۱٬۰۴۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
در تایید یا رد شخصیت وی نظرات متناقضی وجود دارد ولی ظاهرا بعد از پیروزی جنبش مشروطه اختلافاتی با سایر رهبران ازجمله ستارخان داشته است و عامل حکومتی خلع سلاح مجاهدان در [[واقعه پارک اتابک|پارک اتابک]] بوده است. وی در جریان یکی از جنگهای دوران مشروطه، به هنگام عزیمت از همدان به [[کرمانشاه]] به قتل رسید.<ref name=":2" /> | در تایید یا رد شخصیت وی نظرات متناقضی وجود دارد ولی ظاهرا بعد از پیروزی جنبش مشروطه اختلافاتی با سایر رهبران ازجمله ستارخان داشته است و عامل حکومتی خلع سلاح مجاهدان در [[واقعه پارک اتابک|پارک اتابک]] بوده است. وی در جریان یکی از جنگهای دوران مشروطه، به هنگام عزیمت از همدان به [[کرمانشاه]] به قتل رسید.<ref name=":2" /> | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه یپرم خان == | ||
او از جوانی به خاطر روحیه ماجراجویی با گروههای مسلح آشنایی پیدا کرد و وارد عرصه مبارزه و فعالیت علیه سیاستهای ضد ارمنی امپراتوری عثمانی شد.<ref name=":0" /> | او از جوانی به خاطر روحیه ماجراجویی با گروههای مسلح آشنایی پیدا کرد و وارد عرصه مبارزه و فعالیت علیه سیاستهای ضد ارمنی امپراتوری عثمانی شد.<ref name=":0" /> | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
در سال ۱۲۷۹ خورشیدی یپرم از طرف فرقه داشناک برای تشکیل حزب در گیلان مأموریت یافت. وی در دوره حضورش در گیلان در اداره راهسازی مشغول به کار شد و سپس در [[رشت]] کوره آجرپزی راه انداخت و به آجرپزی مشغول شد. یپرم خان در رویداد باغ مدیریه رشت نقش فعال داشت. وی فرماندهی ستون سوم حمله و محاصره دارالحکومه رشت را در این رویداد بر عهده داشت. گروهی از قفقازیان و ارمنیان به عنوان کارگر به رشت آمده و در آنجا مشغول به کار شدند. این کارگرها بعدها فوج مجاهدین فدایی ارمنی را شکل دادند که به سرکردگی یپرم خان در سال ۱۳۲۷ قمری همراه با سپهدار تنکابنی از رشت راهی تهران شدند.<ref>کارا کتاب - [http://www.karaketab.com/کتاب-تاریخ/کتاب-یپرم-خان-سردار.html کتاب یپرم خان سردار]</ref><ref>بانک اطلاعات رجال - [http://www.rijaldb.com/fa/9677/یپرم+خان+ارمنی یپرم خان ارمنی]</ref> | در سال ۱۲۷۹ خورشیدی یپرم از طرف فرقه داشناک برای تشکیل حزب در گیلان مأموریت یافت. وی در دوره حضورش در گیلان در اداره راهسازی مشغول به کار شد و سپس در [[رشت]] کوره آجرپزی راه انداخت و به آجرپزی مشغول شد. یپرم خان در رویداد باغ مدیریه رشت نقش فعال داشت. وی فرماندهی ستون سوم حمله و محاصره دارالحکومه رشت را در این رویداد بر عهده داشت. گروهی از قفقازیان و ارمنیان به عنوان کارگر به رشت آمده و در آنجا مشغول به کار شدند. این کارگرها بعدها فوج مجاهدین فدایی ارمنی را شکل دادند که به سرکردگی یپرم خان در سال ۱۳۲۷ قمری همراه با سپهدار تنکابنی از رشت راهی تهران شدند.<ref>کارا کتاب - [http://www.karaketab.com/کتاب-تاریخ/کتاب-یپرم-خان-سردار.html کتاب یپرم خان سردار]</ref><ref>بانک اطلاعات رجال - [http://www.rijaldb.com/fa/9677/یپرم+خان+ارمنی یپرم خان ارمنی]</ref> | ||
== پس از [[فتح تهران]] == | == یپرم خان پس از [[فتح تهران]] == | ||
پس از فتح تهران و خلع [[محمد علی شاه]] قاجار از سلطنت که یپرم خان نقشی اساسی در این پیروزی داشت، روزنامهها اخبار فتح و رشادتهای یپرم را منعکس کردند. در این ایام هیئت مدیرهای تشکیل شد و وی را با دادن اختیاراتی نامحدود به ریاست شهربانی کل (نظمیه) پایتخت منصوب کرد. در این سال یپرم که سرکردگی ۵۰ نفر از مجاهدان را به عهده داشت به همراه ۲۰۰ نفر بختیاری به سرکردگی جعفرقلیخان سردار بهادر، ملقب به سردار اسعد (فرزند سردار اسعد معروف) و با کمک عدهای قزاق برای دفع یاغیان آذربایجان فرستاده شدند. | پس از فتح تهران و خلع [[محمد علی شاه]] قاجار از سلطنت که یپرم خان نقشی اساسی در این پیروزی داشت، روزنامهها اخبار فتح و رشادتهای یپرم را منعکس کردند. در این ایام هیئت مدیرهای تشکیل شد و وی را با دادن اختیاراتی نامحدود به ریاست شهربانی کل (نظمیه) پایتخت منصوب کرد. در این سال یپرم که سرکردگی ۵۰ نفر از مجاهدان را به عهده داشت به همراه ۲۰۰ نفر بختیاری به سرکردگی جعفرقلیخان سردار بهادر، ملقب به سردار اسعد (فرزند سردار اسعد معروف) و با کمک عدهای قزاق برای دفع یاغیان آذربایجان فرستاده شدند. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
تصمیم فوق به دنبال درخواستهایی اتخاذ شد که در پاییز ۱۹۰۶ میلادی از طریق مجمع عمومی تشکیلات حزب در [[تبریز]] موسوم به ورژ به کنگره بزرگ داشناکسوتیون ارسال شده بود. | تصمیم فوق به دنبال درخواستهایی اتخاذ شد که در پاییز ۱۹۰۶ میلادی از طریق مجمع عمومی تشکیلات حزب در [[تبریز]] موسوم به ورژ به کنگره بزرگ داشناکسوتیون ارسال شده بود. | ||
در مجمع عمومی تبریز، نمایندگانی از شهرستانهای گوناگون کشور شرکت کرده بودند و یپرم نیز فرستادهٔ ویژه تشکیلات گیلان بود. او که پس از فرار معجزهآسای خود از تبعیدگاه ساخالین به ایران وارد شده و به داشناکسوتیون پیوسته بود حامل افکار و خواستهای کلیهٔ افراد منتسب به حزب بود و به موجب تقاضای تشکیلات حزب در گیلان میبایست با تمام قوا از جنبش | در مجمع عمومی تبریز، نمایندگانی از شهرستانهای گوناگون کشور شرکت کرده بودند و یپرم نیز فرستادهٔ ویژه تشکیلات گیلان بود. او که پس از فرار معجزهآسای خود از تبعیدگاه ساخالین به ایران وارد شده و به داشناکسوتیون پیوسته بود حامل افکار و خواستهای کلیهٔ افراد منتسب به حزب بود و به موجب تقاضای تشکیلات حزب در گیلان میبایست با تمام قوا از جنبش مشروطهخواهی ایران جانبداری میکرد. | ||
کنگرهٔ حزب داشناکسوتیون پس از تصویب درخواست همکاری با نهضت آزادیخواهی و مشروطیت ایران روستوم انقلابی، از بانیان حزب، را در مقام نمایندهٔ حزب برای مذاکره با | کنگرهٔ حزب داشناکسوتیون پس از تصویب درخواست همکاری با نهضت آزادیخواهی و مشروطیت ایران روستوم انقلابی، از بانیان حزب، را در مقام نمایندهٔ حزب برای مذاکره با مشروطهخواهان روانهٔ ایران کرد.<ref name=":1">پیمان - [http://www.paymanonline.com/article.aspx?id=4B7E86C9-7B19-425D-99C6-1B48EDF110A8 یپرم خان ارمنی، مبارزی در راه استقرارمشروطیت ایران]</ref> | ||
== قضاوتهای مختلف درباره | == قضاوتهای مختلف درباره یپرم خان == | ||
درباره خصوصیات و شخصیت یپرم خان و کارهای وی در جریان مشروطه صحبتها و مواضع متناقضی روایت شده است. برخی وی را آزادیخواه، شجاع، پدر نهضت مشروطه و... نامیدهاند و برخی دیگر از او با عناوینی همچون تروریست، عامل خلع سلاح مجاهدان و نیروهای ستارخان، قاتل کودکان و بیگناهان یاد کردهاند: | درباره خصوصیات و شخصیت یپرم خان و کارهای وی در جریان مشروطه صحبتها و مواضع متناقضی روایت شده است. برخی وی را آزادیخواه، شجاع، پدر نهضت مشروطه و... نامیدهاند و برخی دیگر از او با عناوینی همچون تروریست، عامل خلع سلاح مجاهدان و نیروهای ستارخان، قاتل کودکان و بیگناهان یاد کردهاند: | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
=== تروریست، عامل خلع سلاح مجاهدان و نیروهای ستارخان، قاتل کودکان و بیگناهان === | === تروریست، عامل خلع سلاح مجاهدان و نیروهای ستارخان، قاتل کودکان و بیگناهان === | ||
دربارهٔ دست داشتن در واقعه پارک اتابک و خلع سلاح نیروهای ستارخان کسروی مینویسد: روز پنجشنبه دوازدهم تیر ماه چون ستارخان از مجلس بازگشت چنانکه در آنجا زبان داده بود به کسان خود دستور داد که تفنگ و فشنگ خود را گردآورده برای سپردن به دولت آماده باشند و چنین گفت: | دربارهٔ دست داشتن در واقعه پارک اتابک و خلع سلاح نیروهای ستارخان کسروی مینویسد: روز پنجشنبه دوازدهم تیر ماه چون ستارخان از مجلس بازگشت چنانکه در آنجا زبان داده بود به کسان خود دستور داد که تفنگ و فشنگ خود را گردآورده برای سپردن به دولت آماده باشند و چنین گفت: کاری نکنید که کاسه بر سر ما شکند. کسانی از پیرامون ناخرسندی نموده میگفتند: با این دشمنی که میان شما با یفرم خان و دیگران است پس از گرفتن ابزار جنگ با شما و سالار رفتار دیگر پیش خواهند گرفت. ستارخان گفت: این دولت را ما خودمان برانگیختهایم و شایسته نیست که با او نافرمانی کنیم.<ref name=":2">خوش آمدید - [http://m-amirin2002.niloblog.com/p/9/ شخصیتها و روشنفکران دوره دوم مشروطه - یپرم خان ارمنی]</ref> | ||
در جای دیگری گفته شده است: <blockquote>«به نام اعانه به زور بیش از صد و پنجاه هزار تومان از مردم رشت پول گرفت او قوای خود را تقویت کرد و عازم تهران شد.</blockquote><blockquote>در قریه «نگی» قزوین به قوای دولتی حمله کرد و بنا به اعتراف خودش، عدهای زن و کودک و دهقان بیگناه را به طور عمدی به قتل رساند! بعد از تصرف قزوین به دستور او شیخالاسلام قزوینی و قاسم آقا میرپنج (سرتیپ) و عدهای از سرشناسان قزوین را به طرز فجیع و وحشیانهای به قتل رسانیدند و عمارت ارک و چهلستون این شهر را به آتش کشیدند و از مردم به زور مقدار زیادی اعانه دریافت و غارت و بین افراد خود تقسیم کردند.</blockquote><blockquote>به «سرآب» و «اهر» و «قرچهداغ» حمله کردند. بعد از تصرف آنها خانه و اثاث سران و سرشناسان آن سامان با بیرحمی به غارت کرد.</blockquote><blockquote>در تهران او را به سمت ریاست پلیس منصوب کردند، اما او بارها قانون را زیر پا گذاشت و خودسرانه اقداماتی برخلاف قانون اساسی و دستورات دولت و مقررات میکرد. او اداره تحقیقات و چند اداره دیگر را خودسرانه بست و کارمندان آن سازمانها را با لگد و پسگردنی بیرون کرد. وی در جمادیالثانی ۱۳۲۹ عدهای پلیس فرستاد و عدلیه (دادگستری) را به زور بست، وقتی قضات فرمان دولت را مطالبه کردند، یپرم دستور داد آنها را در برابر این گستاخی توقیف کنند!</blockquote><blockquote>در روزنامه «بهلول» و «چنته» یپرم را در مورد اخراج کارمندان پلیس و توقیف قضات سخت نکوهیدند، ولی پس از اینکه این دو روزنامه به دست یپرم رسید و از انتقاد آنها آگاه شد، چند نفر پلیس و مجاهد فرستاد تا روزنامهها را توقیف و دفتر آنها را غارت و میرزا محمود مدیر روزنامه چنته را بازداشت کردند.</blockquote><blockquote>نداشتن مربی صالح و احساسات تند و ماجراجویانه، او را به سوی یک زندگی ناراحت سوق داده و چون بیباک و قسیالقلب بود، در این راه موفقیتهایی نیز به دست آورد.</blockquote>[[پرونده:عبدالباقی خان قاتل یپرم خان.jpg|بندانگشتی|<blockquote>عبدالباقی خان قاتل یپرم خان</blockquote>]]<blockquote>در پی حادثه قتل پیرم خان، مجاهدین ارمنی آشفته شدند و شیونکنان خود را به کنار دیوارهای قلعهای رساندند که تلاش داشتند تصرفش کنند و با وجود شدت آتش و رگبار گلولهها با کمک یارمحمدخان کرمانشاهی قلعه را تصرف کردند و تمام اهالی بازمانده در قلعه را از زن و بچه و پیر و جوان به استثنای ۱۴ نفر مرد مسلح که برای محاکمه و یافتن قاتل یپرم زنده گذاشتند و دستگیر کردند، قتلعام کردند و در همانجا از اسیران شروع به تحقیقات کردند.</blockquote><blockquote>در میان آنان جوانی بود بالابلند، چهارشانه، خوشقیافه و رشید که ارباب قلعه محسوب میشد. نام او عبدالباقی خان بود و بیش از ۲۴ سال نداشت، چهره مردانه و اندام برازنده او توجه حاضران را جلب کرد، پس از تحقیقات بسیار معلوم شد که قاتل یپرم شخص عبدالباقی خان است.</blockquote><blockquote>او با رشادت تمام به فرمانفرما گفت: «من یپرم را کشتهام، ولی قاتل نیستم! اگر کسی خانه شما را هدف توپ و خمپاره قرار بدهد و افراد بیگناه شما را به خاک و خون بکشد و شما در مقام دفاع برآیید، قاتلید؟» فرمانفرما تأمل کرد و به رشادت این جوان پاکنهاد میاندیشید، عبدالباقی خان به کلام خود ادامه داد و گفت: «مرا بفرستید تهران، اگر خواستند مرا آنجا مجازات کنند».</blockquote><blockquote>فرمانفرما به این پیشنهاد موافقت کرد و دستور داد تا مقدمات اعزامش را به تهران فراهم کنند، اما وقتی که از پیش فرمانفرما برمیگشت «ابرام ارمنی» یکی از یاران یپرم او را از پشت سر هدف گلوله قرار داد و کشت.</blockquote><blockquote>یپرم همیشه به یاران خود میگفت: «باید ایران را از وجود کسانی مثل سپهدار و صمصامالسلطنه و نظیر این گروه از رجال پاک کرد!!» شاید هم تصور میکرد بتواند با توسعه تروریسم در ایران به زمامداری مطلق برسد! بیشک اگر او به دست عبدالباقی خان کشته نمیشد، در این کشور منشأ فتنههای بسیار میشد و نقشههای خطرناکی را به زیان استقلال و ملیت ایرانی اجرا میکرد.</blockquote><blockquote>گویی در «چاردولی» به این نکته پی برده بودند که از عبدالباقی خان به عنوان یک قهرمان ملی یاد میکردند و برای جوانی و برازندگی و دلیری او ترانههای محلی ساختند که هنوز ورد زبانهاست.</blockquote><blockquote>آنان تا هم اینک نیز دلاوریهای این جوان اصیل ایرانی را میستایند و بر زندگی کوتاه او اشک میریزند.»<ref>راز - [http://raz24.blog.ir/1394/03/06/تروریست-مشروطه-خواه-یپرم-خان-ارمنی-چگونه-کشته-شد تروریست مشروطهخواه (یپرم خان ارمنی) چگونه کشته شد؟]</ref></blockquote> | در جای دیگری گفته شده است: <blockquote>«به نام اعانه به زور بیش از صد و پنجاه هزار تومان از مردم رشت پول گرفت او قوای خود را تقویت کرد و عازم تهران شد.</blockquote><blockquote>در قریه «نگی» قزوین به قوای دولتی حمله کرد و بنا به اعتراف خودش، عدهای زن و کودک و دهقان بیگناه را به طور عمدی به قتل رساند! بعد از تصرف قزوین به دستور او شیخالاسلام قزوینی و قاسم آقا میرپنج (سرتیپ) و عدهای از سرشناسان قزوین را به طرز فجیع و وحشیانهای به قتل رسانیدند و عمارت ارک و چهلستون این شهر را به آتش کشیدند و از مردم به زور مقدار زیادی اعانه دریافت و غارت و بین افراد خود تقسیم کردند.</blockquote><blockquote>به «سرآب» و «اهر» و «قرچهداغ» حمله کردند. بعد از تصرف آنها خانه و اثاث سران و سرشناسان آن سامان با بیرحمی به غارت کرد.</blockquote><blockquote>در تهران او را به سمت ریاست پلیس منصوب کردند، اما او بارها قانون را زیر پا گذاشت و خودسرانه اقداماتی برخلاف قانون اساسی و دستورات دولت و مقررات میکرد. او اداره تحقیقات و چند اداره دیگر را خودسرانه بست و کارمندان آن سازمانها را با لگد و پسگردنی بیرون کرد. وی در جمادیالثانی ۱۳۲۹ عدهای پلیس فرستاد و عدلیه (دادگستری) را به زور بست، وقتی قضات فرمان دولت را مطالبه کردند، یپرم دستور داد آنها را در برابر این گستاخی توقیف کنند!</blockquote><blockquote>در روزنامه «بهلول» و «چنته» یپرم را در مورد اخراج کارمندان پلیس و توقیف قضات سخت نکوهیدند، ولی پس از اینکه این دو روزنامه به دست یپرم رسید و از انتقاد آنها آگاه شد، چند نفر پلیس و مجاهد فرستاد تا روزنامهها را توقیف و دفتر آنها را غارت و میرزا محمود مدیر روزنامه چنته را بازداشت کردند.</blockquote><blockquote>نداشتن مربی صالح و احساسات تند و ماجراجویانه، او را به سوی یک زندگی ناراحت سوق داده و چون بیباک و قسیالقلب بود، در این راه موفقیتهایی نیز به دست آورد.</blockquote>[[پرونده:عبدالباقی خان قاتل یپرم خان.jpg|بندانگشتی|<blockquote>عبدالباقی خان قاتل یپرم خان</blockquote>]]<blockquote>در پی حادثه قتل پیرم خان، مجاهدین ارمنی آشفته شدند و شیونکنان خود را به کنار دیوارهای قلعهای رساندند که تلاش داشتند تصرفش کنند و با وجود شدت آتش و رگبار گلولهها با کمک یارمحمدخان کرمانشاهی قلعه را تصرف کردند و تمام اهالی بازمانده در قلعه را از زن و بچه و پیر و جوان به استثنای ۱۴ نفر مرد مسلح که برای محاکمه و یافتن قاتل یپرم زنده گذاشتند و دستگیر کردند، قتلعام کردند و در همانجا از اسیران شروع به تحقیقات کردند.</blockquote><blockquote>در میان آنان جوانی بود بالابلند، چهارشانه، خوشقیافه و رشید که ارباب قلعه محسوب میشد. نام او عبدالباقی خان بود و بیش از ۲۴ سال نداشت، چهره مردانه و اندام برازنده او توجه حاضران را جلب کرد، پس از تحقیقات بسیار معلوم شد که قاتل یپرم شخص عبدالباقی خان است.</blockquote><blockquote>او با رشادت تمام به فرمانفرما گفت: «من یپرم را کشتهام، ولی قاتل نیستم! اگر کسی خانه شما را هدف توپ و خمپاره قرار بدهد و افراد بیگناه شما را به خاک و خون بکشد و شما در مقام دفاع برآیید، قاتلید؟» فرمانفرما تأمل کرد و به رشادت این جوان پاکنهاد میاندیشید، عبدالباقی خان به کلام خود ادامه داد و گفت: «مرا بفرستید تهران، اگر خواستند مرا آنجا مجازات کنند».</blockquote><blockquote>فرمانفرما به این پیشنهاد موافقت کرد و دستور داد تا مقدمات اعزامش را به تهران فراهم کنند، اما وقتی که از پیش فرمانفرما برمیگشت «ابرام ارمنی» یکی از یاران یپرم او را از پشت سر هدف گلوله قرار داد و کشت.</blockquote><blockquote>یپرم همیشه به یاران خود میگفت: «باید ایران را از وجود کسانی مثل سپهدار و صمصامالسلطنه و نظیر این گروه از رجال پاک کرد!!» شاید هم تصور میکرد بتواند با توسعه تروریسم در ایران به زمامداری مطلق برسد! بیشک اگر او به دست عبدالباقی خان کشته نمیشد، در این کشور منشأ فتنههای بسیار میشد و نقشههای خطرناکی را به زیان استقلال و ملیت ایرانی اجرا میکرد.</blockquote><blockquote>گویی در «چاردولی» به این نکته پی برده بودند که از عبدالباقی خان به عنوان یک قهرمان ملی یاد میکردند و برای جوانی و برازندگی و دلیری او ترانههای محلی ساختند که هنوز ورد زبانهاست.</blockquote><blockquote>آنان تا هم اینک نیز دلاوریهای این جوان اصیل ایرانی را میستایند و بر زندگی کوتاه او اشک میریزند.»<ref>راز - [http://raz24.blog.ir/1394/03/06/تروریست-مشروطه-خواه-یپرم-خان-ارمنی-چگونه-کشته-شد تروریست مشروطهخواه (یپرم خان ارمنی) چگونه کشته شد؟]</ref></blockquote> | ||
== سرانجام == | == سرانجام یپرم خان == | ||
سرانجام در ۲۹ اردیبهشتماه سال ۱۲۹۱ خورشیدی برابر با ۱۹۱۲ میلادی در جریان یکی از جنگهای دوران مشروطه، یپرمخان و همراهانش به هنگام عزیمت از همدان به [[کرمانشاه]]، به قلعه شورجه که اهالی آن با سالارالدوله همراهی کرده بودند، یورش بردند که در میانه تیراندازیها گلولهای به یپرم اصابت کرد. این چنین بود که یپرمخان در حالی که ۴۸ سال سن داشت، جان باخت و بعدها روشن شد که ضارب وی «عبدالباقی» ارباب آن آبادی بودهاست. | سرانجام در ۲۹ اردیبهشتماه سال ۱۲۹۱ خورشیدی برابر با ۱۹۱۲ میلادی در جریان یکی از جنگهای دوران مشروطه، یپرمخان و همراهانش به هنگام عزیمت از همدان به [[کرمانشاه]]، به قلعه شورجه که اهالی آن با سالارالدوله همراهی کرده بودند، یورش بردند که در میانه تیراندازیها گلولهای به یپرم اصابت کرد. این چنین بود که یپرمخان در حالی که ۴۸ سال سن داشت، جان باخت و بعدها روشن شد که ضارب وی «عبدالباقی» ارباب آن آبادی بودهاست. | ||
ویرایش