کاربر:Safa/3صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
عليرضا نادري (رسول)، علي جمالي (رامين)، رحيم هوشي (وهاب)، ايرج قصابي (مصباح)، ابراهيم پور وفایی (محمدتقی)، سعید رضا ابراهيم پور (مجيد)، سیف‌الله همتيان (بهادر)، جمال سبحاني (بهروز)، علی‌اکبر صالحي (جواد) و علیرضا همت مند (يعقوب).  
عليرضا نادري (رسول)، علي جمالي (رامين)، رحيم هوشي (وهاب)، ايرج قصابي (مصباح)، ابراهيم پور وفایی (محمدتقی)، سعید رضا ابراهيم پور (مجيد)، سیف‌الله همتيان (بهادر)، جمال سبحاني (بهروز)، علی‌اکبر صالحي (جواد) و علیرضا همت مند (يعقوب).  


برخي از این جان باختگان یک سال، دو سال، سه سال و يا چهار سال سابقه‌ی زندان داشتند. به‌طور مشخص رحيم هوشي (وهاب) چهار سال در زندان تبريز بوده و نهايتاً محکوم‌به اعدام بود كه توانست فرصتي بدست آورده، به كمك يكي از نگهبانان زندان كه پاسدار وظیفه بود از سلول انفرادي فرار کند. در آخرين لحظات فرار، وقتی‌که طرحش به نتیجه‌ی نهايي رسيده بود از این نگهبان می‌خواهد كه  افراد سلول‌های ديگر را نيز فراري بدهد. ولي وقتي نگهبان سراغ بقيه می‌رود، آن‌ها اعتماد نمی‌کنند و نمی‌پذیرند و لذا رحيم به‌تنهایی با او فرار می‌کند.  
برخي از این جان باختگان یک سال، دو سال، سه سال و يا چهار سال سابقه‌ی زندان داشتند. به‌طور مشخص رحيم هوشي (وهاب) چهار سال در زندان تبريز بوده و نهايتاً محکوم‌ به اعدام شده بود كه در یک فرصتي مناسب توانست، به كمك يكي از نگهبانان زندان كه پاسدار وظیفه بود از سلول انفرادي فرار کند. وی در آخرين لحظات فرار، پس از نهایی شدن طرحش از این نگهبان می‌خواهد كه  افراد سلول‌های ديگر را نيز خبر کند. ولي وقتي نگهبان سراغ بقيه می‌رود، آن‌ها اعتماد نمی‌کنند و نمی‌پذیرند که به این فرار بپیوندند و لذا رحيم به‌تنهایی با او اقدام به فرار می‌کند.  


رحيم كارگري بود كه قبل از قيام ضد سلطنتي و در جریان قيام ۲۲ بهمن فعال بود و بعد از آن بعنوان هوادار مجاهدين، يك چهره‌ی شناخته‌شده‌ی فعالیت‌های كارگري در تبریز بود.  
رحيم كارگري بود كه قبل از قيام ضد سلطنتي و در جریان قيام ۲۲ بهمن فعال بود و بعد از آن بعنوان هوادار مجاهدين، و یک چهره‌ی شناخته‌شده‌ی فعالیت‌های كارگري در تبریز بود.  


عليرضا نادري (رسول) يعني فرمانده اين واحد كه دانشجوي رشته‌ی زمین‌شناسی بود حداقل ۶۰ عمليات در منطقه داشت و همرزمان او خاطره‌ها و درس‌های زيادي از او به یاد دارند.  
عليرضا نادري (رسول) يعني فرمانده اين واحد كه دانشجوي رشته‌ی زمین‌شناسی بود حداقل ۶۰ عمليات در منطقه داشت و همرزمان او خاطره‌ها و درس‌های زيادي از او به یاد دارند.  
خط ۲۳: خط ۲۳:
سعید رضا ابراهيم پور (مجيد)، فرزند دوم خانواده‌ی ابراهيم پور است كه این خانواده از دست می دهد. برادرش مجيد در سال ۶۰ بدست کارگزاران رژیم خميني تیرباران شده بود.  
سعید رضا ابراهيم پور (مجيد)، فرزند دوم خانواده‌ی ابراهيم پور است كه این خانواده از دست می دهد. برادرش مجيد در سال ۶۰ بدست کارگزاران رژیم خميني تیرباران شده بود.  


== پیشینه امر ==
سابقه‌ی اين جنایت‌ها در ظرف دو سه سال گذشته ا
سابقه‌ی اين جنایت‌ها در ظرف دو سه سال گذشته ا


همين دو ماه پيش بود كه لابد شنيديد كه در جاده‌ی سليمانيه ـ كركوك افراد مسلح يه كتي به‌سوی يك از خودروهاي حامل چند تن از خواهران و برادرانمان آتش باز كردند و در آن جريان فاطمه زائريان، ششمين شهيد از خانواده‌ی زائريان همراه با سه رزمنده مجاهد خلق، مهدي خان محمدي، عزت‌الله آشام و سيد احمد موسوي به شهادت رسيدند. در جريان اين تهاجم رذيلانه كودك چهارساله‌ی شهيد فاطمه در بغل مادرش زخمي شد. قبل از اين هم در ۳۱ تيرماه ۶۳ يكي از برادرانمان بنام هوشنگ عباسي (جلال) را در حال نماز به شهادت رساندند و يكي ديگر از برادرانمان را در آنجا به‌شدت مجروح كردند. در سال ۶۳ یک‌بار ديگر در جاده‌ی سليمانيه – كركوك باز افراد مسلح يه كتي براي رزمندگان مجاهد خلق كمين گذاشته و قصد دستگيري آن‌ها و سرقت ماشینشان را داشتند كه در جريان درگيري ۲ تن از برادرانمان به‌شدت مجروح شدند كه الان هر دودست يك از آن‌ها فلج است. تا حالا موارد تیراندازی به ماشین‌های ما از جانب افراد مسلح يه كتي در مسیرهایی كه تردد داشتيم بسيار زياد بوده است. در داخل همين سليمانيه، در ”موكبه “ در ”رانيه “ در جاده‌ی ”ماوت “ و برخي جاهاي ديگر، علاوه بر اين تا حالا، حداقل 5 ماشين از ما به سرقت بردند و حداقل ۱۳ مورد غارت و خلع سلاح كردند. البته توجه داريد كه تمامي این‌ها به اين خاطر بوده است كه مجاهدين بهاي پافشاري روي اصولشان را می‌پرداختند؛ و به‌طور مشخص‌تر به اين خاطر بوده است كه مجاهدين بر اساس تأکیدات برادرمان مسعود، عليرغم تمامي برخوردهاي رذیلانه‌ی این‌ها، سعي در جلوگيري از درگيري و سعي در برخورد تفاهم‌آمیز داشتند والا هیچ‌کس را ياراي دستيابي به سلاح مجاهد خلق نيست. حداقل در ۳۳ مورد مشخص مانع از عمليات ما و ترددمان به داخل ايران براي تهاجم به پایگاه‌های رژيم خميني، شده‌اند. علاوه بر همه‌ی این‌ها لابد شنیده‌اید كه ما بنا به درخواست رهبري يه كتي مقرهاي خودمان را در ” گلاله “ و ”قاميشه “ بدست خودمان منفجر كرديم تا آن‌ها را در خوش‌خدمتی به خميني تحويل رژيم خميني ندهند. چون آن‌ها اين برنامه را داشتند كه پایگاه‌های مجاهدين را تحويل خميني بدهند و لذا ما عليرغم بهاي سنگيني كه براي ساختن اين پایگاه‌ها خرج كرده بوديم یکجا صد ميليون تومان مخارج را (صرف‌نظر از انرژی‌های تشكيلاتي كه گذاشته بوديم) ناديده گرفتيم و باز بهاي اصولي گري خودمان را با انفجار مقرهاي ساخته‌شده بدست خودمان، پرداختيم. علاوه بر اين دو مقر، ما مقرهاي ” سونه “ ” كِنارو “ و ” كردآوه “ را هم به خاطر فشارهاي يه كتي (چون می‌خواست مزدوران خميني را به آنجاها بياورد) تخليه كرديم. تا بازهم حسن نيتمان را براي جلوگيري از درگيري براي صدمين بار به آن‌ها نشان بدهيم. علاوه بر اين، رفتار آن‌ها با رزمندگان مجاهد خلق كاملاً مشخص می‌کند كه آن‌ها با هواداران ما در كردستان چه رفتاري کرده‌اند. بخصوص با ایرانی‌هایی كه به عراق آمده و در نوار مرزي زندگي می‌کنند. موارد زيادي از ضرب و شتم و دستگيري آن‌ها را هم درگذشته داشتيم و گزارش‌شده است. البته ما می‌دانستیم كه شرط اوليه و مقدم خميني براي هر نيرويي كه بخواهد به آن نزديك بشود جنگيدن با مجاهدين است. بارها در این جريانات با رهبري يه كتي تماس گرفتيم و از آن‌ها به‌طور مشخص سؤال كرديم كه آيا شما با ما قصد جنگ و درگیری داريد؟ و آن‌ها هر بار به‌طور مشخص انكار كردند. فی‌المثل بعد از جريان انفجار پایگاه‌هایمان در ” گلاله “ و ”قاميشه “، با آن‌ها تماس گرفتيم و از آن‌ها جويا شديم كه مواضعشان در قبال ما چيست؟ و خلاصه چه خطي را تعقيب می‌کنند؟ و به‌طور صريح و روشن از آن‌ها پرسيديم كه آيا با ما قصد جنگ و درگيري داريد يا نه؟ كه آن‌ها عليرغم اعمال گذشته‌شان صريحاً انكار كردند. همین‌طور بعد از جريان شهادت خواهرمان فاطمه زائريان و سه رزمنده‌ی مجاهد خلق در جاده‌ی سليمانيه – كركوك یک‌بار ديگر صريحاً مواضعشان در قبال سازمان را جويا شديم كه اگر با ما قصد درگيري دارند به‌طور صريح و مشخص بگويند تا تكليفمان را بدانيم، باز آن‌ها انكار كردند و گفتند نه قصد درگيري نداشتيم و نداريم. البته در اينجا من بايد تأکید كنم كه در تمامی اين موارد، وقتي رزمندگان مجاهد خلق با اين رذالت‌ها، مزدوری‌ها و خودفروشی‌ها روبرو می‌شدند، ما را زير فشار می‌گذاشتند كه در قبال آن‌ها مواضع قاطع بگيريم؛ اما تأکیدات برادرمان مسعود مانع از اين می‌شد كه ما به‌جز حداكثر انعطاف و صبر، كار ديگري در قبال آن‌ها بكنيم؛ اما متأسفانه تهاجم جنايتكار اخير، نشان داد كه تمامي صبر و تحمل و تمامی بهايي كه ما درگذشته پرداختيم از جانب آن‌ها فهم نشده و از صبر ما سوءاستفاده كردند. به‌واقع آن‌ها مجاهدين را نشناخته‌اند. كه البته خوب بود از تجربه‌ی مجاهدين با خميني درس می‌گرفتند. از تجربه‌ی اصولي گري مجاهدين و پافشاری‌شان روي اصول درس می‌گرفتند. يكي از برادرها تذكر داده كه به تیراندازی‌شان به هنگ آموزشي رزمندگان مجاهد خلق دركهريزه اشاره نكردم. بله اشاره می‌کنم كه وقتي يك واحد از رزمندگان مجاهد خلق، در حوالي كهريزه مشغول آموزش بودند یک‌باره از سوي افراد مسلح يه كتي به‌شدت زير آتش‌گرفته شدند كه اگر هشياري بچه‌ها و به‌طور مشخص فرمانده‌شان نبود دقيقاً در آنجا بهاي سنگيني می‌پرداختیم. ولي در آن جريان فقط چند نفر از برادرانمان زخمي شدند؛ اما آتش آن‌ها طوري بود كه درواقع قصد به شهادت رساندن بچه‌ها را داشتند. ما طي اين مدت نه در رابطه با يه كتي، بلكه در رابطه با همه، نهايت احترام را به حقوق آن‌ها داشتيم. به‌طور مشخص فكر می‌کنیم كه خود رهبران يه كتي فراموش نکرده‌اند كه بعد از تصويب طرح خودمختاري در شوراي ملي مقاومت (كه به‌طور مشخص در اثر تلاش‌های پيگير برادرمان مسعود در شورا به تصويب رسيد ويكي از پیروزی‌های شورا بود) آن‌ها هیئتی پيش برادرمان مسعود فرستاده بودند و از قضايا تشكر كرده بودند و باز فراموش نکرده‌اند كه طي اين مدت گر چه برخوردهاي آن‌ها با ما این‌چنین بوده است، اما ما در هركجا كه در کردستان عراق پايگاه و مقر داشتيم، به‌واقع حتي خانواده‌های آن‌ها هم از امداد و امكانات پزشكي مجاهدين بهره‌ور بودند؛ اما اين جريان، جريان جنايت دو روز پيش، نشان داد كه آن‌ها بيش از آ ین‌ها با خميني رفته‌اند كه به روي مجاهدين تيغ نكشند. ما هم اعلام می‌کنیم كه ما ازاین‌پس به سكوتمان خاتمه خواهيم داد. ديگر روابط ما و چارچوبی كه تا اين تاريخ، تاريخ شهادت اين عزيزان – ما با يه كتي تنظيم كرده بوديم ورق خورد. ازاین‌پس هرگونه حمله و هجوم اين اوباشان و جنايتكاران را با تمام قوا پاسخ‌خواهیم داد و آن‌ها را به كيفر شایسته‌شان خواهيم رساند. البته بايد اضافه كنم، همان‌طوری كه در اخبار راديو مجاهد نيز دراین‌باره آمده بود، درواقع عاملان و آمران اين جنايت پليد هم نبايستي فكر كنند كه از مجازات و كيفر و خشم خلق قهرمان و مجاهد پرور ايران و مقاومت عادلانه‌ی مردم ايران مصون خواهند بود. مطمئناً جز ننگ، ذلت و تباهي، براي اين جنايتكاران نخواهد بود. مرگ بر خميني – درود بر رجوي
دو ماه قبل از این حادثه در جاده‌ی سليمانيه ـ كركوك افراد مسلح يه كتي به‌سوی يك از خودروهاي حامل چند تن از اعضای سازمان مجاهدین آتش باز كرده و در آن جريان فاطمه زائريان، ششمين فرزند از خانواده‌ی زائريان همراه با سه مجاهد دیگر، بنامهای مهدي خان محمدي، عزت‌الله آشام و سيد احمد موسوي جان می بازند. در جريان تهاجم كودك چهارساله‌ی فاطمه زخمي شد. قبل از اين هم در ۳۱ تيرماه ۶۳ يكي از مجاهدین بنام هوشنگ عباسي (جلال) را در حال نماز از پای در آوردند. و يكي ديگر از اعضای مجاهدین را به‌شدت مجروح كردند.
 
در سال ۶۳ در جاده‌ی سليمانيه – كركوك باز افراد مسلح يه كتي براي اعضای سازمان مجاهدین خلق كمين گذاشته و قصد دستگيري آن‌ها و سرقت اتومبیل آنها را داشتند كه در جريان درگيري ۲ تن از مجاهدین به‌شدت مجروح شدند كه در اثر این جراحت هر دودست يك از آن‌ها فلج است.  
 
موارد زیادی از تیراندازی از طرف افراد یکتی به کاروانهای مجاهدین در داخل سليمانيه، در ”موكبه “ در ”رانيه “ در جاده‌ی ”ماوت “ و برخي جاهاي ديگر، بوده است. علاوه بر اين، حداقل ۵ خودرو از مجاهدین به سرقت بردند و حداقل در ۱۳ مورد غارت و خلع سلاح كردند.  
 
در ۳۳ مورد مشخص مانع از عمليات مجاهدین و تردد آنها به داخل ايران براي تهاجم به پایگاه‌های رژيم خميني، شده‌اند.  
 
علاوه بر این‌ها مجاهدین بنا به درخواست رهبري يه كتي مقرهاي خودشان را در ” گلاله “ و ”قاميشه “ بدست خودشان منفجر كردند تا یکتی این پایگاه‌ها را تحويل پاسداران حکومت خميني ندهند.  
 
علاوه بر اين دو مقر، آنها مقرهاي ” سونه “ ” كِنارو “ و ” كردآوه “ را هم به خاطر فشارهاي يه كتي تخليه كردند.  
 
وقتي يك واحد از رزمندگان مجاهد خلق، در حوالي كهريزه مشغول آموزش بودند یک‌باره از سوي افراد مسلح يه كتي به‌شدت زير آتش‌گرفته شدند كه اگر هشياري افراد و به‌طور مشخص فرمانده‌شان نبود تعداد بسیار جان خود را از دست می دادند. ولي در آن جريان فقط چند نفر از زخمي شدند.
 
درطی تماسهای مکرر مجاهدین با رهبران یکتی مبنی بر اینکه قصد خود و مواضع شان را درقبال سازمان مجاهدین به صراحت اعلام کنند و اینکه آیا قصد درگیری به نیابت از حکومت جمهوری اسلامی با آنها را دارند یا خیر هر بار تاکید می کردند که قصد درگیری نداشته و نداریم.

نسخهٔ ‏۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۰

حمله تروریستی پشت آشان

بعد از ظهر سه شنبه ۱۵ مهر ۱۳۶۵ حوالی ساعت ۳ یازده تن از افراد یکی از واحدهای عملیاتی مجاهدین خلق که بعنوان پیش قراولان واحد اصلی در حال عبور از روستای «پشت آشان» واقع در نوار مرزی (از توابع استان سلیمانیه عراق) به جانب ایران بودند، بدون کمترین قصد درگیری با افراد گروه یکتی مورد تعرض آنها قرار گرفتند.

۲۰ نفر از افراد یکتی پس از محاصره این واحدعملیاتی، ابتدا قصد خود مبنی بر خلع سلاح و دستگیری مجاهدین را آشکار و اعلام می کنند، سپس وقتی که می بینند مجاهدین خلق تسلیم نمی شوند، در حالیکه بیش از ده دقیقه از شروع محاصره و گفتگو نگذشته بود، بر روی آنها آتش می گشایند. متعاقباٌ‌ ده تن از مجاهدین به شهادت می رسند و فقط یکی از افراد واحد که مجروح شده بود خود را می تواند به واحد اصلی رسانده و آنها را از قضایا مطلع سازد.

در آخرین لحظات در اثر تیراندازی متقابل یکی از مجاهدین ۲ تن از اقراد یکتی نیز از پای در می آیند.

بلافاصله پس‌ازاین جريان چند گردان از واحدهای رزمي مجاهدین خلق به محل واقعه اعزام گرديدند و ضمن تعقيب و جستجوي قاتلان كه البته همگي فرار كرده بودند پيكرهاي جان باختگان را به يكي از قرارگاه‌های مجاهدين در نوار مرزي منتقل كردند.

اسامی جان باختگان مجاهد در این حمله

عليرضا نادري (رسول)، علي جمالي (رامين)، رحيم هوشي (وهاب)، ايرج قصابي (مصباح)، ابراهيم پور وفایی (محمدتقی)، سعید رضا ابراهيم پور (مجيد)، سیف‌الله همتيان (بهادر)، جمال سبحاني (بهروز)، علی‌اکبر صالحي (جواد) و علیرضا همت مند (يعقوب).

برخي از این جان باختگان یک سال، دو سال، سه سال و يا چهار سال سابقه‌ی زندان داشتند. به‌طور مشخص رحيم هوشي (وهاب) چهار سال در زندان تبريز بوده و نهايتاً محکوم‌ به اعدام شده بود كه در یک فرصتي مناسب توانست، به كمك يكي از نگهبانان زندان كه پاسدار وظیفه بود از سلول انفرادي فرار کند. وی در آخرين لحظات فرار، پس از نهایی شدن طرحش از این نگهبان می‌خواهد كه افراد سلول‌های ديگر را نيز خبر کند. ولي وقتي نگهبان سراغ بقيه می‌رود، آن‌ها اعتماد نمی‌کنند و نمی‌پذیرند که به این فرار بپیوندند و لذا رحيم به‌تنهایی با او اقدام به فرار می‌کند.

رحيم كارگري بود كه قبل از قيام ضد سلطنتي و در جریان قيام ۲۲ بهمن فعال بود و بعد از آن بعنوان هوادار مجاهدين، و یک چهره‌ی شناخته‌شده‌ی فعالیت‌های كارگري در تبریز بود.

عليرضا نادري (رسول) يعني فرمانده اين واحد كه دانشجوي رشته‌ی زمین‌شناسی بود حداقل ۶۰ عمليات در منطقه داشت و همرزمان او خاطره‌ها و درس‌های زيادي از او به یاد دارند.

ايرج قصابي (مصباح) بارها گفته بود كه رژيم ایران فقط می‌تواند به جسد و سلاح تکه‌تکه شده‌ی من دست پيدا كند. و تنها سلاحي را كه افراد یکتی نبرده بودند سلاح مصباح بود كه با نارنجكش همراه جسدش تکه‌تکه شده بود.

سعید رضا ابراهيم پور (مجيد)، فرزند دوم خانواده‌ی ابراهيم پور است كه این خانواده از دست می دهد. برادرش مجيد در سال ۶۰ بدست کارگزاران رژیم خميني تیرباران شده بود.

پیشینه امر

سابقه‌ی اين جنایت‌ها در ظرف دو سه سال گذشته ا

دو ماه قبل از این حادثه در جاده‌ی سليمانيه ـ كركوك افراد مسلح يه كتي به‌سوی يك از خودروهاي حامل چند تن از اعضای سازمان مجاهدین آتش باز كرده و در آن جريان فاطمه زائريان، ششمين فرزند از خانواده‌ی زائريان همراه با سه مجاهد دیگر، بنامهای مهدي خان محمدي، عزت‌الله آشام و سيد احمد موسوي جان می بازند. در جريان تهاجم كودك چهارساله‌ی فاطمه زخمي شد. قبل از اين هم در ۳۱ تيرماه ۶۳ يكي از مجاهدین بنام هوشنگ عباسي (جلال) را در حال نماز از پای در آوردند. و يكي ديگر از اعضای مجاهدین را به‌شدت مجروح كردند.

در سال ۶۳ در جاده‌ی سليمانيه – كركوك باز افراد مسلح يه كتي براي اعضای سازمان مجاهدین خلق كمين گذاشته و قصد دستگيري آن‌ها و سرقت اتومبیل آنها را داشتند كه در جريان درگيري ۲ تن از مجاهدین به‌شدت مجروح شدند كه در اثر این جراحت هر دودست يك از آن‌ها فلج است.

موارد زیادی از تیراندازی از طرف افراد یکتی به کاروانهای مجاهدین در داخل سليمانيه، در ”موكبه “ در ”رانيه “ در جاده‌ی ”ماوت “ و برخي جاهاي ديگر، بوده است. علاوه بر اين، حداقل ۵ خودرو از مجاهدین به سرقت بردند و حداقل در ۱۳ مورد غارت و خلع سلاح كردند.

در ۳۳ مورد مشخص مانع از عمليات مجاهدین و تردد آنها به داخل ايران براي تهاجم به پایگاه‌های رژيم خميني، شده‌اند.

علاوه بر این‌ها مجاهدین بنا به درخواست رهبري يه كتي مقرهاي خودشان را در ” گلاله “ و ”قاميشه “ بدست خودشان منفجر كردند تا یکتی این پایگاه‌ها را تحويل پاسداران حکومت خميني ندهند.

علاوه بر اين دو مقر، آنها مقرهاي ” سونه “ ” كِنارو “ و ” كردآوه “ را هم به خاطر فشارهاي يه كتي تخليه كردند.

وقتي يك واحد از رزمندگان مجاهد خلق، در حوالي كهريزه مشغول آموزش بودند یک‌باره از سوي افراد مسلح يه كتي به‌شدت زير آتش‌گرفته شدند كه اگر هشياري افراد و به‌طور مشخص فرمانده‌شان نبود تعداد بسیار جان خود را از دست می دادند. ولي در آن جريان فقط چند نفر از زخمي شدند.

درطی تماسهای مکرر مجاهدین با رهبران یکتی مبنی بر اینکه قصد خود و مواضع شان را درقبال سازمان مجاهدین به صراحت اعلام کنند و اینکه آیا قصد درگیری به نیابت از حکومت جمهوری اسلامی با آنها را دارند یا خیر هر بار تاکید می کردند که قصد درگیری نداشته و نداریم.