۱٬۰۴۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
<ref name=":1">پرشین بلاگ - [https://t3f.persianblog.ir/nwvADEbLm7tvvDdyJKbw-%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%AD%C3%99%E2%80%A6%C3%98%C2%AF-%C3%99%E2%80%9A%C3%99%CB%86%C3%98%C2%A7%C3%99%E2%80%A6%C3%99%E2%80%A0%C3%98%C2%AE%C3%98%C2%B3%C3%98%C2%AA-%C3%99%CB%86%C3%98%C2%B2%C3%9B%C5%92%C3%98%C2%B1-%C3%99%E2%80%9A%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%AC%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%B1 احمد قوام نخست وزیر قاجار] </ref> | <ref name=":1">پرشین بلاگ - [https://t3f.persianblog.ir/nwvADEbLm7tvvDdyJKbw-%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%AD%C3%99%E2%80%A6%C3%98%C2%AF-%C3%99%E2%80%9A%C3%99%CB%86%C3%98%C2%A7%C3%99%E2%80%A6%C3%99%E2%80%A0%C3%98%C2%AE%C3%98%C2%B3%C3%98%C2%AA-%C3%99%CB%86%C3%98%C2%B2%C3%9B%C5%92%C3%98%C2%B1-%C3%99%E2%80%9A%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%AC%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%B1 احمد قوام نخست وزیر قاجار] </ref> | ||
قوامالسلطنه كار خود را در آخرين سالهاي سلطنت ناصرالدينشاه در دربار آغاز كرد .وي قبل از مشروطيت دو باررئيس دفتر دو صدراعظم شد و مدتي هم رياست دفتر مخصوص مظفرالدين شاه راعهدهدار بود.او ظرف چهل سال ، بيست و چهار فرمان وزارت دريافت كرد و طي سي و يك سال ، پنج بار جامه صدرات پوشيد و ده كابينه معرفي كرد و يازده فرمان نخست وزيري براي او صادر شد .علاوه بر مناصب ياد شده ، سه سال فرمانرواي كل خراسان و سيستان بود و مدتي نيز وكيل دارالشوراي ملي گرديد .<ref>goodreads - [https://www.goodreads.com/book/show/1495377._ میرزا احمد خان قوام السلطنه]</ref> | |||
== زندگینامهٔ سیاسی == | == زندگینامهٔ سیاسی == | ||
خط ۱۹: | خط ۲۱: | ||
5 بار نخست وزیر شد و چند بار هم به استانداری و فرمانداری رسید. در حکومت خراسان با کلنل محمدتقی خان پسیان رئیس ژاندارمری خراسان درگیری پیدا کرد کلنل که در آغاز با او دوستی داشت به دستور سید ضیا طباطباییعامل کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی در روز سیزدهم فروردین ۱۳۰۰ او را به اتفاق دوستان و آشنایانش بازداشت و تحت الحفظ به تهران فرستاد . نخست وزیری سیدضیا ۱۰۰ روز هم به طول نکشید و احمدشاه به دنبال عزل سیدضیا در روز چهارم خرداد ۱۳۰۰ خورشیدی در روز هشتم خرداد فرمان نخست وزیری قوام السلطنه را برایش به زندان او در عشرت آباد فرستاد و او از همانجا به مقر رئیس الوزرایی رسید اما دورههای نخست وزیری او این داستانها را داشت.<ref name=":1" /> | 5 بار نخست وزیر شد و چند بار هم به استانداری و فرمانداری رسید. در حکومت خراسان با کلنل محمدتقی خان پسیان رئیس ژاندارمری خراسان درگیری پیدا کرد کلنل که در آغاز با او دوستی داشت به دستور سید ضیا طباطباییعامل کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی در روز سیزدهم فروردین ۱۳۰۰ او را به اتفاق دوستان و آشنایانش بازداشت و تحت الحفظ به تهران فرستاد . نخست وزیری سیدضیا ۱۰۰ روز هم به طول نکشید و احمدشاه به دنبال عزل سیدضیا در روز چهارم خرداد ۱۳۰۰ خورشیدی در روز هشتم خرداد فرمان نخست وزیری قوام السلطنه را برایش به زندان او در عشرت آباد فرستاد و او از همانجا به مقر رئیس الوزرایی رسید اما دورههای نخست وزیری او این داستانها را داشت.<ref name=":1" /> | ||
== فرقه دموکرات آذربایجان == | |||
یکی از خصوصیات اخلاقی احمد قوام این بود که نسبت به همهکس بدبین بود و همهچیز را با عینک سوءظن مینگریست و به همین جهت بود که در بدو زمامداری خود یک سازمان مخفی تشکیل داده بود و تا آخرین روز هم کسی از اسرار این سازمان آگاهی نیافت. وظیفه این سازمان مخفی، کسب خبر و خرید اطلاعات بود و مخصوصا در همه احزاب و جمعیتها، این سازمان مخفی اشخاصی را خریده بود تا به نفع قوام جاسوسی کنند. قوام در برهه حساس رویارویی با روسها و سرسپردگان داخلی آنها، مثل حزب توده و فرقه دموکرات آذربایجان، بیش از هرزمانی به این منابع خبری احتیاج داشت. | |||
تشکیل این سازمان سری جاسوسی و همچنین تشکیل «حزب دموکرات ایران» بهعنوان برگ برنده او برای زمین زدن فرقه دموکرات و حزب توده (که سازمان جاسوسی قوام خبر داده بود درحال ائتلاف با حزب ایران است) نیاز به منابع مالی داشت. بنابراین قوام از اختیارات خود استفاده کرده و برای تامینمنابع مالی مورد نیازش، چند پروانه صدور برنج و جو و ورود چای و... صادر کرد و پول بهدست آمده را در کاری که ضروری میدانست به مصرف رساند. او درست یک روز قبل از اعلام ائتلاف حزب ایران و حزب توده، حزب دموکرات خود را تاسیس کرد و حرکت آنها را عقیم گذاشت. | |||
پس از نطق رادیویی او هجوم مردم برای عضویت در این حزب چنان غیرمنتظره بود که تعجب رقبای تودهایاش را برانگیخت. در ماجرای عدم خروج نیروهای شوروی از ایران، نیز چنان با روسها بازی کرد که هم نیروهایشان را از ایران خارج کردند و هم از امتیازنفت شمال بینصیب ماندند. وقتی هم که روسها قافیه را باختند، حزب توده و فرقه دموکرات حساب کار دستشان آمد!<ref>سرپوش - [http://www.sarpoosh.com/culture-thought/history-civilization/pessimistic-ahmadqavam961129.html احمد قوام، همهچیز را با عینک سوءظن مینگریست]</ref> | |||
== نخستین == | == نخستین == | ||
خط ۳۳: | خط ۴۲: | ||
== چهارمین == | == چهارمین == | ||
در تاریخ ششم بهمن ماه ۱۳۲۴ قوام السلطنه برای چهارمین بار به نخست وزیری رسید . نخست وزیری قوام در این دوره مصادف بود با خودداری اتحاد جماهیر شوروی در خارج کردن قوای خود از ایران . سربازان انگلستان شروع به ترک کشور کردند ولی شوروی ها پاسخ دولت ایران را که پرسیده بود چه وقت حاضر به ترک ایران هستند گفته بود: «تا وقتی که اوضاع روشن شود» و همزمان سید جعفر پیشهوری مدیر روزنامه آژیر با حمایت ارتش سرخ در آذربایجان اعلام خودمختاری کرد و شوروی مجدداً ادعای خود در مورد نفت شمال را تکرار کرد و اوضاع تیره تر شد . در چنین شرایطی همه میدانستند که از رجالی مانند محمد ساعد و مرتضی قلی خان بیات (سهام السلطنه) و حکیم الملک و صدرالاشراف که بعضی پاک و درست هم بودند ، کاری ساخته نیست . هریک مدتی کوتاه نخست وزیر بودند ولی ناچار به استعفا شدند . در اینجا بود که نمایندگان متوجه مرد قدرتمند دربار شدند و با آنکه نمایندگان مجلس مطبوعات و شاه ، دلخوشی از او نداشتند ، همگی با موافقت او را به نخست وزیر رساندند . قوام السلطنه ، در ششم بهمان نخست وزیری را پذیرفت و در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ با هیاتی از وزیران و روزنامه نگاران برای ملاقات بااستالین و حل مشکلات مربوط به خروج سربازان شوروی از ایران و مساله آذربایجان و نفت شمال عازم مسکو شد.<ref name=":1" /> | در تاریخ ششم بهمن ماه ۱۳۲۴ قوام السلطنه برای چهارمین بار به نخست وزیری رسید . نخست وزیری قوام در این دوره مصادف بود با خودداری اتحاد جماهیر شوروی در خارج کردن قوای خود از ایران . سربازان انگلستان شروع به ترک کشور کردند ولی شوروی ها پاسخ دولت ایران را که پرسیده بود چه وقت حاضر به ترک ایران هستند گفته بود: «تا وقتی که اوضاع روشن شود» و همزمان سید جعفر پیشهوری مدیر روزنامه آژیر با حمایت ارتش سرخ در آذربایجان اعلام خودمختاری کرد و شوروی مجدداً ادعای خود در مورد نفت شمال را تکرار کرد و اوضاع تیره تر شد . در چنین شرایطی همه میدانستند که از رجالی مانند محمد ساعد و مرتضی قلی خان بیات (سهام السلطنه) و حکیم الملک و صدرالاشراف که بعضی پاک و درست هم بودند ، کاری ساخته نیست . هریک مدتی کوتاه نخست وزیر بودند ولی ناچار به استعفا شدند . در اینجا بود که نمایندگان متوجه مرد قدرتمند دربار شدند و با آنکه نمایندگان مجلس مطبوعات و شاه ، دلخوشی از او نداشتند ، همگی با موافقت او را به نخست وزیر رساندند . قوام السلطنه ، در ششم بهمان نخست وزیری را پذیرفت و در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ با هیاتی از وزیران و روزنامه نگاران برای ملاقات بااستالین و حل مشکلات مربوط به خروج سربازان شوروی از ایران و مساله آذربایجان و نفت شمال عازم مسکو شد.<ref name=":1" /> | ||
== سفر به روسیه == | |||
«شاه مسئولیت تشکیل حکومت جدید را به قوام سپرد. یادآوری کنم که قوام به دلیل شم سیاسیاش، پیشتر بیانیه صادر کرده بود و گفته بود اعزام نیروی نظامی به آذربایجان نادرست است و مسایل باید از طریق گفتوگو و از جمله مذاکره با همسایه شمالی حل و فصل شود. | |||
قوام پس از آن که مامور تشکیل کابینه شد به مجلس رفت و ضمن ارائه برنامه حکومتش اعلام کرد که اگر رهبری شوروی وی را دعوت کند، او آماده است به مسکو سفر کند. هنوز جلسه مجلس تمام نشده بود که سفیر روسیه دعوت نامه در دست مقابل مجلس منتظر او بود.» | |||
اینگونه بود که احمد قوام، در کمتر از ۲۰ ساعت بعد از حضور در مجلس در روز ۱۹ فوریه سال ۱۹۴۶، سی ام بهمنماه سال ۱۳۲۴، شال و کلاه کرد و همراه هیاتی بزرگ، راهی سفری شد که در تمامی زندگینامههایش چونان نقطه اوجی از سیاستورزی و تدبیر و درایت او میدرخشد. | |||
قوام برای حل بحران آذربایجان، به مسکو رفت تا با کسی دیدار کند که همه چیز با امضای او آغاز شده بود: استالین.<ref>رادیو فردا - [https://www.radiofarda.com/a/fk-fergheh-e24/27455991.html قوام آمد]</ref> | |||
== زندانی شدن قوام پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ == | == زندانی شدن قوام پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ == | ||
خط ۸۱: | خط ۹۹: | ||
== صدارت دوم قوام == | == صدارت دوم قوام == | ||
[[پرونده:آخرین روزهای زندگی احمد قوام در کنار تنها پسرش.jpg|بندانگشتی|آخرین روزهای زندگی احمد قوام در کنار تنها پسرش]] | |||
5 ماه بعد روز 26 خرداد 1301 احمد شاه قاجار مجدداً قوام را به نخست وزيرى منصوب کرد. | 5 ماه بعد روز 26 خرداد 1301 احمد شاه قاجار مجدداً قوام را به نخست وزيرى منصوب کرد. | ||
ویرایش