مختلفی را جذب و ارتقا داده و به خود متصل نمایند.

یک بررسی آماری میگوید گروه کیان از طریق مرکز یاد شده، بیش از پانصد نفر از نیروهای هوادار خود را با بورس

دولتی به خارج اعزام کرد. بعدها همین افراد در کسوت شخصیتهای حقوقی، جامعهشناسی، روزنامهنگاری، سیاسی

و... به گسترش انفجارگونه حلقه کیان در سالهای 76 تا 79 کمک فراوانی کردند. 2

این کانون عملیاتی، برای خود یک وظیفه محوری قرار داده و آن تغییر نظام جمهوری اسلامی با استفاده از امکانات

نظام بود! حجاریان و گروه همفکر او، این مسئله را از طریق نفی اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی)ره(، دنبال می

کردند. 3

در معاونت توسعه سیاسی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، افرادی چون بهزاد نبوی، محسن سازگارا، هاشم

آغاجری، محسن امینزاده، مصطفی تاجزاده، محسن آرمین، و دیگران، با آن همکاری میکردند. 4

بهزاد نبوی همان فردی بود که تشکیلات اطلاعاتی روسیه، در شهریور سال 1360 ، خبر ارتباط وی با سازمان سیا را

داده بود. اما علیرغم این موضوع، همواره مورد حمایت هاشمی رفسنجانی قرار داشت!

محسن سازگارا نیز که جزو دوستان نزدیک بهزاد نبوی بود، بعدها از کشور گریخت و به آمریکا رفت و در خدمت

سازمان سیا قرار گرفت.

یکی از کسانی که از نظر فکری تأثیر زیادی بر جمع مذکور داشته، حسین بشیریه استاد سابق دانشگاه تهران بود. در

در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران هم اساتیدی از جمله دکتر بشیریه « : این رابطه مصطفی تاجزاده میگوید

». بودند که خیلی مؤثر بود و ما از نظراتش استفاده میکردیم 5

جالب است بدانیم حسین بشیریه از سال 1383 در دانشگاه سیراکیوز ایالت نیویورک امریکا  که از مراجع پژوهشی

سرویسهای امنیتی امریکا است  به عنوان پژوهشگر ارشد مشغول به کار بوده است. 6

یکی دیگر از چهرههای شاخص مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری، محسن کدیور بود. وی از سال 1370 به

عنوان معاون اندیشه اسلامی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، مشغول به کار شد. 7

محسن کدیور از سال 1370 به مدت هشت سال معاونت اندیشه اسلامی مرکز مطالعات استراتژیک را بر عهده داشت. 8

اگر ما « : کدیور در مصاحبه ای با روزنامه آلمانی فرانکفورتر الگماینه، مخالفت خود با ولایت فقیه را چنین بروز میدهد

». دموکراسی میخواهیم، باید ولایت فقیه منسوخ شود 9

محسن کدیور در سال 1377 به دلیل تحریک دانشجویان برای اغتشاش و نفی اسلامیت نظام و به اتهام نشر اکاذیب،

به حکم دادگاه ویژه روحانیت، 18 ماه زندانی گردید . 10

کدیور پس از خرداد 1384 از کشور خارج و به مواضع ضد دینی و ضد انقلابی خود شدت بخشید. وی پس از خروج

از کشور، دو بار نیز به اسرائیل سفر کرد. 11

این همان کدیوری است که حدود شش سال در دوره ریاست حسن روحانی بر مرکز مطالعات استراتژیک، معاون وی

بوده است!

یکی از طرح هایی که روشنفکران وابسته به غرب در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی دنبال میکردند، پروژه

"جامعه مدنی" بود. زیرساختهای پروژه جامعه مدنی از سال 1988 ( 1367 ( در مرکز مطالعات دموکراسی دانشگاه

وست مینستر لندن توسط جان کین  نظریه پرداز سازمان اطلاعات خارجی انگلیس، یا همان MI6  بازتولید گشت

و با آغاز دهه 1370 به پروژه اصلی روشنفکران سکولار ایران تبدیل شد.

"بنیاد مطالعات ایران" نیز که به ریاست اشرف پهلوی در واشنگتن فعالیت میکرد، از محافل برجسته ای بود که از

سال 1372 در فصلنامه " ایراننامه" پروژه جامعه مدنی را از این مرکز انگلیسی اقتباس کرد و تحقق آن را شرط لازم

فروپاشی ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامیدانست. پژوهشگران این بنیاد مانند علی بنوعزیزی و هوشنگ امیراحمدی،

اعتقاد داشتند که ساختارهای جامعه مدنی به گسترش سکولاریسم در ایران کمک میکند و تنها نیرویی که توان انجام

این مأموریت را دارد، اعضای حلقه کیان، موسوم به روشنفکران دینی، هستند. 12

از سال 1372 ، عبدالکریم سروش در حلقه کیان، مأمور تبلیغ پروژه "جامعه مدنی" به عنوان اصلیترین مسأله

روشنفکران ایران شد.

منوچهر گنجی، سرکرده گروهک سلطنتطلب درفش کاویانی نیز از هواداران جامعه مدنی بود و اعتقاد و علاقه به این

مبحث را در سال 1373 اعلام داشت. نشریه کیهان سلطنتطلب چاپ لندن، در مورخه 29 اردیبهشت 1373 در

امروز همه فعالیتهای سیاسی ما باید معطوف به تحقق جامعه مدنی، متشکل از « : اینباره از قول وی مینویسد

». شهروندان آزاد باشد و هر مکتب و گروهی را که مانع از حرکت در این مسیر است، از سر راه خود بردارد

او ولایت فقیه را مهمترین سد و مانع رسیدن به جامعه مدنی معرفی میکند و تلاش برای براندازی هیئت حاکمه ایران

و حذف ولایت فقیه را اساسیترین هدف خود و هوادارانش معرفی مینماید. وی در همان شماره کیهان سلطنتطلب

در حال حاضر بزرگترین مانع در مقابل این حرکت ]ایجاد جامعه مدنی[ هیئت حاکمه « : در ادامه مطلب فوق میگوید

کنونی ایران است که انحصارطلبی سیاسی خود را به وسیله ولایت فقیه توجیه میکند. بنابراین هدف اساسی در

». فعالیتهای سیاسی ما باید حذف ولایت فقیه باشد 13

از سال 1373 ، حسین بشیریه نیز در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری  تحت ریاست حسن روحانی

آن را در قالب پروژه توسعه سیاسی صورت بندی نمود. هدف این پروژه، دگرگون ساختن ماهیت جمهوری اسلامی از

درون نظام و "گذار به دموکراسی" بود. از دل این محفل، در سال 1374 "حلقه آئین" با محوریت محمد خاتمی متولد

شد که عبدالکریم سروش، حسین بشیریه، سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده، محمدعلی ابطحی، محسن کدیور و محمد

مجتهد شبستری، از اعضای اصلی آن به شمار میرفتند. 14

جان کین  نظریه پرداز سازمان جاسوسی انگلیس  که از سال 1374 ، در پوشش استاد کرسی " جامعه مدنی"

دانشگاه وست مینستر انگلستان، تعامل خود را با حسین بشیریه و عبدالکریم سروش آغاز کرده بود، پس از دوم خرداد

1376 بارها به تهران آمد. سروش و بشیریه، سالها در انگلیس اقامت داشتند و در دهه 1370 ، یک پای آنان در مرکز

پژوهشی لندن و یک پای دیگرشان در حلقههای سیاسی ایران بود. 15

اسفند 1375 ، معاون وقت وزیر خارجه آمریکا در مقدمه گزارش شورای روابط خارجی پیرامون پروژه "جامعه مدنی در

این جریان ]هواداران جامعه مدنی[ بخشی از یک حرکت فراگیرتر جهت متلاشی کردن اقتدار دینی « : ایران" نوشت

». جمهوری اسلامی است و مشروعیت هر نوع حکومت دینی را زیر سؤال میبرد

از قضا، این گزارش مصادف بود با ایامی که محمد خاتمی سخت مشغول مبارزات انتخاباتی برای هفتمین دوره ریاست

جمهوری بود و " جامعه مدنی" را به عنوان شعار تبلیغاتی اش برگزیده بود. 16

با توجه به مطالب فوق، ملاحظه میگردد که سرنخ خارجی پروژه " جامعه مدنی"، در سازمان جاسوسی انگلیس و

دولت آمریکا، و سرنخ داخلی آن در مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری ایران  تحت ریاست حسن روحانی

و حلقه کیان قرار داشت.

پی نوشتها:

1 . جواد منصوری. "ریشه این جریان دانشجویی نبود". ماهنامه صبح. تیرماه 1391 . ص 54

2 . سعدالله زارعی. "گونه شناسی انحراف". رمز عبور 2 . ویژه نامه سیاسی روزنامهایران. خرداد 1389 ص 194

3 . همان. ص 195

4 . حسین سلیمی. کالبد شکافی ذهنیت اصلاح گرایان. تهران: گام نو، 1384 . ص 101

5 . همان. ص 102

6 . جواد حقگو. "افسادطلبان فراری". ص 27

7 . محمد جواد اخوان." افسون اشباح: واکاوی روند تکوین جریان تجدید نظر طلب در پروژه جنگ نرم ". سازمان

بسیج دانشجویی، 1388 . ص 290

8 . مسعود محمدی. "مثلث زر و زور و تزویر علیه ولی و ولایت فقیه". روزنامهایران. سوم آذر 1389 ، ص 12

9 . " افسون اشباح: واکاوی روند تکوین جریان تجدید نظر طلب در پروژه جنگ نرم ". ص 293

10 . خبرگزاری میزان. 26 آبان 1394

11 . کیهان. 26 دیماه 1389

12 . پیام فضلینژاد. "زمینههای کودتای نرم". روزنامه کیهان. 13 تیر 1388

13 . دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان. "نیمه پنهان، جلد 2 ". تهران: کیهان، 1379 . ص 33 – 32

14 . پیام فضلینژاد. "زمینههای کودتای نرم". روزنامه کیهان. 13 تیر 1388

15 . همان.

16 . همان.

بخش پنجم  حسن روحانی و فتنه 88

محمد علی ابطحی، مسئول دفتر سید محمد خاتمی در دولت اصلاحات، در جریان دادگاه خود در سال 88 اظهار

میدارد: ]در ماجرای فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری[ تحلیل مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص

مصلحت )به مدیریت حسن روحانی( این بود که آقای خامنه ای فقط با ریختن مردم در خیابان ها خواهد ترسید.

بخش سیاست خارجی مرکز، همین استراتژی را به خارج منتقل میکردند که در ایران باید مقاومت کرد تا رهبری

بترسد و تسلیم ]فتنه گران و کودتاچیان[ شود. 1

برخی عناصر مرتبط با گروهک های ضد انقلاب و سازمان های جاسوسی غربی نیز با مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع،

ارتباط داشتند. در این رابطه عبدالعزیز رضوانی، طی مقالهای در هفته نامه 9 مشاور و مسئول کمیته « : دی مینویسد

حقوقی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در سال 88 ، فردی بود به نام اردشیر امیرارجمند. وی هم چنین با مرکز

تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام  تحت مدیریت حسن روحانی  نیز مرتبط بود. مادر وی که عضو

». گروهک منافقین بوده در سالهای اخیر در فرانسه اقامت داشته و با سلطنت طلبان نیز همکاری میکرده است 2

اردشیر امیر ارجمند بیش از 18 سال در کنار میرحسین موسوی بوده است. برادر وی عضو شورای مرکزی ستاد

اطلاعاتی منافقین مستقر در اروپا بوده است. او و خانواده اش در پاریس در منزلی زندگی میکنند که دولت فرانسه

برای آنها اجاره کرده و همه مخارج آنها را نیز تأمین میکند. 3

اردشیر امیر ارجمند به سرویس اطلاعاتی فرانسه وصل بوده و اطلاعات داخل کشور را به آنها میداده است. وی در

سال 88 از کشور گریخت و به فرانسه نزد برادرش منصور امیر ارجمند که از اعضای گروهک منافقین بود، رفت. 4

اردشیر امیر ارجمند در سال 1389 سفری نیز به اسرائیل داشته و با سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی یعنی موساد

نیز ارتباط گرفته است. 5

هاشمی رفسنجانی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 از یک رقیب نسبتاً گمنام، شکست خورده بود، نتیجه

انتخابات را نپذیرفت و تلویحاً مدعی دستکاری دولت در آرا به نفع رقیبش شد! و حال آنکه هم رئیس دولت وقت و هم

وزرای وی، در حمایت از هاشمی موضع گیری کرده بودند. هاشمی همچنین حاضر نشد که پیروزی رقیب را به وی

تبریک بگوید. وی به شدت از احمدی نژاد کینه به دل گرفته بود. وی از همان زمان به فکر افتاد که هر طور شده، این

بعد « : رقیب را باید از میدان به در کرد. محمد مهدی تقوی، طی مقالهای در روزنامه وطن امروز، در این مورد مینویسد

از آن که احمدینژاد در سال 1384 در مقام ریاست جمهوری قرار گرفت، هاشمی رفسنجانی جبهه تقابل علیه دولت

اصولگرا را گشود. او به مدت چهار سال سخنگو و لیدر تمام جریانهایی شد که موقعیت و منافع خویش را در عصر

گفتمان اصولگرایی در خطر دیدند. بعد از این، او تمام نشستهای رسمی و غیررسمی خویش را به سمت ترسیم

استراتژی رویارویی با دولت سوق داد. کمیتههای مجمع تشخیص، کانون اجتماع مدیرانی شد که هر کدام در عرصه

اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، مأموریت چالش با دولت نهم را بر عهده گرفتند و حتی اتاق فکری برای این طیفها در

». مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص به همراه شریک دیرین هاشمی  حسن روحانی  اختصاص یافت 6

بیت هاشمی رفسنجانی « : محمد علی ابطحی، در مورد تلاش هاشمی رفسنجانی برای کنار زدن احمدی نژاد، گفته بود

از خودش تا فرزندانش و همسرش، فشار اصلی را داشتند که احمدینژاد رأی نیاورد. نظریه هاشمیآین بود که هر کس

که میتواند احمدینژاد را به زمین بزند، باید مورد حمایت قرار گیرد. هیچ شرطی هم نداشت. تمام سرمایه مالی این

کار را هم متقبل شده بود. یکی دیگر از نظریهپردازان جدی سقوط احمدینژاد و رأی آوردن کسی دیگر به جای او،

دکتر حسن روحانی بود. طرح این موضوع که یا پیروزی و جشن و رو کمکنی جدی احمدینژاد، یا اعلام تقلب و ایجاد

». اغتشاش برای کشاندن انتخابات به دو مرحلهای بودن، در دستور کارشان قرار داشت 7

حسن روحانی طی سخنانی در اردیبهشت 92 در دانشگاه آزاد، با کنایه به رهبری نظام که مکرراً از قضایای سال 88

اگر همچنان بعضی ها اصرار کنند که از لفظ فتنه در این رابطه استفاده کنند، « : با عنوان فتنه یاد میکردند، میگوید

بنده هم مجبور میشوم خیلی از مسائل را که صلاح نمیبینم در این مقطع آن را بازگو کنم، به زبان بیاورم، که ممکن

». است به مزاق خیلی ها خوش نیاید 8

محمدجواد ظریف نیز بهمن 92 حسن روحانی در » تعهد « در گفتگو با شبکه تلویزیونی فونیکس در سفر به آلمان، از

زمینه رفع حصر دو تن از سران فتنه، سخن به میان آورده بود . ظریف بدون اینکه نامی از میرحسین موسوی و مهدی

کروبی ببرد، گفته بود که آزادی آنها از وعدههای رئیسجمهور منتخب، حسن روحانی بوده است . وی گفت که

رئیسجمهور ایران تعهد کرده که این دو شخصیت معترض از حصر آزاد شوند و او به تعهد خود وفادار است .9

همچنین حسن روحانی در یک کنفرانس خبری خود با اصحاب رسانه، به موضوع ممنوع التصویری رئیس دولت

یاد کرد. وی این ممنوعیت » حضرت سید محمد خاتمی « اصلاحات توجه ویژه ای کرد و از رئیس جمهور اسبق، با عنوان

را به نوعی شوخی تشبیه کرد و آن را غیرقانونی خواند.

حسن روحانی در سفر استانی به یزد نیز در سخنرانی خود بار دیگر به نام رئیس دولت اصلاحات اشاره کرد و به زعم

خود، تابوشکنی را در این زمینه تداوم بخشید. وی در نشست خبری خود با اصحاب رسانه ها در پاسخ به سوال خبرنگار

یک روزنامه زنجیره ای درباره ممنوع التصویری رئیس جمهور اسبق، گفت : در شورای عالی امنیت ملی هیچگونه «

مصوبه ای مبنی بر ممنوع التصویری "حضرت آقای خاتمی"، رئیس دولت های هفتم و هشتم جمهوری اسلامی وجود

!» نداشته و ندارد. ضمن اینکه اگر مصوبه ای هم باشد، غیر قانونی است. این گونه حرفها بیشتر به شوخی شبیه است 10

این اظهارات روحانی بدون پاسخ نماند و غلامحسین اژه ای، سخنگوی قوه قضاییه، در واکنش شدیدی، بار دیگر

این فرموده آقای روحانی که این موضوع را بدون مصوبه « : مصوبات شورای عالی امنیت را به رئیس جمهور یادآور شد

و بی اساس خوانده است، یا براساس مشغله زیاد است که ایشان یادشان رفته، یا اینکه مطلب را جدی نگفته و شوخی

گفته است. البته حتی اگر این مصوبه هم نبود، دادستانی خودش دستور قضایی داده بود و براساس اختیاراتش این

». موضوع را به رسانهها اعلام کرده و همچنان به قوت خودش باقی است 11

حسن رسولی، عضو شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان، طی مصاحبه ای در سال 95 اظهار داشت که سید محمد

خاتمی تاکنون چند بار با روحانی ملاقات داشته است. پیش از این هم عبدالله ناصری با اشاره به ملاقات موسوی

خوئینیها با روحانی، گفته بود به روحانی هشدار دادیم که پایگاه رأی مستقلی ندارد و بدون رأی اصلاحطلبان نمیتواند

مجدداً در سال 96 رئیسجمهور شود .12

این مواضع آقای حسن روحانی در حالی است که این دو نفر  به همراه تعداد دیگری از چهرههای مطرح سیاسی  در

سال 1388 ، با پشتیبانی گسترده سازمان های جاسوسی آمریکا و انگلیس، در صدد انجام طرح خائنانه براندازی نظام

و ساقط کردن رهبری نظام بودند.

جورج سوروس، طراح و حامی مالی انقلابهای مخملی نیز در 20 شهریور 88 ، طی سخنانی در نیویورک، پرده از

با حضور رهبران هوشیاری چون خاتمی « : ارتباط کودتاگران با مؤسسه جامعه باز  وابسته به سوروس  برداشت و گفت

و موسوی، انقلاب سبز ایران پیشرفتهای اعجابآوری را در ماههای اخیر داشته است... امیدوارم با پیشروی انقلاب

سبز ایران و همکاری و ارتباط گسترده رفرمیستهای ایرانی با مؤسسه جامعه باز، ساختاری دموکراتیک را در ایران

». پایهگذاری نماییم 13

مدت ها پس از شکست انقلاب رنگی یا همان فتنه 88 ، سید محمد خاتمی که خود یکی از صحنه گردانان اصلی فتنه

88 جنبش سبز شکست خورده و به انحراف کشیده شده است. ما حرکتی را شروع کردیم « : بود، چنین اعتراف میکند

». که به تقابل با نظام انجامید و اصلاحاتی که برای آن خون دل خورده بودیم را در مسیر براندازی قرار دادیم 14

در سال 88 ، جزوه ای تحت عنوان "منشور راهبردی جنبش سبز" منتشر شد. این منشور توسط محمدرضا تاجیک

تحصیل کرده انگلیس و مشاور سیدمحمد خاتمی و میرحسین موسوی ، نگاشته شده بود. بنا به تصریح متن این

منشور، هدف نهایی جنبش سبز، سقوط نظام جمهوری اسلامی بوده است. 15

همچنین حجت الاسلام مهدی طائب، رئیس شورای قرارگاه عمار، طی سخنانی در تاریخ سوم دی 1388 ، از طرح فتنه

بهزاد نبوی در زندان گفت: تقلبی در کار نبود. قرار بود موسوی را « : گران برای تغییر نظام و رهبری، چنین میگوید

». رئیس جمهور کنیم و خاتمی را به جای رهبری قرار دهیم و قانون اساسی را عوض کنیم، تا نظام نیز عوض شود 16

همان گونه که ملاحظه میگردد، هدف اصلی توطئه گران، برکناری رهبری و تغییر قانون اساسی  یعنی تغییر نظام

جمهوری اسلامی  بوده است. توجه داشته باشیم که بهزاد نبوی همان کسی است که در شهریور سال 1360 ، سازمان

اطلاعاتی روسیه، خبر ارتباط وی با سازمان سیا را داده بود.

پس از یک سری بررسی های اطلاعاتی مشخص میشود که میرحسین موسوی از چند سال قبل از انتخابات 88 ، در

فکر براندازی نظام بوده است. در این راستا، مشاور وزیر اطلاعات طی مصاحبه ای در سال 1389 ، از طرح میر حسین

موسوی در سال 1385 میرحسین موسوی و دوستانش در جلسه « : برای براندازی نظام، چنین میگوید 25 فروردین

1385 ، استراتژی خود را "اجتماعی کردن گفتمان" ذکر میکنند و گفتمان را نیز "جنگ برای بازپس گیری مواضع

از دست رفته" تعریف میکنند. دقیقاً شش ماه بعد، یعنی در تاریخ 20 مهر 1385 ، مجدداً در جلسه ای با مسئولیت

شخص موسوی، موضوع براندازی نرم نظام را صریحاً مطرح میکنند و میگویند: اسقاط نظام از طریق بازتولید انقلاب

1357 ». غیر ممکن است؛ اما پاشنه آشیل نظام، انقلاب نرم است 17

تردیدی ندارم که موسوی و کروبی به لحاظ « : دکتر علی اکبر ولایتی نیز در مورد هدف موسوی و کروبی میگوید

». سیاسی با بیگانه در ارتباطند و به دنبال تضعیف قانون اساسی و براندازی بودند 18

محمد علی ابطحی، مسئول دفتر سید محمد خاتمی، در اعترافاتش در سال 88 در دادگاه، به هدف اصلی توطئه گران

تردیدی نیست که جهت گیری اصلی آشوب های اخیر پس از « :  یعنی حذف رهبری نظام  چنین اشاره میکند

». انتخابات و تمهیدات آن در قبل از انتخابات، دارای هدف روشن حذف رهبری نظام بوده است 19

هنری کیسینجر صهیونیست، وزیر خارجه اسبق آمریکا، در یک سخنرانی در سال 88 خواستار پشتیبانی مستقیم و

مداخله آمریکا در امور ایران در راستای حمایت از میرحسین موسوی شد. وی جریان حامی موسوی را تنها راه آمریکا

برای خاتمه دادن به عمر حکومت ایران دانست. 20

همین حالا هم این موضوع پنهانی نیست که ما از « : آدام ارلی، سخنگوی سابق وزارت خارجه آمریکا، نیز گفته بود

موسوی و خاتمی حمایت میکنیم؛ اما علنی شدن این حمایت هم زمان با اعمال تحریمها، میتواند این فایده را داشته

». باشد که مردم ایران به این نتیجه برسند که تنها راه رهایی از تحریمها، گرایش به این افراد است 21

فرح پهلوی  بیوه شاه معدوم  نیز در اسفند 88 در گفت و گو با شبکه سعودی العربیه با تعریف و تمجید از موسوی

آقایان موسوی و کروبی بسیار شجاعند. آنها از جان گذشتگی زیادی از خود نشان دادند و من از طریق « : و کروبی گفت

». اینترنت از آنها پشتیبانی میکنم 22

و سرانجام بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، در تیر ماه 88 ما موسوی و جریان « : طی سخنانی میگوید

». سبز را تحسین میکنیم و برخورد حکومت ایران با آنان را محکوم مینمائیم. آنها مورد احترام ما هستند 23

این حمایت ها در سالهای بعد نیز همچنان ادامه مییابد. مثلاً وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا، در تاریخ 15

بهمن 92 در جلسه استماع کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا، با دخالت گستاخانه در امور داخلی ایران گفت:

ما از ایران میخواهیم تمام زندانیان سیاسی را آزاد کند، از جمله میرحسین موسوی و مهدی کروبی را که نزدیک به «

». سه سال است که بدون اتهام سیاسی در بازداشت خانگی به سر میبرند 24

با توجه به موارد فوق، ملاحظه میگردد که آقای حسن روحانی، خواهان رفع حصر و رفع ممنوع التصویری کسانی

بوده که دارای این مشخصات میباشند:

1 – به دنبال براندازی جمهوری اسلامی و تغییر نظام بودند.

2 – به دنبال حذف رهبری نظام بودند.

3 – با سازمان های جاسوسی آمریکا و انگلیس در ارتباط بودند.

4 – از حمایت های مستقیم و آشکار مقامات آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی برخوردار بودند.

5 – از حمایت های مستقیم سلطنت طلبان و سایر گروهک های ضد انقلاب برخوردار بودند.

پی نوشتها:

1 . " ولایت فقیه، هدف اصلی فتنه ". ویژه نامه روزنامهایران به مناسبت اولین سالروز حماسه 9 دی.دی ماه

1389 . ص 19

2 عبدالعزیز رضوانی." امیر ارجمند، حلقه مفقوده موسوی تا منافقین ". هفته نامه . 9 دی. 10 اردیبهشت 1390 .

ص 14

3 . " از کیان تا جرس؛ بررسی حلقه های ستاد موسوی و کروبی در خارج از کشور ". هفته نامه مثلث. 8 اسفند

1389 . ص 19

4 . هفته نامه 9 دی. 23 بهمن 1389

5 . روزنامه جوان. 27 بهمن 1389

6 . محمدمهدی تقوی. "مرز نقش های پیچیده و پنهان". روزنامه وطن امروز. 14 دی ماه 1389

7 . "طراحی پروژه، از وحدت ملی تا انقلاب مخملی". هفتهنامه 9 دی. 21 خرداد 1390 . ص 9

8 . سایت انتخاب. 19 اردیبهشت 1392

9 . سایت فردا. 13 اردیبهشت 1395

10 . سایت رجا نیوز. 17 اسفند 1394

11 . سایت فردا. 13 اردیبهشت 1395

12 . سایت راهکار نیوز. 4 شهریور 1395

13 . روزنامه کیهان. 31 شهریور 1388

14 . سایت مشرق. 23 آبان 1389

15 . امیر حسین ثابتی منفرد." روزشمار هشت ماه نبرد مقدس ". تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389 . ص

655

16 . محمد علی حسینی مقدم. امیر ناصری." روزشمار فتنه ". قم: مهر سجاد، 1390 . ص 517

17 . منوچهر محمدی." انقلاب اسلامی در بوته آزمون، جنگ نرم بیست ساله و فتنه 88 ". مؤسسه فرهنگی دانش

و اندیشه معاصر، 1391 . ص 370

18 . روزنامه وطن امروز. 27 آذر 1389

19 . " ولایت فقیه هدف اصلی فتنه ". ویژه نامه روزنامهایران به مناسبت اولین سالروز حماسه 9 دی. دی ماه

1389 . ص 17

20 . حمید رضا اسماعیلی."شورش اشرافیت بر جمهوریت". تهران: مؤلف، 1389 . ص 405

21 . محسن نعماء و محمد مهدی شکروی." عروسک های غربی: جریان شناسی حمایت و پشتیبانی آمریکا و غرب

از جریان اصلاح طلبی در ایران ) 1389 – 1376 ( ". قم: وثوق، 1390 . ص 371

22 . مؤسسه فرهنگی قدر ولایت." تاریخ وقایع انتخابات 88 . جلد سوم ". تهران: مؤسسه فرهنگی قدر ولایت،

1390 . ص 76

23 . سینا تکاور." دلارهای کثیف فتنه از کجا میآید؟ ". نشریه جوان. ویژه نامه نوروز 1390 . ص 66

24 . خبرگزاری فارس. 16 بهمن 1392

بخش ششم – دوره ریاست جمهوری حسن روحانی

سیاست تنش زدایی دولت روحانی

حسن روحانی پس از روی کار آمدن در سال 1392 ، سیاست خارجی دولت خود را تنش زدایی اعلام کرد. وی در

زمان انتخابات ریاست جمهوری، در توضیح چرایی اولویت مذاکره با آمریکاییها در مقابل تروئیکای اروپایی، گفته بود:

از آمریکا هستند.... » آقا اجازه « بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپاییها به دنبال «

». آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است 1

عده ای در داخل، با اتکا بر یک ادراک بسیار خوشبینانه و شاید بتوان گفت ساده لوحانه، بر روی تنش زدایی و نرم

خویی در امر سیاست خارجی و دیپلماسی تاکید داشتهاند. اینان کسانی بودند که معتقد بودند هر چه سریع تر باید

مذاکرات هستهای را حتی با دادن امتیاز های بالا و مهم، به انجام رسانید. امری که عملاً هم متحقق شد و در ازای

دادن امتیازات بسیار زیاد و خرج هزینههای هنگفت، قراردادی امضا شد که ایران را به طور دائمی از داشتن بخش های

مهمی از توان هستهای محروم کرد . این دسته از افراد، عملکرد خود را با این موضوع توجیه میکردند که تحریمها

شکسته شده و ایران از انزوای بین المللی بیرون آمده است.

در همین رابطه، عقب نشینی، انفعال، سکوت و باج دادن به آمریکا و نوکران آمریکا در زمینه های مختلف را "تنش

زدایی" نامیدند! مثلاً هنگامی که مأمورین سعودی در فرودگاه جده به نوجوانان ایرانی تعرض کردند، از دولت روحانی

و وزارت امور خارجه ظریف چه واکنشی مشاهده شد؟ یا به سفارت ایران در بیروت توسط افسر اطلاعاتی آلسعود سوء

قصد شد؛ جواد ظریف بلافاصله در فرودگاه بیروت خواستار عالیترین سطح روابط با آلسعود شد!

از همه این رفتارها تاسفآورتر، ماجرای فاجعه مناست که آنچه از سوی وزیر امور خارجه ایران مشاهده نشد، همدردی

» برادران سعودی « واقعی با خانوادههای قربانیان ایرانی و ملت عزادار ایران بود! او کمی بعد از فاجعه منا، آلسعود را

خود نامید! این مسئله موجب خشم خانوادههای قربانی فاجعه منا گردید. 2

تنها چند روز پس از آنکه حسن روحانی خواستار مجازات سریع جوانان عامل حمله به سفارت سعودی در تهران شد،

برادران سعودی محمدجواد ظریف، با حضور برجسته در نشست منافقین، نشان دادند در مسیر دشمنی با ملت ایران

هیچ حد و مرزی نمیشناسند. ماجرای سکوت و انفعال دولت و وزارت امور خارجه ایران در مقابل آلسعود، به یک

معما برای مردم ایران تبدیل شده بود!

وزارت خارجه آمریکا در دولت باراک اوباما، طی سالهای 1394 و 1395 ، برای چندمین بار در گزارشهای سالانه خود

درباره تروریسم، ایران را "در صدر" کشورهای حامی تروریسم قرار داد و مدعی شد تهران به طرق گوناگون، از جمله

حمایت مالی، آموزش و رساندن تجهیزات، به گروههای تروریستی در کشورهای مختلف جهان کمک کرده است. 3

وزارت امور خارجه آمریکا در گزارش خود از اوضاع حقوق بشر در سراسر جهان، ایران را در کنار حکومتهایی نظیر

کره شمالی، کوبا، تاجیکستان و چین، یک حکومت استبدادی توصیف کرد و مدعی شد به طور گسترده حقوق بشر و

آزادیهای اساسی مردم در ایران نقض میشود. در این گزارش هم چنین ایران به شکنجه و برخورد خشن با زندانیان

سیاسی و مخالفان متهم شده بود. 4

هنگامی که جان کری وزیر امور خارجه آمریکا، در تاریخ هشتم اسفند 92 در مراسم رونمایی از گزارش "وضعیت

حقوق بشر در ایران"، تصریح میکند که آمریکا با جریان فتنه و اپوزیسیون در ایران دارای ارتباطات مستمر است، به

خوبی مشخص میشود که حرکات فوق کاملاً برنامه ریزی شده و هماهنگ بوده است. 5

اروپاییها آنچنان از مواضع منفعلانه آقای ظریف خوشحال شده بودند که در یک اقدام وقیحانه و گستاخانه در تاریخ

14 فروردین 93 ، با صدور قطعنامهای علیه جمهوری اسلامی ایران، با دخالت آشکار در امور داخلی ایران، خواهان

اجرای بی کم و کاست توافقنامه ژنو، خاتمه دادن به نقض « : اجرای موارد زیر از سوی جمهوری اسلامی ایران شدند

حقوق بشر، آزادی سران فتنه 88 ، آزادی همجنس بازی، اجازه ملاقات به هیئت های اروپایی جهت دیدار با محکومین

». امنیتی، بازگشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران، تأسیس دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا در تهران 6

صدور این قطعنامه، یک بار دیگر شکست سیاست به اصطلاح تنش زدایی دولت یازدهم را به اثبات رساند و نشان داد

که هر چقدر ما در برابر قلدریها و خط و نشان کشیدنهای غربیها کوتاه بیاییم و سیاست لبخند را در پیش بگیریم،

دشمن، این را نشانه ترس و جازدن ما تلقی کرده و بر حجم حملات و گستاخی هایش خواهد افزود.

پس از روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور جدید آمریکا، اولین سخنرانی خود در سازمان ملل را با حمله

شدید به جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ثبت کرد. صحبتهایی که یاد آور حمله شدید جورج بوش بعد از تنش زدایی

ها و عقب نشینی های فراوان در دولت اصلاحات است. انگار تاریخ تکرار شده است و نتیجه همیشگی عقب نشینی و

تنش زدایی دولت ها در ایران، چیزی جز پررویی و گستاخ تر شدن طرف مقابل نیست . این بار نیز با وجود امتیازات

فراوان دولت روحانی در برجام و مذاکرات هستهای، رئیس جمهور آمریکا به توهین های مکرر به ایران پرداخت. تا

جایی که ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا، سخنان ترامپ را تکرار همان "محور شرارت" خواندن

ایران توسط بوش معرفی کرد و شبکه بی بی سی، آن را بدتر از محورشرارت و تجمیع همه صحبتهای 40 سال

گذشته علیه ایران معرفی کرد. مساله ای که به خوبی نتیجه عقب نشینی و انفعال چهار ساله دولت حسن روحانی در

برابر آمریکا را نشان میدهد.

ایران یک حکومت خشن و بی رحم است « : دونالد ترامپ در سخنرانی خود گفت . وقت آن رسیده که جامعه جهانی با

یک حکومت خطرناک دیگر هم مقابله کند. حکومت دیگری که آشکارا به کشتار جمعی اشاره میکند، شعار مرگ بر

آمریکا و نابودی اسرائیل هم سر میدهد. بله حکومت ایران. صادرات اصلی ایران خشونت و خونریزی است. ما

نمیخواهیم اجازه دهیم که ایران به فعالیتهای بیثباتکننده خود در منطقه ادامه دهد. زمان آن فرا رسیده که کل

جهان به ما در درخواست برای پایان دادن حرکت ایران در مسیر مرگ و نابودی بپیوندد . زمان آن رسیده است که

ایران تمامی شهروندان امریکایی را که ناعادلانه زندانی کرده، آزاد کند. دولت ایران باید به حمایت از تروریستها پایان

». دهد، به نفع مردمش فعالیت کند و همچنین به استقلال و تمامیت ارضی همسایگانش احترام بگذارد 7

حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، در اسفند ماه 96 سه « : طی مقالهای مینویسد ماه قبل، وزارت

خزانهداری آمریکا، شرکت ژاپنی تویوتا را وادار کرد با ارسال یک نامه رسمی به این وزارتخانه و انتشار آن در رسانهها،

از دولت آمریکا به خاطر فروش یک دستگاه خودروی تویوتا به سفارت جمهوری اسلامی ایران در هند، عذرخواهی کند!

نه آمریکا و نه ژاپن نیازی ندیدند که درباره هزاران دستگاه خودروی تویوتا که در اختیار تروریستهای تکفیری داعش

است توضیح بدهند! انبوه بیشمار خودروهای تویوتا چگونه به دست داعش رسیده است؟! احمقانه است اگر تصور کنیم

»! این خودروها بدون اجازه شرکت تویوتا در اختیار تروریستهای تکفیری قرار گرفته است 8

اسفندماه 96 سفیرمان در انگلیس اعلام میکند که درباره یمن با انگلیس به توافق رسیدهایم، و در همان حال دولت

انگلیس قطعنامه ضدایرانی را با موضوع محکومیت ایران به علت کمک به مردم مظلوم یمن به سازمان ملل پیشنهاد

میکند ! 9

وزیر خارجه فرانسه قبل از سفر به ایران اعلام میکند که درباره نقش نگرانکننده! جمهوری اسلامی ایران در منطقه

و ضرورت دست کشیدن ایران از حمایت جبهه مقاومت  یعنی دست کشیدن از مبارزه با داعش که از اساس برای

مقابله با ایران اسلامیساخته شده است  و نیز برای کنترل برنامه موشکی ایران! با مسئولان جمهوری اسلامی گفتوگو

خواهد کرد! و بیآنکه با پاسخ دندانشکنی روبرو شود به تهران میآید و با مسئولان بلند پایه کشورمان به گفتوگو

مینشیند!

روز چهارشنبه 9 اسفند 96 در فرودگاه مونیخ آلمان، به هواپیمای آقای ظریف که برای یک سفر رسمی به این کشور

رفته بود بنزین ندادند! شرکتهای سوخترسان آلمانی اعلام کردند که از ترس آمریکا حاضر نشدهاند به هواپیمای

حامل وزیر خارجه کشورمان سوخت بدهند!  بخوانید میخواستند تحقیرمان کنند، که کردند!  و آقای رئیسجمهور

و انگار نه انگار که همین کشورهایی که به !». در این چهار سال رابطه ما با دنیا بهتر شده « : در سخنان خود میگوید

از سوخترسانی به هواپیمای وزیر خارجه کشورمان خودداری کردهاند! !» روابطشان با ما حتماً بهتر شده « قول ایشان 10

و به این ترتیب، باز هم شکست سیاست به اصطلاح تنش زدایی دولت مدعی تدبیر و امید، به اثبات رسید.

پی نوشتها:

1 . خبرگزاری مهر. 23 اردیبهشت 1392 و نیز: سایت دیپلماسی ایرانی. 24 اردیبهشت 1392

2 . سایت پارس نیوز. 21 تیر 1395

3 . خبرگزاری مهر. 30 خرداد 1394 و نیز: سایت فرهنگ نیوز. 17 خرداد 1395

4 . سایت نسیم آنلاین. 23 تیر 1395

5 . خبرگزاری فارس. 19 اسفند 1392

6 . حسین شریعتمداری." آن تک و این پاتک! ". روزنامه کیهان. 16 فروردین 1392

7 . سایت رجا نیوز. 28 شهریور 1396

8 . حسین شریعتمداری." سالاد فلسطینی!". روزنامه کیهان. 15 اسفند 1396

9 . خبرگزاری ایسنا. سوم اسفند 1396 و نیز: سایت جهان نیوز. 6 اسفند 1396

10 . حسین شریعتمداری." سالاد فلسطینی!". روزنامه کیهان. 15 اسفند 1396

مذاکره تلفنی با رئیس جمهور آمریکا

از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، مقامات آمریکایی همواره درصدد بودند تا بتوانند با یکی از مقامات درجه اول جمهوری

اسلامی ایران ملاقات و مذاکره کنند؛ اما همواره با پاسخ منفی جمهوری اسلامی مواجه میشدند. با روی کار آمدن

حسن روحانی، این آرزوی دیرینه رؤسای جمهور آمریکا به تحقق پیوست و حسن روحانی در یک اقدام خلاف منافع و

مصالح ملی جمهوری اسلامی ایران  و علیرغم نهی رهبری نظام  با رئیس جمهور آمریکا گفتگو کرد. در تاریخ 5 مهر

1392 ، حسن روحانی در هنگام ترک نیویورک به مقصد تهران، در فرودگاه با اوباما رئیس جمهور آمریکا، به صورت

تلفنی صحبت کرد. این اولین گفتگو میان رؤسای جمهور ایران و آمریکا، پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود.

به گفته اوباما، او پس از گفت و گو با همتای ایرانی خود به این نتیجه رسیده بود که دو کشور میتوانند به یک توافق

جامع برای پایان دادن به مناقشه هستهای دست پیدا کنند. اوباما گفت راه رسیدن به توافق با ایران دشوار است ولی

با به روی کار آمدن دولت جدید در این کشور، یک فرصت استثنایی برای پیش بردن گفت و گوها پدید آمده است .

در رابطه با موضوع انرژی هستهای، با اراده سیاسی، راهی برای حل سریع « : حسن روحانی نیز خطاب به اوباما میگوید

موضوع وجود دارد. ما به آنچه در هفتهها و ماههای آتی از 5 + 1 و دولت شما خواهیم دید، خوشبین هستیم. مراتب

قدردانی مرا به خاطر مهماننوازی و تماس تلفنی تان پذیرا باشید. روز خوبی داشته باشید آقای رئیس جمهور . » 1

پس از برقراری این گفتگو میان روسای جمهور ایران و آمریکا، در داخل کشور انتقادات بسیاری به این رفتار خارج از

عرف روحانی صورت گرفت. اما در مقابل این انتقادها، تیم سیاست خارجی دولت، درخواست برای تماس را از طرف

مقامات آمریکایی اعلام کرد. این ادعا از همان ابتدا با واکنش طرف آمریکایی همراه بود و مقامات ایالات متحده هرگونه

تلاش برای مذاکره مستیم با رئیس جمهور ایران را رد میکردند و درخواست برای تماس را از طرف مقامات ایرانی

عنوان مینمودند.

به عنوان نمونه سوزان رایس، مشاور امنیت ملی اوباما، در گفتگو با شبکه سی ان ان، ضمن صمیمانه و سازنده خواندن

اولین تماس روسای جمهور ایران و آمریکا، مدعی شد که حسن روحانی از اوباما خواست با او تماس بگیرد. 2

حسن روحانی قبلاً مدعی شده بود که تصمیم برای گفتگو با رئیس جمهور آمریکا، به صورت ناگهانی و در راه فرودگاه

گرفته شده بود. وی گفته بود: در لحظه ای که آماده حرکت به سمت فرودگاه بودیم، کاخ سفید تماس گرفت و نسبت

به تماس تلفنی رئیس جمهور آمریکا با من ابراز تمایل کرد که چند دقیقه تلفنی صحبت کنیم. 3

اما در تناقض با ادعای فوق، روحانی در صحبت دیگری میگوید: آمریکاییها بارها از هیات ایرانی تقاضای انجام دیدار

کرده بودند که این فرصت حاصل نشد، اما توافقی برای صورت دادن تماس تلفنی انجام شده بود و در نهایت منجر به

این شده بود که در روز جمعه رئیس جمهور آمریکا تماس بگیرد. 4

یعنی که قرار صحبت جناب روحانی با اوباما، از قبل برنامه ریزی شده بود، نه اینکه در فرودگاه به صورت ناگهانی با

این مسئله مواجه شوند. و این یعنی صداقت نداشتن در برابر مردم.

رهبر معظم انقلاب نیز اندکی پس از بازگشت رئیس جمهور و هیئت همراه از نیویورک، از برخی اقدامات نظیر تماس

برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش « : تلفنی و مذاکره مستقیم وزیران خارجه ایران و آمریکا انتقاد کردند و فرمودند

». آمد، به نظر ما بجا نبود 5

به این ترتیب، حسن روحانی از همان اول نشان داد که قصد ندارد به تذکرات و هشدارهای رهبری نظام، ترتیب اثر

بدهد.

پی نوشتها:

1 سایت فرارو. . 5 مهر 1392 و نیز: سایت انتخاب. 5 مهر 1392

2 . خبرگزاری نسیم. 13 فروردین 1395

3 . سایت دیپلماسی ایرانی. 6 مهر 1392

4 . خبرگزاری مهر. 10 مهر 1392

5 . پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری. 13 مهر 1392

علل تمایل آمریکا برای مذاکره با ایران

به راستی چرا دولت آمریکا همواره در پی مذاکره با ایران بوده است؟ آنها در پی دستیابی به چه هدفی هستند؟

پس از آنکه دولت ایالات متحده آمریکا در فروردین 1359 اقدام به قطع روابط دیپلماتیک خود با جمهوری اسلامی

ایران نمود، مدتی بعد، از کار خود پشیمان شده و دوباره درصدد برقراری روابط دیپلماتیک با ایران برآمد. دولت آمریکا

طی بیش از سه دهه گذشته، بارها از طریق کشورهای واسطه برای مقامات جمهوری اسلامی ایران پیغام فرستاده بود

که مایل است باب مذاکره با ایران را بگشاید و بعد هم روابط دو کشور از نو برقرار شود؛ اما جمهوری اسلامی ایران که

میدانست آمریکا قصد راه اندازی مجدد پایگاه جاسوسی و توطئه خود در ایران را دارد، همواره به این درخواست ها،

پاسخ منفی داده بود. در اینجا به گوشه ای از این تلاش ها اشاره میشود.

در گزارش ماه می 2001 )اردیبهشت 1380 ( شورای آتلانتیک ایالات متحده در مورد راه حل هایی برای بهبود روابط

با در نظر گرفتن جمعیت، اهمیت منطقهای و موقعیت ژئوپولیتیکی، ایران کشوری است « : ایران و آمریکا، چنین آمده

که برای آمریکا به اندازه ای اهمیت دارد که نمیتواند آن را نادیده بگیرد. روابط ایران و آمریکا متضمن تأمین منافع

». ژئوپولیتیک بسیاری برای ایالات متحده میباشد 1

شورای روابط خارجی آمریکا نیز در ماه ژولای 2004 )تیر ماه 1383 ( گزارشی با عنوان " ایران، زمانی برای یک

رهیافت نو " منتشر کرد. در این گزارش که با سرپرستی برژینسکی )مشاور اسبق امنیت ملی( و رابرت گیتس )رئیس

عاقلانه نیست که آمریکا رابطه با تهران را تا حل و فصل همه اختلاف « : سابق سازمان سیا( تهیه شده بود، چنین آمده

ها بین دو دولت، به تعویق اندازد. 2 ... این گروه باور دارد که با وجود دگرگونی های سیاسی عمیق و نارضایتی های

عمومی، امکان وقوع انقلابی دیگر در ایران وجود ندارد. در حال حاضر نیروهائی که متعهد به حفظ نظام کنونی ایران

هستند، دارای کنترل کامل بر کشور بوده و تنها نماینده رسمیآین کشور بشمار میآیند. بنابراین نه تنها تلاش مستقیم

آمریکا برای سرنگونی رژیم ایران امکان موفقیت ندارد، بلکه تغییر رژیم از طریق مداخله خارجی نیز کمکی به حل

مشکلاتی که سیاستهای ایران مسبب آن بوده اند، نمینماید... به همین خاطر، ماندگاری جمهوری اسلامی و نگرانی

های موجود در خصوص سیاستهای ایران، ایالات متحده را وادار میسازد تا بجای انتظار برای سرنگونی، با حکومت

فعلی به معامله بپردازد. 3... گروه پژوهش کننده به این نتیجه رسیده است که فقدان تعامل مناسب با ایران در موقعیت

زمانی کنونی، به منافع آمریکا در یک منطقه حیاتی جهان )خاورمیانه( آسیب رسانده و لذا پیشنهاد میشود تا با انجام

مذاکره مستقیم با تهران در خصوص برخی حیطه ها که برای طرفین اهمیت دارد، این نقیصه برطرف گردد. 4 ... اتکای

ایالات متحده بر تحریمهای جامع و یکجانبه، دولت آمریکا را به اهداف مورد نظر نرسانده و حتی کنترل آن بر دولت

ایران را نیز کاهش داده است. 5

و بالاخره هدف اصلی از این مقدمات را چنین بیان میکنند: تعامل با حکومت کنونی ایران در خصوص مسائل منطقهای

و بین المللی، نه تنها با اهداف آمریکا در این خصوص ناسازگاری نداشته، بلکه تعامل خردمندانه در این امور، احتمال

». تغییرات داخلی در ایران را بالا خواهد برد 6

در آبان ماه 1388 آمریکا به دنبال برقراری «: ، رئیس جمهور وقت آمریکا، یعنی باراک اوباما، در بیانیه ای تأکید کرد که

». رابطه با جمهوری اسلامی ایران است 7

با توجه به موارد فوق الذکر، مشخص میگردد که در حقیقت دولت آمریکا برای منافع اقتصادی خود و حل برخی از

مشکلاتی که در منطقه خاورمیانه با آنها دست به گریبان میباشد، به برقراری رابطه با ایران نیازمند است. در واقع این

آمریکا است که به ایران احتیاج دارد، نه ایران به آمریکا.

اما باید دید که آمریکاییها علاوه بر موارد فوق، چه اهداف دیگری را نیز از بحث مذاکره و رابطه با ایران دنبال میکنند.

برقراری روابط به معنای ختم انقلاب « : کنت تیمرمن هدف اصلی از برقراری روابط با ایران را چنین توضیح میدهد

است. زمانی که ستون مبارزه با آمریکا فرو بریزد، کل انقلاب فرو خواهد ریخت.

تیمرمن در مورد این سؤال که هدف نهایی آمریکا در قبال ایران چه باید باشد، پاسخ میدهد: ما با رژیمی سر و کار

داریم که به دلیل مخالفت آن با منافع غرب، نمیتوان بار دیگر آن را به جمع رژیم های دوست راه داد. ما باید درصدد

». روی کار آوردن یک حکومت دمکراتیک بجای حکومت روحانیت باشیم

کلید اصلی برای ایجاد یک تغییر بنیادین در « : ادوارد شرلی نیز در زمینه شیوه مقابله با انقلاب ایران میگوید

سیاستهای ایران، از بین بردن خصوصیات انقلابی رژیم ایران است و این فقط با تحریم اقتصادی به دست نمیآید؛

بلکه باید نفوذ روحانیان از بین برود و عقاید انقلابی از درون تهی شود.

وی در مورد امکان برقراری روابط و شرط آن میگوید: اگر نظام ولایت فقیه در ایران از هم بپاشد، آن وقت میتوان

». پذیرفت که جمهوری اسلامی تغییر ماهیت داده و برقراری روابط ممکن خواهد شد

کنت تیمرمن نیز در پاسخ به این سؤال که آیا جناح مخالفی در ایران هست که آمریکا بتواند از آن حمایت کند،

بله، ما باید از روحانی های مخالف رژیم ایران و از دمکرات های خواهان تغییر رژیم، حمایت سیاسی و « : میگوید

». معنوی بکنیم 8

احمد زید آبادی، در تاریخ 17 اسفند 1378 طی مقالهای در روزنامه صبح امروز )به مدیر مسئولی سعید حجاریان(

همّ و غمّ همه طراحان و مجریان سیاست خارجی کشور ما، صرف اظهار نظرهای بی فایده در مورد رابطه « : مینویسد

». ایران و ایالات متحده آمریکا شده است. باید تابوی عدم مذاکره با آمریکا، شکسته شود 9

ابراهیم یزدی )رئیس سابق گروهک نهضت آزادی و از مرتبطین با مأموران اطلاعاتی آمریکا( نیز طی مقالهای در روزنامه

عصر آزادگان در فروردین 79 به نظر میرسد زمان مناسبی فرا رسیده است که ایران با استقبال از سخنان « : مینویسد

اخیر وزیر امور خارجه آمریکا، اصل گفتگوهای مستقیم و رسمی و علنی دیپلماتیک برای حل اختلافات و تأمین

». مطالبات ایران از آمریکا را بپذیرد و آن را اعلام کند 10

با توجه به مطالبی که چند مورد آن در فوق اشاره شد، روزنامه واشنگتن پست طی مقالهای در دی ماه 1379 ، حرکت

حرکت نوپای اصلاحات و « : روزنامههای به اصطلاح اصلاح طلب را در راستای اهداف و منافع آمریکا دانسته، مینویسد

». اصلاح طلبان در ایران، برای منافع آمریکا حیاتی است 11

چندی بعد، سناتور توماس داشل )رهبر فراکسیون اکثریت در کنگره آمریکا( در یکی از سخنان خود پس از حادثه 11

سپتامبر، از دولت آمریکا میخواهد تا فشارهایش به ایران را افزایش دهد تا اصلاح طلبان فضای رعب و وحشت در

ایالات متحده باید فشارهایش را زیاد « : ایران ایجاد نمایند و زمینه را برای مذاکره با آمریکا فراهم کنند. وی میگوید

کند تا اصلاح طلبان ایران بتوانند مردم را بترسانند و خواسته های ما را تبلیغ کنند... ایالات متحده در این راستا باید

هم تهدید کند و هم راه را برای مذاکره باز کند و البته انجام مذاکره را هم به اعلام برائت ایرانی های مذاکره کننده از

». حکومت دینی و ولایت فقیه باید مشروط کرد 12

علیرضا علوی تبار )تئوری پرداز غیر رسمی حزب مشارکت( نیز در یکی از جلسات عمومی حزب مشارکت، با لبیک به

». ما به دنبال جمهوری اسلامی منهای ولایت فقیه هستیم « : ندای سناتور توماس داشل، این گونه اعلام موضع میکند 13

در پی چنین اظهاراتی، جیمز وولسی )از رؤسای سابق سازمان سیا( خواستار حمایت از اصلاح طلبان شده، اظهار

همان طور که بوش )رئیس جمهور آمریکا( در پیام خود گفت، ما باید از عناصر اصلاح طلب در ایران حمایت « : میدارد

». و به آنها کمک کنیم 14

اما هدف اصلی آمریکا از برقراری رابطه با جمهوری اسلامی ایران چیست؟ مارک پالمر، در یک گزارش راهبردی برای

گروه موسوم به "کمیته خطر جاری در آمریکا"، به تاریخ 20 دسامبر 2004 و با عنوان "ایران، یک رهیافت جدید"،

برای پروژه براندازی نظام جمهوری « : این هدف را براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران میداند و تأکید میکند که

». اسلامی ایران، اولین و مهمترین قدم آن است که سفارتخانه آمریکا در ایران بازگشائی شود 15

آمریکا در پی «: ریچارد هاس )معاون طرح و برنامه وزارت خارجه آمریکا در دوره جورج بوش( نیز اعتراف کرده بود که

سرنگونی جمهوری اسلامی است؛ اما برخی به این نتیجه رسیده اند که تا زمانی که ایران به مرحله سرنگونی برسد،

». باید با این کشور تعامل وجود داشته باشد تا بتوانیم نظرات خود را تحمیل کنیم 16

در راستای این سیاست، مک فول )سفیر آمریکا در روسیه و کارشناس ارشد جنگ نرم و متخصص مسائل ایران( چنین

ما میخواهیم ایران را در جهان معاصر بگنجانیم. این مسئله شرایط خاصی دارد. اول این که شما باید « : اظهار میدارد

به ما اجازه دهید سفارت خودمان را در ایران افتتاح کنیم. بعد شما باید اجازه دهید سازمان U.S.AID در ایران فعالیت

کند. هم چنین باید اجازه دهید دیپلماسی عمومی ما فعالیت کند یعنی همان کاری که ما در سایر کشورها میکنیم.

آیا میدانید که به همراه گشایش سفارت، چه چیزی به کشور میآید؟ بله، افسران اطلاعاتی هستند که به کشور

میآیند. سازمان سیا بخشی از سفارت ما است. در این صورت ما میتوانیم امکانات شبکه اطلاعاتی خود را در ازای

». حضور فراگیر در کشور گسترش دهیم. این مسئله موجب بروز یک مناقشه واقعی در میان رژیم خواهد شد 17

این همان استراتژی براندازی است که نیکسون )رئیس جمهور اسبق آمریکا( در قبال شوروی در پیش گرفته بود.

برای کمک به استحاله و فروپاشی شوروی، باید به آن کشور نزدیک شد؛ چرا که « : نیکسون در این رابطه گفته بود

». دوری ما منجر به تضعیف هواداران ما در داخل آن کشور میگردد 18

به همین دلیل است که آمریکا شدیداً به دنبال کشاندن ایران به پای میز مذاکره و سپس برقراری روابط سیاسی بوده

تا در پی آن بتواند با تبلیغات وسیع و همه جانبه بین المللی، به همه ملل آزادیخواه دنیا اعلام کند که آخرالامر، نظام

انقلابی ایران اسلامی به سازش با شیطان بزرگ تن داد، و به این وسیله امید همه مستضعفان و ستمدیدگان دنیا را

تبدیل به یأس کند. آری، بسیاری از مقامات آمریکایی نیز همانند آقای تیمرمن معتقدند که:" برقراری روابط به معنای

ختم انقلاب است و زمانی که ستون مبارزه با آمریکا فرو بریزد، کل انقلاب فرو خواهد ریخت ". و این همان هدف

واقعی و نهایی آمریکا است. جناب آقای حسن روحانی نیز خواسته یا ناخواسته، در طی مدت ریاست جمهوری خود،

عملاً در همین راستا قدم برداشته بود.

پی نوشتها:

1 . شورای آتلانتیک ایالات متحده. شکست بن بست روابط ایران و آمریکا. ص 32

2 . بولتن ویژه " روابط ایران و ایالات متحده از دیدگاه شورای روابط خارجی آمریکا ".)تهران: مؤسسه فرهنگی

مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، 1383 (، ص 10

3 . همان. ص 11

4 . همان. ص 12

5 . همان. ص 13

6 . همان. ص 13

7 . روزنامه جوان. 14 آبان 1388

8 . روزنامه کیهان. 30 تیر 1377

9 . سید عبدالمجید اشکوری. و حمید رسایی. " بازی ترور: تحلیلی مستند و ناگفته از ترور سعید حجاریان".

تهران: کیهان، 1382 ص 50

10 . ابراهیم یزدی." واکنش به مواضع اخیر دولت آمریکا ". روزنامه عصر آزادگان. 11 فروردین 1379

11 . محسن نعماء. عروسک های غربی. ص 45

12 . " به ایران باز خواهیم گشت ". ص 69

13 . مرتضی صفار هرندی. "پیوند سیاست داخلی و خارجی اصلاح طلبان. ". ویژه نامه میوه ممنوعه . ضمیمه

هفته نامه 9 دی . نهم مهر 1390 .ص 73

14 . عروسک های غربی. ص 43

15 . مهدی محمدی." دایره قرمز: روایتی تحلیلی از فتنه 88 ". تهران: کیهان، 1389 ص 180

16 " ترس غرب، نشانه موفقیت سفرهای احمدی نژاد است ". رمز عبور . 4 ، ویژه نامه بررسی سیاست خارجی

جمهوری اسلامی ایران . شهریور 1389 . ص 116

17 . "چرا آقای هاشمی موضع امام را تحریف میکند؟". هفته نامه 9 دی. 19 فروردین 1391 . ص 2

18 . علی اکبر ولایتی." بررسی ماهیت قدرت و سیاست خارجی آمریکا و موضوع برقراری رابطه ". قم: دفتر نشر

معارف، 1383 ص 101

مقام معظم رهبری و مسئله مذاکره و رابطه با آمریکا

در برابر ابراز تمایلها و نقشههای مقامات آمریکایی برای مذاکره و رابطه با جمهوری اسلامی ایران، برخی مسئولین و

چهرههای سیاسی و گروههای صاحب قدرت در ایران نیز متقابلاً ابراز تمایل برای مذاکره و برقراری رابطه با دولت

آمریکا کرده، تصور میکردند با مذاکره با دولت آمریکا، همه تحریمها و مشکلات اقتصادی و سیاسی ما برطرف خواهد

شد. اما مقام معظم رهبری که پشت صحنه ظاهر سازی های مقامات آمریکایی را به خوبی تشخیص میدادند، چنین

این طور نیست که عده ای بگویند ما برویم با آمریکا مذاکره کنیم تا این « : به روشنگری و تبیین مسئله میپردازند

دشمنیها برطرف بشود. نه، دشمنی آمریکا با مذاکره برطرف نمیشود. آمریکا دنبال منافع خودش در ایران است. 1 ...آیا

در سر میز مذاکره، جمهوری اسلامی میتواند از مواضع اصولی خود عدول کند تا به توافق با آمریکا دست یابد؟ و اگر

از مواضع اصولی خود منحرف نشود و بر آنها پایبند بماند، مذاکره مفهومیخواهد داشت؟ صرف نظر از این که حضور

جمهوری اسلامی ایران بر سر میز مذاکره، خود به معنای عدول از مواضع اصولی میباشد، مذاکره با رأس استکبار با

پایبندی نظام اسلامی به ارزش های الهی نتیجه ای نخواهد داشت؛ مگر آن که تدریجاً از آن ارزش ها دست بکشد و

این همان خواست آمریکا از طرح مذاکره است. 2 بنابراین، نهایت ساده لوحی است که کسانی فکر کنند میشود با حفظ

اصول و ارزش های انقلاب اسلامی با آمریکا کنار آمد و از او امتیاز گرفت. مگر بر خلاف تمام شواهد بین المللی و اصول

سیاست جهانی ادّعا کنند که آمریکا از ماهیت استکباری خود دست برمیدارد! که هیچ عقل سلیمی احتمال ضعیف

این مسئله را هم نمیدهد. هر صاحب نظر صائبی میداند که حضور در سر میز مذاکره از سوی جمهوری اسلامی ایران،

به مفهوم حاضر شدن این نظام به امتیاز دادن به آمریکا است و امتیاز دادن همان گونه که ذکر شد، به معنای دوری

از اهداف و مواضع نظام است... در جمهوری اسلامی، اگر کسانی تصور کنند که با امتیاز دادن به آمریکا و دیگران

خواهند توانست به مقاصد و اهداف نظام اسلامیبرسند، سخت در اشتباهند. اردوگاه استکبار سرمایه داری از سر

برآوردن نیروی اسلامی، متوحش و به شدت نگران است و آن را زنگ خطری برای بهره برداری نامشروع از مظاهر

حیاتی همه عالم بلکه برای ادامه حیات خود میداند. اگر کسانی تصور کنند که آمریکا که خود مرکز اصلی این اردوگاه

پر فتنه و فساد است، ممکن است با نظام اسلامی که مظهر حیات مقتدرانه اسلام است، سر آشتی و مساعدت داشته

باشد، بسی ساده لوحانه اندیشیده اند. 3

کسی که خیال کند اگر ما با آمریکا مذاکره کردیم، محاصره اقتصادی و قانون داماتو و... از بین خواهد رفت، اشتباه

کرده است. اولاً هر کدام از رفتارهای آمریکا با ایران، بعد از مدتی محکوم به شکست شده است. مگر بار اولی است که

تهدید میکنند؟ مگر بار اولی است که محاصره اقتصادی میکنند؟ مگر بار اولی است که اینها راه می افتند و به این

کشور و آن کشور میگویند که شما با ایران فلان معامله را نکنید، یا فلان قرارداد را نبندید؟ بار اول که نیست؛ همیشه

این طور کرده اند. ما در طی این سالها، همه پیشرفت هایی که بدست آورده ایم، همه کارهای برجسته ای که دولت

های ما در این چند سال کرده اند، در همان حالی بوده که آمریکا نمیخواسته است. مگر به خواست آمریکا است؟ 4

الآن هم در زمان کنونی، وسایل تبلیغاتی شان علیه ایران است؛ امکانات سیاسی شان علیه ایران است. رسماً پول برای

دشمن امنیتی تصویب کردند که علیه ایران است. تلاش سیاست خارجی شان دائماً علیه ایران است. ملت ایران نگاه

میکند میبیند که یک دشمن آن طرف ایستاده است. بنابراین، تلقی ملت از دولت آمریکا این نیست که نسبت به او

اعتماد ندارد، بلکه او را دشمن خود میداند. 5 ...اصلاً مسئله اعتماد و عدم اعتماد نیست؛ مسئله این است که ملت ایران

به گذشته خود که نگاه میکند، تا اول انقلاب، از دولت آمریکا یک سره دشمنی نسبت به خودش مشاهده میکند. از

اول انقلاب هم تا امروز، یک سره دشمنیهای آمریکا را نسبت به خودش، نسبت به مصالح ملی و نسبت به حکومت

مورد علاقه خودش ملاحظه میکند. 6 ... مسئله آمریکا این است که هویت اسلامی و ملی ما را قبول ندارد؛ این را به

زبان میآورد. چرا عده ای از مدعیان سیاست و فهم نمی فهمند؟! واقعاً جای تأسف است. حکومتی که این طور صریحاً

میگوید میخواهم علیه نظام اسلامی و خواست ملت ایران عمل کنم و برای براندازی این نظام بودجه می گذارد،

ارتباط و مذاکره با آن، هم خیانت است و هم حماقت. 7

ما با ملاحظه همه جوانب، با مطالعه همه تجربه های کشور خود و کشورهای همسایه، و با مشورت با صاحب نظران

عمده و دارای رأی، به این نتیجه میرسیم که نه فقط رابطه با آمریکا، بلکه مذاکره با دولت آمریکا، امروز بر خلاف

مصالح ملی و منافع ملی است. این یک نظر متعصبانه نیست، این یک اندیشه و فکر است، بررسی شده و با ملاحظه

همه جوانب است. مذاکره با آمریکا چه در قضایای کنونی و چه در مسائل دیگر، به معنای بازکردن باب توقعات و

طلبکاری های آمریکا است. 8

خیلی از کشورها هستند که وابسته به آمریکا هستند، مراوده با آمریکا دارند، سران آنها دوستان آمریکا هستند و اجازه

کمترین اهانت به آمریکا در آن کشورها داده نمیشود. آمریکا برای آن کشورها چه کار کرد؟ کدام مشکل آنها را برطرف

کرد؟ کدام نقطه کور زندگی آنها را باز کرد؟ کدام ثروت را بر روی سرشان ریخت؟ کدام خیر را به طرف آنها سرازیر

کرد؟ چرا نسبت به اقتدار آمریکا مرعوب میشوید؟ بالعکس آن کشورهایی که در خانه خود را بر روی این دزد خائن

باز گذاشتند، وارد شد و هر چه بود برد. اگر اعتباری داد، برای آن داد که با آن اعتبار بروند در بازارهای خود او و دو

سه برابر قیمت را حساب کنند و جنس بخرند. اگر سلاح داد، برای آن داد که از ]تهاجم[ دشمنان او با این سلاح دفاع

کنند نه از دشمنان خودشان، نمونه اش رژیم گذشته ما است... این جور نیست که اگر آمریکا با یک کشور بد بود، آن

کشور دیگر در دنیا نتواند نفس بکشد و اگر خوب بود، آن کشور دیگر خیالش آسوده باشد... 9 کدام یک از کشورهایی

که با آمریکا رابطه دارند، توانسته اند در یک مسئله مهم، نظرشان را به آمریکا تحمیل کنند؟ بعضی از کشورهای عربی

تملق آمریکا را میگویند، بعضی از آنها هر چه میتوانند نظرات آمریکا را در همه بخش ها رعایت و به آن عمل میکنند.

اما آمریکا به کدام خواسته این کشورها در مقابل رژیم صهیونیستی غاصب یا در مسائل مهم جهان عرب ترتیب اثر

داده است؟ این غفلت بزرگی است که بعضی ها دارند. 10

در جمهوری اسلامی، اگر کسانی تصور کنند که با امتیاز دادن به آمریکا و دیگران خواهند توانست به مقاصد و اهداف

نظام برسند، سخت در اشتباهند. این تصور باطل، ناسپاسی نسبت به پیروزی های بزرگی است که ملت مسلمان ما در

سایه توکل و استقامت و مجاهدت به دست آورده است و ناسپاسی و کفران نعمت، بلیه ای است که باید ترسید و به

خدا پناه برد.

کیست که امروز در پشت پرده جنایات شرم آور صهیونیست ها در فلسطین که خونخواری همراه با وقاحت را به حد

اعلاء رسانده اند، دست آمریکا را نبیند و سردمداران آمریکا را در کشتار بیرحمانه فلسطینی ها مقصر نشناسد؟ کیست

که مقاصد استیلاطلبانه رژیم آمریکا را در خلیج فارس از لابلای گفتار و کردار آنها درک نکند؟ 11

مذاکره یعنی چه؟ یعنی آن پیوندی را که جمهوری اسلامی قطع کرد و برید و همین موجب شد عواطف صادقانه همه

ملت های مظلوم دنیا به این نظام جلب بشود، دوباره برقرار بکنند. آنها میخواهند با برقراری این پیوند در درجه اول

یک ضربه نمایانی را به جمهوری اسلامی بزنند و در دنیا منعکس کنند که جمهوری اسلامی از حرفهایش برگشت و

حرف اولش را پس گرفت. تبلیغات دنیا هم که در دست آنهاست. دلیل آنها هم این است که جمهوری اسلامی با آمریکا

مذاکره میکند. این یعنی ایجاد یک یأس عمومی در تمام ملت ها اعم از مسلمان و غیر مسلمان که در آسیا، آفریقا،

کشورهای گوناگون و حتی در خود اروپا و آمریکا، به جمهوری اسلامی امید پیدا کرده اند. این یعنی مخدوش کردن

چهره با صلابت امام بزرگوارمان که جلوه و نمای جمهوری اسلامی است. آنها میخواهند به مردم دنیا بگویند که دیدید

که جمهوری اسلامی هم توبه کرد؟!... 12 اصل مذاکره با ایران برای آمریکا به عنوان یک ابرقدرت بسیار مهم است. ممکن

است بعضی تعجب کنند و بگویند مگر ایران چیست که برای آمریکای ابرقدرت، مهم است که با ایران پشت میز مذاکره

بنشیند؟ بله، بسیار مهم است. اتفاقاً چون ابرقدرت است، برایش خیلی مهم است. ابرقدرت یعنی آن قدرتی که از همه

قدرت های سیاسی دنیا بالاتر است و میتواند اراده خود را به آنها تحمیل کند... حالا یک ابرقدرتی با این همه ادّعا و

مدعای جهانی و سیاسی، یک جا هست که برای او ارزش و احترامی قائل نمیشوند. آن کجاست؟ جمهوری اسلامی...

برای آمریکا مهم است که ایران اسلامی که از روز اول به دلایل روشنی در مقابل آمریکا ایستاد و تسلیم آمریکا نشد و

گفت که با آمریکا مذاکره نمیکنیم، حالا بگویند بسیار خب، چشم، ما هم مذاکره میکنیم. 13

اگر جمهوری اسلامی با آمریکا پشت میز مذاکره بنشیند، آمریکاییها خیالشان از این جهت راحت میشود. به هر جایی

در دنیا میگویند شما برای چه دارید تلاش میکنید؟ شما که مثل ایران نخواهید شد، به پای ایران که نخواهید رسید،

هر چه بشوید، یک ملت و یک نظام و آن شکوه و شجاعت را که پیدا نخواهید کرد، آنها بالاخره مجبور شدند و پای

میز مذاکره آمدند. شما دیگر چه میگوئید؟ یعنی با تسلیم ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران به نشستن پای

میز مذاکره با آمریکا، خیال آمریکا از بسیاری از این مبارزات دنیای اسلام، آسوده خواهد شد. 14 نقش جمهوری اسلامی

ایران به عنوان " ام القرای اسلام " و توجه و اقتداء مسلمانان جهان و بلکه مستضعفان و محرومان به این نظام، سبب

شده است تا آمریکا به این حربه به طور جدی متوسل بشود. هدف اصلی و مهمی که آمریکا در این مرحله دنبال

میکند، یک چیز بیشتر نیست و آن شکستن اقتدار معنوی نظام اسلامی به عنوان ام القرای جهان اسلام است. 15 ... آنها

میخواهند به عنوان اولین ضربه، جمهوری اسلامی را از آبرو و حیثیت، صلابت، قدرت و قامت استواری که در چهرهها

و خاطره های ملت های مسلمان دنیا پیدا کرده است، ساقط کنند. وقتی که ملت ها دیدند که جمهوری اسلامی با آن

همه سوابق، و ملت ایران با آن سابقه درخشان، و انقلاب اسلامی با آن صلابت، همه حرفها و داعیه ها را کنار گذاشت

و توبه کرد و با آمریکا مذاکره نمود، این ضربه اولین است... آمریکاییها به این دلایل است که برای مذاکره فشار

میآورند، اصرار میکنند و مرتب میگویند که چرا ایران با ما مذاکره نمیکند؟ بنده معتقدم آنهایی که اعتقاد دارند ما

». باید با رأس استکبار یعنی آمریکا مذاکره کنیم، یا دچار ساده لوحی هستند یا مرعوبند 16

علی رغم همه این هشدارها و تذکرات رهبری نظام، ولی حسن روحانی و محمد جواد ظریف، در تابستان 1392 اصرار

کردند که ما باید با آمریکا مذاکره کنیم. رهبری نظام باز هم به آنها هشدار دادند که مذاکره با آمریکا فایده ای که

ندارد هیچ، ضررهای بی شماری هم دارد. اما آنها باز هم اصرار کردند و گفتند که ما میخواهیم با مذاکره، همه تحریمها

را لغو کنیم و همه مشکلات اقتصادی را نیز برطرف و اقتصاد کشور را شکوفا کنیم. آنها مدعی بودند که قبلی ها بلد

نبودند چگونه باید مذاکره کرد، اما ما بلد هستیم و با مذاکره همه مشکلات را حل میکنیم! رهبری نظام نیز وقتی که

میبیند آنان حاضر به پذیرش هشدارها و تذکرات نیستند و از بدعهدی های مکرر دولت آمریکا در سالهای قبل، هیچ

درس عبرتی نگرفته اند، به آنان میگویند که خب، بروید مذاکره کنید، اما ما به این مذاکرات خوشبین نیستیم.

طی سالهای 1392 تا اواخر 1394 ، مقامات دولت روحانی دهها بار با مقامات آمریکایی دیدار و مذاکره کردند و جز

به توافق استعماری و خسارت بار برجام، به هیچ نتیجه ای نرسیدند. تحریمها نه تنها لغو نشد که دهها تحریم جدید

نیز به تحریمهای قبلی اضافه شد؛ پول نفت همچنان در بانکهای خارجی بلوکه شد و ارتباطات بانکی نیز برقرار نشد

به گونه ای که محمد جواد ظریف در مهر 96 اقرار کرد که ما نمیتوانیم حتی یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم. 17

کار به آنجا رسید که حسن روحانی که طرفدار سرسخت مذاکره با شیطان بزرگ بود، در آبان 1396 ، مذاکره با آمریکا

را "دیوانگی" خواند! 18

و این سرانجام محتوم دولتی است که حاضر نشد به هشدارها و تذکرات مکرر رهبری نظام، توجه کند.

پی نوشتها:

1 . تلکس خبرگزاری جمهوری اسلامی. 7 فروردین 1379

2 . موسسه فرهنگی قدر ولایت. "مذاکره با آمریکا؟! ماهیت و عملکرد آمریکا". تهران: موسسه فرهنگی

قدر ولایت. 1374 . ص 63 – 62

3 . همان. ص 64

4 . سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح. " رابطه و مذاکره با آمریکا از

دیدگاه مقام معظم رهبری ". تهران: انتشارات دفاع، 1382 . ص 119

5 . محمد تقی کرامتی. وسوسه شیطان بزرگ." وسوسه شیطان بزرگ؛ جریان شناسی فعالان رابطه با

آمریکا؛ از دولت موقت تا دولت اصلاحات ". قم: همای غدیر، 1383 . ص 222

6 . رابطه و مذاکره با آمریکا از دیدگاه مقام معظم رهبری. ص 8

7 . روزنامه کیهان. 2 خرداد 1381

8 . محمد تقی کرامتی. وسوسه شیطان بزرگ. ص 250

9 . روزنامه جمهوری اسلامی. 13 اردیبهشت 1369

10 . روزنامه کیهان. 7 خرداد 1384

11 . روزنامه جمهوری اسلامی. 14 آبان 1369

12 روزنامه سلام. . 13 آبان 1372

13 . محمد تقی کرامتی. وسوسه شیطان بزرگ. ص 359 – 358

14 . همان. ص 361

و نیز: رابطه و مذاکره با آمریکا از دیدگاه مقام معظم رهبری. ص 65

15 . مؤسسه فرهنگی قدر ولایت. مذاکره با آمریکا؟! ماهیت و عملکرد آمریکا. ص 64

16 . روزنامه جمهوری اسلامی. 13 اردیبهشت 1369

17 . خبرگزاری آریا. 17 مهر 1396 و نیز: سایت خبر فارسی. 17 مهر 1396

18 . سایت جهان نیوز. 8 آبان 1396 و نیز: سایت بازتاب. 10 آبان 1396

توافقات هستهای

پس از روی کار آمدن دولت یازدهم در تابستان 1392 ، مذاکرات هستهای به همان کسانی سپرده شد که طی سالهای

1382 الی 1384 ، مذاکرات را بر عهده داشتند؛ یعنی تیم آقای حسن روحانی، محمد جواد ظریف و دوستانشان. این

همان تیمی است که مورد حمایت کامل آقای هاشمی رفسنجانی قرار داشت. این تیم طی سالهای 82 الی 84 ،

چندین دور مذاکره با طرف های غربی انجام دادند که نتایج آنها در قالب بیانیه سعدآباد در تاریخ 30 مهر 1382 ،

تفاهم نامه بروکسل در تاریخ 4 اسفند 1382 و تفاهم نامه پاریس در تاریخ 24 آبان 1383 ، منتشر گردید. 1

طی این سالها، با شعار "اعتماد سازی"، اغلب فعالیت ها و تأسیسات هستهای کشور به حالت تعلیق درآمد و عملاً

تعطیل گردید. تیم مذاکره کننده ایرانی به همه درخواست های زورگویانه و زیاده خواهانه طرف های غربی تن در داد

و همه تعهدات خود را به اعتراف آژانس بین المللی انرژی اتمی، انجام داد. در مقابل، چند تعهد اندک و ناچیزی که از

سوی کشورهای غربی داده شده بود، هیچ کدام عملی نشد. غربیها که عقب نشینی های پی در پی تیم ایرانی را دیده

بودند، آنچنان وقیح و گستاخ شدند که از ایران خواستند تا همه اجزای تأسیسات هستهای خود را از هم جدا و سپس

آن را نابود سازد. 2

سردار دکتر یدالله جوانی، طی مصاحبه ای در مورد وادادگی و عقب نشینی های تیم مذاکره کننده در دولت خاتمی

در مذاکراتی که آغاز آن در سعدآباد و پایان آن « : یعنی همان تیم حسن روحانی و محمد جواد ظریف ، اظهار میدارد

در پاریس بود، یک واقعیت تلخ خودنمایی کرد و آن عقب نشینی گام به گام گروه مذاکره کننده هستهایایران در برابر

تهدیدات آمریکا و اروپاییها بود. البته این نوع عقب نشینی در ظاهر با هدف اعتماد سازی و شفاف سازی فعالیتهای

صلح آمیز هستهای کشورمان بود، لکن در واقع ناشی از تفکر و روحیه وادادگی حاکم بر جریان اصلاحات، در برابر غرب

بود. کسانی که مدیریت اصلی جبهه دوم خرداد و اصلاحات را در دست داشتند، براین باور بوده و هستند که باید در

برابر غرب انعطاف داشت و برای درگیر نشدن و تنش زدایی، این جمهوری اسلامی است که باید در سیاستها و خط

مشیهای خود تجدید نظر کند. نتیجه این وادادگی و عقب نشینی گام به گام، متوقف شدن کلیه فعالیتهای هستهای

». ایران شد 3

ما نگذاشتیم پرونده هستهای کشور « : اما آقای حسن روحانی در دفاع از عملکرد تیم خود طی آن دو سال، میگوید

وارد شورای امنیت شود و در نتیجه نگذاشتیم قطعنامهای از سوی شورای امنیت علیه ما تصویب شود و تحریمی علیه

». ما شکل بگیرد 4

البته