۳۹۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
== آشنایی با سازمان مجاهدین خلق == | == آشنایی با سازمان مجاهدین خلق == | ||
از قبل با آثار سازمان مجاهدين خلق آشنائي داشت و ايده آل مبارزاتيش را در وجود سازمان متبلور مي ديد، عليرغم يأس و بدبيني حاكم بر ذهن روشنفكران بعد از ضربه اپورتونيستي 54، زهرا همچنان به مجاهدين و اصالت ايدئولوژيكشان اعتماد داشت، | زهرا گودرزی از قبل با آثار سازمان مجاهدين خلق آشنائي داشت و ايده آل مبارزاتيش را در وجود سازمان متبلور مي ديد، عليرغم يأس و بدبيني حاكم بر ذهن روشنفكران بعد از ضربه اپورتونيستي 54، زهرا همچنان به مجاهدين و اصالت ايدئولوژيكشان اعتماد داشت، | ||
== برداشت انقلابی از تقیه == | == برداشت انقلابی از تقیه == | ||
زهراگودرزی با آنكه سابقاً كار تشكيلاتي نكرده بود ولي از روحية تشكيلاتي فوق العاده اي برخوردار بود، نظم و انضباط آهنين در كارها ،– رازداري قابل تحسين، از ويژگيهاي بارز او بود، خودش مي گفت: ” تقيه يك نوع جهاد بي خون است، براي حفظ جان من نيست بلكه براي حفظ جان اسلام است. “ و حقيقتاً تقيه را به مفهوم دقيق رعايت مي كرد، بطوري كه بسياري از نزديكانش هم از رابطه و كيفيت او اطلاعي نداشتند. اعتمادي عميق به سازمان داشت و هيچگاه كار اصلي را كه تشكيلات برايش مشخص كرده بود به ازاي خرده كاريهاي فريبنده، كم ارزش نميكرد. حتي يكبار كه به مدت دو، سه هفته رابطه اش قطع شده بود، بدون آنكه اسير فعاليت هاي خود بخودي بشود صبورانه در جهت برقراري ارتباط مجدد تلاش كرده بود. در برخورد با ضعف هايش قاطع و برنده بود، هيچگاه با ضعف ها سازش نميكرد، كافي بود يكبار به او انتقاد كني تا پيگيرانه در جهت تغيير خويش گام بردارد. مي گفت اگر كسي واقعاً بخواهد ضعفي را در خودش حل كند، كافي است يكبار به آن آگاه شود، ديگر تذكر مجدد موردي ندارد، بيشتر مي نشست و كمتر حرف مي زد. آنچه را هم كه ميگفت عمل ميكرد، و اگر عمل نمي كرد، نمي گفت. رشدش بخصوص بعداز پيوستن به سازمان خيلي سريع بود. گويا هر لحظه زمان حتماً بايستي حاوي حركتي در جهت كمالش باشد اينچنين بود كه بخصوص در اين اواخراز بيهوده گذراني، بيهوده گوئي شديداً اجتناب مي كرد بطوريكه برخي از او آزرده مي شدند. در دفترچه اش نوشته بود: ” انقلابي نمايشگر نيست، اول بايد منطق خودنمائي را در خود بشكند تا آزاد شود، تا بتواند عمل كند. “ او بحق ” خودنمائي“ را با قدرت تقيه انقلابي و با تواضع و محبت مردمي، در خود شكسته بود. اعتقادش به مبارزة مسلحانه بعنوان اصولي ترين شيوة حل تضاد با امپرياليزم جهانخوار، از درك عميق سياسي اش ناشي مي شد. يكجا نوشته بود، ” هر سازماني و گروهي، شكل مبارزه اي را كه انتخاب مي كند بر اساس ذوق و سليقه وانتخاب شخص خودش تعيين نكرده است، شكل مبارزه بر اساس شرايط و اوضاع و احوال و جناحها و ارزيابي قدرتها و جبهه گيري دشمن انتخاب مي شود. “ | |||
== شناخت دشمن اصلی == | |||
ماهيت دشمن را كه جز با مبارزة قهر آميز از ميدان بدر نمي رود بخوبي شناخته بود. در دفترچه يادداشتش مينويسد: ” وحشت دشمن از مبارزة مسلحانه است و تمام شكل عوض كردنها هم بخاطر از بين بردن آن چهره از مبارزات مردمي است“. | |||
ملاكش در دوري و نزديكي با نيروها و عناصر، موضع گيريشان در مقابل اين دشمن اصلي بود بهمين جهت ايدئولوژي انقلابي اسلام را نه در شكل و تضاهر بلكه در عمق و محتوي ميجست. در يادداشتهايش مينويسد: ”كفنم را از مردي نامسلمان بگيريد، اما از جيره خواران معاويه هرگز. چراكه آنكه دين مرا ندارد به من نزديكتر است از آنكه همكيش من است و همراه دشمنم. “ | |||
از شكست نه تنها نمي ترسيد بلكه آنرا در برخوردي صحيح و انقلابي، مايه رشد وكمال مي ديد. خودش يك بار نوشته بود، ” شكست نور و فروغش را مضاعف مي كند “. | |||
ویرایش