سید محمد خاتمی

از ایران پدیا
(تغییرمسیر از محمد خاتمی)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سیدمحمد خاتمی
محمد خاتمی.JPG
شناسنامه
زادروز۱۳۲۲
زادگاهاردکان، ایران
فرزندانعماد، لیلا، نرگس
دیناسلام
اطلاعات سیاسی
سمت‌های پیشینوزیر فرهنگ و ارشاد، رئیس جمهور (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴)

سید محمد خاتمی، (زاده ۱۳۲۲)  در اردکان یزد به دنیا آمد. وی پس از اخذ دیپلم طبیعی در اردکان وارد دانشکده ادبیات اصفهان شد. محمد خاتمی لیسانس فلسفه غرب را از این دانشگاه گرفت. او دوره سربازی را در تهران گذراند و در سال ۱۳۴۹ در رشته علوم تربیتی با مدرک فوق لیسانس از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. محمد خاتمی در همان سال وارد حوزه علمیه قم شد. محمد خاتمی در سال ۱۳۵۸در انتخابات مجلس به‌ عنوان نماینده حزب جمهوری اسلامی از اردکان یزد وارد مجلس شد.[۱] محمد خاتمی از عناصر فعال جناح خط امام بود. روح‌الله خمینی او را در سال ۱۳۵۸، مسئول روزنامه کیهان کرد. در سال ۱۳۶۱ توسط  خمینی  به عنوان وزیر ارشاد انتخاب شد. وی در اوج سانسور حکومتی علیه مطبوعات و نشر کتاب‌ها، وزارت ارشاد اسلامی را به عهده  داشت. محمد خاتمی در قتل‌ عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ وزیر فرهنگ در دولت خامنه ای بود. محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶ با شعار اصلاحات به ریاست جمهوری رسید و به مدت ۸ سال در این سمت باقی ماند. محمد خاتمی در دو دوره‌ی ریاست جمهوریش، هیچ بهبودی در معیشت و زندگی مردم ایجاد نکرد. سرکوب تظاهرات اعتراضات دانشجویی در سال ۱۳۷۸ در زمان ریاست او رخ داد. وی تظاهر کنندگان را اوباش و اشرار خواند و از سرکوب آن‌ها حمایت کرد.[۲]

محمد خاتمی به رغم گفتمان اصلاح طلبی هر گونه تغییر در قانون اساسی را «خیانت» نامیده و همواره پایبندی خود را به اصل ولایت فقیه که بن مایه‌ی دیکتاتوری در ایران است، نشان داده است.

زندگی محمد خاتمی

سید محمد خاتمی در سال ۱۳۲۲  در اردکان یزد به دنیا آمد. او در همین شهر به تحصیل پرداخت و  پس از گرفتن دیپلم طبیعی در اردکان وارد دانشگاه اصفهان شد و با مدرک لیسانس فلسفه غرب فارغ التحصیل گشت. محمد خاتمی در سال ۱۳۴۹ با مدرک فوق لیسانس در رشته‌ی امور تربیتی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و سپس وارد حوزه‌ی علمیه گشت. وی پس از انقلاب به عنوان نماینده اردکان وارد مجلس شد. وی به عنوان یکی از عناصر فعال خط امامی از طرف خمینی به عنوان مدیر مسئول کیهان و دو سال بعد به عنوان وزیر ارشاد برگزیده شد. او از سال ۱۳۷۶ به مدت ۸ سال رئیس جمهور ایران بود. در دوران او موضوع اصلاح‌طلبی در ایران به اوج خود رسید اما در عمل تغییری در ساختار جمهوری اسلامی ایجاد نشد. محمد خاتمی بارها التزام عملی و قلبی خود را به ولایت فقیه اعلام کرد. پس از اتمام دوران ریاست جمهوری او در صحنه‌ی سیاسی ایران حضور فعالی نداشت. وی دارای سه فرزند است.

عمادالدین خاتمی، فرزند محمد خاتمی برای ادامه تحصیل به همراه خانواده به خارج از کشور رفته است. عماد خاتمی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران است که در کتابخانه ملی نیز مشغول به کار بود. لیلا خاتمی دختر محمد خاتمی نیز سال‌هاست که ساکن آمریکا است. نرگس خاتمی، دختر دیگر محمد خاتمی از دهه‌ی ۸۰ ساکن انگلستان است. برادرزاده‌های محمد خاتمی نیز در خارج از کشور هستند.فرزندان مقامات رژیم ایران که در خارج به‌سر می‌برند، در فرهنگ عامه به آقازاده‌ها و ژن‌های خوب معروف هستند.[۳]

مناصب محمد خاتمی

  • رئیس مرکز اسلامی هامبورگ، سال ۱۳۵۸.
  • نماینده اردکان و میبد در مجلس شورای اسلامی، سال ۱۳۵۹.
  • سرپرست موسسه مطبوعاتی کیهان به فرمان خمینی، سال ۱۳۶۰.
  • وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه میر حسین موسوی، سال ۱۳۶۱.
  • وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه رفسنجانی، سال ۱۳۶۸.
  • مشاور رفسنجانی رئیس جمهور وقت، رئیس کتابخانه ملی ایران، سال ۱۳۷۱.
  • آغاز تدریس در دوره‌های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا، سال ۱۳۷۱.
  • عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به دستور خامنه ای، سال ۱۳۷۵.
  • رئیس جمهور دوره اول، ۱۳۷۶.
  • رئیس جمهور دوره دوم، سال ۱۳۸۰.[۱]

کارنامه سیاسی سید محمد خاتمی

محمد خاتمی وزیر ارشاد

سید محمد خاتمی تا قبل از انقلاب سلطنتی فعالیت سیاسی نداشت و در سالهای اول حاکمیت روح‌الله خمینی نیز گمنام بود. محمد خاتمی در انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۵۸, به عنوان کاندید حزب جمهوری اسلامی وارد مجلس شد. ، محمد خاتمی در مجلس به‌عنوان یکی از عناصر فعال جناح خط امام شناخته می‌شد. این جناح در زمینه ایدئولوژیک به مطلق بودن رهبری خمینی، در سیاست داخلی، نفی آزادی‌های فردی و اجتماعی تحت عنوان مظاهر لیبرالیسم و در سیاست خارجی به صدور انقلاب اسلامی خمینی اعتقاد داشتند.

در سال‌های اولیه حاکمیت جمهوری اسلامی جدال شدیدی میان بنیادگرایان و مخالفان تئوری حکومتی مورد نظر خمینی موسوم به ولایت فقیه در جریان بود.

محمد خاتمی در بیانات و نوشته‌های خود در مجلس به سرعت خود را به‌عنوان یکی از مدافعان فعال تئوری ولایت فقیه و رهبری مطلق‌العنان خمینی به ثبت داد. هنگامی که روزنامه‌نگاران یکی از بزرگترین روزنامه های کشور بنام کیهان مشی مستقلی را در پیش گرفتند، به‌ رغم موقعیت پایین محمد خاتمی در سلسله مراتب روحانیت، خمینی در سال ۱۳۵۸، او را به‌عنوان نماینده خود، مسئول روزنامه کیهان کرد و در حکم او نوشت:

«جنابعالی را به خاطر شایستگی و لیاقتی که در اداره اینگونه موارد دارید به سرپرستی روزنامه کیهان که مربوط به مستضعفین است منصوب می نمایم».

سید محمد خاتمی در سال ۱۳۶۱ توسط خمینی به‌عنوان وزیر ارشاد وارد کابینه میرحسین موسوی، نخست وزیر خط امامی شد. پشتیبان اصلی وی در این سالیان، احمد خمینی سردمدار جناح خط امام بود و محمد خاتمی از طریق احمد به‌ طور مستقیم از خمینی خط و خطوط سیاسی را دریافت می‌کرد.

خاتمی در دهه ۱۳۶۰، تمامی مطبوعات کشور پس از تعطیل کردن کلیه نشریات غیر وابسته به جناح‌های درون حاکمیت، عبارت «خودسانسوری» را برای روزنامه‌هایی که توسط مقام‌های رژیم ایران منتشر می شدند، مرسوم کرد.

وزارت ارشاد خاتمی به اغلب فیلم‌هایی که در خدمت تبلیغ جنگ یا دفاع از رژیم ایران نبود، اجازه تولید نمی‌داد. بسیاری از فیلم‌ها سال‌ها در آرشیو وزارت ارشاد بایگانی شدند. ضوابط مربوط به محدودیت‌های حضور بازیگران زن و حتی حجاب برای دختران خردسال در فیلم‌ها، در دوران محمد خاتمی تدوین و اعمال شد.

در دوران وزارت محمد خاتمی هزاران نویسنده، موسیقی‌دان، شاعر، آهنگساز، خواننده، مجسمه ساز، متفکر و روشن‌فکر ایرانی که از اختناق فرهنگی و تفتیش عقاید ناراضی بودند ایران را ترک کردند. وی هم‌چنین به‌ عنوان عضو شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی، نقش مهمی در تصفیه کلیه دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی کشور از مخالفان حکومت داشت.

در دوران محمد خاتمی وزارت ارشاد علاوه بر فعالیت در درون ایران به ارگانی برای تبلیغات فرهنگی و اسلامی در خارج از کشور تبدیل شد. این ارگان عملا به نشر بنیادگرایی اسلامی و جذب عناصر مذهبی در سایر کشورها می‌پرداخت. همچنین اغلب مؤسسات فرهنگی در کشورهای مختلف به عنوان پوششی برای انجام عملیات تروریستی نیز استفاده می‌شدند.

نقش محمد خاتمی در قتل عام ۶۷

هنگام وقوع قتل عام ۶۷ محمد خاتمی وزیر فرهنگ ارشاد در دولت علی خامنه ای بود. وی از حکم قتل عام زندانیان سیاسی دفاع کرد. هنگامی که روزنامه آریا به نقش محمد خاتمی در این قتل عام اشاره کرد وی دستور توقیف آن‌را صادر کرد. پس از آن روزنامه رسالت ۲۱ فروردین ۱۳۷۹ در این رابطه نوشت:

«مطلب یادشده (در آریا) اشاره به حکم حضرت امام دارد که به مسئولان ابلاغ کردند زندانیان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقین پافشاری می کنند طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمایند و این حکم در زمانی صادر شد که آقای خاتمی سمت معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا را برعهده داشت و با جدیت از حکم حضرت امام حمایت کرده بود.»[۴]

روزنامه گزارش ۲۰ فروردین ۱۳۷۹، نیز در توضیح مطلب آریا نوشت:

«مطلب فوق‌الذکر اشاره به حکم حضرت امام پس از عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) دارد که به مسئولان ابلاغ کردند. زندانیان محارب و منافقی را که همچنان بر موضع محاربه با نظام و همراهی با منافقین پافشاری می کنند، طبق احکام شرعی به اعدام محکوم نمایند».

حمله به کوی دانشگاه در دوران خاتمی
حمله به کوی دانشگاه-۱۸ تیر

سرکوب قیام ۱۸ تیر ۱۳۷۸

وقایع ۱۸ تیر ۷۸ با اعتراضات دانشجویی و حمله نیروهای لباس شخصی و نیروی انتظامی به کوی دانشگاه تهران آغاز شد. در روزهای بعد دامنه اعتراضات دانشجویی در سطح شهر تهران گسترش یافت و ابعاد اجتماعی پیدا کرد. سرانجام این حرکت اعتراضی گسترده با ورود مستقیم سپاه پاسداران و بسیج، در ۲۳ تیر سرکوب شد. محمد خاتمی در مقام رئیس جمهور و ریاست شورای عالی امنیت ملی فرمان ورود سپاه و بسیج برای سرکوب دانشجویان را داد. او همچنین در سخنرانی خود در رابطه با وقایع ۱۸ تیر دانشجویان را آشوبگر، اشرار و فتنه‌گر توصیف کرد.

فیروزآبادی، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح حکومت، در مورد سرکوب دانشجویان در قیام ۱۸ تیر ۷۸ تصریح کرد که دستور ورود سپاه و بسیج را محمد خاتمی صادر کرده است. این تصمیم شورای‌عالی امنیت ملی و تأیید رئیس‌جمهور بود.[۵]

فیروز آبادی در اینر رابطه می‌گوید:

«رفتم دفتر آقای دکتر روحانی، آقای روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. گفتم آقای دکتر روحانی دارد کودتا می‌شود تو تهران شما کجائید؟ آقای روحانی آمد و جلسه شروع شد و من مطرح کردم موضوع را گفتم که آقا این‌جوره قضیه کوی دانشگاه، قبلش هم با سپاه تماس گرفتم آمده بودند نیروهای سپاه آمده بودند اونجا میدان حر و این‌ها مستقر شده بودند. آقای روحانی گفت اگر می‌خواهید این‌کار رو بکنید بایستی که من به آقای رئیس‌جمهور بگم، گفتیم خب بگو، آقای روحانی تماس گرفت با آقای خاتمی آقای خاتمی اول گفت که اگه سپاه می‌خواهد بیاد لباس تنش نباشه، گفتیم خیلی خب می‌گوییم لباس نپوشند، بعدش گفت بگویید جمع کنند هر کار می‌خواهند بکنند بکنند ؛ این را که گفتند دیگه چیز شد خودشان از همانجا با موبایل هر کس به گروهش گفت جمعش کردند یعنی غائله ۱۸ تیر تصمیم‌گیری‌اش این‌جوری شد».[۶]

وزیر فرهنگ و آموزش عالی خاتمی، اعتراف کرد فاجعه در تبریز نیز عمیق‌تر از کوی دانشگاه تهران بود، ولی تحت‌الشعاع آشوب‌های بعدی قرار گرفت. همین وزیر در بخش دیگری از سخنانش در مورد وقایع کوی دانشگاه تهران اعتراف کرده و می‌گوید:

به‌دنبال تصمیم محمد خاتمی و شورای‌عالی امنیت رژیم ایران مبنی برسرکوب شدید تظاهرکنندگان دبیر شورای‌عالی امنیت و معاون محمد خاتمی در این ارگان، گفت:

«دیروز غروب دستور قاطع داده شد، هرگونه حرکت، هر کجا که باشد، با شدّت و قاطعیّت سرکوب خواهد شد، روزهای آینده دانشجویان و مردمی که در تظاهرات اخیر دستگیر شده‌اند، محاکمه و به‌عنوان محارب و مفسد مورد مجازات اعدام قرار خواهند گرفت تا برخورد قاطع برای دیگران درس عبرت باشد».

روحانی تصریح کرد در سرکوب تظاهرکنندگان هیچ اختلاف نظری بین خامنه‌ای و خاتمی وجود نداشته و خوشبختانه همه‌ی ارکان نظام، همه‌ی مسئولان، همه‌ی قوا، بدون هیچ‌گونه اختلاف نظر نسبت به‌این عناصر فرصت‌طلب اتفاق‌نظر دارند و قوّه قضاییه در روزهای آینده به‌ وظیفه‌ی قانونی و شرعی خود به‌ خوبی عمل خواهد کرد.

به‌دنبال موضعگیری‌های محمد خاتمی، روزنامه‌ی هلندی الخمین‌داخ بلاد، مورخ ۷مرداد ۱۳۷۸، نوشت:

«اگر هنوز تردیدی وجود داشت برروی اصلاح پذیری خاتمی، دیروز خود خاتمی این تردید را از میان برد و در یک سخنرانی در همدان اعلام کرد که تظاهرات دانشجویان یک اعلام جنگ علیه برنامه‌های خود خاتمی و توهینی به‌سیستم نظام بوده است. او هم‌چنین اضافه کرد که خود و دولتش را مأمور اجرای نظرات شخص بالاتر که همان رهبر مذهبی، خامنه‌ای است، می‌داند. خاتمی به‌دانشجویان پشت کرد. او قمار نمی‌کند و با این حال می‌بازد…»[۷]

نقش محمد خاتمی در قتل‌های زنجیره‌ای

چند تن از قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای
چند تن از قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای

در ابتدای دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی تعداد زیادی از نویسندگان و فعالان سیاسی به قتل رسیدند. این قتلها به فرمان مقامات رده بالای حکومتی از جمله علی خامنه‌ای ولی فقیه رژیم ایران انجام شد. مجریان این قتلها تعدادی ماموران رده بالای وزارت اطلاعات به فرماندهی سعید امامی معاون امنیتی وزارت اطلاعات بودند.

تعداد قربانیان این قتل ها که در طول چند سال به وقوع پیوست، به بیش از هشتاد نویسنده، مترجم، شاعر، فعال سیاسی و شهروندان عادی رسید. قتل‌های زنجیره‌ای در اواخز سال ۱۳۷۷، هنگام به قتل رسیدن داریوش فروهر و همسرش در عرض ۲ ماه به صورت یک بحران جدی در جامعه مطرح شد.

سعید امامی در ۵ بهمن سال ۱۳۷۷، بازداشت شد ولی نام او و سایر متهمان بازداشت شده به رسانه‌ها راه نیافت.

چند ماه بعد، در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۷۸، دادستان مجتمع قضایی نیروهای مسلح طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد که سعید امامی در زندان اوین، هنگام استحمام، با خوردن داروی نظافت، خودکشی کرده‌است.

این وقایع در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی رخ داد و او هیچ گونه واکنشی نسبت به آن‌ها نشان نداد. بسیاری از کنترل شخص محمد خاتمی و وزرایش توسط این نهادها خبر می دادند. اصلاح طلبان از عنوان نهادهای موازی اطلاعاتی برای این تشکیلات استفاده کرده و خواستار برخورد با آن شدند و جناح های حکومتی هم‌دیگر را متهم در دست داشتن در این قتل‌ها کردند.[۸]

دفاع از ولایت مطلقه فقیه

محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری خود بارها از اصل ولایت  فقیه که تنها مانع برای پیشبرد اصلاحات در جمهوری اسلامی بود، دفاع کرد. او ولایت فقیه را اراده‌ی برتر و متصل به وحی توصیف نمود. خاتمی همچنین هرگونه تغییر در قانون اساسی را خیانت نامید. تغییر در قانون اساسی به منزله ‌ی امکان تغییر در اصل ولایت فقیه بود.

همچنین هیأت دولت به ریاست محمد خاتمی، آئین نامه‌ی ترویج و توسعه‌ی فرهنگ نماز را در تاریخ ۲ دی۱۳۷۶تصویب نمود که ابزاری برای کنترل بر امکان و ادارات دولتی در اجرای فرایض دینی بود. وی در تاریخ ۱۷خرداد۱۳۷۷، امتیاز این موضوع را به رهبر داد و به این ترتیب کنترل اجرای شعائر دینی در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی و بیمارستان‌های آموزشی و واحدهای وابسته به‌ آن، به دفاتر نمایندگی علی خامنه‌ای در این اماکن سپرده شد.[۹]

سرکوب زنان در دوران محمد خاتمی

سرکوب زنان ایران
سرکوب زنان ایران

محمد خاتمی کمی پیش از انتخاب به عنوان رئیس جمهور در سال ۱۳۷۶ در رابطه زنان گفت:

«یکی از اشتباهات بزرگ غرب مسأله آزادی زن بود که باعث گسستن خانواده شده است… ما نپنداریم که اجتماعی‌بودن یعنی اشتغال داشتن که خانه‌داری جزء مهمترین کارهاست» تلویزیون رژیم، ۴ خرداد ۸۰.

محمد خاتمی در این خصوص اضافه می‌کند:

«خود آنها هم پذیرفته‌اند که این نگاه، مشکلاتی در جامعه به‌خاطر سست‌کردن پایه‌های خانواده بوجود می‌آورد درحالی که همان‌طور که در اسلام آمده و در جامعه‌شناسی و علوم دیگر بر آن تاکیدشده، خانواده پایه و سلول اصلی اندام اجتماع است و اگر سست بشود جامعه سست می‌شود و این از مشکلات بزرگ جامعه‌ی غربی است»[۱۰]

وضعیت زنان طی ۴ سال اول ریاست جمهوری محمد خاتمی بهبودی نیافت، بلکه در بسیاری زمینه‌ها وخیم‌تر شد. محمد خاتمی هیچ زنی را وارد کابینه خود نکرد و در دوران او نیز تعداد زنان در مجلس ششم با مجلس پنج تفاوتی نداشت.

سرکوب زنان در خیابان‌ّها به جرم پوشش در دوران او هم‌چنان با شدت دنبال می‌شد و هیچ‌گونه تغییری در قانون اساسی در رابطه با مسائل زنان و نقض حقوق بشر آن‌ها به عمل نیامد.

پروفسور موریس دنبی کاپیتورن، نماینده ویژه‌ی کمیسیون حقوق بشر ملل‌متحد، در گزارش میاندوره‌ای خود به‌مجمع عمومی ملل متحد در پائیز ۱۳۷۸ می‌نویسد:

«زنان و اقلیت‌ها کماکان در قانون و عمل به‌طور جدی مورد تبعیض قرار می‌گیرند. نه قوه‌ی مجریه و نه قوه‌ی مقننه، نقش پیشتاز برای لغو موانع قانونی و اجتماعی در این زمینه را ایفا نکرده‌اند»

در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی همچنان تصویب دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌ها و آیین‌نامه‌های دولتی علیه حقوق زنان در مجلس یا هیأت دولت ادامه داشت. برخی از موارد آن در زیر آمده است:

  • کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، طرح اصلاح قانون اعزام دانشجو به‌خارج از کشور را رد کرد و با اعزام دانشجویان دختر مخالفت کرد.[۱۱]
  • اداره‌ی کل آموزش و پرورش شهر تهران، استفاده از دبیران مرد در دبیرستان‌های دخترانه‌ی دولتی و غیرانتفاعی مناطق نوزده گانه‌ی این شهر را ممنوع اعلام کرد. ممنوعیت حضور معلمان مرد در دبیرستان‌های دخترانه، در نشست رؤسای آموزش‌وپرورش مناطق نوزده‌گانه‌ی تهران اتخاذ شده است.[۱۲]

براساس دستورالعمل شورای نظارت اداره‌ی کل آموزش و پرورش تهران، تدریس دبیران غیر هم‌جنس در آموزشگاه‌های علمی آزاد زبان، غیرمجاز شمرده شد. به گزارش روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش تهران، حضور دبیران زن در کلاس‌های پسران ۱۰ سال اکیداً ممنوع و حضور آقایان نیز در کلاس‌های دختران مجاز نبود.[۱۳]

روز ۱۰ آبان ۱۳۷۷، مجلس با تصویب تبصره‌ای راه را برای اجرای طرح انطباق امور اداری و فنی موسسه‌های پزشکی با موازین شرع مقدس یا جداسازی جنسیتی بیمارستان‌ها هموار کرد. این قانون در حالی بود که تعداد زیادی از زنان و کودکان به دلیل کمبود پزشک جان خود را از دست می‌دادند[۱۴]

حداقل سن برای ازدواچ دختران کماکان ۹ سال و برای پسران ۱۵ سال توسط شورای نگهبان مجددا تایید شد.[۱۵]

سهیلا جلودار زاده عضو هیأت رئیسه‌ی مجلس در فروردین ۱۳۷۷ اذعان کرد که هم‌اکنون ازدواجهایی حتی در سن ۹ سال برای دختران حتی با مردانی ۹۰ سال رخ می‌دهد.[۱۶]

شورای‌عالی انقلاب فرهنگی که تحت ریاست محمد خاتمی است، پیوستن رژیم ایران به‌کنوانسیون ملل متحد در خصوص منع هرگونه تبعیض علیه زنان را رد کرد.[۱۷]

سنگسار و اعدام در دوران محمد خاتمی

سنگسار به عنوان یکی از ضدانسانی‌ترین مجازات‌ّها در رژیم ایران در دوران خاتمی نیز همچنان ادامه داشت و او هیچ‌گونه تلاشی برای توقف آن انجام نداد. در دوران ریاست جمهوری خاتمی ۱۰ زن یا به‌سنگسار محکوم شدند. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت۱۳۸۰، یک زن ۳۵ ساله پس از ۸ سال اسارت، در زندان اوین تهران سنگسار شد.[۱۸]

سنگسار زنان در ایران
سنگسار زنان در ایران

به گزارش روزنامه‌ی همبستگی، دیوان‌عالی کشور، حکم سنگسار یک زن ۳۸ ساله را مورد تأیید قرار داد.[۱۹] روز ۳ آبان ۱۳۷۷، سه‌زن نگون‌بخت دیگر به‌دست پاسداران به‌طرز فجیعی سنگسار شدند. قربانیان این جنایت هولناک به‌طور همزمان و همراه با سه‌مرد در میدان عمومی شهر خزرآباد، در استان مازندران، سنگسار شدند. در مرداد ۱۳۹۸، دیوان‌عالی کشور حکم سنگسار زنی به‌نام مریم را مورد تأیید قرار داد. وی هم‌چنین به ۱۵ سال حبس محکوم شده بود.[۲۰] روز۲۱ مرداد ۱۳۹۷، زن جوان ۲۰ ساله‌ای در ایلام سنگسار شد، اما در غسال‌خانه به‌هوش آمد؛ او توسط پاسداران رژیم ایران دوباره دستگیر و به مراکز سرکوب منتقل شد.[۲۱]

خشونت سازمان‌یافته علیه زنان

دهمچنین در همین دوران بالاترین مقامات رژیم ایران همچنان به ترویج سرکوب زنان می‌پرداختند در حالی که دولت هیچ‌گونه واکنشی نسبت به آن نشان نمی‌داد. حسین موسوی تبریزی، یکی از روحانیون بلند پایه‌ در رژیم ایران، توصیه کرد که زن خود را طوری بزنید که اثری بر بدن او باقی نگذارد.[۲۲]

روز یکشنبه، ۱۱ دی‌ماه، سپاه پاسداران ۲۶۲ تن، از جمله ۱۴۴ زن را، در شمال تهران به‌دلیل شرکت در جشن سال نو مسیحی و به‌اتهام پوشیدن لباس‌های غربی دستگیر و به زندان اوین منتقل کردند. پس از تشکیل دادگاه‌های چند دقیقه‌ای شماری از آنان، از جمله زنان دستگیر شده را، هریک ۷۰ ضربه شلاق زدند. روزنامه ایران خبر از پیدا شدن اجساد ۳۰ زن در پایتخت داد که پیش از کشته شدن مورد تجاوز قرار گرفته بودند. واکنش برخی روزنامه‌ها در قبال این قتل‌های زنجیره‌ای عملا مجرمانه و در راستای تأیید این قتل‌ها بود. این روزنامه‌ها از زبان بسیاری از مقامات کشور، از قربانیان باعناوینی از قبیل زنان ولگرد، زنان دارای سوابق کیفری در زمینه مسائل منکراتی، زنانی با سوابق سوءاخلاقی و اجتماعی نام می‌بردند.[۲۳]

این در حالی است که  در جریان برخی افشاگری‌ها مشخص شد آخوند کاظم منتظرمقدم، رئیس دادگاه انقلاب کرج و شماری از مسئولان ادارات دولتی و نهادهای حکومتی کرج، به‌بهانه سرپرستی از دختران فراری، ده‌ها دختر جوان را مورد سوءاستفاده‌های جنسی قرار داده بودند.[۲۴] در اواسط دی‌ماه ۱۳۷۹، در شعبه‌ی اول دادگاه عمومی تهران، این بنیاد حمایت و هدایت واحد کرج و موسسه گل یأس، زیر نظر قاضی سیدهادی حسینی فعال شده بود. این مرکز در سال ۱۳۷۶، تحت عنوان سرپرستی از دختران فراری، توسط محسن رفیقدوست، رئیس بنیاد موسوم به بنیاد مستضعفان و آخوند مهدوی کنی و زیر نظارت بنیاد هدایت و حمایت اسلامی تهران مجوز  فعالیت به دست آورد. در این مرکز که ریاست آن‌را حاج محمد مهین خاکی، از فرماندهان اطلاعات سپاه پاسداران بر عهده داشت، ۳۸ دختر جوان که اغلب زیر ۱۸ سال سن داشتند، نگهداری می‌شدند. ماجرای این مرکز هنگامی علنی شد که برخی از مقامات این مرکز از جمله شکاری رئیس زندان رجایی شهر و منتظر مقدم  به بیماری ایدز مبتلا شدند.[۲۵]

بحران دختران فراری

یکی دیگر از بحران‌های ادامه‌دار در هشت سال ریاست خاتمی موضوع دختران فراری بود که هیچ‌گونه اقدامی در راستای حل آن انجام نشد. به‌گفته‌ی یک مقام رژیم ایران در اهواز، در دو ماهه‌ی اول تابستان سال ۱۳۷۹، حدود ۹۰۰ دختر که از خانه فراری بوده‌اند در این شهر دستگیر شدند. به گفته‌ی یک کارشناس روانشناسی بالینی که به ۵۰ تن از این دختران مشاوره داده است، مشکلات بچه‌ها ریشه‌دار است. وضعیت نابسامان اقتصادی، مشکلات اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی زیادی وجود دارد. این مشکلات که خود موجب ناسازگاری و درگیری در خانواده‌هاست، یکی از عوامل فرار جوانان و نوجوانان از خانه می‌باشد. بنابرآمار غیررسمی، تعداد دختران فراری همیشه بیش از پسرها بوده است و ۷۰ درصد این دختران در مقطع سنی راهنمایی هستند. یک پژوهشگر امور زنان در سخنرانی خود در مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دربارهٌ گسترش فرار جوانان در حکومت جمهوری اسلامی اعلام کرد که از ۱۲۸ مورد فرار گزارش شده در سه ماهه‌ی اول سال جاری، ۷۹ مورد آن را دختران به‌خود اختصاص می‌دهند. در تحقیقی که روی ۲۲۴۰ نوجوان دبیرستانی در تهران صورت گرفته ۶۱ درصد به‌ کودک‌آزاری جسمی، ۳۳ درصد آزار روانی و ۶/۶ درصد به آزار جنسی در خانه اشاره کرده‌اند که این از عوامل فرار دختران است. به‌گفته‌ی شهربانو امامی، نماینده‌ی مجلس از ارومیه، ۲۵ هزار کودک خیابانی در تهران وجود دارد که بیشتر آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند. معضلات اجتماعی مانند پدیده‌ی فرار دختران و اعتیاد روزی دامن همه را خواهد گرفت.[۲۶] [۲۷][۲۸]

وضعیت معیشتی مردم

سید محمد خاتمی چه کرد
فقر در ایران

تمهندس طاهری، نماینده‌ی سمنان، تغییرات شاخص‌های مهم اقتصادی در چهارسال اول ریاست جمهوری محمد خاتمی را که بر بقیه‌ی بخش‌های جامعه نیز اثر می‌گذارند، با استناد به‌اسناد و ارقام سال‌های ۱۳۷۶و ۷۹ بسیار فاجعه‌آمیز توصیف کرد.

افزایش ۵/۷ درصدی نرخ تورم، افزایش بیکاری و حتی بیکار شدن عده‌ی زیادی از شاغلین، افزایش ۹/۳ درصدی بدهی دولت، علاوه بر مبلغ یازده‌میلیارد دلاری که به‌صورت فاینانس گزارش شده است، افزایش ۹/۴۳ درصدی کسری بودجه و همزمان کاهش هزینه‌های عمرانی از ۵/۳۱ به ۲۳ درصد، به‌موازات افزایش هزینه‌های جاری دولت به میزان ۱/۶۰ درصد، بخشی از این گزارش است که منجر به کاهش شدید قدرت خرید مردم و بیشتر شدن شکاف بین اقشار آسیب‌پذیر و کم‌درآمد و طبقه‌ی مرفه، شده است.[۲۹]

در همین گزارش در مورد وضعیت اقتصادی در دوران خاتمی آمده است در دوران خاتمی پنجاه درصد مردم کشور یعنی ۴/۳۰ میلیون نفر نمی‌توانند مواد غذایی مورد نیاز سلول‌های بدن خود را تأمین کنند و ۲۰ درصد یعنی ۱/۲۱ میلیون نفر حتی از سیر کردن شکم خود هم عاجزند.[۳۰]

طبق گزارش پنجمین کنگره‌ی تغذیه‌ی ایران در شهریورماه سال۱۳۷۸، از چهارکودک ایرانی یک‌کودک (معادل۶ میلیون کودک) دچار سوءتغذیه هستند و از هر ۶ زن ایرانی یک‌نفر (معادل ۵ میلیون نفر) دچار کم‌خونی ناشی از فقر آهن هستند و درنهایت از ۶ نوزاد ایرانی که متولد می‌شوند یکی از آنان دراثر فقر غذایی جان می‌سپارد.[۲۹]

۱۵.۴ ۴/۱۵ درصد کودکان زیر ۵ سال ایران، یعنی ۸۰۰ هزارنفر دچار کوتاه‌قدی تغذیه‌ای متوسط و شدید هستند و ۱۰.۹ درصد کودکان نیز از کم‌وزنی متوسط و شدید رنج می‌برند. عواقب فقر و درنتیجه سوءتغذیه‌ی ناشی از آن، همان‌طورکه در مقدمه به‌آن‌ها اشاره شد، بی‌شمار بوده و راه را برای همه‌ی نارسایی‌ها و بیماری‌ها باز می‌کنند.[۳۱]

۵۴ درصد مرگ‌ومیر در کشور از آن نشأت می‌گیرد.[۳۲] هرسال حدود ۲۴ هزار کودک در ایران با عقب‌ماندگی ذهنی به یک‌میلیون و ۲۰۰ هزار معلول ذهنی موجود اضافه می‌شود. مشکلات کودکان معلول در طبقات مستضعف بسیار گسترده‌تر است. هرچه جامعه ازنظر فرهنگی، میزان سواد و حداقل استاندارد مطلوب بهداشت، امکانات پزشکی و تغذیه پایین‌تر باشد امکان تولد کودک معلول نیز بیشتر و جامعه ازنظر سلامت جسمانی و روانی آسیب‌پذیرتر بوده و به‌حقوق انسان‌ها لط‌مه‌ی بیشتری خواهد رسید.[۳۳] عواقب فقر و درنتیجه سوءتغذیه‌ی ناشی از آن، همان‌طورکه در مقدمه به‌آن‌ها اشاره شد، بی‌شمار بوده و راه را برای همه‌ی نارسایی‌ها و بیماری‌ها باز می‌کنند. به این دلیل است که دندان ۸۵ درصد دانش‌آموزان دوره‌های راهنمایی و متوسط پوسیده است و ۹۰ درصد از جمعیت کشور از بیماری‌های لثه و پوسیدگی دندان رنج می‌برند.[۳۴] درحالی‌که رئیس‌جمهور محمد خاتمی به‌بستن قراردادهای تسلیحاتی ۷ میلیارد دلاری مبادرت می‌کند، فقر عمومی و بهداشتی به‌حدی است که دولتش برای تعمیم مراکز بهداشت مناطق فقیرنشین شهری و روستایی، کمک به‌کنترل و تنظیم خانواده، ارتقای وضعیت تغذیه‌ی زنان باردار، شیرده و کودکان زیر ۲ سال، دست تکدی به‌سوی بانک جهانی دراز کرده و در سال۱۳۹۷، برای اجرای این طرحها ۶۰۰ میلیون دلار از آن بانک دریافت می‌کند.[۳۵]

قوانین کارگری در دوران محمد خاتمی

مدر دوران ریاست جمهوری خاتمی قوانین بسیاری در مورد کارگران ایران به تصویب رسید که اغلب ناقض حقوق آنان بود.

یکی از بخش‌نامه‌های دولتی بخشنامه‌ای به نام بخشنامه‌ی قراردادها بود که منجر به از بین رفتن امنیت شغلی کارگران گشت واعتراضات بسیاری را در پی داشت.[۳۶][۳۷]

با این وضعیت، اخراج کارگران در سراسر کشور با سرعت بسیار زیادی دنبال شد. به گفته‌ی روزنامه‌ی سلام که به‌عنوان سخنگوی خاتمی شناخته می‌شد، در صنایع فولاد اهواز، کارگران پیمانی را اخراج می‌کنند.[۳۸]

اعتراضات کارگری - دوران ریاست جمهوری خاتمی
اعتراضات کارگری در ایران

۱۴۰۰ تن از کارگران پروژه‌ای در پالایشگاه آبادان در قالب گروه‌های ۵۰ نفری در لیست اخراج قرار گرفتند[۳۹]

نزدیک به ۵ هزار کارگر در شش ماهه‌ی اول سال ۱۳۷۷، از واحدهای صنعتی استان خراسان اخراج شده‌اند. بیشتر آن‌ها سابقه‌ی کاری بیش از ۱۵ سال داشتند.[۴۰]

روابط عمومی اداره‌ی کار شیراز اعلام کرد که۴۶۰۰ کارگر این استان در شش ماهه‌ی اول سال ۱۳۷۷، اخراج شده‌اند.

آذربایجان ـ در تبریز، کارگران آذربایجان‌شرقی با برپایی گردهمایی بزرگی مخالفت خود را با قراردادهای موقت کار که توسط دولت تعیین شده، اعلام کردند.[۴۱]

به گفته‌ی علیرضا محجوب، رئیس خانه‌ی کارگر، هم‌اکنون ۲ میلیون نفر در بخش‌های کوچک تولیدی و بدون حق بیمه و تأمین مشغول کار هستند.[۴۲]

ایکی دیگر از قوانین ناقض حقوق کارگران در دوران محمد خاتمی قانونی بود که به موجب آن تمامی کارگاه‌هایی که کمتر از ۱۰ کارگر داشتند از شمول قانون کار خارج می‌شدند و در نتیجه از هیچ‌گونه مزایا یا امکاناتی بهره مند نبودند.

خدادادی، رئیس هیأت مدیره‌ی کانون شوراهای اسلامی کار کرمانشاه، با اعتراض به‌این طرح گفت که از مجموع ۸ هزار کارگاه موجود در استان، کارگاه‌هایی که شمار کارگرانشان بیش از ۱۰ نفر است، ۳۵۰ واحد تولیدی هستند. این یعنی به خطرافتادن امنیت شغلی کارگران و اخراج جمعی آنان.[۴۳] با بالاگرفتن اعتراضات کارگران و فعالیت‌های بین‌المللی اپوزیسیون ایران در مجامع بین‌المللی، تصویب این طرح مدتی مسکوت ماند. اما سرانجام روز ۸ اسفند ۱۳۷۸ آن‌را به تصویب رساند. با تصویب این قانون، حداقل ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار کارگر از حداقل حقوق به‌رسمیت شناخته‌شده‌ی کارگری محروم شدند.[۴۴]

با تصویب این قانون، دیگر موضوعی به نام امنیت شغلی کارگران، معنی خود را به‌طور کامل از دست داد و کابوس اخراج از واحدهای کار، در همه جا کارگران شریف میهن ما را تعقیب می‌کند و آن‌ها را مجبور می‌کند که حتی ماه‌ها بدون دریافت حقوق در شدیدترین شرایط کاری، به ضدانسانی‌ترین شکل ممکن استثمار شوند. به گفته‌ی دبیرخانه‌ی کارگر، در سه‌سال گذشته یعنی درست در زمان محمدخاتمی، ۸۰۰ هزار کارگر قراردادی، موقت و پیمانی بیشترین صدمات را از لحاظ عدم امنیت شغلی متحمل شده‌اند.[۴۵][۴۶]

بیکاری در دوران محمد خاتمی

به گفته‌ی عبادی، معاون امور اقتصادی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ایران، نرخ بی‌کاری در سال ۱۳۷۸ بالغ بر ۵/۱۳ درصد و در سال گذشته به ۲/۱۴ درصد رسید. علیرضا محجوب، دبیر خانه‌ی کارگر دراین دوران می گوید: از هر ۱۸ نفر که در سن شغلی هستند، تنها یک نفر شغل مولد دارد و حدود دو سوم بی‌کاران نان‌آور خانواده هستند.[۴۷]

یک نماینده‌ی مجلس نیز گفت که بیش از ۷۰ درصد ثروت مملکت دردست ۳ هزار نفر از جمعیت ۶۰ میلیونی قرار دارد…[۴۸]

آموزش و اشتغال زنان

در دوران محمد خاتمی در خصوص بهبود امکانات آموزشی و افزایش فرصت‌های شغلی زنان به‌نحو بارزی در هر دو زمینه مورد تبعیض قرار گرفتند.

مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور زنان اعلام کرد طبق آمار ۶۷ درصد دانش‌آموزان محروم از تحصیل را دختران در گروه‌های سنی ۱۱ تا ۱۶ سال تشکیل می‌دهند و این نشان‌دهنده‌ی نابرابری بسیار زیاد است. میزان ترک تحصیل دختران در دوره‌ی ابتدایی نیز با وجود بالاتر بودن نرخ ارتقاء و پیشرفت تحصیلی دختران بیشتر است.[۴۹]

در این دوران از مجموع ۱۰ میلیون و ۷۱۲ هزار نفر بی‌سواد در سراسر کشور، ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر آنان زنان بودند.[۵۰]

فاطمه تندگویان، مشاور وزیر آموزش و پرورش و مدیر کل امور بانوان کشور در همایش مدیران و مشاوران مدارس دختران استان اردبیل گفته بود که متاسفانه به علت کمبود امکانات یک میلیون و ۶۸۹ هزار دانش آموز دختر در مناطق محروم از تحصیل بازمانده‌اند. متوسط سرانهٌ فضای آموزشی دختران ۳/۷ متر مربع در مقابل ۵ متر مربع برای پسران و از ۹۱۵ مرکز شبانه روزی آموزشی در کشور تنها یک سوم آن متعلق به‌دختران بود.[۵۱]

بیش از ۷۶ درصد دختران عشایر از تحصیل در دوره‌ی راهنمایی محروم بودند.[۵۲]

زهرا شجاعی مشاور محمد خاتمی و رئیس مرکز امور مشارکت زنان، اعلام کرده بود که از ۵/۲۹ میلیون زنان کشور، تنها حدود ۶۰۰ هزار نفر از آنان شاغل هستند و استخدام زنان در ادارات نسبت به‌مردان، به‌رغم تعداد بیشتر زنان فارغ‌التحصیل از مراکز آموزش عالی، تبعیض‌آمیز است...[۵۳]

در دوران محمد خاتمی فحشاء در جامعه افزایش یافت. روزنامه‌ها نوشتند از هر ۱۰ زنی که به فحشا کشیده می‌شود، علت ۹ مورد از آن فقر است. فرار دختران جوان از خانه به‌میزان ۳۰ درصد افزایش یافت و سن فحشا به زیر ۲۰ سال رسید. آمار طلاق در دوران محمد خاتمی ۹ درصد افزایش یافت.[۵۴] ۱.۶ میلیون دختربچه از تحصیل محروم ماندند. روزنامه انتخاب نوشت ۳۰ هزار کودک خیابانی در تهران وجود دارند که ماهانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر از آن‌ها می‌میرند.[۵۵]

به این ترتیب در امر آموزش، در دوران خاتمی نه تنها هیچ گونه پیشرفتی رخ نداد بلکه جامعه رو به عقب حرکت کرد.

اجساد قربانیان کشتار در تظاهرات ۹۸
اجساد قربانیان کشتار در تظاهرات ۹۸

حمایت محمد خاتمی از سرکوب قیام آبان ۱۳۹۸

محمد خاتمی با انتقاد از جریان‌های بیرون کشور و کسانی که به گفته او غارت و تخریب می‌کنند، بر وفاداری اصلاح‌طلبان به نظام ولایت فقیه تاکید و از نقش علی خامنه‌ای در برخورد با اعتراضات ستایش کرد. محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین با اشاره به اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در ایران گفت:

«جریان‌های بیرون کشور، کوچک‌تر از آن هستند که بخواهند برنامه‌ریزی کنند، اما می‌کوشند سوار بر موج شوند. در داخل هم هستند کسانی که غارت، تخریب و آشوب ایجاد می‌کنند. به هر حال جوری وانمود می‌شود که مسأله، براندازی نظام است. مقام رهبری می‌تواند نقش اول و تعیین‌کننده در هدایت این موضوع را داشته باشند. دولت باید بسیار سپاسگزار رهبری باشد که با موضع‌گیری خود امواج مخرب سازمان داده‌شده علیه دولت و ملت را به محاق بردند».[۵۶]

کارنامه‌ رفرم سیاسی محمد خاتمی

در دوران ریاست جمهوری خاتمی گفتمان اصلاح طبی هیچ دستاوردی در ایران نداشت. وی هرگز به سمت پایان دادن به دیکتاتوری یا محدود کردن آن قدم برنداشت. اختناق و سرکوب همچنان ادامه پیدا کرد و شکنجه و اعدام در سراسر مجاری قانونی کشور جریان داشت. اجرای احکام غیرانسانی چون سنگسار، دست بریدن و درآوردن چشم در موارد متعدد اجرا شدند و هرگز قدمی برای محدود کردن یا توقف آن برداشته نشد.  

همچنین در زمینه سیاسی به‌هیچ حزب و سازمان و گروه سیاسی مخالف اجازه‌ی فعالیت داده نشد. در دوران خاتمی فعالیت موافقان غیرحاکم نظیر نهضت آزادی نیز غیرقانونی اعلام شد و اعضای آن دستگیر شدند.

در این دوران حتی نمایندگان رسمی مجلس رژیم ایران به‌خاطر سخنان و موضع‌گیری‌هایشان در مجلس، مورد بازخواست و تحت پیگرد قضایی قرار گرفتند. دفاع محمد خاتمی از نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی چه در گذشته  و چه در زمان ریاست خودش نشان دهنده ی فاصله او از اصلاح‌طلبی بود

محمد خاتمی موضع خود در مورد آزادی گفته بود: نگاه من به‌آزادی از موضع حفظ نظام است.[۵۷]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ زندگی‌نامه محمد خاتمی - سایت همشهری آنلاین
  2. کارنامه محمد خاتمی - شورای ملی مقاومت
  3. فرزندان محمد خاتمی در خارج کشور - سایت ایران گلوبال
  4. ایران نیوز، ۲۱ فروردین ۱۳۷۹
  5. شعبده خاتمی و قیام ۱۸ تیر ۷۸ - سایت ایران آزادی
  6. اعتراف پاسدار فیروزآبادی به سرکوب دانشجویان با موافقت خاتمی و روحانی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  7. کمیسیون دانشگاه‌ها - شورای ملی مقاومت ایران
  8. قتل‌های زنجیره‌ای - سایت کیهان لندن
  9. روزنامه‌ی مدرسی، ۸ تیر ۱۳۷۷
  10. رادیو رژیم ایران، ۵ دی ۱۳۷۶
  11. تلویزیون رژیم ایران، ۱۰ مرداد ۱۳۷۷
  12. گزارش میان‌دوره‌ای نماینده‌ی ویژه به مجمع عمومی ملل متحد، مهر ۱۳۷۹
  13. مجله زنان شماره ۵۵، شهریور ۱۳۷۸
  14. رادیو فرانسه، ۲۱ آبان ۱۳۷۹
  15. روزنامه انتخاب، ۲۴ آبان ۱۳۷۹
  16. روزنامه رسمی، شماره ۱۵۴۶۸، فروردین ۱۳۷۷
  17. ایرنا، ۱۱ مرداد ۱۳۷۹
  18. روزنامه همبستگی، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۰
  19. روزنامه دوران امروز، ۱۴ دی ۱۳۷۹
  20. خبرگزاری فرانسه، ۲۱ مرداد ۱۳۷۸
  21. خبرگزاری فرانسه، ۲۹ اسفند ۱۳۷۹
  22. روزنامه ایران، ۲۵ مهر ۱۳۷۹
  23. روزنامه قدس، ۱۹ فروردین ۱۳۸۰
  24. روزنامه ایران، ۲۷ آذر ۱۳۷۸
  25. کمیسیون زنان، شورای ملی مقاومت ایران
  26. روزنامه دوران امروز، ۲۴ آبان ۱۳۷۹
  27. خبرگزاری دانشجویان (ایسنا)، ۲۸ شهریور ۱۳۷۹
  28. روزنامه رسالت، ۱۰ آبان ۱۳۷۹
  29. ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ کمیسیون بهداشت، شورای ملی مقاومت ایران
  30. روزنامه رسالت، ۱۸ فروردین ۱۳۷۸
  31. معاون وزیر بهداشت - ایرنا، ۲۹ تیر ۱۳۷۹
  32. معاون وزیر بهداشت - روزنامه جمهوی اسلامی، ۹ مرداد ۱۳۷۹
  33. روزنامه همشهری، ۱۲ آذر ۱۳۷۷
  34. روزنامه همشهری، ۵ دی ۱۳۷۷
  35. روزنامه همشهری، ۱۶ بهمن ۱۳۷۹
  36. روزنامه سلام، ۵ اسفند ۱۳۷۵
  37. روزنامه کار و کارگر، ۸ مهر ۱۳۷۷
  38. روزنامه سلام، ۴ خرداد ۱۳۷۷
  39. روزنامه عصر آزادگان، ۲۳ مهر ۱۳۷۷
  40. روزنامه قدس، ۱۲ مهر ۱۳۷۷
  41. روزنامه کار و کارگر، ۹ شهریور ۱۳۷۷
  42. روزنامه کیهان، ۲۲ مرداد ۱۳۷۷
  43. روزنامه کار و کارگر، ۲۸ تیر ۱۳۷۷
  44. رسانه‌های رژیم ایران، ۹ اسفند ۱۳۷۸ (به نقل از مسئولان وزارت کار)
  45. روزنامه جمهوری اسلامی، ۳ فروردین ۱۳۸۰
  46. روزنامه کار و کارگر، ۸ مهر ۱۳۷۷
  47. خبرگزاری رژیم ایران، ۲۵ فروردین ۱۳۸۰
  48. روزنامه حیات نو، ۱۴ دی ۱۳۷۹
  49. ایرنا، ۱۸ بهمن ۱۳۷۸
  50. ایرنا، ۲۹ مرداد ۱۳۷۸
  51. روزنامه رسالت، ۳۰ مرداد ۱۳۷۸
  52. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۸
  53. ایرنا، ۳ شهریور ۱۳۷۸
  54. هفته‌نامه صدا، ۲۱ آبان ۱۳۷۹
  55. روزنامه انتخاب، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۰
  56. محمد خاتمی از خامنه‌ای برای مقابله با اعتراضات ستیاش کرد - سیات دویچه وله فارسی
  57. قطع‌نامه‌ی شورای ملّی مقاومت ایران - کمیسیون مطالعات سیاسی، ۲۵ فروردین ۱۳۷۸