کاربر:Safa/3صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۱: خط ۷۱:


== تاریخچه‌ی اوکراین ==
== تاریخچه‌ی اوکراین ==
اوکراین در دوران نوسنگی دارای فرهنگ کوکوتنی - تریپلی بود و در عصر آهن محل سکونت کیمریها، سرمتی‌ها و سکاها بود.
اوکراین در دوران نوسنگی دارای فرهنگ کوکوتنی - تریپلی بود و در عصر آهن محل سکونت کیمریها، سرمتی‌ها و سکاها بود. پس از آن مستعمره یونان، روم باستان و امپراطور روم شرقی شد. در جنگ جهانی دوم این کشور از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴ در اشغال آلمان بود. ۲۳ اوت ۱۹۹۱ اوکراین استقلال خود را اعلام کرد. پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اوکراین دومین کشور قدرتمند پس از زوسیه بود اما از نظر وسعت از قزاقستان کمتر بود و در مقام سوم قرار داشت. پس از استقلال از شوروی در سال ۱۹۹۱ تا به امروز سیاستمداران اوکراینی در یک وضعیت نا‌متعادل بین انتخاب یکسویه غرب و یا گرایش به روسیه بودند که این هم بدلیل ترکیب جمعیتی اوکراین است. اوکراین به لحاظ ویژگی‌­های جمعیتی و زبانی، به دو بخش تقسیم شده است: یک بخش ساکنان قسمت‌های شرقی و جنوبی اوکراین باضافه‌ی شبه جزیرة کریمه و شهر سواستوپل است که اکثراً روس زبان و بیشتر ارتدوکس هستند که سخت طرفدار روسیه‌اند. دسته دیگر، ساکنان قسمت‌های غربی اوکراین­‌اند که بیشتر کاتولیک و طرفدار نزدیکی روابط با غرب هستند. علاوه بر این‌ها نزدیکی جغرافیایی اوکراین با آلمان و لهستان این کشور را به یکی از مهم­ترین کانون‌­های تنش بین ابر قدرت‌ها (روسیه و آمریکا) تبدیل کرده است.


پس از آن مستعمره یونان، روم باستان و امپراطور روم شرقی شد.
آمریکا با هدف برقراری هژمونی خود در صدد غربی سازی اوکراین و مقابله با نفوذ سنتی روسیه در این کشور است. بحران اوکراین جدی­ترین تنش در روابط مسکو و غرب بعد از جنگ سرد و جنگ‌جهانی دوم به حساب می‌آید. ریشه بحران اوکراین با انقلاب نارنجی سال ۲۰۰۴ نزج گرفت و پس از طی مراحلی به وضعیت کنونی رسید. بحران سال ۲۰۱۴  اوکراین ابتداً یک مساله داخلی بود اما باتوجه به موقعیت راهبردی این کشور تبدیل به یک چالش بین­‌المللی شد. پیامدهای بحران اوکراین سراسر اروپا را در بر می‌گیرد.  


جنگ جهانی دوم
=== نظام حکومتی اوکراین ===
نظام حکومتی اوکراین، جمهوری و بر اساس تفکیک قواست. براساس قانون اساسی، رئیس جمهور رئیس قوه­‌ی مجریه و تضمین کننده حاکمیت دولت و تمامیت ارضی کشور است. او با رای مستقیم مردم برای ۵ سال انتخاب می­شود و برای دو دوره متوالی حق انتخاب شدن دارد. برنامه‌­ریزی برای انتخابات، رفراندوم قانون اساسی، عقد قراردادهای بین­‌المللی، تعیین و عزل نخست وزیر با مشورت شورای عالی (ردا)، قبول استعفای نخست وزیر و انتصاب هیئت وزیران از مهم­ترین وظایف رئیس جمهوری است. او فرمانده کل نیروهای مسلح و رئیس شورای امنیت ملی است. شورای عالی می­تواند از طریق استیضاح رئیس جمهور را برکنار کند. به جز وزیر دفاع و وزیر امور خارجه که توسط رئیس جمهور انتخاب می شود، وزرای کابینه  را نخست‌وزیر انتخاب می‌کند. رئیس جمهور قدرت اجرایی بالایی در اوکراین دارد. بنابراین با تغییر رئیس جمهور ­امکان تغییر جهت­‌گیری کلی کشور وجود دارد.


در جنگ جهانی دوم این کشور از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴ در اشغال آلمان بود.
=== روسای جمهور اوکراین پس از استقلال ===
نخستین رئیس جمهور اوکراین لئونید کراوچوک ۹۴-۱۹۹۱ بود.


استقلال
از ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۴ لئونید کوچما رئیس جمهور شد.


۲۳ اوت ۱۹۹۱ اوکراین استقلال خود را اعلام کرد.  ایران ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ به عنوان اولین کشور استقلال اوکراین را به رسمیت شناخت.
از سال ۲۰۰۴ اختلافات بر سر رئیس جمهور آینده بالا گرفت و بذر بحران در اوکراین پاشیده شد.
 
در فاصله سال­های ۲۰۱۰-۲۰۰۵ ویکتور یوشچنکو رئیس جمهور بود.
 
از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ ویکتور یانوکویچ رئیس جمهور شد.
 
ریشه­‌های بحران سال ۲۰۱۴ در اوکراین را باید در انقلاب نارنجی ۲۰۰۴ و انقلاب آبی ۲۰۱۰ جستجو کرد.
 
=== انقلاب نارنجی ۲۰۰۴ ===
 
بستر انقلاب نارنجی با به قدرت رسیدن لئونید کوچما در سال 1994 فراهم شد. وی یوشچنکو را در راس سیاست­های آزاد سازی اقتصادی قرار داد. کوچما در دور دوم ریاست جمهوریش (1999) با فشار صندق بین­المللی پول و نمایندگان پارلمان یوشچنکو به پست نخست وزیری منصوب کرد (Almond, 2004: 5). با استیضاح یوشچنکو در سال 2001 وی نبدیل به رهبر اپوزیسیون دولت کوچما شد. در سال 2004 یوشچنکو شخصا برای پست ریاست جمهوری کاندید شد.  پیروز انتخابات ریاست جمهوری اوکراین در این دوره پس از برگزاری سه مرحله رأی­گیری مشخص شد. در دور اول بیشترین آرا بعد از یانوکویچ و یوشچنکو متعلق به الکساندر موروز[11](5.82%) و پترو سیموننکو[12](4.97%) بود. در این دور هیچ کدام از نامزدها اکثریت مطلق آرا را کسب نکردند. یانوکویچ با (39.26%) و یوشچنکو با (39.9%) آرا به دور دوم انتخابات راه یافتند. در این دور که در نوامبر 2004 برگزار شد یانوکویچ (49.46%) آرا و یوشچنکو (46.61%) آرا را به خود اختصاص دادند (Electoral Geography, 2004). بنابراین یانوکویچ پیروز انتخابات شد. اما در فاصله ماه نوامبر و دسامبر 2004 تحولاتی در اوکراین رخ داد که منجر به انقلاب نارنجی و برگزاری مجدد انتخابات شد.
 
با اعلام نتایج اولیة انتخابات ویکتور یوشچنکو صحت انتخابات را مورد تردید قرار داد و اتحادیة اروپا ضمن حمایت از دیدگاه‌های وی مصرانه خواستار بازبینی نتیجه انتخابات شد. واشنگتن نیز تهدید کرد که به علت تقلب در انتخابات در روابط خود با کیف تجدیدنظر خواهد نمود و در صورت عدم تجدید نظر در انتخابات علاوه بر قطع کمک­های خود دارایی‌های این کشور را توقیف خواهد نمود. دیپلمات‌های اوکراینی در برخی پایتخت‌های اروپایی از پذیرفتن یانوکوویچ به عنوان رئیس جمهور خودداری کرده و یوشچنکو را رئیس جمهور خود اعلام نمودند. کشورهای فرانسه، استرالیا، هلند و انگلستان نیز به صف مخالفان نتایج اعلام شده از سوی کمیسیون مرکزی انتخابات پیوستند (حافظی، 1384: 104-108). از سوی دیگر پوتین اعلام کرد که فقط مردم اوکراین می­توانند در این مورد تصمیم­گیری کنند. با این وجود جمعیت دویست هزار نفری از معترضین به نتایج انتخابات با پرچم، شال و کلاه­های نارنجی در خیایان­های کی­اف به تظاهرات پرداختند. علی­رغم شرایط نامناسب جوی یوشچنکو از هواداران خود خواست تا لغو انتخابات در خیابان­ها باقی بمانند.
 
با اصرار کمیسیون مرکزی انتخابات بر پیروزی یانوکوویچ و اوج‌گیری اعتراضات مردمی، تظاهرکنندگان از ورود یانوکوویچ به کاخ نخست وزیری ممانعت نمودند. در همین حال پارلمان اوکراین نشستی اضطراری برگزار کرد. با ادامه بحران و تشدید فضای ناآرامی و اوج‌گیری مخالفت‌های بین‌المللی در خصوص نتایج انتخابات در اوکراین، نخست وزیر این کشور و نامزد مخالفان موافقت خود را با تشکیل گروه کاری برای حل بحران اوکراین و پرهیز از درگیری اعلام نمودند. این در حالی بود که روز بعد رئیس پارلمان اوکراین، ولادیمیر لیتوین[13] پیشنهاد ابطال نتایج انتخابات را داد. با این پیشنهاد پارلمان اوکراین ابطال نتایج دور دوم انتخابات را تصویب کرد. در مناطق غربی اوکراین نیز روس تبارها به مخالفت با حوادث کیف پرداختند. جمعی از طرفداران ویکتور یانوکوویچ نیز روانه خیابان‌های کیف شدند (دیانی­نژاد، 1393: 117). بدین ترتیب اوکراین تا آستانه جنگ داخلی پیش رفت با برگزاری مجدد انتخابات در ماه دسامبر 2004 یوشچنکو (51.99%) و یانوکویچ (44.2%) آرا را به خود اختصاص دادند (Electoral Geography, 2004). یوشچنکو پس از پیروزی در انتخابات خانم یولیا تیموشنکو[14] (از حامیان وی در مبارزات انتخاباتی) را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد. اما نتایج انتخابات پارلمانی در سال 2006 حاکی از کاهش محبوبیت رئیس جمهور بود که ناشی از اختلافات وی با متحدان قدیمی خود[15] و ناکامی در بهبود اوضاع اقتصادی بود. با موفقیت طرفداران یانوکویچ در انتخابات پارلمانی 2006 یوشچنکو مجبور شد او را به عنوان نخست وزیر به پارلمان معرفی کند (Harasymiw, 2007: 17). به هرحال از زمان پیروزی انقلاب نارنجی تا برگزاری انتخابات پارلمانی اصلاحات در اوکراین به کندی پیش می رفت و اقتصاد این کشور دچار رکود شده بود. نخبگان سیاسی نیز درگیر جنگ قدرت بودند. از این رو تنها دستاورد انقلاب رنگی تغییر جهت سیاست خارجی این کشور از روسیه به سمت غرب بود. در این دوره نه تنها وضعیت معیشتی مردم بهبودی نیافت بلکه در مقایسه با دوره قبل فضای سیاسی دمکراتیک نشد (بهمن، 1388: 10-9). با توجه به این شرایط در پنجمین انتخابات ریاست جمهوری تحولات به گونه­ای دیگر رقم خورد.
 
2-2- انقلاب آبی 2010- 2006
 
در سال 2004 و در میان معترضان نارنجی پوش، طرفدران یانوکوویچ رنگ آبی بر تن داشتند. اما در مقابل معترضان که از یک گارد حفاظتی نیز برخوردار بودند کاری از پیش نبردند (ملکوتیان، 1386: 247). اما انقلاب آبی در زمانی آغاز شد که هزاران اوکراینی ناراضی از ضعف رهبران نارنجی در میدان مرکزی کی­اف بزرگ‌ترین تظاهرات را به نمایش گذاشتند و باعث بازگشت روسیه به حیات خلوت خود شدند. همه آن­هایی که پرچم­های آبی و سفید در برابر پرچم­های رنگ باخته نارنجی به اهتزاز در آوردند، به زبان روسی تکلم می­کردند و در پیشاپیش صف آنان یانوکوویچ حرکت می‌کرد (شیرازی، 1386: 66). ناتوانی رهبران انقلاب نارنجی در تحقق و عده­هایشان از جمله بهبود وضعیت معیشتی مردم و اختلافات درون ائتلافی میان آنان باعث شکست در انتخاباتِ پارلمانی سال 2006 گردید (Weir, 2005: 9). سه سال پس از انقلاب نارنجی طرفدران یانوکوویچ این بار با شال و کلاه­های آبی پای صندوق­های رأی حاضر شدند. نتایج انتخابات ائتلاف یوشچنکو- تیموشنکو (رهبران انقلاب نارنجی) را به کلی در هم شکست. از سوی دیگر با کوک کردن سازِ پیوستن به نهادهای غربی به ویژه ناتو توسط غرب گرایان اوکراین، رهبران کرملین از سلاح برنده گاز پروم بر علیه آنان استفاده کردند. پوتین با بستن شیرهای صادرات گاز به اوکراین در اول ژانویه 2006 باعث فشار بیشتر بر یوشچنکو در آستانه انتخابات پارلمانی شد (Aslund, 2006: 24-32). یوشچنکو این عمل را اقدام بر علیه استقلال اوکراین می­دانست. علی­رغم شکست سیاسی جناح نارنجی­ها هیچ کدام از احزاب موفق به کسب اکثریت کرسی­های مجلس نشدند. لذا یوشچنکو مجبور شد به نخست وزیری یانوکوویچ تن دهد. تشکیل دولت ائتلافی باعث افزایش تنش­ها و اختلافات شد. تداوم تنش­ها و ترس یوشچنکو از قبضه قدرت توسط نخست وزیر باعث شد که وی دستور انتخابات پیش از موعد پارلمان را صادر کند. این وقایع باعث شد که طرفداران آبی پوش یانوکوویچ به سبک انقلاب نارنجی به خیابان­ها بریزند و بار دیگر شرایط امنیتی بر اوکراین حاکم شود (خاکی­نهاد، 1386: 9).
 
نزاع دامنه دار نارنجی­ها به رهبری یوشچنکو (حزب اوکراین ما) و آبی­ها به رهبری یانوکویچ (حزب مناطق) به انتخابات پارلمانی 2007- 2006 محدود نشد. بلکه روند دگردیسی انقلاب نارنجی با پیروزی یانوکوویچ در انتخابات ریاست جمهوری سال 2010 کامل شد. در پنجمین انتخابات ریاست جمهوری اوکراین 18 نامزد حضور داشتند. که برجسته­ترین آنها یوشچنکو غرب­گرا، یانوکویچ روس­گرا و تیموشنکو میانه‌رو بودند. در دور اول انتخابات یانوکویچ 3/35 درصد آرا، تیموشنکو (25%) آرا، سرگئی تیگیپکو (1/13%) آرا، آرسنی یاتسنیوک (7%) آرا و یوشچنکو (5/5%) آرا را کسب کردند. بنابراین یانوکوویچ و تیموشنکو به دور دورم انتخابات راه یافتند که به ترتیب (95/48%) و (47/45%) آرا به خود اختصاص دادند و یانوکوویچ رئیس جمهور شد (Electoral Geography, 2010). انتخابات ریاست جمهوری سال 2010 اوکراین را می­توان رفراندومی بین انقلاب نارنجی و آبی محسوب کرد که نتیجه آن پیروزی آبی­ها بود، علت اصلی شکست انقلاب نارنجی شکاف در بین نخبگان انقلاب بود که سرمنشأ آن انتخابات پارلمانی سال 2006 بود.
 
2-3- بحران 2014 اوکراین
 
در چارچوب توافقنامه 25 فوریه­ی 2013 بروکسل، رئیس جمهور اوکراین با مسئولین اتحادیه­ی اروپا به توافق رسید که درجهت امضای نهایی قرارداد تشکیل منطقه آزاد تجاری بین اتحادیه اروپا و اوکراین (که مذاکرات در خصوص آن از 1999 آغاز شده بود) تا نوامبر 2013 به یک مجموعه از اصلاحات در دستگاه قضایی و سیستم انتخاباتی اوکراین دست بزند. اما در 21 نوامبر 2013 یانوکوویچ در لیتوانی اعلام کرد که موافقتنامه تجارت آزاد با اتحادیه اروپا را امضا نمی­کند(Moroney, 2002: 1) . لذا جرقه بحران 2014 اوکراین زمانی زده شد که ویکتور یانوکویچ، رئیس جمهوری این کشور تحت فشار روسیه از امضای توافقنامه تجارت آزاد با اتحادیه اروپا خودداری کرد. مخالفان رئیس جمهور در اعتراض به این اقدام وی به خیابان­ها آمدند. نهایتاً با گسترش اعتراضات خیابانی و کشته شدن پنج نفر، یانوکوویچ با رأی پارلمان از سمت ریاست جمهوری عزل شد و به روسیه گریخت. الکساندر تورچینف[16] نیز به عنوان رئیس جمهور موقت برگزیده شد. پس از این حوادث نیروهای روسیه شبه جزیره کریمه را با بهانۀ حمایت از روس تبارهای این منطقه اشغال کردند. سپس با برگزاری رفراندوم در 16 مارس 2014 شبه جزیره کریمه به طور رسمی بخشی از خاک روسیه شد (Alpher, 2014: 4). وقایع شبه جزیرة کریمه، مهم­ترین عامل تقابل روسیه و غرب در ماجرای اوکراین را فراهم کرد. درگیری­ها در کریمه از 23 فوریه و با تظاهرات طرفداران روسیه آغاز شد. از 26 فوریه، نیروهای روس­گرا به سرعت اقدام به تصرف مواضع راهبردی و زیرساخت های کریمه کردند .برخی از رسانه­ها مدعی بودند که در میان شورشیان، نیروهایی با سلاح­ها و یونیفورم های روسی (البته بدون نشان رسمی) حضور داشته­اند. به هر حال، این نیروها به سرعت توانستند مکان­های راهبردی در کریمه، از جمله پارلمان این منطقه را به تصرف خود درآورند. در پی این تحولات، پارلمان منطقة خودمختار کریمه با برگزاری جلسه­ای، سقوط دولت این منطقه و تغییر نخست وزیر را اعلام کرد و خواستار برگزاری همه پرسی برای استقلال این منطقه شد که با همکاری مسکو این همه پرسی در مارس 2014 برگزار شد.
 
بعد از الحاق کریمه به خاک روسیه، تنش­ها در شرق اوکراین و در مناطق دونتسک[17]، لوهانسک[18] و خارکی­اف[19] شروع شد، که درنهایت به تسخیر ساختمان­های دولتی توسط مخالفان در مناطق دونتسک و لوهانسک انجامید. دولت اوکراین با تروریست خواندن گروه­هایی که ساختمان­های دولتی را تسخیر کرده­اند، به عملیاتی نظامی برای پایان دادن به اقدامات و تحرکات آنها دست زد. با مقاومتی که از ناحیۀ گرو ههای مذکور- با پشتیبانی روسیه - صورت گرفت، این عملیات حاصلی در بر نداشت. در روز 17 آوریل در نشستی در ژنو میان وزرای خارجه آمریکا، روسیه، اکراین و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، توافقی برای پایان دادن به ناآرامی­ها و درگیری­ها حاصل شد، که البته هیچ گاه به اجرا درنیامد (Wang, 2015: 9-10). به دنبال این وقایع انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ 25 مه 2014 در مناطق تحت کنترل دولت اوکرین برگزار شد و پترو پروشنکو 48 ساله تاجر و میلیاردر اوکراینی با کسب اکثریت آرا در دور اول انتخابات پیروز شد. استقلال طلبان طرفدار روسیه روز بعد از انتخابات به فرودگاه استان دونتسک[20] واقع در شرق اوکراین یورش برده و آن را به تصرف کامل خود درآوردند. این در حالی است که برگزارکنندگان و حامیان غربی انتخابات انتظار داشتند اعلام نتایج باعث تخفیف ناآرامی­هایی شود که بیش از 6 ماه به طول کشیده بود (دیپلماسی ایرانی ، 1393). اما در نتیجۀ تشدید درگیری­ها، صدها نفر کشته شدند؛ شهر اسلویانسک[21] مرکز اصلی جدایی طلبان و چند شهر و روستای کوچک دیگر به دست دولت اوکراین افتاد؛ دو هواپیمای نظامی اوکراینی از سوی جدایی طلبان هدف قرار گرفتند و درنهایت نیز هواپیمای بوئینگ 777 خطوط هوایی مالزی با حدود 300 مسافر در فضای هوایی منطقۀ تحت کنترل جدایی طلبان به وسیلۀ موشکی که هنوز مشخص نیست به دستور چه کسی و از سوی کدام یک از طرفین درگیری پرتاب شده، مورد هدف قرار گرفت و تمامی سرنشینان آن کشته شدند (Sputnik, 2015). در پاسخ به تحرکات روسیه در کریمه، آمریکا و اتحادیه اروپا در سه مرحله، اشخاص درگیر و مسئول در جریان الحاق کریمه به روسیه را مورد تحریم قرار دادند. فشارهای دیگری نیز از مجاری مختلف از سوی غرب بر مسکو وارد شد. کنار گذاشتن روسیه از گروه جی8 (هشت کشور صنعتی) قطع برخی همکاری­ها در زمینه­های امنیتی- نظامی و تکنولوژیکی با روسیه، تحریم اقتصادی روسیه، تصویب یک قطعنامه در مورد غیرقانونی بودن الحاق کریمه به خاک روسیه در مجمع عمومی سازمان ملل، افزایش تحرکات و حضور ناتو در دریای سیاه و همچنین کشورهای عضو ناتو که در همسایگی روسیه قرار دارند، ازجمله اقداماتی بود که از سوی غرب به سرکردگی آمریکا جهت فشار بر روسیه به خاطر رفتارش در اوکراین، صورت گرفت.
 
2-3-1- الگوی رفتاری روسیه و آمریکا در بحران اوکراین
 
هدف استراتژیک آمریکا به عنوان قدرت هژمون اشاعه و رواج نظم مورد نظرش در سطح جهان و یک پارچه کردن جهان در چارچوب ارزش­ها و الگوهای سیاسی و اقتصادی غربی و در نتیجه تأمین منافع خود به شکل ساختاری و نهادینه می­باشد. روسیه نیز که از جایگاه تنزل یافته خود از یک ابرقدرت به قدرت بزرگ راضی نیست، بازگشت مجدد به عنوان ابرقدرت را هدف استراتژیک بلند مدت خود قرار داده است ولی از آنجایی که این هدف در کوتاه مدت قابل تحصیل نیست بنابراین به دنبال حفظ ساختار فعلی در و تلاش برای عدم تنزل از جایگاه خود با استفاده از راهکار واقع بینی تهاجمی در سیاست خارجی است. تردیدی نیست که تقابل روسیه و آمریکا بر سر بحران اوکراین، ضمن تشدید تنش­های موجود میان دو کشور به بالاترین میزان از زمان فروپاشی اتحاد شوروی تاکنون رسیده است. اما این تنش­ها سبب تغییر ماهوی روابط آنها نشده است و آنها را از سطح دو قدرت بزرگ رقیب که از الگوی تهاجمی پیروی می­کنند به سطح دو دشمن نرسانده است. کما اینکه مرشایمر به عنوان سردمدار نظریه رئالیسم تهاجمی معتقد است که تنازع میان دو قدرت بزرگ تا جایی پیش خواهد رفت که هزینه­ها آن منجر به بر هم خوردن ماهوی وضع موجود (ساختار نظام بین­الملل) نگردد. با این وجود منازعه اوکراین در همین حد و در چارچوب ساختار پیچیده نظام بین‌المل کنونی، منافع ملی ایران را تحت تاثیر قرار داده است که در ادامه در سه سطح داخلی، منطقه­ای و بین­المللی بررسی خواهد شد.
 
3- تاثیر بحران اوکراین بر منافع ایران در سطح داخلی
 
منظور از منافع ملی در سطح داخلی، آن دست از فاکتورها درونی است که ممکن است از پدیده­ای خارجی تاثیر بپذیرند. که شکل گیری الگو جدایی طلبی و منافع اقتصادی ایران از جمله آنها است.
 
3-1- شکل­گیری الگوی جدایی طلبی
 
الحاق کریمه به روسیه درصورتی که به یک رویه یا الگو تبدیل شود، برای کشورهایی که دارای تنوع قومی و زبانی هستند و به ویژه در مواردی که این تنوع در نقاط مرزی باشد و ادعاهای استقلال طلبی و رفتارهای گریز از مرکز نیز وجود داشته باشد، یک تهدید محسوب می­شود. جمهوری اسلامی ایران کشوری با تنوع قومیتی بالاست و حداقل در چهار منطقۀ مرزی این کشور )مناطق ترک نشین، کردنشین، عرب نشین و بلوچ نشین) برخی گرایش­های تجزیه طلبانه و گریز از مرکز وجود دارد. روس­هابه نوعی از اصل حق تعیین سرنوشت سو استفاده کردند؛ سو استفاده ای که حتی می­تواند روزی دامان خودشان را نیز در مناطقی مثل چچن بگیرد. علاوه بر این، قاعده ای که روس ها با توسل به آن، کریمه را به خاک خود منضم نمودند، می تواند در آینده باعث درگیری میان کشورهایی شود که ادعای حاکمیت بر مناطق هم زبان یا هم تبار خود در مرزهای کشورهای دیگر را دارند. این موضوع می تواند برای ایران نیز مسئله ساز باشد. البته نباید نسبت به این تهدید اغراق نمود، چون مسائل قومیتی در ایران کمتر پایۀ فرهنگی و شوونیستی و بیشتر اساس مادی دارند و با عنایت بیشتر دولت، می­توان مشکلات اقوام را رفع نمود و وجود عوامل گریز از مرکزی آنها را از بین برد؛ اما به هرحال این یک تهدید است که باید همیشه مواظب آن بود.
 
3-2- منافع اقتصادی ایران
 
بحران می­تواند یکسری منافع اقتصادی خاص را نصیب ایران کند. برای مثال، به دنبال هدف قرار گرفتن هواپیمای مالزی بر فراز آسمان شرق اوکراین، محمدعلی ایلخانی سرپرست فرودگاه­های کشور اعلام کرد سقوط هواپیمای مالزی در خاک اکراین موجب شد تا ایکائو به دلیل امنیت مسیرهای هوایی کشور، راه ایران را در پیش گیرد و از ما درخواست کرده­اند تا مسیر هوایی ایران جایگزینی برای پرواز به اروپا و خاور دور شود. این مهم سالیانه رقمی بالغ بر 50 میلیون دلار به درآمدهای کشور اضافه می‌کند (تابناک، 1393). از سوی دیگر تحریم روسیه از سوی غرب این کشور را نیازمند یافتن شرکای جدید کرده است. بی­شک ایران به عنوان کشوری مهم و ثروتمند یکی از گزینه‌های جایگزین مسکو می­باشد. درفضای پسا برجام مبادلات اقتصادی ایران با دیگر کشورها تسهیل شده است. ایران با توجه به تجربیات پیشین سعی دارد تا بازار خود را به گونه­ای رقابتی تنظیم کند که علاوه بر حضور شرکت­های غربی، روسی و چینی، منافع بیشتری را در قراردادهای آینده نصیب تهران کند (جعفری، 1393، 23). تحریم‌های دو جانبه روسیه و غرب بر علیه یکدیگر باعث تشدید رقابت برای مشارکت اقتصادی در فضای پسابرجام شده است.
 
4- تأثیر بحران اوکراین بر منافع ملی ایران در سطح منطقه­ای
 
پیامدهای بحران اوکراین محدود به اروپای شرقی نمی­شود. بلکه پیامدهای آن برای کشورهای چون ایران در خاورمیانه و قفقاز قابل لمس است. در چنین شرایطی بررسی تاثیر بحران اوکراین بر منافع ملی ایران در این مناطق ضروری می­نماید.
 
4-1- تاثیر بحران اوکراین بر منافع ایران در مناقشه سوریه
 
اوج گیری مناقشه اوکراین برای حکومت بحران زده سوریه یک فرصت بود تا از زیر فشارهای بیرونی تا حدودی رهایی یابد. بحران اوکراین در مراحل اولیه خود از آن جهت که توجهات غرب را تا اندازه زیادی متوجه اوکراین و شرق اروپا کرد باعث تحت الشعاع قرار گرفتن بحران سوریه شد. لذا نگاه اروپایی­ها عمدتاً به مسائل همسایه اروپایی­شان معطوف شد. این مسأله برای جمهوری اسلامی ایران بدان جهت حائز اهمیت است که حکومت سوریه متحد استراتژیک تهران است و سقوط آن به امنیت ملی ایران و محور مقاومت ضربه می­زند. پس از این جهت نیز بحران اوکراین برای امنیت ملی کشور کارکرد داشته است.  
 
به علاوه سوریه نزدیک ترین متحد روسیه در میان کشورهای عربی در چهار دهه گذشته از جمله در دوران جنگ سرد است .همچنین یکی از مشتریان پروپاقرص تسلیحات روسی است به طوری که در فاصله سال­های 2007-2014 بیش از چهار میلیارد دلار از این کشور سلاح خریداری کرده است. هم­چنین شرکت‌های روسی حدود 20 میلیارد دلار در سوریه سرمایه گذاری کرده اند که با سقوط اسد زیان جدی می‌بینند. به علاوه، سوریه تنها کشور در خارج از منطقه شوروی است که روس‌ها در آن پایگاه نظامی دارند (Borshchevskaya, 2013). با توجه به تحولات اخیر اوکراین، سقوط اسد در سوریه توازن را کاملا به نفع آمریکا تغییر خواهد داد. از این روی، بقای بشار اسد در قدرت می­تواند منافع استراتژیک مسکو و تهران را همزمان تامین کند و در نتیجه باعث همکاری‌های گسترده­تر دوکشور در سوریه شده است. آینده سوریه در حال حاضر به مذاکرات و تفاهمات روسیه و غرب در سطح کلان بستگی دارد. در صورتی که قدرت های جهانی بر سر آینده قدرت با حضور بشار اسد به نتیجه برسند، نظام اسد ادامه پیدا خواهد کرد و در صورت عدم توافق، بحران همچنان ادامه خواهد داشت.
 
4-2- افزایش قدرت شرکای منطقه­ای ناتو در پرتو بحران اوکراین
 
اقدامات روسیه در اوکراین انگیزه­های جدیدی به ناتو برای تقویت شدن داده است. درواقع با تبلیغاتی که غرب در طول بحران اوکراین به راه انداخته اند، تحرکات ناتو در شرق اروپا تشدید شده و این سازمان به تقویت حضور نیروهای خود در این منطقه پرداخته است، به طوری­ که پوتین با اعتراف به تشدید حضور گروه‌های نظامی ناتو در شرق اروپا، اعلام کرده که روسیه با تقویت ظرفیت دفاعی خود در کریمه و سواستوپول به این اقدام پاسخ خواهد داد (Putin, 2014a).
 
به هرحال به دلیل اختلافات اساسی و بنیادینی که جمهوری اسلامی ایران با غرب و مخصوصاً آمریکا دارد، تقویت هر چه بیشتر فلسفه و توان ناتو به رهبری آمریکا، به ضرر کشور خواهد بود. اگر اوکراین به سمت ناتو حرکت کند، امکان اتخاذ سیاست‌های غرب‌گرایانه توسط بعضی از کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز محتمل­تر خواهد شد. این مسأله با توجه به مجاورت مرزی ایران با این مناطق می­تواند تهدیداتی را متوجه جمهوری اسلامی ایران کند. از دیگر پیامدهای نزدیکی اوکراین به ناتو افزایش قدرت مانور ترکیه به عنوان رقیب سنتی ایران در منطقه است. زیرا در چنین شرایطی ترکیه فرصت­های بیشتری جهت برآوردن اهدافش در مناطق پیرامونی کسب خواهد کرد. افزایش تنش بین روسیه و ترکیه و همچنین تحویل سامانه ضد موشکی S300 به ایران در همین راستا قابل تحلیل است.
 
4-3-  تاثیر بحران اوکراین بر انتقال انرژی ایران
 
بعد از پایان دوران دوقطبی از نفوذ سیاسی مسکو در سطح منطقه­ای و بین­المللی به میزان قابل توجهی کاسته شد. به همین جهت روسیه درصدد است با جایگزین کردن ابزار انرژی به جای تسلیحات دوران جنگ سرد، توانایی تاثیر­گذاری خود، بر رفتار سایر واحدهای سیاسی را افزایش دهد. انرژی­های فسیلی مانند نفت و گاز می‌تواند به عنوان ابزاری برای دست­یابی به اهداف سیاسی مورد استفاده قرار گیرد.در همین راستا تهران خنثی کردن طرح­های ترکیه و اسرائیل در بخش انرژی را یکی از عوامل موفقیت در بازی بزرگ جدید[22] در قفقازجنوبی می­داند (Wetiz, 2006, P.157).
 
اوکراین وابستگی بالایی به نفت و گاز روسیه دارد .روسیه حدود نیمی از نفت و بیش از دو سوم گاز اوکراین را تأمین می کند و از آن به عنوان ابزاری برای تشویق حاکمان کی­اف برای اتحاد سیاسی و اقتصادی با مسکو استفاده می­کند. همچنین، 80 درصد گاز صادراتی روسیه به اروپا از خاک اوکراین می­گذرد .(MacMahon, 2014) در اول آوریل 2014، روسیه قیمت گاز صادراتی به اوکراین را 44 درصد افزایش داد. به طوری که قیمت آن از گازی که به بعضی از کشورهای اروپای غربی صادر می کرد، بیشتر شد. حتی پس از آن برای اعمال فشار بیشتر بر اوکراین، پوتین اعلام کرد که کی‌اف باید بدهی های معوق خود به روسیه را در همان ماه تسویه نماید و باید بهای گازی که در آینده مورد استفاده قرار می گیرد را نیز پیش پرداخت نماید (Kapeller,2014: 109). بحران در صادرات گاز روسیه به کشورهای اروپایی تا کنون چندین بار تکرار شده است. با توجه به تجربه تلخ اروپا در این زمینه، اتحادیه اروپا در تلاش برای یافتن جایگزینی به جای روسیه است. جمهوری اسلامی ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گاز در جهان و مجاورت جغرافیایی با قفقاز، گزینه مناسبی برای انتقال گاز به اتحادیه اروپا است. تشدید اختلافات اوکراین و روسیه باعث قوت گرفتن انتقال انرژی ایران به اروپا از راه قفقاز می­شود طرحی که از آن با عنوان جریان سفید یاد می­شود (امیدی، 1392: 29-30).
 
5- تاثیر بحران اوکراین بر منافع ملی ایران در سطح بین­المللی
 
در شرایط کنونی وضعیتی شبه جنگ سرد پدید آمده است که تغییر نقشه اروپا شرقی شاهد اصلی این مدعاست. اگر نگوییم منافع همه­ی کشورهای جهان، حداقل منافع کشورهای استراتژیکی چون ایران در سطح بین المللی تحت تاثیر این بحران قرار گرفته است.
 
1-5- تأثیر بحران اوکراین بر اهداف بین­المللی ایران
 
جمهوری اسلامی ایران از زمان شکل­گیری تاکنون، به بسیاری از قواعد نظم بین‌الملل اعتراض داشته و آنها را نابرابر و به نفع قدرت­های بزرگ می­داند. تنش میان مسکو و غرب در اوکراین ازآنجا که یک قدرت بزرگ را در برابر ناظم نظم کنونی قرار داده است با اهداف کلی ایران در سطح بین المللی همخوانی دارد. پوتین در جریان امضای توافق الحاق کریمه، با تاختن به رویکرد یک جانبه گرایی در نظام بین الملل، گفت «غربی­ها به رهبری آمریکا فکر می­کنند که از سوی خدا مأمور شده اند تا دربارۀ سرنوشت مردمان دیگر تصمیم بگیرند. وی همچنین عنوان کرد که غربی­ها دائماً تلاش کرده اند ما را به گوشه­ای برانند، به خاطر اینکه بر استقلا ل خود ایستاده و از آن دفاع می­کنیم» (Putin, 2014b).
 
رئیس جمهور روسیه به صراحت رویکرد یک جانبه گرایی در نظام بین الملل را مورد هدف قرار داده به طوری که اظهار نمود که «به نظر من، وقتی جهان تک قطبی بشود یا از زمانی که کسی تلاش کند آن را به این شکل دربیاورد، همواره یک قطب این توهم را دارد که همۀ مسائل را می توان از طریق قدرت حل و فصل نمود». پوتین یکی از ویژگی­های مهم نظم جهانی مطلوب خود را این­گونه معرفی می­کند: «تنها زمانی که یک توازن قوا وجود داشته باشد، شرایط مطلوب  برای مذاکره در مورد مسائل جهانی فراهم می­شود» (Putin, 2014a). این سخنان در راستای خواسته­های جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب تاکنون بوده است. اینکه رئیس جمهوری یک قدرت بزرگ نیز در مورد عدم مطلوبیت نظم بین­المللی کنونی، به زبانی مشابه با زبان ایرانی­ها حرف می‌زند، حائز اهمیت است. نکته مهم دیگر این است که تفکر اوراسیاگرایان حاکم بر روسیه فعلی این است که جهانی شدن همان غربی شدن و آمریکایی شدن است که باید در مقابل آن ایستاد. این نگاه با نگرش جمهوری اسلامی در مورد نظم جهانی قرابت زیادی دارد. با افزایش مقاومت­ها در برابر نظم بین­المللی فعلی، فشارها بر جمهوری اسلامی ایران به­ عنوان یکی از مخالفان اصلی این نظم تعدیل می‌شود و امکان انتخاب‌های متنوع تری را برای کشور در روابط خارجی فراهم می­آورد.
 
2-5- کاهش فشارهای بین‌المللی و نزدیکی ایران و روسیه به یکدیگر
 
همه‌ی تحریم‌های وضع شده بر علیه جمهوری اسلامی ایران ناشی از بحث هسته‌ای نیست. پس حتی در صورت حل و فصل کامل مسأله هسته­ای برخی تحریم­ها کماکان به قوت خود باقی خواهد ماند. با اوج گیری بحران اوکراین و الحاق شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه، مسکو تحت تحریم­­های غرب قرار گرفت. یکی از راهکارهای مسکو برای کاستن از فشار تحریم­ها، افزایش میزان تبادلات تجاری با ایران است. در همین راستا، روسیه و ایران قرارداد 70 میلیون یورویی نفت در برابر کالا امضا کرده‌اند. بر اساس آن چه به صورت رسمی اعلام شده دو کشور همکاری نزدیکی در بخش‌های احداث و نگهداری تاسیسات تولیدی، توسعه زیر ساخت­های شبکه برق، بخش نفت و گاز و تجارت ماشین آلات، تجهیزات، کالاهای مصرفی و محصولات کشاورزی خواهند داشت. در این باره آمریکا نگران است که درآمد حاصل از این معاملات با مسکو مواضع منطقه­ای و بین­المللی ایران را تقویت کند (تابناک، 1394). به نظر می‌رسد روسیه برای تغییر پیکره نظم یکجانبه بین‌المللی مصمم است و مواضع بسیار متفاوتی نسبت به کشورهای منطقه خاورمیانه اتخاذ کرده که می‌تواند پیامدهای قابل ملاحظه‌ای برای غرب به همراه داشته باشد. در همین راستا روابط روسیه- ایران بسیار مهم تلقی می­شود. زیرا هر دو کشور تحت تحریم‌های غرب هستند و احتمال همگرایی بیشتر میان منافع­ دو کشور وجود دارد. مسکو قصد دارد موقعیت خود را به‌عنوان تأمین‌ کننده­ تسلیحات نظامی یکی از قدرت‌های اصلی منطقه‌ای خاورمیانه (ایران) تقویت کند. تهران نیز به حمایت‌های نظامی روسیه نیاز دارد تا بتواند به رقابت استراتژیک خود با کشورهای عرب سنی که به واردات تسلیحات از غرب متکی‌اند ادامه دهد (Gomart, 2015). بارزترین نمود این مسأله تحویل سامانه موشکی اس 300 به ایران است که در چند سال اخیر به تعوق افتاده بود.
 
3-5- دسترسی بیشتر روسیه به دریاها و تاثیر آن بر قدرت دریایی ایران
 
روسیه از نظر استراتژیک قدرتی قاره­ای محسوب می­شود. به واقع از آرزوهای این کشور حداقل از زمان پطرکبیر، دسترسی به آب های گرم و آزاد بوده است. در این راستا، دسترسی روسیه به اوکراین و به خصوص شبه جزیره کریمه که به دریای سیاه دسترسی دارد برای روسیه اهمیت فوق العاده مهمی دارد. در سال 1913 هنگامی که آلمان در پی معاهدات خود با ترکیه عثمانی در پی تسلط بر تنگه های بسفر و داردانل بود، نیکلای دوم این عمل را محبوس ساختن روسیه در دریای سیاه عنوان کرد و تهدید نمود در صورت اجرای چنین معاهداتی روسیه با تمام قوا در مقابل آن خواهد ایستاد (کسینجر، 1383: 319). امروز نیز روسیه با الحاق کریمه به خاک خود در واقع نشان داد اهمیت راهبردی شبه جزیره کریمه برایش تا بدان جاست که بازتاب­های بین­المللی در قبال اتخاذ این سیاست در مقایسه با تضمین دسترسی به آب­های آزاد و گرم چندان اهمیتی ندارد. روسیه با الحاق شبه جزیره کریمه بر تنگه کرچ[23] و دریای آزو[24] به طور یکجانبه مسلط خواهد شد. دسترسی و کنترل هرچه بیشتر روسیه به آب­های آزاد موقعیت دریایی مسکو را در دریاها تقویت خواهد نمود. به تبع آن ایران به عنوان متحد روسیه نقطه قابل اتکاتری در دریاها خواهد یافت. چنان که در بحران سوریه ناوهای دریایی روسیه نقش قابل توجهی را در دریایی مدیترانه (بند طرطوس) و انتقال سلاح به سوریه ایفا نموده­اند. همچنین حضور پررنگ­تر روسیه در خلیج فارس می­تواند عامل موازنه­ای در مقابل نیروی دریایی آمریکا باشد. حضور روسیه در دریای خزر نیز عنصری موازنه بخش در مقابل تلاش های غرب برای نظامی کردن خزر است. به طور کلی بحران اوکراین می­تواند باعث تقویت انگیزه های مسکو برای تقویت حضور و نفوذ خود در دریاها باشد.
 
نتیجه­گیری
 
اوکراین بیش از سایر جمهوری­های بازمانده از فروپاشی شوروی عرصه زورآزمایی مسکو- واشنگتن بوده است. به طوری که از سال 2004 به بعد روسیه و آمریکا در پی جهت دهی به انتخابات و متعاقباً سیاست خارجی این کشور بوده­اند. مسکو و واشنگتن از انشقاق سیاسی و اجتماعی اوکراین جهت نفوذ در این کشور استفاده کرده‌اند. در استان های شرقیِ اوکراین فرهنگ و زبان روسی رایج است و مردم از کلیسای ارتدوکس روسی پیروی می­کنند. لذا گرایش به روسیه در این مناطق قوی است. شبه جزیره کریمه در جنوب اوکراین نیز چنین حالتی دارد. در مقابل استان‌های غربی طرفدار کلیسای کاتولیک هستند و خواهان پیوستن به نهادهای غربی به ویژه ناتو و اتحادیه اروپا می­باشند. این انشقاق بیش از هر چیز در انتخابات ریاست جمهوری به منصه ظهور رسیده است. تشدید نا آرامی­ها در اوکراین و گسترش اعتراضات خیابانی در سال 2014 یادآور خاطره تلخ انقلاب نارنجی برای مسکو بود. روس­ها با تجربیاتی که از انقلاب­های رنگی آموخته بودند این بار الگوی تهاجمی­تر از آن­چه در قبال انقلاب نارنجی (2004) و انقلاب گل رز گرجستان (2003) و انقلاب لاله­ای قرقیزستان (2005) داشتند؛ به نمایش گذاشتند و با مداخله نظامی و برگزاری همه‌پرسی، کریمه را به خود ملحق کردند. واکنش غربی­ها در برابر این اقدام افزایش فشارها و تشدید تحریم­ها بر علیه روسیه بود.
 
تلاش برای موازنه قوای منطقه­ای از سوی قدرت­های بزرگ و مخالفت با ساختار تک قطبی نظام بین­الملل از سوی روسیه، منجر به افزایش اهمیت استراتژیک ایران شده است. این مسأله بازیگران مهم به را تکاپو انداخته است که ایران را به اردوگاه خود بکشانند. اما نزدیکی مواضع تهران ـ مسکو و منافع مشترک آن­ها منجر به همکاری بیشتر دو کشور با یکدیگر شده است. بارزترین نمود این همکاری سیاست خاورمیانه‌ای روسیه در قبال بحران سوریه است که می­توان آن را در پرتو بحران اوکراین و به عنوان گرو کشی روس‌ها در برابر غرب ارزیابی کرد. از سوی دیگر بحران اوکراین می­تواند باعث برجسته شدن جایگاه ایران به عنوان یک تولید کننده انرژی شود و ایران را به عنوان آلترناتیو روسیه در تامین انرژی کشور های اروپائی مطرح نماید. بر خلاف روسیه، ایران دارای اختلافات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک با اروپا و مخصوصاً کشورهای اروپایی شرقی نیست. براین مبنا تهران می­تواند به عنوان یک شریک بلند مدت اقتصادی در نظر گرفته شود. فرصت­های فوق از دریچه بحران اوکراین پیش­روی ایران قرار گرفته است و یا حداقل از حالت بالقوه خارج و به وضعیت عملیاتی نزدیک‌تر شده است.


=== اوکراین در دوران فروپاشی شوروی ===
=== اوکراین در دوران فروپاشی شوروی ===

نسخهٔ ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۴۳

اوکراین، با مساحت ۶۰۳,۵۴۸ کیلومتر مربع، سومین کشور پهناور اروپا با جمعیتی حدود ۴۳ میلیون و ۷۷۳ هزار نفر است. پایتخت آن شهر کیف است. دارای مرز مشترک با کشورهای روسیه، بلاروس، اسلوواکی، لهستان و مجارستان است، همچنین با روسیه، گرجستان و بلغارستان به صورت دریایی مرز مشترک دارد. زبان اصلی مردم اوکراینی است، در مناطق شمالی اوکراین به زبان روسی نیز صحبت می‌کنند. با نزدیک شدن اوکراین به ناتو در ۲۴ فوریه‌ی ۲۰۲۲، روسیه تهاجم گسترده‌ای را علیه این کشور آغاز کرد و باعث تشدید چشمگیر بحران روسیه و اوکراین شد. این تهاجم، بزرگ‌ترین حمله‌ی نظامی به یک کشور در خاک اروپا از زمان جنگ جهانی دوم است. ولادیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین در پاسخ به این حمله، با اعلام حکومت نظامی و قطع روابط دیپلماتیک با روسیه، دستور بسیج عمومی داد و از مردان ۱۸ تا ۶۰ سال خواست برای کشورشان با روسیه بجنگند.

تهاجم روسیه با محکومیت‌های گسترده به همراه تحریمهای وسیع و همچنین حمایت‌های نظامی و تسلیحاتی از طرف کشورهای اروپایی و آمریکا پاسخ داده شد. در یک بحران وسیع پناهندگان نزدیک به ۵ میلیون نفر خاک اوکراین را ترک کردند و نزدیک به ۱۰ میلیون نفر در داخل خاک اوکراین جابجا شدند.

تاریخچه‌ی اوکراین

اوکراین در دوران نوسنگی دارای فرهنگ کوکوتنی - تریپلی بود و در عصر آهن محل سکونت کیمریها، سرمتی‌ها و سکاها بود. پس از آن مستعمره یونان، روم باستان و امپراطور روم شرقی شد. در جنگ جهانی دوم این کشور از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴ در اشغال آلمان بود. ۲۳ اوت ۱۹۹۱ اوکراین استقلال خود را اعلام کرد. پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اوکراین دومین کشور قدرتمند پس از زوسیه بود اما از نظر وسعت از قزاقستان کمتر بود و در مقام سوم قرار داشت. پس از استقلال از شوروی در سال ۱۹۹۱ تا به امروز سیاستمداران اوکراینی در یک وضعیت نا‌متعادل بین انتخاب یکسویه غرب و یا گرایش به روسیه بودند که این هم بدلیل ترکیب جمعیتی اوکراین است. اوکراین به لحاظ ویژگی‌­های جمعیتی و زبانی، به دو بخش تقسیم شده است: یک بخش ساکنان قسمت‌های شرقی و جنوبی اوکراین باضافه‌ی شبه جزیرة کریمه و شهر سواستوپل است که اکثراً روس زبان و بیشتر ارتدوکس هستند که سخت طرفدار روسیه‌اند. دسته دیگر، ساکنان قسمت‌های غربی اوکراین­‌اند که بیشتر کاتولیک و طرفدار نزدیکی روابط با غرب هستند. علاوه بر این‌ها نزدیکی جغرافیایی اوکراین با آلمان و لهستان این کشور را به یکی از مهم­ترین کانون‌­های تنش بین ابر قدرت‌ها (روسیه و آمریکا) تبدیل کرده است.

آمریکا با هدف برقراری هژمونی خود در صدد غربی سازی اوکراین و مقابله با نفوذ سنتی روسیه در این کشور است. بحران اوکراین جدی­ترین تنش در روابط مسکو و غرب بعد از جنگ سرد و جنگ‌جهانی دوم به حساب می‌آید. ریشه بحران اوکراین با انقلاب نارنجی سال ۲۰۰۴ نزج گرفت و پس از طی مراحلی به وضعیت کنونی رسید. بحران سال ۲۰۱۴ اوکراین ابتداً یک مساله داخلی بود اما باتوجه به موقعیت راهبردی این کشور تبدیل به یک چالش بین­‌المللی شد. پیامدهای بحران اوکراین سراسر اروپا را در بر می‌گیرد.

نظام حکومتی اوکراین

نظام حکومتی اوکراین، جمهوری و بر اساس تفکیک قواست. براساس قانون اساسی، رئیس جمهور رئیس قوه­‌ی مجریه و تضمین کننده حاکمیت دولت و تمامیت ارضی کشور است. او با رای مستقیم مردم برای ۵ سال انتخاب می­شود و برای دو دوره متوالی حق انتخاب شدن دارد. برنامه‌­ریزی برای انتخابات، رفراندوم قانون اساسی، عقد قراردادهای بین­‌المللی، تعیین و عزل نخست وزیر با مشورت شورای عالی (ردا)، قبول استعفای نخست وزیر و انتصاب هیئت وزیران از مهم­ترین وظایف رئیس جمهوری است. او فرمانده کل نیروهای مسلح و رئیس شورای امنیت ملی است. شورای عالی می­تواند از طریق استیضاح رئیس جمهور را برکنار کند. به جز وزیر دفاع و وزیر امور خارجه که توسط رئیس جمهور انتخاب می شود، وزرای کابینه را نخست‌وزیر انتخاب می‌کند. رئیس جمهور قدرت اجرایی بالایی در اوکراین دارد. بنابراین با تغییر رئیس جمهور ­امکان تغییر جهت­‌گیری کلی کشور وجود دارد.

روسای جمهور اوکراین پس از استقلال

نخستین رئیس جمهور اوکراین لئونید کراوچوک ۹۴-۱۹۹۱ بود.

از ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۴ لئونید کوچما رئیس جمهور شد.

از سال ۲۰۰۴ اختلافات بر سر رئیس جمهور آینده بالا گرفت و بذر بحران در اوکراین پاشیده شد.

در فاصله سال­های ۲۰۱۰-۲۰۰۵ ویکتور یوشچنکو رئیس جمهور بود.

از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ ویکتور یانوکویچ رئیس جمهور شد.

ریشه­‌های بحران سال ۲۰۱۴ در اوکراین را باید در انقلاب نارنجی ۲۰۰۴ و انقلاب آبی ۲۰۱۰ جستجو کرد.

انقلاب نارنجی ۲۰۰۴

بستر انقلاب نارنجی با به قدرت رسیدن لئونید کوچما در سال 1994 فراهم شد. وی یوشچنکو را در راس سیاست­های آزاد سازی اقتصادی قرار داد. کوچما در دور دوم ریاست جمهوریش (1999) با فشار صندق بین­المللی پول و نمایندگان پارلمان یوشچنکو به پست نخست وزیری منصوب کرد (Almond, 2004: 5). با استیضاح یوشچنکو در سال 2001 وی نبدیل به رهبر اپوزیسیون دولت کوچما شد. در سال 2004 یوشچنکو شخصا برای پست ریاست جمهوری کاندید شد.  پیروز انتخابات ریاست جمهوری اوکراین در این دوره پس از برگزاری سه مرحله رأی­گیری مشخص شد. در دور اول بیشترین آرا بعد از یانوکویچ و یوشچنکو متعلق به الکساندر موروز[11](5.82%) و پترو سیموننکو[12](4.97%) بود. در این دور هیچ کدام از نامزدها اکثریت مطلق آرا را کسب نکردند. یانوکویچ با (39.26%) و یوشچنکو با (39.9%) آرا به دور دوم انتخابات راه یافتند. در این دور که در نوامبر 2004 برگزار شد یانوکویچ (49.46%) آرا و یوشچنکو (46.61%) آرا را به خود اختصاص دادند (Electoral Geography, 2004). بنابراین یانوکویچ پیروز انتخابات شد. اما در فاصله ماه نوامبر و دسامبر 2004 تحولاتی در اوکراین رخ داد که منجر به انقلاب نارنجی و برگزاری مجدد انتخابات شد.

با اعلام نتایج اولیة انتخابات ویکتور یوشچنکو صحت انتخابات را مورد تردید قرار داد و اتحادیة اروپا ضمن حمایت از دیدگاه‌های وی مصرانه خواستار بازبینی نتیجه انتخابات شد. واشنگتن نیز تهدید کرد که به علت تقلب در انتخابات در روابط خود با کیف تجدیدنظر خواهد نمود و در صورت عدم تجدید نظر در انتخابات علاوه بر قطع کمک­های خود دارایی‌های این کشور را توقیف خواهد نمود. دیپلمات‌های اوکراینی در برخی پایتخت‌های اروپایی از پذیرفتن یانوکوویچ به عنوان رئیس جمهور خودداری کرده و یوشچنکو را رئیس جمهور خود اعلام نمودند. کشورهای فرانسه، استرالیا، هلند و انگلستان نیز به صف مخالفان نتایج اعلام شده از سوی کمیسیون مرکزی انتخابات پیوستند (حافظی، 1384: 104-108). از سوی دیگر پوتین اعلام کرد که فقط مردم اوکراین می­توانند در این مورد تصمیم­گیری کنند. با این وجود جمعیت دویست هزار نفری از معترضین به نتایج انتخابات با پرچم، شال و کلاه­های نارنجی در خیایان­های کی­اف به تظاهرات پرداختند. علی­رغم شرایط نامناسب جوی یوشچنکو از هواداران خود خواست تا لغو انتخابات در خیابان­ها باقی بمانند.

با اصرار کمیسیون مرکزی انتخابات بر پیروزی یانوکوویچ و اوج‌گیری اعتراضات مردمی، تظاهرکنندگان از ورود یانوکوویچ به کاخ نخست وزیری ممانعت نمودند. در همین حال پارلمان اوکراین نشستی اضطراری برگزار کرد. با ادامه بحران و تشدید فضای ناآرامی و اوج‌گیری مخالفت‌های بین‌المللی در خصوص نتایج انتخابات در اوکراین، نخست وزیر این کشور و نامزد مخالفان موافقت خود را با تشکیل گروه کاری برای حل بحران اوکراین و پرهیز از درگیری اعلام نمودند. این در حالی بود که روز بعد رئیس پارلمان اوکراین، ولادیمیر لیتوین[13] پیشنهاد ابطال نتایج انتخابات را داد. با این پیشنهاد پارلمان اوکراین ابطال نتایج دور دوم انتخابات را تصویب کرد. در مناطق غربی اوکراین نیز روس تبارها به مخالفت با حوادث کیف پرداختند. جمعی از طرفداران ویکتور یانوکوویچ نیز روانه خیابان‌های کیف شدند (دیانی­نژاد، 1393: 117). بدین ترتیب اوکراین تا آستانه جنگ داخلی پیش رفت با برگزاری مجدد انتخابات در ماه دسامبر 2004 یوشچنکو (51.99%) و یانوکویچ (44.2%) آرا را به خود اختصاص دادند (Electoral Geography, 2004). یوشچنکو پس از پیروزی در انتخابات خانم یولیا تیموشنکو[14] (از حامیان وی در مبارزات انتخاباتی) را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد. اما نتایج انتخابات پارلمانی در سال 2006 حاکی از کاهش محبوبیت رئیس جمهور بود که ناشی از اختلافات وی با متحدان قدیمی خود[15] و ناکامی در بهبود اوضاع اقتصادی بود. با موفقیت طرفداران یانوکویچ در انتخابات پارلمانی 2006 یوشچنکو مجبور شد او را به عنوان نخست وزیر به پارلمان معرفی کند (Harasymiw, 2007: 17). به هرحال از زمان پیروزی انقلاب نارنجی تا برگزاری انتخابات پارلمانی اصلاحات در اوکراین به کندی پیش می رفت و اقتصاد این کشور دچار رکود شده بود. نخبگان سیاسی نیز درگیر جنگ قدرت بودند. از این رو تنها دستاورد انقلاب رنگی تغییر جهت سیاست خارجی این کشور از روسیه به سمت غرب بود. در این دوره نه تنها وضعیت معیشتی مردم بهبودی نیافت بلکه در مقایسه با دوره قبل فضای سیاسی دمکراتیک نشد (بهمن، 1388: 10-9). با توجه به این شرایط در پنجمین انتخابات ریاست جمهوری تحولات به گونه­ای دیگر رقم خورد.

2-2- انقلاب آبی 2010- 2006

در سال 2004 و در میان معترضان نارنجی پوش، طرفدران یانوکوویچ رنگ آبی بر تن داشتند. اما در مقابل معترضان که از یک گارد حفاظتی نیز برخوردار بودند کاری از پیش نبردند (ملکوتیان، 1386: 247). اما انقلاب آبی در زمانی آغاز شد که هزاران اوکراینی ناراضی از ضعف رهبران نارنجی در میدان مرکزی کی­اف بزرگ‌ترین تظاهرات را به نمایش گذاشتند و باعث بازگشت روسیه به حیات خلوت خود شدند. همه آن­هایی که پرچم­های آبی و سفید در برابر پرچم­های رنگ باخته نارنجی به اهتزاز در آوردند، به زبان روسی تکلم می­کردند و در پیشاپیش صف آنان یانوکوویچ حرکت می‌کرد (شیرازی، 1386: 66). ناتوانی رهبران انقلاب نارنجی در تحقق و عده­هایشان از جمله بهبود وضعیت معیشتی مردم و اختلافات درون ائتلافی میان آنان باعث شکست در انتخاباتِ پارلمانی سال 2006 گردید (Weir, 2005: 9). سه سال پس از انقلاب نارنجی طرفدران یانوکوویچ این بار با شال و کلاه­های آبی پای صندوق­های رأی حاضر شدند. نتایج انتخابات ائتلاف یوشچنکو- تیموشنکو (رهبران انقلاب نارنجی) را به کلی در هم شکست. از سوی دیگر با کوک کردن سازِ پیوستن به نهادهای غربی به ویژه ناتو توسط غرب گرایان اوکراین، رهبران کرملین از سلاح برنده گاز پروم بر علیه آنان استفاده کردند. پوتین با بستن شیرهای صادرات گاز به اوکراین در اول ژانویه 2006 باعث فشار بیشتر بر یوشچنکو در آستانه انتخابات پارلمانی شد (Aslund, 2006: 24-32). یوشچنکو این عمل را اقدام بر علیه استقلال اوکراین می­دانست. علی­رغم شکست سیاسی جناح نارنجی­ها هیچ کدام از احزاب موفق به کسب اکثریت کرسی­های مجلس نشدند. لذا یوشچنکو مجبور شد به نخست وزیری یانوکوویچ تن دهد. تشکیل دولت ائتلافی باعث افزایش تنش­ها و اختلافات شد. تداوم تنش­ها و ترس یوشچنکو از قبضه قدرت توسط نخست وزیر باعث شد که وی دستور انتخابات پیش از موعد پارلمان را صادر کند. این وقایع باعث شد که طرفداران آبی پوش یانوکوویچ به سبک انقلاب نارنجی به خیابان­ها بریزند و بار دیگر شرایط امنیتی بر اوکراین حاکم شود (خاکی­نهاد، 1386: 9).

نزاع دامنه دار نارنجی­ها به رهبری یوشچنکو (حزب اوکراین ما) و آبی­ها به رهبری یانوکویچ (حزب مناطق) به انتخابات پارلمانی 2007- 2006 محدود نشد. بلکه روند دگردیسی انقلاب نارنجی با پیروزی یانوکوویچ در انتخابات ریاست جمهوری سال 2010 کامل شد. در پنجمین انتخابات ریاست جمهوری اوکراین 18 نامزد حضور داشتند. که برجسته­ترین آنها یوشچنکو غرب­گرا، یانوکویچ روس­گرا و تیموشنکو میانه‌رو بودند. در دور اول انتخابات یانوکویچ 3/35 درصد آرا، تیموشنکو (25%) آرا، سرگئی تیگیپکو (1/13%) آرا، آرسنی یاتسنیوک (7%) آرا و یوشچنکو (5/5%) آرا را کسب کردند. بنابراین یانوکوویچ و تیموشنکو به دور دورم انتخابات راه یافتند که به ترتیب (95/48%) و (47/45%) آرا به خود اختصاص دادند و یانوکوویچ رئیس جمهور شد (Electoral Geography, 2010). انتخابات ریاست جمهوری سال 2010 اوکراین را می­توان رفراندومی بین انقلاب نارنجی و آبی محسوب کرد که نتیجه آن پیروزی آبی­ها بود، علت اصلی شکست انقلاب نارنجی شکاف در بین نخبگان انقلاب بود که سرمنشأ آن انتخابات پارلمانی سال 2006 بود.

2-3- بحران 2014 اوکراین

در چارچوب توافقنامه 25 فوریه­ی 2013 بروکسل، رئیس جمهور اوکراین با مسئولین اتحادیه­ی اروپا به توافق رسید که درجهت امضای نهایی قرارداد تشکیل منطقه آزاد تجاری بین اتحادیه اروپا و اوکراین (که مذاکرات در خصوص آن از 1999 آغاز شده بود) تا نوامبر 2013 به یک مجموعه از اصلاحات در دستگاه قضایی و سیستم انتخاباتی اوکراین دست بزند. اما در 21 نوامبر 2013 یانوکوویچ در لیتوانی اعلام کرد که موافقتنامه تجارت آزاد با اتحادیه اروپا را امضا نمی­کند(Moroney, 2002: 1) . لذا جرقه بحران 2014 اوکراین زمانی زده شد که ویکتور یانوکویچ، رئیس جمهوری این کشور تحت فشار روسیه از امضای توافقنامه تجارت آزاد با اتحادیه اروپا خودداری کرد. مخالفان رئیس جمهور در اعتراض به این اقدام وی به خیابان­ها آمدند. نهایتاً با گسترش اعتراضات خیابانی و کشته شدن پنج نفر، یانوکوویچ با رأی پارلمان از سمت ریاست جمهوری عزل شد و به روسیه گریخت. الکساندر تورچینف[16] نیز به عنوان رئیس جمهور موقت برگزیده شد. پس از این حوادث نیروهای روسیه شبه جزیره کریمه را با بهانۀ حمایت از روس تبارهای این منطقه اشغال کردند. سپس با برگزاری رفراندوم در 16 مارس 2014 شبه جزیره کریمه به طور رسمی بخشی از خاک روسیه شد (Alpher, 2014: 4). وقایع شبه جزیرة کریمه، مهم­ترین عامل تقابل روسیه و غرب در ماجرای اوکراین را فراهم کرد. درگیری­ها در کریمه از 23 فوریه و با تظاهرات طرفداران روسیه آغاز شد. از 26 فوریه، نیروهای روس­گرا به سرعت اقدام به تصرف مواضع راهبردی و زیرساخت های کریمه کردند .برخی از رسانه­ها مدعی بودند که در میان شورشیان، نیروهایی با سلاح­ها و یونیفورم های روسی (البته بدون نشان رسمی) حضور داشته­اند. به هر حال، این نیروها به سرعت توانستند مکان­های راهبردی در کریمه، از جمله پارلمان این منطقه را به تصرف خود درآورند. در پی این تحولات، پارلمان منطقة خودمختار کریمه با برگزاری جلسه­ای، سقوط دولت این منطقه و تغییر نخست وزیر را اعلام کرد و خواستار برگزاری همه پرسی برای استقلال این منطقه شد که با همکاری مسکو این همه پرسی در مارس 2014 برگزار شد.

بعد از الحاق کریمه به خاک روسیه، تنش­ها در شرق اوکراین و در مناطق دونتسک[17]، لوهانسک[18] و خارکی­اف[19] شروع شد، که درنهایت به تسخیر ساختمان­های دولتی توسط مخالفان در مناطق دونتسک و لوهانسک انجامید. دولت اوکراین با تروریست خواندن گروه­هایی که ساختمان­های دولتی را تسخیر کرده­اند، به عملیاتی نظامی برای پایان دادن به اقدامات و تحرکات آنها دست زد. با مقاومتی که از ناحیۀ گرو ههای مذکور- با پشتیبانی روسیه - صورت گرفت، این عملیات حاصلی در بر نداشت. در روز 17 آوریل در نشستی در ژنو میان وزرای خارجه آمریکا، روسیه، اکراین و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، توافقی برای پایان دادن به ناآرامی­ها و درگیری­ها حاصل شد، که البته هیچ گاه به اجرا درنیامد (Wang, 2015: 9-10). به دنبال این وقایع انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ 25 مه 2014 در مناطق تحت کنترل دولت اوکرین برگزار شد و پترو پروشنکو 48 ساله تاجر و میلیاردر اوکراینی با کسب اکثریت آرا در دور اول انتخابات پیروز شد. استقلال طلبان طرفدار روسیه روز بعد از انتخابات به فرودگاه استان دونتسک[20] واقع در شرق اوکراین یورش برده و آن را به تصرف کامل خود درآوردند. این در حالی است که برگزارکنندگان و حامیان غربی انتخابات انتظار داشتند اعلام نتایج باعث تخفیف ناآرامی­هایی شود که بیش از 6 ماه به طول کشیده بود (دیپلماسی ایرانی ، 1393). اما در نتیجۀ تشدید درگیری­ها، صدها نفر کشته شدند؛ شهر اسلویانسک[21] مرکز اصلی جدایی طلبان و چند شهر و روستای کوچک دیگر به دست دولت اوکراین افتاد؛ دو هواپیمای نظامی اوکراینی از سوی جدایی طلبان هدف قرار گرفتند و درنهایت نیز هواپیمای بوئینگ 777 خطوط هوایی مالزی با حدود 300 مسافر در فضای هوایی منطقۀ تحت کنترل جدایی طلبان به وسیلۀ موشکی که هنوز مشخص نیست به دستور چه کسی و از سوی کدام یک از طرفین درگیری پرتاب شده، مورد هدف قرار گرفت و تمامی سرنشینان آن کشته شدند (Sputnik, 2015). در پاسخ به تحرکات روسیه در کریمه، آمریکا و اتحادیه اروپا در سه مرحله، اشخاص درگیر و مسئول در جریان الحاق کریمه به روسیه را مورد تحریم قرار دادند. فشارهای دیگری نیز از مجاری مختلف از سوی غرب بر مسکو وارد شد. کنار گذاشتن روسیه از گروه جی8 (هشت کشور صنعتی) قطع برخی همکاری­ها در زمینه­های امنیتی- نظامی و تکنولوژیکی با روسیه، تحریم اقتصادی روسیه، تصویب یک قطعنامه در مورد غیرقانونی بودن الحاق کریمه به خاک روسیه در مجمع عمومی سازمان ملل، افزایش تحرکات و حضور ناتو در دریای سیاه و همچنین کشورهای عضو ناتو که در همسایگی روسیه قرار دارند، ازجمله اقداماتی بود که از سوی غرب به سرکردگی آمریکا جهت فشار بر روسیه به خاطر رفتارش در اوکراین، صورت گرفت.

2-3-1- الگوی رفتاری روسیه و آمریکا در بحران اوکراین

هدف استراتژیک آمریکا به عنوان قدرت هژمون اشاعه و رواج نظم مورد نظرش در سطح جهان و یک پارچه کردن جهان در چارچوب ارزش­ها و الگوهای سیاسی و اقتصادی غربی و در نتیجه تأمین منافع خود به شکل ساختاری و نهادینه می­باشد. روسیه نیز که از جایگاه تنزل یافته خود از یک ابرقدرت به قدرت بزرگ راضی نیست، بازگشت مجدد به عنوان ابرقدرت را هدف استراتژیک بلند مدت خود قرار داده است ولی از آنجایی که این هدف در کوتاه مدت قابل تحصیل نیست بنابراین به دنبال حفظ ساختار فعلی در و تلاش برای عدم تنزل از جایگاه خود با استفاده از راهکار واقع بینی تهاجمی در سیاست خارجی است. تردیدی نیست که تقابل روسیه و آمریکا بر سر بحران اوکراین، ضمن تشدید تنش­های موجود میان دو کشور به بالاترین میزان از زمان فروپاشی اتحاد شوروی تاکنون رسیده است. اما این تنش­ها سبب تغییر ماهوی روابط آنها نشده است و آنها را از سطح دو قدرت بزرگ رقیب که از الگوی تهاجمی پیروی می­کنند به سطح دو دشمن نرسانده است. کما اینکه مرشایمر به عنوان سردمدار نظریه رئالیسم تهاجمی معتقد است که تنازع میان دو قدرت بزرگ تا جایی پیش خواهد رفت که هزینه­ها آن منجر به بر هم خوردن ماهوی وضع موجود (ساختار نظام بین­الملل) نگردد. با این وجود منازعه اوکراین در همین حد و در چارچوب ساختار پیچیده نظام بین‌المل کنونی، منافع ملی ایران را تحت تاثیر قرار داده است که در ادامه در سه سطح داخلی، منطقه­ای و بین­المللی بررسی خواهد شد.

3- تاثیر بحران اوکراین بر منافع ایران در سطح داخلی

منظور از منافع ملی در سطح داخلی، آن دست از فاکتورها درونی است که ممکن است از پدیده­ای خارجی تاثیر بپذیرند. که شکل گیری الگو جدایی طلبی و منافع اقتصادی ایران از جمله آنها است.

3-1- شکل­گیری الگوی جدایی طلبی

الحاق کریمه به روسیه درصورتی که به یک رویه یا الگو تبدیل شود، برای کشورهایی که دارای تنوع قومی و زبانی هستند و به ویژه در مواردی که این تنوع در نقاط مرزی باشد و ادعاهای استقلال طلبی و رفتارهای گریز از مرکز نیز وجود داشته باشد، یک تهدید محسوب می­شود. جمهوری اسلامی ایران کشوری با تنوع قومیتی بالاست و حداقل در چهار منطقۀ مرزی این کشور )مناطق ترک نشین، کردنشین، عرب نشین و بلوچ نشین) برخی گرایش­های تجزیه طلبانه و گریز از مرکز وجود دارد. روس­هابه نوعی از اصل حق تعیین سرنوشت سو استفاده کردند؛ سو استفاده ای که حتی می­تواند روزی دامان خودشان را نیز در مناطقی مثل چچن بگیرد. علاوه بر این، قاعده ای که روس ها با توسل به آن، کریمه را به خاک خود منضم نمودند، می تواند در آینده باعث درگیری میان کشورهایی شود که ادعای حاکمیت بر مناطق هم زبان یا هم تبار خود در مرزهای کشورهای دیگر را دارند. این موضوع می تواند برای ایران نیز مسئله ساز باشد. البته نباید نسبت به این تهدید اغراق نمود، چون مسائل قومیتی در ایران کمتر پایۀ فرهنگی و شوونیستی و بیشتر اساس مادی دارند و با عنایت بیشتر دولت، می­توان مشکلات اقوام را رفع نمود و وجود عوامل گریز از مرکزی آنها را از بین برد؛ اما به هرحال این یک تهدید است که باید همیشه مواظب آن بود.

3-2- منافع اقتصادی ایران

بحران می­تواند یکسری منافع اقتصادی خاص را نصیب ایران کند. برای مثال، به دنبال هدف قرار گرفتن هواپیمای مالزی بر فراز آسمان شرق اوکراین، محمدعلی ایلخانی سرپرست فرودگاه­های کشور اعلام کرد سقوط هواپیمای مالزی در خاک اکراین موجب شد تا ایکائو به دلیل امنیت مسیرهای هوایی کشور، راه ایران را در پیش گیرد و از ما درخواست کرده­اند تا مسیر هوایی ایران جایگزینی برای پرواز به اروپا و خاور دور شود. این مهم سالیانه رقمی بالغ بر 50 میلیون دلار به درآمدهای کشور اضافه می‌کند (تابناک، 1393). از سوی دیگر تحریم روسیه از سوی غرب این کشور را نیازمند یافتن شرکای جدید کرده است. بی­شک ایران به عنوان کشوری مهم و ثروتمند یکی از گزینه‌های جایگزین مسکو می­باشد. درفضای پسا برجام مبادلات اقتصادی ایران با دیگر کشورها تسهیل شده است. ایران با توجه به تجربیات پیشین سعی دارد تا بازار خود را به گونه­ای رقابتی تنظیم کند که علاوه بر حضور شرکت­های غربی، روسی و چینی، منافع بیشتری را در قراردادهای آینده نصیب تهران کند (جعفری، 1393، 23). تحریم‌های دو جانبه روسیه و غرب بر علیه یکدیگر باعث تشدید رقابت برای مشارکت اقتصادی در فضای پسابرجام شده است.

4- تأثیر بحران اوکراین بر منافع ملی ایران در سطح منطقه­ای

پیامدهای بحران اوکراین محدود به اروپای شرقی نمی­شود. بلکه پیامدهای آن برای کشورهای چون ایران در خاورمیانه و قفقاز قابل لمس است. در چنین شرایطی بررسی تاثیر بحران اوکراین بر منافع ملی ایران در این مناطق ضروری می­نماید.

4-1- تاثیر بحران اوکراین بر منافع ایران در مناقشه سوریه

اوج گیری مناقشه اوکراین برای حکومت بحران زده سوریه یک فرصت بود تا از زیر فشارهای بیرونی تا حدودی رهایی یابد. بحران اوکراین در مراحل اولیه خود از آن جهت که توجهات غرب را تا اندازه زیادی متوجه اوکراین و شرق اروپا کرد باعث تحت الشعاع قرار گرفتن بحران سوریه شد. لذا نگاه اروپایی­ها عمدتاً به مسائل همسایه اروپایی­شان معطوف شد. این مسأله برای جمهوری اسلامی ایران بدان جهت حائز اهمیت است که حکومت سوریه متحد استراتژیک تهران است و سقوط آن به امنیت ملی ایران و محور مقاومت ضربه می­زند. پس از این جهت نیز بحران اوکراین برای امنیت ملی کشور کارکرد داشته است.  

به علاوه سوریه نزدیک ترین متحد روسیه در میان کشورهای عربی در چهار دهه گذشته از جمله در دوران جنگ سرد است .همچنین یکی از مشتریان پروپاقرص تسلیحات روسی است به طوری که در فاصله سال­های 2007-2014 بیش از چهار میلیارد دلار از این کشور سلاح خریداری کرده است. هم­چنین شرکت‌های روسی حدود 20 میلیارد دلار در سوریه سرمایه گذاری کرده اند که با سقوط اسد زیان جدی می‌بینند. به علاوه، سوریه تنها کشور در خارج از منطقه شوروی است که روس‌ها در آن پایگاه نظامی دارند (Borshchevskaya, 2013). با توجه به تحولات اخیر اوکراین، سقوط اسد در سوریه توازن را کاملا به نفع آمریکا تغییر خواهد داد. از این روی، بقای بشار اسد در قدرت می­تواند منافع استراتژیک مسکو و تهران را همزمان تامین کند و در نتیجه باعث همکاری‌های گسترده­تر دوکشور در سوریه شده است. آینده سوریه در حال حاضر به مذاکرات و تفاهمات روسیه و غرب در سطح کلان بستگی دارد. در صورتی که قدرت های جهانی بر سر آینده قدرت با حضور بشار اسد به نتیجه برسند، نظام اسد ادامه پیدا خواهد کرد و در صورت عدم توافق، بحران همچنان ادامه خواهد داشت.

4-2- افزایش قدرت شرکای منطقه­ای ناتو در پرتو بحران اوکراین

اقدامات روسیه در اوکراین انگیزه­های جدیدی به ناتو برای تقویت شدن داده است. درواقع با تبلیغاتی که غرب در طول بحران اوکراین به راه انداخته اند، تحرکات ناتو در شرق اروپا تشدید شده و این سازمان به تقویت حضور نیروهای خود در این منطقه پرداخته است، به طوری­ که پوتین با اعتراف به تشدید حضور گروه‌های نظامی ناتو در شرق اروپا، اعلام کرده که روسیه با تقویت ظرفیت دفاعی خود در کریمه و سواستوپول به این اقدام پاسخ خواهد داد (Putin, 2014a).

به هرحال به دلیل اختلافات اساسی و بنیادینی که جمهوری اسلامی ایران با غرب و مخصوصاً آمریکا دارد، تقویت هر چه بیشتر فلسفه و توان ناتو به رهبری آمریکا، به ضرر کشور خواهد بود. اگر اوکراین به سمت ناتو حرکت کند، امکان اتخاذ سیاست‌های غرب‌گرایانه توسط بعضی از کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز محتمل­تر خواهد شد. این مسأله با توجه به مجاورت مرزی ایران با این مناطق می­تواند تهدیداتی را متوجه جمهوری اسلامی ایران کند. از دیگر پیامدهای نزدیکی اوکراین به ناتو افزایش قدرت مانور ترکیه به عنوان رقیب سنتی ایران در منطقه است. زیرا در چنین شرایطی ترکیه فرصت­های بیشتری جهت برآوردن اهدافش در مناطق پیرامونی کسب خواهد کرد. افزایش تنش بین روسیه و ترکیه و همچنین تحویل سامانه ضد موشکی S300 به ایران در همین راستا قابل تحلیل است.

4-3-  تاثیر بحران اوکراین بر انتقال انرژی ایران

بعد از پایان دوران دوقطبی از نفوذ سیاسی مسکو در سطح منطقه­ای و بین­المللی به میزان قابل توجهی کاسته شد. به همین جهت روسیه درصدد است با جایگزین کردن ابزار انرژی به جای تسلیحات دوران جنگ سرد، توانایی تاثیر­گذاری خود، بر رفتار سایر واحدهای سیاسی را افزایش دهد. انرژی­های فسیلی مانند نفت و گاز می‌تواند به عنوان ابزاری برای دست­یابی به اهداف سیاسی مورد استفاده قرار گیرد.در همین راستا تهران خنثی کردن طرح­های ترکیه و اسرائیل در بخش انرژی را یکی از عوامل موفقیت در بازی بزرگ جدید[22] در قفقازجنوبی می­داند (Wetiz, 2006, P.157).

اوکراین وابستگی بالایی به نفت و گاز روسیه دارد .روسیه حدود نیمی از نفت و بیش از دو سوم گاز اوکراین را تأمین می کند و از آن به عنوان ابزاری برای تشویق حاکمان کی­اف برای اتحاد سیاسی و اقتصادی با مسکو استفاده می­کند. همچنین، 80 درصد گاز صادراتی روسیه به اروپا از خاک اوکراین می­گذرد .(MacMahon, 2014) در اول آوریل 2014، روسیه قیمت گاز صادراتی به اوکراین را 44 درصد افزایش داد. به طوری که قیمت آن از گازی که به بعضی از کشورهای اروپای غربی صادر می کرد، بیشتر شد. حتی پس از آن برای اعمال فشار بیشتر بر اوکراین، پوتین اعلام کرد که کی‌اف باید بدهی های معوق خود به روسیه را در همان ماه تسویه نماید و باید بهای گازی که در آینده مورد استفاده قرار می گیرد را نیز پیش پرداخت نماید (Kapeller,2014: 109). بحران در صادرات گاز روسیه به کشورهای اروپایی تا کنون چندین بار تکرار شده است. با توجه به تجربه تلخ اروپا در این زمینه، اتحادیه اروپا در تلاش برای یافتن جایگزینی به جای روسیه است. جمهوری اسلامی ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گاز در جهان و مجاورت جغرافیایی با قفقاز، گزینه مناسبی برای انتقال گاز به اتحادیه اروپا است. تشدید اختلافات اوکراین و روسیه باعث قوت گرفتن انتقال انرژی ایران به اروپا از راه قفقاز می­شود طرحی که از آن با عنوان جریان سفید یاد می­شود (امیدی، 1392: 29-30).

5- تاثیر بحران اوکراین بر منافع ملی ایران در سطح بین­المللی

در شرایط کنونی وضعیتی شبه جنگ سرد پدید آمده است که تغییر نقشه اروپا شرقی شاهد اصلی این مدعاست. اگر نگوییم منافع همه­ی کشورهای جهان، حداقل منافع کشورهای استراتژیکی چون ایران در سطح بین المللی تحت تاثیر این بحران قرار گرفته است.

1-5- تأثیر بحران اوکراین بر اهداف بین­المللی ایران

جمهوری اسلامی ایران از زمان شکل­گیری تاکنون، به بسیاری از قواعد نظم بین‌الملل اعتراض داشته و آنها را نابرابر و به نفع قدرت­های بزرگ می­داند. تنش میان مسکو و غرب در اوکراین ازآنجا که یک قدرت بزرگ را در برابر ناظم نظم کنونی قرار داده است با اهداف کلی ایران در سطح بین المللی همخوانی دارد. پوتین در جریان امضای توافق الحاق کریمه، با تاختن به رویکرد یک جانبه گرایی در نظام بین الملل، گفت «غربی­ها به رهبری آمریکا فکر می­کنند که از سوی خدا مأمور شده اند تا دربارۀ سرنوشت مردمان دیگر تصمیم بگیرند. وی همچنین عنوان کرد که غربی­ها دائماً تلاش کرده اند ما را به گوشه­ای برانند، به خاطر اینکه بر استقلا ل خود ایستاده و از آن دفاع می­کنیم» (Putin, 2014b).

رئیس جمهور روسیه به صراحت رویکرد یک جانبه گرایی در نظام بین الملل را مورد هدف قرار داده به طوری که اظهار نمود که «به نظر من، وقتی جهان تک قطبی بشود یا از زمانی که کسی تلاش کند آن را به این شکل دربیاورد، همواره یک قطب این توهم را دارد که همۀ مسائل را می توان از طریق قدرت حل و فصل نمود». پوتین یکی از ویژگی­های مهم نظم جهانی مطلوب خود را این­گونه معرفی می­کند: «تنها زمانی که یک توازن قوا وجود داشته باشد، شرایط مطلوب  برای مذاکره در مورد مسائل جهانی فراهم می­شود» (Putin, 2014a). این سخنان در راستای خواسته­های جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب تاکنون بوده است. اینکه رئیس جمهوری یک قدرت بزرگ نیز در مورد عدم مطلوبیت نظم بین­المللی کنونی، به زبانی مشابه با زبان ایرانی­ها حرف می‌زند، حائز اهمیت است. نکته مهم دیگر این است که تفکر اوراسیاگرایان حاکم بر روسیه فعلی این است که جهانی شدن همان غربی شدن و آمریکایی شدن است که باید در مقابل آن ایستاد. این نگاه با نگرش جمهوری اسلامی در مورد نظم جهانی قرابت زیادی دارد. با افزایش مقاومت­ها در برابر نظم بین­المللی فعلی، فشارها بر جمهوری اسلامی ایران به­ عنوان یکی از مخالفان اصلی این نظم تعدیل می‌شود و امکان انتخاب‌های متنوع تری را برای کشور در روابط خارجی فراهم می­آورد.

2-5- کاهش فشارهای بین‌المللی و نزدیکی ایران و روسیه به یکدیگر

همه‌ی تحریم‌های وضع شده بر علیه جمهوری اسلامی ایران ناشی از بحث هسته‌ای نیست. پس حتی در صورت حل و فصل کامل مسأله هسته­ای برخی تحریم­ها کماکان به قوت خود باقی خواهد ماند. با اوج گیری بحران اوکراین و الحاق شبه جزیره کریمه به فدراسیون روسیه، مسکو تحت تحریم­­های غرب قرار گرفت. یکی از راهکارهای مسکو برای کاستن از فشار تحریم­ها، افزایش میزان تبادلات تجاری با ایران است. در همین راستا، روسیه و ایران قرارداد 70 میلیون یورویی نفت در برابر کالا امضا کرده‌اند. بر اساس آن چه به صورت رسمی اعلام شده دو کشور همکاری نزدیکی در بخش‌های احداث و نگهداری تاسیسات تولیدی، توسعه زیر ساخت­های شبکه برق، بخش نفت و گاز و تجارت ماشین آلات، تجهیزات، کالاهای مصرفی و محصولات کشاورزی خواهند داشت. در این باره آمریکا نگران است که درآمد حاصل از این معاملات با مسکو مواضع منطقه­ای و بین­المللی ایران را تقویت کند (تابناک، 1394). به نظر می‌رسد روسیه برای تغییر پیکره نظم یکجانبه بین‌المللی مصمم است و مواضع بسیار متفاوتی نسبت به کشورهای منطقه خاورمیانه اتخاذ کرده که می‌تواند پیامدهای قابل ملاحظه‌ای برای غرب به همراه داشته باشد. در همین راستا روابط روسیه- ایران بسیار مهم تلقی می­شود. زیرا هر دو کشور تحت تحریم‌های غرب هستند و احتمال همگرایی بیشتر میان منافع­ دو کشور وجود دارد. مسکو قصد دارد موقعیت خود را به‌عنوان تأمین‌ کننده­ تسلیحات نظامی یکی از قدرت‌های اصلی منطقه‌ای خاورمیانه (ایران) تقویت کند. تهران نیز به حمایت‌های نظامی روسیه نیاز دارد تا بتواند به رقابت استراتژیک خود با کشورهای عرب سنی که به واردات تسلیحات از غرب متکی‌اند ادامه دهد (Gomart, 2015). بارزترین نمود این مسأله تحویل سامانه موشکی اس 300 به ایران است که در چند سال اخیر به تعوق افتاده بود.

3-5- دسترسی بیشتر روسیه به دریاها و تاثیر آن بر قدرت دریایی ایران

روسیه از نظر استراتژیک قدرتی قاره­ای محسوب می­شود. به واقع از آرزوهای این کشور حداقل از زمان پطرکبیر، دسترسی به آب های گرم و آزاد بوده است. در این راستا، دسترسی روسیه به اوکراین و به خصوص شبه جزیره کریمه که به دریای سیاه دسترسی دارد برای روسیه اهمیت فوق العاده مهمی دارد. در سال 1913 هنگامی که آلمان در پی معاهدات خود با ترکیه عثمانی در پی تسلط بر تنگه های بسفر و داردانل بود، نیکلای دوم این عمل را محبوس ساختن روسیه در دریای سیاه عنوان کرد و تهدید نمود در صورت اجرای چنین معاهداتی روسیه با تمام قوا در مقابل آن خواهد ایستاد (کسینجر، 1383: 319). امروز نیز روسیه با الحاق کریمه به خاک خود در واقع نشان داد اهمیت راهبردی شبه جزیره کریمه برایش تا بدان جاست که بازتاب­های بین­المللی در قبال اتخاذ این سیاست در مقایسه با تضمین دسترسی به آب­های آزاد و گرم چندان اهمیتی ندارد. روسیه با الحاق شبه جزیره کریمه بر تنگه کرچ[23] و دریای آزو[24] به طور یکجانبه مسلط خواهد شد. دسترسی و کنترل هرچه بیشتر روسیه به آب­های آزاد موقعیت دریایی مسکو را در دریاها تقویت خواهد نمود. به تبع آن ایران به عنوان متحد روسیه نقطه قابل اتکاتری در دریاها خواهد یافت. چنان که در بحران سوریه ناوهای دریایی روسیه نقش قابل توجهی را در دریایی مدیترانه (بند طرطوس) و انتقال سلاح به سوریه ایفا نموده­اند. همچنین حضور پررنگ­تر روسیه در خلیج فارس می­تواند عامل موازنه­ای در مقابل نیروی دریایی آمریکا باشد. حضور روسیه در دریای خزر نیز عنصری موازنه بخش در مقابل تلاش های غرب برای نظامی کردن خزر است. به طور کلی بحران اوکراین می­تواند باعث تقویت انگیزه های مسکو برای تقویت حضور و نفوذ خود در دریاها باشد.

نتیجه­گیری

اوکراین بیش از سایر جمهوری­های بازمانده از فروپاشی شوروی عرصه زورآزمایی مسکو- واشنگتن بوده است. به طوری که از سال 2004 به بعد روسیه و آمریکا در پی جهت دهی به انتخابات و متعاقباً سیاست خارجی این کشور بوده­اند. مسکو و واشنگتن از انشقاق سیاسی و اجتماعی اوکراین جهت نفوذ در این کشور استفاده کرده‌اند. در استان های شرقیِ اوکراین فرهنگ و زبان روسی رایج است و مردم از کلیسای ارتدوکس روسی پیروی می­کنند. لذا گرایش به روسیه در این مناطق قوی است. شبه جزیره کریمه در جنوب اوکراین نیز چنین حالتی دارد. در مقابل استان‌های غربی طرفدار کلیسای کاتولیک هستند و خواهان پیوستن به نهادهای غربی به ویژه ناتو و اتحادیه اروپا می­باشند. این انشقاق بیش از هر چیز در انتخابات ریاست جمهوری به منصه ظهور رسیده است. تشدید نا آرامی­ها در اوکراین و گسترش اعتراضات خیابانی در سال 2014 یادآور خاطره تلخ انقلاب نارنجی برای مسکو بود. روس­ها با تجربیاتی که از انقلاب­های رنگی آموخته بودند این بار الگوی تهاجمی­تر از آن­چه در قبال انقلاب نارنجی (2004) و انقلاب گل رز گرجستان (2003) و انقلاب لاله­ای قرقیزستان (2005) داشتند؛ به نمایش گذاشتند و با مداخله نظامی و برگزاری همه‌پرسی، کریمه را به خود ملحق کردند. واکنش غربی­ها در برابر این اقدام افزایش فشارها و تشدید تحریم­ها بر علیه روسیه بود.

تلاش برای موازنه قوای منطقه­ای از سوی قدرت­های بزرگ و مخالفت با ساختار تک قطبی نظام بین­الملل از سوی روسیه، منجر به افزایش اهمیت استراتژیک ایران شده است. این مسأله بازیگران مهم به را تکاپو انداخته است که ایران را به اردوگاه خود بکشانند. اما نزدیکی مواضع تهران ـ مسکو و منافع مشترک آن­ها منجر به همکاری بیشتر دو کشور با یکدیگر شده است. بارزترین نمود این همکاری سیاست خاورمیانه‌ای روسیه در قبال بحران سوریه است که می­توان آن را در پرتو بحران اوکراین و به عنوان گرو کشی روس‌ها در برابر غرب ارزیابی کرد. از سوی دیگر بحران اوکراین می­تواند باعث برجسته شدن جایگاه ایران به عنوان یک تولید کننده انرژی شود و ایران را به عنوان آلترناتیو روسیه در تامین انرژی کشور های اروپائی مطرح نماید. بر خلاف روسیه، ایران دارای اختلافات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک با اروپا و مخصوصاً کشورهای اروپایی شرقی نیست. براین مبنا تهران می­تواند به عنوان یک شریک بلند مدت اقتصادی در نظر گرفته شود. فرصت­های فوق از دریچه بحران اوکراین پیش­روی ایران قرار گرفته است و یا حداقل از حالت بالقوه خارج و به وضعیت عملیاتی نزدیک‌تر شده است.

اوکراین در دوران فروپاشی شوروی

با فروپاشی شوروی در دوران انتقال اوکراین به سمت بازار آزاد بدلیل جمعیت زیاد و فقر مردم این روند برای مردم بسیار سخت بود.

و رشد اقتصادی تا دهه‌ها منفی بود. تورم لجام گسیخته پول ملی را بی‌اعتبار کرده بود و گاه معاملات بصورت پایاپای انجام می‌شد.

در سال ۱۹۹۳ رشد قیمت‌ها ۱۰۰ برابر شد. یعنی یک همبرگر یک کوپنی در پایان سال ۱۰۱ کوپن بود و سال بعد همین هم به منفی ۲۲ درصد سقوط کرد.

اوکراین از فروپاشی تا انقلاب نارنجی

از سال ۱۹۹۴ با انتخاب لئونید کوچما، به عنوان دومین رئیس‌جمهور با آرای روس‌تبارها تغییرات شروع شد. اقدامات او باعث شد که پنج سال بعد درنیمه غربی اوکراین هم اکثریت بالایی بدست آورد و دو دوره به ریاست جمهوری انتخاب شود. و اقدامات زیر را انجام داد که در تغییر وضعیت بسیار موثر بود:

معرفی گریونا به عنوان واحد پول جدید

حذف ۵ صفر از پول ملی

کاهش کسری بودجه از ۱۳٪ به ۵٪

کاهش استقراض از بانک مرکزی از ۱۲٪ به ۲٪

انتشار اوراق قرضه داخلی و وام گرفتن از دولت‌های خارجی

این اقدامات تورم را به صفر رسانده و از دور دوم ریاست جمهوری کوچما رشد اقتصادی بازگشت.

کوچما روابط سیاسی و اقتصادی اوکراین با روسیه را بازسازی کرد و توانست از پیوند‌های عمیق اقتصادی اوکراین و روسیه به نفع کشورش استفاده کند و با تکیه بر منابع کشاورزی، معادن غنی و بازسازی صنایع به جای مانده از گذشته، طی یک دهه رشد اقتصادی قابل قبولی را رقم بزند.

درخواست رسمی عضویت در اتحادیه اروپا اول بار توسط وی مطرح شد و تعهد کرد تا سال ۲۰۰۷ به استانداردهای عضویت برسد که البته تاکنون محقق نشده است.

اوکراین پس از انقلاب نارنجی

انتخاب ویکتور یانوکوویچ به ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۴ مصادف شد با اعتراض مردم به نتایج انتخابات، مسموم شدن ویکتور یوشچنکو رقیب وی در انتخابات هم به دامنه این اعتراضات افزود. موجی از اعتراض و نا فرمانی مدنی کشور را فرا گرفت. پس از حدود سه ماه اعتراض، دادگاه عالی اوکراین انتخابات را باطل کرد و انتخابات مجدد با شرکت ناظران داخلی و بین‌المللی برگزار شد. این بار یوشچنکو با اکثریت شکننده ۵۲٪ رئیس‌جمهور اوکراین شد. بدلیل استفاده از نماد‌های نارنجی رنگ در این اعتراضات، این حرکت به انقلاب نارنجی اوکراین معروف شد. یانوکوویچ با ترک کاخ ریاست جمهوری اپوزیسیون شد و پنج سال بعد در انتخابات پیروز شد. شوک سنگین انقلاب نارنجی بر اقتصاد. رشد ۱۲٫۵٪ درصدی آن را به ۲٫۵٪ درصد تقلیل داد.

بحران ۲۰۱۴ اوکراین

در ۲۲ فوریه ۲۰۱۴ در پی اعتراضات خیابانی ویکتور یانکویچ با رای پارلمان اوکراین از سمت خود برکنار شد. با رای پارلمان این کشور مبنی بر بازگشت به قانون اساسی سال ۲۰۰۴؛ پارلمان اوکراین به آزادی تیموشنکو از زندان نیز رای مثبت داد و او از زندان آزاد شد. پلیس ملی جدید اوکراین در تاریخ ۳ ژوئیه ۲۰۱۵ به‌عنوان بخشی از اصلاحات اتحادیه اروپا شکل گرفت.

یاناکویچ به روسیه گریخت و الکساندر تورچینف به عنوان رئیس‌جمهور موقت برگزیده شد. در پی این حوادث شبه جزیره کریمه توسط نیرو‌های روسی تحت عنوان محافظت از روس تبار‌های این ایالت خودمختار اشغال شد. چند روز بعد، مردم شبه جزیره کریمه در برگزاری همه‌پرسی سراسری، موافقت ۹۶ درصدی خود را با پیوستن به کشور روسیه اعلام کردند و این شبه جزیره رسماً جزئی از خاک روسیه شد.

یانوکوویچ در یک نطق تلویزیونی با اشاره به پیش نویس توافقنامه پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا گفت: این پیش نویس الحاق، اوکراین را فقط یک بازار مصرف برای محصولات اروپایی در ازای نیروی کار ارزان و غیر متخصص می‌خواهد و نه یک شریک تجاری واقعی و برابر. ولی مردم غرب اوکراین با نگاه به جمهوری‌های سابق شوروی که حالا اتباع آن‌ها آزادانه در هر جای اتحادیه اروپا سفر، اقامت و کار‌ می‌کنند، خواهان پیوستن به اروپا هستند.

مداخله نظامی روسیه

پس از برکناری ویکتور یانکوویچ و رشد نیرو‌های هوادار غرب در دولت کیف، اهالی روس تبار شرق اوکراین، با دست‌آویز کردن برخی اشتباهات دولت جدید با آن از در ستیز و مخالفت درآمدند. روسیه با حمایت از این مخالفت‌ها در شرق اوکراین و تشدید ستیز میان اهالی منطقه و دولت کیف درصدد حفظ منافع ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک خود تا حد ممکن است. این رویکرد روسیه در همان روز‌های اول پس از برکناری یانکوویچ و با تصرف بحث‌انگیز شبه جزیره کریمه نمودی بارز یافت.

با بدست آمدن برخی موفقیت‌های نظامی دولت در شرق، عرصه بر شبه‌نظامیان شرق اوکراین روز به روز تنگ‌تر شد، روسیه بدون در نظر گرفتن عواقب بعدی، به افزایش درگیری‌ها در شرق اوکراین دامن زد. از زمان شروع درگیری‌ها در آوریل ۲۰۱۴ تا ماه آگوست، بین ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ داوطلب روس به همراه جدایی طلبان شرق اوکراین می‌جنگیدند. یکی از روش‌های روسیه برای همسو کردن مردم، استفاده از حافظه تاریخی آن‌ها و دادن لقب‌هایی، چون فاشیست و نازی به مبارزه با مخالفانش از جمله رهبران امروز اوکراین است.

همچنین تا آغاز ماه سپتامبر، این جنگ شاهد یک میلیون آواره، ۲۶۰ هزار بی‌خانمان و مرگ ۲۶۰۰ نفر شد و با ادامه یافتن این وضعیت در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۴ پارلمان اوکراین رای به پیوستن این کشور به ناتو داد.

جغرافیا

اوکراین با ۶۰۳٫۵۵۰ کیلومتر مربع مساحت و ۲٬۷۸۲ کیلومتر خط ساحلی چهل و چهارمین کشور بزرگ جهان و پس از روسیه دومین کشور وسیع در اروپا است.]این کشور از زمین‌های مسطح و دشت‌های حاصلخیز (یا استپ) تشکیل شده‌است که از میان آن‌ها رودخانه‌هایی، چون دنیپر، سورسکی دونتس،  دنیستر و بوگ جنوبی‌ می‌گذرند و به دریای سیاه و دریای کوچک آزوف منتهی می‌شوند. در جنوب غربی اوکراین دلتای رود دانوب در مرز این کشور با رومانی قرار گرفته‌است. تنها کوه‌های این کشور بخشی از رشته کوه‌های کارپاتمی‌باشد که بلندترین نقطه آن در اوکراین، کوه هورلا است که ۲٬۰۶۱ متر ارتفاع دارد و در شبه جزیره کریمه نیز رشته کوه‌های کریمه تا ساحل جنوبی کریمه امتداد دارد.

آب و هوا

اوکراین دارای آب و هوای معتدل قاره‌ای است، هرچند در سواحل جنوبی کریمه شرایط آب و هوایی مدیترانه‌ای وجود دارد. بارش باران در نقاط مختلف اوکراین متفاوت است، به‌طوری‌که بیشترین میزان بارش در شمال و غرب این کشور صورت می‌گیرد و کمترین میزان بارش در شرق و جنوب شرقی است، بطور مثال بارش سالیانه در منطقه غربی حدود ۱٬۲۰۰ میلی‌متر است، در حالی که بارش سالانه در کریمه ۴۰۰ میلی‌متر می‌باشد.

تقسیمات کشوری

کشور اوکراین به ۲۴ اوبلاست (استان) و استان‌های اوکراین به نوبه خود به ۴۹۰ رایون (بخش) تقسیم شده‌اند. اوکراین دارای یک منطقه خودمختار به نام کریمه‌ می‌باشد و شهر سواستوپول به لحاظ موقعیت نظامی خاص از وضعیت قانونی ویژه‌ای برخوردار است. روز جمعه، ۱ فروردین ۱۳۹۳ (۲۱ مارس ۲۰۱۴)، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور وقت روسیه، مصوبه پارلمان روسیه در مورد الحاق شبه جزیره کریمه به خاک این کشور را امضا کرد و به این ترتیب، این مصوبه از نظر قوانین روسیه رسمیت یافت.

اقتصاد

در زمان شوروی، اقتصاد اوکراین دومین اقتصاد بزرگ اتحاد جماهیر شوروی بود و یک بخش صنعتی و کشاورزی مهم به حساب می‌آمد.  پس از فروپاشی شوروی، نظام اقتصاد با برنامه این کشور به سمت یک اقتصاد بازاری تغییر کرد که روند این انتقال برای اکثریت جامعه که دچار فقر بودند، بسیار دشوار بود. پس از فروپاشی شوروی اقتصاد اوکراین به شدت محدود شده و زندگی روزانه برای یک فرد معمولی که در اوکراین زندگی می‌کرد بسیار دشوار بود. تعداد قابل توجهی از روستاییان بوسیله غذایی که خودشان می‌کاشتند زندگی می‌کردند، برخی نیز دو یا چند شغل داشتند و از طریق مبادله کالا با کالا، مایحتاج اولیه‌شان را تهیه می‌کردند.

تشدید بحران اقتصادی اوکراین

در اوکراین تمایلات مهاجرتی افزایش یافته و بر اساس نظرسنجی‌های مختلف، تقریبا یک سوم از جمعیت این کشور خواستار مهاجرت به خارج هستند. موسسه بین المللی جامعه شناسی کی‌یف توضیح داده که در حال حاضر ۷ درصد از سئوال شوندگان روی چمدان‌های خود نشسته و ۲۷ درصد نیز به فکر مهاجرت هستند. برخی موسسات اجتماعی دیگر این رقم را ۲۰ درصد و برخی نیز حتی ۳۳ درصد عنوان کرده‌اند.

در میان دلایل مهاجرت، شهروندان اوکراینی یافتن زندگی بهتر، جنگ در شرق کشور و اوضاع اقتصادی اوکراین را بیان کرده اند. بر اساس اطلاعات سازمان ملل متحد، تا سال ۲۰۵۰ ممکن است ۳۶ میلیون جمعیت در اوکراین باقی مانده باشد.

آموزش

طبق قانونی اساسی اوکراین، تمام شهروندان اوکراینی از تحصیل رایگان برخوردار هستند. اوکراین دارای دانشگاه‌های بسیار زیاد و تنوع رشته بسیار زیاد است و رشته‌هایی مانند مکانیک، برق کاملاً کاربردی و هدفمند تدریس می‌شود، دانشگاه‌های اوکراین دارای امکانات کامل و با تکنولوژی روسی و به سبک روسی کلیه رشته‌ها تدریس می‌شود.

جمعیت و نژاد‌ها

جمعیت این کشور بالغ بر ۴۶٬۱۷۹٬۲۲۶ نفر می‌باشد با توجه به آن که بیشتر نواحی صنعتی در شرق و جنوب شرقی اوکراین واقع شده‌اند،  تراکم جمعیت در این نواحی بیشتر است، همچنین ۶۷٫۲٪ از جمعیت اوکراین نیز در مناطق شهری زندگی می‌کنند. طبق سرشماری سال ۲۰۰۱ اوکراین، ۷۷٫۸٪ از جمعیت اوکراین را نژاد اوکراینی و مابقی را نژاد‌های روس (۱۷٫۳٪)، بلاروسی (۰٫۶٪)،  مولداوی، تاتار‌های کریمه (۰٫۵٪)،  بلغار‌ها (۰٫۴٪)،  مجارستانی (۰٫۳٪)، رومانیایی (۰٫۳٪)،  لهستانی (۰٫۳٪)،  یهودیان (۰٫۲٪)، ارامنه (۰٫۲٪)،  یونانی‌ها (۰٫۲٪) و تاتار‌ها (۰٫۲٪) تشکیل می‌دهند.

دین و مذهب

تا سال ۹۸۸ میلادی ساکنین اوکراین فعلی نیز به مانند بسیاری از مردم اروپا بت‌پرست بودند، ولی با پذیرش آئین مسیحیت از سوی پرنس ولادیمیر این کشور نیز مسیحی شد. در سال ۱۰۵۴ به دنبال تکفیر متقابل پاپ روم و پاتریارک بیزانس، مذهب ارتدوکس توسط پاتریارک بیزانس به وجود آمد و کشور‌های زیادی از جمله اوکراین ارتدوکس گردیدند و به همین دلیل بیشتر مردم اوکراین تابع کلیسای ارتدوکس بوده و اقلیتی تابع کلیسای کاتولیک‌ می‌باشند که بیشتر ساکن نواحی غرب اوکراین هستند. علاوه بر ارتدوکس‌ها و کاتولیک‌ها، پیروان مذهب پروتستان و برخی فرق مسیحی دیگر نیز در اوکراین وجود دارند. یهودیان هم دارای کنیسه‌های مختلف هستند (در کیف ۲ کنیسه) که مراسم مذهبی خود را انجام می‌دهند.

حدود ۹۶٫۲ درصد جمعیت اکراین مسیحی هستند و پس از آن اسلام با ۰٫۷ درصد و یهودیت ۰٫۶ درصد و سایر ادیان ۲٫۵ درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند.

از زمان فروپاشی اتحاد شوروی، هیچ‌یک از دولت‌های حاکم بر اوکراین قوانین لازم برای حمایت و دفاع از زبان، مذهب و سایر حقوق اقلیت‌های ساکن این کشور را تصویب نکرده‌اند. از آغاز درگیری‌ها در شرق اوکراین، احساسات ضدیهودی در شرق این کشور بالا گرفته‌است. گفته می‌شود این نگرش با پخش اعلامیه‌هایی از طرف جمهوری مردمی دونتسک (وابسته به دولت روسیه) دامن زده می‌شود.

فرهنگ و زبان

زبان مردم اوکراین از گروه زبان‌های اسلاو شرقی است و شباهت زیادی به زبان روسی دارد. به عبارت دیگر لغات مورد استفاده در زبان اوکراینی بیشتر بر گرفته از زبان لهستانی است، ولی دستور زبان آن به مانند زبان روسی می‌باشد. زبان روسی بیشترین رواج را پس از زبان اوکراینی در این کشور دارد. الفبای زبان اوکراینی نظیر زبان روسی سیریلیک می‌باشد و تفا وت میان این دو اندک است.

حکومت و سیاست

نظام سیاسی اوکراین، جمهوری ترکیب شده نیمه پارلمانی، نیمه ریاست جمهوری است که در آن قوه مقننه،  قوه مجریه و قوه قضاییه مستقل می‌باشند و رئیس‌جمهور در یک انتخابات عمومی برای ۵ سال به عنوان رئیس دولت انتخاب می‌شود.

در دور دوم انتخابات سال ۲۰۱۰، ویکتور یانکویچ با پیشی گرفتن از رقیب خود، یولیا تیموشنکو ریاست جمهوری اوکراین شده و میکولا آزارف به عنوان نخست‌وزیر انتخاب شد.

نظامی

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اوکراین صاحب ۷۸۰٫۰۰۰ سرباز در خاک خود و سومین زرادخانه تسلیحات هسته‌ای در جهان شد. در ماه می۱۹۹۲ در حالی که اوکراین با تحویل تسلیحات هسته‌ای خود به روسیه برای دفن موافقت کرده بود، پیمان کاهش سلاح‌ها را امضا کرد تا به عنوان یک کشور بدون سلاح اتمی به عضویت در پیمان‌نامه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای در آید. در دوران کوچما، اوکراین این پیمان را در سال ۱۹۹۴ به تصویب رساند و در سال ۱۹۹۶ به یک کشور فاقد سلاح اتمی تبدیل شد. اوکراین اکنون کشوری بدون تسلیحات اتمی شناخته شده‌است.

ارزش اقتصادی و ژئوپلتیک اوکراین

اوکراین پس از روسیه پهناورترین کشور اروپاست. با ذخیره وسوسه انگیزی از معادن فلزی ارزشمند. نیمی از آهن و فولاد کل شوروی از اوکراین بدست می‌آمد. چهل درصد از کل سنگ منگنز دنیا در دوران شوروی از اوکراین صادر می‌شد. به این فهرست، منابع زغال سنگ،  جیوه، تیتانیوم و نیکل را هم باید افزود. اوکراین یکی از مهمترین کشور‌های معدنی دنیاست که هم از نظر تنوع و هم حجم ذخایر در دنیا کم‌نظیر است. گفته می‌شود ۸۰۰۰ معدن از ۹۰ کانی ارزشمند در سراسر خاک اوکراین وجود دارد.

بر خلاف بیشتر کشور‌های معدنی که کشاورزی خوبی ندارند اوکراین صاحب نوع بسیار حاصلخیزی از خاک هم هست. این خاک که بنام خاک سیاه (یا سرزمین سیاه) معروف است حاصلخیزترین خاک کره زمین است و در روسیه و کانادا نیز یافت می‌شود. اوکراین صاحب یک چهارم از خاک سیاه کره زمین است. این خاک استثنایی و حاصلخیز، یکی از سرمایه‌های ملی اوکراین است. کشاورزی در این خاک بدون کود انجام می‌شود. کشاورزان می‌گویند سربازان نازی در جنگ جهانی دوم این خاک را با خود به آلمان‌ می‌بردند.

موقعیت ژئوپولتیک اوکراین هم برای غرب، بی‌نظیر است. مرز‌های اوکراین تنها ۶۰۰ کیلومتر تا مسکو فاصله دارند. در زمان جنگ سرد رسیدن پای غرب به این فاصله از قلب بلوک شرق رؤیا بود. اوکراین یکی از سرنوشت سازترین حلقه‌های غرب در زنجیره مهار روسیه است.

علاوه بر همه این امتیازات بالقوه، اوکراین گلوگاه انرژی اروپا هم هست. ۲۵ کشور اروپایی، واردکننده گاز از روسیه هستند و همه خط لوله‌ها به جز یکی از خاک اوکراین می‌گذرند. این یعنی اوکراین گلوگاه درآمد گازی روسیه نیز هست. در روز اول ژانویه سال ۲۰۰۶، روسیه شیر خطوط صادرات گاز از خاک اوکراین را در پی اختلاف بر سر حق ترانزیت، بست. البته روسیه و اوکراین پس از چهار روز به تفاهم اولیه رسیدند. اما اصل اختلاف پابرجا ماند. سه سال بعد در ژانویه ۲۰۰۹، بار دیگر شیر گاز بسته شد و قربانی این اختلاف هم صنایع اروپایی بودند. اروپا هنوز سرمای شب‌های بدون گاز، به خاطر بسته شدن این گلوگاه را به خوبی به یاد دارد. در آن سال ۱۸ کشور اروپایی افت فشار یا قطع کامل جریان گاز را گزارش کردند.

در حال حاضر اتحادیه اروپا تقریباً ۱۸٫۷ تریلیون فوت مکعب گاز در سال مصرف می‌کند که ۱۶٪ آن از خاک اوکراین ترانزیت‌ می‌شود. پس عجیب نیست که این کشور فقیر (از نظر مالی) تا این اندازه مهم است و همین اهمیت است که جامعه اوکراین را دچار دودستگی کرد.

پیش از این تهاجم، روند نفوذ نظامی روسیه در اوکراین، از اوایل سال ۲۰۲۱ آغاز شده بود و طی آن ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه از گسترش ناتو از سال ۱۹۹۷ به‌عنوان تهدیدی برای امنیت کشورش انتقاد کرد و خواستار ممنوعیت قانونی پیوستن به ائتلاف نظامی برای اوکراین شد. او همچنین نظریهی بازپیوندخواهی (بازپس‌گیری سرزمین‌های شوروی سابق) را هم مطرح کرد.

علی‌رغم افزایش نیروها، مقامات روسیه از اواسط نوامبر ۲۰۲۱ تا ۲۰ فوریه ۲۰۲۲ مکرراً طرح روسیه برای حمله به اوکراین را رد کردند. در ۲۱ فوریه ۲۰۲۲، روسیه به‌طور رسمی جمهوری خلق دونتسک و جمهوری خلق لوهانسک، دو کشور خودخوانده در منطقه دونباس در شرق اوکراین را به‌رسمیت شناخت و نیروهای خود را به این مناطق اعزام کرد.

روز بعد، شورای فدراسیون روسیه به‌اتفاق آرا به پوتین مجوز استفاده از نیروی نظامی در خارج از مرزهای روسیه را صادر کرد. حدود ساعت ۰۵:۰۰ صبح (به‌وقت اروپای شرقی) در ۲۴ فوریه، پوتین از آغاز یک عملیات نظامی ویژه در شرق اوکراین خبر داد. دقایقی بعد، شلیک موشک به مناطقی در سراسر اوکراین، از جمله پایتخت، کی‌یف شروع شد. سرویس مرزی اوکراین اعلام کرد پست‌های مرزی این کشور با روسیه و بلاروس مورد حمله قرار گرفتند.

عملیات نظامی روسیه از شرق اوکراین، جنوب بلاروس (متحد روسیه) و شبه‌جزیرهی کریمه انجام گرفت. پس از این تهاجم بسیاری از مردم اوکراین به سمت مرزهای همسایگان غربی اوکراین به‌ویژه لهستان گریختند. رئیس‌جمهور اوکراین از مردان ۱۸ تا ۶۰ سال خواست برای کشورشان با روسیه بجنگند.

این تهاجم با محکومیت گسترده بین‌المللی، از جمله تحریم‌های جدید علیه روسیه، رو به رو شد. به گفته کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، یک بحران پناهجویان در سراسر اروپا ایجاد شده است و بیش از یک میلیون اوکراینی از کشور در هفته اول تهاجم گریختند.

بسیاری از شرکت ها روسیه و بلاروس را تحریم کردند. کشورهای مختلف کمک های بشردوستانه و نظامی به اوکراین ارسال کردند. پوتین با استناد به تحریم‌های جدید و «بیانیه‌های تهاجمی»، نیروهای هسته‌ای روسیه را در حالت آماده باش قرار داد.

سفر آنتونیو گوترش به اوکراین و بازدید از شهرهای ایرپین و بوچا

اواخر روز چهارشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل پس از سفر به روسیه و دیدار با پوتین با هدف پایان دادن به این جنگ، وارد شهر کی‌یف، پایتخت اوکراین شد.

او صبح پنج‌شنبه از شهرهای ایرپین و بوچا که بقایای جنایات روی داده در دوران اشغال نیروهای روسیه همچنان باقی است بازدید کرد و سپس به دیدار دیمیترو کولبا، وزیر خارجه و ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین می‌رود.

گوترش در بازدید از بورودیانکا واقع در حومه شهر کی‌یف، جایی که گفته می‌شود روس‌ها دست به قتل عام غیرنظامیان زده‌اند گفت: «با دیدن چنین مکان وحشتناکی، بار دیگر اهمیت موضوع انجام یک تحقیق کامل و تعیین مسئولیت‌ها برجسته می‌شود.»

او همچنین در جریان سخنانی که مقابل یکی از خانه‌های ویران شدۀ مناطق جنگ زدۀ بورودیانکا ایراد کرد، افزود: «من خانواده‌ام را در یکی از این خانه‌ها تصور می‌کنم...، نوه‌هایم را می‌بینم که وحشت زده می‌دوند. جنگ در قرن بیست و یکم بی‌معناست، هیچ جنگی در قرن ۲۱ قابل قبول نیست.»

شصت و چهارمین روز حملۀ روسیه به اوکراین در حالی آغاز می‌شود که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه هشدار داده مسکو در صورت تلاش غرب برای مداخله در اوکراین، پاسخ محکم و برق‌آسا خواهد داد.

آمریکا و کشورهای اروپایی بدنبال یورش ارتش روسیه به اوکراین، با کمک‌های مالی و ارسال تسلحیات از این کشور حمایت می‌کنند!

پوتین روز چهارشنبه در جریان سخنرانی برای قانونگذاران کشورش در سن پترزبورگ گفت که هر کشوری که قصد مداخله در اوکراین را داشته باشد با واکنش سریع روسیه مواجه خواهد شد و افزود: «غرب می‌خواهد روسیه را به قطعات مختلف تقسیم کند و به همین دلیل اوکراین را ترغیب به درگیری با روسیه می‌کند.»

آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا روز چهارشنبه مقابل قانوگذاران کنگره آمریکا اعلام کرد که دولت بایدن در حال بررسی موضوع قرار دادن روسیه در فهرست کشورهای حامی تروریسم است؛ با این وجود به گفتۀ او، کارشناسان حقوقی هنوز مشخص نکرده‌اند که مطابق با قانون، کدام اقدامات کرملین در تعاریف مربوط به حمایت از تروریسم می‌گنجد.

منابع

==