۱٬۰۴۴
ویرایش
(←لید) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
یکبار در جواب سوال خبرنگاری که پرسیده بود «آقا راسته که میگن شما انگلیسی هستید؟» جواب داده بود «بله این طور میگویند.»<ref>تاریخ ایرانی - [http://tarikhirani.ir/fa/news/10/bodyView/2046/%D9%86%D8%A7%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C.%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D8%A1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86.%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C.%D8%AF%D8%B1.%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C.%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87:.%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%85.%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1.%D8%B4%D9%88%D9%85.%D9%85%DA%AF%D8%B1.%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1.%D9%82%D8%AD%D8%B7.%D8%A7%D8%B3%D8%AA.%D8%A7%D8%B2.%D9%85%D8%B5%D8%B1.%D9%85%D9%84%DA%A9%D9%87.%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF.%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85%D8%9F.html ناگفتههای سیدضیاءالدین طباطبایی در کتابی تازه: میخواستم دیکتاتور شوم/ مگر دختر قحط است از مصر ملکه وارد کنیم؟]</ref> | یکبار در جواب سوال خبرنگاری که پرسیده بود «آقا راسته که میگن شما انگلیسی هستید؟» جواب داده بود «بله این طور میگویند.»<ref>تاریخ ایرانی - [http://tarikhirani.ir/fa/news/10/bodyView/2046/%D9%86%D8%A7%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C.%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D8%A1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86.%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C.%D8%AF%D8%B1.%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C.%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87:.%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%85.%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1.%D8%B4%D9%88%D9%85.%D9%85%DA%AF%D8%B1.%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1.%D9%82%D8%AD%D8%B7.%D8%A7%D8%B3%D8%AA.%D8%A7%D8%B2.%D9%85%D8%B5%D8%B1.%D9%85%D9%84%DA%A9%D9%87.%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF.%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85%D8%9F.html ناگفتههای سیدضیاءالدین طباطبایی در کتابی تازه: میخواستم دیکتاتور شوم/ مگر دختر قحط است از مصر ملکه وارد کنیم؟]</ref> | ||
== نسب == | == نسب سید ضیاءالدین طباطبائی == | ||
سیدعلی آقا یزدی در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در حوزه علمیه نجف به فراگیری فقه و اصول مشغول بود واز محضر درس آیت الله العظمی حاج میرزاحسن شیرازی کسب فیض میکرد. وی با آیات عظام و مراجعی چون آقا سیدابوالحسن اصفهانی و مرحوم حاج آقا حسین بروجردی همدرس بود. هنگامی که مظفرالدین میرزا در دوران ولیعهدی خود از پیشگاه مرحوم میرزای شیرازی استدعا کرد که یکی از روحانیون حوزه را به منظور زعامت و پیشوایی دینی هموطنان و همکیشان خویش به ایران اعزام نماید، وی شاگردش سیدعلی آقا یزدی را به ایران گسیل داشت. سید با ورود به ایران چنان مورد احترام مظفرالدین میرزا قرار گرفت که به وصیت او برجنازهاش نماز گذاشت. سیدعلی آقا یزدی در ابتدا جزو مخالفان مشروطه بود و تنها در چارچوب اقدامات مظفرالدین شاه با مشروطهخواهان همراهی میکرد، اما به مرور وبویژه پس ازبه قدرت رسیدن محمدعلی شاه که چهره استبدادی وضدمردمی قاجار رابرملا کرد، او به صف مشروطهطلبان پیوست و به سرعت در زمره دوستان و همرزمان شهید شیخ فضلالله نوری قرار گرفت. پس از حادثه به توپ بستن مجلس شورای ملی که با تبانی محمدعلی شاه قاجار صورت پذیرفت، سیدعلی آقا کاملاً در جبهه مخالفین دولت قرار گرفت. به طوری که یکبار در دوران استبداد صغیر به ساری تبعید شد و خانهاش در تهران توسط عوامل دولتی واوباش غارت گردید. سیدعلی آقا یزدی که از مدرسین مسجد سپهسالار تهران بود، در یکی از سفرهایی که در سالهای جوانی به شیراز داشت، با دختری شیرازی ازدواج کرد. سیدضیاءالدین طباطبائی ثمره همین ازدواج و نخستین فرزند وی بود.<ref name=":1">باشگاه اندیشه - [http://www.bashgah.net/fa/content/show/39307 نقش سید ضیاءالدین طباطبائی در جامعه سیاسی ایران]</ref> | سیدعلی آقا یزدی در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در حوزه علمیه نجف به فراگیری فقه و اصول مشغول بود واز محضر درس آیت الله العظمی حاج میرزاحسن شیرازی کسب فیض میکرد. وی با آیات عظام و مراجعی چون آقا سیدابوالحسن اصفهانی و مرحوم حاج آقا حسین بروجردی همدرس بود. هنگامی که مظفرالدین میرزا در دوران ولیعهدی خود از پیشگاه مرحوم میرزای شیرازی استدعا کرد که یکی از روحانیون حوزه را به منظور زعامت و پیشوایی دینی هموطنان و همکیشان خویش به ایران اعزام نماید، وی شاگردش سیدعلی آقا یزدی را به ایران گسیل داشت. سید با ورود به ایران چنان مورد احترام مظفرالدین میرزا قرار گرفت که به وصیت او برجنازهاش نماز گذاشت. سیدعلی آقا یزدی در ابتدا جزو مخالفان مشروطه بود و تنها در چارچوب اقدامات مظفرالدین شاه با مشروطهخواهان همراهی میکرد، اما به مرور وبویژه پس ازبه قدرت رسیدن محمدعلی شاه که چهره استبدادی وضدمردمی قاجار رابرملا کرد، او به صف مشروطهطلبان پیوست و به سرعت در زمره دوستان و همرزمان شهید شیخ فضلالله نوری قرار گرفت. پس از حادثه به توپ بستن مجلس شورای ملی که با تبانی محمدعلی شاه قاجار صورت پذیرفت، سیدعلی آقا کاملاً در جبهه مخالفین دولت قرار گرفت. به طوری که یکبار در دوران استبداد صغیر به ساری تبعید شد و خانهاش در تهران توسط عوامل دولتی واوباش غارت گردید. سیدعلی آقا یزدی که از مدرسین مسجد سپهسالار تهران بود، در یکی از سفرهایی که در سالهای جوانی به شیراز داشت، با دختری شیرازی ازدواج کرد. سیدضیاءالدین طباطبائی ثمره همین ازدواج و نخستین فرزند وی بود.<ref name=":1">باشگاه اندیشه - [http://www.bashgah.net/fa/content/show/39307 نقش سید ضیاءالدین طباطبائی در جامعه سیاسی ایران]</ref> | ||
== زندگی | == زندگی سید ضیاءالدین طباطبائی تا قبل از مشروطه == | ||
سیدضیاءالدین طباطبائی هفت سال قبل از ترور ناصرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۶۸ هجری شمسی در شیراز دیده به جهان گشود. وی در ۱۰ ماهگی همراه خانواده خود از شیراز به تبریز نقل مکان کرد و تا نزدیکی انقلاب مشروطیت به مدت ۱۵ سال در تبریز ماند. او تحصیلات مقدماتی راتحت مراقبت معلمین خصوصی درخانه پدر انجام داد. سپس به شیراز زادگاه مادرش رفت و در آنجا به تحصیلات مذهبی و همچنین فراگیری زبانهای انگلیسی وفرانسوی پرداخت. سیدضیاء از دوران بلوغ به دلیل تضاد و تعارضی که باافکار پدرش داشت، از وی دوری میکرد. او گاه هیئت و شکل ظاهری خویش را تغییر میداد، لباس روحانی را از تن بدر میکرد و به کلاه وسرداری وشلوار ملبس میگشت و گهگاه نیز برای اینکه خود را متجدد نشان دهد، در ملاءعام با کت و شلوار و پاپیون حاضر میشد. او از آغاز نوجوانی از سنتهای مذهبی چشمپوشی میکرد. به موسیقی و شکار و تفریحات ضددینی میپرداخت. اینگونه اقدامات وی غالباً مورد نکوهش خویشان و آشنایان و اطرافیان وی قرار میگرفت.<ref name=":1" /> | سیدضیاءالدین طباطبائی هفت سال قبل از ترور ناصرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۶۸ هجری شمسی در شیراز دیده به جهان گشود. وی در ۱۰ ماهگی همراه خانواده خود از شیراز به تبریز نقل مکان کرد و تا نزدیکی انقلاب مشروطیت به مدت ۱۵ سال در تبریز ماند. او تحصیلات مقدماتی راتحت مراقبت معلمین خصوصی درخانه پدر انجام داد. سپس به شیراز زادگاه مادرش رفت و در آنجا به تحصیلات مذهبی و همچنین فراگیری زبانهای انگلیسی وفرانسوی پرداخت. سیدضیاء از دوران بلوغ به دلیل تضاد و تعارضی که باافکار پدرش داشت، از وی دوری میکرد. او گاه هیئت و شکل ظاهری خویش را تغییر میداد، لباس روحانی را از تن بدر میکرد و به کلاه وسرداری وشلوار ملبس میگشت و گهگاه نیز برای اینکه خود را متجدد نشان دهد، در ملاءعام با کت و شلوار و پاپیون حاضر میشد. او از آغاز نوجوانی از سنتهای مذهبی چشمپوشی میکرد. به موسیقی و شکار و تفریحات ضددینی میپرداخت. اینگونه اقدامات وی غالباً مورد نکوهش خویشان و آشنایان و اطرافیان وی قرار میگرفت.<ref name=":1" /> | ||
== مشارکت سید ضیاءالدین طباطبائی در انقلاب مشروطه ایران == | |||
در پانزده سالگی همزمان با مشروطه خواهی مردم، به شیراز رفت و فعالیت سیاسی خود را با حمایت از مشروطه با روزنامهنگاری آغاز نمود که البته هر چند یکبار به علت توقیف، به تأسیس روزنامهای دیگر اقدام نمود. وی در سن ۱۷ سالگی با همکاری دایی خود در اسفند ۱۲۸۵ش نشریات «اسلام» و کمی بعد «ندای اسلام» را در شیراز منتشر کرد و به حمایت از مشروطه پرداخت. با توقیف نشریه، سید ضیاء که جان خود را در خطر می دید، با تغییر لباس به همراه هیئت تحریریه خود به تهران آمد. وی که در مشروطه کمتر به جنبه های «مشروعه» آن توجه داشت، در هجرت بزرگ علما و تجار به شهر قم در مرداد ۱۲۸۵ش خود را در صف آنان قرار داد. | در پانزده سالگی همزمان با مشروطه خواهی مردم، به شیراز رفت و فعالیت سیاسی خود را با حمایت از مشروطه با روزنامهنگاری آغاز نمود که البته هر چند یکبار به علت توقیف، به تأسیس روزنامهای دیگر اقدام نمود. وی در سن ۱۷ سالگی با همکاری دایی خود در اسفند ۱۲۸۵ش نشریات «اسلام» و کمی بعد «ندای اسلام» را در شیراز منتشر کرد و به حمایت از مشروطه پرداخت. با توقیف نشریه، سید ضیاء که جان خود را در خطر می دید، با تغییر لباس به همراه هیئت تحریریه خود به تهران آمد. وی که در مشروطه کمتر به جنبه های «مشروعه» آن توجه داشت، در هجرت بزرگ علما و تجار به شهر قم در مرداد ۱۲۸۵ش خود را در صف آنان قرار داد. | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۲: | ||
سید ضیاء در دوران مشروطیت با انتشار مقالههای پر سرو صدا علیه شاه، مورد حمایت مشروطهخواهان قرار گرفت. زمانی که مشروطهخواهان دست به اسلحه بردند تا محمدعلی شاه را وادار به پذیرش خواستههای خود نمایند، سید ضیاء ۲۰ ساله، در نبرد پنج روزهٔ تهران شرکت نمود و فرماندهی بخشی از مجاهدین مسلح را برعهده داشت.<ref name=":2">واضح - [http://vazeh.com/n727926/سید-ضیاءالدین-طباطبایی-مشروطهخواه-کودتاچی سید ضیاءالدین طباطبایی :مشروطهخواه کودتاچی]</ref> | سید ضیاء در دوران مشروطیت با انتشار مقالههای پر سرو صدا علیه شاه، مورد حمایت مشروطهخواهان قرار گرفت. زمانی که مشروطهخواهان دست به اسلحه بردند تا محمدعلی شاه را وادار به پذیرش خواستههای خود نمایند، سید ضیاء ۲۰ ساله، در نبرد پنج روزهٔ تهران شرکت نمود و فرماندهی بخشی از مجاهدین مسلح را برعهده داشت.<ref name=":2">واضح - [http://vazeh.com/n727926/سید-ضیاءالدین-طباطبایی-مشروطهخواه-کودتاچی سید ضیاءالدین طباطبایی :مشروطهخواه کودتاچی]</ref> | ||
== سفر سید ضیاءالدین طباطبائی به روسیه و مشاهده انقلاب روسیه == | |||
سیدضیاء در ۱۲۹۶ جهت مشاهده آثار انقلاب بلشویکی در روسیه عازم آن کشور شد. (۲۱) او طی اقامت در پتروگراد، از نزدیک شاهد انقلاب روسیه بود و همه روزه مشاهدات خود را از طریق کنسولگری به وزارت خارجه ایران میفرستاد. سیدضیاء اصرار داشت که رجال دولتی و نمایندگان مجلس شورای ملی ایران، برای زمینه سازی جهت بهبود در روابط آتی باروسیه، تلگرام تبریکی به مجلس جدیدالتأسیس انقلابیون روسیه موسوم به «دوما» مخابره نمایند. او در روسیه یا تزار نیکلای دوم و سپس لنین نیز ملاقاتهایی داشت. | سیدضیاء در ۱۲۹۶ جهت مشاهده آثار انقلاب بلشویکی در روسیه عازم آن کشور شد. (۲۱) او طی اقامت در پتروگراد، از نزدیک شاهد انقلاب روسیه بود و همه روزه مشاهدات خود را از طریق کنسولگری به وزارت خارجه ایران میفرستاد. سیدضیاء اصرار داشت که رجال دولتی و نمایندگان مجلس شورای ملی ایران، برای زمینه سازی جهت بهبود در روابط آتی باروسیه، تلگرام تبریکی به مجلس جدیدالتأسیس انقلابیون روسیه موسوم به «دوما» مخابره نمایند. او در روسیه یا تزار نیکلای دوم و سپس لنین نیز ملاقاتهایی داشت.<ref name=":1" /> | ||
== | == حمایت سید ضیاءالدین طباطبائی از قرارداد ۱۹۱۹ == | ||
[[پرونده:طرح روی جلد کتاب «سید ضیا عامل کودتا».jpg|بندانگشتی|طرح روی جلد کتاب «سید ضیا عامل کودتا»]] | [[پرونده:طرح روی جلد کتاب «سید ضیا عامل کودتا».jpg|بندانگشتی|طرح روی جلد کتاب «سید ضیا عامل کودتا»]] | ||
سیدضیاء در پی هرج و مرج ناشی از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه به ایران بازگشت و به حمایت جدی از وثوق الدوله پرداخت. او حتی پیمان معروف ۱۹۱۹ وثوق الدوله که ایران را به حوزه نفوذ اقتصادی و امنیتی انگلیس تبدیل کرده بود را مورد حمایت قرار داد. (۲۳) سید پس از عقد پیمان ۱۹۱۹ به وثوق الدوله دست مریزاد گفت و در نشریه خود خطاب به وی نوشت «خدایت خیر دهاد!»(۲۴). سیدضیاء دست کم ۹ مقاله در حمایت از قرارداد ۱۹۱۹ در روزنامه «رعد» به چاپ رساند(۲۵) و در یکی ازمقالات تصریح کرد: «رستاخیر نوین ایران از هنگام امضای قرارداد ۱۹۱۹ انگلیس و ایران آغاز شدهاست. ما در قرارداد با انگلستان به آرزوی دیرینه خود دست یافتهایم. (۲۶) بخش عمده حمایتهای سیدضیاء از قرارداد ۱۹۱۹ بخاطر عوایدی بود که از خارج به او میرسید. این در حالی بود که در اعتراض به این قرارداد ننگین چند نقطه ایران شاهد قیامهای مختلف گردید که از جمله مهمترین آنها قیام مسلحانه شیخ محمدخیابانی بود. (۲۹) اعتماد وثوق الدوله به حدی به سیدضیاء جلب شده بود که در اواخر سال ۱۲۹۸ از سوی وی در رأس هیأتی برای عقد قرارداد دوستی با جمهوریهای آذربایجان، گرجستان و ارمنستان به منطقه قفقاز رفت. روابط نزدیک سیدضیاء با وثوق الدوله به تدریج سبب ایجاد ارتباط دوستانه میان سید با «مستر هاوارد» کنسول انگلیس در تهران و «اسمارت» مترجم سفارت انگلیس شده بود. | سیدضیاء در پی هرج و مرج ناشی از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه به ایران بازگشت و به حمایت جدی از وثوق الدوله پرداخت. او حتی پیمان معروف ۱۹۱۹ وثوق الدوله که ایران را به حوزه نفوذ اقتصادی و امنیتی انگلیس تبدیل کرده بود را مورد حمایت قرار داد. (۲۳) سید پس از عقد پیمان ۱۹۱۹ به وثوق الدوله دست مریزاد گفت و در نشریه خود خطاب به وی نوشت «خدایت خیر دهاد!»(۲۴). سیدضیاء دست کم ۹ مقاله در حمایت از قرارداد ۱۹۱۹ در روزنامه «رعد» به چاپ رساند(۲۵) و در یکی ازمقالات تصریح کرد: «رستاخیر نوین ایران از هنگام امضای قرارداد ۱۹۱۹ انگلیس و ایران آغاز شدهاست. ما در قرارداد با انگلستان به آرزوی دیرینه خود دست یافتهایم. (۲۶) بخش عمده حمایتهای سیدضیاء از قرارداد ۱۹۱۹ بخاطر عوایدی بود که از خارج به او میرسید. این در حالی بود که در اعتراض به این قرارداد ننگین چند نقطه ایران شاهد قیامهای مختلف گردید که از جمله مهمترین آنها قیام مسلحانه شیخ محمدخیابانی بود. (۲۹) اعتماد وثوق الدوله به حدی به سیدضیاء جلب شده بود که در اواخر سال ۱۲۹۸ از سوی وی در رأس هیأتی برای عقد قرارداد دوستی با جمهوریهای آذربایجان، گرجستان و ارمنستان به منطقه قفقاز رفت. روابط نزدیک سیدضیاء با وثوق الدوله به تدریج سبب ایجاد ارتباط دوستانه میان سید با «مستر هاوارد» کنسول انگلیس در تهران و «اسمارت» مترجم سفارت انگلیس شده بود.<ref name=":1" /> | ||
== | == ریاست کمیته آهن توسط سید ضیاءالدین طباطبائی == | ||
این روابط و جایگاه و منزلتی که سید در کابینه وثوق الدوله به دست آورده بود بهتدریج او را نزد انگلیسیها به عنوان یک عنصر سیاسی جسور وجاهطلب مطرح ساخت. از این رو انگلیسیها او را درخدمت کودتائی که خود قرار بود هدایت آنرا برعهده داشته باشند قرار دادند. برای اجرای این کودتا کمیتهای در منطقه زرگنده تهران با نام کمیته «آهن» به وجود آمد و سیدضیاء در رأس آن قرار گرفت. این کمیته که در نزدیکی اقامت سفیر انگلیس تشکیل شده بود، سازمانی سری بود که «اینتلیجنس سرویس» سازمان جاسوسی انگلیس در پوشش آن افراد ورجال گوناگون را مؤتلف میساخت و استراتژی خود را به پیش میبرد. سیدضیاء خود رابط جلسات این کمیته با «نورمن» وزیر مختار انگلیس در تهران(۳۰) و فرد دیگری به نام میرزا کریم خان دشتی که از عوامل اطلاعاتی انگلیس در تهران بود، رابط این کمیته با سازمان جاسوسی انگلیس بود(۳۱). هدف از تشکیل کمیته آهن که در آن علاوه بر عناصر ایرانی، چهرههای انگلیسی ازجمله ژنرال آیرونساید، کلنل اسمایس و سر والد اسمارت نیز حضور داشتند، تحکیم پایههای نفوذ انگلیس در ایران از جمله تحکیم قرارداد ۱۹۱۹ و سیطره کامل انگلستان بر کلیه امور وشئون ایران بود. اعضای این کمیته پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به مقامات درجه اول کشور گمارده شدند. (۳۲) کمیته زرگنده دو کارکرد اساسی داشت. یکی سرکوب نهضت جنگل ودیگری استقرار یک دیکتاتوری آهنین. این کمیته تازمان کودتای رضاخان فعال بود و به کار خود ادامه داد. | این روابط و جایگاه و منزلتی که سید در کابینه وثوق الدوله به دست آورده بود بهتدریج او را نزد انگلیسیها به عنوان یک عنصر سیاسی جسور وجاهطلب مطرح ساخت. از این رو انگلیسیها او را درخدمت کودتائی که خود قرار بود هدایت آنرا برعهده داشته باشند قرار دادند. برای اجرای این کودتا کمیتهای در منطقه زرگنده تهران با نام کمیته «آهن» به وجود آمد و سیدضیاء در رأس آن قرار گرفت. این کمیته که در نزدیکی اقامت سفیر انگلیس تشکیل شده بود، سازمانی سری بود که «اینتلیجنس سرویس» سازمان جاسوسی انگلیس در پوشش آن افراد ورجال گوناگون را مؤتلف میساخت و استراتژی خود را به پیش میبرد. سیدضیاء خود رابط جلسات این کمیته با «نورمن» وزیر مختار انگلیس در تهران(۳۰) و فرد دیگری به نام میرزا کریم خان دشتی که از عوامل اطلاعاتی انگلیس در تهران بود، رابط این کمیته با سازمان جاسوسی انگلیس بود(۳۱). هدف از تشکیل کمیته آهن که در آن علاوه بر عناصر ایرانی، چهرههای انگلیسی ازجمله ژنرال آیرونساید، کلنل اسمایس و سر والد اسمارت نیز حضور داشتند، تحکیم پایههای نفوذ انگلیس در ایران از جمله تحکیم قرارداد ۱۹۱۹ و سیطره کامل انگلستان بر کلیه امور وشئون ایران بود. اعضای این کمیته پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به مقامات درجه اول کشور گمارده شدند. (۳۲) کمیته زرگنده دو کارکرد اساسی داشت. یکی سرکوب نهضت جنگل ودیگری استقرار یک دیکتاتوری آهنین. این کمیته تازمان کودتای رضاخان فعال بود و به کار خود ادامه داد.<ref name=":1" /> | ||
== | == نقش سید ضیاءالدین طباطبائی در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ == | ||
اصرار انگلستان به انجام کودتا در ایران دلایل مختلفی داشت که مهمترین آنها عبارت بودند از: ۱ـ در روسیه به تازگی انقلاب بلشویکی شده بود و انگلیسیها مصمم بودند تااز تأثیر هرج و مرج حاصل ازآن بر نواحی شمال ایران جلوگیری کنند. به همین دلیل بود که آنان نیروهای خود راپس از خروج روسها از ایران به نواحی شمال کشور گسیل داشتند. مقابله با آثار انقلاب بلشویکی نیازمند برقراری یک حکومت مقتدر مرکزی در ایران بود. ۲ـ انگلیسیها از نفرت عمیق مردم نسبت به خاندان پرجور و فساد قاجار مطلع بودند و لذا ادامه حمایت از دودمان قاجار رابرای دوام حضور خود در ایران به مصلحت نمیدیدند و برای تثبیت موقعیت خود به تغییر حکومت نیاز داشتند. ۳ـ تأمین مطامع اقتصادی انگلیس در ایران، نیازمند برقراری امنیت در جامعه بود و این امنیت از دید انگلیسیها جز باکودتا میسر نمیشد. ۴ـ هزینه سنگین آمادهباش دائمی نیروهای انگلیسی در ایران موضوعی بود که لندن، رفع آن راجز از طریق برقراری یک حکومت مقتدر عملی نمیدانست. ۵ـ احساس خطر از حرکتهای استقلال طلبانه مردم در نقاط مختلف کشور عامل دیگری بود که دربار لندن رابه حاکم ساختن یک دولت نیرومند مرکزی در ایران ترغیب میکرد. قیام شیخ محمد خیابانی، جنبش میرزا کوچک خان جنگلی، قیام کلنل محمدتقی پسیان، قیام دلاوران دشتستانی و خیزشهای پراکنده مردم در شهرهای مختلف که معاصر همین تحولات بود سبب دلهره و واهمه انگلیسیها شده بود و ضرورت استقرار یک حکومت خشن نظامی در کشور رااز نظر آنان ایجاب میکرد. در ماههای قبل از کودتای انگلیسیها، اوضاع ایران کاملاً بحران بود. در تابستان سال ۱۲۹۹ شمسی بلشویکها که سه سال قبل از آن با براندازی حکومت تزاری قدرت را در روسیه به دست گرفته بودند در تعقیب نیروهای مخالف و همچنین انگلیسیهایی که از این نیروها حمایت میکردند بار دیگر وارد رشت و انزلی شدند و نیروهای انگلیسی مستقر در این دو منطقه را تار و مار کردند. این حادثه ضربه سختی به روحیه نیروهای انگلیسی وارد کرد. | اصرار انگلستان به انجام کودتا در ایران دلایل مختلفی داشت که مهمترین آنها عبارت بودند از: ۱ـ در روسیه به تازگی انقلاب بلشویکی شده بود و انگلیسیها مصمم بودند تااز تأثیر هرج و مرج حاصل ازآن بر نواحی شمال ایران جلوگیری کنند. به همین دلیل بود که آنان نیروهای خود راپس از خروج روسها از ایران به نواحی شمال کشور گسیل داشتند. مقابله با آثار انقلاب بلشویکی نیازمند برقراری یک حکومت مقتدر مرکزی در ایران بود. ۲ـ انگلیسیها از نفرت عمیق مردم نسبت به خاندان پرجور و فساد قاجار مطلع بودند و لذا ادامه حمایت از دودمان قاجار رابرای دوام حضور خود در ایران به مصلحت نمیدیدند و برای تثبیت موقعیت خود به تغییر حکومت نیاز داشتند. ۳ـ تأمین مطامع اقتصادی انگلیس در ایران، نیازمند برقراری امنیت در جامعه بود و این امنیت از دید انگلیسیها جز باکودتا میسر نمیشد. ۴ـ هزینه سنگین آمادهباش دائمی نیروهای انگلیسی در ایران موضوعی بود که لندن، رفع آن راجز از طریق برقراری یک حکومت مقتدر عملی نمیدانست. ۵ـ احساس خطر از حرکتهای استقلال طلبانه مردم در نقاط مختلف کشور عامل دیگری بود که دربار لندن رابه حاکم ساختن یک دولت نیرومند مرکزی در ایران ترغیب میکرد. قیام شیخ محمد خیابانی، جنبش میرزا کوچک خان جنگلی، قیام کلنل محمدتقی پسیان، قیام دلاوران دشتستانی و خیزشهای پراکنده مردم در شهرهای مختلف که معاصر همین تحولات بود سبب دلهره و واهمه انگلیسیها شده بود و ضرورت استقرار یک حکومت خشن نظامی در کشور رااز نظر آنان ایجاب میکرد. در ماههای قبل از کودتای انگلیسیها، اوضاع ایران کاملاً بحران بود. در تابستان سال ۱۲۹۹ شمسی بلشویکها که سه سال قبل از آن با براندازی حکومت تزاری قدرت را در روسیه به دست گرفته بودند در تعقیب نیروهای مخالف و همچنین انگلیسیهایی که از این نیروها حمایت میکردند بار دیگر وارد رشت و انزلی شدند و نیروهای انگلیسی مستقر در این دو منطقه را تار و مار کردند. این حادثه ضربه سختی به روحیه نیروهای انگلیسی وارد کرد. | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۱: | ||
- «ها٬ بارکاللهٓ٬ احسنت!»<ref>پارسینه - [http://www.parsine.com/fa/news/78288/%D9%86%D8%A7%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D8%A1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B1%DA%AF%D8%B4-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D8%B4%D9%88%D8%AF ناگفته های سید ضیاءالدین طباطبایی که خواست بعد از مرگش منتشر شود]</ref> | - «ها٬ بارکاللهٓ٬ احسنت!»<ref>پارسینه - [http://www.parsine.com/fa/news/78288/%D9%86%D8%A7%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D8%A1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B1%DA%AF%D8%B4-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D8%B4%D9%88%D8%AF ناگفته های سید ضیاءالدین طباطبایی که خواست بعد از مرگش منتشر شود]</ref> | ||
== | == سید ضیاءالدین طباطبائی در دوران حکومت کودتا == | ||
[[پرونده:ضیاءالدین طباطبایی و جمعی از اعضای کابینه و همکاران وی در ایام کودتای سوم اسفند1299.jpg|بندانگشتی|ضیاءالدین طباطبایی و جمعی از اعضای کابینه و همکاران وی در ایام کودتای سوم اسفند1299]] | [[پرونده:ضیاءالدین طباطبایی و جمعی از اعضای کابینه و همکاران وی در ایام کودتای سوم اسفند1299.jpg|بندانگشتی|ضیاءالدین طباطبایی و جمعی از اعضای کابینه و همکاران وی در ایام کودتای سوم اسفند1299]] | ||
عملیات کودتا توسط ۷۰۰ نظامی قزاق که در قزوین تحت فرماندهی رضاخان عمل میکردند، صورت گرفت. سید ضیاء در حقیقت واسط بین قزاقها با سفارت انگلیس در تهران بود و قزاقها نیز خود قبلاً برای انجام این مأموریت تطمیع شده بودند. صبح روز ۲۹ بهمن ۱۲۹۹ قوای تحت امر رضاخان از محل استقرار خود در قزوین به طرف تهران به راه افتادند. عصر همان روز هیأتی ازطرف احمدشاه رهسپار کرج شد تارضاخان را متقاعد کند که از ورود به تهران و هرج و مرج اجتناب ورزد. این هیئت در انجام مأموریت خود ناتمام ماند. روز دوم اسفند نیروهای تحت امر رضاخان در حومه غربی تهران اردو زدند. ادیب السلطنه معان رئیس الوزرأ وقت و معین الملک رئیس دفتر احمدشاه که برای مذاکره با رضاخان به محل اردوگاه نیروهای وی رفتند، بازداشت شدند. (۴۴) نیروهای رضاخان سپس شبانه رهسپار تهران شدند و در ساعت ۶صبح روز سوم اسفند ۱۲۹۹ در عملیاتی هماهنگ کار تصرف کلانتریها، وزارتخانهها، پستخانهها، تلگرافخانهها، ادارات دولتی و مراکز حساس شهر را شروع کردند. در این روز زد و خوردهای پراکندهای در جریان تصرف شهر به وقوع پیوست و تعدادی نیز کشته و زخمی شدند ولی با توجه به اینکه فرمانده ژاندارم و دیگر محافظان شهر قبلاً توسط انگلیسیها مطلع و تطمیع شده بودند، رضاخان و نیروهایش مشکل جدی در تصرف تهران نداشتند. متعاقب اشغال نظامی تهران حکومت کودتا در تهران مستقر شد و سیدضیاءالدین طباطبائی، ریاست دولت تحت الحمایه رضاخان را برعهده گرفت. به دستور او بسیاری از شخصیتهای سیاسی از جمله آیت الله مدرس بازداشت و رهسپار زندان شدند و به این ترتیب حکومت سپهدار اعظم نخست وزیر وقت نیز ساقط گردید. در همان روز وقوع کودتا «نورمن» سفیرانگلستان در تهران با احمدشاه ملاقات کرد و ظاهراً بی آنکه از لندن دستوری داشته باشد، به شاه گفت تنها راهی که برایش باقی مانده آن است که با سرکردگان کودتا رابطه برقرار سازد وخواستههای آنان رابپذیرد. (۴۵) به پیشنهاد سیدضیاء الدین طباطبائی، اعلامیهای به امضای رضاخان چاپ شد و به معابر نصب گردیدکه خبر از برقراری حکومت نظامی میداد. براساس این اعلامیه که عنوان «حکم میکنم» بر بالای آن دیده میشد، تمامی ادارات و دوایر دولتی و روزنامهها تعطیل شدند و بجز نانواییها و قصابیها به هیچ مغازهای اجازه کسب داده نشد. تمامی تلفنها و دیگر خطوط ارتباطی در داخل و خارج شهرها قطع شد و تمامی سفارتخانهها از طرف قوای انتظامی محاصره گردید تا کسی در آنجا متحصن نشود. با این همه سپهدار اعظم نخست وزیر به شکل نامعلومی موفق شده بود خود را به داخل سفارت انگلیس رسانده در آنجا متحصن شود.<ref name=":1" /> | عملیات کودتا توسط ۷۰۰ نظامی قزاق که در قزوین تحت فرماندهی رضاخان عمل میکردند، صورت گرفت. سید ضیاء در حقیقت واسط بین قزاقها با سفارت انگلیس در تهران بود و قزاقها نیز خود قبلاً برای انجام این مأموریت تطمیع شده بودند. صبح روز ۲۹ بهمن ۱۲۹۹ قوای تحت امر رضاخان از محل استقرار خود در قزوین به طرف تهران به راه افتادند. عصر همان روز هیأتی ازطرف احمدشاه رهسپار کرج شد تارضاخان را متقاعد کند که از ورود به تهران و هرج و مرج اجتناب ورزد. این هیئت در انجام مأموریت خود ناتمام ماند. روز دوم اسفند نیروهای تحت امر رضاخان در حومه غربی تهران اردو زدند. ادیب السلطنه معان رئیس الوزرأ وقت و معین الملک رئیس دفتر احمدشاه که برای مذاکره با رضاخان به محل اردوگاه نیروهای وی رفتند، بازداشت شدند. (۴۴) نیروهای رضاخان سپس شبانه رهسپار تهران شدند و در ساعت ۶صبح روز سوم اسفند ۱۲۹۹ در عملیاتی هماهنگ کار تصرف کلانتریها، وزارتخانهها، پستخانهها، تلگرافخانهها، ادارات دولتی و مراکز حساس شهر را شروع کردند. در این روز زد و خوردهای پراکندهای در جریان تصرف شهر به وقوع پیوست و تعدادی نیز کشته و زخمی شدند ولی با توجه به اینکه فرمانده ژاندارم و دیگر محافظان شهر قبلاً توسط انگلیسیها مطلع و تطمیع شده بودند، رضاخان و نیروهایش مشکل جدی در تصرف تهران نداشتند. متعاقب اشغال نظامی تهران حکومت کودتا در تهران مستقر شد و سیدضیاءالدین طباطبائی، ریاست دولت تحت الحمایه رضاخان را برعهده گرفت. به دستور او بسیاری از شخصیتهای سیاسی از جمله آیت الله مدرس بازداشت و رهسپار زندان شدند و به این ترتیب حکومت سپهدار اعظم نخست وزیر وقت نیز ساقط گردید. در همان روز وقوع کودتا «نورمن» سفیرانگلستان در تهران با احمدشاه ملاقات کرد و ظاهراً بی آنکه از لندن دستوری داشته باشد، به شاه گفت تنها راهی که برایش باقی مانده آن است که با سرکردگان کودتا رابطه برقرار سازد وخواستههای آنان رابپذیرد. (۴۵) به پیشنهاد سیدضیاء الدین طباطبائی، اعلامیهای به امضای رضاخان چاپ شد و به معابر نصب گردیدکه خبر از برقراری حکومت نظامی میداد. براساس این اعلامیه که عنوان «حکم میکنم» بر بالای آن دیده میشد، تمامی ادارات و دوایر دولتی و روزنامهها تعطیل شدند و بجز نانواییها و قصابیها به هیچ مغازهای اجازه کسب داده نشد. تمامی تلفنها و دیگر خطوط ارتباطی در داخل و خارج شهرها قطع شد و تمامی سفارتخانهها از طرف قوای انتظامی محاصره گردید تا کسی در آنجا متحصن نشود. با این همه سپهدار اعظم نخست وزیر به شکل نامعلومی موفق شده بود خود را به داخل سفارت انگلیس رسانده در آنجا متحصن شود.<ref name=":1" /> | ||
== نخستوزیری کابینه سیاه توسط سید ضیاءالدین طباطبائی == | |||
روز چهارم اسفند احمدشاه قاجار تحت فشار رضاخان فرمان نخست وزیری سیدضیاء را صادر کرد و رضاخان را نیز با لقب «سردارسپه» به ریاست «دیویزیون» (لشکر قزاق) و فرماندهی کلی نیروها منصوب نمود. سید ضیاء برای دریافت فرمان نخست وزیری خود از احمدشاه با تشریفات نظامی وارد کاخ احمدشاه در قصر فرحآباد تهران شد و در آنجا متن از پیش نوشته شدهای را که فرمان نخست وزیری خود توسط احمدشاه در آن به چشم میخورد، تحویل شاه داد و شاه نیز از بیم عکس العمل سید یارضاخان آن را امضأ کرد. | روز چهارم اسفند احمدشاه قاجار تحت فشار رضاخان فرمان نخست وزیری سیدضیاء را صادر کرد و رضاخان را نیز با لقب «سردارسپه» به ریاست «دیویزیون» (لشکر قزاق) و فرماندهی کلی نیروها منصوب نمود. سید ضیاء برای دریافت فرمان نخست وزیری خود از احمدشاه با تشریفات نظامی وارد کاخ احمدشاه در قصر فرحآباد تهران شد و در آنجا متن از پیش نوشته شدهای را که فرمان نخست وزیری خود توسط احمدشاه در آن به چشم میخورد، تحویل شاه داد و شاه نیز از بیم عکس العمل سید یارضاخان آن را امضأ کرد. | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۶: | ||
روشنفکران طرفدار انگلیس از این کابینه به شدت حمایت نمودند. مدح سیدضیاء در اشعار روشنفکران این دوره به چشم میخورد. عارف قزوینی (که در میان روشنفکران به شهید معروف است) پس از سقوط کابینهٔ سیاه چنین سرود:"ای دست حق پشت و پناهت باز آ، قربان کابینه سیاهت باز آ". عشقی هم غزلها و قطعات در مدح سیدضیا داشت از جمله در مستزاد "دیدی چه خبر بود" که برای مجلس چهارم ساخت، گفتهاست: "کافی نبود هر چه ضیاء را بستاییم. از عهده نیاییم. من چیز دگر گویم و او چیز دگر بود. دیدی چه خبر بود؟"<ref name=":2" /> | روشنفکران طرفدار انگلیس از این کابینه به شدت حمایت نمودند. مدح سیدضیاء در اشعار روشنفکران این دوره به چشم میخورد. عارف قزوینی (که در میان روشنفکران به شهید معروف است) پس از سقوط کابینهٔ سیاه چنین سرود:"ای دست حق پشت و پناهت باز آ، قربان کابینه سیاهت باز آ". عشقی هم غزلها و قطعات در مدح سیدضیا داشت از جمله در مستزاد "دیدی چه خبر بود" که برای مجلس چهارم ساخت، گفتهاست: "کافی نبود هر چه ضیاء را بستاییم. از عهده نیاییم. من چیز دگر گویم و او چیز دگر بود. دیدی چه خبر بود؟"<ref name=":2" /> | ||
== سقوط کابینه سیاه، دولت صد روزه == | |||
اقدامات و ظاهرسازیهای سیدضیاء در بازداشت و تبعید شخصیتهای پرنفوذ سیاسی و ملاکان و اعیان باعث واکنشهای تندی نسبت به او و دولتش شد. خالی بودن خزانه مملکت مانع از این بود که رئیس دولت کودتا بتواند برای بهبود وضع اقتصادی مردم کاری انجام دهد. خودسریهای رضاخان مبنی بر اختصاص درآمد شهرداری و ادارات مالیه به نفع قزاقهای تحت فرماندهی خود بیش از پیش بر مشکلات دولت میافزود. در چنین شرایطی و با توجه به عدم حمایت جدی انگلیسیها از سید ضیاء و ترجیح دادن رضاخان براو، سقوط حکومت کودتا قابل پیشبینی بود. کابینه سرانجام پس از ۹۳ روز زمامداری و چند مرتبه نزاع و کشمکش او با سردار سپه روز ۴ خرداد سال ۱۳۰۰ شمسی سقوط کرد. | اقدامات و ظاهرسازیهای سیدضیاء در بازداشت و تبعید شخصیتهای پرنفوذ سیاسی و ملاکان و اعیان باعث واکنشهای تندی نسبت به او و دولتش شد. خالی بودن خزانه مملکت مانع از این بود که رئیس دولت کودتا بتواند برای بهبود وضع اقتصادی مردم کاری انجام دهد. خودسریهای رضاخان مبنی بر اختصاص درآمد شهرداری و ادارات مالیه به نفع قزاقهای تحت فرماندهی خود بیش از پیش بر مشکلات دولت میافزود. در چنین شرایطی و با توجه به عدم حمایت جدی انگلیسیها از سید ضیاء و ترجیح دادن رضاخان براو، سقوط حکومت کودتا قابل پیشبینی بود. کابینه سرانجام پس از ۹۳ روز زمامداری و چند مرتبه نزاع و کشمکش او با سردار سپه روز ۴ خرداد سال ۱۳۰۰ شمسی سقوط کرد. | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۵: | ||
حکومت او که کابینه سیاه نام گرفت، با مخالفت گسترده مردم و عدم حمایت انگلستان روبرو شد و صد روزه پایان یافت.<ref name=":0" /> | حکومت او که کابینه سیاه نام گرفت، با مخالفت گسترده مردم و عدم حمایت انگلستان روبرو شد و صد روزه پایان یافت.<ref name=":0" /> | ||
== مهاجرت == | == تبعید و مهاجرت سید ضیاءالدین طباطبائی به خارج از کشور == | ||
==== شهر ژنو ==== | ==== شهر ژنو ==== | ||
(از ۱۳۰۰ه.ش تا ۱۳۱۰ه. ش) | (از ۱۳۰۰ه.ش تا ۱۳۱۰ه. ش) | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۵: | ||
وی مجدداً در سال ۱۳۱۴ش به فلسطین بازگشت و تا سال ۱۳۲۲ش در فلسطین اقامت گزید. وی متهم است که در زمان سکونت در فلسطین به عنوان یک فرد مسلمان در خرید زمینهای فلسطینیان و فروش آن به یهودیان صهیونیست نقش داشتهاست.<ref name=":0" /> | وی مجدداً در سال ۱۳۱۴ش به فلسطین بازگشت و تا سال ۱۳۲۲ش در فلسطین اقامت گزید. وی متهم است که در زمان سکونت در فلسطین به عنوان یک فرد مسلمان در خرید زمینهای فلسطینیان و فروش آن به یهودیان صهیونیست نقش داشتهاست.<ref name=":0" /> | ||
== | == سید ضیاءالدین طباطبائی پس از سقوط رضاخان == | ||
باردیگر انگلیسیها تصمیم گرفتند سیدضیاءالدین را وارد عرصه سیاسی کشور نمایند.<ref name=":1" /> | باردیگر انگلیسیها تصمیم گرفتند سیدضیاءالدین را وارد عرصه سیاسی کشور نمایند.<ref name=":1" /> | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۲: | ||
سیدضیاءالدین طباطبائی در هفتم مهر ۱۳۲۲ پس از ۲۲ سال دوری از کشور که ۱۶ سال آن در اروپا و ۶ سال آن در فلسطین بود، با تصمیم انگلیسیها به ایران بازگشت. او دور جدید فعالیت سیاسی خود را این بار از کرسی مجلس شورای ملی آغاز کرد دربارهٔ اینکه چرا پس از سقوط رضاخان، دولتمردان انگلیسی تصمیم به بازگرداندن مجدد سیدضیاء به ایران گرفتند، اسناد و مدارک موجود مختلف هستند. اسنادی که تناقض با یکدیگر نیز ندارند. بعضی اسناد حاکی از آن است که انگلیسیها مایل بودند تا سید را مجدداً به نخستوزیری برسانند. بعضی اسناد حاکی از آن است که انگلیسیها مایل بودند از وجود سیدضیاء در ایران و نفوذی که وی در میان ایل قشقایی و بختیاری دارد، جهت شوراندن این قبائل علیه آلمانیها استفاده کنند. از مجموعه اسناد موجود اینگونه برمیآید که انگلیسیها در سالهای پس از جنگ دوم جهانی، به وجود سیدضیاء برای حفظ منافع سیاسی خود در ایران و مراقبت آنها از گزند اقدامات روسها و آلمانیها نیاز داشتند.<ref name=":1" /> | سیدضیاءالدین طباطبائی در هفتم مهر ۱۳۲۲ پس از ۲۲ سال دوری از کشور که ۱۶ سال آن در اروپا و ۶ سال آن در فلسطین بود، با تصمیم انگلیسیها به ایران بازگشت. او دور جدید فعالیت سیاسی خود را این بار از کرسی مجلس شورای ملی آغاز کرد دربارهٔ اینکه چرا پس از سقوط رضاخان، دولتمردان انگلیسی تصمیم به بازگرداندن مجدد سیدضیاء به ایران گرفتند، اسناد و مدارک موجود مختلف هستند. اسنادی که تناقض با یکدیگر نیز ندارند. بعضی اسناد حاکی از آن است که انگلیسیها مایل بودند تا سید را مجدداً به نخستوزیری برسانند. بعضی اسناد حاکی از آن است که انگلیسیها مایل بودند از وجود سیدضیاء در ایران و نفوذی که وی در میان ایل قشقایی و بختیاری دارد، جهت شوراندن این قبائل علیه آلمانیها استفاده کنند. از مجموعه اسناد موجود اینگونه برمیآید که انگلیسیها در سالهای پس از جنگ دوم جهانی، به وجود سیدضیاء برای حفظ منافع سیاسی خود در ایران و مراقبت آنها از گزند اقدامات روسها و آلمانیها نیاز داشتند.<ref name=":1" /> | ||
== | == سید ضیاءالدین طباطبائی در دوران فعالیتهای پارلمانی == | ||
بازگشت سیدضیاء به کشور پس از ۲۲ سال اقامت در اروپا و فلسطین آغازگر دور تازهای از تلاشهای سیاسی وی از طریق احراز کرسی نمایندگی مجلس شورای ملی بود. او برای ورود به مجلس جهاردهم از حمایت علی سهیلی نخست وزیر و سیدمحمد تدین وزیر کشور وقت برخوردار بود. او چون پدرش نمایندگی مردم یزد را در مجلس شورای ملی برعهده داشت، در دور چهاردهم قانونگذاری به جای پدر از یزد انتخاب گردید با این همه در مجلس موقع طرح اعتبارنامهاش مورد مخالفت دکتر محمد مصدق نماینده مردم تهران و فراکسیون پارلمانی حزب توده (دکتر رادمنش، دکتر کشاورز، ایرج اسکندری و مهنوش فریور) قرار گرفت. اعتبارنامه سیدضیاء علیرغم مخالفت شدید طیفی از نمایندگان مجلس از جمله دکتر محمد مصدق با ۵۷ رأی موافق از مجموع ۸۶ رأی نمایندگان به تصویب رسید و وی حتی در مجلس به عنوان لیدر فراکسیون اکثریت نیز شناخته شد.<ref name=":1" /> | بازگشت سیدضیاء به کشور پس از ۲۲ سال اقامت در اروپا و فلسطین آغازگر دور تازهای از تلاشهای سیاسی وی از طریق احراز کرسی نمایندگی مجلس شورای ملی بود. او برای ورود به مجلس جهاردهم از حمایت علی سهیلی نخست وزیر و سیدمحمد تدین وزیر کشور وقت برخوردار بود. او چون پدرش نمایندگی مردم یزد را در مجلس شورای ملی برعهده داشت، در دور چهاردهم قانونگذاری به جای پدر از یزد انتخاب گردید با این همه در مجلس موقع طرح اعتبارنامهاش مورد مخالفت دکتر محمد مصدق نماینده مردم تهران و فراکسیون پارلمانی حزب توده (دکتر رادمنش، دکتر کشاورز، ایرج اسکندری و مهنوش فریور) قرار گرفت. اعتبارنامه سیدضیاء علیرغم مخالفت شدید طیفی از نمایندگان مجلس از جمله دکتر محمد مصدق با ۵۷ رأی موافق از مجموع ۸۶ رأی نمایندگان به تصویب رسید و وی حتی در مجلس به عنوان لیدر فراکسیون اکثریت نیز شناخته شد.<ref name=":1" /> | ||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۴: | ||
وی در سال ۱۳۴۰ش نیز تلاشهایی فراوانی برای ساقط کردن دکتر علی امینی به عمل آورد که به موفقیتی دست نیافت.<ref name=":0" /> | وی در سال ۱۳۴۰ش نیز تلاشهایی فراوانی برای ساقط کردن دکتر علی امینی به عمل آورد که به موفقیتی دست نیافت.<ref name=":0" /> | ||
== کنارهگیری | == کنارهگیری سید ضیاءالدین طباطبائی از سیاست == | ||
سیدضیاءالدین پس از این شکستها، فعالیتهای سیاسی را ترک کرد و به دنبال حرفه مورد علاقه خود یعنی کشاورزی و دامپروری رفت. او در مزرعه بزرگی در بوئین زهرای قزوین به یونجه کاری و دامداری و زراعت مشغول شد. وی در شمال غرب تهران در منطقه سعادتآباد نیز زمینی داشت و در آن به کشاورزی و مرغداری پرداخت. سیدضیاء اگر چه تأکید کرده بود از سیاست کناره گرفتهاست ولی در این دوره منزل وی تجمع بسیاری از مقامات لشکری و کشوری، دوستان و اقارب وی و سیاسیون بود که در هر هفته دوبار به دیدن وی میآمدند و راجع به مسائل سیاسی روز با سیدضیاء به گفتگو پرداختند. در بعضی از این نشستها، مستشاران خارجی و یا وابستگان سیاسی و مطبوعاتی کشورهای خارجی نیز شرکت میکردند. (۶۸) سید به طور منظم در هر هفته یک بار در روزهای چهارشنبه به حضور شاه میرسید و به وی راجع به تحولات مختلف سیاسی مشاوره میداد. سیدضیاء در سالهایی که خانهنشین شده بود و به قول خودش از سیاست کنارهگیری کرده بود، سفرهای زیادی به کشورهای اروپایی و به عربستان سعودی داشت. او به کرات حامل پیامهای شاه برای رئیس حکومت سعودی و یا دیگر رهبران جهان بودهاست. | سیدضیاءالدین پس از این شکستها، فعالیتهای سیاسی را ترک کرد و به دنبال حرفه مورد علاقه خود یعنی کشاورزی و دامپروری رفت. او در مزرعه بزرگی در بوئین زهرای قزوین به یونجه کاری و دامداری و زراعت مشغول شد. وی در شمال غرب تهران در منطقه سعادتآباد نیز زمینی داشت و در آن به کشاورزی و مرغداری پرداخت. سیدضیاء اگر چه تأکید کرده بود از سیاست کناره گرفتهاست ولی در این دوره منزل وی تجمع بسیاری از مقامات لشکری و کشوری، دوستان و اقارب وی و سیاسیون بود که در هر هفته دوبار به دیدن وی میآمدند و راجع به مسائل سیاسی روز با سیدضیاء به گفتگو پرداختند. در بعضی از این نشستها، مستشاران خارجی و یا وابستگان سیاسی و مطبوعاتی کشورهای خارجی نیز شرکت میکردند. (۶۸) سید به طور منظم در هر هفته یک بار در روزهای چهارشنبه به حضور شاه میرسید و به وی راجع به تحولات مختلف سیاسی مشاوره میداد. سیدضیاء در سالهایی که خانهنشین شده بود و به قول خودش از سیاست کنارهگیری کرده بود، سفرهای زیادی به کشورهای اروپایی و به عربستان سعودی داشت. او به کرات حامل پیامهای شاه برای رئیس حکومت سعودی و یا دیگر رهبران جهان بودهاست. | ||
== مرگ == | == مرگ سید ضیاءالدین طباطبائی == | ||
سیدضیاءالدین طباطبائی در طول عمر خود سه بار سکته کرد و هنگامی که در روز ششم شهریور سال ۱۳۴۸ در سن ۸۱ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت، از ازدواج سوم خود سه فرزند داشت. او در سال ۱۳۴۰ در سومین ازدواج خویش با یک دختر روستایی وصلت کرد. صدیقه، مهدی و احمد نام فرزندان وی از سومین ازدواجش بود. فرزند چهارم وی نیز ۴۰ روز پس از مرگ وی به دنیا آمد. جسد سیدضیاء در مقبره ناصرالدین شاه قاجار در شهرری به خاک سپرده شد.<ref name=":1" /> | سیدضیاءالدین طباطبائی در طول عمر خود سه بار سکته کرد و هنگامی که در روز ششم شهریور سال ۱۳۴۸ در سن ۸۱ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت، از ازدواج سوم خود سه فرزند داشت. او در سال ۱۳۴۰ در سومین ازدواج خویش با یک دختر روستایی وصلت کرد. صدیقه، مهدی و احمد نام فرزندان وی از سومین ازدواجش بود. فرزند چهارم وی نیز ۴۰ روز پس از مرگ وی به دنیا آمد. جسد سیدضیاء در مقبره ناصرالدین شاه قاجار در شهرری به خاک سپرده شد.<ref name=":1" /> | ||
ویرایش