۴۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
== شکرالله پاک نژاد بعد از آزادی از زندان شاه == | == شکرالله پاک نژاد بعد از آزادی از زندان شاه == | ||
از سال50 به بعد بود که شکری در سیمای مجاهدین و بخصوص در سیمای مسعود رجوی، آینده | از سال50 به بعد بود که شکری در سیمای مجاهدین و بخصوص در سیمای مسعود رجوی، آینده ت ایران را دید و خود این حقیقت را به درستی تشخیص داد و سخت به آن دل بست. آنچه که پاکنژاد را در صحنه مبارزات سیاسی میهنمان برجسته و متمایز میکند، درک و بینش او از مسائل مبارزاتی و سیاسی و موضعگیریهای او در این زمینهها بود که در صدر آنها بایستی از موضعگیری او در جریان ضربه [[اپورتونیستهای چپنما]] یاد نمود. چرا که پاکنژاد قاطعانه آن را محکوم نمود و در زندان اوین به حمایت از مجاهدین قد برافراشت.<ref name=":2">سازمان مجاهدین خلق ایران - شکرالله پاکنژاد؛ از رشیدترین فرزندان مبارز ایران به شهادت [https://event.mojahedin.org/events/4604/%D8%B4%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%BE%D8%A7%DA%A9-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF%D8%9B-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF رسید]</ref> | ||
او در نخستین شمارهٌ نشریهٌ مجاهد که صفحه یی بهنام «شورا» در آن بود (مجاهد شمارهٌ۱۱۸، ۱۰اردیبهشت۶۰)، با امضای «پ. شکوری» به ضرورت تشکیل چنین شورایی اشاره کرد: <blockquote>«انقلاب ایران در آستانهٌ شکست است. مردم رنجدیدهٌ ما نگران بلیّاتی هستند که به یُمن حکومت انحصارطلبان دغلباز حزبی، به صورت بیکاری و فقر، جنگ و آوارگی، گرسنگی و فحشا و بالاخره دیکتاتوری و اختناق، گریبانشان را گرفته و دامنهٌ آنها هر روز گسترش بیشتری مییابد… اینک زحمتکشان میهن ما، دو سال پس از قیامی درخشان و یکپارچه، دست خود را خالی مییابند، بدون آن که در جبین حکومت نور رستگاری ببینند. آنان از قِبَل حاکمیت انحصارطلبان، نه نان در سفره دارند و نه امید در دل، و به زبانی دیگر، نه استقلال و نه آزادی… انقلاب امیدی به عوامفریبان حاکم ندارد، سهل است، آنها را به اعتبار عملکرد دوساله شان، عملههای ضدانقلاب میشناسد. انقلاب چه میخواهد؟ او هم چنانکه در آخرین روزهای حکومت شاه از حلقوم زحمتکشان فریاد میکرد «استقلال» و «آزادی» میخواهد. امّا، پس از دوسال تجربه مصمّم است دیگر به هیچ نیرنگ باز سَفسَطه گری اجازه ندهد که با جدا کردن این دو مفهوم از یکدیگر، هر کدام را به صورت اهرمی برای فریب و زنجیری برای دوباره بستن دست و پایش مورد استفاده قرار دهد. انقلاب اکنون دیگر میداند که «استقلال»، خود را در «آزادی» نشان میدهد… او خوب میداند که آزادی جوهر زندگی است». او در پایان مقاله نوشته بود: «شورا، در این مرحله میخواهد زبان انقلاب باشد، بعد محوری برای تجمّع نیروهای انقلاب و آن گاه است که میتواند، در تناسب با ماهیّت خویش، نظامی حاکم، برخاسته از عمق دل و اندیشهٌ مردم و انقلاب آنان باشد».</blockquote><blockquote>شورای ملی مقاومت در ۳۰تیر۶۰ به مثابه «محوری برای تجمّع نیروهای انقلاب» تأسیس شد. شکری که سالها در انتظار شکلگیری چنین شورایی در تاب و تب بود، از اینکه سرانجام عرصة تازه یی برای مبارزة مشترکِ همهٌ نیروهای آزادیخواه و استقلالطلب فراهم آمدهاست، سر از پا نمیشناخت. امّا، تولّد شورا با سرکوبی خشن نیروهای آزادیخواه پس از ۳۰خرداد۶۰ همزمان بود و بیم آن میرفت که از آغاز با تهدید نابودی رو به رو شود. فکر انتقال شورای نوپا و پایه گذاران و همسنگران توانمند و مشتاقی مانند شکری، این تهدید را خنثی میکرد. امّا، پیش از آن که تلاش شکری و کمک سازمان مجاهدین برای خروج او از کشور، به ثمر برسد، در شهریور۱۳۶۰ دستگیر و به زیر وحشیانهترین شکنجهها کشیده شد. کینة اهریمنی رژیم درّنده خو از او چندان زیاد بود که میشد حدس زد که شکری از این زندان قرون وسطایی جان به در نخواهد برد. وقتی شکنجهها نتوانست این قهرمان فدا و صداقت و پاکباختگی را به زانو درآورد، او را به تیرک تیرباران بستند تا این فریادِ در گلو شکستة آزادیخواهان و زحمتکشان ایران را خاموش کنند. پیش از اعدام، به هنگام روبوسیِ آخرین، به یکی از همبندانش گفته بود: «روحیة خود را از دست ندهید، در این موقع باید شجاع بود».</blockquote> | او در نخستین شمارهٌ نشریهٌ مجاهد که صفحه یی بهنام «شورا» در آن بود (مجاهد شمارهٌ۱۱۸، ۱۰اردیبهشت۶۰)، با امضای «پ. شکوری» به ضرورت تشکیل چنین شورایی اشاره کرد: <blockquote>«انقلاب ایران در آستانهٌ شکست است. مردم رنجدیدهٌ ما نگران بلیّاتی هستند که به یُمن حکومت انحصارطلبان دغلباز حزبی، به صورت بیکاری و فقر، جنگ و آوارگی، گرسنگی و فحشا و بالاخره دیکتاتوری و اختناق، گریبانشان را گرفته و دامنهٌ آنها هر روز گسترش بیشتری مییابد… اینک زحمتکشان میهن ما، دو سال پس از قیامی درخشان و یکپارچه، دست خود را خالی مییابند، بدون آن که در جبین حکومت نور رستگاری ببینند. آنان از قِبَل حاکمیت انحصارطلبان، نه نان در سفره دارند و نه امید در دل، و به زبانی دیگر، نه استقلال و نه آزادی… انقلاب امیدی به عوامفریبان حاکم ندارد، سهل است، آنها را به اعتبار عملکرد دوساله شان، عملههای ضدانقلاب میشناسد. انقلاب چه میخواهد؟ او هم چنانکه در آخرین روزهای حکومت شاه از حلقوم زحمتکشان فریاد میکرد «استقلال» و «آزادی» میخواهد. امّا، پس از دوسال تجربه مصمّم است دیگر به هیچ نیرنگ باز سَفسَطه گری اجازه ندهد که با جدا کردن این دو مفهوم از یکدیگر، هر کدام را به صورت اهرمی برای فریب و زنجیری برای دوباره بستن دست و پایش مورد استفاده قرار دهد. انقلاب اکنون دیگر میداند که «استقلال»، خود را در «آزادی» نشان میدهد… او خوب میداند که آزادی جوهر زندگی است». او در پایان مقاله نوشته بود: «شورا، در این مرحله میخواهد زبان انقلاب باشد، بعد محوری برای تجمّع نیروهای انقلاب و آن گاه است که میتواند، در تناسب با ماهیّت خویش، نظامی حاکم، برخاسته از عمق دل و اندیشهٌ مردم و انقلاب آنان باشد».</blockquote><blockquote>شورای ملی مقاومت در ۳۰تیر۶۰ به مثابه «محوری برای تجمّع نیروهای انقلاب» تأسیس شد. شکری که سالها در انتظار شکلگیری چنین شورایی در تاب و تب بود، از اینکه سرانجام عرصة تازه یی برای مبارزة مشترکِ همهٌ نیروهای آزادیخواه و استقلالطلب فراهم آمدهاست، سر از پا نمیشناخت. امّا، تولّد شورا با سرکوبی خشن نیروهای آزادیخواه پس از ۳۰خرداد۶۰ همزمان بود و بیم آن میرفت که از آغاز با تهدید نابودی رو به رو شود. فکر انتقال شورای نوپا و پایه گذاران و همسنگران توانمند و مشتاقی مانند شکری، این تهدید را خنثی میکرد. امّا، پیش از آن که تلاش شکری و کمک سازمان مجاهدین برای خروج او از کشور، به ثمر برسد، در شهریور۱۳۶۰ دستگیر و به زیر وحشیانهترین شکنجهها کشیده شد. کینة اهریمنی رژیم درّنده خو از او چندان زیاد بود که میشد حدس زد که شکری از این زندان قرون وسطایی جان به در نخواهد برد. وقتی شکنجهها نتوانست این قهرمان فدا و صداقت و پاکباختگی را به زانو درآورد، او را به تیرک تیرباران بستند تا این فریادِ در گلو شکستة آزادیخواهان و زحمتکشان ایران را خاموش کنند. پیش از اعدام، به هنگام روبوسیِ آخرین، به یکی از همبندانش گفته بود: «روحیة خود را از دست ندهید، در این موقع باید شجاع بود».</blockquote> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
بهدنبال انتشار مصاحبههای آقای مسعود رجوی در سال59 درباره مسائل سیاسی روز و مواضع نیروهای مختلف سیاسی، شکری طی نامهیی به تأثیرات عمیق این مصاحبهها در میان نیروهای مبارز و انقلابی پرداخت و بر نقش راهگشایانه آن در مسیر ایجاد جبهه مردمی که از همان زمان نام ”شورا“ بر آن نهاده شده بود تأکید نمود و خود نیز همین مسیر را تعقیب مینمود. | بهدنبال انتشار مصاحبههای آقای مسعود رجوی در سال59 درباره مسائل سیاسی روز و مواضع نیروهای مختلف سیاسی، شکری طی نامهیی به تأثیرات عمیق این مصاحبهها در میان نیروهای مبارز و انقلابی پرداخت و بر نقش راهگشایانه آن در مسیر ایجاد جبهه مردمی که از همان زمان نام ”شورا“ بر آن نهاده شده بود تأکید نمود و خود نیز همین مسیر را تعقیب مینمود. | ||
در سی خرداد سال 60 ، حکومت ایران، دستور آتش گشودن به [[تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰|تظاهرات مسالمتآمیز]] 500هزارنفره مردم تهران را که بهدعوت مجاهدین و برای آخرین اتمام حجت برگزار شد، صادرکرد و مبارزه مسلحانه مجاهدین آغاز شد. پس از آن، پاکنژاد درارتباط با [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]]، به تلاشهای خود در جهت پیشبرد امور مربوط به شکلگیری شورای ملی مقاومت ادامه میداد.<ref name=":2" /> | در سی خرداد سال 60 ، حکومت ایران، دستور آتش گشودن به [[تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰|تظاهرات مسالمتآمیز]] 500هزارنفره مردم تهران را که بهدعوت مجاهدین و برای آخرین اتمام حجت برگزار شد، صادرکرد و مبارزه مسلحانه مجاهدین آغاز شد. پس از آن، پاکنژاد درارتباط با [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]]، به تلاشهای خود در جهت پیشبرد امور مربوط به شکلگیری [[شورای ملی مقاومت]] ادامه میداد.<ref name=":2" /> | ||
== مصاحبه فردهالیدی با شکرالله پاک نژاد == | == مصاحبه فردهالیدی با شکرالله پاک نژاد == | ||
فرد هالیدی کتابی دارد به نام Arabian without sultans اعراب منهای سلاطین که در صفحات ۴۸۷، ۴۸۸ و۴۸۹ (متن انگلیسی) به گروه فلسطین و «شکرالله پاک نژاد» اشاره کردهاست. | فرد هالیدی کتابی دارد به نام Arabian without sultans اعراب منهای سلاطین که در صفحات ۴۸۷، ۴۸۸ و۴۸۹ (متن انگلیسی) به گروه فلسطین و «شکرالله پاک نژاد» اشاره کردهاست. | ||
آنچه در زیر آمده ترجمه | آنچه در زیر آمده ترجمه قسمتي اذ مصاحبه ای است که فرد هالیدی روزنامهنگار و نویسنده انگلیسی با شکرالله پاک نژاد در مرداد ۱۳۵۸ در تهران انجام دادهاست. هالیدی این مصاحبه را در شمارهٔ مارس – آوریل ۱۹۸۲، مریپ ریپورتز Merip Reports منتشر کردهاست و مقدمه ای نیز در شرح زندگی و مبارزات پاکنژاد بر آن افزودهاست.<ref name=":3">بیوگرافی - زندگینامه شکرالله پاک [http://biography.powerset.ir/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B4%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%BE%D8%A7%DA%A9-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF نژاد]</ref> | ||
'''هالیدی''': جریان سوسیالیست مستقلی که در دههٔ شصت، شما در آن شرکت داشتید چه منشأیی داشت؟ | '''هالیدی''': جریان سوسیالیست مستقلی که در دههٔ شصت، شما در آن شرکت داشتید چه منشأیی داشت؟ |
ویرایش