۴۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
== بنیانگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران == | == بنیانگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران == | ||
بعد از بازگشت از نظام وظيفه دوست وهمفكرش [[سعيد محسن]] وچند تن ديگر راديد وفكر خودرا با آنان درميان گذاشت. بعد از مدتي مطالعه وجمع بندي از حوادث ومبارزات ايران وجهان مخصوصاَ با مطالعه در روش احزاب سياسي ايران وعلل شكست آنهاباين نتيجه رسيدند كه دوران كارهاي رفرميستي گذشته است وتنها راه مبارزه انتخاب راه مسلحانه است . | بعد از بازگشت از نظام وظيفه دوست وهمفكرش [[سعيد محسن]] وچند تن ديگر راديد وفكر خودرا با آنان درميان گذاشت. بعد از مدتي مطالعه وجمع بندي از حوادث ومبارزات ايران وجهان مخصوصاَ با مطالعه در روش احزاب سياسي ايران وعلل شكست آنهاباين نتيجه رسيدند كه دوران كارهاي رفرميستي گذشته است وتنها راه مبارزه انتخاب راه مسلحانه است . | ||
حنیفنژاد و سعید محسن بهویژه با مطالعه درباره جنبشها و مبارزات مردم ایران و بهویژه مطالعه درباره روش احزاب سیاسی ایران و علل شکست آنها، بدین نتیجه رسیدند که علت اصلی شکست مبارزات گذشته فقدان یک رهبری ذیصلاح انقلابی مجهز به علم مبارزه و دارای تئوری انقلابی و آماده برای مبارزه و عمل انقلابی بوده است. در مورد شرایط مشخص پس از سرکوب قیام 15خرداد هم که اشکال رفرمیستی مبارزه به بنبست رسیده بود، به این نتیجه رسیدند که دوران کارهای رفرمیستی سپری شده است و برای مقابله با رژیم دیکتاتوری و وابسته شاه راهی جز راه مبارزه مسلحانه وجود ندارد. این کشف انقلابی، نطفه اولیه تشکیل سازمانی بود که بعدها «مجاهدین» نامیده شد. محمد حنیف، سعید محسن و اصغر بدیعزادگان در نیمه شهریورماه 1344 هسته اولیه [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] را بنیانگذاری کردند. | |||
== فعالیتها پس از بنیانگذاری == | == فعالیتها پس از بنیانگذاری == | ||
محمد حنیفنژاد با درکی نوین و خلاق به دور از برداشتهای ارتجاعی و استثماری، از ایدئولوژی توحید و اسلام، قرآن و نهجالبلاغه را بهعنوان اصیلترین منابع این ایدئولوژی و راهنمای عمل مطالعه میکرد و به تبیین مفاهیم آن میپرداخت. | |||
او با همان جدیت، مکاتب فلسفی، اجتماعی و انقلابی دیگر را نیز مطالعه میکرد. برای او حل مسائل انسان و بهخصوص انسان معاصر و مردم دردمند استثمار شده جامعه ایران مهم بود. محمد معتقد بود هر نظری که انسان را در راه تکامل هدایت کند، و هر مکتبی که انسانهای به زنجیر کشیده را آزاد سازد، تکاملدهنده است و باید از دستاوردهای انقلابی دیگران استفاده نمود. | |||
حنیفنژاد معتقد بود وظیفه و رسالت انسان صرفاً شناخت جامعه نیست، بلکه باید آن را در جهت تکامل تغییر داد. احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت انسانهای مظلوم و تحت استثمار جامعه، او را بهعمل فرامیخواند. او میگفت اگر در حدی که درک کردهایم، دست بهعمل نزنیم، به دور خواهیم افتاد. زیرا تأثیر عمل است که میتواند دانستهها و شناساییهای ما را عمیقتر کند و ما را از تکرار نوسانی راهها و حرفهای قبل بازدارد. در همین راستا بود که او در کنار کار مخفی، قسمتی از وقت خود را برای جامعهگردی صرف میکرد. به جنوب تهران یا به روستا میرفت و با تودههای مردم مینشست، از آنها نیرو میگرفت و از آنها میآموخت. او میگفت که اگر با تودههای مردم و در کنار آنها نباشیم، و اگر سالها در محیطی دربسته به مطالعه کتاب و تفکر و اندیشه بپردازیم، محال است که بتوانیم کوچکترین تغییری در وضع جامعه بهوجود آوریم. | |||
محمد در یکجا نوشت: «برای درک قانونمندی هر بخش از طبیعت باید بر آن قسمت از طبیعت عمل کنیم. مثلاً برای درک قوانین حاکم بر جانوران باید بیولوژی حیوانی را مطالعه کرد. برای درک قوانین اجتماع باید در آن زیست و آن را مطالعه کرد. برای درک قوانین مبارزه باید در جریان آن شرکت کرد. برای رهبری مبارزه، نمیشود از حاشیه دستور داد. صلاحیت یعنی چه؟ از کجا ناشی میشود؟ صلاحیت چیزی نیست که انسان از شکم مادر با خودش سوغات آورده باشد. صلاحیت از شرکت در عمل توأم با جمعبندی نتیجه تجربیات بهدست میآید». و در جای دیگری به یاران خود توصیه میکرد: «در بازدید از روستاها تنها بهشناخت روابط تولیدی روستا اکتفا نشود، بلکه برادران توجه داشته باشند که درک روابط اجتماعی روستا از نظر شناخت روستاییان که از نظر کار آینده ما در روستا ضروری است، نیز لازم میباشد». بهراستی که او لحظهیی غافل و فارغ از زمینههای عملی مبارزه نبود. این هوشیاری در جدیت او در برخورد با مسائل مختلف و بیزاری او از مسامحه و اهمال خود را نشان میداد. | |||
جدی بودن محمد همواره با نظم همراه بود و همین نظم در کارها به وی اجازه میداد که از وقتش بیشترین استفاده را بنماید. کارها برایش درجهبندی داشت، برای هر کدام بهنسبت درجه اهمیتشان وقت و انرژی میگذاشت. اگر عملی را میپذیرفت به بهترین نحو انجام میداد. همین امر سبب میشد با اینکه بیماری سینوزیت آزارش میداد و بهشدت ضعیفش ساخته بود، اما بههمه کارهایش بهخوبی برسد. | |||
در کنار کارهای تئوریک و تدوین ایدئولوژی سازمان او از کارهای عملی و ورزشی غافل نبود. در پایگاههای مخفی خود در کارهای طبخ و نظافت همیشه پیشتاز بود و کوهنوردی برایش آنچنان جدی بود که دیگر کارها. او با تمام گرفتاریهای سازمانی، هفتهیی یکبار بهکوه میرفت و میگفت: «آغوش کوهستان همیشه برای آنان که علیه کاخنشینان قیام میکنند، باز است». | |||
=== '''متن پيام محمد حنيف نژاد درآخرين لحظات زندگي اش ''' === | === '''متن پيام محمد حنيف نژاد درآخرين لحظات زندگي اش ''' === |
ویرایش