کاربر:Sayfe/صفحه تمرین داریوش سلحشور

از ایران پدیا
< کاربر:Sayfe
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۴۹ توسط Sayfe (بحث | مشارکت‌ها) (داریوش سلحشور)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

داریوش سلحشور (زاده‌ی۱۳۴۱– تیرباران هشتم آذر۱۳۶۰در تهران) در زابل به دنیا آمد. رژیم ایران با حضور تعدادی خبرنگار، دادگاهی ترتیب داد تا داریوش سلحشور و ۲ مجاهد دیگر علیه سازمان مجاهدین موضع‌گیری کنند ولی با دفاعیات داریوش سلحشور، دادگاه نتیجه عکس داد.

داریوش سلحشور در جواب گیلانی- رئیس دادگاه که او را به محاربه متهم می‌کرد گفت: من از روزی که گام در این مسیر گذارده‌ام پیه تمامی این تهمت‌ها را به‌خود مالیده‌ام و چه باک که مرا محارب، و مفسد و باغی خطاب کنید، خیلی از دوستانم در این مسیر اعدام شدند. شهادت راه ماست.

داریوش سلحشور در سن ۱۹ ساله‌گی در هشتم آذرماه سال ۱۳۶۰ در زندان اوین به جوخه تیرباران سپرده شد.

دادگاه

داریوش سلحشور در میان زندانیان مجاهد خلق در زندان اوین به مهدی رضایی شهرت داشت. او زندان‌بانان را مجاب کرد که با حضور خبرنگاران خارجی  برای وی دادگاهی علنی ترتیب دهند و رژیم ایران هم روی این موضوع سرمایه‌گذاری کرده بود تا از این طریق سازمان مجاهدین را بی‌اعتبار کند.

ولی این دادگاه که گیلانی رئیس و لاجوری داداستان آن بودند با دفاعیات داریوش سلحشور از سازمان مجاهدین، نتیجه عکس داد.[۱]

دفاعیات

داریوش سلحشور همراه با ۲ مجاهد دیگر به نام‌های مسعود میرزا زاده و ناصر جعفری در آن دادگاه محاکمه شدند.

قسمتی از دفاعیات داریوش سلحشور:

«… من الآن تو دادگاه می‌خواهم از خودم دفاع کنم ولی دفاع من به خاطر جونم نیست. چون من از وقتی با خدا و مردم و با مکتبم این عهد را بستم که در مسیر آنها حرکت کنم از جون خودم گذشتم واسه من فرقی نداره حکم دادگاه چی باشه…».

گیلانی – رئیس دادگاه رو به داریوش سلحشور می‌گوید:

«شما این را اطلاع دارید که ایجاد رعب و وحشت در جامعه ولو کسی را هم نکشید به عنوان محارب از نظر موازین فقه تشخیص داده می شود.»

داریوش سلحشور در دفاعیات خود می‌گوید:

«… می‌خواستم بگم این برخورد خصمانه من با جمهوری اسلامی به چه سبب بود. مگه من کسی نبودم که قبل از انقلاب جلو تانک رفتم، کوکتل مولوتف جلو تانک انداختم. با رژیم شاه جنگیدم… تنها چیزی که باعث شد من سلاح به‌دست بگیرم یک چیز بود، فقط این بود که حس کردم، یعنی با ایمانی که به سازمان مجاهدین خلق داشتم و دارم و خواهم داشت و تا آخرین لحظه‌ی جونم خواهم داشت...».[۲]

«... رژیم حاکم با سرکوب آزادی‌های مردم، با سرکوب نیروها دقیقاً … درمقابل نیروهای انقلابی وایستاده، من به این خاطر سلاح به دست گرفتم ...».[۳]

«...و اگه موضوع اینه که سلاح به دست گرفتن؛ ایجاد رعب و وحشت کردن قیمتش اعدام است باید بگم … من از همان روزی که قدم توی این راه گذاشتم پیه این تهمتها را به خودم بستم. همانطوری که من ادعا دارم که امروز حسینی‌ام، حسین را توی کربلا خارجی خواندند؛ محمد را دیوانه، علی را کافر خواندند… باشه چه باک، چه باک. من که می خواهم راه آنها را برم از محارب، مفسد، باغی و هرچی که بگن اعلام کنید… به احتمال صد د‌رصد حکم اعدام من صادر میشه. من خیلی دوستام اعدام شدند. میرم پیش اونها. شهادت راه ماست…»

«...دفاعی که دارم این‌است که به امید خدا و با یاری خلق قهرمان ایران، در تاریخ ایران ثبت خواهدشد که این اعمال نه تنها ضدانقلابی نیست، محاربه با خدا نیست بلکه دقیقاً در جهت انقلاب است و تاریخ این را ثابت خواهدکرد. و سیَعلمُ الذین ظَلَموا اَیّ منقلب ینقلبون...».

درگذشت

منابع