دینامیزم قرآن

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو

دینامیزم قرآن نام یک کتاب و یک مبحث ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین خلق ایران است. دینامیزم از ریشه دینام به معنای حرکت داشتن از درون است. در متون فارسی، دینامیزم را «پویائی» ترجمه می‌کنند که منظور از آن گنجایش تغییرپذیری درون یک پدیده است. این تغییرپذیری در جریان یک بسامد صورت می‌گیرد که در آن، پدیده خود را با تغییرات محیط و شرایط خارجی همگام و منطبق می‌کند و به‌این‌ترتیب موجودیت خود را حفظ و تضمین می‌نماید. به عنوان مثال وقتی انسانها برای مقابله با سرمای هوا به استفاده از سوخت‌های فسیلی و ساخت بخاری روی می‌آورند، از پویایی خود بهره گرفته و با محیط انطباقی فعال پیدا کرده‌اند. در عرصه اجتماعی وقتی یک جامعه با مسائلی چون فقر روبرو می‌شود و برای تغییر آن بپا می‌خیزد و در این مسیر با تحرک و خیزش‌های مناسب عمل می‌کند، نشان از پویایی دارد.همچنین دینامیزم در منطق در برابر منطق استاتیک به‌کار برده می‌شود. در منطق دینامیک، یک پدیده در جریان رشد خود و ارتباطش با پیرامون خود مورد بررسی قرار می‌گیرد، اما در منطق استاتیک هر پدیده به عنوان یک موضوع مجرد، جدای از جریان رشد و تکامل خود بررسی می‌شود.

منظور از دینامیزم قرآن نیز گنجایش تغییرپذیری قرآن است. به‌صورتی‌که بتواند هم‌گام با تغییرات محیط (اجتماعی) خود را با زمان منطبق کند. از دیدگاه مجاهدین خلق قرآن دارای دو بخش محکمات و متشابهات است. محکمات در قرآن اشاره به اصول و ارزش‌ها داشته و متشابهات ناظر بر احکام اجتماعی هستند. دینامیزم قرآن توضیح می‌دهد که متشابهات در قرآن در طول زمان تغییر می‌کنند. آنها در زمان خود احکامی مترقی به شمار می‌رفتند اما با رشد بشریت منسوخ شده‌اند. به عنوان مثال در شهر مکه در شرایطی که دختران در هنگام تولد دفن می‌شدند و یا به‌صورت برده مورد استفاده قرار می‌گرفتند، دادن حق حیات اجتماعی و حقوق شهروندی به آنها به همراه اعطای حق ارث حتی به اندازه‌ی نیمی از مردان، یک پیشرفت به شمار می‌رفت، اما امروزه نمی‌توان به نیمه بودن حق ارث در آن دوران استناد کرد. مجاهدین خلق با استناد به آیه‌ی ۱۰۵ سوره‌ی بقره که به نسخ شدن برخی آیات قرآن دلالت دارد، این آیات را منسوخ می‌شمرند و معتقدند باید با توجه به روح حاکم بر قرآن، قوانین متناسب با شرایط روز را تدوین نمود. کتاب دینامیزم قرآن در سال ۱۳۵۸ توسط سازمان مجاهدین خلق ایران در ۷۰ صفحه منتشر شد[۱] و مطالب بحث‌انگیزی را در محافل روشنفکری آن روزگار پدید آورد. البته دینامیزم قرآن، سال‌ها پیش از آن در زمان شاه و هنگام تأسیس سازمان مجاهدین یکی از مبانی اندیشه‌ی سازمان مجاهدین خلق بود.

ضرورت دینامیزم قرآن

در کتاب دینامیزم قرآن که یکی از مبانی اندیشه‌ی مجاهدین خلق ایران است در مورد برخورد دگماتیستی با قرآن اصل شمردن احکام به جای روح و جوهر قرآن می‌نویسد:

چگونه باید قرآن را مطالعه کرد تابه درک و فهم صحیح آن یعنی چنان درک و فهمی که با جوهر و روح آن سازگار باشد نائل آمد؟ چرا که تصاویر عرضه شده از قرآن، در طول تاریخ از محتوای اصیل قرآن تهی شده و از آن جز اسمی باقی نمانده است.[۲]

مجاهدین پاسخ این سوال را در استفاده از دینامیزم قرآن می‌دانند. مجاهدین معتقدند اسلام به این دلیل می‌تواند دین همه عصرها و همه نسل‌ها باشد که از پویایی لازم برخوردار است. یعنی دارای مکانیزمی است که پاسخگوی سوالات هر عصر و ارائه دهنده راه حل‌های مناسب برای مشکلات و تضادهای یک جامعه است. مجاهدین اثبات می‌کنند که دینامیزم لازم در قرآن که کتاب اصلی و محوری دین اسلام است وجود دارد. آنها استدلال می‌کنند که در غیر اینصورت هر کتابی پس از چندی کهنه و به درد نخور می‌شود.

آیا کتاب‌هایی که فرضا در قرن نوزدهم نوشته شده‌اند، در قرن بیستم مورد استفاده قرار می‌گیرند؟ آیا دست‌کم بخشی از آنها دچار فرسودگی و کهولت نشده است؟

از دیدگاه مجاهدین قرآن برای هدایت جامعه بشری در بستر تکاملی اجتماعی است. بنابراین با تغییراتی که در مسیر تکامل اجتناب ناپذیر است، باید برخوردی متفاوت داشته باشد. چه بسا هدایتی در یک زمان درست و در زمان دیگر نادرست یا کهنه به شمار رود. واژه‌ی ارتجاع که توسط مجاهدین برای اولین بار نسبت به خمینی و هم فکران او به کار برده شد ناظر بر این است که آن‌ها با تحجر و خشک‌مغزی همه چیز را ایستا می‌بینند و قصد دارند جامعه بشری را صدها سال به عقب برگردانند. از نظر مجاهدین اجرای احکام اسلامی که خمینی از آن دفاع می‌کرد چیزی جز پیروی از قوانین منسوخ شده نیستند و ارتباطی با روح وجوهره‌ی واقعی اسلام که مبتنی بر آزادی و آگاهی انسان است ندارند.[۳]

قرآن چگونه کتابی است؟

در کتاب دینامیزم قرآن در ابتدا از مخاطب سوال می‌شود که دیدگاهش نسبت به قرآن چگونه است. قرآن چه کارکردی دارد و اساسا چه نیازی را برآورده می‌کند و ما چه توقعی باید از آن داشته باشیم؟

مثلا آیا قرآن برای ارائه‌ی علم به انسان آمده است؟ آیا درست است که در آن به دنبال فرمول‌های ریاضی باشیم؟ آنچنان که برخی برای اثبات صحت قرآن به کشف مقولات ریاضی در آن می‌پردازند؟

آیا درست است که در آن قوانین فیزیک و شیمی و سایر علوم طبیعی را جستجو کنیم و یا تشریحات سیستماتیک اقتصادی را از آن طلب نمائیم؟

از نظر سازمان مجاهدین این تلقی‌ها نادرست و بیراهه است. قرآن کتابی است که در تقسیم‌بندی معارف بشری بیشتر در قلمرو فلسفه، علوم اجتماعی و انسان شناسی واقع می‌شود هر چند که در آن می‌توان نشانه‌هایی از دیگر معارف بشری پیدا کرد. از سویی برای برداشت درست از قرآن باید اصطلاحا آن را تفسیر نمود. منظور از تفسیر یک موضوع این است که معنی و مضمون آن کشف شود و درکی روشن و خالی از ابهام از آن ارائه گردد

منظور از تفسیرقرآن اینست که ما را در جهت‌گیری‌های اجتماعی و سیاسی یاری کند.

موضوعات قرآن

مطالب و موضوعات متنوع بیان شده در قرآن را، که مضمون سوره‌ها و آیات قرآن است را می‌شود به ترتیب زیر طبقه بندی کرد .

  1. مسائل و حقایق عام فلسفی: برخی آیات قرآن، توضیح و بیان عمومی‌ترین حقایق جهان هستی است و ضمن آن به مسائلی پرداخته می‌شود که موضوع فلسفه و تبیینات فلسفی است .ضمن این آیات قرآن دیدگاهها واصول جهان شناختی توحیدی خود را بیان می‌کند ،مثلا آیاتی که ما را به مبدأ هستی و آفرینش نظم ونظام یگانه و هدفدار کائنات و غایت جهان، رهنمون می‌شوند.
  2. حقایق علوم طبیعی: حقایق علمی طبیعی، موضوع پاره‌ای دیگر ازآیات قرآن است که ضمن آن به جریان تکوین کائنات وپدیده‌ها و رخدادهای طبیعی و تحول و تکامل طبیعت اشاره شده است. از قبیل آیاتی در بارة پیدایش و خلقت زمین و آسمان و ستارگان و روند تحول و تکامل آنها .گردش فصول و ایام شب و روز، باد و باران، کوهها و دریاها، پیدایش حیات و پدیده‌های حیاتی و بسیاری مطالب متنوع دیگر از این قبیل.
  3. حقایق و مسائل اجتماعی: بخش اعظم قرآن متضمن طرح و بیان مسائلی است که به حرکت اجتماعی مربوط است. در این آیات چگونگی تحول و حرکت جامعه و جوامع بشری چگونگی حرکت و موضعگیری‌های گروه‌های مختلف اجتماع و جریان و فرجام حرکت آنها تشریح شده است.
  4. انسان شناسی: آیات قرآن نشان می‌دهد که دین اساسا با جامعه سر و کار دارد و متوجه استقرار یک نظم اجتماعی ویژه است. اسلام با ظهور خود در زمان حیات پیامبر، که قاعدتا کامل‌ترین، و خالص‌ترین درک را از قرآن داشت، یک نظام اجتماعی کهنه را بر انداخت و نظم نوینی را جایگزین آن کرد. نظمی که سرعت و نیرو و تأثیر تاریخی و جهانی آن شگفت انگیز بوده است. اما قرآن در عین توجه اکیدش بر جامعه متضمن شناخت انسان نیز هست. در بسیاری از آیات قرآن انسان طرف خطاب قرآن است. قرآن در همان حال که به انسان به‌مثابه موجودی اجتماعی می‌نگرد، فردیت انسان را نیز نادیده نمی‌گیرد و با فرد انسان در عین رابطه متقابل و تنگاتنگش با جامعه بعنوان کلیتی بی‌همتا و موجودی مسئول، سر و کار دارد.

چگونگی دینامیزم در قرآن

آیات قرآن به گفته پیامبر اسلام و امام علی و راویان دارای دسته‌بندی با مضمون «محکم و متشابه» است. همین دسته‌بندی است که پویایی (دینامیزم) قرآن را تأمین و تضمین می‌کند. به این ترتیب برخی از آیات قرآن محکم هستند. یعنی بیانگر روح و جوهره‌ی قرآن هستند و برخی تنها حاوی قوانین و احکامی هستند که در زمان خود برای حل مشکلی نازل شده اند. دسته دوم را متشابهات می‌نامند. این آیات در طول زمان منسوخ می‌شوند باید با توجه به روح قرآن قوانین جدیدی را به جای آن‌ها تدوین کرد. از نظر مجاهدین خلق اصل اجتهاد در اسلام نیز به همین دلیل آمده است. مجتهد نه الزاما یک آخوند و طلبه بلکه کسی است که می‌تواند همین قوانین را با توجه به پیام اصلی و محوری قرآن درک و از آن استخراج کند.

ناسخ و منسوخ

در خود قرآن آمده است که برخی آیات نسخ می‌شوند

مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ  مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَیَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. بقره ۱۰۶

در خود قرآن آمده است که برخی آیات نسخ می‌شوند

مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ  مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَیَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. بقره ۱۰۶

هر آیه‏‌ای را که نسخ کنیم یا فروگذاریم، بهتر از آن یا همانندش را در میان  آوریم، آیا نمیدانی که خداوند بر هر کاری تواناست‏.

مـوارد نـسخ در قرآن بسیار است از جمله تبدیل عده زنی که همسرش فوت کرده است از یک سال ( بقره - آیه ۲۴۰ ) به چـهـار مـاه و ده روز  ( بقره - آیه ۲۳۴ ) و یا تغییر و تحویل قبله از بیت المقدس به سوی کعبه( بقره ،آیه ۱۴۴)

آیت‌الله طالقانی در جلد اول کتاب پرتوی از قرآن می‌نویسد :

«نسخ در اصطلاح، برداشتن صورتیست از محل اول خود و قراردادن در جای مناسب دیگر، یا گذاردن صورت دیگری به جای آن....چون هر آیه کوچک وبزرگ، تکوینی وتشریعی را از کتاب هستی و قانونی، یا از ذهنها و خاطره‌ها (او ننسها) برداریم، برتر و گزیده‌تر از آنرا میآوریم. نأت بخیر منها.....»[۴]

براساس این تفسیرها مسئله ناسخ و منسوخ، جهانشمول است  یعنی هر پدیده ای چه در طبیعت و چه در اجتماع و چه در قرآن، که منسوخ می‌شود، پدیده‌ای و آیه‌ای  برتر از آن جایگزینش می‌گردد.

به این ترتیب تمامی پدیده‌های هستی در یک مسیر تکاملی به جلو حرکت می‌کنند. همواره کهنه منسوخ می‌شود و نو جای آن‌را می‌گیرد.

از دیدگاه آیت‌الله طالقانی توقفی در تکامل جهان در حیطه طبیعت و جامعه وجود ندارد زیرا که این توقف به معنای تحدید (محدود کردن) صفات و ذات خداوند است.

تمامی پدیده‌ها تا هنگامی‌که با شرایط تطبیق داشته باشند باقی می‌مانند اما اگر نتوانند خود را تطبق دهند منسوخ می‌شوند و از میان می‌روند و سپس پدیده‌های متکامل‌تری جای آن‌ها را می‌گیرد.

در تاریخ تکامل جانورانی چون دایناسورها با جثه های بسیار بزرگ هنگامی که به دلیل خونسرد بودن نتوانستند با شرایط خود را منطبق کنند از میان رفتند و موجوداتی که قدرت آداپتاسیون داشتند جای آن‌ها را گرفتند.

به این ترتیب قانون نسخ که قرآن از آن سخن می‌گوید همان قانون گذار پدیده‌ها از کهنه به نو ــ از ساده به پیچیده، است.

محکم و متشابه

در قرآن آمده است:

هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ[۵]

ترجمه:

اوست کسی که این کتاب را بر تو فرو فرستاد پاره ای از آن آیات محکم است آنها اساس کتاب‌اند و [پاره‏‌ای] دیگر متشابهاتند. اما کسانی که در دلهایشان انحراف است برای فتنه جویی از متشابه آن پیروی می کنند. تأویل آن‌ را جز خدا و ریشه‌داران در دانش کسی نمی‌داند. آنان که می‏‌گویند ما ایمان آوردیم به آن‌چه از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان کسی متذکر نمی‌‏شود.

محکمات، آیاتی هستند که دیدگاهها ونظرگاه‌های اساسی اسلام را تبیین می‌کنند. محکم به‌معنی متقن، قطعی، پابرجا و استوار است. قوانینی که با تغییر شرایط و گذشت زمان به‌طور نسبی تغییری نمی‌کنند. محکمات ۹۰٪ آیات قرآن را تشکیل می‌دهند.

آیات متشابه اغلب حکم‌هایی هستند که در شرایطی خاص ابلاغ شده اند و اکنون منسوخ هستند. یعنی در زمان خود کاربرد تاکتیکی داشته‌اند و تضادهای اجتماعی را در شرایط خاصی حل کرده‌اند

متشابه در لغت به‌معنی پوشیده، یا آن چیزی است که دارای دو معنی است. متشابهات با پیشرفت علوم طبیعی، علوم اجتماعی، اقتصادی وسیاسی، قبض و بسط می‌یابند. احکام متشابه اگر تغییر نکنند در شرایط متفاوت حتی ضد اصول و در تضاد با روح و جوهر اصول عمل می‌کنند.

یک مثال از متشابهات

به عنوان مثال قرآن در ده‌ها آیه تأکید کرده‌است که هیچ انسانی بر هیچ انسانی برتری ندارد جز آن‌که در تقوا از او برتر باشد. این آیه نشان‌گر دعوت قرآن به برابری و به ویژه برابری زن و مرد است. در آیات دیگری که جزو متشابهات قرآن است ارث زن نصف مرد در نظر گرفته شده است.[۶] باید توجه داشت که قرآن در شرایطی نازل شد که هنوز مناسبات برده‌داری بر جهان آن روز حاکم بود. در آن شرایط هیچ حقوقی برای انسان‌ها به‌رسمیت شناخته نمی‌شد. در جزیره العرب، زنان حتی حق حیات هم نداشتند. در چنین شرایطی اسلام تصریح می‌کند که زن می‌تواند نصف مرد ارث ببرد و یا شهادت دو زن، معادل یک مرد پذیرفته می‌شود! یعنی به‌رسمیت‌شناختن حق استقلال اقتصادی و هویت مستقل اجتماعی برای زنان. امری که باتوجه به شرایط آن روزگار یک تحول بسیار مهم محسوب می‌شد. اما با گذشت زمان و رشد آگاهیها و تحولات تاریخی، این امر نیز بایدمتحول و منطبق شود. زیرا با محکمات قرآن که تاکید بر برتری نداشتن انسان‌ها نسبت به یکدیگر دارد در تضاد است. برای درک اهمیت قائل‌شدن آن میزان استقلال برای زن، باید توجه داشت که در اروپا تا نیمه قرن بیستم، زنان از حقوق مستقل اقتصادی محروم بودند! پس این حکم در دورانی که زن هیچ‌گونه حق حیات اجتماعی نداشت و چون برده‌ای خرید و فروش می‌شد یک دستاورد در راستای احقاق حقوق زنان بود.

لذا به‌خوبی روشن می‌شود که این احکام، سمت‌گیری مشخصی را دنبال می‌کنند. اما این سمت‌گیری می‌بایستی که گام‌به‌گام و در هر مرحله معین از تکامل اجتماعی صورت گیرد. این‌جاست که مفهوم «محکم و متشابه» در اسلام روشن می‌شود، زیرا قرآن، کتاب همه دوران‌های تاریخ است.

خود قرآن در این باره می‌گوید:

کتاباً مّتشابهاً مّثانی

یعنی کتابی که دارای قدرت انطباق و انعطاف با شرایط مختلف زمانی است. کتابی که متعلق به همه دورانها است و دچار کهولت نمی‌شود.

از این برداشت‌های مختلف از آیات قرآن و همچنین با تعمق در خود قرآن،به ویژه از آیه ۱۰۶ سوره بقره (آیه نسخ) می‌توان نتیجه گرفت که، با دگرگونی شرایط جامعه، آیاتی از قرآن هم منسوخ می‌شوند ، به گفته مسعود رجوی «تشابه» به زبان امروزی، مصداق دینامیسم و صور ناپیداست که در جریان تکامل بارز و آشکار می‌شود و مصداق پیدا می‌کند.[۷]

این آیات آنهایی‌اند که با شرایط جدید منطبق نیستند.

به عنوان مثال از دیدگاه مجاهدین احکامی که در مورد زنا و حکم شلاق و یا اعدام در قرآن آمده است تماما جزو متشابهات است و در شرایط کنونی منسوخ هستند. در مورد حکم سنگسار باید گفت که در تمامی قرآن در هیچ‌کجا اشاره‌ای به آن نشده است و حتی در متشابهات نیز وجود ندارد.

به این ترتیب تمامی آیاتی که در مورد قصاص در قرآن وجود دارند منسوخ‌اند و نمی‌توان به آن‌ها استناد کرد زیرا با محکمات قرآن در تضاد هستند.

براساس این آیه، قصاص باید برای جامعه حیات و زندگی بیآورد

وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ[۸]

یعنی هر قانونی که در جامعه براساس قصاص، در مورد مجرمین به اجرا در می‌آید، باید برای آن جامعه حیات و زندگی به همراه بیاورد. پس اگر نتیجه حاصل شده از آن چنین نباشد آن آیه منسوخ است. قصاص به عنوان حکمی متشابه در قرآن در حقیقت برای محدود کردن مجازات یک قتل یا یک نقص عضو حداکثر به معادل آن و نه بیشتر، نازل شده است. در آن دوران گاه یک قتل یا نقص عضو به جنگ‌ها و کشتارهای قبلیه‌ای منجر می‌شد.

مجاهدین معتقدند در طی حکومت جمهوری اسلامی دست و پا بریدن ،شلاق زدن در زندان و در ملأ عام، چشم در آوردن و اجرای ده‌ها مجازات دیگر تحت نام قصاص چیزی جز ارتجاع و بنیادگرایی نیست. اعمالی که البته نه حتی برای مراعات قوانین اسلام بلکه برای حفظ بقای حکومت انجام می‌شود. این اعمال نه تنها برای جامعه حیات و زندگی بوجود نیاورده بلکه باعث کشتن روح انسان‌ها شده است.

اجتهاد

از دیدگاه مجاهدین خلق اجتهاد در دین اسلام به این دلیل وجود دارد که باید آیات متشابه را با زمان و شرایط موجود منطبق کرد. مسعود رجوی در سخنرانی خود تحت عنوان دو اسلام سراپا متضاد توضیح می‌دهد که اصولی چون نماز ثابت هستند و چیزی به آن‌ها اضافه یا کم نمی شود. آنچه باید در اجتهاد انجام شود منطبق کردن قرآن و دین با شرایط زمانه است.

مخالفین دینامیزم قرآن

در اسلام جریانی که آن‌را امروزه بنیادگرایی می‌نامند به دینامیزم قرآن معتقد نیستند. آن‌ها به اجرای احکام قرآن درست مانند همان‌که در گذشته بوده است اصرار دارند. خمینی و هم‌فکران او در این دسته قرار می‌گیرند. همچنین بنیادگرایان سنی چون القاعده یا داعش چنین تفکری دارند.

در تاریخ اسلام افراد دیگری نیز بوده اند که اسلام را دینی پویا و دینامیک می‌دانستند. در این میان محمد حنیف‌نژاد بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق اولین کسی است که با همین تفکر این سازمان را تأسیس کرد. آن‌ها از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۰ به تدوین ایدئولوژی سازمان خود پرداختند. «زدودن غبار ارتجاع از دین» تعبیری است که مجاهدین درباره‌ی این دوران به کار می‌برند.

در کتاب دینامیزم قرآن از منتشرات سازمان مجاهدین خلق به آیه‌ای از قرآن اشاره می‌شود که در مورد کسانی که به متشابهات قرآن استناد می‌کنند چنین گفته است:

فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ

آنهاییکه در درونشان مرض است، به آیات متشابه می‌چسبند و در صدد تأویل و توجیه آنها برمی‌آیند و فتنه می‌کنند.

وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ .

در حالیکه تاویل این آیات متشابه را پروردگار جهانیان میداند و خردمندان و دانشمندان!

اگر یک مکتبی نتواند خود را با شرایط جدید تطبیق دهد ،همچون موجوداتی که نتوانستند خود را با محیط خود تطبیق دهند، از تکامل خارج شده، منسوخ شده وجای خود را بالاجبار به مکتبی متکامل‌تر می‌دهد. این قانون وسنت مسیر تکامل جهان از آغاز پیدایش هستی بوده است.سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا. سوره فتح ،آیه ۲۳

قانون الهی از پیش همین بوده و در قانون الهی هرگز تغییری نخواهی یافت.

اسلام با اتکا به نهاد اجتهاد.. ایدئولوژی توحیدی با وجود محکمات و متشابهات، ناسخ ومنسوخ در قرآن از این دینامیزم وپویایی برخوردار است و قدرت تطابقی در هر شرایطی را داراست و بنابراین ماندگارست وجاودان....[۹]

مسعود رجوی؛ دینامیزم قرآن

مسعود رجوی در سخنانی در مورد دینامیزم قرآن چنین می‌گوید:

در تشیع و اسلام انقلابی و در اسلام مجاهدین، نخستین ویژگی، پویایی و دینامیسم آن است. اسلام یک شریعت خشک و منجمد نیست. اگر این دین مربوط به هزاره‌های پیشین است، خوب دیگر چرا باید به آن چسبید؟ ولش کنید. چطور است که آخوندها از آخرین دستاوردهای فنی، علمی و حرفه‌یی و تخصصی پایان قرن بیستم استفاده می‌کنند، اما جزائیات و قصاص رژیمشان متعلق به هزاره‌های پیشین است؟ از آخوندها بپرسید چرا دنبال موشکهای میان‌برد و دوربرد و سلاحهای شیمیایی و اتمی و میکروبی هستید و دنبال همان چرخ و چاه و اسب و منجنیق نیستید؟ این آخوندها تا دهه سی و چهل و سالهای ۱۳۵۰ ریش تراشیدن را هم حرام می‌دانستند. خمینی به صراحت این را می‌گفت. حتماً یادتان هست برخی از آخوندها تلفن، ماشین، قطار و رادیو و تلویزیون را هم حرام می‌دانستند...ریش تراشی، غنا و شطرنج همه حرام بودند. اما دست و پا بریدن و سنگسار حلال است، آن هم با کلمه تکبیر. این حکم‌های شلاق زدن و سنگسار را چه کسی داده است؟ کدام مرجع؟ کدام ملا؟ که آن را به‌عنوان جزای اسلامی معرفی می‌کنید. لعنت خدا بر او باد و بر آل خمینی و هر کس چنین کند و چنین بگوید. پس سنت پیامبر و حضرت علی و باب اجتهاد، محکم و متشابه و دینامیسم اسلام و قرآن چه شد؟ ... این همه در فضیلت سوره قدر گفته شده و این‌که حتی مستحب است به هنگام وضو گرفتن خوانده بشود، چون به‌اندازه گذاری و دینامیسم مربوط است، چون به گذار از مراحل کمی و رسیدن به جهش و رشد کیفی مربوط است، رمز ماندگاری و جوانی قرآن و اسلام انقلابی است. آخر یک اسلام فعال، پویا و رزمنده و انطباق یابنده (به مفهوم تکاملی آن) داریم و یک اسلام متحجر خشک ارتجاعی. یادتان هست روزی که خمینی با قاضی القضاتش پشت تصویب لایحه قصاص بودند، نشریه مجاهد آشکارا و با تیتر درشت آن را نه فقط ضداسلامی، بلکه یک «لایحه ضدانسانی» معرفی کرد.[۷]

مریم رجوی؛ دینامیزم قرآن

مریم رجوی در مورد دینامیزم اسلام و قرآن میگوید:

ملایان تأکید می‌کنند که قوانین و احکام اسلامی باید عیناً به همان شکل ۱۴۰۰سال پیش اجرا شود. اما آیات قرآن نشان می‌دهد که احکام نباید دگم‌های لایتغیر تلقی شود، بلکه باید با تغییر شرایط، جای خود را به احکام جدیدی بدهد که برای پیشرفتهای بشری و مقتضیات اجتماعی راه باز می‌کند.

او از جمله در دیدگاه ۱۰ ماده‌ای[۱۰] خود می‌گوید:

5ـ اسلام دین برابری زن و مرد است. نخستین ایمان آورنده به اسلام، خدیجه کبری، الگوی جاودان رهایی و برابری است. برطبق پیام حقیقی اسلام زنان در رهبری سیاسی جامعه باید مشارکت برابر داشته باشند.

7ـ با اعتقاد به دینامیزم اسلام شریعت آخوندی و اجرای مقررات ۱۴۰۰سال پیش تحت نام اسلام را رد می‌کنیم. آیات قرآن، دگم‌های لایتغیر برای زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم را رد می‌کند. اسلام برای پیشرفت جامعه بشری و ارتقا مناسبات انسانها راه باز می‌کند. سنگسار و دیگر مجازاتهای عصر حجر ربطی به اسلام ندارد.

8ـ اسلام قوانینی را که توسط منتخبان مردم وضع شده باشد، محترم می‌شمارد. اصل اجتهاد، برخلاف داعیه ملایان ترغیب کننده‌ی مشارکت عمومی در اداره‌ی جامعه است.

9ـ هرگونه تحمیلی به مردم بر ضد اسلام حقیقی است. چه در عبادتها، چه در شعائر و چه در پوشش. مجازات زنان به خاطر نپذیرفتن نوع خاصی از پوشش بر ضد اسلام است.

10ـ  آپارتاید جنسی ملایان هیچ ربطی به اسلام ندارد. کما این که در مراسم حج زنان و مردان دوشادوش یکدیگر بدون هیچ‌گونه جداسازی در یک محیط گردهم می‌آیند.

منابع

  1. چگونه قرآن بیاموزیم (دینامیزم قرآن)[۱]
  2. چگونه قرآن بیاموزیم جلد اول از انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران
  3. دینامیزم قرآن چیست؟[۲]
  4. پرتوی از قرآن - جلد اول
  5. آل عمران آیه هفتم
  6. سوره نساء - آیه چهار
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ دینامیسم قرآن و دو نوع اسلام سراپا متضاد مسعود رجوی
  8. سوره بقره - آیه ۱۷۹
  9. پژواک ایران - علی دیانتی
  10. کنفرانس ضد بنیادگرایی ۶ سپتامبر ۲۰۰۸ - لوور پاریس