کاربر:Safa/3صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۵۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{Infobox civilian attack
<noinclude>
| title          = حمله تروریستی پشت آشان
'''بازداشتگاه کهریزک،''' یا زندان کهریزک در شهر سنگ از توابع شهرری در استان تهران است که در دوران ریاست [[محمدباقر قالیباف|قالیباف]] برای نیروی انتظامی تأسیس و طی سالیان در عملیات‌های مختلفی مانند، تخریب محله خاک سفید مورد استفاده قرار گرفت. این بازداشتگاه تا اواسط سال ۱۳۸۸ ناشناخته بود، اما در جریان [[تظاهرات ۱۳۸۸|قیام سال ۱۳۸۸]] شهرت جهانی پیدا کرد.
| partof        =
| locmapin      = پشت آشان - رانیه - استان سلیمانیه عراق
| map            = [[پرونده:پشت آشان - رانیه.JPG|جایگزین= پشت آشان حمله به مجاهدین|200x200پیکسل]]
| width          =
| label          =
| position      =
| background    =
| coordinates    = {{Coord|35|41|46|N|51|25|23|E|type:event_region:Iran|display=inline,title}}
| label2        =
| position2      =
| background2    =
| coordinates2  =
| image          = [[پرونده:پیشمرگه کرد عراق.JPG|جایگزین=پشت آشان حمله به مجاهدین|200x200پیکسل]]
| image_size    =
| alt            =
| caption        = نیروهای یکتی (اتحادیه میهنی کردستان عراق)
| location      = ساختمان [[مجلس شورای اسلامی]] و محدوده [[حرم سید روح‌الله خمینی|آرامگاه سید روح‌الله خمینی]]{{سخ}}[[تهران]]، {{ایران}}
| target        =
| date          = {{تاریخ آغاز|2017|06|07|df=y}}
| time          = ۱۰:۵۰–
| timezone      = [[ساعت رسمی ایران]]
| type          = [[تیراندازی]]{{سخ}}[[حمله انتحاری]]
| fatalities    = ۲۲ (۱۷ قربانی، ۵ مهاجم)
| injuries      = بیش از ۴۰ نفر<ref name="BBC1"/>
| assailants    =
| susperps      ={{Flagdeco|Islamic State of Iraq and the Levant}} [[داعش]]<ref name="MUS1"/><ref name="AP1"/>
| weapons        =[[کلاشنیکف]] - [[اسلحه کمری]] - [[نارنجک]] - [[کمربند انفجاری]]
| numparts      = ۵<ref name="BBC2"/>
| dfens          = <!-- or | dfen        = -->
| website        = <!-- URL|example.com}} -->
}}


'''حمله تروریستی پشت آشان''' به حمله ای گفته می‌شود که بعد از ظهر سه شنبه ۱۵ مهر ۱۳۶۵ حوالی ساعت ۳، یازده تن از افراد یکی از واحدهای نظامی سازمان مجاهدین خلق را هدف قرار داد.  این افراد بعنوان پیش قراولان واحد اصلی در حال عبور از روستای «پشت آشان» واقع در نوار مرزی (از توابع رانیه در استان سلیمانیه عراق) بودند که توسط افراد گروه یکتی مورد تعرض آنها قرار گرفتند. در این حمله که به حمله پشت آشان مشهور شد ۲۰ نفر از افراد یکتی پس از محاصره این واحد عملیاتی، ابتدا قصد خود مبنی بر خلع سلاح و دستگیری مجاهدین را آشکار و اعلام می کنند. افراد گروه یکتی قصد داشتند با دستگیری اعضاء سازمان مجاهدین در ازاء تحویل دادن آنها به رژیم ایران پول دریافت کنند. هنگامی که افراد یکتی می‌بینند که مجاهدین به هیچوجه تسلیم نمی‌شوند در حالی که هنوز مشغول گفتگو و مذاکره بودند  بر روی مجاهدین آتش باز می‌کنند. متعاقباٌ‌ ده تن از اعضاء مجاهدین در این واقعه جان می‌بازند و تنها یکی از افراد واحد که مجروح شده بود خود را به واحد اصلی رسانده و آنها را از قضایا مطلع  می‌سازد. در آخرین لحظات در اثر تیراندازی متقابل یکی از مجاهدین، ۲ تن از اقراد یکتی نیز از پای در می آیند. بلافاصله پس‌ از این جريان چند گردان از واحدهای رزمي مجاهدین خلق به محل واقعه اعزام شده و ضمن تعقيب و جستجوي قاتلان كه البته همگي فرار كرده بودند پيكرهاي جان‌باختگان را به يكي از قرارگاه‌های مجاهدين در نوار مرزي منتقل كردند.[[پرونده:جان باختگان حمله تروریستی پشت آشان.JPG|جایگزین=جان باختگان حمله تروریستی پشت آشان|بندانگشتی|جان باختگان حمله تروریستی پشت آشان|286x286پیکسل]]
'''بازداشتگاه کهریزک از یادداشت‌های بهروز صبری سلماسی یکی از شکنجه‌گران زندان کهریزک'''  


== اسامی جان‌باختگان حمله پشت آشان ==
زندانیان در بدو ورود به کهریزک، برهنه فقط با یک زیرشلواری مجبور بودند روی سنگ و خار و خاشاک و آسفالت سینه خیز بروند و هم‌زمان مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند یا تا حد ضعف «بشین پاشو» و «کلاغ پر» می‌رفتند. تعدادی از بازداشت شدگان به دلیل شدت جراحات وارده و شرایط نامناسب نگهداری‌شان در بازداشتگاه، کشته شدند و نیروهای امنیتی با تهدید خانواده‌های آنان از اعلام اسامی و دادخواهی این خانواده‌ها جلوگیری نمودند. بازداشت شدگان که از زمان بازداشت تا روز تولد فاطمه زهرا حق استفاده از حمام را نداشتند، در این مدت به بیماری‌هایی نظیر شپش مبتلا شدند. سوله کهریزک در این زمان فاقد آب، تهویه، وسایل گرم کننده و خنک کننده، هرگونه کف پوش، موکت و تخت خواب، نور کافی، سرویس بهداشتی قابل استفاده و حمام بوده‌ است. کمپ کهریزک تا سه ماه آب لوله کشی نداشت و زندانیان تا سه ماه حق نداشتند برای دستشویی از آب استفاده کنند. آب فقط به شرط کتک و کابل خوردن به آن‌ها داده می‌شد. تا یک ماه اول آب را از گالن‌های گازوئیل می‌خوردند که موجب تهوع و استفراغ می‌شد. در دو ماه اول، هر زندانی می‌توانست فقط در ساعت‌های ۱۰ صبح و ۱۰ شب، ۳ دقیقه از دستشویی استفاده کند و به شرط کتک خوردن و سینه خیز رفتن و عوعو کردن مانند سگ، از آب استفاده کند. البته در ۲۰ روز اول در را باز نمی‌کردند و بازداشتی‌ها مجبور بودند همان‌جا که زندگی می‌کنند جلوی هم ادرار و مدفوع کنند، بعد از ۲۰ روز که در را باز کردند کف سوله را با آب فشار قوی شستند.
در حمله ترویستی پشت آشان ۱۰ نفر از اعضاء سازمان مجاهدین خلق ایران جان باختند. اسامی آنها به قرار زیر است.<ref>[https://www.iran-archive.com/start/181 نشریه اتحادیه دانشجویان مسلمان شماره  ۶۷ به تاریخ ۲۵ مهر ۱۳۶۵]</ref>
# عليرضا نادري (رسول)
# علي جمالي (رامين)
# رحيم هوشي (وهاب)
# ايرج قصابي (مصباح)
# ابراهيم پور وفایی (محمدتقی)
# سعید رضا ابراهيم پور (مجيد)
# سیف‌الله همتيان (بهادر)
# جمال سبحاني (بهروز)
# علی‌اکبر صالحي (جواد)
# علیرضا همت مند (يعقوب)
برخي از این جان باختگان یک، دو، سه و يا چهار سال سابقه‌ی زندان داشتند. رحيم هوشي (وهاب) چهار سال در زندان تبريز بوده و نهايتاً محکوم‌ به اعدام شده بود كه در فرصتي مناسب توانست، به كمك يكي از نگهبانان زندان كه پاسدار وظیفه بود از سلول انفرادي فرار کند. وی در آخرين لحظات فرار، پس از نهایی شدن طرحش از این نگهبان می‌خواهد كه  افراد سلول‌های ديگر را نيز خبر کند. ولي وقتي نگهبان سراغ بقيه می‌رود، آن‌ها اعتماد نمی‌کنند و نمی‌پذیرند که به این فرار بپیوندند و لذا رحيم به‌تنهایی با او اقدام به فرار می‌کند.  


رحيم كارگري بود كه قبل از قيام ضد سلطنتي و در جریان قيام ۲۲ بهمن فعال بود و بعد از آن بعنوان هوادار مجاهدين، و یک چهره‌ی شناخته‌شده‌ی فعالیت‌های كارگري در تبریز بود.  
در یادداشت‌های روزانه بسیجی بهروز صبری سلماسی که از شکنجه گران با سابقه بازداشتگاه کهریزک می‌باشد و توسط یکی از سربازان خدمت کهریزک از وی ربوده شد، آمده است:<blockquote>«غذا دو وعده در ساعت ۱۶:۳۰ و ۲۱:۳۰ میان زندانیان پرتاب می‌شد که شامل یک چهارم نان لواش و یک سیب زمینی بسیار کوچک (تقریبا ۵۰ گرمی برای هر نفر) بود. گاهی افرادی که ضعیف‌تر بودند و تاکنون این مکان‌ها را ندیده بودند را وادار می‌کردند برای دریافت غذا چهار دست و پا مثل سگ پارس کنند و سیب زمینی را با دندان از روی زمین بردارند. در اثر سوء تغدیه به زودی زندانیان چنان وضعی پیدا کردند که با هر ضرب و شتم کوچکی بی‌هوش می‌شدند و بیشترشان یک سوم تا نصف وزن خود را از دست دادند. زندانیان کهریزک که اکنون به زندان‌های دیگر منتقل شده‌اند هنوز به شرایط عادی برنگشته‌اند و به انواع بیماری‌های گوارشی مبتلا هستند. در کهریزک کمتر از نیم متر جا برای هر کسی بود و زندانیان گاهی مجبور بودند نوبتی بخوابند.»</blockquote><blockquote>بهروز صبری سلماسی از عاملین اصلی آزار و اذیت جنسی بازداشت شدگان زندان کهریزک، متولد تهران در سال ۱۳۵۶ می باشد که در جریانات ضرب و شتم دانشجویان در [[حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸-۲۳ تیر ۱۳۷۸)|حادثه کوی دانشگاه در سال ۱۳۸۸]] نقش محوری داشته است. نامبرده در بسیاری از فعالیت های تروریستی [[نیروی قدس سپاه پاسداران|سپاه قدس]] نیز نقش داشته است. دفترچه یادداشت‌های روزانه وی که حاوی بسیاری از جنایات وی بوده، توسط یکی از سربازان وظیفه ربوده شده که به دست [[مهدی کروبی]] افتاد و زمینه رسوایی جمهوری اسلامی را فراهم آورد. نام وی پس از ناآرامی‌های ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ توسط برخی از رسانه ها فاش شد.</blockquote><blockquote>ضرب و شتم زندانیان با باتوم، کابل، سیم‌های برق بافته شده و شوک الکتریکی انجام می‌شد. دست و پای آن‌ها را به صورت کمانی و قپانی می‌بستند و کتک می‌زدند. گاهی هم با دست و پای بسته آنها را تاب داده و پرت می‌کردند. گاهی هم دست‌ها و پاهای زندانیان را به همدیگر می‌بستند. گاهی کف پای زندانیان را می‌زدند و سپس مجبورشان می‌کردند روی پاهای ملتهب خود راه بروند. گاهی برای تحقیر و وحشت، عورت آن‌ها را جلوی دیگر زندانیان نشان داده و با باتوم و شیشه به آنها تجاوز می‌کردند و در صورتی که زندانی می‌پذیرفت تا فحش‌های بسیار رکیکی به خود دهد، شکنجه متوقف می‌شد.</blockquote><blockquote>گاهی زندانیان به تخت سربازان بسته می‌شدند و دیگران باید روی آن‌ها ادرار می‌کردند. بسیاری از زندانیان دچار مشکلات روحی روانی شدند و ۱۳ نفر تا ۳۰ مهر ۱۳۸۸ کشته شدند. کسانی که دست و پای‌شان می‌شکست به بیمارستان برده نمی‌شدند، زیرا از بیمارستان سجاد فقط برای موارد منجر به مرگ استفاده می‌شد و شکستگی دست و پا مورد اورژانسی محسوب نمی‌شد. بسیاری از این شکستگی‌ها به طور کج جوش خورده‌است. از سه قلاده سوسمار نیز برای آزار بازداشتی‌ها استفاده می‌شد.</blockquote>اسامی شماری از شکنجه گرانی که تا کنون تعدادی از جوانان ایرانی را زیر شکنجه در زندان کهریزک به قتل رسانده‌اند به شرح زیر است:


عليرضا نادري (رسول) يعني فرمانده اين واحد كه دانشجوي رشته‌ی زمین‌شناسی بود حداقل در  ۶۰ عمليات علیه رژیم ایران شرکت کرده بود.  
احمدرضا رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی، عامریان (عامری) معاون رادان، کشمیری (از دستیاران رادان)، حقی فرمانده گارد، کومیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک، سروان پاسدار زندی معاون اردوگاه کهریزک، پاسدار سید موسوی قاتل محسن روح الامینی، افسر پاسدار سید حسینی افسر نگهبان زندان کهریزک، حسین فدایی، سرتیپ مسعود صدر الاسلام فرمانده سابق اطلاعات ناجا، بهروز صبری سلماسی از شکنجه‌گران کهریزک، حسین عمویی از شکنجه‌گران کهریزکو هشت نفر از افراد گارد که با نقاب زندانیان را مورد شکنجه قرار می‌دادند.


بنا به خاطرات نقل شده ايرج قصابي (مصباح) پیش از این در عملیات‌های مختلف به دوستان خود گفته بود دشمن تنها می‌تواند به جسد و سلاح تکه‌تکه شده‌ی من دست پيدا كند. در حمله تروریستی پشت آشان تنها سلاحي را كه افراد یکتی نتوانسته بودند با خود ببرند سلاح ایرج قصابی بود كه به دلیل کشیدن نارنجک تکه تکه شده بود.  
[[مهدی کروبی]] یکی از نامزدهای انتخاباتی در سال ۱۳۸۸ در نامه‌ای به هاشمی رفسنجانی صریحاً به تجاوز به دختران و پسران بازداشت شده اشاره کرده‌است. مجید انصاری، معاون سابق رئیس‌جمهوری ایران و عضو مجمع روحانیون مبارز، در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، درباره‌ی درخواست [[مهدی کروبی]] از هاشمی رفسنجانی، برای بررسی موضوع «تجاوز به زندانیان» گفته‌است:<blockquote>«با کمال تاسف این‌ها صحت دارد و آدم باید به قول امیرالمؤمنین آرزوی مرگ کند که در جمهوری اسلامی کار به اینجا برسد که چنین فجایعی رخ دهد… نه یک مورد بلکه متعدد بوده‌است».</blockquote><blockquote>برخی از اظهارات رادان در زندان کهریزک خطاب به زندانیان:</blockquote><blockquote>ما از بالاترین مقامات کشوری و امنیتی و قضایی دستور داریم که اینگونه عمل کنیم و مامورین تنها دستورات را اجرا می‌کنند و در سیر بازجویی‌های فنی به تمام مامورین پلیس امنیت می‌گویم که برخورد کنید و بزنید و اگر کسی کشته شد من پاسخ خواهم داد... آنقدر اینجا شکنجه می‌شوید و بی آب و غذا نگه داشته می‌شوید تا اندازه موش شوید و از میان میله‌های سلول‌های بازداشتگاه رد شوید و تازه این موقع است که اگر زنده ماندید به دادگاه و زندان دیگر منتقل می‌شوید.</blockquote>قاسم رضایی، جانشین فرمانده نیروی انتظامی در برنامه دستگیری افرادی که آنها را اراذل و اوباش می‌نامند به ماموران پلیس دستور داده در صحنه درگیری، دست و پای کسانی که قمه دارند را بشکنند.


سعید رضا ابراهيم پور (مجيد)، فرزند دوم خانواده‌ی ابراهيم پور است كه این خانواده از دست می دهد. برادرش مجيد در سال ۶۰ بدست کارگزاران رژیم خميني تیرباران شده بود.
او در ویدیویی که خبرگزاری ایرنا منتشر کرد خطاب به ماموران می‌گوید: باید کاری کنید که قمه را بیاندازد. یعنی دست نداشته باشند. اگر این افراد را در صحنه درگیری بازداشت کردید و سالم بودند باید پاسخ دهید که چرا سالم‌اند. باید دستشان شکسته و نیم‌تنه آن‌ها افتاده باشد. اگر قداره کشیدند باید قلم پایشان را بشکنید.
 
== پیشینه حمله پشت آشان ==
سابقه‌ی اين تهاجمات در سه سال اخیر منتهی به حادثه پشت آشان نمی‌شد و پس از آن نیز تکرار شد حملات تروریستی یکتی علیه افراد سازمان مجاهدین از این قرار است:  
* دو ماه قبل از حادثه پشت آشان در جاده‌ی سليمانيه ـ كركوك افراد مسلح يه كتي به‌سوی يك از خودروهاي حامل چند تن از اعضاء سازمان مجاهدین خلق آتش باز كرده و  فاطمه زائريان، ششمين فرزند از خانواده‌ی زائريان همراه با سه مجاهد دیگر، بنامهای مهدي خان محمدي، عزت‌الله آشام و سيد احمد موسوي جان می بازند. در جريان این تهاجم كودك چهارساله‌ی فاطمه زائریان نیز زخمي شد. 
* در ۳۱ تيرماه ۶۳  نیروهای یکتی يكي از مجاهدین بنام هوشنگ عباسي (جلال) را در حال نماز از به ضرب گلوله به قتل رسانده و فرار کردند.يكي ديگر از اعضاء مجاهدین در این حمله به‌شدت مجروح شد.  
* ۱۴ فروردین سال ۱۳۶۵ حمله افراد یکتی به یک هنگ آموزشی سازمان مجاهدین خلق ایران در اطراف «پایگاه منصوری»
 
* در سال ۶۳ در جاده‌ی سليمانيه – كركوك افراد مسلح يه كتي براي اعضای سازمان مجاهدین خلق كمين گذاشته و قصد دستگيري و سرقت اتومبیل آنها را داشتند. در جريان این درگيري ۲ تن از مجاهدین به‌شدت مجروح شدند كه در اثر این جراحت هر دو دست يك از آن‌ها فلج شد.  
 
* موارد زیادی از تیراندازی از طرف افراد یکتی به کاروانهای مجاهدین در داخل سليمانيه، در ”موكبه “ در ”رانيه “ در جاده‌ی ”ماوت “ و برخي جاهاي ديگر 
* دزدیدن تعداد زیادی از خودروهای مجاهدین در مواضع مختلف و دستکم ۱۳ مورد غارت دزدی سلاح و مهمات.
 
* ۳۳ مورد مشخص ممانعت از عمليات مجاهدین و تردد آنها به داخل ايران 
 
* مجاهدین بنا به درخواست مسعود رجوی مقرهاي خودشان را در ” گلاله “ و ”قاميشه “ بدست خودشان منفجر كردند تا پس از خروج مجاهدین خلق از این پایگاه‌ها نیروهای یکتی این پایگاه‌ها را تحويل پاسداران  ندهند.
 
* سازمان مجاهدین مقرات خود در ” سونه “ ” كِنارو “ و ” كردآوه “ را به خاطر فشارهاي يه كتي  و پرهیز از درگیری با آنها تخلیه کردند.
 
* در سال  ۱۳۶۵ هنگامی که يك واحد از افراد سازمان مجاهدین خلق، در حوالي كهريزه مشغول آموزش بودند  از سوي افراد مسلح يه كتي به‌شدت زير آتش‌ قرار می گیرند كه اگر هشياري افراد  نبود تعداد بسیاری جان خود را از دست می دادند. در آن جريان فقط چند نفر از مجاهدین زخمي شدند.
* هدف قرار گرفتن یکی از فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی ایران بنام «رضا کرم علی» و زخمی شدن چند تن از همراهان وی در طی این انتقال روز دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۶۹
سازمان مجاهدین خلق ایران در طی سالهای استقرار خود در عراق بارها اعلام کرده است که هدفی جز مبارزه با رژیم ایران ندارد و از هر گونه درگیری دیگر تا مرز دفاع از خود پرهیز می‌کند. در همین رابطه درطی تماسهای مکرر مجاهدین با رهبران یکتی مبنی بر اینکه قصد خود و مواضع شان را درقبال سازمان مجاهدین به صراحت اعلام کنند و اینکه آیا قصد درگیری به نیابت از حکومت جمهوری اسلامی با آنها را دارند یا خیر رهبران یکتی هر بار تاکید می کردند که قصد درگیری نداشته و نداریم<ref>سخنرانی ابراهیم ذاکری در روز پس از حادثه در مراسم تشیع جان باختگان</ref>.
 
== حمله تروریستی پشت آشان از زبان تنها بازمانده آن ==
 
حبیب همتیان تنها بازمانده از حمله پشت آشان داستان خود را از این حادثه چنین نقل می‌کند:<blockquote>قرار بود بعنوان دو گروه ۲۰ نفره با ماموريت‌هاي مختلف تا يك نقطه مرزي با هم برويم يعني تا روستاي پشت آشان در رانيه ازمناطق مرزي سليمانيه عراق و از آنجا بايد جدا مي‌شديم و هر گروه به ماموريتی جداگانه ميرفتيم. اين دو گروه هر كدام يك تيم جلودار داشت. ابراهيم پوروفا (پویا )نفر تداركات گروه بودهمراه با ما آمده بود كه يك قاطر براي انتقال بار اين ماموريت تهيه كند. يعني جمعا ما ۱۱ نفر به فاصله يك ونيم كيلو متر جلو تر از گروه حركت ميكرديم.حدود  ساعت ۱۳۳۰ به نزديكی روستاي پشت آشان رسيدیم. اوضاع غير عادي بود تجمع نيروهاي مسلح و تحرك بين آنها  شكي باقي نگذاشته بود كه توطئه اي در كار است و فرمانده عليرضا كه نوك ستون ما بود به گروه پشت سر اطلاع داد كه شرايط غير عادي و به هم ريخته است. به ما آماده باش داده شد و گفته شد كه در كمين افتاده‌ايم.</blockquote><blockquote>فرمانده ما رامين با پشت تماس گرفت و گفت وضعيت غير عادي است و به ما هم آماده باش داد. ما ۱۱ نفر دونفره همراه هم به فاصله ۱۵ تا ۲۵ متر در سراشيبي مسير كوهستاني منطقه حركت مي‌كرديم. جلودار ما عليرضا نادري رفت آنطرف نهر آبي كه كه محوطه را بايك پل چوبي جدا مي‌كرد. آن طرف چند كپر بود که محل استقرار آن كركسهاي پليد بود. مدتي نگذشته بود كه متوجه شديم در كمين آنها افتاده‌ایم. با همان فاصله‌ها متوقف شديم و همه ما در ديد فرمانده عليرضا نادري و منتظر واكنشها و عكس العمل و آماده دادن پاسخ مناسب بوديم. يك مورد  جمال سبحاني (بهروز) دنبال آب بود به سمت ديگري رفت كه يك مزدور مانع شد و ايست (كيت كوره ) داد. حدود ۱ساعت آنجا ما را معطل كردند و گفتند كه فرمانده ما نيست بايد منتظر باشيم تا بيايد و این فرصتي بود كه آنها تك تك ما را بين خودشان سیبل كردند دراین فاصله دو بار قصد داشتند كه عليرضا را به نقطه ديگر ببرند و از ديد ما مخفي كنند كه او مقاومت كرد و آنها را پس زد (بعدا مشخص شد كه قرار بوده او را زنده تحويل دهند) دفعه سوم وقتي آنها خواستند با زور او را به سمت يك ساختمان سنگي كه ظاهرا محل استقرارشان بود بكشانند او از حلقه انها خارج شد و اطراف خودش را با رگبار هدف قرار داد. همزمان همه نفرات متناسب با موضعي كه گرفته بودند آتش باز كردند اما از آنجا كه آنها همه ما را سيبل كرده بودند در همان دقايق اول اغلب افراد  گلوله خوردند (يك مورد فرمانده رامين چند متري من بعد از اينكه يك خشاب خالي كرد حين تعويض خشاب سرش را که برگرداند تير به شقيقه اش خورد و يا رحيم هوشي تير به كوله سر كلاش كه برپشتش داشت خورد و منفجر شد. من هم به طور معجزه آسایی توانستم از ميان آتشباري آنها عليرغم اينكه از ناحيه دست مجروح شده بودم و سلاحم هم بر اثر اصابت تير از كار افتاده بود از شياري كه در پشت سرم بود با يك خيز چند ثانيه زير آتشباري آنها از صحنه خارج شوم و پس از اینکه دیدم همه همرزمانم شهید شده‌اند به سمت گروهی كه در ارتفاعات پشت سرم بودند رفتم. ساعت تقريبا ۱۵ بود که گزارش صحنه را دادم آنجا ابتدا ‌قرار شد بلافاصله به آنها حمله كنيم و اجساد شهدا را پس بگيريم ولي در ادامه وقتی با فرماندهي بالاتر تماس گرفتیم، قرارشد كه منتظر فرمان باشيم ما در يك نقطه امن مستقر شديم که به شب و تاريكي خوردیم. آخر شب قرارشد كه به محل درگيري برويم و پيكر شهدا را بياوريم. شب فوق العاده تاريكي بود. ساعت ۴ صبح به روستا رفتيم ولي آنجا خالي بود و همه فرار كرده بودند. همه پيكرهاي غرق در خون و تير خلاص خورده را جمع آوري کرده و در يك خودروي لندرور گذاشتیم (جنايتكاران از وسايل فردي نفرات هم نگذشته بودند و به رسم پاسداران جنايتكار وسايل آنها را غارت كرده بودند). در اين فاصله ساعت ۵ صبح سر ستون رزمندگان مجاهد هم به آنجا رسيده بود.</blockquote>
 
== گاهشمار تغییر سیاست یکتی  ==
* گفتگوی اتحادیه میهنی کردستان با دولت عراق در سال ۱۳۶۲ و نهایتا ملاقات جلال طالبانی با رئیس جمهور عراق در سوم دی ماه همان سال
* ارسال نامه توسط جلال طالبانی به آقای مسعود رجوی به تاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۶۲
* بی نتیجه ماندن گفتگوهای اتحادیه میهنی کردستان و دولت عراق و پایان این گفتگوها در دی ماه ۱۳۶۳
* ارسال نامه توسط جلال طالبانی به علی خامنه ای و تقاضای سلاح در سال ۱۳۶۴
* نامه تبریک جلال طالبانی به حسین علی منتظری و تبریک جانشینی وی در سال ۱۳۶۴
* درخواست تخلیه دو پایگاه مجاهدین به نامهای «جلیلی» و «تدین» توسط اتحادیه میهنی به عنوان شرط رژیم ایران برای ارسال کمک به این اتحادیه
* نامه ابراهیم ذاکری به اتحادیه میهنی و درخواست تعیین تکلیف نهایی آنها و موضع رسمی اتحادیه در قبال تهاجم به هنگ آموزشی
* سفر جلال طالبانی به تهران و ملاقات با باقر حکیم در ۱۷ آبان ۱۳۶۵
* اطلاعیه مجاهدین در مورد بسیج گسترده رژیم ایران به همراهی یکتی و مجلس اعلا در جهت نفوذ به عراق به تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۶۹
* تخلیه قرارگاه حنیف و انتقال به اشرف توسط افراد سازمان مجاهدین خلق ایران در سلیمان بک عراق ۲۰ اسفند ۱۳۶۹


== منابع ==
== منابع ==
<references />
<references />
# نیروی انتظامی - مکالمات بیسیم رادان در یوتیوب
# [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی#cite%20ref-13|↑]] نیروی انتظامی - سایت رادیو فردا
# [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی#cite%20ref-14|↑]] نیروی انتظامی - سایت عصر نو
# [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی#cite%20ref-15|↑]] نیروی انتظامی - فیس بوک بی بی سی فارسی

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۸

بازداشتگاه کهریزک، یا زندان کهریزک در شهر سنگ از توابع شهرری در استان تهران است که در دوران ریاست قالیباف برای نیروی انتظامی تأسیس و طی سالیان در عملیات‌های مختلفی مانند، تخریب محله خاک سفید مورد استفاده قرار گرفت. این بازداشتگاه تا اواسط سال ۱۳۸۸ ناشناخته بود، اما در جریان قیام سال ۱۳۸۸ شهرت جهانی پیدا کرد.

بازداشتگاه کهریزک از یادداشت‌های بهروز صبری سلماسی یکی از شکنجه‌گران زندان کهریزک

زندانیان در بدو ورود به کهریزک، برهنه فقط با یک زیرشلواری مجبور بودند روی سنگ و خار و خاشاک و آسفالت سینه خیز بروند و هم‌زمان مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند یا تا حد ضعف «بشین پاشو» و «کلاغ پر» می‌رفتند. تعدادی از بازداشت شدگان به دلیل شدت جراحات وارده و شرایط نامناسب نگهداری‌شان در بازداشتگاه، کشته شدند و نیروهای امنیتی با تهدید خانواده‌های آنان از اعلام اسامی و دادخواهی این خانواده‌ها جلوگیری نمودند. بازداشت شدگان که از زمان بازداشت تا روز تولد فاطمه زهرا حق استفاده از حمام را نداشتند، در این مدت به بیماری‌هایی نظیر شپش مبتلا شدند. سوله کهریزک در این زمان فاقد آب، تهویه، وسایل گرم کننده و خنک کننده، هرگونه کف پوش، موکت و تخت خواب، نور کافی، سرویس بهداشتی قابل استفاده و حمام بوده‌ است. کمپ کهریزک تا سه ماه آب لوله کشی نداشت و زندانیان تا سه ماه حق نداشتند برای دستشویی از آب استفاده کنند. آب فقط به شرط کتک و کابل خوردن به آن‌ها داده می‌شد. تا یک ماه اول آب را از گالن‌های گازوئیل می‌خوردند که موجب تهوع و استفراغ می‌شد. در دو ماه اول، هر زندانی می‌توانست فقط در ساعت‌های ۱۰ صبح و ۱۰ شب، ۳ دقیقه از دستشویی استفاده کند و به شرط کتک خوردن و سینه خیز رفتن و عوعو کردن مانند سگ، از آب استفاده کند. البته در ۲۰ روز اول در را باز نمی‌کردند و بازداشتی‌ها مجبور بودند همان‌جا که زندگی می‌کنند جلوی هم ادرار و مدفوع کنند، بعد از ۲۰ روز که در را باز کردند کف سوله را با آب فشار قوی شستند.

در یادداشت‌های روزانه بسیجی بهروز صبری سلماسی که از شکنجه گران با سابقه بازداشتگاه کهریزک می‌باشد و توسط یکی از سربازان خدمت کهریزک از وی ربوده شد، آمده است:

«غذا دو وعده در ساعت ۱۶:۳۰ و ۲۱:۳۰ میان زندانیان پرتاب می‌شد که شامل یک چهارم نان لواش و یک سیب زمینی بسیار کوچک (تقریبا ۵۰ گرمی برای هر نفر) بود. گاهی افرادی که ضعیف‌تر بودند و تاکنون این مکان‌ها را ندیده بودند را وادار می‌کردند برای دریافت غذا چهار دست و پا مثل سگ پارس کنند و سیب زمینی را با دندان از روی زمین بردارند. در اثر سوء تغدیه به زودی زندانیان چنان وضعی پیدا کردند که با هر ضرب و شتم کوچکی بی‌هوش می‌شدند و بیشترشان یک سوم تا نصف وزن خود را از دست دادند. زندانیان کهریزک که اکنون به زندان‌های دیگر منتقل شده‌اند هنوز به شرایط عادی برنگشته‌اند و به انواع بیماری‌های گوارشی مبتلا هستند. در کهریزک کمتر از نیم متر جا برای هر کسی بود و زندانیان گاهی مجبور بودند نوبتی بخوابند.»

بهروز صبری سلماسی از عاملین اصلی آزار و اذیت جنسی بازداشت شدگان زندان کهریزک، متولد تهران در سال ۱۳۵۶ می باشد که در جریانات ضرب و شتم دانشجویان در حادثه کوی دانشگاه در سال ۱۳۸۸ نقش محوری داشته است. نامبرده در بسیاری از فعالیت های تروریستی سپاه قدس نیز نقش داشته است. دفترچه یادداشت‌های روزانه وی که حاوی بسیاری از جنایات وی بوده، توسط یکی از سربازان وظیفه ربوده شده که به دست مهدی کروبی افتاد و زمینه رسوایی جمهوری اسلامی را فراهم آورد. نام وی پس از ناآرامی‌های ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ توسط برخی از رسانه ها فاش شد.

ضرب و شتم زندانیان با باتوم، کابل، سیم‌های برق بافته شده و شوک الکتریکی انجام می‌شد. دست و پای آن‌ها را به صورت کمانی و قپانی می‌بستند و کتک می‌زدند. گاهی هم با دست و پای بسته آنها را تاب داده و پرت می‌کردند. گاهی هم دست‌ها و پاهای زندانیان را به همدیگر می‌بستند. گاهی کف پای زندانیان را می‌زدند و سپس مجبورشان می‌کردند روی پاهای ملتهب خود راه بروند. گاهی برای تحقیر و وحشت، عورت آن‌ها را جلوی دیگر زندانیان نشان داده و با باتوم و شیشه به آنها تجاوز می‌کردند و در صورتی که زندانی می‌پذیرفت تا فحش‌های بسیار رکیکی به خود دهد، شکنجه متوقف می‌شد.

گاهی زندانیان به تخت سربازان بسته می‌شدند و دیگران باید روی آن‌ها ادرار می‌کردند. بسیاری از زندانیان دچار مشکلات روحی روانی شدند و ۱۳ نفر تا ۳۰ مهر ۱۳۸۸ کشته شدند. کسانی که دست و پای‌شان می‌شکست به بیمارستان برده نمی‌شدند، زیرا از بیمارستان سجاد فقط برای موارد منجر به مرگ استفاده می‌شد و شکستگی دست و پا مورد اورژانسی محسوب نمی‌شد. بسیاری از این شکستگی‌ها به طور کج جوش خورده‌است. از سه قلاده سوسمار نیز برای آزار بازداشتی‌ها استفاده می‌شد.

اسامی شماری از شکنجه گرانی که تا کنون تعدادی از جوانان ایرانی را زیر شکنجه در زندان کهریزک به قتل رسانده‌اند به شرح زیر است:

احمدرضا رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی، عامریان (عامری) معاون رادان، کشمیری (از دستیاران رادان)، حقی فرمانده گارد، کومیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک، سروان پاسدار زندی معاون اردوگاه کهریزک، پاسدار سید موسوی قاتل محسن روح الامینی، افسر پاسدار سید حسینی افسر نگهبان زندان کهریزک، حسین فدایی، سرتیپ مسعود صدر الاسلام فرمانده سابق اطلاعات ناجا، بهروز صبری سلماسی از شکنجه‌گران کهریزک، حسین عمویی از شکنجه‌گران کهریزکو هشت نفر از افراد گارد که با نقاب زندانیان را مورد شکنجه قرار می‌دادند.

مهدی کروبی یکی از نامزدهای انتخاباتی در سال ۱۳۸۸ در نامه‌ای به هاشمی رفسنجانی صریحاً به تجاوز به دختران و پسران بازداشت شده اشاره کرده‌است. مجید انصاری، معاون سابق رئیس‌جمهوری ایران و عضو مجمع روحانیون مبارز، در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، درباره‌ی درخواست مهدی کروبی از هاشمی رفسنجانی، برای بررسی موضوع «تجاوز به زندانیان» گفته‌است:

«با کمال تاسف این‌ها صحت دارد و آدم باید به قول امیرالمؤمنین آرزوی مرگ کند که در جمهوری اسلامی کار به اینجا برسد که چنین فجایعی رخ دهد… نه یک مورد بلکه متعدد بوده‌است».

برخی از اظهارات رادان در زندان کهریزک خطاب به زندانیان:

ما از بالاترین مقامات کشوری و امنیتی و قضایی دستور داریم که اینگونه عمل کنیم و مامورین تنها دستورات را اجرا می‌کنند و در سیر بازجویی‌های فنی به تمام مامورین پلیس امنیت می‌گویم که برخورد کنید و بزنید و اگر کسی کشته شد من پاسخ خواهم داد... آنقدر اینجا شکنجه می‌شوید و بی آب و غذا نگه داشته می‌شوید تا اندازه موش شوید و از میان میله‌های سلول‌های بازداشتگاه رد شوید و تازه این موقع است که اگر زنده ماندید به دادگاه و زندان دیگر منتقل می‌شوید.

قاسم رضایی، جانشین فرمانده نیروی انتظامی در برنامه دستگیری افرادی که آنها را اراذل و اوباش می‌نامند به ماموران پلیس دستور داده در صحنه درگیری، دست و پای کسانی که قمه دارند را بشکنند.

او در ویدیویی که خبرگزاری ایرنا منتشر کرد خطاب به ماموران می‌گوید: باید کاری کنید که قمه را بیاندازد. یعنی دست نداشته باشند. اگر این افراد را در صحنه درگیری بازداشت کردید و سالم بودند باید پاسخ دهید که چرا سالم‌اند. باید دستشان شکسته و نیم‌تنه آن‌ها افتاده باشد. اگر قداره کشیدند باید قلم پایشان را بشکنید.

منابع


  1. نیروی انتظامی - مکالمات بیسیم رادان در یوتیوب
  2. نیروی انتظامی - سایت رادیو فردا
  3. نیروی انتظامی - سایت عصر نو
  4. نیروی انتظامی - فیس بوک بی بی سی فارسی