احمد قوام: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۴٬۹۲۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۱ آوریل ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''احمد قوام''' یا '''میرزا احمد خان قوام''' ملقب به '''قوام‌السلطنه''' (زاده ۱۲۵۲ خورشیدی،‌ تهران - درگذشته ۲۸ تیر ۱۳۳۴، تهران) سیاست‌مدار ایرانی پایان دوران قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بار نخست‌وزیر شد (سه بار در پایان دوران قاجار و دو بار در زمان حکومت محمدرضاشاه پهلوی). او برادر کوچک‌تر وثوق‌الدوله بود.
'''احمد قوام''' یا '''میرزا احمد خان قوام''' ملقب به '''قوام‌السلطنه''' (زاده ۱۲۵۲ خورشیدی،‌ تهران - درگذشته ۲۸ تیر ۱۳۳۴، تهران) سیاست‌مدار ایرانی پایان دوران قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بار نخست‌وزیر شد (سه بار در پایان دوران قاجار و دو بار در زمان حکومت محمدرضاشاه پهلوی). او برادر کوچک‌تر وثوق‌الدوله بود.


قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان و غائلهٔ آذربایجان در دوران نخست وزیری قوام رخ داد. او در زمان قاجار لقب قوام‌السلطنه یافت و محمدرضاشاه به او لقب حضرت اشرف را داد (که بعداً پس گرفت).<ref name=":3" /> آخرین نخست‌وزیری وی به سال ۱۳۳۱ بود، که به علت حوادث ۳۰ تیر ۱۳۳۱ پس از چهار روز عزل شد.
قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان و غائلهٔ آذربایجان در دوران نخست وزیری قوام رخ داد. او در زمان قاجار لقب قوام‌السلطنه یافت و محمدرضاشاه به او لقب حضرت اشرف را داد (که بعداً پس گرفت). آخرین نخست‌وزیری وی به سال ۱۳۳۱ بود، که به علت حوادث ۳۰ تیر ۱۳۳۱ پس از چهار روز عزل شد.<ref name=":1" /><ref name=":3">goodreads - [https://www.goodreads.com/book/show/1495377._ میرزا احمد خان قوام السلطنه]</ref>


متن فرمان مشروطیت به دستور مظفرالدین شاه و به قلم زیبای وی نوشته شد.<ref>آی ایران - [http://www.akairan.com/foto-aka/emrooz/201586124553.html دستخط قوام السلطنه +‌ عکس] </ref>
متن فرمان مشروطیت به دستور مظفرالدین شاه و به قلم زیبای وی نوشته شد.<ref>آی ایران - [http://www.akairan.com/foto-aka/emrooz/201586124553.html دستخط قوام السلطنه +‌ عکس] </ref>
خط ۹: خط ۹:
<ref name=":1">پرشین بلاگ - [https://t3f.persianblog.ir/nwvADEbLm7tvvDdyJKbw-%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%AD%C3%99%E2%80%A6%C3%98%C2%AF-%C3%99%E2%80%9A%C3%99%CB%86%C3%98%C2%A7%C3%99%E2%80%A6%C3%99%E2%80%A0%C3%98%C2%AE%C3%98%C2%B3%C3%98%C2%AA-%C3%99%CB%86%C3%98%C2%B2%C3%9B%C5%92%C3%98%C2%B1-%C3%99%E2%80%9A%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%AC%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%B1 احمد قوام نخست وزیر قاجار] </ref>
<ref name=":1">پرشین بلاگ - [https://t3f.persianblog.ir/nwvADEbLm7tvvDdyJKbw-%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%AD%C3%99%E2%80%A6%C3%98%C2%AF-%C3%99%E2%80%9A%C3%99%CB%86%C3%98%C2%A7%C3%99%E2%80%A6%C3%99%E2%80%A0%C3%98%C2%AE%C3%98%C2%B3%C3%98%C2%AA-%C3%99%CB%86%C3%98%C2%B2%C3%9B%C5%92%C3%98%C2%B1-%C3%99%E2%80%9A%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%AC%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%B1 احمد قوام نخست وزیر قاجار] </ref>


قوام‌السلطنه كار خود را در آخرين سال‌هاي سلطنت ناصرالدين‌شاه در دربار آغاز كرد .وي قبل از مشروطيت دو باررئيس دفتر دو صدراعظم شد و مدتي هم رياست دفتر مخصوص مظفرالدين شاه راعهده‌دار بود.او ظرف چهل سال ، بيست و چهار فرمان وزارت دريافت كرد و طي سي و يك سال ، پنج بار جامه صدرات پوشيد و ده كابينه معرفي كرد و يازده فرمان نخست وزيري براي او صادر شد .علاوه بر مناصب ياد شده ، سه سال فرمانرواي كل خراسان و سيستان بود و مدتي نيز وكيل دارالشوراي ملي گرديد .<ref name=":3">goodreads - [https://www.goodreads.com/book/show/1495377._ میرزا احمد خان قوام السلطنه]</ref>
== زندگینامه ==
[[پرونده:دستخط زیبای قوام‌السلطنه در نوشتن فرمان مشروطیت.jpg|بندانگشتی|400x400پیکسل|دستخط زیبای قوام‌السلطنه در نوشتن فرمان مشروطیت]]
احمد هنوز بیش از یک سال نداشت که مادر خود را از دست داد. احمد از 6 سالگی تحصیلات مقدماتی را آغاز کرد و تحصیلات متوسطه و عالی خود را آغاز نمود. قوام به تعلیم حسن خط پرداخت و نزد میرزا کاظم خوش‌نویس مشق خط کرد به طوری که خط شکسته و نستعلیق را استادانه می‌نوشت.


مادرش نوۀ عباس میرزا نائب‌السلطنه بود. چون امور مالی آذربایجان با پدر و جدّش بود، در سال 1297(ه.ق) از طرف میرزا هدایت‌الله وزیر دفتر مستوفی آذربایجان شد. در سال 1304 ناصرالدین‌شاه به وی لقب معتمدالسلطنه داد. وی پیش‌کاری و وزارت حکومت فارس، گیلان را نیز برای مدتی به عهده گرفت. آخرین سمت دولتی معتمدالسلطنه حکومت قزوین بود. مادرش طاووس خانم دختر میرزا محمدخان مجدالملک سینکی(خواهرزادۀ میرزا آقاخان نوری) بود.[2]
مادرش نوۀ عباس میرزا نائب‌السلطنه بود. چون امور مالی آذربایجان با پدر و جدّش بود، در سال 1297(ه.ق) از طرف میرزا هدایت‌الله وزیر دفتر مستوفی آذربایجان شد. در سال 1304 ناصرالدین‌شاه به وی لقب معتمدالسلطنه داد. وی پیش‌کاری و وزارت حکومت فارس، گیلان را نیز برای مدتی به عهده گرفت. آخرین سمت دولتی معتمدالسلطنه حکومت قزوین بود. مادرش طاووس خانم دختر میرزا محمدخان مجدالملک سینکی(خواهرزادۀ میرزا آقاخان نوری) بود.


احمد هنوز بیش از یک سال نداشت که مادر خود را از دست داد. احمد از 6 سالگی تحصیلات مقدماتی را آغاز کرد و تحصیلات متوسطه و عالی خود را آغاز نمود. قوام به تعلیم حسن خط پرداخت و نزد میرزا کاظم خوش‌نویس مشق خط کرد به طوری که خط شکسته و نستعلیق را استادانه می‌نوشت.<ref name=":2">پژوهه - [http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%85__a-39605.aspx احمد قوام]</ref>
== دوران جوانی ==
در سال 1311(ه.ق) مناجات منظوم حضرت علی(ع) را با خط نستعلیق عالی نوشت و پدرش آن را تقدیم ناصرالدین‌شاه کرد، شاه او را احضار و به عنوان پیش‌خدمت خاص و لقب (دبیر حضور) سرافراز فرمود. قوام پس از قبول خدمت درباری در سال 1312(ه.ق) ازدواج کرد.[4]
در سال 1311(ه.ق) مناجات منظوم حضرت علی(ع) را با خط نستعلیق عالی نوشت و پدرش آن را تقدیم ناصرالدین‌شاه کرد، شاه او را احضار و به عنوان پیش‌خدمت خاص و لقب (دبیر حضور) سرافراز فرمود. قوام پس از قبول خدمت درباری در سال 1312(ه.ق) ازدواج کرد.[4]


پس از قتل ناصرالدین‌شاه کار درباری را رها کرد و در سال 1314(ه.ق) به عنوان منشی و رئیس دفتر میرزا علی‌خان امین‌الدوله (دایی‌اش) به تبریز رفت.
پس از قتل ناصرالدین‌شاه کار درباری را رها کرد و در سال 1314(ه.ق) به عنوان منشی و رئیس دفتر میرزا علی‌خان امین‌الدوله (دایی‌اش) به تبریز رفت.


امین‌الدوله به مدت یک سال وزیر اعظم و بعد صدراعظم مظفرالدین شاه شد و طبعا میرزا احمدخان هم رئیس دفتر اختصاصی صدراعظم بود.[5] پس از برکناری امین‌الدوله، قوام با محسن‌خان پسر امین‌الدوله همسفر شده به اروپا رفت.[6]دبیر حضور بعد از 2 سال در اواخر 1318(ه.ق) به تهران بازگشت. برای دیدار پدرش به شیراز رفت.(در این زمان پدرش برای وزارت شعاع‌السلطنه در شیراز بود.) در آنجا رئیس دفتر شعاع‌السلطنه شد و علاوه بر ریاست دفتر کلیۀ کارهای پدرش را انجام می‌داد و در حقیقت ادارۀ امور حکومتی فارس به عهدۀ او قرار گرفت. با صدارت عین‌الدوله، دبیر حضور فرمان ریاست دفتر اختصاصی صدراعظم را گرفت.<ref name=":2" />
امین‌الدوله به مدت یک سال وزیر اعظم و بعد صدراعظم مظفرالدین شاه شد و طبعا میرزا احمدخان هم رئیس دفتر اختصاصی صدراعظم بود.[5] پس از برکناری امین‌الدوله، قوام با محسن‌خان پسر امین‌الدوله همسفر شده به اروپا رفت.[6]دبیر حضور بعد از 2 سال در اواخر 1318(ه.ق) به تهران بازگشت. برای دیدار پدرش به شیراز رفت.(در این زمان پدرش برای وزارت شعاع‌السلطنه در شیراز بود.) در آنجا رئیس دفتر شعاع‌السلطنه شد و علاوه بر ریاست دفتر کلیۀ کارهای پدرش را انجام می‌داد و در حقیقت ادارۀ امور حکومتی فارس به عهدۀ او قرار گرفت. با صدارت عین‌الدوله، دبیر حضور فرمان ریاست دفتر اختصاصی صدراعظم را گرفت.<ref name=":2">پژوهه - [http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%85__a-39605.aspx احمد قوام]</ref>
 
== قوام در زمان قاجار ==
در سفر سوم مظفرالدین شاه به فرنگ(1323) در صف همراهان شاه بود. پس از بازگشت ترفیع مقام یافت و با لقب(وزیر حضور) رئیس دفتر مخصوص شاه شد. پس از درگذشت(نریمان‌خان قوام‌السلطنه) وزیر حضور لقب قوام‌السلطنه گرفت.[8]باقر عاقلی می‌گوید: البته با پیش‌کشی 5 هزار اشرفی به مظفرالدین شاه این لقب را از آن خود کرد.


قوام مشروطه خواه بود و با مشروطه‌خواهان در ارتباط بود و آنان را از تحولاتی که در دربار جریان داشت با خبر می‌ساخت. بالاخره فرمان مشروطه به خط زیبا و خوش قوام‌السلطنه در 13 مرداد 1285(ه.ش) به امضای شاه رسید.[9]
قوام السلطنه در زمان ۶ پادشاه زیست ( ناصرالدین شاه ، مظفرالدین شاه ، محمدعلی شاه ، احمدشاه ، رضاشاه ومحمدرضاشاه ) که به ۵ تن آنها خدمت کرد ( به غیر از ناصرالدینشاه) . قوام قبل از مشروطيت دو باررئيس دفتر دو صدراعظم شد و مدتي هم رياست دفتر مخصوص مظفرالدين شاه راعهده‌دار بود.او ظرف چهل سال ، بيست و چهار فرمان وزارت دريافت كرد و طي سي و يك سال ، پنج بار جامه صدرات پوشيد و ده كابينه معرفي كرد و يازده فرمان نخست وزيري براي او صادر شد .علاوه بر مناصب ياد شده ، سه سال فرمانرواي كل خراسان و سيستان بود و مدتي نيز وكيل دارالشوراي ملي گرديد.<ref name=":3" /><ref name=":1" />
 
بعد از مرگ مظفرالدین شاه به اروپا رفت و در پی سقوط محمدعلی شاه و پیروزی مشروطه‌خواهان، کار دولتی خود را آغاز کرد.[10]
 
قوام در کابینۀ مستوفی‌الممالک وزیر جنگ شد و لایحۀ خلع سلاح مجاهدین را به تصویب رساند. وی تا سال 1296 مجموعا 9 بار در راس وزارتخانه‌های عدلیه، مالیه و داخله قرار گرفت و در همان سال با اختیارات کامل به فرمانفرمایی خراسان و سیستان تعیین گردید.[11]
 
قدرت قوام در خراسان افزود تا جایی که او را(خدای خراسان) می‌گفتند.[12] حکومت قوام در خراسان 3 سال به طول انجامید. پس از کودتای 1299 و آمدن سیّد ضیاءالدین طباطبایی در 13 فروردین 1300(ه.ش) به دستور سیّد دستگیر شد.[13] علت دستگیری قوام اطاعت تامّه نداشتن از رئیس الوزراء و اینکه به سیّد ضیاء خبر رسید که والی خراسان با زبردست، خان در صدد طرح نقشه بر علیه نفوذ و قدرت کابینه می‌باشد؛ لذا در صدد دستگیری قوام برآمد. علت دیگر دستگیری، دل خوش نداشتن انگلیسی‌ها از قوام در جریان به رسمیت شناختن پلیس جنوب و قیام تنگستانی‌ها و چاه کوتی‌ها بود.<ref name=":2" />
 
== زندگینامهٔ سیاسی ==
احمد قوام در جوانی
 
قوام السلطنه در زمان ۶ پادشاه زیست ( ناصرالدین شاه ، مظفرالدین شاه ، محمدعلی شاه ، احمدشاه ، رضاشاه ومحمدرضاشاه ) که به ۵ تن آنها خدمت کرد ( به غیر از ناصرالدینشاه) . قوام ۱۱ بار فرمان نخست وزیری گرفت ، دولت تشکیل می‌داد و به اراده خودش دولت را تغییر می‌داد که هر دوره آن جنجال های ویژه خود را در پی داشت .
 
5 بار نخست وزیر شد و چند بار هم به استانداری و فرمانداری رسید. در حکومت خراسان با کلنل محمدتقی خان پسیان رئیس ژاندارمری خراسان درگیری پیدا کرد کلنل که در آغاز با او دوستی داشت به دستور سید ضیا طباطباییعامل کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی در روز سیزدهم فروردین ۱۳۰۰ او را به اتفاق دوستان و آشنایانش بازداشت و تحت الحفظ به تهران فرستاد . نخست وزیری سیدضیا ۱۰۰ روز هم به طول نکشید و احمدشاه به دنبال عزل سیدضیا در روز چهارم خرداد ۱۳۰۰ خورشیدی در روز هشتم خرداد فرمان نخست وزیری قوام السلطنه را برایش به زندان او در عشرت آباد فرستاد و او از همانجا به مقر رئیس الوزرایی رسید اما دوره‌های نخست وزیری او این داستانها را داشت.<ref name=":1" />


== تشابه با مصدق ==
== تشابه با مصدق ==
خط ۴۶: خط ۲۷:
بالاتر از همه در سیاست خارجی هر دو با نفوذ زیاد انگلستان مخالف بودند<ref name=":0" />
بالاتر از همه در سیاست خارجی هر دو با نفوذ زیاد انگلستان مخالف بودند<ref name=":0" />


قوام از نمونه سیاستمدارانی بود که تکیه‌گاهش بیش از آن‌که به مردم باشد، به لابی‌ها و احزاب سیاسی و بازی با عناصر قدرت همچون دربار و نیروی نظامی بود. برعکس آن ما سیاستمداری داریم مانند مصدق که پایگاه قدرتش را روی مردم متمرکز کرده بود، اما درنهایت هر دو این سیاستمدارها به نوعی ناکام شدند.<ref>سرپوش - [http://www.sarpoosh.com/art-cinema/iranian-movies/iranian-movies961007482.html فراز و فرودهای مردی که رئیس‌الوزرا بود]</ref>
قوام از نمونه سیاستمدارانی بود که تکیه‌گاهش بیش از آن‌که به مردم باشد، به لابی‌ها و احزاب سیاسی و بازی با عناصر قدرت همچون دربار و نیروی نظامی بود. برعکس آن ما سیاستمداری داریم مانند مصدق که پایگاه قدرتش را روی مردم متمرکز کرده بود، اما درنهایت هر دو این سیاستمدارها به نوعی ناکام شدند.<ref>سرپوش - [http://www.sarpoosh.com/art-cinema/iranian-movies/iranian-movies961007482.html فراز و فرودهای مردی که رئیس‌الوزرا بود]</ref>[[پرونده:دستخط زیبای قوام‌السلطنه در نوشتن فرمان مشروطیت.jpg|بندانگشتی|400x400پیکسل|دستخط زیبای قوام‌السلطنه در نوشتن فرمان مشروطیت]]


== فرقه دموکرات آذربایجان ==
== قوام در زمان قاجار ==
یکی از خصوصیات اخلاقی احمد قوام این بود که نسبت به همه‌کس بدبین بود و همه‌چیز را با عینک سوءظن می‌نگریست و به همین جهت بود که در بدو زمامداری خود یک سازمان مخفی تشکیل داده بود و تا آخرین روز هم کسی از اسرار این سازمان آگاهی نیافت. وظیفه این سازمان مخفی، کسب خبر و خرید اطلاعات بود و مخصوصا در همه احزاب و جمعیت‌ها، این سازمان مخفی اشخاصی را خریده بود تا به نفع قوام جاسوسی کنند. قوام در برهه حساس رویارویی با روس‌ها و سرسپردگان داخلی آنها، مثل حزب توده و فرقه دموکرات آذربایجان، بیش از هرزمانی به این منابع خبری احتیاج داشت. 
در سفر سوم مظفرالدین شاه به فرنگ(1323) در صف همراهان شاه بود. پس از بازگشت ترفیع مقام یافت و با لقب(وزیر حضور) رئیس دفتر مخصوص شاه شد. پس از درگذشت(نریمان‌خان قوام‌السلطنه) وزیر حضور لقب قوام‌السلطنه گرفت.[8]باقر عاقلی می‌گوید: البته با پیش‌کشی 5 هزار اشرفی به مظفرالدین شاه این لقب را از آن خود کرد.


تشکیل این سازمان سری جاسوسی و همچنین تشکیل «حزب دموکرات ایران» به‌عنوان برگ برنده او برای زمین زدن فرقه دموکرات و حزب توده (که سازمان جاسوسی قوام خبر داده بود درحال‌ ائتلاف با حزب ایران است) نیاز به منابع مالی داشت. بنابراین قوام از اختیارات خود استفاده کرده و برای تامینمنابع مالی مورد نیازش، چند پروانه صدور برنج و جو و ورود چای و... صادر کرد و پول به‌دست آمده را در کاری که ضروری می‌دانست به مصرف رساند. او درست یک روز قبل از اعلام ائتلاف حزب ایران و حزب توده، حزب دموکرات خود را تاسیس کرد و حرکت آنها را عقیم گذاشت. 
قوام مشروطه خواه بود و با مشروطه‌خواهان در ارتباط بود و آنان را از تحولاتی که در دربار جریان داشت با خبر می‌ساخت. بالاخره فرمان مشروطه به خط زیبا و خوش قوام‌السلطنه در 13 مرداد 1285(ه.ش) به امضای شاه رسید.[9]


پس از نطق رادیویی او هجوم مردم برای عضویت در این حزب چنان غیرمنتظره بود که تعجب رقبای توده‌ای‌اش را برانگیخت. در ماجرای عدم خروج نیروهای شوروی از ایران، نیز چنان با روس‌ها بازی کرد که هم نیروهای‌شان را از ایران خارج کردند و هم از امتیازنفت شمال بی‌نصیب ماندند. وقتی هم که روس‌ها قافیه را باختند، حزب توده و فرقه دموکرات حساب کار دست‌شان آمد!<ref>سرپوش - [http://www.sarpoosh.com/culture-thought/history-civilization/pessimistic-ahmadqavam961129.html احمد قوام، همه‌چیز را با عینک سوءظن می‌نگریست]</ref>
بعد از مرگ مظفرالدین شاه به اروپا رفت و در پی سقوط محمدعلی شاه و پیروزی مشروطه‌خواهان، کار دولتی خود را آغاز کرد.[10]


== نخستین ==
قوام در کابینۀ مستوفی‌الممالک وزیر جنگ شد و لایحۀ خلع سلاح مجاهدین را به تصویب رساند. وی تا سال 1296 مجموعا 9 بار در راس وزارتخانه‌های عدلیه، مالیه و داخله قرار گرفت و در همان سال با اختیارات کامل به فرمانفرمایی خراسان و سیستان تعیین گردید.[11]
نخستین بار در هشتم خرداد ۱۳۰۰ خورشیدی فرمان ریاست وزرایی را دریافت کرد. او در ۲۹ دی ماه ۱۳۰۰ به خاطر آنکه برخی از وکلای مجلس به دکتر محمد مصدق وزیر مالیه دولت او که برای اصلاح وضع مالیه خواستار اختیارات بود سخت حمله کردند(به طوری که کار آنها باعث شد دکتر مصدق بعد از نطق خود بیهوش شود) بعد از ایراد نطق تندی در دفاع از وزیر مالیه خود و علیه نمایندگان مجلس از رئیس الوزرایی استعفا داد.


رونوشت تلگراف احمد قوام رئیس‌الوزرا به شجاع‌الملک حاکم باخزر و اعلام اعزام پنج هزار قزاق به خراسان جهت سرکوبی کلنل پسیان با همکاری حکام خراسان، سالارخان بلوچ، سردار شجاع، سردار نصر<ref name=":1" />
قدرت قوام در خراسان افزود تا جایی که او را(خدای خراسان) می‌گفتند.[12] حکومت قوام در خراسان 3 سال به طول انجامید. پس از کودتای 1299 و آمدن سیّد ضیاءالدین طباطبایی در 13 فروردین 1300(ه.ش) به دستور سیّد دستگیر شد.[13] علت دستگیری قوام اطاعت تامّه نداشتن از رئیس الوزراء و اینکه به سیّد ضیاء خبر رسید که والی خراسان با زبردست، خان در صدد طرح نقشه بر علیه نفوذ و قدرت کابینه می‌باشد؛ لذا در صدد دستگیری قوام برآمد. علت دیگر دستگیری، دل خوش نداشتن انگلیسی‌ها از قوام در جریان به رسمیت شناختن پلیس جنوب و قیام تنگستانی‌ها و چاه کوتی‌ها بود.<ref name=":2" />


==نخستین صدارت  ==
پس از سقوط کابینۀ سیدضیاء، قوام‌السلطنه در خرداد 1300 از طرف شاه رئیس‌الوزراء شد. از اولین اقداماتی که قوام قبل از تعیین هیات دولت انجام داد آزادی محبوسین سیدضیاء بود. اقدام بعدی وی افتتاح مجلس دورۀ چهارم بود.[15] قوام در مدت زمامداری خود توانست طغیان کلنل محمدتقی خان پسیان، میرزا کوچک‌خان جنگلی، امیرموید سوادکوهی، ساعدالدولۀ تنکابنی را سرکوب کند.[16] از اقدامات دیگر او تصویب قرارداد 1921، در 24 آذر 1300(ه.ش) بین ایران و شوروی است. هم‌چنین در 14 آذر 1300 عهدنامۀ ایران و افغانستان نیز تصویب شد.[17]
پس از سقوط کابینۀ سیدضیاء، قوام‌السلطنه در خرداد 1300 از طرف شاه رئیس‌الوزراء شد. از اولین اقداماتی که قوام قبل از تعیین هیات دولت انجام داد آزادی محبوسین سیدضیاء بود. اقدام بعدی وی افتتاح مجلس دورۀ چهارم بود.[15] قوام در مدت زمامداری خود توانست طغیان کلنل محمدتقی خان پسیان، میرزا کوچک‌خان جنگلی، امیرموید سوادکوهی، ساعدالدولۀ تنکابنی را سرکوب کند.[16] از اقدامات دیگر او تصویب قرارداد 1921، در 24 آذر 1300(ه.ش) بین ایران و شوروی است. هم‌چنین در 14 آذر 1300 عهدنامۀ ایران و افغانستان نیز تصویب شد.[17]


یکی از اقدامات سریع کابینۀ قوام واگذاری امتیاز استخراج نفت شمال به کمپانی استاندارد اویل آمریکایی بود که دولت به طور محرمانه مواد قرارداد را تسلیم مجلس نمود و فوریت آن تصویب گردید. سپس دولت شوروی و انگلیس به واگذاری امتیاز نفت شمال اعتراض شدیدی کردند.[18] قوام پس از 8 ماه از رئیس الوزرایی استعفا داد.(29 دی 1300)<ref name=":2" />
یکی از اقدامات سریع کابینۀ قوام واگذاری امتیاز استخراج نفت شمال به کمپانی استاندارد اویل آمریکایی بود که دولت به طور محرمانه مواد قرارداد را تسلیم مجلس نمود و فوریت آن تصویب گردید. سپس دولت شوروی و انگلیس به واگذاری امتیاز نفت شمال اعتراض شدیدی کردند.<ref name=":2" />
 
او در ۲۹ دی ماه ۱۳۰۰ به خاطر آنکه برخی از وکلای مجلس به دکتر محمد مصدق وزیر مالیه دولت او که برای اصلاح وضع مالیه خواستار اختیارات بود سخت حمله کردند (به طوری که کار آنها باعث شد دکتر مصدق بعد از نطق خود بیهوش شود) بعد از ایراد نطق تندی در دفاع از وزیر مالیه خود و علیه نمایندگان مجلس از رئیس‌الوزرایی استعفا داد.<ref name=":1" />


== دومین ==
== دومین ==
۱٬۰۴۴

ویرایش

منوی ناوبری