کاربر:خراسانی/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۷: خط ۸۷:


<nowiki>-----------------------------------------------------------------------------------------------</nowiki><references />
<nowiki>-----------------------------------------------------------------------------------------------</nowiki><references />
<nowiki>-----------------------------------------------------------------------------------------------------------</nowiki>
'''زهرا گودرزی''' در سال 1330 در يك خانواده  نسبتاً فقير متولد شد.پدرش كارگر قنادي بود،  نظام وابسته طبقاتي، از همان كودكي بذر رنج و كينه را در دل او كاشت. خاطره تلخ اين رنج هيچگاه از ذهن او پاك نمي شد.
== فعالیب های اجتماعی ==
زهرا گودرزی از دوره دوم دبيرستان،  وارد فعاليتها ي اجتماعي- مذهبي گرديد...   شركت در جلسات مذهبي،  زمينه اي براي بروز استعدادهاي نهفته او بود. زمينه اي كه اولين نطفه هاي عصيان بر اين نظام ستمگراجتماعي را در اعتقاد اومي نشاند،  از نظم كهنه و روابط آلوده اجتماعي آزرده مي شد و بفكر بوجود آوردن طرحي نو، تلاش مي كرد،  اصولاً در هر كاري نوجوئي مي كرد.  زندگي تكرارها برايش ملال آور بود و همواره افقهاي نو را مي جست. به همين دليل خيلي زود از مذهب سنتي و شكل گرا  بريد و بدنبال دركي پويا و عميق از اسلام، به مطالعه پرداخت آنچه را در مسير اين مطالعات مي يافت بي تابانه به ديگران مي رساند، در خارج از تهران و در شهرهاي اطراف جلسات سخنراني و تفسير قرآن گذاشته بود و به اين وسيله سعي ميكرد از ارزشها منحط نظام سرمايه داري حاكم بر جامعه و زنان را درهم شكسته و به آنان ارزش برابر انسانيشان را باز شناساند، براي تماس هر چه بيشتر با توده هاي محروم  و تحت ستم، پس از پايان دوره دبيرستان مدتي به كاركردن پرداخت و سپس در رشته ” مددكاري اجتماعي“ ثبت نام كرد.
== همدردی با زاغه نشینان جنوب شهر ==
زهرا گودرزی قسمت زيادي از وقتش را در جنوب شهر،  در ميان زاغه نشينان و رنجبران مي گذراند.  بارها به شهرها و روستاهاي  عقب مانده و فقير سفر مي كرد و از نزديك پاي سفره فقرشان مي نشست، براي كودكان و نوجوانان گود نشين و روستائي آموزش مي گذاشت. از اين پس زهرا، فاجعه دردناك جهان طبقاتي،  جهان ستم و سالوس را عميق تر حس ميكرد.  بطور منظم بديدار كودكان  معلول و پرورشگاهي مي رفت و برايشان صحبت مي كرد.  وقتي يكي از دوستانش به او پيشنهاد كرد كه، بچه هاي مدارس شمال شهر را براي بازديد به پرورشگاه يا كانون كودكان معلول ببرد،  گفت : ”بچه هاي معلول و پرورشگاهي، حيوانات باغ وحش نيستند  كه يك مشت بچه لوس پولدار بيايند و تماشايشان كنند“
مشاهدة رنج توده ها او را در حركتش قاطع تر مي كرد،  مطالعة منظم،  جامعه گردي، كوهنوردي و برنامه هاي خود سازي و رشد كارآئي هاي تاكتيكي، شركت در محافل مترقي و...  سرلوحه كارش قرار گرفته بود.اعلاميه هاي افشاگرانه و كتابهاي مترقي را در بين كساني كه با آنها سروكار داشت پخش مي كرد،  در محيط دانشگاه در مقابل عوامل وابسته رژيم ايستادگي مي كرد، متقابلاً در برخورد با كارگران و زحمتكشان دانشگاه بسيار متواضع و فروتن بود،  وقتي روزي براي كارآموزي فرستاده شد از همان لحظه ورود به كلاس،  درس و برنامه را شروع كرد. هرچه مي گذشت پخته تر، تودارتر و ساكت تر مي شد، از كارهاي پراكنده و  بي محورخسته شده بود و به دنبال مبارزه اي سازمان يافته و اصولي ميگشت.  
== آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ==
از قبل با آثار سازمان مجاهدين خلق آشنائي داشت و ايده آل مبارزاتيش را در وجود سازمان متبلور مي ديد، عليرغم يأس و بدبيني حاكم بر ذهن روشنفكران بعد از ضربه اپورتونيستي 54،  زهرا همچنان به مجاهدين و اصالت ايدئولوژيكشان اعتماد داشت،  
== برداشت انقلابی از تقیه ==
۳۹۵

ویرایش