کاربر:Safa/3صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۷۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
حمله تروریستی پشت آشان
<noinclude>
'''بازداشتگاه کهریزک،''' یا زندان کهریزک در شهر سنگ از توابع شهرری در استان تهران است که در دوران ریاست [[محمدباقر قالیباف|قالیباف]] برای نیروی انتظامی تأسیس و طی سالیان در عملیات‌های مختلفی مانند، تخریب محله خاک سفید مورد استفاده قرار گرفت. این بازداشتگاه تا اواسط سال ۱۳۸۸ ناشناخته بود، اما در جریان [[تظاهرات ۱۳۸۸|قیام سال ۱۳۸۸]] شهرت جهانی پیدا کرد.


بعد از ظهر سه شنبه ۱۵ مهر ۱۳۶۵ حوالی ساعت ۳ یازده تن از افراد یکی از واحدهای عملیاتی مجاهدین خلق که بعنوان پیش قراولان واحد اصلی در حال عبور از روستای «پشت آشان» واقع در نوار مرزی (از توابع استان سلیمانیه عراق) به جانب ایران بودند، بدون کمترین قصد درگیری با افراد گروه یکتی مورد تعرض آنها قرار گرفتند.
'''بازداشتگاه کهریزک از یادداشت‌های بهروز صبری سلماسی یکی از شکنجه‌گران زندان کهریزک'''


۲۰ نفر از افراد یکتی پس از محاصره این واحدعملیاتی، ابتدا قصد خود مبنی بر خلع سلاح و دستگیری مجاهدین را آشکار و اعلام می کنند، سپس وقتی که می بینند مجاهدین خلق تسلیم نمی شوند، در حالیکه بیش از ده دقیقه از شروع محاصره و گفتگو نگذشته بود، بر روی آنها آتش می گشایند. متعاقباٌ‌ ده تن از مجاهدین به شهادت می رسند و فقط یکی از افراد واحد که مجروح شده بود خود را می تواند به واحد اصلی رسانده و آنها را از قضایا مطلع سازد.  
زندانیان در بدو ورود به کهریزک، برهنه فقط با یک زیرشلواری مجبور بودند روی سنگ و خار و خاشاک و آسفالت سینه خیز بروند و هم‌زمان مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند یا تا حد ضعف «بشین پاشو» و «کلاغ پر» می‌رفتند. تعدادی از بازداشت شدگان به دلیل شدت جراحات وارده و شرایط نامناسب نگهداری‌شان در بازداشتگاه، کشته شدند و نیروهای امنیتی با تهدید خانواده‌های آنان از اعلام اسامی و دادخواهی این خانواده‌ها جلوگیری نمودند. بازداشت شدگان که از زمان بازداشت تا روز تولد فاطمه زهرا حق استفاده از حمام را نداشتند، در این مدت به بیماری‌هایی نظیر شپش مبتلا شدند. سوله کهریزک در این زمان فاقد آب، تهویه، وسایل گرم کننده و خنک کننده، هرگونه کف پوش، موکت و تخت خواب، نور کافی، سرویس بهداشتی قابل استفاده و حمام بوده‌ است. کمپ کهریزک تا سه ماه آب لوله کشی نداشت و زندانیان تا سه ماه حق نداشتند برای دستشویی از آب استفاده کنند. آب فقط به شرط کتک و کابل خوردن به آن‌ها داده می‌شد. تا یک ماه اول آب را از گالن‌های گازوئیل می‌خوردند که موجب تهوع و استفراغ می‌شد. در دو ماه اول، هر زندانی می‌توانست فقط در ساعت‌های ۱۰ صبح و ۱۰ شب، ۳ دقیقه از دستشویی استفاده کند و به شرط کتک خوردن و سینه خیز رفتن و عوعو کردن مانند سگ، از آب استفاده کند. البته در ۲۰ روز اول در را باز نمی‌کردند و بازداشتی‌ها مجبور بودند همان‌جا که زندگی می‌کنند جلوی هم ادرار و مدفوع کنند، بعد از ۲۰ روز که در را باز کردند کف سوله را با آب فشار قوی شستند.


در آخرین لحظات در اثر تیراندازی متقابل یکی از مجاهدین ۲ تن از اقراد یکتی نیز از پای در می آیند.  
در یادداشت‌های روزانه بسیجی بهروز صبری سلماسی که از شکنجه گران با سابقه بازداشتگاه کهریزک می‌باشد و توسط یکی از سربازان خدمت کهریزک از وی ربوده شد، آمده است:<blockquote>«غذا دو وعده در ساعت ۱۶:۳۰ و ۲۱:۳۰ میان زندانیان پرتاب می‌شد که شامل یک چهارم نان لواش و یک سیب زمینی بسیار کوچک (تقریبا ۵۰ گرمی برای هر نفر) بود. گاهی افرادی که ضعیف‌تر بودند و تاکنون این مکان‌ها را ندیده بودند را وادار می‌کردند برای دریافت غذا چهار دست و پا مثل سگ پارس کنند و سیب زمینی را با دندان از روی زمین بردارند. در اثر سوء تغدیه به زودی زندانیان چنان وضعی پیدا کردند که با هر ضرب و شتم کوچکی بی‌هوش می‌شدند و بیشترشان یک سوم تا نصف وزن خود را از دست دادند. زندانیان کهریزک که اکنون به زندان‌های دیگر منتقل شده‌اند هنوز به شرایط عادی برنگشته‌اند و به انواع بیماری‌های گوارشی مبتلا هستند. در کهریزک کمتر از نیم متر جا برای هر کسی بود و زندانیان گاهی مجبور بودند نوبتی بخوابند.»</blockquote><blockquote>بهروز صبری سلماسی از عاملین اصلی آزار و اذیت جنسی بازداشت شدگان زندان کهریزک، متولد تهران در سال ۱۳۵۶ می باشد که در جریانات ضرب و شتم دانشجویان در [[حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸-۲۳ تیر ۱۳۷۸)|حادثه کوی دانشگاه در سال ۱۳۸۸]] نقش محوری داشته است. نامبرده در بسیاری از فعالیت های تروریستی [[نیروی قدس سپاه پاسداران|سپاه قدس]] نیز نقش داشته است. دفترچه یادداشت‌های روزانه وی که حاوی بسیاری از جنایات وی بوده، توسط یکی از سربازان وظیفه ربوده شده که به دست [[مهدی کروبی]] افتاد و زمینه رسوایی جمهوری اسلامی را فراهم آورد. نام وی پس از ناآرامی‌های ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ توسط برخی از رسانه ها فاش شد.</blockquote><blockquote>ضرب و شتم زندانیان با باتوم، کابل، سیم‌های برق بافته شده و شوک الکتریکی انجام می‌شد. دست و پای آن‌ها را به صورت کمانی و قپانی می‌بستند و کتک می‌زدند. گاهی هم با دست و پای بسته آنها را تاب داده و پرت می‌کردند. گاهی هم دست‌ها و پاهای زندانیان را به همدیگر می‌بستند. گاهی کف پای زندانیان را می‌زدند و سپس مجبورشان می‌کردند روی پاهای ملتهب خود راه بروند. گاهی برای تحقیر و وحشت، عورت آن‌ها را جلوی دیگر زندانیان نشان داده و با باتوم و شیشه به آنها تجاوز می‌کردند و در صورتی که زندانی می‌پذیرفت تا فحش‌های بسیار رکیکی به خود دهد، شکنجه متوقف می‌شد.</blockquote><blockquote>گاهی زندانیان به تخت سربازان بسته می‌شدند و دیگران باید روی آن‌ها ادرار می‌کردند. بسیاری از زندانیان دچار مشکلات روحی روانی شدند و ۱۳ نفر تا ۳۰ مهر ۱۳۸۸ کشته شدند. کسانی که دست و پای‌شان می‌شکست به بیمارستان برده نمی‌شدند، زیرا از بیمارستان سجاد فقط برای موارد منجر به مرگ استفاده می‌شد و شکستگی دست و پا مورد اورژانسی محسوب نمی‌شد. بسیاری از این شکستگی‌ها به طور کج جوش خورده‌است. از سه قلاده سوسمار نیز برای آزار بازداشتی‌ها استفاده می‌شد.</blockquote>اسامی شماری از شکنجه گرانی که تا کنون تعدادی از جوانان ایرانی را زیر شکنجه در زندان کهریزک به قتل رسانده‌اند به شرح زیر است:


بلافاصله پس‌ازاین جريان چند گردان از واحدهای رزمي مجاهدین خلق به محل واقعه اعزام گرديدند و ضمن تعقيب و جستجوي قاتلان كه البته همگي فرار كرده بودند پيكرهاي جان باختگان را به يكي از قرارگاه‌های مجاهدين در نوار مرزي منتقل كردند.
احمدرضا رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی، عامریان (عامری) معاون رادان، کشمیری (از دستیاران رادان)، حقی فرمانده گارد، کومیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک، سروان پاسدار زندی معاون اردوگاه کهریزک، پاسدار سید موسوی قاتل محسن روح الامینی، افسر پاسدار سید حسینی افسر نگهبان زندان کهریزک، حسین فدایی، سرتیپ مسعود صدر الاسلام فرمانده سابق اطلاعات ناجا، بهروز صبری سلماسی از شکنجه‌گران کهریزک، حسین عمویی از شکنجه‌گران کهریزکو هشت نفر از افراد گارد که با نقاب زندانیان را مورد شکنجه قرار می‌دادند.


اسامی جان باختگان مجاهد در این حمله
[[مهدی کروبی]] یکی از نامزدهای انتخاباتی در سال ۱۳۸۸ در نامه‌ای به هاشمی رفسنجانی صریحاً به تجاوز به دختران و پسران بازداشت شده اشاره کرده‌است. مجید انصاری، معاون سابق رئیس‌جمهوری ایران و عضو مجمع روحانیون مبارز، در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، درباره‌ی درخواست [[مهدی کروبی]] از هاشمی رفسنجانی، برای بررسی موضوع «تجاوز به زندانیان» گفته‌است:<blockquote>«با کمال تاسف این‌ها صحت دارد و آدم باید به قول امیرالمؤمنین آرزوی مرگ کند که در جمهوری اسلامی کار به اینجا برسد که چنین فجایعی رخ دهد… نه یک مورد بلکه متعدد بوده‌است».</blockquote><blockquote>برخی از اظهارات رادان در زندان کهریزک خطاب به زندانیان:</blockquote><blockquote>ما از بالاترین مقامات کشوری و امنیتی و قضایی دستور داریم که اینگونه عمل کنیم و مامورین تنها دستورات را اجرا می‌کنند و در سیر بازجویی‌های فنی به تمام مامورین پلیس امنیت می‌گویم که برخورد کنید و بزنید و اگر کسی کشته شد من پاسخ خواهم داد... آنقدر اینجا شکنجه می‌شوید و بی آب و غذا نگه داشته می‌شوید تا اندازه موش شوید و از میان میله‌های سلول‌های بازداشتگاه رد شوید و تازه این موقع است که اگر زنده ماندید به دادگاه و زندان دیگر منتقل می‌شوید.</blockquote>قاسم رضایی، جانشین فرمانده نیروی انتظامی در برنامه دستگیری افرادی که آنها را اراذل و اوباش می‌نامند به ماموران پلیس دستور داده در صحنه درگیری، دست و پای کسانی که قمه دارند را بشکنند.


عليرضا نادري (رسول)، علي جمالي (رامين)، رحيم هوشي (وهاب)، ايرج قصابي (مصباح)، ابراهيم پور وفایی (محمدتقی)، سعید رضا ابراهيم پور (مجيد)، سیف‌الله همتيان (بهادر)، جمال سبحاني (بهروز)، علی‌اکبر صالحي (جواد) و علیرضا همت مند (يعقوب).  
او در ویدیویی که خبرگزاری ایرنا منتشر کرد خطاب به ماموران می‌گوید: باید کاری کنید که قمه را بیاندازد. یعنی دست نداشته باشند. اگر این افراد را در صحنه درگیری بازداشت کردید و سالم بودند باید پاسخ دهید که چرا سالم‌اند. باید دستشان شکسته و نیم‌تنه آن‌ها افتاده باشد. اگر قداره کشیدند باید قلم پایشان را بشکنید.


برخي از این جان باختگان یک سال، دو سال، سه سال و يا چهار سال سابقه‌ی زندان داشتند. به‌طور مشخص رحيم هوشي (وهاب) چهار سال در زندان تبريز بوده و نهايتاً محکوم‌به اعدام بود كه توانست فرصتي بدست آورده، به كمك يكي از نگهبانان زندان كه پاسدار وظیفه بود از سلول انفرادي فرار کند. در آخرين لحظات فرار، وقتی‌که طرحش به نتیجه‌ی نهايي رسيده بود از این نگهبان می‌خواهد كه  افراد سلول‌های ديگر را نيز فراري بدهد. ولي وقتي نگهبان سراغ بقيه می‌رود، آن‌ها اعتماد نمی‌کنند و نمی‌پذیرند و لذا رحيم به‌تنهایی با او فرار می‌کند.
== منابع ==
<references />


رحيم كارگري بود كه قبل از قيام ضد سلطنتي و در جریان قيام ۲۲ بهمن فعال بود و بعد از آن بعنوان هوادار مجاهدين، يك چهره‌ی شناخته‌شده‌ی فعالیت‌های كارگري در تبریز بود.
# نیروی انتظامی - مکالمات بیسیم رادان در یوتیوب
 
# [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی#cite%20ref-13|↑]] نیروی انتظامی - سایت رادیو فردا
عليرضا نادري (رسول) يعني فرمانده اين واحد كه دانشجوي رشته‌ی زمین‌شناسی بود حداقل ۶۰ عمليات در منطقه داشت و همرزمان او خاطره‌ها و درس‌های زيادي از او به یاد دارند.
# [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی#cite%20ref-14|↑]] نیروی انتظامی - سایت عصر نو
 
# [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی#cite%20ref-15|↑]] نیروی انتظامی - فیس بوک بی بی سی فارسی
ايرج قصابي (مصباح) بارها گفته بود كه رژيم ایران فقط می‌تواند به جسد و سلاح تکه‌تکه شده‌ی من دست پيدا كند. و تنها سلاحي را كه افراد یکتی نبرده بودند سلاح مصباح بود كه با نارنجكش همراه جسدش تکه‌تکه شده بود.
 
سعید رضا ابراهيم پور (مجيد)، فرزند دوم خانواده‌ی ابراهيم پور است كه این خانواده از دست می دهد. برادرش مجيد در سال ۶۰ بدست کارگزاران رژیم خميني تیرباران شده بود.
 
سابقه‌ی اين جنایت‌ها در ظرف دو سه سال گذشته ا
 
همين دو ماه پيش بود كه لابد شنيديد كه در جاده‌ی سليمانيه ـ كركوك افراد مسلح يه كتي به‌سوی يك از خودروهاي حامل چند تن از خواهران و برادرانمان آتش باز كردند و در آن جريان فاطمه زائريان، ششمين شهيد از خانواده‌ی زائريان همراه با سه رزمنده مجاهد خلق، مهدي خان محمدي، عزت‌الله آشام و سيد احمد موسوي به شهادت رسيدند. در جريان اين تهاجم رذيلانه كودك چهارساله‌ی شهيد فاطمه در بغل مادرش زخمي شد. قبل از اين هم در ۳۱ تيرماه ۶۳ يكي از برادرانمان بنام هوشنگ عباسي (جلال) را در حال نماز به شهادت رساندند و يكي ديگر از برادرانمان را در آنجا به‌شدت مجروح كردند. در سال ۶۳ یک‌بار ديگر در جاده‌ی سليمانيه – كركوك باز افراد مسلح يه كتي براي رزمندگان مجاهد خلق كمين گذاشته و قصد دستگيري آن‌ها و سرقت ماشینشان را داشتند كه در جريان درگيري ۲ تن از برادرانمان به‌شدت مجروح شدند كه الان هر دودست يك از آن‌ها فلج است. تا حالا موارد تیراندازی به ماشین‌های ما از جانب افراد مسلح يه كتي در مسیرهایی كه تردد داشتيم بسيار زياد بوده است. در داخل همين سليمانيه، در ”موكبه “ در ”رانيه “ در جاده‌ی ”ماوت “ و برخي جاهاي ديگر، علاوه بر اين تا حالا، حداقل 5 ماشين از ما به سرقت بردند و حداقل ۱۳ مورد غارت و خلع سلاح كردند. البته توجه داريد كه تمامي این‌ها به اين خاطر بوده است كه مجاهدين بهاي پافشاري روي اصولشان را می‌پرداختند؛ و به‌طور مشخص‌تر به اين خاطر بوده است كه مجاهدين بر اساس تأکیدات برادرمان مسعود، عليرغم تمامي برخوردهاي رذیلانه‌ی این‌ها، سعي در جلوگيري از درگيري و سعي در برخورد تفاهم‌آمیز داشتند والا هیچ‌کس را ياراي دستيابي به سلاح مجاهد خلق نيست. حداقل در ۳۳ مورد مشخص مانع از عمليات ما و ترددمان به داخل ايران براي تهاجم به پایگاه‌های رژيم خميني، شده‌اند. علاوه بر همه‌ی این‌ها لابد شنیده‌اید كه ما بنا به درخواست رهبري يه كتي مقرهاي خودمان را در ” گلاله “ و ”قاميشه “ بدست خودمان منفجر كرديم تا آن‌ها را در خوش‌خدمتی به خميني تحويل رژيم خميني ندهند. چون آن‌ها اين برنامه را داشتند كه پایگاه‌های مجاهدين را تحويل خميني بدهند و لذا ما عليرغم بهاي سنگيني كه براي ساختن اين پایگاه‌ها خرج كرده بوديم یکجا صد ميليون تومان مخارج را (صرف‌نظر از انرژی‌های تشكيلاتي كه گذاشته بوديم) ناديده گرفتيم و باز بهاي اصولي گري خودمان را با انفجار مقرهاي ساخته‌شده بدست خودمان، پرداختيم. علاوه بر اين دو مقر، ما مقرهاي ” سونه “ ” كِنارو “ و ” كردآوه “ را هم به خاطر فشارهاي يه كتي (چون می‌خواست مزدوران خميني را به آنجاها بياورد) تخليه كرديم. تا بازهم حسن نيتمان را براي جلوگيري از درگيري براي صدمين بار به آن‌ها نشان بدهيم. علاوه بر اين، رفتار آن‌ها با رزمندگان مجاهد خلق كاملاً مشخص می‌کند كه آن‌ها با هواداران ما در كردستان چه رفتاري کرده‌اند. بخصوص با ایرانی‌هایی كه به عراق آمده و در نوار مرزي زندگي می‌کنند. موارد زيادي از ضرب و شتم و دستگيري آن‌ها را هم درگذشته داشتيم و گزارش‌شده است. البته ما می‌دانستیم كه شرط اوليه و مقدم خميني براي هر نيرويي كه بخواهد به آن نزديك بشود جنگيدن با مجاهدين است. بارها در این جريانات با رهبري يه كتي تماس گرفتيم و از آن‌ها به‌طور مشخص سؤال كرديم كه آيا شما با ما قصد جنگ و درگیری داريد؟ و آن‌ها هر بار به‌طور مشخص انكار كردند. فی‌المثل بعد از جريان انفجار پایگاه‌هایمان در ” گلاله “ و ”قاميشه “، با آن‌ها تماس گرفتيم و از آن‌ها جويا شديم كه مواضعشان در قبال ما چيست؟ و خلاصه چه خطي را تعقيب می‌کنند؟ و به‌طور صريح و روشن از آن‌ها پرسيديم كه آيا با ما قصد جنگ و درگيري داريد يا نه؟ كه آن‌ها عليرغم اعمال گذشته‌شان صريحاً انكار كردند. همین‌طور بعد از جريان شهادت خواهرمان فاطمه زائريان و سه رزمنده‌ی مجاهد خلق در جاده‌ی سليمانيه – كركوك یک‌بار ديگر صريحاً مواضعشان در قبال سازمان را جويا شديم كه اگر با ما قصد درگيري دارند به‌طور صريح و مشخص بگويند تا تكليفمان را بدانيم، باز آن‌ها انكار كردند و گفتند نه قصد درگيري نداشتيم و نداريم. البته در اينجا من بايد تأکید كنم كه در تمامی اين موارد، وقتي رزمندگان مجاهد خلق با اين رذالت‌ها، مزدوری‌ها و خودفروشی‌ها روبرو می‌شدند، ما را زير فشار می‌گذاشتند كه در قبال آن‌ها مواضع قاطع بگيريم؛ اما تأکیدات برادرمان مسعود مانع از اين می‌شد كه ما به‌جز حداكثر انعطاف و صبر، كار ديگري در قبال آن‌ها بكنيم؛ اما متأسفانه تهاجم جنايتكار اخير، نشان داد كه تمامي صبر و تحمل و تمامی بهايي كه ما درگذشته پرداختيم از جانب آن‌ها فهم نشده و از صبر ما سوءاستفاده كردند. به‌واقع آن‌ها مجاهدين را نشناخته‌اند. كه البته خوب بود از تجربه‌ی مجاهدين با خميني درس می‌گرفتند. از تجربه‌ی اصولي گري مجاهدين و پافشاری‌شان روي اصول درس می‌گرفتند. يكي از برادرها تذكر داده كه به تیراندازی‌شان به هنگ آموزشي رزمندگان مجاهد خلق دركهريزه اشاره نكردم. بله اشاره می‌کنم كه وقتي يك واحد از رزمندگان مجاهد خلق، در حوالي كهريزه مشغول آموزش بودند یک‌باره از سوي افراد مسلح يه كتي به‌شدت زير آتش‌گرفته شدند كه اگر هشياري بچه‌ها و به‌طور مشخص فرمانده‌شان نبود دقيقاً در آنجا بهاي سنگيني می‌پرداختیم. ولي در آن جريان فقط چند نفر از برادرانمان زخمي شدند؛ اما آتش آن‌ها طوري بود كه درواقع قصد به شهادت رساندن بچه‌ها را داشتند. ما طي اين مدت نه در رابطه با يه كتي، بلكه در رابطه با همه، نهايت احترام را به حقوق آن‌ها داشتيم. به‌طور مشخص فكر می‌کنیم كه خود رهبران يه كتي فراموش نکرده‌اند كه بعد از تصويب طرح خودمختاري در شوراي ملي مقاومت (كه به‌طور مشخص در اثر تلاش‌های پيگير برادرمان مسعود در شورا به تصويب رسيد ويكي از پیروزی‌های شورا بود) آن‌ها هیئتی پيش برادرمان مسعود فرستاده بودند و از قضايا تشكر كرده بودند و باز فراموش نکرده‌اند كه طي اين مدت گر چه برخوردهاي آن‌ها با ما این‌چنین بوده است، اما ما در هركجا كه در کردستان عراق پايگاه و مقر داشتيم، به‌واقع حتي خانواده‌های آن‌ها هم از امداد و امكانات پزشكي مجاهدين بهره‌ور بودند؛ اما اين جريان، جريان جنايت دو روز پيش، نشان داد كه آن‌ها بيش از آ ین‌ها با خميني رفته‌اند كه به روي مجاهدين تيغ نكشند. ما هم اعلام می‌کنیم كه ما ازاین‌پس به سكوتمان خاتمه خواهيم داد. ديگر روابط ما و چارچوبی كه تا اين تاريخ، تاريخ شهادت اين عزيزان – ما با يه كتي تنظيم كرده بوديم ورق خورد. ازاین‌پس هرگونه حمله و هجوم اين اوباشان و جنايتكاران را با تمام قوا پاسخ‌خواهیم داد و آن‌ها را به كيفر شایسته‌شان خواهيم رساند. البته بايد اضافه كنم، همان‌طوری كه در اخبار راديو مجاهد نيز دراین‌باره آمده بود، درواقع عاملان و آمران اين جنايت پليد هم نبايستي فكر كنند كه از مجازات و كيفر و خشم خلق قهرمان و مجاهد پرور ايران و مقاومت عادلانه‌ی مردم ايران مصون خواهند بود. مطمئناً جز ننگ، ذلت و تباهي، براي اين جنايتكاران نخواهد بود. مرگ بر خميني – درود بر رجوي

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۸

بازداشتگاه کهریزک، یا زندان کهریزک در شهر سنگ از توابع شهرری در استان تهران است که در دوران ریاست قالیباف برای نیروی انتظامی تأسیس و طی سالیان در عملیات‌های مختلفی مانند، تخریب محله خاک سفید مورد استفاده قرار گرفت. این بازداشتگاه تا اواسط سال ۱۳۸۸ ناشناخته بود، اما در جریان قیام سال ۱۳۸۸ شهرت جهانی پیدا کرد.

بازداشتگاه کهریزک از یادداشت‌های بهروز صبری سلماسی یکی از شکنجه‌گران زندان کهریزک

زندانیان در بدو ورود به کهریزک، برهنه فقط با یک زیرشلواری مجبور بودند روی سنگ و خار و خاشاک و آسفالت سینه خیز بروند و هم‌زمان مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند یا تا حد ضعف «بشین پاشو» و «کلاغ پر» می‌رفتند. تعدادی از بازداشت شدگان به دلیل شدت جراحات وارده و شرایط نامناسب نگهداری‌شان در بازداشتگاه، کشته شدند و نیروهای امنیتی با تهدید خانواده‌های آنان از اعلام اسامی و دادخواهی این خانواده‌ها جلوگیری نمودند. بازداشت شدگان که از زمان بازداشت تا روز تولد فاطمه زهرا حق استفاده از حمام را نداشتند، در این مدت به بیماری‌هایی نظیر شپش مبتلا شدند. سوله کهریزک در این زمان فاقد آب، تهویه، وسایل گرم کننده و خنک کننده، هرگونه کف پوش، موکت و تخت خواب، نور کافی، سرویس بهداشتی قابل استفاده و حمام بوده‌ است. کمپ کهریزک تا سه ماه آب لوله کشی نداشت و زندانیان تا سه ماه حق نداشتند برای دستشویی از آب استفاده کنند. آب فقط به شرط کتک و کابل خوردن به آن‌ها داده می‌شد. تا یک ماه اول آب را از گالن‌های گازوئیل می‌خوردند که موجب تهوع و استفراغ می‌شد. در دو ماه اول، هر زندانی می‌توانست فقط در ساعت‌های ۱۰ صبح و ۱۰ شب، ۳ دقیقه از دستشویی استفاده کند و به شرط کتک خوردن و سینه خیز رفتن و عوعو کردن مانند سگ، از آب استفاده کند. البته در ۲۰ روز اول در را باز نمی‌کردند و بازداشتی‌ها مجبور بودند همان‌جا که زندگی می‌کنند جلوی هم ادرار و مدفوع کنند، بعد از ۲۰ روز که در را باز کردند کف سوله را با آب فشار قوی شستند.

در یادداشت‌های روزانه بسیجی بهروز صبری سلماسی که از شکنجه گران با سابقه بازداشتگاه کهریزک می‌باشد و توسط یکی از سربازان خدمت کهریزک از وی ربوده شد، آمده است:

«غذا دو وعده در ساعت ۱۶:۳۰ و ۲۱:۳۰ میان زندانیان پرتاب می‌شد که شامل یک چهارم نان لواش و یک سیب زمینی بسیار کوچک (تقریبا ۵۰ گرمی برای هر نفر) بود. گاهی افرادی که ضعیف‌تر بودند و تاکنون این مکان‌ها را ندیده بودند را وادار می‌کردند برای دریافت غذا چهار دست و پا مثل سگ پارس کنند و سیب زمینی را با دندان از روی زمین بردارند. در اثر سوء تغدیه به زودی زندانیان چنان وضعی پیدا کردند که با هر ضرب و شتم کوچکی بی‌هوش می‌شدند و بیشترشان یک سوم تا نصف وزن خود را از دست دادند. زندانیان کهریزک که اکنون به زندان‌های دیگر منتقل شده‌اند هنوز به شرایط عادی برنگشته‌اند و به انواع بیماری‌های گوارشی مبتلا هستند. در کهریزک کمتر از نیم متر جا برای هر کسی بود و زندانیان گاهی مجبور بودند نوبتی بخوابند.»

بهروز صبری سلماسی از عاملین اصلی آزار و اذیت جنسی بازداشت شدگان زندان کهریزک، متولد تهران در سال ۱۳۵۶ می باشد که در جریانات ضرب و شتم دانشجویان در حادثه کوی دانشگاه در سال ۱۳۸۸ نقش محوری داشته است. نامبرده در بسیاری از فعالیت های تروریستی سپاه قدس نیز نقش داشته است. دفترچه یادداشت‌های روزانه وی که حاوی بسیاری از جنایات وی بوده، توسط یکی از سربازان وظیفه ربوده شده که به دست مهدی کروبی افتاد و زمینه رسوایی جمهوری اسلامی را فراهم آورد. نام وی پس از ناآرامی‌های ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ توسط برخی از رسانه ها فاش شد.

ضرب و شتم زندانیان با باتوم، کابل، سیم‌های برق بافته شده و شوک الکتریکی انجام می‌شد. دست و پای آن‌ها را به صورت کمانی و قپانی می‌بستند و کتک می‌زدند. گاهی هم با دست و پای بسته آنها را تاب داده و پرت می‌کردند. گاهی هم دست‌ها و پاهای زندانیان را به همدیگر می‌بستند. گاهی کف پای زندانیان را می‌زدند و سپس مجبورشان می‌کردند روی پاهای ملتهب خود راه بروند. گاهی برای تحقیر و وحشت، عورت آن‌ها را جلوی دیگر زندانیان نشان داده و با باتوم و شیشه به آنها تجاوز می‌کردند و در صورتی که زندانی می‌پذیرفت تا فحش‌های بسیار رکیکی به خود دهد، شکنجه متوقف می‌شد.

گاهی زندانیان به تخت سربازان بسته می‌شدند و دیگران باید روی آن‌ها ادرار می‌کردند. بسیاری از زندانیان دچار مشکلات روحی روانی شدند و ۱۳ نفر تا ۳۰ مهر ۱۳۸۸ کشته شدند. کسانی که دست و پای‌شان می‌شکست به بیمارستان برده نمی‌شدند، زیرا از بیمارستان سجاد فقط برای موارد منجر به مرگ استفاده می‌شد و شکستگی دست و پا مورد اورژانسی محسوب نمی‌شد. بسیاری از این شکستگی‌ها به طور کج جوش خورده‌است. از سه قلاده سوسمار نیز برای آزار بازداشتی‌ها استفاده می‌شد.

اسامی شماری از شکنجه گرانی که تا کنون تعدادی از جوانان ایرانی را زیر شکنجه در زندان کهریزک به قتل رسانده‌اند به شرح زیر است:

احمدرضا رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی، عامریان (عامری) معاون رادان، کشمیری (از دستیاران رادان)، حقی فرمانده گارد، کومیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک، سروان پاسدار زندی معاون اردوگاه کهریزک، پاسدار سید موسوی قاتل محسن روح الامینی، افسر پاسدار سید حسینی افسر نگهبان زندان کهریزک، حسین فدایی، سرتیپ مسعود صدر الاسلام فرمانده سابق اطلاعات ناجا، بهروز صبری سلماسی از شکنجه‌گران کهریزک، حسین عمویی از شکنجه‌گران کهریزکو هشت نفر از افراد گارد که با نقاب زندانیان را مورد شکنجه قرار می‌دادند.

مهدی کروبی یکی از نامزدهای انتخاباتی در سال ۱۳۸۸ در نامه‌ای به هاشمی رفسنجانی صریحاً به تجاوز به دختران و پسران بازداشت شده اشاره کرده‌است. مجید انصاری، معاون سابق رئیس‌جمهوری ایران و عضو مجمع روحانیون مبارز، در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، درباره‌ی درخواست مهدی کروبی از هاشمی رفسنجانی، برای بررسی موضوع «تجاوز به زندانیان» گفته‌است:

«با کمال تاسف این‌ها صحت دارد و آدم باید به قول امیرالمؤمنین آرزوی مرگ کند که در جمهوری اسلامی کار به اینجا برسد که چنین فجایعی رخ دهد… نه یک مورد بلکه متعدد بوده‌است».

برخی از اظهارات رادان در زندان کهریزک خطاب به زندانیان:

ما از بالاترین مقامات کشوری و امنیتی و قضایی دستور داریم که اینگونه عمل کنیم و مامورین تنها دستورات را اجرا می‌کنند و در سیر بازجویی‌های فنی به تمام مامورین پلیس امنیت می‌گویم که برخورد کنید و بزنید و اگر کسی کشته شد من پاسخ خواهم داد... آنقدر اینجا شکنجه می‌شوید و بی آب و غذا نگه داشته می‌شوید تا اندازه موش شوید و از میان میله‌های سلول‌های بازداشتگاه رد شوید و تازه این موقع است که اگر زنده ماندید به دادگاه و زندان دیگر منتقل می‌شوید.

قاسم رضایی، جانشین فرمانده نیروی انتظامی در برنامه دستگیری افرادی که آنها را اراذل و اوباش می‌نامند به ماموران پلیس دستور داده در صحنه درگیری، دست و پای کسانی که قمه دارند را بشکنند.

او در ویدیویی که خبرگزاری ایرنا منتشر کرد خطاب به ماموران می‌گوید: باید کاری کنید که قمه را بیاندازد. یعنی دست نداشته باشند. اگر این افراد را در صحنه درگیری بازداشت کردید و سالم بودند باید پاسخ دهید که چرا سالم‌اند. باید دستشان شکسته و نیم‌تنه آن‌ها افتاده باشد. اگر قداره کشیدند باید قلم پایشان را بشکنید.

منابع


  1. نیروی انتظامی - مکالمات بیسیم رادان در یوتیوب
  2. نیروی انتظامی - سایت رادیو فردا
  3. نیروی انتظامی - سایت عصر نو
  4. نیروی انتظامی - فیس بوک بی بی سی فارسی