کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{عکس-نیاز|تاریخ=آوریل ۲۰۱۸}}
{{عکس-نیاز|تاریخ=آوریل ۲۰۱۸}}


'''کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹'''-در نخستين ساعات بامداد سوم اسفند ۱۲۹۹، قزاق‌هاي مستقر در قزوين به سركردگي رضاخان به دروازه تهران رسيدند. احمد‌شاه ساعاتي پيش از آن  دست به دامان بريتانيايي‌ها شد كه شايد قزاق‌ها به تهران نرسيده، بازگردند اما آنها بازنگشتند و در تهران مستقر شدند. در واقع كودتاي سوم اسفند ۱۲۹۹ كودتايي نظامي بدون خونريزي بود كه توسط سيد ضياءالدين طباطبايي روحاني آنگلوفيل و مدير روزنامه رعد و رضا خان ميرپنج با برنامه‌ريزي افسر انگليسي آيرون‌سايد اجرا شد. در نتيجه مذاكرات و هماهنگي‌هاي به‌عمل‌آمده بين سيد ضياءالدين طباطبايي و رضاخان، در روز سوم اسفند، قواي قزاق وارد تهران شده و ادارات دولتي و مراكز نظامي را اشغال كردند. نزديك به صد نفر از فعالان سياسي و رجل سرشناس بازداشت و زنداني شدند. احمدشاه و محمدحسن ميرزاي وليعهد به كاخ فرح‌آباد گريختند و سپهدار رشتي، نخست‌وزير به سفارت انگلستان در تهران پناهنده شد. نتيجه كودتا، رييس‌الوزرايي سيدضياءالدين و وزير جنگ شدن رضاخان بود. <ref name=":1" />
روز سوم اسفند ۱۲۹۹، سالروز کودتای رضاخان میرپنج در ایران است. در سالهاي آخر دوران قاجاريه و در پي اوجگيري اغتشاشات و قيامهاي داخلي، استعمار انگليس كه منافع خود را در استقرار يك حكومت مركزي در ايران مي‌ديد، با به‌كارگرفتن يكي از سركردگان قشون قزاق  به نام رضاخان، كودتايي استعماري را به انجام رساند. این کودتا که در ادامه‌ی  طرح و نقشه‌‌ی دولت انگلیس بر ادامه‌ی نفوذ خود بر کشور ایران بود توسط سیدضیاء الدین طباطبائی و رضاخان میرپنج انجام گرفت. این تاریخ شروع دیکتاتوری پهلوی است که به مدت ۵۰ سال بر ایران حکومت کردند.


== اوضاع سیاسی ایران قبل از کودتا ==
 نیمه‌شب سوم اسفند ۱۲۹۹، رضاخان میرپنج، با نیرو و تجهیزات ناچیز خود و با بندوبستهای پشت‌پرده وارد تهران شد و از همان ابتدا با دستگیری مخالفان و آزادیخواهان و برقراری حکومت نظامی، مقدّمات سلطنت و دیکتاتوری وابسته خود را در ایران فراهم نمود. او سپس به دنبال تحمیل خود به‌عنوان سردارسپه و رئیس‌الوزرا، در نهم آبان ۱۳۰۴، احمدشاه قاجار را به کمک مجلسی که اکثر عناصرش از مزدوران اجنبی بودند از سلطنت خلع نمود و در بیست‌وچهارم آذرماه همان‌سال، سلطنت خود را آغاز کرد. به این ترتیب، انقلاب مشروطیت ایران توسط ارتجاع داخلی و استعمار سرکوب شد و انگلستان با توجه به تغییرات عظیمی که در جهان به ‌وقوع پیوسته بود، با بیرون کشیدن تدریجی نیروهایش از ایران، در ظاهر از ایران رفت در حالی‌که یک حکومت دست‌نشانده با عوامل ایرانی خودش برای حفظ منافع و مطامع استعماری‌اش در ایران باقی گذاشت. حکومتی که شکل جدیدی از استعمار را به نمایش گذاشت. شکلی واسط میان استعمار کهن و استعمار نو. رضاشاه حلقه واسط بین این دو شیوه استعماری بود. رضاخان در آغاز جنگ جهانی دوم، در جریان تغییرات اوضاع سیاسی جهانی، توسط اربابانش از سلطنت، خلع؛ و از ایران تبعید گردید تا سرانجام در جزیره موریس در گذشت.
اوضاع عمومی جامعه ایران در آستانه کودتا، در وضعیت مطلوبی نبود و زمینه های لازم برای پذیرش دگرگونی را داشت. بر اثر تندروی های بی حساب، ضعف مدیریت و نداشتن برنامه های کاربردی برای اداره کشور، از انقلاب مشروطیت تا کودتای 1299، 51 بار هیئت دولت تغییر کرد. مداخله روس و انلگیس در امور کشور که از آغاز سلطنت قاجاریه آغاز شده بود، همواره روزافزون بود و به ویژه در دوران جنگ جهانی اول، به اشغال کشور و حضور نظامی آنان انجامید و بی ثباتی سیاسی و نابسامانی اقتصادی را شدت بخشید. به بیان دیگر، جامعه ایران، ثمره آزادی ای را که مشروطه خواهان سکولار ادعای آن را داشتند، دید و اکنون خواهان نظم و امنیت و پیشرفت کشور بود، ولی این را از رجال اصیل خود می خواست، نه از دولت های بیگانه.


ریشه های کودتای سوم اسفند 1299 را باید در خرابی های ناشی از جنگ جهانی اول و سرخورده شدن جبهه مخالف استبداد در ایران جست وجو کرد. از سال 1290، شمال ایران زیر سلطه روسیه و جنوب تحت سیطره انگلیس بود. دولت مرکزی در زمان سلطنت احمدشاه قاجار، وضعیت نومیدکننده ای داشت و بین سال های 1288 ـ 1300 بیش از پنجاه بار کابینه تغییر کرد.
== رضا خان که بود ==
رضاشاه  در اسفند ماه سال ۱۲۵۶ در سوادکوه به‌دنیا آمد. رضاشاه از تولد تا سلطنت ۳۶  پدر رضاخان ـ‌ عباسعلی‌خان ـ جمعی فوج سواد کوه و پدر بزرگ او هم در زمان محمد علی شاه قاجار در جنگ بین ایران و هرات در سال ۱۸۵۶ میلادی کشته شده بود.  مادر رضاخان نوش‌آفرین نام داشت.  رضاخان در تمامی وقایع قبل از آغاز سلطنت پهلوی و برقراری دیکتاتوری وی با نامهای رضاپهلوی، رضاپالانی(اسم سابقش)، رضاقزاق، رضا آلاشتی، رضا سوادکوهی، رضاشاه یا رضاخان میرپنج شناخته می‌‌شد. رضا‌شاه از نوجوانی  و در دوران سلطنت مظفرالدین شاه به خدمت نیروی قزاق در آمد و تا کودتای ۱۲۹۹ و سپس کودتای ۱۳۰۴ و برقراری سلطنت پهلوی، به نیروی قزاق وفادار ماند.


رضاخان که آموزش های نظامی را در نیروهای قزاق گذرانده بود، از درجه میرپنجی در 1291، به درجه سرتیپی در 1299 رسید و در پاییز همان سال، با حمایت آیرونساید، به مقام فرماندهی نیروهای قزاق رسید. آیرونساید در خاطراتش می نویسد: «یک دیکتاتور نظامی می تواند مشکلات ایران را حل کند و ما امکان پیدا می کنیم بی هیچ دردسری، قوایمان را از ایران بیرون ببریم.» پس از کودتا، سفارت انگلیس در تهران به دولت خود توصیه می کند از رژیم جدید حمایت کند؛ زیرا برای منافع انگلیس، مناسبت ترین دولتی است که می تواند پدید آید.<ref>[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3282/5775/58128 مجله  گلبرگ  اسفند 1386، شماره 96] 
''رضاخان  در دوران فرماندهی سرهنگ چنور وارد ارتش قزاق شد. دایی رضا ابوالقاسم بیگ،‌ او را به قزاقخانه برد تا به کار بگمارد. رضاخان ابتدا مشغول کار شد. اما کار غیر رسمی مانند پادویی و خدمات سرپایی را انجام میداد. در ازای این کار گرچه رضاخان رسما قزاق نشده بود ولی در تمرین‌های قزاقان شرکت میکرد''.


[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3282/5775/58128 کودتای رضاخان پهلوی در سال 1299]
 ''کتاب رضا خان ازتولد تا سلطنت صفحه‌ی ۶۸''
</ref>
 
از بین افرادی که مظفرالدین شاه برای تعلیم با شصت تیر انتخاب شدند یکی هم رضاخان بود که بعدها به خاطر تسلطش، به رضا شصت تیر معروف شد.  رضاخان بعد از جنگ جهانی اول به درجه‌ی میرپنجی رسید. او طی دوران خدمت خود در نیروی قزاق و همچنین در زمان تصدی منصب سردار سپهی در سرکوب نهضتها و جنبشهای آزادیخواهانه‌ی ایران شرکت فعال داشت.
 
کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ نام رضاخان را بر سر زبانها انداخت. بی شک سرسپردگی رضاخان در دوران خدمتش در نیروی قزاق و سرکوب مخالفین از عواملی بود که وی را گزینه‌ای مناسب برای اجرای کودتا معرفی میکرد. او فاقد هر گونه پیشینه‌ی سیاسی بود. او جز در صحنه‌های نظامی هیچ توانمندی دیگری نداشت. حتی فاقد سواد نوشتن و خواندن مکفی برای سلطنت داشت. بنابر این طراحان کودتا باید همتای غیر نظامی شناخته شده‌ای می‌یافتند که هم شم سیاسی داشته باشد و هم بتواند سیاست دولت بریتانیای کبیر را به اجرا بگذارد. سفیر انگلیس در ایران سیدضیاءالدین طباطبایی را گزینه‌ای مناسب برای این پست تشخیص داد.
 
== شرایط سیاسی قبل از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ ==
برای شناخت دقیق کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ باید حوادث و اوضاع سیاسی دوران  قبل از کودتا را مورد مطالعه قرار داد. 
 
=== '''شرایط داخلی''' ===
 
=== اوضاع بین‌المللی ===
کشور ایران طی سده‌ها مورد تاخت وتاز دو ابرقدرت آن زمان یعنی دولتین بریتانیای کبیر و روسیه‌ی تزاری قرار داشت. این دو دولت با تحمیل قراردادهایی که ایران در انعقاد آنها هیچگونه دخل و تصرفی نداشت بر مقدرات ایران سلطه‌ی کامل داشتند. این دو امپراتوری در قراردادی که به قرارداد ۱۹۰۷ مشهور شد کشور ایران را به سه منطقه‌ی نفوذ خود تقسیم کردند. طوریکه هر یک از این دولتین ملتزم بودند که در مناطق نفوذ دیگری دخالتی نداشته باشند.
 
جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ با بیش از ۱۰میلیون کشته، تغییرات بزرگی در جهان به ‌وجود آورد‌. در سال ۱۹۱۷ انقلاب اکتبر رخ داد و دولت شوروی متولد شد و آرایش سیاسی جهان کیفاً تغییر کرد. نخستین مانورهای سیاسی انقلابیون روس در لغو یک‌جانبه امتیازات استعماری، سقف فلک دنیای کهن را فرو ریخت و در چشم‌بهم‌زدنی جهان را دوقطبی کرد. با  سقوط امپراتوری تزار روس وعقب نشینی آن از خاک ایران تمامی قراردادهای پیشین روسیه‌ی تزاری کان لم یکن اعلام و ملغی گردید. 
 
=== '''پایان استعمار کهن و آغاز استعمار نو''' ===
شکست روسیه‌ی تزاری در مقابل ژاپن افسانه‌ی شکست ناپذیری دولتهای استعماری را باطل کرد. انقلابیون روس شکست نیروهای تزار از ژاپن را به فرصتی برای انقلاب تبدیل کردند و در ایران نیز شکست روسیه‌‌ی تزاری، موجب افزایش روحیه و باور در اذهان ملت ایران شد و  قدرت و امکانات نهفته‌ی خویش را برای مبارزه با استعمار بازیافتند.
 
''وقایعی که موجبات ورود رضاخان را به صحنه‌ی سیاست ایران  و کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ از بازتاب انقلاب بلشویکی روسیه در ایران در سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۱۹ ناشی میشود. به دنبال امضای قرارداد متارکه‌ی جنگ بین آلمان و روسیه،  نیروهای روسیه ایران را تخلیه کردند. همزمان با تخیله‌ی ایران از نیروهای روسیه،‌ وثوق الدوله،‌ که از سیاستمداران طرفدار سیاست انگلیس در ایران بود به رئيس الوزرائی انتخاب شد. دو ماه پس از تشکیل کابینه‌ی وثوق‌الدوله جنگ بین‌الملل با شکست متحدین پایان یافت و نیروهای عثمانی نیز که بخش بزرگی از غرب ایران را در اشغال خود داشتند خاک ایران را تخلیه کردند. تخلیه‌ی ایران از سربازان روس وعثمانی با تقویت نیروهای انگلیس درایران و گسترش دامنه‌ی عملیات آنها تا شمال کشور همراه بود و انگلیسیها که میخواستند ایران را بدون رقیب و مزاحم دیگری در اختیار خود بگیرند با امضای قرار داد جدیدی با دولت وثوق‌الدوله قشون و مالیه‌ی ایران را تحت کنترل خود در آوردند''
 
''برگرفته شده از کتاب پدر و پسر تألیف محمد طلوعی صفحه ۳۲''
 
 به این ترتیب آخرین مرحله از دوران «استعمار کهن» پس از قرن‌ها به‌سر‌ آمد و استعمار به مفهوم «کشورگشایی با نیرو و قشون نظامی» و تسلط مستقیم و بی‌پرده‌ی استعمارگر بر مستعمره، عمرش به پایان رسید. کشورهای استعمارگر از آن پس باید فکر دیگری برای حفظ و گسترش مستعمرات خود می‌کردند.
 
== شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران در زمان قرارداد ۱۹۱۹ ==
وضعیت اقتصادی و مالی ایران در اواخر دوران حکومت قاجار یعنی احمد شاه قاجار بسیار سخت و وخیم بود. جراید و نشریات آن دوران، یعنی در آستانه‌ی قرارداد ۱۹۱۹ به خوبی اوضاع نابسامان اقتصادی را نشان میدهد. تعویق پرداخت وجوه مصوبه در حق صاحبمنصبان،‌ عدم پرداخت حقوق ادارات قشونی ایالات و ولایات،‌ رفع مضیقه‌ی مستخدمین نظامی،‌ حقوق تقاعد ( بازنشستگی) بر نارضایتی و شرایط وخیم اجتماعی می‌افزود.
 
مسؤلان مملکت (لااقل شخص وثوق الدوله) به خوبی میدانستند که بدون کمک مالی بریتانیا ورشکستگی اقتصادی کشور و به دنبال آن فروپاشی نظام پوسیده سلطنتی امری است محتوم و اجتناب ناپذیر.  وثوق الدوله میخواست با کمک گرفتن از دولت انگلستان و با عقد قرارداد روحی بر کالبد نیمه جان اقتصاد ایران بدمد. او به خوبی میدانست که قطع کمکهای مالی از سوی دولت بریتانیا مصیبتی عظیم بر اقتصاد کشور خواهد بود. ۱۶۱
 
میزان مساعده‌های ماهیانه که نصف آن را خزانه‌داری هند و نصف دیگرش را خزانه‌داری بریتانیا از حساب درآمدهای آتی از نفت و گمرکات جنوب)‌ میپرداخت،‌ در حدود پانصد هزار تومان بود که ماه به ماه توسط بانک شاهنشاهی در اختیار دولت وثوق‌الدوله قرار میگرفت. بودجه‌ی ماهیانه‌ی لشکر قراق(یکصد هزار تومان)  و بودجه‌ی ماهیانه‌ی دوایر دولتی (سیصد و پنجاه هزار تومان)  هر دو از این محل پرداخت میشد.''166 از کتاب سیمای  احمدشاه قاجار نوشته‌ی جواد شیخ‌الاسلامی''
 
در مفاد قرارداد مالی ۱۹۱۹ دولت انگلستان متعهد میشد که برای به کار انداختن چرخهای فرسوده‌ی کشور ایران  مبلغ شش میلیون تومان در اختیار دولت ایران قرار دهد تا اصلاحات مورد نظر را در ارتش، دارائی،  اقتصاد وخطوط ارتباطی کشور شروع کنند .   
 
== مقدمات کودتا ==
 
=== قرارداد ۱۹۱۹ ===
انگلستان که عرصه را برای یکه تازی در صحنه‌‌ی سیاسی ایران مهیا و آماده دید،‌ در حذف حریف دیرینه‌، خود را برای تحقق ایده‌های سلطه‌طلبانه‌ی خود آماده کرد. دولت انگیس برای تحکیم جای پای خود در ایران و مستعمره کردن آن اجرای  قرارداد ۱۹۱۹ را مطرح کرد. بر خلاف سیاست پیشین دولت انگلیس مبنی  بر دخالت آشکار در سیاست داخلی  ایران و مستعمره کردن آن ویژگی قرارداد ۱۹۱۹ در عدم حضور آشکار و اجرای نیات انگلیس توسط عوامل ایرانی بود. همچنین با انعقاد این قرارداد سلطه دراز مدت خود را با اتکا بر یک رژیم وابسته تضمین می‌نمود. سفارت بریتانیا در تهران برای اجرای نیات خود و عقد این قرارداد برای پیشبرد مقاصد انگلیس در ایران، وثوق‌الدوله را به عنوان نخست وزیر بر احمد شاه تحمیل کرد. با تشکیل دولت توسط وثوق‌الدوله،‌ انگلیس قرارداد ۱۹۱۹ را  برای امضا به وی سپردند. انگلستان برای حفظ ایران در مدار مستعمرات خودش به یک حاکم دست‌نشانده در ایران  نیاز داشت!


== عوامل کودتا ==
== عوامل کودتا ==

نسخهٔ ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۰۳


روز سوم اسفند ۱۲۹۹، سالروز کودتای رضاخان میرپنج در ایران است. در سالهاي آخر دوران قاجاريه و در پي اوجگيري اغتشاشات و قيامهاي داخلي، استعمار انگليس كه منافع خود را در استقرار يك حكومت مركزي در ايران مي‌ديد، با به‌كارگرفتن يكي از سركردگان قشون قزاق  به نام رضاخان، كودتايي استعماري را به انجام رساند. این کودتا که در ادامه‌ی  طرح و نقشه‌‌ی دولت انگلیس بر ادامه‌ی نفوذ خود بر کشور ایران بود توسط سیدضیاء الدین طباطبائی و رضاخان میرپنج انجام گرفت. این تاریخ شروع دیکتاتوری پهلوی است که به مدت ۵۰ سال بر ایران حکومت کردند.

 نیمه‌شب سوم اسفند ۱۲۹۹، رضاخان میرپنج، با نیرو و تجهیزات ناچیز خود و با بندوبستهای پشت‌پرده وارد تهران شد و از همان ابتدا با دستگیری مخالفان و آزادیخواهان و برقراری حکومت نظامی، مقدّمات سلطنت و دیکتاتوری وابسته خود را در ایران فراهم نمود. او سپس به دنبال تحمیل خود به‌عنوان سردارسپه و رئیس‌الوزرا، در نهم آبان ۱۳۰۴، احمدشاه قاجار را به کمک مجلسی که اکثر عناصرش از مزدوران اجنبی بودند از سلطنت خلع نمود و در بیست‌وچهارم آذرماه همان‌سال، سلطنت خود را آغاز کرد. به این ترتیب، انقلاب مشروطیت ایران توسط ارتجاع داخلی و استعمار سرکوب شد و انگلستان با توجه به تغییرات عظیمی که در جهان به ‌وقوع پیوسته بود، با بیرون کشیدن تدریجی نیروهایش از ایران، در ظاهر از ایران رفت در حالی‌که یک حکومت دست‌نشانده با عوامل ایرانی خودش برای حفظ منافع و مطامع استعماری‌اش در ایران باقی گذاشت. حکومتی که شکل جدیدی از استعمار را به نمایش گذاشت. شکلی واسط میان استعمار کهن و استعمار نو. رضاشاه حلقه واسط بین این دو شیوه استعماری بود. رضاخان در آغاز جنگ جهانی دوم، در جریان تغییرات اوضاع سیاسی جهانی، توسط اربابانش از سلطنت، خلع؛ و از ایران تبعید گردید تا سرانجام در جزیره موریس در گذشت.

رضا خان که بود

رضاشاه  در اسفند ماه سال ۱۲۵۶ در سوادکوه به‌دنیا آمد. رضاشاه از تولد تا سلطنت ۳۶  پدر رضاخان ـ‌ عباسعلی‌خان ـ جمعی فوج سواد کوه و پدر بزرگ او هم در زمان محمد علی شاه قاجار در جنگ بین ایران و هرات در سال ۱۸۵۶ میلادی کشته شده بود.  مادر رضاخان نوش‌آفرین نام داشت.  رضاخان در تمامی وقایع قبل از آغاز سلطنت پهلوی و برقراری دیکتاتوری وی با نامهای رضاپهلوی، رضاپالانی(اسم سابقش)، رضاقزاق، رضا آلاشتی، رضا سوادکوهی، رضاشاه یا رضاخان میرپنج شناخته می‌‌شد. رضا‌شاه از نوجوانی  و در دوران سلطنت مظفرالدین شاه به خدمت نیروی قزاق در آمد و تا کودتای ۱۲۹۹ و سپس کودتای ۱۳۰۴ و برقراری سلطنت پهلوی، به نیروی قزاق وفادار ماند.

رضاخان  در دوران فرماندهی سرهنگ چنور وارد ارتش قزاق شد. دایی رضا ابوالقاسم بیگ،‌ او را به قزاقخانه برد تا به کار بگمارد. رضاخان ابتدا مشغول کار شد. اما کار غیر رسمی مانند پادویی و خدمات سرپایی را انجام میداد. در ازای این کار گرچه رضاخان رسما قزاق نشده بود ولی در تمرین‌های قزاقان شرکت میکرد.

 کتاب رضا خان ازتولد تا سلطنت صفحه‌ی ۶۸

از بین افرادی که مظفرالدین شاه برای تعلیم با شصت تیر انتخاب شدند یکی هم رضاخان بود که بعدها به خاطر تسلطش، به رضا شصت تیر معروف شد.  رضاخان بعد از جنگ جهانی اول به درجه‌ی میرپنجی رسید. او طی دوران خدمت خود در نیروی قزاق و همچنین در زمان تصدی منصب سردار سپهی در سرکوب نهضتها و جنبشهای آزادیخواهانه‌ی ایران شرکت فعال داشت.

کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ نام رضاخان را بر سر زبانها انداخت. بی شک سرسپردگی رضاخان در دوران خدمتش در نیروی قزاق و سرکوب مخالفین از عواملی بود که وی را گزینه‌ای مناسب برای اجرای کودتا معرفی میکرد. او فاقد هر گونه پیشینه‌ی سیاسی بود. او جز در صحنه‌های نظامی هیچ توانمندی دیگری نداشت. حتی فاقد سواد نوشتن و خواندن مکفی برای سلطنت داشت. بنابر این طراحان کودتا باید همتای غیر نظامی شناخته شده‌ای می‌یافتند که هم شم سیاسی داشته باشد و هم بتواند سیاست دولت بریتانیای کبیر را به اجرا بگذارد. سفیر انگلیس در ایران سیدضیاءالدین طباطبایی را گزینه‌ای مناسب برای این پست تشخیص داد.

شرایط سیاسی قبل از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹

برای شناخت دقیق کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ باید حوادث و اوضاع سیاسی دوران  قبل از کودتا را مورد مطالعه قرار داد. 

 شرایط داخلی 

اوضاع بین‌المللی

کشور ایران طی سده‌ها مورد تاخت وتاز دو ابرقدرت آن زمان یعنی دولتین بریتانیای کبیر و روسیه‌ی تزاری قرار داشت. این دو دولت با تحمیل قراردادهایی که ایران در انعقاد آنها هیچگونه دخل و تصرفی نداشت بر مقدرات ایران سلطه‌ی کامل داشتند. این دو امپراتوری در قراردادی که به قرارداد ۱۹۰۷ مشهور شد کشور ایران را به سه منطقه‌ی نفوذ خود تقسیم کردند. طوریکه هر یک از این دولتین ملتزم بودند که در مناطق نفوذ دیگری دخالتی نداشته باشند.

جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ با بیش از ۱۰میلیون کشته، تغییرات بزرگی در جهان به ‌وجود آورد‌. در سال ۱۹۱۷ انقلاب اکتبر رخ داد و دولت شوروی متولد شد و آرایش سیاسی جهان کیفاً تغییر کرد. نخستین مانورهای سیاسی انقلابیون روس در لغو یک‌جانبه امتیازات استعماری، سقف فلک دنیای کهن را فرو ریخت و در چشم‌بهم‌زدنی جهان را دوقطبی کرد. با  سقوط امپراتوری تزار روس وعقب نشینی آن از خاک ایران تمامی قراردادهای پیشین روسیه‌ی تزاری کان لم یکن اعلام و ملغی گردید. 

پایان استعمار کهن و آغاز استعمار نو

شکست روسیه‌ی تزاری در مقابل ژاپن افسانه‌ی شکست ناپذیری دولتهای استعماری را باطل کرد. انقلابیون روس شکست نیروهای تزار از ژاپن را به فرصتی برای انقلاب تبدیل کردند و در ایران نیز شکست روسیه‌‌ی تزاری، موجب افزایش روحیه و باور در اذهان ملت ایران شد و  قدرت و امکانات نهفته‌ی خویش را برای مبارزه با استعمار بازیافتند.

وقایعی که موجبات ورود رضاخان را به صحنه‌ی سیاست ایران  و کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ از بازتاب انقلاب بلشویکی روسیه در ایران در سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۱۹ ناشی میشود. به دنبال امضای قرارداد متارکه‌ی جنگ بین آلمان و روسیه،  نیروهای روسیه ایران را تخلیه کردند. همزمان با تخیله‌ی ایران از نیروهای روسیه،‌ وثوق الدوله،‌ که از سیاستمداران طرفدار سیاست انگلیس در ایران بود به رئيس الوزرائی انتخاب شد. دو ماه پس از تشکیل کابینه‌ی وثوق‌الدوله جنگ بین‌الملل با شکست متحدین پایان یافت و نیروهای عثمانی نیز که بخش بزرگی از غرب ایران را در اشغال خود داشتند خاک ایران را تخلیه کردند. تخلیه‌ی ایران از سربازان روس وعثمانی با تقویت نیروهای انگلیس درایران و گسترش دامنه‌ی عملیات آنها تا شمال کشور همراه بود و انگلیسیها که میخواستند ایران را بدون رقیب و مزاحم دیگری در اختیار خود بگیرند با امضای قرار داد جدیدی با دولت وثوق‌الدوله قشون و مالیه‌ی ایران را تحت کنترل خود در آوردند

برگرفته شده از کتاب پدر و پسر تألیف محمد طلوعی صفحه ۳۲

 به این ترتیب آخرین مرحله از دوران «استعمار کهن» پس از قرن‌ها به‌سر‌ آمد و استعمار به مفهوم «کشورگشایی با نیرو و قشون نظامی» و تسلط مستقیم و بی‌پرده‌ی استعمارگر بر مستعمره، عمرش به پایان رسید. کشورهای استعمارگر از آن پس باید فکر دیگری برای حفظ و گسترش مستعمرات خود می‌کردند.

شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران در زمان قرارداد ۱۹۱۹

وضعیت اقتصادی و مالی ایران در اواخر دوران حکومت قاجار یعنی احمد شاه قاجار بسیار سخت و وخیم بود. جراید و نشریات آن دوران، یعنی در آستانه‌ی قرارداد ۱۹۱۹ به خوبی اوضاع نابسامان اقتصادی را نشان میدهد. تعویق پرداخت وجوه مصوبه در حق صاحبمنصبان،‌ عدم پرداخت حقوق ادارات قشونی ایالات و ولایات،‌ رفع مضیقه‌ی مستخدمین نظامی،‌ حقوق تقاعد ( بازنشستگی) بر نارضایتی و شرایط وخیم اجتماعی می‌افزود.

مسؤلان مملکت (لااقل شخص وثوق الدوله) به خوبی میدانستند که بدون کمک مالی بریتانیا ورشکستگی اقتصادی کشور و به دنبال آن فروپاشی نظام پوسیده سلطنتی امری است محتوم و اجتناب ناپذیر.  وثوق الدوله میخواست با کمک گرفتن از دولت انگلستان و با عقد قرارداد روحی بر کالبد نیمه جان اقتصاد ایران بدمد. او به خوبی میدانست که قطع کمکهای مالی از سوی دولت بریتانیا مصیبتی عظیم بر اقتصاد کشور خواهد بود. ۱۶۱

میزان مساعده‌های ماهیانه که نصف آن را خزانه‌داری هند و نصف دیگرش را خزانه‌داری بریتانیا از حساب درآمدهای آتی از نفت و گمرکات جنوب)‌ میپرداخت،‌ در حدود پانصد هزار تومان بود که ماه به ماه توسط بانک شاهنشاهی در اختیار دولت وثوق‌الدوله قرار میگرفت. بودجه‌ی ماهیانه‌ی لشکر قراق(یکصد هزار تومان)  و بودجه‌ی ماهیانه‌ی دوایر دولتی (سیصد و پنجاه هزار تومان)  هر دو از این محل پرداخت میشد.166 از کتاب سیمای  احمدشاه قاجار نوشته‌ی جواد شیخ‌الاسلامی

در مفاد قرارداد مالی ۱۹۱۹ دولت انگلستان متعهد میشد که برای به کار انداختن چرخهای فرسوده‌ی کشور ایران  مبلغ شش میلیون تومان در اختیار دولت ایران قرار دهد تا اصلاحات مورد نظر را در ارتش، دارائی،  اقتصاد وخطوط ارتباطی کشور شروع کنند .   

مقدمات کودتا

قرارداد ۱۹۱۹

انگلستان که عرصه را برای یکه تازی در صحنه‌‌ی سیاسی ایران مهیا و آماده دید،‌ در حذف حریف دیرینه‌، خود را برای تحقق ایده‌های سلطه‌طلبانه‌ی خود آماده کرد. دولت انگیس برای تحکیم جای پای خود در ایران و مستعمره کردن آن اجرای  قرارداد ۱۹۱۹ را مطرح کرد. بر خلاف سیاست پیشین دولت انگلیس مبنی  بر دخالت آشکار در سیاست داخلی  ایران و مستعمره کردن آن ویژگی قرارداد ۱۹۱۹ در عدم حضور آشکار و اجرای نیات انگلیس توسط عوامل ایرانی بود. همچنین با انعقاد این قرارداد سلطه دراز مدت خود را با اتکا بر یک رژیم وابسته تضمین می‌نمود. سفارت بریتانیا در تهران برای اجرای نیات خود و عقد این قرارداد برای پیشبرد مقاصد انگلیس در ایران، وثوق‌الدوله را به عنوان نخست وزیر بر احمد شاه تحمیل کرد. با تشکیل دولت توسط وثوق‌الدوله،‌ انگلیس قرارداد ۱۹۱۹ را  برای امضا به وی سپردند. انگلستان برای حفظ ایران در مدار مستعمرات خودش به یک حاکم دست‌نشانده در ایران  نیاز داشت!

عوامل کودتا

عوامل اصلی کودتا جمعا پنج نفر بودند. این پنج نفر عبارت بودند از: سیدضیاءالدین طباطبائی، رضاخان میرپنج، سرگرد مسعودخان، سرهنگ احمد امیراحمدی ، سروان کاظم خان سیاح . گفته می‌شود در آخرین جلسه مشورتی همگی هم قسم شده و پشت قرآنی را امضا کردند.

طبق اسناد و مدارک مستدل، دولت انگلستان در صدد جست و جو و یافتن عوامل نظامی و سیاسی کودتا بود که بنابه گزارش عناصر نفوذی خود عامل نظامی را رضا خان میرپنج و عامل سیاسی را سیدضیاءالدین طباطبایی انتخاب کردند ؛ تمامی این تصمیمات در راستای دستیابی به اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنها بود .تا جایی که ژنرال آیرون ساید در خاطرات خود در 14 ژانویه 1921 (24 دی‌ماه 1299) نوشته است: 

«شخصا عقیده دارم که پیش از آنکه از اینجا(تهران) بروم بتوانم قوای قزاق را به حال خود رها کنم. در واقع یک دیکتاتور نظامی می‌تواند گرفتاری‌های ما را برطرف کند و ما را قادر خواهد ساخت که بی‌هیچ دردسری، این کشور را ترک کنیم.» همچنین وی پس از ملاقات با رضاخان در 12 فوریه 1921/  23 بهمن 1299 اعلام کرد: «من با رضا خان مصاحبه کردم و سرکردگی قوای قزاق ایرانی را به‌طور قطع به او سپردم.» 

و جالب‌تر آنکه پس از اجرای موفقیت‌آمیز کودتا آورده است: «من اطلاع پیدا کردم که رضاخان نقشه کودتا را با موفقیت در تهران اجرا کرده است، تصور می‌کنم همه مردم ایران بر این باور باشند که نقشه کودتا را من کشیده و اجرای آن را از پشت پرده نظارت کرده باشم، اگر راست مطلب را بخواهم بنویسم، حقیقت هم همین است.» 

آیرون ساید در خاطرات خود به وضوح اعتراف می‌کند که از طریق اردشیر جی با رضاخان آشنا شده است و آنچنان‌که سردنیس رایت نیز در کتاب خود می‌نویسد: «اردشیر جی برای نخستین‌بار در 1917 میلادی با رضاخان آشنا شد و او را در جریان ماموریت آیرون ساید قرار داد و اردشیر جی رضاخان را به آیرون ساید معرفی نمود.»

و در تایید مطلب مذکور بخشی از وصیت‌نامه اردشیرجی آمده است که: «در اکتبر 1917 (مهر 1296) بود که حوادث روزگار مرا با رضاخان آشنا کرد و نخستین دیدار ما فرسنگ‌ها دور از پایتخت و در آبادی کوچکی در کنار جاده پیر بازار بین رشت و طالش صورت گرفت. از مدت‌ها قبل، من جزئیات مربوط به کلیه صاحب منصبان ایرانی واحدهای قزاق را بررسی کرده و تعدادی از آنها راملاقات نمودم، درباره رضاخان چکیده آنچه به من داده شده بود در کلمات «بی‌باک، تودار، مصمم» خلاصه شده و همچنین اضافه شده بود که صاحب منصبان ایرانی از او حرف شنوی دارند.»

اردشیر جی یکی از مهم‌ترین ماموران انگلیسی در ایران بود که از دوسال قبل از ترور ناصرالدین شاه به ایران آمد، وی در سال‌های طولانی حضور خود در ایران در بسیاری از تحولات و وقایع سرنوشت‌ساز، حضور فعال و جدی داشت. حضور در جلسات انجمن‌های مخفی عصر مشروطه، نفوذ در قوای قزاق و انتخاب و هدایت رضاخان میرپنج برای انجام کودتا و کمک به او برای صعود به سلطنت، از اقدامات اصلی او بود که نفوذ این جاسوس کهنه‌کار را در تحولات سیاسی ایران آشکار می‌سازد. [۱]

چگونگی اجرای کودتا

در بهمن ماه 1299 با حضور آیرون ساید میان عوامل اصلی کودتا، ملاقاتی با رضاخان در قزوین صورت گرفت. به طوری که او پذیرفت پس از فتح تهران توسط نیروهای قزاق، مقام نخست‌وزیری به سید ضیاءالدین طباطبایی سپرده شود.آن‌طور که آیرون ساید در خاطراتش آورده است: «با رضا گفت‌وگو کردم و ماموریتش را به او تفهیم کردم و با او شرط بستم که به بریتانیا خیانت نکند و شاه را هم از سلطنت خلع نکند، رضا هر دو شرط را با خوشرویی پذیرفت، من دست او را فشردم و به اسمایس گفتم که بگذارد به‌تدریج راه بیفتد ؛ گفت‌وگوهایم با رضاخان را به نورمن (وزیر مختار وقت انگلستان در تهران) گفتم و با او قرار گذاشتم تا تاریخ روزی را قطعی کند که قزاق‌های ایرانی از سرپرستی ما خارج شوند یعنی عملیات کودتا را شروع کنند.»

او در آخرین برگ یادداشت‌های شخصی خود قبل از ترک ایران بدون پرده‌پوشی به نقشه کودتا اشاره کرده و می‌نویسد: «در وضع کنونی ایران، کودتا از هر درمان دیگری بهتر است.» در راستای فرآیند کودتا، همزمان با مجوز حرکت به رضاخان، در تهران نیز از سوی سفارت بریتانیا اقداماتی انجام گرفت تا مدیریت سیاسی کودتا تعیین و فعال گردد آن چنان‌که ژاندارمری از هرگونه اقدامی برای جلوگیری از ورود قزاق‌ها به تهران بازداشته شود.در نتیجه چنین هماهنگی‌هایی بود که نیروی قزاق به فرماندهی رضاخان از قزوین عازم تهران شدند و در نزدیکی تهران سید‌ضیاءالدین طباطبایی هم به آنها پیوست و سرانجام در سحرگاه سوم اسفند 1299 ش وارد تهران شدند.

خاطرات سید ضیاءالدین بسیار خواندنی است، آنجا که می‌گوید: «کودتا یکشنبه شب اتفاق افتاد، من از پنج‌شنبه پیش از آن مرتب میان تهران و قزوین حرکت می‌کردم، قصدم از حرکت این بود که نیروی قزاق را کاملا مطمئن کنم که از تهران اجازه مخصوص دارم و مخصوصا رضاخان بفهمد که هیچ خطری درجه و مقام او را تهدید نمی‌کند، در سفارت انگلیس جای شما خالی که ببینید، چه غوغائی بود، برای اولین بار یک سید عمامه به سر ایرانی توانسته بود ارباب‌ها را به جان هم بیندازد.»

ملک‌الشعرا بهار، شب کودتای سوم حوت (اسفند) 1299 را از قول سید ضیاء الدین چنین نقل می‌کند: «بیست هزار تومان پول نقد در میان قزاقان که ت امر رضاخان بودند قسمت شد و دو هزار تومان به خود رضاخان دادم، زیرا بین راه حس کردم که در سرعت حرکت متانی است و تردید دارد.شب سوم حوت در قریه مهرآباد بودیم، شیپورچی آماده بود که شیپورحرکت بزند، ناگاه خبر دادند که از طرف شاه (احمدشاه)و دولت، جمعی برای ملاقات فرمانده دسته قزاق آمده‌اند و معلوم شد معین الملک از طرف شاه و ادیب السلطنه از طرف سپهدار و کلنل هیک و ژنرال دیکسن از طرف سفارت انگلیس به اتفاق آمده و می‌خواهند رضاخان را ملاقات کنند. 

و سرانجام در ساعت یک بامداد، روز سوم اسفند سال 1299 دو هزار و پانصد تن قزاق به فرماندهی رضاخان که از قزوین حرکت کرده بودند از دروازه‌های قزوین و حضرت عبدالعظیم به تهران وارد شده و بدون هیچ درگیری خاصی شهر تهران را تصرف و دولت «سپهدار اعظم- فتح الله خان اکبر» را سرنگون کردند و با کودتای آرام آنچه را که خواستند به دست گرفتند. قزاق‌ها مراکز مهم و استراتژیک شهر را تصرف کرده و کنترل سازمان‌های دولتی را به دست گرفتند و با احمدشاه به صورت مستقیم وارد مذاکره شدند. کودتای 1299 برنامه خلق الساعه‌ای نبوده است که آیرون ساید آن را طراحی و رضاخان اجرا کند بلکه مقدمات این کودتا از اوایل سال 1299 شمسی فراهم شده و این نقشه به موازات هم در لندن و تهران و قزوین دنبال شد.[۱]

صدوراعلامیه کودتاچیان بعد از اشغال

کودتاچیان بعد از گرفتن قوای نظامی، تأسیسات حکومتی، تشکیلات اداری، وزارتخانه‌ها و کنترل خیابان‌ها و معابر، اقدام به نوشتن و پخش بیانیه‌هایی کردند که هم تلاشی برای توجیه اقدامات آنان به شمار می‌رفت و هم سیاستی برای ارعاب و جلب توجه مردم بود. صدور این بیانیه‌ها به خوبی نشان دهنده این است که رضاخان بزودی خود را سردمدار و مسلط بر اوضاع معرفی می‌کند؛ رضاخان اعلامیه ای به نام «حکم میکنم »را بشرح زیر صادر کرد. [۲]

ماده اول- تمام اهالی شهر تهران باید ساکت و مطیع احکام نظامی باشند.

ماده دوم- حکومت نظامی در شهر برقرار و از ساعت هشت بعد از ظهر غیر از افراد نظامی و پلیس مأمور انتظامات شهر کسی نباید در معابر عبور نماید.

ماده سوم- کسانی که از طرف قوای نظامی و پلیس مظنون به مخل آسایش و انتظامات واقع شوند، فوراً جلب و مجازات سخت خواهند شد.

ماده چهارم- تمام روزنامه‌جات، اوراق مطبوعه تا موقع تشکیل دولت به کلی موقوف و بر حسب حکم و اجازه که بعد داده خواهد شد، باید منتشر شوند.

ماده پنجم - اجتماعات در منازل و نقاط مختلفه بکلی موقوف، در معابر هم اگر بیش از سه نفر گرد هم باشند با قوه قهریه متفرق خواهند شد.

ماده ششم- در تمام مغازه‌های شراب فروشی و عرق فروشی، تئاتر و سینما فوتوگراف‌ها و کلوپ‌های قمار باید بسته شود و هر مست دیده شود به محکمه نظامی جلب خواهد شد.

ماده هفتم - تا زمان تشکیل دولت تمام ادارات و دوائر دولتی غیر از اداره ارزاق تعطیل خواهند بود. پستخانه و تلگرافخانه و تلفونخانه هم مطیع این حکم خواهند بود.

ماده هشتم- کسانی که در اطاعت از مواد فوق خودداری نمایند به محکمه نظامی جلب شده و به سخت‌ترین مجازات‌ها خواهند رسید.

ماده نهم- کاظم‌خان به سمت کماندانی شهر انتخاب و معین می‌شود و مأمور اجرای مواد فوق خواهد بود.

امضاء: رئیس دیویزیون قزاق اعلی‌حضرت اقدس شهریاری و فرمانده کل قزاق (رضا)

موارد فوق نشان دهنده برنامه­‌های گوناگون کودتاگران برای تغییر اوضاع است. بااین حال لحن بیانیه بسیار تند بود و به مذاق افرادی که به این کودتاگران چشم امید بسته بودند، خوش نیامد؛ به‌طوری که بعد از بیست و چهار ساعت، دیگر اثری از این اعلان‌ها در در و دیوار شهر باقی نماند. زیرا مردم هم اکثراً همین‌که حکم می‌کنم اول اعلان را دیده بودند، خوانده یا نخوانده آنها را کنده بودند». [۲]

 موج دسگیریها 

در آستانه كودتا، سيدضياءالدين طباطبايي فهرستي از اسامي ده‌ها نفر از رجال كشور را در اختيار رضاخان ميرپنج قرار داد تا بلافاصله پس از انجام كودتا دستگير و زنداني شوند. به اين ترتيب مدت كوتاهي پس از كودتا و از واپسين ساعات شامگاه چهارم اسفند ۱۲۹۹ دستگيري گروهي از اعيان و اشراف، متنفذين، آزاديخواهان و برخي علماي مخالف آغاز شد و طي حدود شش روز قريب به 70نفر از رجال دستگير و زنداني شدند. در ميان دستگيرشدگان اسامي افراد زير به چشم مي‌خورد: سيدحسن مدرس، احمد قوام، عبدالحسين ميرزا فرمانفرما، نصرت‌الدوله، عين‌الدوله، سعدالدوله، سهام‌الدوله، حشمت‌الدوله، قوام‌الدوله، مجدالدوله، ممتازالدوله، محتشم‌السلطنه، نصيرالسلطنه، مشارالسلطنه، وثوق‌السلطنه، ممتازالملك، لسان‌الملك، يمين‌الملك، سردار رشيد، سردار معتضد، سرهنگ گيگو، اميرنظام، كلهر، ميرزا يانس، محمدقلي سهراب‌زاده، اسعد سهراب‌زاده، سيدمحمد اسلامبولچي، محمدولي خان تنكابني، سالار لشكر، شيخ‌محمدحسين يزدي، شيخ محمدحسين استرآبادي، آقاضياء و سيدمحمد تدين. 

بسياري از بازداشت‌شدگان را وعده دادند كه در قبال پرداخت مبالغي هنگفت آزادي خود را بازخواهند يافت. با اين احوال قريب به اتفاق محبوسين از پرداخت پول خودداري كردند. گروهي ديگر از بازداشت‌شدگان را براي جلوگيري و پيشگيري از مخالفت آنان با كابينه كودتا دستگير كرده بودند. چنان‌كه طي يك ماهه نخست عمر دولت كودتا در اعتراض به واقعه مذكور ده‌ها نفر ديگر نيز به دليل مخالفت با اوضاع پيش‌آمده راهي زندان شدند. علي دشتي، فرخي يزدي، لسان‌السلطنه مودب همايون، ميرزا قوام، ميرزا هاشم آشتياني، سيدغلامحسين خان، دكتر مشعوف، حاج محمدحسين معين‌الرعايا، رهنما مدير روزنامه رهنما، فدايي، عباسخان رأفت، ياور اكبر ميرزاباشي، ملك‌الشعرای بهار و سردار معظم خراساني از ديگر دستگيرشدگان آن روزگار بودند. 

در فاصله كمتر از دو ماهي كه از عمر كودتا مي‌گذشت تمام زندان‌ها و بازداشتگاه‌هاي تهران مملو از زندانيان شد تا جايي كه مجبور شدند عده‌اي از محبوسين را به شهرها و مناطق ديگري تبعيد كنند. چنان‌كه سيدحسن مدرس به قزوين تبعيد و در آن شهر زنداني شد. علاوه بر مخالفان و فعالان سياسي گروهي از زندانيان اين روزگار شامل صاحبان ثروت و متمولاني بودند كه حكومت اميدوار بود با اخذ مبالغي هنگفت آزادي‌شان را به آنان بازگرداند. حاج محمدحسين امين‌الضرب و اميرنظام همداني از شاخص‌ترين اين گروه از زندانيان بودند كه نفر اخير با پرداخت ۲۵‌هزار تومان پس از يك هفته زندان را ترك كرد. در همان زمان شايع شد كه سيدضياء قصد دارد گروهي از زندانيان متنفذ و صاحب قدرت را اعدام كند. اما اين خبر كه گويا براي مرعوب كردن زندانيان و احتمالا اخذ وجوهي از آنان بر سر زبان‌ها افتاده بود به دنبال اعتراض احمدشاه به سرعت فروكش كرد و طبق دستور شاه كه گفته بود «فورا از اين اعمال قبيح جلوگيري كنيد و نگذاريد كه چنين اتفاقي رخ بدهد» خبر مذكور نيز به سرعت رنگ باخت. 

به اين ترتيب تا پايان دوره كابينه سيد‌ضياء، محبوسين كماكان در بازداشت بودند. پس از پايان اين دوران سه‌ماهه احمد قوام‌السلطنه كه خود از محبوسين بود يك روز پس از انتصاب به مقام رياست‌الوزرايي تمام زندانيان را آزاد كرد: «آزادشدگان با حالت تاثرآوري كه هر بيننده‌اي را محزون مي‌كرد به مجلس شوراي ملي وارد شده در حالتي كه برخي از آنها موهاي سرشان بلند و لباس‌هايشان مندرس و برخي ديگر پير و ناتوان و بيچاره و كسل، عصازنان در صحن دوم مجلس مجتمع شده بودند. به علاوه عده‌اي از كسان محبوسين و آزاديخواهان و مليون نيز حضور به هم‌رسانيدند.»[۱]

هدف کودتا

آن طور که در اعلامیه‌هایی به مردم وعده داده شده بود - "برانداختن ریشه جنایتکاران خودخواه تن پرور داخلی" و "رهانیدن ملت ایران از سلسله رقیت مشتی دزد و خیانتکار" بود. افرادی که به زعم سید ضیا و رضاخان، در سال‌های پرآشوب پس از انقلاب مشروطه "زمام امور مملکت را به ارث در دست گرفته بودند، مانند زالو خون مردم و ملت را مکیده، ضجه وی را بلند می‌ساختند." اعلامیه سید ضیا و رضاخان که بلافاصله پس از کودتا منتشر شد، در واقع چیزی جز پژواک همین اندیشه‌ها نبود که باور داشت "برای اینکه تمام این اقدامات میسر گردد، باید قبل از هر چیز و مافوق هر گونه اقدامی، مملکت دارای قشونی گردد که دشمنان داخل و خارج را به حساب دعوت نماید و امنیت در محوطه شاهنشاهی ایران حکم فرما گردد."

اصلاح نظام قضایی، تقسیم اراضی دولت بین دهقانان، لغو کاپیتولاسیون، تاسیس مدارس، راه اندازی وسایل حمل و نقل جدید و صد البته لغو قرارداد ۱۹۱۹ ایران و بریتانیا، برخی از برنامه‌های مفصلی است که سید ضیاء و رضاخان بلافاصله پس از کودتا اعلام کرده بودند. بسیاری از ملی گرایان و روشنفکران راه حل تمام مشکلات کشور را یک دولت مقتدر نظامی و یک دیکتاتور مصلح می‌دانستند که بتواند چنین تصمیم‌هایی را به جای شاه ناتوان قاجار بگیرد

پس از کودتا عارف قزوینی غزلي شاد و اميدبخش درباره‌ اصلاحات و آينده‌ اميدبخش ايران و ستايش از كودتا سرود. میرزاده عشقی مقالات تندي در حمايت از كابينه کودتا نوشت.محمد فرخی یزدی لاهوتي، سليمان ميرزا و بهرامي برگرد دولت جمع شدند و ملک الشعرا بهار در جرايد حكومت مقتدر را رواج مي‌داد. علی اکبر داور، عبدالحسین تیمورتاش ومصدق از حزب تجدد به مشاوران رضاخان تبديل شدند و دستگاه فكري اش را سامان دادند و احزاب محافظه‌كار مجلس چهارم از جمله اصلاح‌طلبان، سوسياليست‌ها و كمونيست‌ها به حمايت از سردار سپه پرداختند.‌ایرج میرزا نیز درباره رضاخان چنین سرود:‌

تجارت نيست، صنعت نيست، ره نيست‌ *** اميدي جز به سردار سپه نيست.[۳]

اختلاف بین عوامل کودتا

با گذشت زمان سيد ضياء كه درباطن ازرضاخان واهمه داشت، براي نشان دادن اقتدار خود و بدون جلب رضايت قبلي رضاخان، سرهنگ كاظم خان افسر ژاندارم را فرماندار نظامي تهران كرد و از همين لحظه آتش دشمني رضا خان را نسبت به خود روشن ساخت. سيدضياء همچنين با انتصاب سرهنگ علي خان از افسران مورد اعتماد خود به فرماندهي ژاندارمري بر رنجش رضاخان افزود. هدف سيد ضياء از اين انتصابات، علم كردن نيرويي در برابر قواي قزاق بود كه پادگان تهران را هم به خود ضميمه كرده بود و نيرومندتر شده بود. رضاخان با اعمال قدرت بعدا همه نيروهاي مسلح را تحت فرمان خود در آورد و سيد ضياء در نقشه اش شكست خورد.[۳]

كابينه كودتا، به رياست سيد ضياء و با حضور سردار سپه فقط صد روز ماند. شاه پس از آنكه روحيه خود را بازيافت، با حمايت مدرس و پشتيباني فرمانفرما و ديگر رجال زنداني و در تبعيد مانند قوام‌السلطنه و تيمورتاش و مدرس و مصدق، وزير جنگ را فراخواند و نارضايتي خود را از سيد ضياء به او گفت. پاسخ سردار يك سلام نظامي محكم بود: «امر بفرماييد همين الان اعدامش مي‌كنم.» شاه با دستپاچگي فرياد زد: «اعدام نه نه... برود فرنگ برود به هر جا.» وقتي نماينده سردار سپه بدون وقت وارد كاخ بادگير شد سيد فهميد خبري شده است. در چهارم خرداد ۱۳۰۰، درست سه ماه بعد از كودتا، سيد ضياء كه تا پايان عمر خود را مغز متفكر و مجري اصلي آن مي‌دانست، به دست‌‌ همان رضا خاني كه افتخار كشفش از ميان قطار قزاقان را هم براي خود مي‌خواست، از رييس‌الوزرايي كنار زده شد تا در مهربانانه‌ترين قضاوت تاريخي، جاده صاف‌كن سلسله پهلوي باشد. با رفتن سيد ضياء از ايران و رسيدن وي به لبنان و فلسطين، او براي 23سال از صحنه سياسي كشور دور شد، اما رضاخان يك سال و نيم بعد خود را به رياست وزرا رساند، پنج سال ديگر به حكومت صوري احمد شاه تن در داد، اما سرانجام به راي مجلس شوراي ملي تاجگذاري كرد و از خان به شاه تبديل شد. [۱]


جستارهای وابسته

منابع