کاربر:Safa/3صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۰۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''طلسم اختناق'''، مرکب از دو کلمه طلسم و اختناق است. طلسم به معنی جادو، افسون یا قفل کردن بکار می‌رود. طلسم کردن، جادو کردن و افسون کردن، از همین ریشه است. کلمه دوم یعنی اختناق، به معنی خفگی در اثر مسدود شدن راه نفس تحت تاثیر عامل بیرونی است.
<noinclude>
'''بازداشتگاه کهریزک،''' یا زندان کهریزک در شهر سنگ از توابع شهرری در استان تهران است که در دوران ریاست [[محمدباقر قالیباف|قالیباف]] برای نیروی انتظامی تأسیس و طی سالیان در عملیات‌های مختلفی مانند، تخریب محله خاک سفید مورد استفاده قرار گرفت. این بازداشتگاه تا اواسط سال ۱۳۸۸ ناشناخته بود، اما در جریان [[تظاهرات ۱۳۸۸|قیام سال ۱۳۸۸]] شهرت جهانی پیدا کرد.


در دنیای سیاست معنی آن، ایجاد رعب و وحشت در جامعه از طرف حکومت برای جلوگیری از آزادی مردم و انسداد فضای جامعه از نظر آزادی‌های فردی و اجتماعی در یک نظام دیکتاتوری و سرکوب‌گر است.<ref>فرهنگ عمید واژه اختناق</ref>وقتی در کشوری از طلسم اختناق سخن می‌گوییم، یعنی در آن سرزمین با سرکوبی تمام عیار مواجه هستیم.
'''بازداشتگاه کهریزک از یادداشت‌های بهروز صبری سلماسی یکی از شکنجه‌گران زندان کهریزک'''


یک نمونه‌ی آن در ایران در دوران [[محمدرضا پهلوی|سلطنت محمدرضا پهلوی]] بود. حکومت او یک دیکتاتوری فردی و وابسته‌گرا به شمار می‌رفت. محمدرضا پهلوی هیچ صدای مخالفی را برنمی‌تابید. از جمله پس از سرکوب قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ به‌دست نظامیان شاه اختناقی کامل در ایران حکم‌فرما شد. البته با قیام مردم شاه دو بار ناچار شد از کشور بگریزد.  بار اول در جریان کودتای ناموفق ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ و بار دوم در انقلاب سال ۱۳۵۷ که سفری بی‌بازگشت بود.<ref>[https://www.tasnimnews.com/fa/news/1393/10/26/622131/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%B4%D9%88% خبرگزارس تسنیم مقاله نگاهی مقایسه‌ای به ۲ بار فرار شاه از کشور]</ref>
زندانیان در بدو ورود به کهریزک، برهنه فقط با یک زیرشلواری مجبور بودند روی سنگ و خار و خاشاک و آسفالت سینه خیز بروند و هم‌زمان مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند یا تا حد ضعف «بشین پاشو» و «کلاغ پر» می‌رفتند. تعدادی از بازداشت شدگان به دلیل شدت جراحات وارده و شرایط نامناسب نگهداری‌شان در بازداشتگاه، کشته شدند و نیروهای امنیتی با تهدید خانواده‌های آنان از اعلام اسامی و دادخواهی این خانواده‌ها جلوگیری نمودند. بازداشت شدگان که از زمان بازداشت تا روز تولد فاطمه زهرا حق استفاده از حمام را نداشتند، در این مدت به بیماری‌هایی نظیر شپش مبتلا شدند. سوله کهریزک در این زمان فاقد آب، تهویه، وسایل گرم کننده و خنک کننده، هرگونه کف پوش، موکت و تخت خواب، نور کافی، سرویس بهداشتی قابل استفاده و حمام بوده‌ است. کمپ کهریزک تا سه ماه آب لوله کشی نداشت و زندانیان تا سه ماه حق نداشتند برای دستشویی از آب استفاده کنند. آب فقط به شرط کتک و کابل خوردن به آن‌ها داده می‌شد. تا یک ماه اول آب را از گالن‌های گازوئیل می‌خوردند که موجب تهوع و استفراغ می‌شد. در دو ماه اول، هر زندانی می‌توانست فقط در ساعت‌های ۱۰ صبح و ۱۰ شب، ۳ دقیقه از دستشویی استفاده کند و به شرط کتک خوردن و سینه خیز رفتن و عوعو کردن مانند سگ، از آب استفاده کند. البته در ۲۰ روز اول در را باز نمی‌کردند و بازداشتی‌ها مجبور بودند همان‌جا که زندگی می‌کنند جلوی هم ادرار و مدفوع کنند، بعد از ۲۰ روز که در را باز کردند کف سوله را با آب فشار قوی شستند.


نمونه‌ی دیگر از حاکم شدن اختناق بر ایران در دوران جمهوری اسلامی است.  فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران با انسداد سیاسی پس از [[تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰|۳۰ خرداد]] ۱۳۶۰ که تمام شئون زندگی مردم را در بر می‌گرفت، اختناق را به‌طور کامل بر ایران حاکم کرد و تمامی آزادی‌های به وجود آمده پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] را از میان برد. به طوری که کسی را یارای مخالفت با دیکتاتوری [[ولایت فقیه]] نبود. [[روح‌الله خمینی]] صراحتاٌ‌ اظهار تأسف می‌کرد که چرا در همان فردای انقلاب چوبه‌های دار را بر پا نکرده و قلم‌ها را نشکسته است.<ref>[https://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh-imam-khomeini/vol/9/page/282 صحیفه خمینی جلد ۹ صفحه ۲۸۲]</ref>
در یادداشت‌های روزانه بسیجی بهروز صبری سلماسی که از شکنجه گران با سابقه بازداشتگاه کهریزک می‌باشد و توسط یکی از سربازان خدمت کهریزک از وی ربوده شد، آمده است:<blockquote>«غذا دو وعده در ساعت ۱۶:۳۰ و ۲۱:۳۰ میان زندانیان پرتاب می‌شد که شامل یک چهارم نان لواش و یک سیب زمینی بسیار کوچک (تقریبا ۵۰ گرمی برای هر نفر) بود. گاهی افرادی که ضعیف‌تر بودند و تاکنون این مکان‌ها را ندیده بودند را وادار می‌کردند برای دریافت غذا چهار دست و پا مثل سگ پارس کنند و سیب زمینی را با دندان از روی زمین بردارند. در اثر سوء تغدیه به زودی زندانیان چنان وضعی پیدا کردند که با هر ضرب و شتم کوچکی بی‌هوش می‌شدند و بیشترشان یک سوم تا نصف وزن خود را از دست دادند. زندانیان کهریزک که اکنون به زندان‌های دیگر منتقل شده‌اند هنوز به شرایط عادی برنگشته‌اند و به انواع بیماری‌های گوارشی مبتلا هستند. در کهریزک کمتر از نیم متر جا برای هر کسی بود و زندانیان گاهی مجبور بودند نوبتی بخوابند.»</blockquote><blockquote>بهروز صبری سلماسی از عاملین اصلی آزار و اذیت جنسی بازداشت شدگان زندان کهریزک، متولد تهران در سال ۱۳۵۶ می باشد که در جریانات ضرب و شتم دانشجویان در [[حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸-۲۳ تیر ۱۳۷۸)|حادثه کوی دانشگاه در سال ۱۳۸۸]] نقش محوری داشته است. نامبرده در بسیاری از فعالیت های تروریستی [[نیروی قدس سپاه پاسداران|سپاه قدس]] نیز نقش داشته است. دفترچه یادداشت‌های روزانه وی که حاوی بسیاری از جنایات وی بوده، توسط یکی از سربازان وظیفه ربوده شده که به دست [[مهدی کروبی]] افتاد و زمینه رسوایی جمهوری اسلامی را فراهم آورد. نام وی پس از ناآرامی‌های ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ توسط برخی از رسانه ها فاش شد.</blockquote><blockquote>ضرب و شتم زندانیان با باتوم، کابل، سیم‌های برق بافته شده و شوک الکتریکی انجام می‌شد. دست و پای آن‌ها را به صورت کمانی و قپانی می‌بستند و کتک می‌زدند. گاهی هم با دست و پای بسته آنها را تاب داده و پرت می‌کردند. گاهی هم دست‌ها و پاهای زندانیان را به همدیگر می‌بستند. گاهی کف پای زندانیان را می‌زدند و سپس مجبورشان می‌کردند روی پاهای ملتهب خود راه بروند. گاهی برای تحقیر و وحشت، عورت آن‌ها را جلوی دیگر زندانیان نشان داده و با باتوم و شیشه به آنها تجاوز می‌کردند و در صورتی که زندانی می‌پذیرفت تا فحش‌های بسیار رکیکی به خود دهد، شکنجه متوقف می‌شد.</blockquote><blockquote>گاهی زندانیان به تخت سربازان بسته می‌شدند و دیگران باید روی آن‌ها ادرار می‌کردند. بسیاری از زندانیان دچار مشکلات روحی روانی شدند و ۱۳ نفر تا ۳۰ مهر ۱۳۸۸ کشته شدند. کسانی که دست و پای‌شان می‌شکست به بیمارستان برده نمی‌شدند، زیرا از بیمارستان سجاد فقط برای موارد منجر به مرگ استفاده می‌شد و شکستگی دست و پا مورد اورژانسی محسوب نمی‌شد. بسیاری از این شکستگی‌ها به طور کج جوش خورده‌است. از سه قلاده سوسمار نیز برای آزار بازداشتی‌ها استفاده می‌شد.</blockquote>اسامی شماری از شکنجه گرانی که تا کنون تعدادی از جوانان ایرانی را زیر شکنجه در زندان کهریزک به قتل رسانده‌اند به شرح زیر است:


== تعریف طلسم اختناق ==
احمدرضا رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی، عامریان (عامری) معاون رادان، کشمیری (از دستیاران رادان)، حقی فرمانده گارد، کومیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک، سروان پاسدار زندی معاون اردوگاه کهریزک، پاسدار سید موسوی قاتل محسن روح الامینی، افسر پاسدار سید حسینی افسر نگهبان زندان کهریزک، حسین فدایی، سرتیپ مسعود صدر الاسلام فرمانده سابق اطلاعات ناجا، بهروز صبری سلماسی از شکنجه‌گران کهریزک، حسین عمویی از شکنجه‌گران کهریزکو هشت نفر از افراد گارد که با نقاب زندانیان را مورد شکنجه قرار می‌دادند.
عبارت و ترم طلسم اختناق ابتدا توسط سازمان مجاهدین خلق ایران برای توصیف شرایط سیاسی ایران پس از حاکمیت ولایت مطلقه فقیه توسط [[روح‌الله خمینی]] وارد فرهنگ سیاسی ایران شد.


یک مثال برای فهم عبارت طلسم اختناق مثال شکار گنجشک توسط مار است. هنگامی که مار قصد شکار یک گنجشک را دارد به چشم‌های او خیره می‌شود. این کار باعث می‌شود که گنجشک طلسم شود و فراموش کند که قدرت پرواز دارد. در نتیجه گنجشک در جای خود ثابت می‌ماند و مرعوب نگاه مار می‌شود. در نتیجه مار می‌تواند آنرا شکار کند. راه حل گریز از طلسم مار این است که گنجشک نگاهش را برگرداند تا به یاد آورد که توان پرواز دارد. حکومت‌های دیکتاتوری نیز با ایجاد رعب و وحشت دست به ایجاد طلسم می‌زنند. نیروی انقلابی با عملیات انقلابی خود قصد دارد به جامعه یادآوری کند که می‌تواند نگاه خود را برگردانده و از طلسم بگریزد.<ref>[http://www.iranntv.com/pakeshadi/2019/07/27/%D8%B7%D9%84%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%82/ طلسم اختناق]</ref>
[[مهدی کروبی]] یکی از نامزدهای انتخاباتی در سال ۱۳۸۸ در نامه‌ای به هاشمی رفسنجانی صریحاً به تجاوز به دختران و پسران بازداشت شده اشاره کرده‌است. مجید انصاری، معاون سابق رئیس‌جمهوری ایران و عضو مجمع روحانیون مبارز، در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، درباره‌ی درخواست [[مهدی کروبی]] از هاشمی رفسنجانی، برای بررسی موضوع «تجاوز به زندانیان» گفته‌است:<blockquote>«با کمال تاسف این‌ها صحت دارد و آدم باید به قول امیرالمؤمنین آرزوی مرگ کند که در جمهوری اسلامی کار به اینجا برسد که چنین فجایعی رخ دهد… نه یک مورد بلکه متعدد بوده‌است».</blockquote><blockquote>برخی از اظهارات رادان در زندان کهریزک خطاب به زندانیان:</blockquote><blockquote>ما از بالاترین مقامات کشوری و امنیتی و قضایی دستور داریم که اینگونه عمل کنیم و مامورین تنها دستورات را اجرا می‌کنند و در سیر بازجویی‌های فنی به تمام مامورین پلیس امنیت می‌گویم که برخورد کنید و بزنید و اگر کسی کشته شد من پاسخ خواهم داد... آنقدر اینجا شکنجه می‌شوید و بی آب و غذا نگه داشته می‌شوید تا اندازه موش شوید و از میان میله‌های سلول‌های بازداشتگاه رد شوید و تازه این موقع است که اگر زنده ماندید به دادگاه و زندان دیگر منتقل می‌شوید.</blockquote>قاسم رضایی، جانشین فرمانده نیروی انتظامی در برنامه دستگیری افرادی که آنها را اراذل و اوباش می‌نامند به ماموران پلیس دستور داده در صحنه درگیری، دست و پای کسانی که قمه دارند را بشکنند.


شکستن طلسم اختناق وظیفه‌ی نیروی پیشتاز است، تا  بتواند با آزاد کردن نیروی عظیم اجتماعی و به میدان آوردن آن حاکمیت استبدادی مستقر را ساقط کند.
او در ویدیویی که خبرگزاری ایرنا منتشر کرد خطاب به ماموران می‌گوید: باید کاری کنید که قمه را بیاندازد. یعنی دست نداشته باشند. اگر این افراد را در صحنه درگیری بازداشت کردید و سالم بودند باید پاسخ دهید که چرا سالم‌اند. باید دستشان شکسته و نیم‌تنه آن‌ها افتاده باشد. اگر قداره کشیدند باید قلم پایشان را بشکنید.
 
هر نیروی پیشتازی هر قدر هم که قوی باشد برای تغییر بنیادی نیاز به مشارکت گسترده‌ترین اقشار اجتماعی برای رقم زدن آن دارد. هنر هر انقلابی در فراهم کردن چنین شرایطی است. با تحقق این شرایط می‌توان گفت که دیگر طلسم اختناق شکسته است. معنی آن این است که دیگر حاکمیت استبدادی قادر به کنترل خروش اجتماعی مردم و جوانان عاصی نیست و در تقابل نفرت اجتماعی و نیروهای سرکوبگر، شیرازه سازماندهی نیروهای سرکوبگر از هم پاشیده شده و دچار ریزش و فروپاشی مستمر می‌شود. در استمرار این ریزش‌ها و فروپاشی‌ها نهایتا حکومت استبدادی کنترل خود را با از دست دادن ابزار سرکوبش از دست می‌دهد و سرانجام سرنگون می‌شود.
 
پس شکستن طلسم اختناق، یعنی از میان بردن فضای ترس و وحشت و تأثیرات روانی آن بر جامعه در راستای عمومی کردن مبارزه آزادی‌‌خواهانه مردم به صورتی که حکومت دیگر قادر به سرکوب سیستماتیک با تکیه بر ابزار اجرایی خود نیست. اواخر دوران شاه نمونه‌ی شکستن طلسم اختناق است. با منحل شدن ساواک شیرازه رژیم شاه از هم فروپاشید.
 
== چگونگی اِعمال اختناق توسط دیکتاتورها ==
 
=== سرکوب پلیسی- نظامی ===
در دیکتاتوری‌های کلاسیک سرکوب معمولا پلیسی - نظامی است. یعنی دیکتاتور با تاسیس سازمانهای امنیتی و پلیسی، سیستم سرکوب خود را به پیش می‌برد. معنی فضای پلیسی-نظامی این است که حکومت بیشتر با سیستم‌های پلیسی و مخفی و امنیتی سرکوب را برقرار می‌کند و برای سرکوب به نیروهای نظامی آشکار تکیه نمی‌کند. حکومت شاه با سیستم‌های چون ساواک نمونه‌ای از سرکوب پلیسی- نظامی است.
 
در سال ۱۳۳۳ شاه با تاسیس [[ساواک]] و گسترش آن با کمک کشورهای غربی پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به مدت ۲۵ سال با ایجاد فضای اختناق و سرکوب مردم و نیروهای ترقی‌خواه و با اعمال شکنجه و ترور به حکومت خود ادامه داد. در آن دوران شایع کرده بودند که از هر ۴ ایرانی یک نفر مامور ساواک است.
 
اما همین حاکمیت به‌دلیل وابستگی وقتی کارتر با سیاست حقوق بشر وارد میدان شد و از شاه خواست که شکنجه و اعدام را کنار بگذارد، دوام نیاورد و طلسم اختناق آریامهری شکست. توده های مردم دست به اعتراضات سراسری زده و شاه را سرنگون کردند.
 
در فضای پلیسی-نظامی معمولا سازمان‌های انقلابی با انجام عملیات چریک شهری حاکمیت پلیسی را به چالش کشیده و فضای رعب و وحشت را می‌شکنند و به این ترتیب سلطه‌ی حاکمیت را سست کرده و زمینه را برای قیام عمومی فراهم می‌نمایند. کاری که سازمان مجاهدین و چریک‌های فدایی نیز در زمان شاه دست به آن زدند.
 
==== شکستن طلسم اختناق در زمان شاه ====
[[قیام سیاهکل|قیام سیاهکل]] تنها شکستن سکوت و غرش مسلسل‌ها در فضای رعب و خفقان نبود. بلکه ماهیت سازمان‌یافته این حرکت مسیر پیش رو را شاخص‌گذاری می‌کرد. مبارزان سیاهکل با تحلیل مشخص از شرایط مشخص، شکستن طلسم اختناق را در دستور کار قرار داده بودند. [[قیام سیاهکل|جنبش سیاهکل]] توانست پتانسیل سازمان‌یافته‌ی خود را گسترش دهد و جامعه را از چنگ تاثیرات روانی اختناق آزاد کند. با گسترش حرکت‌های مسلحانه در زمان شاه توسط [[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران]] و [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، افسانه‌ی ژاندارم منطقه‌ای شاه شکست خورد.  به این ترتیب راه برای بروز و ظهور گسترده عنصر اجتماعی باز شد. امری که پس از سرنگونی شاه با  خیانت حاکمیت استبداد مذهبی به رهبری [[روح‌الله خمینی]] به غارت رفت.
 
=== اختناق در حاکمیت ولایت فقیه ===
سه عنصر اساسی، سرکوب و اختناق، نظام ولایت فقیه را از سایر نظام‌های دیکتاتوری در جهان متمایز می‌کند.
# تکیه برعنصر مذهب به عنوان دینامیزم درونی نیروهای سرکوبگر که وظیفه‌ی ایدئولوژیک خود می دانند که نیروهای مخالف ولایت رو سرکوب و قلع و قمع کنند.همان‌گونه که ولی فقیه خودش را نماینده‌ی به اصطلاح امام زمان می داند و با تحریک توده‌های نا آگاه و نیروهای سرکوبگر خود، پایه‌های اختناق را هر روز گسترده‌تر می کند.
# سرکوب نظامی-پلیسی (بجای پلیسی-نظامی) : این سخن به این معناست که در نظام ولایت فقیه در سرکوب اولویت بر عنصر نظامی در قالب [[سپاه پاسداران]] است. بر خلاف زمان شاه که تکیه بر عنصر ساواک و سازمان‌های امنیتی بود. استفاده فریبکارانه‌ی خمینی از [[جنگ ایران و عراق]] به عنوان سرپوشی در جهت مشروع کردن اختناق تمام عیار و ایجاد مرحله به مرحله سازمان‌های سرکوب در همین راستا بود. خمینی یک مجموعه‌ی گسترده نظامی تحت عنوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و زیر مجموعه‌های سرکوبگر آن ایجاد کرد و آن‌ها را تحت کنترل خود به مثابه ابزار اعمال حاکمیت در آورد. سپس با توجیهات مذهبی و سیاسی به این سرکوب عریان در تمام عرصه‌های زندگی اجتماعی مشروعیت داد.
# در جمهوری اسلامی ارگان‌های متعددی برای سرکوب با بودجه‌ی هنگفت وجود دارد که بالغ بر ۸۰ ارگان است. برخی از این ارگان‌ها چون [[سپاه پاسداران]] رسمی و برخی چون [[انصار حزب‌الله]] غیررسمی هستند.
طلسم اختناق در نظام ولایت فقیه به این معناست که این نظام هر گونه منفذی را به روی مردم و روشنفکران و نیروهای ترقی‌خواه ایران و طرح مطالبات مشروع آن‌ها در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی بسته است. امکان تجمع و سازماندهی که ساده‌ترین و مشروع‌ترین ابزار بیان عمومی در مورد سیاست‌های یک حاکمیت است به‌طور مطلق وجود ندارد. برای تضمین این اختناق سیستم حاکم دستگاه عریض و طویلی برای سرکوب هر حرکت اعتراضی به وجود آورده است و آن را تحت شعار «النصر بالرعب» تئوریزه کرده است. به گونه‌ای که جامعه را بطور مستمر تحت یک ترس و وحشت دائمی نگه می‌دارد، تا آن‌را مسلوب الاراده کرده و تحت اختیار خود و امیالش بگیرد. سرکوب رژیم ایران به سرکوب سیاسی محدود نشده و با دخالت در خصوصی‌ترین امور زندگی مردم سعی در ایجاد این رعب و هراس و گسترش آن در جامعه دارد.
 
=== شکستن طلسم اختناق در جمهوری اسلامی ===
حاکمیت ولایت فقیه یک حاکمیت فاشیستی و مذهبی است که با نظام‌های توتالیتار متفاوت است. یعنی فراتر از هر دیکتاتوری جنایات خود را تبلیغ هم می‌کند و به آن مشروعیت مذهبی می‌دهد. این حکومت هر اعتراضی را با انگ‌های مذهبی از دور خارج می‌کند. معترضین دهه شصت را با منافق می‌نامید و معترضین قیام‌های اخیر را تحت عنوان فتنه و فتنه‌گر سرکوب می‌نماید. سرکوب در جمهوری اسلامی چنان‌چه گفته شد یک سرکوب پلیسی-نظامی نیست بلکه یک سرکوب سازمان‌یافته‌ی نظامی- پلیسی به شمار می‌رود و در آن عنصر نظامی برجسته‌ تر است. در چنین حالتی دیگر عملیات [[چریک شهری]] پاسخگوی شدت سرکوب نیست و شکستن طلسم اختناق تنها از طریق یک ارتش آزادی‌بخش امکان پذیر است.
 
سازمان مجاهدین در سال ۱۳۶۶ به همین منظور ارتش آزادی‌بخش را تأسیس کرد و در گسترش خود با تاسیس [[کانون‌های شورشی]] و حضور جوانان در سازمان رزم مشخص در شهرها و نقاط مختلف ایران با تجزیه ماشین سرکوب سپاه پاسداران به مقابله می‌پردازد. این استراتژی نیز در نهایت بر حضور ارتش آزادی‌بخش در رویارویی نهایی تکیه دارد. نتیجه اینکه طلسم اختناق در جمهوری اسلامی نیز با استفاده از استراتژی صحیح، شکستنی است.


== منابع ==
== منابع ==
<references />
<references />
# نیروی انتظامی - مکالمات بیسیم رادان در یوتیوب
# [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی#cite%20ref-13|↑]] نیروی انتظامی - سایت رادیو فردا
# [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی#cite%20ref-14|↑]] نیروی انتظامی - سایت عصر نو
# [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی#cite%20ref-15|↑]] نیروی انتظامی - فیس بوک بی بی سی فارسی

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۸

بازداشتگاه کهریزک، یا زندان کهریزک در شهر سنگ از توابع شهرری در استان تهران است که در دوران ریاست قالیباف برای نیروی انتظامی تأسیس و طی سالیان در عملیات‌های مختلفی مانند، تخریب محله خاک سفید مورد استفاده قرار گرفت. این بازداشتگاه تا اواسط سال ۱۳۸۸ ناشناخته بود، اما در جریان قیام سال ۱۳۸۸ شهرت جهانی پیدا کرد.

بازداشتگاه کهریزک از یادداشت‌های بهروز صبری سلماسی یکی از شکنجه‌گران زندان کهریزک

زندانیان در بدو ورود به کهریزک، برهنه فقط با یک زیرشلواری مجبور بودند روی سنگ و خار و خاشاک و آسفالت سینه خیز بروند و هم‌زمان مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند یا تا حد ضعف «بشین پاشو» و «کلاغ پر» می‌رفتند. تعدادی از بازداشت شدگان به دلیل شدت جراحات وارده و شرایط نامناسب نگهداری‌شان در بازداشتگاه، کشته شدند و نیروهای امنیتی با تهدید خانواده‌های آنان از اعلام اسامی و دادخواهی این خانواده‌ها جلوگیری نمودند. بازداشت شدگان که از زمان بازداشت تا روز تولد فاطمه زهرا حق استفاده از حمام را نداشتند، در این مدت به بیماری‌هایی نظیر شپش مبتلا شدند. سوله کهریزک در این زمان فاقد آب، تهویه، وسایل گرم کننده و خنک کننده، هرگونه کف پوش، موکت و تخت خواب، نور کافی، سرویس بهداشتی قابل استفاده و حمام بوده‌ است. کمپ کهریزک تا سه ماه آب لوله کشی نداشت و زندانیان تا سه ماه حق نداشتند برای دستشویی از آب استفاده کنند. آب فقط به شرط کتک و کابل خوردن به آن‌ها داده می‌شد. تا یک ماه اول آب را از گالن‌های گازوئیل می‌خوردند که موجب تهوع و استفراغ می‌شد. در دو ماه اول، هر زندانی می‌توانست فقط در ساعت‌های ۱۰ صبح و ۱۰ شب، ۳ دقیقه از دستشویی استفاده کند و به شرط کتک خوردن و سینه خیز رفتن و عوعو کردن مانند سگ، از آب استفاده کند. البته در ۲۰ روز اول در را باز نمی‌کردند و بازداشتی‌ها مجبور بودند همان‌جا که زندگی می‌کنند جلوی هم ادرار و مدفوع کنند، بعد از ۲۰ روز که در را باز کردند کف سوله را با آب فشار قوی شستند.

در یادداشت‌های روزانه بسیجی بهروز صبری سلماسی که از شکنجه گران با سابقه بازداشتگاه کهریزک می‌باشد و توسط یکی از سربازان خدمت کهریزک از وی ربوده شد، آمده است:

«غذا دو وعده در ساعت ۱۶:۳۰ و ۲۱:۳۰ میان زندانیان پرتاب می‌شد که شامل یک چهارم نان لواش و یک سیب زمینی بسیار کوچک (تقریبا ۵۰ گرمی برای هر نفر) بود. گاهی افرادی که ضعیف‌تر بودند و تاکنون این مکان‌ها را ندیده بودند را وادار می‌کردند برای دریافت غذا چهار دست و پا مثل سگ پارس کنند و سیب زمینی را با دندان از روی زمین بردارند. در اثر سوء تغدیه به زودی زندانیان چنان وضعی پیدا کردند که با هر ضرب و شتم کوچکی بی‌هوش می‌شدند و بیشترشان یک سوم تا نصف وزن خود را از دست دادند. زندانیان کهریزک که اکنون به زندان‌های دیگر منتقل شده‌اند هنوز به شرایط عادی برنگشته‌اند و به انواع بیماری‌های گوارشی مبتلا هستند. در کهریزک کمتر از نیم متر جا برای هر کسی بود و زندانیان گاهی مجبور بودند نوبتی بخوابند.»

بهروز صبری سلماسی از عاملین اصلی آزار و اذیت جنسی بازداشت شدگان زندان کهریزک، متولد تهران در سال ۱۳۵۶ می باشد که در جریانات ضرب و شتم دانشجویان در حادثه کوی دانشگاه در سال ۱۳۸۸ نقش محوری داشته است. نامبرده در بسیاری از فعالیت های تروریستی سپاه قدس نیز نقش داشته است. دفترچه یادداشت‌های روزانه وی که حاوی بسیاری از جنایات وی بوده، توسط یکی از سربازان وظیفه ربوده شده که به دست مهدی کروبی افتاد و زمینه رسوایی جمهوری اسلامی را فراهم آورد. نام وی پس از ناآرامی‌های ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ توسط برخی از رسانه ها فاش شد.

ضرب و شتم زندانیان با باتوم، کابل، سیم‌های برق بافته شده و شوک الکتریکی انجام می‌شد. دست و پای آن‌ها را به صورت کمانی و قپانی می‌بستند و کتک می‌زدند. گاهی هم با دست و پای بسته آنها را تاب داده و پرت می‌کردند. گاهی هم دست‌ها و پاهای زندانیان را به همدیگر می‌بستند. گاهی کف پای زندانیان را می‌زدند و سپس مجبورشان می‌کردند روی پاهای ملتهب خود راه بروند. گاهی برای تحقیر و وحشت، عورت آن‌ها را جلوی دیگر زندانیان نشان داده و با باتوم و شیشه به آنها تجاوز می‌کردند و در صورتی که زندانی می‌پذیرفت تا فحش‌های بسیار رکیکی به خود دهد، شکنجه متوقف می‌شد.

گاهی زندانیان به تخت سربازان بسته می‌شدند و دیگران باید روی آن‌ها ادرار می‌کردند. بسیاری از زندانیان دچار مشکلات روحی روانی شدند و ۱۳ نفر تا ۳۰ مهر ۱۳۸۸ کشته شدند. کسانی که دست و پای‌شان می‌شکست به بیمارستان برده نمی‌شدند، زیرا از بیمارستان سجاد فقط برای موارد منجر به مرگ استفاده می‌شد و شکستگی دست و پا مورد اورژانسی محسوب نمی‌شد. بسیاری از این شکستگی‌ها به طور کج جوش خورده‌است. از سه قلاده سوسمار نیز برای آزار بازداشتی‌ها استفاده می‌شد.

اسامی شماری از شکنجه گرانی که تا کنون تعدادی از جوانان ایرانی را زیر شکنجه در زندان کهریزک به قتل رسانده‌اند به شرح زیر است:

احمدرضا رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی، عامریان (عامری) معاون رادان، کشمیری (از دستیاران رادان)، حقی فرمانده گارد، کومیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک، سروان پاسدار زندی معاون اردوگاه کهریزک، پاسدار سید موسوی قاتل محسن روح الامینی، افسر پاسدار سید حسینی افسر نگهبان زندان کهریزک، حسین فدایی، سرتیپ مسعود صدر الاسلام فرمانده سابق اطلاعات ناجا، بهروز صبری سلماسی از شکنجه‌گران کهریزک، حسین عمویی از شکنجه‌گران کهریزکو هشت نفر از افراد گارد که با نقاب زندانیان را مورد شکنجه قرار می‌دادند.

مهدی کروبی یکی از نامزدهای انتخاباتی در سال ۱۳۸۸ در نامه‌ای به هاشمی رفسنجانی صریحاً به تجاوز به دختران و پسران بازداشت شده اشاره کرده‌است. مجید انصاری، معاون سابق رئیس‌جمهوری ایران و عضو مجمع روحانیون مبارز، در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، درباره‌ی درخواست مهدی کروبی از هاشمی رفسنجانی، برای بررسی موضوع «تجاوز به زندانیان» گفته‌است:

«با کمال تاسف این‌ها صحت دارد و آدم باید به قول امیرالمؤمنین آرزوی مرگ کند که در جمهوری اسلامی کار به اینجا برسد که چنین فجایعی رخ دهد… نه یک مورد بلکه متعدد بوده‌است».

برخی از اظهارات رادان در زندان کهریزک خطاب به زندانیان:

ما از بالاترین مقامات کشوری و امنیتی و قضایی دستور داریم که اینگونه عمل کنیم و مامورین تنها دستورات را اجرا می‌کنند و در سیر بازجویی‌های فنی به تمام مامورین پلیس امنیت می‌گویم که برخورد کنید و بزنید و اگر کسی کشته شد من پاسخ خواهم داد... آنقدر اینجا شکنجه می‌شوید و بی آب و غذا نگه داشته می‌شوید تا اندازه موش شوید و از میان میله‌های سلول‌های بازداشتگاه رد شوید و تازه این موقع است که اگر زنده ماندید به دادگاه و زندان دیگر منتقل می‌شوید.

قاسم رضایی، جانشین فرمانده نیروی انتظامی در برنامه دستگیری افرادی که آنها را اراذل و اوباش می‌نامند به ماموران پلیس دستور داده در صحنه درگیری، دست و پای کسانی که قمه دارند را بشکنند.

او در ویدیویی که خبرگزاری ایرنا منتشر کرد خطاب به ماموران می‌گوید: باید کاری کنید که قمه را بیاندازد. یعنی دست نداشته باشند. اگر این افراد را در صحنه درگیری بازداشت کردید و سالم بودند باید پاسخ دهید که چرا سالم‌اند. باید دستشان شکسته و نیم‌تنه آن‌ها افتاده باشد. اگر قداره کشیدند باید قلم پایشان را بشکنید.

منابع


  1. نیروی انتظامی - مکالمات بیسیم رادان در یوتیوب
  2. نیروی انتظامی - سایت رادیو فردا
  3. نیروی انتظامی - سایت عصر نو
  4. نیروی انتظامی - فیس بوک بی بی سی فارسی