کاربر:3ave/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
هم‍زاهان حبیب الله عاشوزی در شب اخر در اوين <ref>یوتوب - [https://www.youtube.com/watch?v=gjuxaBkC7kI وصیت نامه گیتی السادات جوزی]</ref>
هم‍زاهان حبیب الله عاشوزی در شب اخر در اوين <ref>یوتوب - [https://www.youtube.com/watch?v=gjuxaBkC7kI وصیت نامه گیتی السادات جوزی]</ref>


'''زندگینامه سلمان ساوجی'''
'''خواجه جمال‌الدین سلمان بن خواجه علاءالدین‌محمد''' معروف به سلمان ساوجی (زاده۷۰۹ (قمری) - درگذشتهٔ ۷۷۸ (قمری) - ساوه) از شاعران اوایل قرن هشتم هجری است. وی از بزرگترین قصیده‌سرایان و غزل‌گویان ایران است. پدرش خواجه علاءالدین‌محمد اهل قلم بود.
یکی از دلایل عمدهٔ شهرت سلمان، در قصیدهٔ مصنوعی به نام بدایع‌الاسحار است که در روزگار جوانی و در مدح غیاث‌الدین محمد وزیر سروده‌است. سلمان این قصیده را به تقلید از سید ذوالفقار شیروانی و قوای گنجه‌ای سرود. در آن زمان این شاعر حدود بیست و شش یا بیست و هفت ساله بود.
شعر
سلمان تحصیل کمالات کرد و سخن‌پردازی‌های او تنها از روی قریحه وذوق نبود. در اوایل عمر خواجه غیاث‌الدین محمّد وزیر سلطان ابوسعیدبهادر (۷۱۶–۷۳۷) را در قصاید خود مدح کرد و سپس شیخ حسن بزرگ از سلسله جلایریان و سلطان‌حسین و سلطان‌اویس را مدح گفت، او مدّت چهل سال در سفر و حضر و تبریز و بغداد مداحی آن خانواده را نمود. سلمان در درجهٔ اوّل قصیده‌سراست و می‌توان او را از آخرین قصیده‌سرایان معروف ایران پیش از صفویان دانست. سلمان در تغزل و عاشقانه‌ها نیز زبردست بود و از این جهت مورد توجه قرار گرفت. ابیات زیر از اوست:
{| class="wikitable"
|باد نوروز از کجا این بوی جان می‌آورد
|
|جان من پی تا به کوی دلستان می‌آورد
|}
{| class="wikitable"
|ورنه اقلیم فلک شکرانه این مژده را
|
|مسرعان عالم علوی به رسم مژده خواه
|}
سلمان ساوجی در شعر زیر به داستان توطئهٔ منصور اشاره دارد که ابومسلم را از مرو به بغداد طلبید و او نرفت، منصور سوگندها خورد و عهدها گرفت که او را آزاری نرساند و ابومسلم از مرو به نیشابور و از آنجا به ری شد. مؤلّف مجمل‌التواریخ می‌نویسد: «چون به ری رسید، رای و خرد آنجا بگذاشت و به همدان شد» وسرانجام به بغداد رفت و به امر منصور کشته شد.
{| class="wikitable"
|آنکه می‌انداخت سر چون خیمه بر گردن به ری
|
|شد اسیر خواری و مستوجب چندین عذاب
|}
{| class="wikitable"
|کرد رو بر آسمان کای آسمان تدبیر چیست
|
|آسمان گفتش «ترکت الرای بالری» در جواب
|}
در منابع به موسیقی‌دانی او اشاره نشده، لیکن رامشییان و موسیقی‌دانان او را گرامی می‌داشتند. دوبیتی او که دربارهٔ کاسه‌نوازی مراغی سروده بر این پایه‌است:
{| class="wikitable"
|آوازهٔ کاسهٔ تو این بنده شنید
|
|وز طبع لطیفش به نواها برسید
|}
سلمان گذشته از قصیدهو غزل؛ ترجیع‌بند‚ ترکیب‌بند‚ قطعه‚ مثنویو رباعینیز گفته‌است:
{| class="wikitable"
|این کاسهٔ دیده‌ای که بیننده ز ماست
|
|تا کاسهٔ دیده هست مثل تو ندید
|-
|
|-
|بوستان بر دوستان افشاند از این بهجت نثار
|
|آسمان بر آسمان انداخت زین شادی کلاه
|}
او همچنین در تصوف نیز اشعاری دارد:
{| class="wikitable"
|گر سر و ترک کلاه فقر داری ای فقیر
|
|چار ترکت باید اول تا رود کارت به پیش
|}
{| class="wikitable"
|ترک اول ترک مال و ترک ثانی ترک جاه
|
|ترک ثالث ترک راحت ترک رابع ترک خویش
|}
سلمان ساوجی از جمله شاعرانی است که وصف طبیعت را با حرکت و حیات همراه کرده‌است و به اصطلاح به عناصر بی‌جان. شخصیت و خصایص انسانی بخشیده‌است. او به این شیوه بسیاری از وصف‌های خود را سرشار از زندگی و پویایی و حرکت کرده‌است. اغلب تشخیص‌های او در شکل تفصیلی و با نوعی بیان روایی همراه است.
== آثار ==
بسیاری از شعرهای سلمان ساوجی در مدح شیخ حسن و همسرش دلشادخاتون و سلطان‌اویس سروده شده. او دو مثنوی یکی موسوم به «جمشید و خورشید» و دیگری «فراق‌نامه» دارد:
* جمشید و خورشید در ۷۶۳ قمری به پایان رسید
* فراق‌نامه در ۷۷۰ قمری به پایان رسید
== پایان زندگی ==
سلمان در آخر عمر از نظر جلایریان افتاد و در ساوه انزوا جست و سرانجام در دوشنبه دوازدهم صفر ۷۷۸ هجری قمری در زادگاه خود درگذشت.
{| cellspacing="0" cellpadding="0" style="margin:0em 0em 1em 0em; width:100%"
{| cellspacing="0" cellpadding="0" style="margin:0em 0em 1em 0em; width:100%"
| style="width:47%; vertical-align:top; border:1px solid #fad67d; background-color:#faf6ed;" |
| style="width:47%; vertical-align:top; border:1px solid #fad67d; background-color:#faf6ed;" |
|}
|}
<references />
۱۴۵

ویرایش

منوی ناوبری