کاربر:Sayfe: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''جمهوری''' نوعی از حکومت است که ریاست کشور با رای مردم انتخاب می‌شود  و دوران تصدی او هم محدود است. [[جمهوری گیلان|جمهور]] به معنای توده‌ی مردم است.جمهوری در فرهنگ سیاسی معنای خاص خودش را دارد. جمهوری یک نوع حکومت است. حکومتی که در آن مسئولین حکومتی بطور موروثی انتخاب نشوند، وابسته به [[سلطنت پهلوی|سلطنت]] نباشند و ریاست کشور با رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم برگزیده شود، علاوه بر این دوران تصدیش بر قدرت هم محدود باشد.
'''جمهوری''' نوعی از حکومت است که در آن ریاست کشور با رای مردم انتخاب می‌شود  و دوران تصدی او هم محدود است. [[جمهوری گیلان|جمهور]] به معنای توده‌ی مردم است. جمهوری در فرهنگ سیاسی حکومتی است که در آن مسئولین حکومتی بطور موروثی انتخاب نشوند، وابسته به [[سلطنت پهلوی|سلطنت]] نباشند و ریاست کشور با رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم برگزیده شود، به‌علاوه دوران تصدیش بر قدرت هم محدود باشد.


جمهوری روی چهار پایه اساسی دوام و قوام دارد:اول- نظام جمهوری متکی به مردم است. دوم-   انتخاب رئیس جمهور از طریق انتخابات مستقیم یا غیر مستقیم انجام می‌شود. سوم- تفکیک قوا و نظارت قوا بر یکدیگر.چهارم- دولت نمی‌تواند آزادی‌ها را محدود کند.
جمهوری بر چهار رکن اساسی بنا شده است:  
 
اول- نظام جمهوری متکی به مردم است.  
 
دوم- انتخاب رئیس جمهور از طریق انتخابات مستقیم یا غیر مستقیم انجام می‌شود.  
 
سوم- تفکیک قوای سه‌گانه و نظارت آنها بر یکدیگر.
 
چهارم- دولت نمی‌تواند آزادی‌ها را محدود کند.


نظام‌های جمهوری به سه دسته تقسیم شده‌اند:
نظام‌های جمهوری به سه دسته تقسیم شده‌اند:
خط ۷: خط ۱۵:
جمهوری‌های دموکراتیک غربی- دولت‌های دیکتاتوری که صرفا نام جمهوری را با خود یدک می‌کشند - جمهوری‌های دموکراتیک توده‌ای.
جمهوری‌های دموکراتیک غربی- دولت‌های دیکتاتوری که صرفا نام جمهوری را با خود یدک می‌کشند - جمهوری‌های دموکراتیک توده‌ای.


جمهوری اسلامی حاکم بر ایران بر پایه ولایت فقیه اداره می‌شود و همه اختیارات اصلی و اساسی در دست ولی فقیه است. به‌عبارتی در نظام جمهوری اسلامی ایران "حکمروای" اصلی ولی فقیه است و مردم حق حاکمیت ندارند.
جمهوری اسلامی حاکم بر ایران شامل دسته‌ی دوم می‌شود که بر پایه ولایت فقیه اداره می‌شود و همه اختیارات اصلی و اساسی در دست ولی فقیه است. به‌عبارتی در نظام جمهوری اسلامی ایران "حکمروای" اصلی ولی فقیه است و مردم حق حاکمیت ندارند.


'''دموکراسی''' یعنی حکومت مردمسالاری یا حکومت مردم بر مردم . حکومتی که بر آراء عمومی استوار است.
'''دموکراسی''' یعنی حکومت مردمسالاری یا حکومت مردم بر مردم . حکومتی که بر آراء عمومی استوار است.


ابزار به‌وجود آمدن دموکراسی رأی مردم است. اصلی‌ترینِ آنها عبارتند از: ۱-دموکراسی مشارکتی ۲- دموکراسی نمایندگیِ چند حزبی
رای مردم ابزار به‌وجود آمدن دموکراسی است که  اصلی‌ترینِ آنها عبارتند از: ۱-دموکراسی مشارکتی ۲- دموکراسی نمایندگیِ چند حزبی


== جمهوری ==
== جمهوری ==

نسخهٔ ‏۱۳ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۱۳

جمهوری نوعی از حکومت است که در آن ریاست کشور با رای مردم انتخاب می‌شود و دوران تصدی او هم محدود است. جمهور به معنای توده‌ی مردم است. جمهوری در فرهنگ سیاسی حکومتی است که در آن مسئولین حکومتی بطور موروثی انتخاب نشوند، وابسته به سلطنت نباشند و ریاست کشور با رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم برگزیده شود، به‌علاوه دوران تصدیش بر قدرت هم محدود باشد.

جمهوری بر چهار رکن اساسی بنا شده است:

اول- نظام جمهوری متکی به مردم است.

دوم- انتخاب رئیس جمهور از طریق انتخابات مستقیم یا غیر مستقیم انجام می‌شود.

سوم- تفکیک قوای سه‌گانه و نظارت آنها بر یکدیگر.

چهارم- دولت نمی‌تواند آزادی‌ها را محدود کند.

نظام‌های جمهوری به سه دسته تقسیم شده‌اند:

جمهوری‌های دموکراتیک غربی- دولت‌های دیکتاتوری که صرفا نام جمهوری را با خود یدک می‌کشند - جمهوری‌های دموکراتیک توده‌ای.

جمهوری اسلامی حاکم بر ایران شامل دسته‌ی دوم می‌شود که بر پایه ولایت فقیه اداره می‌شود و همه اختیارات اصلی و اساسی در دست ولی فقیه است. به‌عبارتی در نظام جمهوری اسلامی ایران "حکمروای" اصلی ولی فقیه است و مردم حق حاکمیت ندارند.

دموکراسی یعنی حکومت مردمسالاری یا حکومت مردم بر مردم . حکومتی که بر آراء عمومی استوار است.

رای مردم ابزار به‌وجود آمدن دموکراسی است که اصلی‌ترینِ آنها عبارتند از: ۱-دموکراسی مشارکتی ۲- دموکراسی نمایندگیِ چند حزبی

جمهوری

جمهوری نوعی از حکومت است که ریاست کشور با رای مردم انتخاب می‌شود و دوران تصدی او هم محدود است. جمهور به معنای توده‌ی مردم است.

مثلاً جمهوری خلق چین یا جمهوری دموکراتیک کنگو.

جمهوری دموکراتیک کنگو
جمهوری دموکراتیک کنگو

این واژه چه معنایی دارد؟ یک جمهوری واقعی به چه شکل است؟

ریپابلیکRepublic انگلیسیِ واژه جمهوری است که ریشه‌ی لاتین دارد و از دو لفظ رِس Res به معنای امر و پابلیکا Publica به معنای همگانی یا عمومی است.

Res + Publica = Republic

اما در فارسی واژه‌‌ی جمهوری به معنی گروه، جماعت یا تعداد زیادی از مردم .

اما در فرهنگ سیاسی واژه‌ی جمهوری معنای خاص خودش را دارد. جمهوری یک نوع حکومت است. حکومتی که در آن مسئولین حکومتی بطور موروثی انتخاب نشوند، وابسته به سلطنت نباشند و ریاست کشور با رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم برگزیده شود، علاوه بر این دوران تصدیش بر قدرت هم محدود باشد. تأکید اصلی مفهوم جمهوری روی این است که حکومت یک منصب دائمی برای شخص اول مملکت نباشد. طبق این تعریف می‌توانید کشورهایی که برای مدت طولانی یک نفر تحت نام رئیس جمهور در آن حکومت می‌کند را از لیست جمهوری‌ها خط بزنید.

پرونده:جمهوری.JPG
مفهوم جمهوری

مطابق با این تعریف، اولین جمهوری ثبت شده در تاریخ کدام است؟.

جمهوری روم باستان

پرونده:جمهوری رم باستان.JPG
جمهوری روم باستان

جمهوری روم باستان را می‌توان اولین حکومت جمهوری در دنیا قلمداد کرد. این جمهوری در ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح تأسیس شد. در جمهوری روم باستان تصمیم‌گیری‌های حکومتی به صورت جمعی در مجلس سنا انجام می‌شد. یعنی سناتورها به‌عنوان فرهیختگان جامعه در مجلس سنای آن روزگار جمع می‌شدند و مسائل حکومتی و اجتماعی را بررسی می‌کردند و به‌طور جمعی تصمیم‌گیری می‌کردند. با این روش اداره‌ی‌ حکومت تمدنی ساخته شد که رشد و شکوفایی چشمگیری داشت. از ویژگی‌های جمهوری روم باستان، ساختار پیثشرفته‌ی اداره‌ی دولت بود. در این حکومت عموم مردم از رفاه نسبی برخوردار بودند و از حقوق مشخص اجتماعی بهره می‌بردند. جمهوری روم باستان چند صد سال عمر کرد اما در آخرین سال‌های پیش از میلاد درگیر جنگ داخلی شد، جنگی خونین که به این جمهوری پایان داد و دیکتاتوری آگوستوس سزار آغاز شد.

در دنیای امروز نظام جمهوری از مشروع‌ترین نظام‌های سیاسی در دنیا محسوب می‌شود و بیشتر دولت‌های موجود در دنیا نوعی نظام جمهوری دارند ولی به این معنا نیست که ساخت و بافت این جمهوری‌ها یکسان باشد.

خوب است بدانیم که حکومت جمهوری بر چهار مبنای اساسی استوار شده‌ است:

۱- نظام جمهوری متکی به مردم است.

۲- انتخاب رئیس جمهور از طریق انتخابات مستقیم یا غیر مستقیم انجام می‌شود.

۳- تفکیک قوا و نظارت قوا بر یکدیگر.

۴- دولت نمی‌تواند آزادی‌ها را محدود کند.

۱. مردم، دولت را تعیین می‌کنند و به‌عبارت دیگر حکومت متکی به مردم است.

۲. رئیس جمهور از طریق انتخابات مستقیم یا غیر مستقیم برگزیده می‌شود. احزاب، جمعیت‌ها و گروه‌های سیاسی، مردم را تشویق می‌کنند که به برنامه‌های آنها رای بدهند نه به اشخاص.

۳. زمامداران نباید خودکامه باشند، به بیان ساده‌تر در نظام جمهوری دیکتاتوری ممنوع است.

تضمین شکل نگرفتن یک دیکتاتوری هم تفکیک قواست که از یک‌طرف تمام قدرت در یک جا متمرکز نشود و از طرف دیگر قوای تفکیک شده، یعنی قوای مقننه، قضائیه و مجریه بر همدیگر نظارت داشته باشند.

۴. قدرت حکومت جمهوری تا آنجاست که نتواند آزادی‌های فردی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهد و محدود کند و به‌عبارتی دولت حق ندارد به حریم آزادی‌ها تجاوز کند.

جمهوری‌خواهی

جمهوری‌خواهی هم مثل مفهوم جمهوری در طول تاریخ مراحل شکل‌گیری مختلفی را از سرگذرانده است؛ از زمان انقلاب آمریکا و فرانسه، نظام جمهوری معنای حکومت قانون بوده و جمهوری‌خواه یعنی کسی که دنبال حاکمیت قانون است. حکومت قانون هم یعنی حکومتی که در آن حقوق مدنی و آزادی‌های فردی تضمین شده باشد. در این مفهوم جمهوری‌خواهی به معنای دشمنی با استبداد سلطنتی و به‌عبارت بهتر جمهوری و جمهوری‌خواهی تضمینی برای آزادی‌های مدنی به‌شمار می‌آمد، اما پس از برقراری دموکراسی در بسیاری از نظام‌های سلطنتی اروپا، جمهوری‌خواهی معنای رادیکال خودش را از دست داد، چون حالا دیگر نظام‌های سلطنتی هم خاستگاه قدرتشان را مردم می‌دانند نه اراده‌ی الهی.

جمهوری‌های دموکراتیک غربی، دسته‌ی اول را تشکیل می‌دهند، مثل: فرانسه یا آمریکا که ریشه‌های تاریخی آنها به انقلاب‌های قرن هجدهم و نوزدهم بر می‌گردد. در این کشورها جمهوری با آزادی احزاب، مطبوعات و اجتماعات همراه است.

دومین دسته دولت‌هایی هستند که رسماً اسم آنها جمهوری است اما در عمل رژیم‌های نظامی و پلیسی در این کشورها حکومت می‌کنند. به بیان ساده‌تر دیکتاتوری هستند.

سومین دسته هم جمهوری‌های دموکراتیک توده‌ای در اروپا و آسیای شرقی هستند. در این کشورها حکومت تک حزبی است و آزادی مطبوعات و اجتماعات در آنها وجود ندارد.

جمهوری در ایران

خمینی اسم حکومت خودش را جمهوری گذاشت ولی نه دموکراتیک. وی در پاسخ خبرنگاری که از وی خواست که جمهوری را توضیح دهد گفت: جمهوری همان جمهوری است که همه جا هست. خمینی سپس اصل ولایت‌فقیه را هم وارد قانون اساسی کرد که بیانگر حاکمیت یک آخوند بر جمهور مردم است. بعدها نزدیکان خمینی گفتند که خمینی اعتقادی به جمهوری نداشت و اگر هم پذیرفته، یک دروغ مصلحتی بوده است. آخوند غرویان گفت‌: خمینی جمهوریت نظام را اضطراری پذیرفت و الا دیدگاه وی حکومت اسلامی بود و نه جهموری اسلامی. مصباح یزدی در پاسخ اینکه چرا خمینی جمهوری را قبول کرده گفت: بخاطر مصلحت بود.

در فروردین سال  ۱۳۵۸ مردم ایران در یک  همه پرسی شرکت کردند و با اکثریت آراء به جمهوری اسلامی رای مثبت دادند، ولی از محتوای این جمهوری هیچ‌گونه اطلاعی نداشتند.

مجلس خبرگان جایگزین مجلس موسسان شد وموظف گردید که  قانون اساسی جمهوری اسلامی را در ایران تدوین نماید. در آبان‌ماه سال ۱۳۵۸ نسخه نهایی آن با ۱۱۷ اصل ارائه شد. قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ بار دیگر مورد بازبینی و تغییر قرار گرفت.

قانون اساسی در رژیم ولایت فقیه  جایگاهی ویژه برای ولی فقیه قائل است

در اصل ۱۱۰ این قانون، اختیارات و وظایف گسترده‌ای بیان شده است. در نظام جمهوری اسلامی ایران "حکمروای" اصلی ولی فقیه است و مردم حق حاکمیت ندارند.

هرچند گفته می‌شود که مجلس ‌خبرگان ناظر بر امور مرتبت با ولی‌فیقه است ولی اختیارات وسیع ولی فقیه و در دست داشتن تمرکز قدرت، در عمل ولی فقیه بی‌نیاز از هرگونه پاسخ‌گویی نموده است……

جمهوری اسلامی نتیجه‌ی انقلابی است که "مشروعه‌خواهان" رهبری آن را به دست داشتند. تقریباً تنظیم همه قوانین در ایران مشروط به این است که با "موازین اسلامی" مطابقت داشته باشند. این مطابقت نیز سرانجام از سوی نهادهای انتصابی مشخص می‌شود.

در نظام جمهوری اسلامی مجلس و رئیس جمهور اختیارات تصمیم‌گیری درباره وضعیت اضطراری در کشور را ندارند. نگاهی به سرنوشت روسای جمهور گذشته در ایران بیانگر این واقعیت است.[۱]

جمهوری دموکراتیک

جمهوری دموکراتیک تاکید مؤکد بر نظامی‌‌است که توسط مردم و رای مردم برای یک دوره مشخص انتخاب می‌شود. این حکومت به آزادی اندیشه و عقیده و بیان و آزادی زنان و مردان و تمامی آزادیهای اجتماعی و حقوق برابر انسان‌ها و حقوق ملیت‌ها معتقد است.

دموکراسی

مفهوم دموکراسی و ریشه آن
مفهوم دموکراسی و ریشه آن

دموکراسی مثل بسیاری از اصطلاحات اصلی علم سیاست، از جمله خود «سیاست» در اصل یک واژه‌ی یونانی است و به یونانی اینطوری نوشته می‌شود. دموکراتیا (تلفظ= . دموکراتیا (تلفظ= dēmokratía)(واژة δημοκρατία' ) که خودش از دو واژه‌ی کوتاه‌ترِ «دموس» δῆμος (dêmos) و کراتوس κράτος (kratos) تشکیل شده‌است. دِمُوس به معنی کلیه‌ی شهروندانی که در پولیس یعنی دولت-شهر زندگی می‌کنند کراتوس، هم به معنی قدرت و هم به معنی قانون. از ترکیب دموس و کراتوس واژه‌ی دموکراسی به معنی حاکمیت مردم به دست می‌آید.

برای فهم دقیق‌تر دموکراسی به چند واژه مشابه اما متفاوت اشاره می‌کنیم:

اتو به اضافه کراسی می‌دهد اتوکراسی. یعنی دیکتاتوری.

Auto + cracy = Autocracy

تئو به اضافهٔ کراسی می‌دهد تئوکراسی. یعنی حکومت مذهبی.

Theo + cracy=Theocracy

دمو به اضافه‌ی کراسی می‌دهد دموکراسی.

Demo + cracy= Democracy

دموکراسی یعنی هر کس راه خودش را انتخاب می‌کند

دموکراسی یعنی آزادی بیان

دموکراسی یعنی انتخاب آزادانه برای زندگی[۲]

دموکراسی به حکومت مردمسالاری یا حکومت مردم بر مردم هم گفته می‌شود. حکومتی که بر آراء عمومی استوار است.

ابزار به‌وجود آمدن دموکراسی رأی مردم است. گونه‌های مختلف دموکراسی در جامعه‌ی بین‌الملل دیده شده که بین آنها تفاوت‌های بنیادینی وجود دارد. اصلی‌ترینِ آنها عبارتند از:

۱-دموکراسی مشارکتی ۲- دموکراسی نمایندگیِ چند حزبی

دموکراسی مشارکتی یا دموکراسی مستقیم، نخستین گونه‌ی دموکراسی است که در یونان باستان پایه‌ریزی شده‌است. در دموکراسی مشارکتی تصمیمات به‌طور جمعی به‌دست افراد گرفته می‌شود. در یونان باستان اقلیت کوچکی از جامعه که شهروند نامیده می‌شدند، برای بررسی سیاست‌ها و گرفتن تصمیمات مهم به طور منظم گردهم جمع می‌شدند. دموکراسی مشارکتی در جوامع امروزی، برای توده مردم بسیار محدود است اما برخی جنبه‌های دموکراسی مشارکتی هنوز هم کاربرد دارد. برگزاری رفراندوم‌ها در سطح ملی برای مسائل مورد اختلاف؛ نمونه‌ای از دموکراسی مشارکتی است.

گونه‌ی دیگری از دموکراسی که متداول است دموکراسیِ نمایندگی چند حزبی است. اینگونه دموکراسی به نظام‌هایی اطلاق می‌شود که در آن رأی دهندگان یعنی مردم بتوانند از بین چند حزب در یک فرایند سیاسی یکی را انتخاب کنند. به این نوع دموکراسی، معمولاً دموکراسی لیبرال گفته می‌شود. ایالات متحده آمریکا، کشورهای اروپای غربی، ژاپن، استرالیا، نیوزیلند و هند در دسته دموکراسی‌های لیبرال قرار می‌گیرند. البته همة آنها باهم یکسان نیستند. در برخی از این دموکراسی‌ها قدرت شهروندان بیشتر است.

ناگفته نماند که اگر در یک دموکراسی، قانون‌گذاری دقیق برای جلوگیری از توزیعِ نامتوازن قدرتت ِسیاسی صورت نگیرد یک شاخه از نظام حاکم می‌تواند قدرت و امکانات زیادی را در اختیار بگیرد و به آن نظام دموکراتیک لطمه بزند. یعنی در آن‌صورت اتوکراسی به معنی دیکتاتوری جایگزین دموکراسی می‌شود؛ در نتیجه برای توزیع متوازن قدرت اقداماتی مثل تفکیک قوا انجام می‌شود.

از حکومت اکثریت به عنوان خاصیت اصلی و متمایزکننده‌ی دموکراسی نام می‌برند. در صورت نبودِ حاکمیت مسئولیت‌پذیر، ممکن است حقوق اقلیت‌های جامعه نادیده گرفته شود. برخی به این وضعیت، دیکتاتوری اکثریت می‌گویند.

همیشه یک عده‌ای پیدا می‌شوند که می‌خواهند دموکراسی را غرق کنند، به‌همین خاطر باید مراقب آن بود و نگذاشت حاکمیت مردمی از بین برود.

یکی از اصلی‌ترین شاخص‌های دموکراسی‌های ممتاز وجود رقابت‌های انتخاباتی عادلانه است. علاوه بر این، آزادی بیان، آزادی اندیشه‌ی سیاسی، (تصاویر عام از مطبوعات) و مطبوعات آزاد از دیگر ارکان اساسی دموکراسی هستند که به مردم اجازه می‌دهند تا با آگاهی و اطلاعات بر حسب علاقه‌ی شخصی خودشان رأی بدهند.

هرساله مجامع بین‌المللی با استفاده از همین شاخص‌ها سطح دموکراسی در کشورها را تعیین می‌کنند. به‌عنوان نمونه مجله‌ی اکونومیست با استفاده از نمودارِ رنگی این کار را می‌کند.

نمایش نمودار وضعیت دموکراسی

این نموداری است که مجله اکونومیست در سال ۲۰۱۸ به چاپ رسانده است. در این نمودار دموکراسی‌ها با رنگ سبز نشان داده شده‌اند و هر چه رنگ سبز پر رنگ‌تر باشد میزان دموکراسی در آن کشور بیشتر است.

رنگ‌های قرمز هم نقطه‌‌ی مقابل دموکراسی یعنی دیکتاتوری هستند. هر چه قرمز هم پر رنگ‌تر باشد دیکتاتوری وحشتناک‌تری در آن حاکم است.

در این نمودار ایران رتبه‌ی ۱۵۲ را کسب کرده است.

منابع