زندان قزلحصار

از ایران پدیا
(تغییرمسیر از زندان قزل‌حصار)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


سردر ورودی زندان قزلحصار کرج

زندان قزلحصار، بر پایه اطلاعاتی که درباره زندان قزل‌حصار کرج موجود است، بزرگ‌ترین زندان ایران و (بر اساس برخی گزارش‌ها) بزرگ‌ترین زندان خاورمیانه است که در سال ۱۳۴۳ هجری خورشیدی در زمان حکومت پهلوی در محله کیان‌مهر در مهرشهر کرج ساخته‌ شد.[۱] حجم بسیار زیاد زندانی در این زندان و بطور خاص زندانیان سیاسی در دهه شصت، رواج گسترده شکنجه در این زندان، شهرت جهانی این زندان همراه با شهرت جهانی نام بعضی شکنجه‌گران آن و بطور خاص حاج داود رحمانی، حجم بسیار بزرگ زندانیان عادی و بطور خاص با جرائم مواد مخدر، موج اعدام‌ها در این زندان مخصوصا در دهه ۹۰ و بعد از ۱۴۰۰ نام قزلحصار را زبانزد رسانه‌ها و اخبار در سطح ایران و جهان کرده است.

پیشینه زندان قزلحصار

زندان قزلحصار تقریبا سابقه تاریخی دارد و این بنا که در حال حاضر به شکل کاملا مدرنی ساخته شده است قلعه [و] در زمان نادرشاه، قرارگاه سربازان قزلباش بوده است. ولی پس از نادرشاه این قلعه مستحکم متروک و ویران شد تا این‌که چند سال (دهه ۴۰) پیش گدایان تهران را به این قلعه کوچ دادند و پس از مدتی این برنامه به هم خورد و این محل به شهربانی کل کشور سپرده شد تا در این مکان برنامه زندان نیمه‌باز پیاده شود. در زمستان ۱۳۴۸، دو سال پس از بنای زندان قزل‌حصار پرویز کشوری، خبرنگار مجله «سپید و سیاه»، به این زندان رفت و گزارش کاملی از آن در شماره ۸۵۶ این مجله مورخ ۱۲ تا ۱۹ اسفند ۱۳۴۸ نوشت. بنا بر این گزارش که کشوری عنوان «بازداشتگاه نیمه‌باز» را برایش برگزیده بود، در آن زمان ۱۲۷۲ تن زندانی بودند. بنا بر توصیفات این مجله در آن تاریخ به کانون کار و آموزش قزل‌حصار هرگز نمی‌توان نام زندان داد. قزل‌حصار یک شهر صنعتی و کشاورزی است.[۲]

این زندان در زمینی به مساحت سه هکتار به طول یک کیلومتر در یک کادر مستطیل‌شکل از آجر و سیمان محصور شده است. شش برج قارچی‌شکل با شش نگهبان مسلح این زندان را محافظت می‌کند و دو درِ آهنی بزرگ و برقی که به فاصله پنج متر و روبه‌روی هم قرار گرفته‌اند با یک درِ کوچک پنجره‌ای که در جوار اولین درِ بزرگ آهنی قرار دارد، تنها راه ورود و خروج این زندان است.[۲]

زندان قزل‌حصار یکی از بزرگترین زندان‌‌های ایران است که سال ۱۳۴۳ نخستین فاز آن به بهره‌برداری رسید. این زندان هرچند در کرج واقع شده و همسایه دیوار به دیوار زندان مرکزی کرج است اما به لحاظ اداری زیر نظر سازمان زندان‌های استان تهران است. با این حال علاوه بر زندانی‌های استان تهران، زندانیان برخی شهرستان‌های دیگر را هم نگهداری می‌کند. در ۵۵ سال گذشته این زندان توسعه یافته است و آخرین و بزرگترین واحد آن که اکنون با عنوان واحد یک شناخته می‌شود سال ۱۳۷۵ تکمیل و راه‌اندازی شد. اطلاعات در دسترس در مورد این زندان، همچون سایر زندان‌های ایران؛ نادقیق و مغشوش و کهنه هستند و عملا تصویر نادرستی از این زندان به دست می‌دهند.[۳]

موقعیت زندان قزلحصار

زندان قزلحصار در چهار کیلومتری کرج در جنوب شرقی بی‌سیم کمال‌آباد، ساخته شده است که آن وقت «کانون کار و آموزش قزلحصار» نامیده می‌شد.[۲]

زندان قزل‌حصار از نظر جغرافیایی در استان البرز و با توجه به سیاست‌های سازمان زندان‌ها از زندان‌های استان تهران است و در این مرکز، متهمان و محکومان مراجع قضایی شهرستان‌ها و استان تهران نگه‌داری می‌شوند.[۱]

عکس هوایی از زندان قزلحصار کرج با تفکیک بندها و قسمت‌های آن

زندان قزلحصار در استان البرز، حصارک در جاده قزلحصار روبروی پادگان آموزشی چمران واقع است. زندان قزلحصار یکی از بزرگترین زندان‌های ایران است که در سال ۱۳۴۳ در منطقه کیان‌مهر کرج ایجاد شد. در حقیقت زندان قزلحصار نام زندان و منطقه‌ای در جنوب غربی کرج است. این زندان در واقع متشکل از دو زندان است که بخش جنوبی آن زندان قزلحصار و بخش شمالی آن زندان مرکزی کرج نامیده می‌شود. هر دوی این زندان‌ها از زندان‌های بزرگ و مخوف ایران در کرج محسوب می شوند.[۴]

مدیریت زندان قزلحصار

طبق گزارشی که در سایت ایران وایر درباره این زندان منتشر شده، این زندان از اوایل اردیبهشت ۱۳۹۸ و بعد از استعفای علیرضا گرامی، برای نزدیک سه ماه رئیس نداشت تا اینکه اوایل مرداد ۹۸، حمید محمدی، رئیس پیشین زندان عادل‌آباد شیراز به عنوان سرپرست این زندان منصوب شد.

محمدی در مقام سرپرست جدید در نخستین گام دستور داد تمام درخت‌ها، درختچه‌ها و بوته‌های داخل محوطه به بهانه‌های امنیتی قطع و از ریشه کنده شوند.[۱]

ساختار زندان قزلحصار

زندان قزلحصار، از بزرگترین زندان‌‌های ایران، سال ۱۳۴۳ در کرج تاسیس شد و همسایه دیوار به دیوار زندان بدنام «ندامتگاه مرکزی کرج» است اما زیر نظر سازمان زندان‌های استان تهران است.[۵]

زندان قزل‌حصار دارای ۹ اندرزگاه، هفت واحد ملاقات، ۱۴ واحد ستادی، شورای حل اختلاف، «واحد طرح تکریم و حقوق شهروندی» و ... است.[۱]

بر اساس گزارش ایران وایر در ۱۱ آبان ۱۳۹۸، زندان قزل‌حصار اکنون دارای چهار واحد بزرگ و کوچک است که هر کدام بین ۸ تا ۱۲ سالن دارند که البته اکنون در همه این سالن‌ها زندانی نگهداری نمی‌شود. تعدادی کمی از این سالن‌ها تغییر کاربری داده‌اند و دست‌کم دو سالن از مجموع آن‌ها، اکنون خالی از زندانی و بسته شده‌اند. در حال حاضر در مجموع در ۳۷ سالن این واحدها زندانی نگهداری می‌شوند. علاوه بر این‌ها، زندان قزل‌حصار یک واحد کشاورزی مخصوص رای بازها (افرادی که خارج از پوسته زندان مشغول کار میشوند و درامدزایی دارند) دارد که بیرون از دیوار اصلی زندان واقع شده است و یک واحد قرنطینه هم دارد برای زندانیان جدیدالورود تا پیش از تقسیم به درون بندها از آن استفاده می‌شود. در زندان قزل حصار در حال حاضر زندانی سیاسی و عقیدتی نگهداری نمی‌شود و نزدیک به ده هزار زندانی که اکنون در این زندان نگهداری می‌شوند به خاطر جرایم غیرسیاسی محکوم و زندانی شده‌اند.[۳]

در عکس پیوست قسمت‌های مختلف زندان قزلحصار شماره‌بندی شده است که عنوان هر قسمت آن طبق شماره را می‌توان در مقاله زندان قزل‌حصار، تمام چیزهایی که در باره این زندان نمی‌دانیم یافت.[۳]

گنجایش زندان قزلحصار

طبق گزارش‌ها این زندان ابتدا برای نگهداری از پنج هزار زندانی در نظر گرفته شد اما تا سال ۱۳۹۰ بیش از ۲۰ هزار نفر در آن زندانی بودند که حدود ۱۳ هزار نفر از آنها به انجام جرائم مرتبط با مواد مخدر متهم بودند.[۱]

با کاهش آمار زندانیان در سال‌های اخیر (پایانی دهه ۹۰)، برخی از این سالن‌ها خالی و بسته شده‌اند. لازم به اشاره است که در زمان شلوغی زندان قزل‌حصار، علاوه بر داخل اتاق‌ها، داخل کریدورها تا دم توالت و حتی برخی زمان‌ها تا داخل توالت هم زندانی کف خواب داشته است.[۳]

عیسی لَرکی کارمند پیشین سازمان زندان‌ها طبق گزارش ایران وایر در آبان ۱۳۹۸ می‌گوید زندان قزل‌حصار نزدیک به ۱۰ هزار زندانی دارد که در ۳۸ سالن موجود در ۴ واحد اصلی و چند واحد فرعی زندان نگهداری می‌شوند.[۵]

واحدهای زندان قزلحصار

زندان قزلحصار مجموعه‌ای است از ۴ واحد اصلی، یک واحد قرنطینه، واحد کشاورزی، واحد خدمات، چند بخش اداری، تعدادی کارخانه و کارگاه بزرگ و کوچک، یک درمانگاه نسبتا بزرگ و بخش‌های مختلف خدماتی.[۳]

واحد یک

پرجمعیت‌ترین و بزرگترین واحد زندان قزل‌حصار است و اکنون بین ۴ تا ۵ هزار زندانی در آن نگهداری می‌شوند. این واحد ۹ سالن فعال دارد و هر سالن هم ۱۲ اتاق بزرگ دارد و هر اتاق هم تقریبا ۲۰ تخت سه طبقه دارد.

سالن ۱ واحد یک، مخصوص زندانیان خدمات است که کارهای نظافتی و خدماتی واحد را انجام می‌دهند. سالن ۴-۱ این واحد هم مخصوص جوانان است و سالن ۷ بند هم که به خاطر مدیریت مشترک آن با سالن ۸ به آن سالن ۸-۱ هم می‌گویند مخصوص بیمارانی است که داروهای اعصاب و روان مصرف می‌کنند. بقیه سالن‌های این زندان، مخصوص زندانیان با احکام بالای پنج سال زندان است که عموما محکومان مواد مخدر هستند. سالن ۱۰ و ۱۱ بند یک اکنون تخلیه شده و بدون استفاده مانده است. بند یک علاوه بر این ۱۱ سالن، ۱۰ سلول انفرادی، یک کارگاه کوچک سنگ کاری، واحد بهداری، واحد فرهنگی، سالن ورزشی، بخش‌های اداری و حفاظتی و آشپزخانه هم دارد.[۳]

واحد دو

واحد دو زندان، که از واحدهای کوچک زندان است و ۴ سالن بزرگ و ۴ سالن کوچک فعال دارد. پیشتر از جمله مختص زندانیان محکوم به اعدام و یا زندانیان ابدی بود اما اکنون عموما مربوط به زندانیانی است که هرچند به زندان ولو بلندمدت و یا حکم اعدام محکوم شده‌اند اما هنوز حکم قطعی دریافت نکرده‌اند و معمولا پس از دریافت حکم و از جمله شکستن حکم اعدام (به این خاطر که از میزان اعدامی‌های مواد مخدر در چند سال اخیر به طور چشمگیری کاسته شده است) به بند یک منتقل می‌شوند. این واحد هم همچون واحد یک، سالن خدمات، بهداری و بخش‌های اداری و حفاظتی دارد. این واحد فاقد آشپزخانه است. دفتر مدیر داخلی زندان در بخشی از ساختمان این بند واقع شده است.[۳]

واحد سه

واحد ۳ زندان، واحد بزرگی است و طیف متنوعی از زندانیان در آن نگهداری می‌شوند. اما بیشتر زندانیان این واحد، جرایمی غیر از مواد مخدر دارند. سرقت، شرارت، درگیری منجر به جرح و مواردی از این دست. زندانیان اتباع بیگانه هم در یکی از سالن‌های این واحد نگهداری می‌شوند. این واحد آشپزخانه و نانوایی هم دارد. واحد سه هم همچون واحد یک، پیشتر بسیار پرجمعیت بود اما اخیرا با بسته و تعطیل شدن دو سالن این واحد، تنها ۸ سالن فعال دارد که بیش از دو هزار زندانی جرایم عمومی در آن نگهداری می‌شود. زندانیان یکی از این‌ سالن‌های بسته شده به زندان تهران بزرگ منتقل شدند. سالن‌ دیگری که اینجا بسته شد و وضعیتی همچون یک دخمه تاریک داشت مختص زندانیان افغانستانی بود.[۳]

واحد چهار

واحد ۴ زندان، عموما مربوط به زندانیانی است که در یکی از کارگاه‌ها یا کارخانه‌های زندان کارگری می‌کنند و همچون واحدهای دیگر سالن زندانیان خدمات را هم دارد. واحد چهار، علاوه بر آشپزخانه و نانوایی، یک سالن دربسته هم دارد که از آن همچون سوئیت یا سلول انفرادی برای تنبیه زندانیان استفاده می‌کنند.

واحد چهار هم مثل واحد دو، ۴ سالن بزرگ و ۴ سالن کوچک دارد. واحد چهار، واحد کارگری است هرچند همه کسانی که در این واحد هستند در کارگاه‌های و کارخانه‌های زندان یا سایر فضاهای خدماتی زندان کار نمی‌کنند. در واحد دو و چهار، ۴ سالن‌ بزرگ با همان ظرفیت اتاق‌های بزرگ ۲۰ تخت‌خوابی وجود دارند. روبروی هر یک از این سالن‌های بزرگ هم یک سالن کوچک‌تر قرار دارد که نصف سالن‌های بزرگ ظرفیت دارند. این سالن‌ها در اصل برای کاربری آشپزخانه طراحی شده‌اند هرچند هیچگاه از آنان چنین استفاده‌ای نشده و جز در مقاطع کوتاهی که نام آن‌ها را حسینیه گذاشته‌اند، در بیشتر زمان‌ها سالن نگهداری زندانیان بوده‌اند.[۳]

واحد کشاورزی

واحد کشاورزی، خارج از دیوارهای اصلی زندان و نزدیک دفتر مرکزی واحد مددکاری زندان قرار دارد و مخصوص نگهداری زندانیان رای‌ باز است که در محوطه بیرون زندان کارهای خدماتی و نظافتی بخش‌های اداری زندان که بیرون از چهار دیواری زندان قرار دارند و نگهداری چمن‌ها و محوطه سبز اطراف زندان را انجام می‌دهند و در طول روز برای جابه‌جایی محدودیتی ندارند. این‌ها در یک ساختمان نگهداری می‌شوند و تنها شب‌ها درهای اتاق‌های آنان بسته می‌شود و پنج‌شنبه‌ها و جمعه‌ها هم به مرخصی می‌روند.[۳]

واحد قرنطینه

یکی از بدترین واحدهای زندان به لحاظ امکانات واحد قرنطینه است. واحدی که از آن برای غربال‌گیری از زندانیان جدیدالورود و یا از مرخصی برگشته استفاده می‌شود و اطمینان از این‌که زندانی به صورت انباری (بلع و دفع) مواد به داخل زندان نیاورد.[۵]

واحد قرنطینه، زندان قزل‌حصار اکنون به واحد ۴ زندان چسبیده است و سه سالن و یک بخش بهداری دارد. سالن‌های قرنطینه بر خلاف سایر سالن‌های زندان، از مجموعه‌ای اتاق تشکیل نشده است و خودش در واقع یک اتاق بزرگ است. در قرنطینه علاوه بر مساله مواد مخدر، بخش بهداری غربال‌گیری آلودگی‌های عفونی همچون هپاتیت و بیماری‌هیا واگیر همچون سل را انجام می‌دهد. گفتنی است که علاوه بر قرنطینه که زندانی تازه یا برگشتی از مرخصی را آن‌جا برای اطمینان از عدم حمل مواد مخدر به داخل زندان چند روزی نگه می‌دارند، زندان قزل‌حصار برای اطمینان از عدم حمل مواد مخدر به داخل زندان به شکل انباری (بلع و سپس دفع) جایی داشت که به آن سکو گفته می‌شد. سکو یک بلندی بود که در آن کاسه توالتی تعبیه شده بود و زیرش توری گذاشته بودند و به زندانی ورودی مشکوک به بلع مواد مخدر، روغن کرچک زیادی خورانده می‌شد و به بالای سکو فرستاده می‌شد تا اگر مواد مخدری بلعیده است دفع و در توری بیفتد. وضعیت بسیار کثیفی بود و این بخش چند سال پیش به طور کلی برچیده شد.[۳]

واحد خدمات

واحد خدمات، هم مربوط به زندانیانی است که هر چند رای باز نیستند و نمی‌توانند بدون گرفتن مرخصی از زندان خارج شوند، اما داخل زندان اجازه کار دارند و کارشان تخلیه و جابه‌جایی بارهایی است که به زندان می‌رسد، تمیز کردن محوطه و چمن‌کاری داخل زندان و کارهای کارگری داخل انبارهاست و رفت‌وآمدشان داخل زندان از بقیه زندانیان نسبتا آسان‌تر است. پشت واحد یک و دوی زندان، پیشتر سه سوله بود که همچون سالن نگهداری زندانیان از آن استفاده می‌شد. سوله میانی این سه سوله، محل نگهداری زندانیان خدمات است و اکنون به عنوان واحد خدمات شناخته می‌شود و دو سوله دیگر این‌ مجموعه هم قرار است به آشپزخانه مرکزی و سالن ورزشی تبدیل شوند. بودجه ساخت آشپزخانه تخصیص یافته است و ممکن است تا حالا سوله نخست این مجموعه بدل به آشپزخانه مرکزی زندان شده باشد. اضافه کنم که هر واحد هم سالن مخصوص خدمات خود را دارد.[۳]

واحد ملاقات

واحد ملاقات، قسمت اداری پذیرش ملاقات بیرون چهار دیواری اصلی زندان واقع شده و خانواده‌ها پس از ثبت‌نام در آن قسمت با توجه به روزهایی که برای ملاقات سالن‌ها و واحدهای مختلف پیش‌بینی شده است وارد زندان شده و پس از چک دوباره اطلاعات در بخش بازرسی داخلی زندان از طریق کریدورهایی که بخش‌هایی از آن زیر زمین زندان واقع شده است به سالن ملاقات واحدی که زندانی در آن نگهداری شده می‌روند و ملاقات کابینی انجام می‌شود.[۳]

واحد بهداری

واحد بهداری زندان، شامل یک درمانگاه مرکزی ضربدری شکل نزدیک به واحد یک، دفتر اداری و پشتیبانی بهداری در ورودی واحد یک و ۵ واحد بهداری در واحدهای چهارگانه و قرنطینه است. درمانگاه مرکزی دارای چند بخش است که زندانیان دارای بیماری‌های عفونی در آن بستری هم می‌شوند.

درمانگاه علاوه بر پزشک عمومی و پرستاران، در هفته یک روز هم به زندانیان امکان دسترسی به پزشک متخصص می‌دهد. پزشکان متخصص پوست و روانپزشک هفته‌ای یکبار به درمانگاه مرکزی زندان می‌آیند و زندانیان بیمار را ویزیت می‌کنند و پزشکان متخصص داخل و عفونی هم هفته‌ای دوبار زندانیان را ویزیت می‌کنند. زندانیان مبتلا به سل و اچ‌آی‌وی مثبت برابر با پروتکل در شرایط خاصی که ضرورت بیابد اینجا هم بستری هم می‌شوند.[۳]

انتظامات واحدها و بندها و سالن‌ها

پیشتر و پیش از راه‌اندازی زندان تهران بزرگ، زمانی که زندانی بسیار زیادی در قزل‌حصار نگهداری می‌شدند و در واحدها بالای ۵۰۰۰ زندانی نگهداری می‌شدند، هر واحد یک رئیس داشت و ده افسرنگهبان هم به هر واحد اختصاص یافته بود. دو افسر در زیر هشت واحد بالای سکوی دیدبانی می‌نشستند و بقیه در کریدور واحد تردد می‌کردند و جز برای بازرسی‌های دوره‌ای و مسائلی از دست دست، اصلا داخل سالن‌ها نمی‌رفتند و کلید اتاق‌های داخل سالن دست وکیل بند بود و اصولا ازدحام زندانی‌های بند در حدی بود که مامور نمی‌توانست به راحتی داخل سالن شود.

اکنون جدای از روسای واحدهای چهارگانه زندان، هر سالن هم (که در زندان و برابر با اصطلاح رایج به آن بند می‌گویند) یک رئیس دارد که در وقت‌های اداری ۵ روز هفته در زندان است و دو افسر نگهبان که ۲۴ ساعت شیفت دارند و ۴۸ ساعت استراحت. اتاق این‌ تیم، ابتدای سالن است و با نرده حفاظتی از سالن جدا می‌شود. به این ترتیب الان هر واحد در ابتدای کریدور یک زیر هشت (محل استقرار افسر نگهبان زندان) دارد و هر واحد هم خودش مستقلا یک زیر هشت دارد که سلول‌های انفرادی یا به تعبیر کنونی سوئیت‌های زندان هم کنار آن قرار دارند که از آن برای تنبیه زندانیان خاطی استفاده می کنند.[۳]

وضعیت زندان قزلحصار

عیسی لرکی کارمند پیشین سازمان زندانها می‌گوید: زندان برای تعمیر و نگهداری تاسیسات زندان و یا تامین امکانات اولیه برای آن هیچ هزینه‌ای نمی‌کند: «زندانی پولدار هزینه می‌کند و هر آن‌چه را می‌خواهد فروشگاه زندان برایش تامین می‌کند، اما اتاق‌هایی که زندانیان بی‌پول در آن ساکن هستند در وضعیت نامناسبی هستند و روز به روز هم وضعیت‌شان بحرانی‌تر می‌شود. مثلا سالن ۷ واحد یک که محل نگهداری زندانیانی است که قرص‌های اعصاب مصرف می‌کنند و به سالن‌ قرصی‌ها معروف است به خاطر بی‌پولی این زندانیان، وضعیت فلاکت‌باری دارد.»[۵]

تا پیش از گشایش زندان تهران بزرگ (فشافویه)، تعداد زندانیان قزل‌حصار به ۱۵ هزار نفر می‌رسید و این به آن معنا بود که علاوه بر داخل اتاق‌ها، داخل کریدورها تا دم توالت و حتی برخی زمان‌ها تا داخل توالت هم زندانی کف خواب داشت. به گفته عیسی لَرکی این زمانی بود که یکی از منابع اصلی درآمد وکیل بند و به تبع آن افسر نگهبان و رئیس بند، فروش تخت بود: «وکیل بند در شرایطی که کل سالن کف خواب داشت، به زندانی‌هایی که پول داشتند هر تختی را که می‌خواست می‌فروخت و زندانی صاحب تخت را کف خواب می‌کرد.»[۵]

سلطه‌گری رئیس‌بند و افسرنگهبانها

«اصلا افسرها و ماموران زندان غذای زندان را نمی‌خورند. پیمانکار خصوصی هر روز غذای روز را اعلام می‌کند و بعد وکیل بند (سالن) پول غذای افسر نگهبان‌ها و رئیس بند را هم پرداخت می‌کند و ظهر غذای‌شان را در ظروف یکبار مصرف در سالن تحویل می‌گیرند.»

به گفته آقای لَرکی پرداخت هزینه غذای مسئولان و ماموران بند از سوی وکیل بندها عملا به جزیی از شرح وظایف آنان بدل شده است: «وکیل بند پول این غذا و پول سیگار کارگران آشپزخانه و حق حساب رئیس بند و ماموران زندان را از مواد فروش‌ها و سایر پولدارهای سالن و یا کارهایی مثل فروش تخت تامین می‌کند و سیستم را با قلدری اداره می‌کند. خُب، این یعنی قانون جنگل.»[۵]


بر مبنای گزارش‌های منتشر شده و اطلاعات به دست آمده از منابع مرتبط به زندان قزل‌حصار، این زندان در حال حاضر زندانی سیاسی و عقیدتی ندارد و نزدیک به ۱۰ هزار زندانی آن به دلیل جرائم غیرسیاسی محکوم و زندانی شده‌اند.[۱]

«پیشتر، سال‌ها زندانی سیاسی و بعدتر زندانیان عادی با جرایم مختلف و اکنون عمدتا زندانیان با جرایم مواد مخدر و بخش هم زندانیان سرقت و زورگیری و سایر جرایم در این زندان نگهداری می‌شوند.»[۵]

قزلحصار قتلگاهی وحشتناک

بر اساس گزارش سایت بی بی سی فارسی در ۲۰ شهریور ۱۴۰۲، یک هفته پس از انتقال ناگهانی دستکم ۱۳ زندانی سیاسی از زندان اوین به قزلحصار، حمزه سواری در نامه‌ای از این زندان، آن را «سیاهچاله» و «قتلگاهی وحشتناک» توصیف کرده که «جان تمام زندانیانش به معنی دقیق کلمه در خطر دائم است». حمزه سواری زندانی سیاسی عرب که ۱۸ سال است در زندان به سر می‌برد نیز در نامه‌ای نوشته «این سیاهچاله نه محلی برای نگهداری زندانیان بلکه قتلگاهی وحشتناک است». به گفته او «ساختمانی که برای زندانیان سابق گوهردشت در قزل اخدود[قزلحصار] در نظر گرفته شده است، یعنی واحد ۳، در بهترین حالت ظرفیت نگهداری ۵۰۰ زندانی را داراست اما در حال حاضر حداقل ۲۰۰۰ زندانی در آن نگهداری می‌شود. مساله‌ای که باعث تراکم فاجعه‌آمیز جمعیت و در نتیجه درگیری‌های خونین، تجاوز، ضعیف‌کشی و انواع بیماری‌های جسمی و روانی می‌شود.» اکنون حمزه (لفته) سواری زندانی سیاسی در نامه‌ای که جدیدترین توصیف از وضعیت فعلی قزلحصار است نوشته: «در این زندان زندانیان سنی مذهب، زندانیان سیاسی، زندانیان در انتظار اجرای حکم اعدام، زندانیان تنبیهی و خطرناک و… همه در کنار هم نگهداری می‌شوند. جان تمام زندانیان این زندان به معنی دقیق کلمه در خطر دائم است. تنها راه حل آن بستن هر چه زودتر این زندان و انتقال زندانیان به محل مناسب جهت نگهداری است در غیر این صورت باید منتظر وقوع یک فاجعه انسانی در آینده نزدیک بود.»[۶]

قزلحصار زندانی با قانون جنگل

عیسی لَرکی، کارمند پیشین سازمان زندان‌ها که بیش از ۱۸ سال به عنوان کارشناس بهداشت در زندان قزل‌حصار خدمت کرده است می‌گوید زندان قزل‌حصار بر اساس قانون جنگل اداره می‌شود. او می‌گوید:

«وکیل بند، سالن را در هماهنگی با موادفروشان داخل سالن اداره می‌کند. او با گرفتن حق‌ حساب از موادفروشان و راضی نگه‌داشتن مدیریت بند و افسر نگهبان‌ بند، سالن را در واقع بر اساس قانون جنگل اداره می‌کند. پرداخت حق‌ حساب به رئیس بند و افسر نگهبان‌ها و علاوه بر آن، تامین روزانه غذای خصوصی افسر نگهبان و رئیس بند یکی از شروط اولیه راضی نگه‌داشتن آن‌هاست.»[۵]

درخواست تعطیلی زندان قزلحصار

نهضت آزادی ایران در بیانیه‌ای با ابراز نگرانی شدید از «شرایط غیر انسانی و غیر بهداشتی» بسیاری از زندان‌های ایران، به ویژه نسبت به وضعیت «خطرناک و بهت‌آور زندان قزلحصار» هشدار داد و از مقام‌های جمهوری اسلامی خواست «دستور فوری تعطیلی زندان قزلحصار» را صادر کنند. نهضت آزادی ایران در بیانیه خود «مصرانه از مقامات ارشد قضایی و مسئولان سازمان زندان‌ها» خواست تا «بدون در نظر گرفتن هرگونه ملاحظه سیاسی و امنیتی»، ضمن «صدور دستور فوری نسبت به تعطیلی زندان مخوف قزلحصار» و «نظارت بر حسن اجرای قانون در دیگر زندان‌های کشور»، زمینه «تحقق حقوق اساسی ملت و حفظ کرامت انسانی شهروندان ایرانی» را فراهم کنند.[۷]

وضعیت نگهداری زندانیان

سعید ماسوری، زندانی سیاسی که بیست و سومین سال حبس خود را بدون مرخصی سپری می‌کند، از جمله این زندانیان است که درد طی نامه‌ای سرگشاده، وضعیت تکان‌دهنده زندان قزلحصار را فاش کرد و از جمله نوشت که در این زندان «کمترین امکان تغذیه‌ای، بهداشتی، درمانی و حتی جای نیم متری برای نشستن هم وجود ندارد. نه آب، نه غذا، نه تن پوش شایسته انسانی ». ماسوری با بیان اینکه «در اتاق ۹ متری، ۱۵-۱۶ نفر را ریخته که حق کمترین اعتراضی را هم ندارند»، زندان قرلحصار را یک «سیاهچاله» خواند که به گفته او «به اراده ولی‌فقیه و با حلقه‌بگوشی جنایتکاری مثل اژه‌ای مردم این خاک را از پیر و جوان به داخل آن می‌ریزند و در آتش جنایت خود می‌سوزانند.»[۷]

آب زندان

در سال ۱۳۶۱ وضعیت آب در زندان قزلحصار بحرانی بود. بسیاری اوقات آب سرویس‌های بهداشتی و حمام‌ها قطع می‌شد. فاضلاب‌ها در حیاط هواخوری زندان بالا زده بود و بوی تعفن و آلودگی بیداد می‌کرد. بیماری گال فراوان بود و به سرعت بین زندانیان شیوع یافته بود.

در دهه ۹۰ گزارش ایران وایر می‌گوید: شوفاژخانه که آب گرم زندان و گرمای سالن‌ها و اتاق‌ها را تامین می‌کند تا سال گذشته گازوئیلی بود و عملا بیشتر مواقع به دلایل مختلف کار نمی‌کرد. اکنون سیستم موتورخانه اکنون گازی شده است اما هنوز مشکلات بسیاری دارد و چون پولی برای تعمیرات نیست برای مدتی نامعلوم آب گرم در دسترس زندانیان نیست و در زمستان و پاییز به مشکلی حاد بدل می‌شود.

در تابستان مشکل قطع آب زندان به سایر مشکلات آن افزوده می‌شود. آب زندان از سیستم شهری که از چاه‌های عمیق حفر شده در محوطه زندان تامین می‌شود و در زمستان که سطح آب این چاه‌ها پایین می‌رود برای مدت‌های طولانی آب زندان قطع می‌شود. در این شرایط عملا مساله نظافت بحرانی می‌شود و واحدها و سالن‌ها به کثافت کشیده می‌شوند. این اتفاقی است که بارها در قزل‌حصار زندانیان شاهد آن بوده‌اند.

مواد مخدر در زندان قزلحصار

در این زندان نیز مانند بسیاری زندان‌های دیگر مواد مخدر بیداد می‌کند و عوامل زندان عمدا زندانیان را به انواع مواد مخدر معتاد می‌کنند تا زندانیان را ساکت نگه دارند و در آمد کلانی به جیب بزنند.

زندانیان می‌گویند: «انواع مواد مخدر در این زندان به سهولت قابل دسترس است، مأمورین حفاظت زندان، همه نوع مواد مخدر را بصورت گسترده وارد زندان می‌کنند. آنها به صورت مافیایی و زیر نظر رئیس زندان با هم کار می‌کنند و مواد مخدر را به قیمت گزاف به زندانیان جوان می‌فروشند.»«برخی از زندانیان قزلحصار تنها در رابطه با توزیع و خرید و فروش مواد مخدر محکوم شده‌اند و در خارج از زندان مصرف کننده نبوده‌اند.

اینجا فاصله اجتماعی نه تنها برای کرونا بلکه در حد یک زندگی انسانی هم رعایت نمی‌شود. زندانیان را بصورت فشرده در بندها محبوس کرده و آنها را به مصرف متادون معتاد کرده‌اند».

شکنجه‌گران و زندانبانان زندان قزلحصار

کریدور اصلی زندان قزلحصار در دهه‌ی شصت

انون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام اقدام به انتشار اسامی و مشخصات زندانبانان و شکنجه‌گران زندان قزلحصار کرده است. براساس تازه‌ترین افشاگری صورت گرفته توسط این کانون حقوق بشری مشخصات و کدهای ملی بیش از ۲۱۶ نفر از عاملان اذیت و آزار زندانیان در این فهرست آمده است. قسمت اول از این مجموعه که شامل اسامی۷۰ زندانبان و شکنجه گر و تصاویر ۵۰ تن از آنان است از نظرتان می‌گذرد.[۴]

حاج داود رحمانی رئیس زندان قزلحصار دهه ۶۰

زندان قزلحصار در دهه ۶۰ به نام داود رحمانی شناخته می‌شود. «حاج داوود» پیش از آنکه رییس‌ زندان شود، آهنگر بود. در و پنجره آهنی می‌ساخت و به گفته حسن فخاری از زندانیان سیاسی سابق، پیش از انقلاب سال ۵۷ و ورود به دار و دسته اسدالله لاجوردی، فردی با ویژگی‌ کلاه مخملی‌ها در محله‌ی سنتی «سرآسیاب دولاب» بود. ویژگی‌‌ای که بعد از انقلاب اسلامی او را برای ورود به دادستانی یاری کرد. اسدالله لاجوردی، «حاج داوود» را به ریاست زندان قزل حصار گماشت و خیلی زود زندانبانی تبدیل به شغل خانوادگیِ مرد در و پنجره ساز شد و او به اتفاق همسر و برادرش به قزلحصار رفت و خود نیز ساکن همانجا شد.[۸]

برکناری از ریاست زندان قزلحصار

خبر «قبر و قیامت» حاج داوود در خردادماه ۱۳۶۳ و در بازدید هیأت شورای عالی قضایی به ریاست مجید انصاری از زندان قزلحصار، از دیوارهای این زندان فراتر رفت و به برکناری او از ریاست این زندان منجر شد. اما تحت حمایت جانانه لاجوردی کار او به محاکمه نکشید.[۸]

مرگ حاج داود رحمانی

مرگ حاج داود رحمانی در ۲۹ مهر ۱۴۰۰ بازتاب‌ گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی داشته است و اکثر کاربران از مرگ او پیش از آن‌که در دادگاهی عادلانه، محاکمه شود و به مجازات برسد ابراز تاسف کرده‌اند.

کاربری به اسم قاسم محمدی در توییتر خود نوشته است: «حاج داوود رحمانی رئیس زندان قزل‌حصار تهران که به دلیل شکنجه هایش در زندان بین زندانیان سیاسی معروف بود درگذشت. او مبدع شکنجه قبر یا قیامت بود. تو این دنیا که محاکمه نشد خدا کند که در اون دنیا خدا محاکمه اش کند.

کاربری به اسم قاسم محمدی در توییتر خود نوشته است: «حاج داوود رحمانی رئیس زندان قزل‌حصار تهران که به دلیل شکنجه هایش در زندان بین زندانیان سیاسی معروف بود درگذشت. او مبدع شکنجه قبر یا قیامت بود. تو این دنیا که محاکمه نشد خدا کند که در اون دنیا خدا محاکمه اش کند.[۹]

منیره برادران زندانی سیاسی دهه ۶۰ در قزلحصار به بیان بعضی از خاطراتش که در کتاب حقیقت ساده گرد آورده بود در این سایت پرداخته است:

با نگرانی رفتیم زیر هشت. حاجی مدتی از ما «سان» دید. با پوتین‌های سنگین و کاپشن و شلوار سربازی‌اش، کاریکاتوری از سرجوخه‌های حکومت‌های نظامی آمریکای لاتین بود. سخنرانی نیز می‌کرد. به مارکسیسم فحش می‌داد و ما را تفاله‌های آن خطاب می‌کرد و تهدید کرد که پدر کافرها را درمی‌آورد و …. با بددهنیِ تمام حرف می‌زد و در لابه‌لای حرف‌هایش با تمسخر تکرار می‌کرد: «کاه، یونجه، طویله، این است شعار مارکسیست»[۱۰]

زنانی که زیر دست رحمانی شکنجه شدند

مینا توده روستا از زنان مجاهد است که به دست داود رحمانی شکنجه و به دلیل گزارشهایی که علیه این زندانی داده بود در شهریور ۶۰ اعدام شد.[۱۱]

یک خانم زندانی دیگر می نویسد حاج داوود به او می گوید که باید به دستگاه برود. یعنی دستگاه آدم سازی!

«در هر گور یک زندانی، با چادر و چشم‌بند، رو به دیوار نشسته بود. زندانی نخست با فاصله‌ای از دیوار نشسته بود که حدود بیست سانتیمتر از آن فاصله داشت و زندانی بعدی در انتهای گور، با فاصله ۲ متر از دیوار نشسته بود و همین جریان تا انتهای دیوار ادامه داشت. بدین ترتیب زندانیان نسبت به هم یک زیگزاگ را تشکیل می‌دادند».[۱۲]

مشخصات شکنجه‌گران و زندانبانان

کانون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام اقدام به انتشار اسامی و مشخصات زندانبانان و شکنجه‌گران زندان قزلحصار کرده است. براساس تازه‌ترین افشاگری صورت گرفته توسط این کانون حقوق بشری مشخصات و کدهای ملی بیش از ۲۱۶ نفر از عاملان اذیت و آزار زندانیان در این فهرست آمده است. اسامی و مشخصات ۷۰ نفر از زندانبان و شکنجه گران این زندان از مجموع ۲۱۶ نفر را در اینجا می‌آوریم.[۴]

در گزارش قسمت دوم اسامی ۸۵ تن از شکنجه‌گران را به همراه ۷۹ عکس از آنان توسط کانون حقوق‌بشری نه به زندان نه به اعدام انتشار یافت. یک زندانی: «من نفراتی که در این عکس‌ها منتشر کرده اید را می‌شناسم. خیلی از اینها کیلو کیلو مواد مخدر به داخل زندان می‌آوردند و خودشان بعد می‌رفتند همین‌ها را دستگیرشان می‌کردند و بعد هم اعدام‌شان می‌کردند.» [۱۳]

در گزارش قسمت سوم اسامی ۶۰ تن از شکنجه‌گران را به همراه ۴۶ عکس از آنان توسط کانون حقوق‌بشری نه به زندان نه به اعدام انتشار یافت.[۱۴]

جواد قشلاقی عامل شکنجه زندانیان محکوم به اعدام در زندان قزلحصار

یکی از عوامل زندان قزلحصار که زندانیان زیر حکم اعدام را مورد اذیت و آزار و شکنجه قرار میدهد جواد قشلاقی نام دارد[۱۵]

گفته زندانیان در مورد زندانبانان

«زندان قزلحصار، دانشگاه جنایت است! و اساتید آن خلافکار و مواد فروش هستند. همگی ماموران زندان هستند! پول که باشد در آن جهنم، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد مهیاست! بقول خودشان، ایمان فلک در آنجا بر بادست!»

«در قزلحصار ماموران خیلی اذیت می‌کردند. عکس‌هایی که منتشر کردید عین حقیقت است. خیلی بی‌شرف بودند یعنی نه رحم دارند و نه مروت و هیچ چیز برایشان مهم نیست جز پول! یکی از آنها به اسم اسماعیلی رئیس اندرزگاه واحد ۱ قزلحصار اندرزگاه ۴ سالن ۳ جوانان بود. این بی‌شرف نسبت به زندانیان هیستریک بود. در زندان پوشیدن بیژامه آزاد است اما هرکس می‌پوشید، وی را به انفرادی می‌فرستاد. او روحیه زندانی را می‌شکست. در قزلحصار همه افسر نگهبان‌ها خطرناک بودند چون زندانی را می‌زدند و می‌کشتند و بعد می‌گفتند به دلیل نرسیدن مواد مرد!

سه نفر از این‌ها استثنایی هستند! این‌ها خطرناک‌ترین افراد زندان هستند شامل: علی مدبر، زلال و کفایتی. الان هم یکی هست به اسم سید سادات (سید شمر) این‌ها خونخوار هستند.» «یکی دیگر از خونخوارها اسمش شلالوند است. او خون زندانیان را در شیشه کرده است. در سال ۹۴ هر زندانی را که می‌خواست مرخص کند، به میله می‌بست و با دست‌بند و پابند او را قپانی می‌کرد، بعد به سوییت می‌برد و خداحافظ! حتی ملاقات آخر هم به او نمی‌داد. او را نزدیک‌های اذان صبح می‌بردند به سوییت واحد یک و اجرائیش می‌کردند.»[۱۴]

شکنجه در زندان قزلحصار

در زندان قزلحصار زندانیان برای دست برداشتن از عقیده و تغییرایدئولوژی خود تحت فشار قرار داشتند.

واحدهای مسکونی

«واحد مسکونی» در ترکیب با «تابوت» در واقع شاهکار رحمانی در به کمال رساندن ابتکاراتش در شکنجه همزمان روح و جسم زندانی بود.[۸]

واحد مسکونی زیر نظر مستقیم اسدالله لاجوردی، دادستان وقت انقلاب اداره می‌شد. برخی از زندانیان معتقدند سلول‌های انفرادی نتوانست نقشه‌هایی او را برای شکستن برخی از زنان زندانی محقق کند، بنابراین به دنبال راهکاری دیگر همانند واحد مسکونی و تابوت‌ها رفت.[۱۶]

زندان قزلحصار در دهه ۶۰ شکنجه‌گاه بسیاری از زندانیان سیاسی و مبارزان بوده است. رییس این زندان به نام حاج داوود رحمانی با همکاری لاجوردی واحدهایی در این زندان ایجاد کرده بود به نام واحدهای مسکونی که به طور خاص زنان را در آن شکنجه می‌کردند. بسیاری از زنانی که در این زندان شکنجه شدند برای همیشه سلامتی روان‌شان را از دست دادند.[۴]

خانم پوران نائبی زندانی سیاسی دهه ۶۰ داستان زندان و شکنجه‌اش توسط حاج داوود رحمانی را چنین آغاز می کند:

«من از آذر سال۱۳۶۲ تا خرداد سال۱۳۶۳ در واحد مسكونی قزلحصار به سر بردم. در حقیقت ۶ماه آخر اين واحد در آنجا بودم. زيرا واحد مسكونی در سال ۱۳۶۲ تشكيل و در خرداد ۱۳۶۳ شکست خورد و جمع شد.[۱۱]

هما جابری از زندانیان مجاهد دهه ۶۰ می‌گوید: خانواده ها از سرنوشت بچه هایشان اطلاعی نداشتند و نمی دانستند که آنها در واحد مسکونی هستند، از این رو در شهرستانها به دنبال فرزندانشان می گشتند.[۱۷]

علت تشکیل واحدهای مسکونی

هما جابری اینطور می‌گوید:

از آنجایی که ویژگی اخص رژیم ملایان زن ستیزی و به طور خاص ضد زن مجاهد بود، از آنجایی که نتوانست روحیه مقاومت در بین زنان را با شکنجه و سلولهای انفرادی در هم بشکند، تصمیم به ایجاد شکنجه گاهی مخفی گرفت. این شکنجه گاه در زندان قزلحصار قرار داشت و نام آن «واحد مسکونی» بود.[۱۷]

موقعیت واحد مسکونی

واحد مسکونی به گفته معدن‌چی یک آپارتمان ۳ خوابه و یک هواخوری کوچک بود که وسط ساختمان قرار داشت. یکی از اتاق‌ها، اتاق شکنجه بود. بقیه فضا؛ هال و راهروها را با نئوپان‌هایی به فاصله ۵۰ سانت و به طول یک متر و نیم از هم جدا شده بود[۸]

شکنجه گاه واحد مسکونی چه جایی بود؟ واحد مسکونی محلی بود که به ابتکار حاج داود رحمانی، اواخرسال۶۰ در نزدیکی سالن ملاقات واحد۳ قزلحصار، به منظور دیگری ساخته شده بود اما از اواسط سال۶۲ تبدیل به شکنجه‌گاه خواهران زندانی شد.[۱۱]

رفتار در ورود به واحد مسکونی

همین که خسته شدم و نشستم، ناگهان پاسداران وحشی من را زير مشت و لگد گرفتند. آنچنان بيرحمانه ميزدند كه پرتاب شدم وسط باغچه و با سر رفتم توی ديوار… آنچنان بيرحمانه ميزدند كه پرتاب شدم وسط باغچه و با سر رفتم توی ديوار…

لاجوردی و داوود رحمانی آمدند و تهدید کردند که: اینجا دیگر آخر خط ما با شما هست! به اینجا می‌گویند قیامت. هیچکس هم خبر از شما نداشته و ندارد. بعد هم ما را تحویل یکسری که ‌می‌گفتند بازجوهای ما هستند دادند.[۱۱]

هما جابری می‌گوید:

مرا به همراه تعدادی از دوستانم به واحد مسکونی بردند. از همان ابتدا که ما را سوار ماشین کردند شکنجه و ضرب و شتم توسط شکنجه گران غول پیکر آغاز شد. آنها با مشت و لگد و کابل می زدند تا اینکه به محل رسیدیم. از داخل ماشین همه ما را به بیرون پرتاب کردند، اما از شدت شکنجه وضرب و شتم تعادل نداشتیم و زمین می خوردیم. سپس به یک اتاق پرت شدیم. در اینجا روی چشم بندهایمان پارچه کلفتی کشیدند که صورتمان کاملاً پوشیده شود و شکنجه شروع شد. آنها گفتند: «امشب شما را خواهیم کشت».

مثل توپ فوتبال ما را پاس می دادند. در همین بین یک ضربه سنگین و قوی به قلبم خورد و به ناگهان فریاد کشیده و افتادم. اما فریاد زدن جرم محسوب می شد و هرکس که فریاد می زد شکنجه بعدی سخت تر می شد.

تا نیمه های شب این وضعیت ادامه داشت. سرو صورتم داغون شده بود. دستهایم به دلیل ضربات کابل دیگر حرکتی نداشت. به مدت سه روز رو به دیوار، بدون استراحت، هذیان می گفتیم و تعادل نداشته و زمین می خوردیم. من در روز سوم بیهوش شدم.[۱۷]

گفته لاجوردی در ورود

لاجوردی آمد و گفت: «اینجا آخر خط ما با شماست. اینجا جهنم شماست و کسی به داد شما نمی رسد. هر چقدر می خواهید داد بزنید، فریاد بزنید، اصلاً کسی صدای شما را در اینجا نمی شنود و اینجا کار را با شما یکسره می کنیم».

شکنجه در واحد مسکونی

درواحد مسکونی زندان قزلحصار شکنجه های مختلفی بود:

– کلاغ پر با چشم بند و چادر

– سینه خیز

– زدن چوب ميخدار به سر

– ساعتها ایستادن روی یک پا درحالی که دو دست بالا هست

– ضربه با نوک تیز کفش به پاها و پهلو و شکم و…

– ضربه به سر با کابل‌های سیم دار

– وادار کردن زندانی به فحش و بد و بیراه به دوستان و سازمان و رهبری روی یک صندلی بنام صندلی اعتراف.

– پخش نوحه و روضه از بلندگوها با صدای بلند بعد از ۱۲شب تا صبح.

– زدن به سر و پهلو هنگام خواب

– وادار کردن زنان زندانی که صدای حیوانات در بیاورد.

– مجبور کردن زندانی به حرکت روی چار دست و پا با چشم بند و چادر و سوار شدن خائنان و بازجوها روی زندانی.

– ساعت های متوالی در آفتاب نگه داشتن با تمامی پوشش و چادر و چشم بند.

– شکنجه و شلاق زنان زندانی در مقابل همدیگر هم در حالی‌ که که نفر ناظر با چشم بند بود و فقط صدای شلاق و کابل و آه و ناله و ….را می‌شنید.

– نگه داشتن زندانی بصورت سیبل و لگد پرانی بازجوها و شکنجه گرانی که از کنار او رد می‌شدند به نقاط حساس بدن از پشت و جلو و شکم و پهلو.

شكنجه‌هايی كه بچه های ديگر، كه يكسال ونيم آنجا بودند، تحمل كردند دردناكتر بود. يكي از آنها به نام فاطمه را آنقدر شلاق زده بودند كه حتي با بانداژ هم نمیشد خونريزی پاهايش را بند آورد. پاهايش را در يك كيسه نايلونی كرده بودند كه خون روی زمين نريزد و او خودش را روی زمين ميكشيد. پاهای خواهری بنام اعظم دراثر كابل مستمر، به يك تكه گوشت تبديل شده بود، ديگر شكل پا نداشت، نه انگشت داشت و نه پاشنه، يك شكل مستطيلی كج و معوج بود، تا آخرين روزهای زندان جيره روزانه كابل داشت. خواهری به نام مريم آنقدر لاغر شده بود كه شبيه به اسكلت بود، وقتی من او را ديدم وحشت كردم، روی استخوان های او فقط پوست بود. احساس ميكرديم هرلحظه می‌شكند. به بچه ها میگفتند چون منافق بوده ايد، تمام گوشت بدنتان بايد آب شود. زندانيان زن را در جمع مجبور می‌كردند صدای حيوانات دربياورند. زندانیان بايد سرشان را پايين ميگرفتند. اگر كسی سرش را صاف نگه ميداشت، آنقدر ضربه به سرش می‌زدند كه ميافتاد.[۱۱]

در واحد مسکونی شکنجه گران همواره با ما و در همان اتاق بالای سرمان بودند و ما در تمامی شبانه روز با چشمان بسته رو به دیوار بودیم. من چهل روز را به این شکل سپری کردم. البته باید بگویم خواهرانی که قبل از من به واحد مسکونی آورده شده بودند گاهاً شش ماه یا حتی بیش از یک سال را به این شکل گذرانده بودند. در واحد مسکونی سکوت مطلق بود، هیچ صدایی نباید شنیده می شد. حتی سرفه یا عطسه کردن جرم محسوب شده و شکنجه شدیدی داشت. زیر شکنجه حق فریاد زدن نداشتیم. اگر فریاد می زدیم شکنجه ها سخت تر می شد. همه فرامین با کابل و مشت و لگد همراه بود. شکنجه گر وقتی با یک کابل بسیار کلفت یک بار ضربه می زد معنایش این بود که بعد از چند روز می توانیم یک ساعت بخوابیم. روزانه در چند نوبت در حالی که صدای وحشتناک نوحه پخش می کردند، به صورت جمعی به خواهرانمان حمله ور شده و آنها را کتک می زدند. هنگام غذا خوردن و یا نماز خواندن، چنان با لگد به پهلوهایمان می زدند که توی دیوار رفته و غذایمان را بالا می آوردیم. امکانات بهداشتی زیر صفر بود. در مدت چهل روزی که در واحد مسکونی به سر بردم مطلقاً خبری از حمام و مسواک نبود. چاه توالت ها بالا زده بود و تا مچ پاهایمان در فاضلاب به سر می بردیم.[۱۷]

شکنجه ایستادن طولانی

شکر محمدزاده به من میگفت که ۶ روز، تونستم  بشمارم ۶ روز ایستادم بعدش بیهوش شده بود که نفهمید که کی بهوش آمده[۱۲]

شکنجه روانی

هما جابری: یکی دیگر از اشکال شکنجه در واحد مسکونی، شکنجه های روانی بود. به طور مثال باید صدها بار رو به خودمان فحشهای رکیک می نوشتیم و یا فحشهای رکیک به خود می دادیم.[۱۷]

از دست دادن تعادل روانی

يك زن زندانی كه دراثر فشار تعادل روانی خود را از دست داده بود، به خودش فحش و ناسزا میگفت. چون مدتها اورا مجبور کرده بودند که این ناسزاها را در چندين صفحه بنويسد. تعدادی دیگر از خواهران برای اینکه چیزی به دشمن ندهند، تلاش کرده بودند که با شیشه های عینک خودکشی کنند همچنین بر اثر ضربات کابل و شلاق بر سر، چند نفری روانی شدند که یکی از آنها هم بعدها به بیمارستان روانی منتقل شد. همانجا جانباخت وی دانشجوی پزشکی بود و به او در بند دکتر می‌گفتیم.[۱۱]

هما جابری: پس از چهل روز به زندان اوین منتقل شدم. در اوین بسیاری از دوستانم را که بیش از یک سال بود ندیده بودم، دیدم. خیلی از آنان به دلیل شرایط ضدانسانی حاکم بر واحد مسکونی کاملاً تعادلشان را از دست داده و قادر نبودند بیان کنند که چه بر آنها گذشته و چه اتفاقاتی برایشان افتاده است. فقط تعداد انگشت شماری از آنان، در صحبتهای پراکنده ای که داشتند گفتند: «با ما مثل حیوانات رفتار می کردند. با شکنجه های خیلی وحشیانه مجبورمان می کردند که صدای حیوان در بیاوریم. ما را چهار دست و پا کرده و روی مان سوار می شدند. واقعیت این است زندانیانی که در واحدهای مسکونی بودند در اثر این شرایط ضدانسانی تعادلشان را از دست دادند و اغلب در قتل عام سال ۶۷ اعدام شدند. از جمله این قربانیان، فرنگیس محمد رحیمی، شکر محمدزاده، اشرف فدایی و تهمینه ستوده می باشند. [۱۷]

شکنجه‌های ویژه زنان در واحد مسکونی

یک زندانی سیاسی در این مورد می گوید: «تجربه شخصی من این بود که وقتی وارد قزل‌حصار شدم، لمپنیزم کاملا آشکار در مقابل زنان زندانی را دیدم. به هر حال آن چیزی که در اوین آدم می‌دید، این بود که از نظر آنها در درجاتی، تو بالاخره ضد انقلاب یا مفسد فی‌الارض هستی. اما اینجا فرق داشت…».او می‌گوید حاج داوود حساسیت خاصی روی زنان قد بلند با چشمان رنگی با عینک و با تحصیلات بالا داشت. او آنان را رهبران و خط دهندگان دیگران تلقی می کرد و برایشان سهیمه خاص شکنجه داشت.

یک خانم زندانی سیاسی دیگر به سازمان عدالت برای ایران می گوید: «شهریور ۶۰ بود، ما بچه‌های شهرستان را تازه برده بودند آنجا. حدود ۳۰۰-۴۰۰ نفر بودیم. راهروی طویلی بود که بندها را از هم جدا می‌کرد. آنقدر دراز بود که خودشان با دوچرخه از اول تا آخر آن می‌رفتند. ما را بردند آنجا و گفتند باید این مسیر را سینه‌خیز بروید… ما بینمان مادرهای مسن داشتیم که ناراحتی قلبی داشتند. یک دختر نه ساله به اسم فاطمه بین ما بود. خلاصه گفتند باید سینه‌خیز بروید و هیچ‌کس هم مستثنی نیست. می‌گفتند باید تمام مسیر را سینه‌خیز بروید و برگردید. بعد همانطور که می‌رفتیم و دیگر انرژی نداشتیم، مرتب هفت، هشت تا پاسدار با پوتینشان می‌زدند وسط پای ما. خود من خونریزی کردم، بچه‌های دیگر هم همینطور…»

در زندان واحد مسکونی بازجوی مرد در خصوصی ترین امور زنان زندانی مداخله می‌کرد. واحدهای مسکونی جایی بودند که پاسداران و شکنجه گران حاج داوود تمام وقت با زنان زندانی در یک جا بودند. پاسداران آزادی عمل داشتند که هر کاری با زنان زندانی بکنند. خانم هنگامه حاج حسن در این مورد می گوید: «در زندان واحد مسکونی بازجوی مرد در خصوصی ترین امور زنان زندانی مداخله می‌کرد. هنگامه به نقل از شکر محمدزاده: مثلا حتی میگفتن جرات نداریم بریم سرویس دستشویی و اگر هم میرفتن همه چیز در دسترس بود و بشدت بچه ها رو اذیت کرده بودن! خود شکر میگفتش که به ما میگفتن که صدای حیوون در بیارید بعد دولا بشید بعد روی ما سوار میشدند و میگفتن حالا راه ببر ما رو خلاصه له میکردن! بچه ها رو به لحاظ شخصیتی میخواستن که بچه ها له بشن» [۱۲]

تجاوز به زنان در واحد مسکونی

پوران نائبی: در واحد مسکونی تجاوز به زندانيان يك شكنجه عادی بود.[۱۱]

هما جابری: علاوه بر این، به تعدادی از ما تجاوز شد».[۱۷]

شکل استراحت در واحد مسکونی

در محل استراحت به صورت ايستاده يا نشسته بايد استراحت ميكرديم، يا مجبور بوديم جلو بازجوها، اگر اجازه استراحت ميدادند، بخوابيم. يك پتوی كثيف سربازی داشتيم كه روی خودمان ميكشيديم، اگر پای‌مان از پتو بيرون ميزد با كابل ميزدند. يك لحظه هم آرامش نبود. زندانی تمام وقت در هراس از شكنجه و آزار جسمی و روحی به سر می‌برد.[۱۱]

قفس و تابوت

«قیامت»، «قبر»، «تابوت»، «قفس»، «جعبه» و «قرنطینه» از جمله ضد انسانی‌ترین شکنجه‌ها و خشونت‌های اعمال شده، علیه زندانیان در سال‌های نخست دهه ۶۰ توسط جمهوری اسلامی در زمان خمینی در زندان قزل‌حصار بود. این شیوه شکنجه که می‌توان آن را یکی از مخوف‌ترین شکنجه‌های ابداعی در تاریخ سرکوب و جنایت علیه بشریت نامید، توسط (حاج داود رحمانی) زندانبان زندان قزل‌حصار از مهر سال ۶۲ تا تیر سال ۶۳ بر زندانیان به اصطلاح سر موضع زندان قزل‌حصار اعمال شد.[۱۸]

انتقال به تابوت

زندانی سیاسی نسرین و. می‌گوید:

یک روز در اواخر شهریور بود که به ما گفتن برای انتقال آماد باشید. بیرون آمدیم و باید چشم بند می‌زدیم. ما را ابتدا با فاصله از هم قرار دادند و با لگد پوتین یکی یکی مجبور می‌کردند که از اون راهرو عبور کنیم. به محض ورود در راهرو که تاریک هم بود، پاسدارانی که در دو طرف اون راهرو آماده ایستاده بودند، به ناگهان با ضربات کابل به سر و صورت و بدن ما حمله می‌کردند تا از اون طرف راهرو بیرون برویم. خلاصه ما را یکی یکی در داخل تابوت‌ها نشاندند.[۱۸]

ساختار تابوت

تابوت‌های ساخته شده توسط حاج‌داود، ویژگی‌های زیر را داشت:

- «تابوت»ها، جعبه‌های ساخته شده از تخته نئوپان بودند.

- تابوت‌ها به‌طور موازی در کنار هم قرار داشتند.

- این جعبه‌ها، همانند تابوتی بدون سقف بودند.

- تابوت‌ها ابعادی به طول تقریباً دوم‌تر، عرض و ارتفاع کمتر از یک متر داشتند.

- یک طرف جعبه نیز برای ورود به درون جعبه باز بود.

- زندانیان سیاسی با چشم‌بند داخل این «تابوت»ها به طور زیگزاگی نشانده شده بودند.

- کف تابوت از یک لایه پتو سربازی پوشیده شده بود.[۱۸]

شکوفه سخی که در ۱۹ سالگی بیش از ۹ ماه این تابوت‌ها را تحمل کرده است، به رادیوفردا گفت: «حاج داوود ابتکار به خرج می‌داد. تخته‌های چوبی را برمی‌داشت و روی زمین تعبیه می‌کرد و در یک اتاق بزرگ در کنار دیوار یک محفظه درست می‌کرد، که یک ضلعش دیوار بود، دو تا ضلع دیگرش تخته‌های چوبی در ابعاد بین ۹۰ سانتی متر تا دو متر و ضلع چهارم که پشت زندانی بود، رو به فضای درونی اتاق، باز بود. هیچ تختی هم وجود نداشت.»[۹]

مجریان این شکنجه

علاوه بر پاسداران و بازجویان، توابین از همکاران اصلی این جنایت در کنار حاج داود بودند تا تجسمی واقعی از حضور در جهنم را در جلوی چشمان زندانیان زنده کنند. آنان به طور شیفتی در تمام ساعت شبانه روز در پشت سر زندانیان کشیک می‌دادند.

حاج داود در طول شبانه روز، مکرر به تابوت‌ها سرکشی می‌کرد. نه تعداد دفعات و نه زمان ورود او قابل پیش‌بینی نبود.[۱۸]

نحوه اجرای این شکنجه

زندانی از ساعت ۷ صبح تا ۹ شب چهار زانو در جای خود با چشم‌بند باید می‌نشست. او حق دراز کشیدن و حتی دراز کردن پایش را نداشت.

باید از ساعت ۹ شب تا ۶ صبح هم دراز می‌کشید یا می‌خوابید. بیشتر افراد به محض اینکه ساعت ۹ می‌شد، در واقع از شدت خستگی بی‌هوش می‌شدند.

زندانی حق حرف زدن، سرفه کردن، ناله کردن، زدن قاشق به ظرف غذا را نداشت.

زندانیان موظف بودند در تمام مدت شبانه روز از چشم بند استفاده کند حتی در موقع خواب.

اگر کسی چشم‌بند خود را حتی کمی بالا می‌کشید، بلند حرف می‌زند، بیش از مدت تعیین‌شده در توالت یا حمام می‌ماند، یا در هنگام رفت و آمد به تخته‌های کنار می‌خورد یا صدایی از خودش در می‌آورد و خلاصه به هر طریقی سرپیچی از مقررات خشن و غیرانسانی آنجا می‌کرد، در اولین بازدید توسط تواب شیفت به حاجی رحمانی، گزارش داده می‌شد. حاج داود،... رئیس زندان قزل‌حصار (با قد نزدیک به ۱۹۰ به بالا و وزنی حداقل بالای ۱۲۰ کیلوگرم) در حالی که زندانی بر روی زمین با چشم‌بند و پشت به او نشسته بود، با کابل و پوتین سربازی به او حمله‌ور می‌شد.[۱۸]

توالت و حمام در تابوت

زندانی حق رفتن به توالت را نداشت تا نوبتش برسد. مخصوصاً برای هر نفر ۱۰ دقیقه پیش بینی کرده بودند. اگر زندانی دیر می‌کرد در نتیجه نفرات بعدی دیر‌تر نوبتشان می‌شد. در نتیجه همه سعی داشتند برای اینکه زود‌تر نوبت به سایرین و یا هم بندی‌های بیمار برسد، تندتند همه کار‌هایشان را در این مدت کوتاه انجام بدهند. توالت رفتن، شستن دست و صورت، شستن ظرف و یا لباس زیر برای زندانیان دختر.

نوبت حمام هم هفته ایی یکبار به همین ترتیب به نوبت در ۱۰ دقیقه برای هر زندانی باید انجام می‌گرفت. اگر کسی سر یا تنش هم کف صابونی بود باید سر ۱۰ دقیقه بیرون می‌آمد. زندانی علاوه بر حمام کردن باید در همین مدت زمان هم لباس‌هایش را می‌شست.

به دلیل زیاد بودن افراد زندانی در تابوت‌ها، ممکن بود نوبت حمام و یا توالت به بعضی‌ها در شب برسد. توابین با خشونت فرد زندانی را بیدار می‌کردند و وادار می‌ساختند که به توالت و یا حمام برود. اگر کسی در خارج از نوبت، نیاز به توالت داشت، باید بار‌ها دست خود را بلند می‌کرد و‌‌‌ همان طور بالا نگه می‌داشت تا بالاخره خارج از نوبت برود و اگر کوچک‌ترین اعتراضی می‌کرد، گزارش او به حاج داود داده می‌شد.[۱۸]

شکنجه‌های صوتی

در تمام طول روز آیات قرآن و در وعده‌های نماز، صدای اذان و سپس انواع دعاهای بعد از آن با صدای بلند پخش می‌شد. در سایر مواقع نوحه با حال و هوای جنگ از آهنگران و کویتی‌پور و یا سخنرانی‌های محمدتقی مصباح با کلامی... گوش نواز زندانی نشسته در تابوت بود. گاهی مصاحبه‌های نمایشی افراد بریده و ابراز ندامت و پشیمانی آنان با کلام و حال و هوایی غیرعادی پخش می‌شد. خلاصه در تمام طول روز و در ساعت بیدار باش، روان انسان در بند کشیده شده با شکنجه‌های صوتی جیره‌بندی شده بود.[۱۸]

شکنجه شده تابوت

نسرین و. : یکی از‌‌‌ همان روز‌ها، زهره... ناگهان از پشت به من حمله‌ور شد و با لگد به پهلو و کمر من زد. از شدت درد بی‌اختیار با صدای بلند به او اعتراض کردم که چرا این کار را می‌کنی؟. او گفت برای اینکه با بغل دستی خودت حرف می‌زدی. خلاصه همین موضوع را بهانه کرد و شب به حاجی رحمانی گزارش داد. او هم که دل پری از من داشت با کابل به جان من افتاد و به شدت من را تنبیه کرد. یکی دو تا از ضربات کابل به چشمم اصابت کرد که به مدت سه ماه قدرت بینایی خودم را از دست دادم. تمام ناخن‌های دستم از اصابت شلاق متورم شد و یکی یکی افتاد. به شدت وزن کم کرده بودم. وقتی نوبت رفتنم به دستشویی می‌رسید، به محض بلند شدن از جایم سرم گیج می‌رفت یا جهتم را تشخیص نمی‌دادم و به جای اینکه برگردم به عقب، به طرف جلو می‌رفتم و در نتیجه چندین بار سرم به دیوار روبه‌رو خورد و با حالت ضعف به زمین افتادم. یک بار هم در توالت به زمین افتادم. یکی از توابین با دیدن چهره من شروع به جیغ زدن کرد و به کمک تواب دیگر مرا به بیرون کشاندند.[۱۸]

با صدای سرفه از شنیدن صدای سرود انترناسیونال در فیلم سینمایی همدیگر را خبر کردیم. توانبین با اعتراض و «خفه شید خفه شید» ما را ساکت کردند. شب که حاجی رحمانی آمد همه ما را به یک سری شلاق حسابی مهمان کرد. او کابل را با تمام قدرت بالای سرش برد و روی سر من فرود آورد. جوری که بلافاصله بوی خون را تو دماغ خود حس کردم.[۱۸]

خانم هنگام حاج حسن در مورد شکنجه در قفس می گوید: «حتی سرفه نمیتوانستیم بکنیم و مثلا اگر قاشق مون میخورد به بشقاب به بهانه این که شما با سلول بغلی مورس زدید تا با هم ارتباط برقرار کنید، پشتش شکنجه بود. همیشه چند تا پاسدار بالا سر بچه ها بود و بدون اینکه ما بفهمیم یهو مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتیم! طوری که یک بار به خودمن لگد زدن که من پرت شدم و سرم خورد به دیوار روبرو و تازه این کمترین چیزش بود».[۱۲]

حجم زیاد زندانی یک شکنجه

پوران نائبی زندانی سیاسی دهه ۶۰ می‌گوید: بند ۷ واحد سه قزلحصار متشکل از ۱۲ سلول بود که هر سلول برای دو نفر ساخته شده بود. ولی عملا تا ۱۰الی ۱۵ نفر در آن گنجانده شده بودیم. در سلول‌ها عمدتا در طی روز بسته می‌شد و فقط شب ها برای خوابیدن نفرات در راهرو باز می‌شد و نفرات مریض داخل سلول ها چپ به راست دو نفره روی تخت می خوابیدند. در این بند مستمر به بهانه های مختلف مثل نقض سکوت و عدم رعایت قوانین آنجا در داخل بند تنبیه می‌شدیم و درهای سلول‌ها بسته می‌شد. یا در راهروی بند سرپا و با چشم بند ایستاده ما را نگه میداشتند. خیلی وقت ها هم بدلیل خستگی از ایستادن و…داوود رحمانی شکنجه گر و گروه ضربت اش با مشت و لگد به جان ما می افتادند».[۱۱]

شکنجه توسط توابین

زندانیان یکی از تفاوتهای اساسی زندان در جمهوری اسلامی را با زندان زمان شاه در استفاده گسترده از بریدگان که به توابین مشهور بودند می‌دانند. نصیر تبریزی از گروه فداییان اقلیت در خاطرات خود در شهریور ۱۴۰۱ می‌گوید:

وقتی به این زندان (قزلحصار) منتقل شدم متوجه شدم که اذیت و آزار زندانی بعد از دادگاه در ابعاد و اشکال دیگری ادامه دارد. برای مثال در زندان قزلحصار زندانیان برای تغییرایدئولوژی خود تحت فشار قرار داشتند؛ البته اینبار توسط توابین بندها و نه بازجوها. به همین دلیل هم من مشخصأ زندان های رژیم جنایتکار اسلامی را متفاوت با زندان های رژیم ضد خلقی پهلوی می دانم. چرا که در زمان رژیم سابق بعد از دوران بازجوئی و رفتن به دادگاه، زندانیان عموما حکم محکوميت گرفته و دیگر مدام زیر فشار ایدئولوژیک قرار نمی گرفتند. اما شرایط در دوران مرتجعين جمهوری اسلامی فرق ميکرد. زمانی که به زندان قزلحصار برای ادامه حبس خود منتقل شدم با زندانیانِ زندانبانی مواجه شدم که تواب بودند. اینها کسانی بودند که با دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی همکاری می کردند و درست مثل پاسدارها علیه زندانیان دیگر بودند و به آزار و اذیت زندانیان دیگر می پرداختند. در نتیجه قزلحصار برای محکومین، یک زندان!! در زندان بود. او نمونه‌هایی از این توابین را توضیح می‌دهد. [۱۹]

آزار جنسی

مساله آزار جنسی و تجاوز در زندان قزل‌حصار هم اتفاق می‌افتد و عموما مربوط به زندانیان معتادی می‌شود که برای تامین پول مواد تن فروشی می‌کنند.[۵]

خودکشی در زندان قزلحصار

۴/۲۹/ ۱۳۹۲ روز پنجشنبه 27 تیر سه زندانی محبوس در واحد 2 زندان قزلحصار کرج در اعتراض به شرایط سخت و طاقت فرسای زندان دست به خودکشی زدند و خود را در حمام زندان حلق آویز کردند.[۲۰]

۶/۲۱/ ۱۳۹۳ هفته گذشته ۴ زندانی محکوم به اعدام در واحد دو زندان قزلحصار کرج اقدام به خودکشی کردند که دو تن از ایشان جان خود را از دست داده و دو تن دیگر در مراکز درمانی خارج از زندان بستری شده‌اند.[۲۱]

۶/۲۲/ ۱۳۹۵ هادی حاج محمدی زندانی واحد دو زندان قزل‌حصار کرج به دلیل «فشارهای روحی- روانی» در زندان دست به خودکشی زد و در بیمارستان لقمان تهران جان سپرد.[۲۲]

۱۳۹۵/۰۷/۰۱ ـ مجید کشوری زندانی با بیماری روحی در زندان قزلحصار که دو هفته پیش دست به خودکشی زده بود، به دلیل بغرنج بودن وضعیتش در آستانه خودکشی مجدد قرار گرفت.[۲۳]

۱۳۹۵/۰۸/۰۲۳ در زندان قزلحصار کرج روز شنبه 22 آبان، یک زندانی 22 ساله در اعتراض به شرایط طاقت‌فرسای زندان دست به خودکشی زد و جان باخت. وی سعید سمسامی نام داشت و به 25 سال زندان محکوم شده بود[۲۴]

۱۳۹۶/۰۳/۰۱۹ خبرگزاری هرانا – ساعتی قبل یک زندانی در زندان قزلحصار کرج اقدام به خودکشی کرد. وی که از متهمان جرایم مواد مخدر و بلاتکلیف در زندان بود تنها دقایقی پس از این اقدام جان باخت.[۲۵]

۱۳۹۶/۰۴/۰۲۲ امروز ۲۲ تیرماه ۱۳۹۶، یک زندانی به نام مرتضی رافت که با اتهامات مربوط به مواد مخدر در زندان قزلحصار دوران محکومیت خود را سپری می‌کرد، خودکشی کرد و جان باخت[۲۶]

۱۴۰۱/۳/۱۵ خبرگزاری هرانا – روز یکشنبه ۱۵ خردادماه، یک زندانی در واحد ۲ زندان قزل حصار کرج از طریق مصرف قرص دست به خودکشی زد[۲۷]

۱۴۰۱/۳/۲۰ بە گزارش رسانەهای حقوق بشری شرق کوردستان، شنبە ٢٠ خردادماە، یک زندانی اهل هرسین واقع در استان کرماشان اقدام بە خودکشی کردە و بە زندگی خود پایان داد. هویت این زندانی سعید نادری گل‌درە در سال گذشتە توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدە است.[۲۸]

۱۴۰۱/۳/۲۸ یک زندانی محکوم به اعدام با هویت صمد زالی‌تبار ۳۵ ساله و اهل شهرستان دلفان از توابع استان لرستان در زندان قزل‌حصار کرج اقدام به خودکشی و به زندگی خود پایان داد.[۲۹]

۱۴۰۱/۴/۱۸ به گزارش خبرگزاری هرانا، روز شنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۱، مسعود خیرآبادی، یک زندانی محکوم به اعدام در سالن ۳، واحد ۲ زندان قزل حصار کرج، از طریق مصرف قرص دست به خودکشی زد و جان باخت.[۳۰]

۱۴۰۲/۶/۸ خبرگزاری هرانا – روز چهارشنبه هشتم شهریورماه، یک زندانی محبوس در زندان قزلحصار کرج به نام حامد محمدی، از طریق بلعیدن مواد مخدر مت‌آمفتامین (شیشه) به زندگی خود پایان داد.[۳۱]

اعدام در زندان قزلحصار

خانم مهری حاجی نژاد در باره اعدام در زندان قزلحصار در دهه ۶۰ می گوید: «روزهای آخری قفس بود که یک شب هراسان همه را از قفس بیرون آوردند. اسم ۵۰ نفر را خواندند که اسم من هم جزو آنها بود… زیر پایم آن قدر خون بود که پایم روی زمین رد می‌انداخت. این خون اعدام شده‌ها بود. ولی ما نمی فهمیدیم آن ها را چگونه اعدام می کنند چون صدای هیچ گلوله‌ای به گوش نمی رسید. ۴۷ نفر از این لیست ۵۰نفره را همان جا اعدام کردند…[۱۲]

یک زندانی در رابطه با بعضی اعدامیها در زندان قزلحصار می‌نویسد:

«برخی از زندانیان قزلحصار تنها در رابطه با توزیع و خرید و فروش مواد مخدر محکوم شده‌اند و در خارج از زندان مصرف کننده نبوده‌اند.«من نفراتی که در این عکس‌ها منتشر کرده اید را می‌شناسم. خیلی از اینها کیلو کیلو مواد مخدر به داخل زندان می‌آوردند و خودشان بعد می‌رفتند همین‌ها را دستگیرشان می‌کردند و بعد هم اعدام‌شان می‌کردند.» [۱۳]

در تیرماه ۱۴۰۱، یک سالن در پشت محوطه پتوشویی واحد دو زندان قزل‌حصار با ۱۱ حلقه دار برای اجرای احکام اعدام آماده شده است.[۴]

سازمان حقوق بشر ایران؛ صبح روز چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۲ حکم اعدام ۹ مرد در زندان قزل‌حصار کرج به اجرا درآمد که عمدتا با اتهام «قتل عمد» به قصاص نفس (اعدام) محکوم شده بودند. پیشتر خبر اعدام دو زندانی، ازجمله یک تبعه کشور افغانستان در این روز در زندان قزل‌حصار اعلام شده بود.[۳۲]

اعدام‌های دسته‌جمعی

۲۷ مرداد ۱۳۹۳ حداقل ۱۰ تن در زندان قزلحصار کرج بصورت دسته جمعی اعدام شدند.[۳۳]

۱۷ اسفند ۱۳۹۳: در ادامه موج اعدام ها در قزلحصار ۹ زندانی دیگر به دار آویخته شدند.[۳۴]

در سال ۱۳۹۴ اعدام‌های دسته‌جمعی گسترده‌ای در این زندان اجرا شد. در فاصلهٔ ۶ اردیبهشت تا ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ دست‌کم ۷۷ زندانی مرتبط با مواد مخدر به‌صورت گروهی در این زندان اعدام شدند. پس از حضور گروهی از زندانیان در حیاط زندان و درخواست عفو از خامنه‌ای، سرعت و شدت این اعدام‌ها به‌شدت افزایش پیدا کرد[۳۵]

طی سال ۲۰۲۲۳ دست‌کم حکم اعدام ۱۶۶ زندانی در سه زندان استان البرز (رجایی شهر، زندان مرکزی کرج و قزلحصار) اجرا شده است که معادل ۲۰٪ کل اعدام‌ها در سال گذشته می‌باشد.[۳۶]

۴۲ اعدام در ۱۰ روز

بر اساس گزارش رادیو فردا در ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، سازمان حقوق بشر ایران می‌گوید که با اعدام دست‌کم دو زندانی دیگر با اتهامات مرتبط به «مواد مخدر» در زندان قزل‌حصار کرج در روز پانزدهم اردیبهشت، شمار زندانیان اعدام شده طی ده روز گذشته به دست‌کم ۴۲ تن رسید.[۳۷]

در یک برهه دیگر در سال ۲۰۲۳در زندان قزلحصار کرج ۲۰ زندانی، اعدام شده‌اند.[۳۶]

اعدام کودکان در قزلحصار

ابوالفضل بیات ۲۰ ساله و اهل شهر رباط کریم در تاریخ ۲۷ سپتامر ۲۰۲۳  به اتهام قتل عمد در زندان قزلحصار کرج اعدام شد. وی در حین ارتکاب جرم ۱۶ ساله بوده است.

اعدام زنان در قزلحصار

حداقل یک زن از ۲۲ زن اعدام‌شده در ۲۰۲۳ در زندان قزلحصار اعدام شده است.[۳۶]

اعدام تبعه افغانستان

بیشترین اجرای حکم اعدام زندانیان تبعه افغانستان در زندان قزلحصار کرج ثبت شده است که ۱۰ مورد می‌باشد.[۳۶]

اعتصاب غذا در زندان قزلحصار

دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در روز یک‌شنبه ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۲ شماری از زندانیان سیاسی و عقیدتی و همچنین چند تن از معترضان بازداشت شده را بدون ابلاغ و اعلام قبلی از زندان اوین به زندان قزل‌حصار در کرج منتقل کرد. این ۱۳ زندانی سیاسی شامل جعفر ابراهیمی، کامیار فکور، لقمان امین‌‌پور، سعید ماسوری، افشین بایمانی، سپهر امام‌ جمعه، زرتشت احمدی راغب، محمد شافعی، سامان یاسین(صیدی)، مطلب احمدیان، رضا سلمان‌زاده، مسعودرضا ابراهیمی‌نژاد و حمزه سواری است. مقام‌های قضایی و مسئولان زندان قزلحصار به مدت چند هفته از ملاقات خانواده‌های این زندانیان با آنها ممانعت کرده و به این خانواده‌ها گفتند که هر ۱۳ زندانی منتقل شده به زندان قزلحصار «ممنوع التماس و ممنوع الملاقات» هستند. پس از انتقال این زندانیان از اوین به زندان قزلحصار، بستگان‌شان گفتند که این زندانیان سیاسی برای مدتی در «بند قرنطینه زندانیان قبل از اعدام» این زندان نگهداری می‌شوند و مسئولان زندان قزلحصار حتی «امکانات اولیه» و «پتو» نیز در اختیار آنها قرار نداده‌اند. این زندانیان همچنین برای چند روز در اعتراض به انتقال اجباری خود از زندان اوین به زندان قزلحصار، اعتصاب غذا کردند.[۷]

شورش در زندان قزلحصار

زندان قزل‌حصار اما سابقه شورش زندانیان را هم دارد:‌ در نخستین شورش در واحد دو، سه‌شنبه‌ شب (چهارشنبه سوری) ۲۰ اسفند ۱۳۸۹، تعدادی از زندانیان زیر حکم اعدام این واحد برای فراهم کردن شرایطی به منظور فرار از زندان توانستند زندانیان دیگری را که به وضعیت زندان معترض بودند برای یک شورش دسته‌جمعی با خود همراه کنند. اعتراض آنان به فضای ناکافی و ازدحام بالای زندانیان در زندان، غذای غیرقابل خوردن و بدرفتاری مأموران زندان بود. بر اساس اخبار منتشرشده از سوی منابع غیررسمی، سرکوب این شورش بین ۱۷ تا ۲۰ کشته از میان زندانیان بر جای گذاشت و تعدادی هم زخمی شدند. برخی خبرگزاری‌های داخل ایران، مجموع آسیب دیدگان و کشته شدگان را ۴۷ نفر عنوان کرده‌اند

دومین شورش زندانیان اعدامی واحد دو این زندان، روز ۲۶ مرداد ۱۳۹۳ صورت گرفت که در جریان آن (با اعتراض چند زندانی محکوم به اعدام که برای اجرای حکم احضار شده بودند)، زندانیان در سالن اعدامی‌های این واحد شورش کردند و با ماموران زندان درگیر و تعدادی از آن‌ها زخمی شدند.[۱][۳]

هک زندان قزلحصار

۳۰ بهمن ماه سال ۱۴۰۰، بخشی از سامانه‌های زندان قزل‌حصار کرج به وسیله گروه «عدالت علی» هک شد که در جریان آن اتهامات هزار و ۸۴۶ زندانی به بیرون درز کرد.[۱]

اسامی و مشخصات برخی از شکنجه‌گران زندان قزلحصار پس از هک زندان‌ها
شکنجه‌گران قزلحصار ۲.JPG

اسنادی از پرونده بازداشت شدگان آبان ۹۸ افشا شد. افشای اسامی زندانیان محبوس در زندان قزلحصار - در این میان مصادیق بسیاری از این اتهامات بازداشت شدگان و «اعمال مجرمانه» جلب توجه می‌کند. مثلا فردی به جرم «پارک کردن خودرو به صورت مورب در یافت‌آباد»  به یک سال حبس و ۲۰ ضربه شلاق تعلیقی به مدت دو سال دریافت کرده است. در پرونده زندانی دیگری در زندان قزلحصار نوشته شده است: «درحالی‌که صورت خود را پوشانده، هر چند مدعی است سرما خورده بود، اقدام به شعار علیه نظام نموده است». این متهم ۱۰ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق تعلیقی به مدت سه سال دریافت کرده است. اتهام فرد دیگری که سه ماه حبس و ۱۰ ضربه شلاق گرفته، «قبول اشتباه در پارک خودرو و شروع به تماشا در اتوبان امام علی در پی اغتشاشات با دیگر شهروندان خاطی» عنوان شده است. یک بازداشت‌شده دیگر، از جمله با استناد به «عکس‌های موجود در پرونده در خصوص توهین به رهبر انقلاب بر روی اسکناس‌ها با عنوان ستاد بزرگداشت هفت آبان» محکومیت هشت ماه تعزیری و چهار ماه رونویسی از روی کتب را دریافت کرده است.[۳۸]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ رادیو زمانه - تلاش برای پاک کردن جنایت از حافظه تاریخی؛ زندان قزل‌حصار را هم تخلیه می‌کنند؟
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ سایت انتخاب -زندان قزل‌حصار در ۵۱ سال پیش چگونه بود؟
  3. ۳٫۰۰ ۳٫۰۱ ۳٫۰۲ ۳٫۰۳ ۳٫۰۴ ۳٫۰۵ ۳٫۰۶ ۳٫۰۷ ۳٫۰۸ ۳٫۰۹ ۳٫۱۰ ۳٫۱۱ ۳٫۱۲ ۳٫۱۳ ۳٫۱۴ ۳٫۱۵ ایران وایر - زندان قزل‌حصار؛ تمام چیزهایی که درباره این زندان نمی‌دانیم
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ایران آزادی - افشاگری جدید از زندان قزلحصار؛ مشخصات۲۱۶ زندانبان و شکنجه‌گر
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ ۵٫۶ ۵٫۷ ۵٫۸ ایران وایر - کارمند سابق سازمان زندان‌ها: زندان قزل‌حصار بر اساس قانون جنگل اداره می‌شوند
  6. سایت بی بی سی - در زندان قزلحصار ایران چه می‌گذرد؟؛ «آماده کشته‌شدن هستیم»
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ رادیو فردا- نهضت آزادی خواهان تعطیلی فوری زندان قزلحصار شد
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ سایت زیتون - آهنگری که شکنجه‌گر شد
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ رادیو فردا - مرگ حاج داود رحمانی؛ مخترع شکنجه «تابوت» یا «قیامت»
  10. سایت بیداران - مرگ شکنجه‌گر زندان قزل‌حصار − نمای او در "حقیقت‌ ساده"
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ ۱۱٫۴ ۱۱٫۵ ۱۱٫۶ ۱۱٫۷ ۱۱٫۸ سایت نسل آفتاب - داستانی هولناک از شکنجه زنان زندانی در واحد مسکونی : تجاوز به زنان زندانی
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ ۱۲٫۴ ایران آزادی - نام حاج داوود یادآور شکنجه قفس، خاطرات تلخ یک زندانی
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ایران آزادی - با مشخصات ۸۵ تن از شکنجه‌گران و زندانبانان زندان قزلحصار آشنا شوید!
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ایران آزادی - زندان قزلحصار؛ مدرسه شکنجه‌گران و دانشگاه جنایتکاران!
  15. جواد قشلاقی عامل شکنجه زندانیان محکوم به اعدام در زندان قزلحصار
  16. رادیو فردا - مستند انفرادی (بخش هفتم): واحد مسکونی، تجربه‌ای فرا‌تر از تابوت‌ها
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ ۱۷٫۳ ۱۷٫۴ ۱۷٫۵ ۱۷٫۶ زنان نیروی تغییر - واحد مسکونی:‌ شکنجه گاه مخفی برای در هم شکستن زنان مجاهد زندانی
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ ۱۸٫۳ ۱۸٫۴ ۱۸٫۵ ۱۸٫۶ ۱۸٫۷ ۱۸٫۸ رادیو فردا-تابوت‌ها؛ شکنجه‌ای فراتر از سلول انفرادی
  19. خاطراتی از سیاهچال های جمهوری اسلامی در دهه ۶۰
  20. همبستگی ملی خودکشی سه زندانی در زندان قزلحصار کرج در اعتراض به شرایط بد زندان
  21. اعدام ۸ زندانی و خودکشی چهار زندانی در قزلحصار
  22. رادیو زمانه یک زندانی در زندان قزل‌حصار کرج خودکشی کرد
  23. هرانا - خودکشی در زندان قزلحصار کرج؛ وضعیت بحرانی یک زندانی
  24. سایت مجاهد خودکشی یک زندانی جوان در قزلحصار کرج
  25. ایران پرس نیوز - خودکشی یک زندانی در زندان قزلحصار کرج
  26. تریبون زمانه خودکشی یک زندانی در زندان قزلحصار
  27. هرانا
  28. سایت کوردستان وکورد
  29. زارشی از خودکشی یک زندانی محکوم به اعدام در زندان قزل‌حصار کرج
  30. بالاترین خودکشی منجر به فوت یک زندانی محکوم به اعدام در زندان قزلحصار !
  31. هرانا - یک زندانی در زندان قزلحصار کرج به زندگی خود پایان داد
  32. ۶۰۴ اعدام د‌ر ۱۰ ماه؛ ۹ تن در یک روز در قزل‌حصار اعدام شدند
  33. هرانا - اعدام دسته جمعی در زندان قزلحصار کرج
  34. هرانا - در ادامه موج اعدام ها در قزلحصار ۹ زندانی دیگر به دار آویخته شدند
  35. Voices and Video from Death Row: Ghezelhesar Mass-Executions
  36. ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ ۳۶٫۲ ۳۶٫۳ گزارش آماری هه‌نگاو از اجرای حکم اعدام در ایران طی سال ۲۰۲۳
  37. رادیو فردا - اعدام ۴۲ زندانی جرایم غیرسیاسی در ۱۰ روز؛ «هشدار درباره موج اعدام‌ها برای ایجاد ارعاب»
  38. ایران آزادی - فیلم هک سامانه زندان قزلحصار و افشای برخی اسناد