۱٬۱۳۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
حسین تهرانی در سال۱۲۹۰شمسی در تهران، خیابان ایران متولد شد و تحصیلات ابتدایی خود را در دبیرستان امیراتابک به پایان رساند. تهرانی از سال ۱۳۰۷ کار جدی خود را نزد اسماعیل زاده آغاز کرد و به علت رایج نبودن خط موسیقی، تمرینات تنبک را به کمک اصطلاحاتی مثل: «بله و بله و بعله دیگه» و «یکصد وبیست وچهار، یکصدو بیست و چهار» و غیره به حافظه میسپرد.محضر استادانی چون،رضا روانبخش، مهدی غیاثی و کنگرلو باسبکهای مختلف آشنا شد.و در آغاز تاسیس رادیو تهران در آن مؤسسه به فعالیت پرداخت و در سال ۱۳۲۳ به مدرسه موسیقی کلنل وزیری راه یافت و تدریس تنبک را در این مدرسه به عهده گرفت و کار خود را تا سال ۱۳۲۸ که هنرستان موسیقی ملی به همت روح اله خالقی شروع به کار کرد، ادامه داد. <ref name=":0">سوتیام- [http://www.sutiyam.blogsky.com/1385/01/06/post-22/ زندگی نامه " استاد حسین تهرانی] "</ref> | حسین تهرانی در سال۱۲۹۰شمسی در تهران، خیابان ایران متولد شد و تحصیلات ابتدایی خود را در دبیرستان امیراتابک به پایان رساند. تهرانی از سال ۱۳۰۷ کار جدی خود را نزد اسماعیل زاده آغاز کرد و به علت رایج نبودن خط موسیقی، تمرینات تنبک را به کمک اصطلاحاتی مثل: «بله و بله و بعله دیگه» و «یکصد وبیست وچهار، یکصدو بیست و چهار» و غیره به حافظه میسپرد.محضر استادانی چون،رضا روانبخش، مهدی غیاثی و کنگرلو باسبکهای مختلف آشنا شد.و در آغاز تاسیس رادیو تهران در آن مؤسسه به فعالیت پرداخت و در سال ۱۳۲۳ به مدرسه موسیقی کلنل وزیری راه یافت و تدریس تنبک را در این مدرسه به عهده گرفت و کار خود را تا سال ۱۳۲۸ که هنرستان موسیقی ملی به همت روح اله خالقی شروع به کار کرد، ادامه داد. <ref name=":0">سوتیام- [http://www.sutiyam.blogsky.com/1385/01/06/post-22/ زندگی نامه " استاد حسین تهرانی] "</ref> | ||
=== توصیف حسین تهرانی به بیان «منوچهر همایونپور | === توصیف حسین تهرانی به بیان «منوچهر همایونپور : === | ||
«حسین تهرانی پسر میرزا اسماعیل، یکی از کسبه مورد احترام خیابان عین الدوله بود. میرزا اسماعیل دوستدار موسیقی بود و گهگاه دوستان نوازنده خود را به خانه میهمان میکرد. در آن روزها، حسین کودک خردسال بود اما مجالس شبانه پدر، و سازو آواز دوستان او شوق و عشق به موسیقی را در وجود او بر میانگیخت، هر چند که از ترس پدر جرات ابراز و افشای آن را نداشت. حسین، کمی که بزرگتر شد، دور از چشم پدر، پوستی تهیه کرد و بر روی گلدانی کشید و در زیر زمین خانه، بدون معلم، به نواختن ضرب مشغول شد او شبها هم از ترس پدر و هم از شدت اشتیاق به ضرب، تنبک گلی خود را در رختخواب خویش میگذاشت ولی سرانجام پدرش از قضیه آگاه شد و با تند خوئی حسین را از محبوب خود جدا کرد. حسین ظاهرا و به احترام پدر تنبک را کنار گذاشت اما عشق او به ضرب آنچنان سرسری نبود که با این حیلهها از بین برود او همواره با نواختن به در و پنجره خانه و پیشخوان دکان و هر چیزی که صدا میداد، انگشتان سحرآفرین خود را به کار میگرفت و از هر چه که به دستش میرسید صدا در می آورد. | «حسین تهرانی پسر میرزا اسماعیل، یکی از کسبه مورد احترام خیابان عین الدوله بود. میرزا اسماعیل دوستدار موسیقی بود و گهگاه دوستان نوازنده خود را به خانه میهمان میکرد. در آن روزها، حسین کودک خردسال بود اما مجالس شبانه پدر، و سازو آواز دوستان او شوق و عشق به موسیقی را در وجود او بر میانگیخت، هر چند که از ترس پدر جرات ابراز و افشای آن را نداشت. حسین، کمی که بزرگتر شد، دور از چشم پدر، پوستی تهیه کرد و بر روی گلدانی کشید و در زیر زمین خانه، بدون معلم، به نواختن ضرب مشغول شد او شبها هم از ترس پدر و هم از شدت اشتیاق به ضرب، تنبک گلی خود را در رختخواب خویش میگذاشت ولی سرانجام پدرش از قضیه آگاه شد و با تند خوئی حسین را از محبوب خود جدا کرد. حسین ظاهرا و به احترام پدر تنبک را کنار گذاشت اما عشق او به ضرب آنچنان سرسری نبود که با این حیلهها از بین برود او همواره با نواختن به در و پنجره خانه و پیشخوان دکان و هر چیزی که صدا میداد، انگشتان سحرآفرین خود را به کار میگرفت و از هر چه که به دستش میرسید صدا در می آورد. | ||
ویرایش