۱٬۰۴۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
و چهارمین گروه: (ژرمنها) که مسیری در سمت راست رودخانه راین تا شبه جزیرهٔ (اسکاندیناوی) را طی کردند؛ که البته دانمارکیها، نروژیها آلمان، گونیک از این دسته و جزو شاخهٔ غربی ژرمنها به حساب آمده که در کنار آنها باید (لیتوانی) ها و (استونی) ها را به شاخهٔ شرقی ژرمنها دانست؛ | و چهارمین گروه: (ژرمنها) که مسیری در سمت راست رودخانه راین تا شبه جزیرهٔ (اسکاندیناوی) را طی کردند؛ که البته دانمارکیها، نروژیها آلمان، گونیک از این دسته و جزو شاخهٔ غربی ژرمنها به حساب آمده که در کنار آنها باید (لیتوانی) ها و (استونی) ها را به شاخهٔ شرقی ژرمنها دانست؛ | ||
و دستهٔ دوم که به آسیا مهاجرت کرده که خود به چند گروه تقسیم شده که عبارتند از: (هندیها)، (سکاها)، (هیتیها)، (میتانیها) از آن جمله هستند و البته شاخهٔ آسیایی هند و اروپائیان شامل: کیمریان، | و دستهٔ دوم که به آسیا مهاجرت کرده که خود به چند گروه تقسیم شده که عبارتند از: (هندیها)، (سکاها)، (هیتیها)، (میتانیها) از آن جمله هستند و البته شاخهٔ آسیایی هند و اروپائیان شامل: کیمریان، [[شاهنشاهی اشکانی|اشکانیان]]، موسیان، لوکیان، فلسطینیان، مینانیان، اورارتوئیان، سکوتیان (سکاها) و فریژیها (فریگیان، فروگیان) هستند که میتانیها از کهنترین قوم هند و اروپائیان هستند. | ||
شاخهٔ هندی از ناحیهٔ شمال غربی و از طریق راهها و گذرگاههای رشته کوه هندوکش به سوی رودخانهٔ هندوکش پیشروی کرده و از آن رودخانه گذشته و در حوالی پنجاب (پنجاب عبارت است از سواحل رود سند و انشعاب رودخانههایی از رودخانهٔ سند) سکونت کردند. البته این استقرار آغازین هندیان باستان و باعث پیشروی هندیان و گسترده شدن آنها در این منطقه و سپس حرکت به سوی رودخانه گنگ شد. | شاخهٔ هندی از ناحیهٔ شمال غربی و از طریق راهها و گذرگاههای رشته کوه هندوکش به سوی رودخانهٔ هندوکش پیشروی کرده و از آن رودخانه گذشته و در حوالی پنجاب (پنجاب عبارت است از سواحل رود سند و انشعاب رودخانههایی از رودخانهٔ سند) سکونت کردند. البته این استقرار آغازین هندیان باستان و باعث پیشروی هندیان و گسترده شدن آنها در این منطقه و سپس حرکت به سوی رودخانه گنگ شد. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
== تشکیل حکومتهای آریایی == | == تشکیل حکومتهای آریایی == | ||
مورخین تاریخ | مورخین تاریخ اسطورهای ایران باستان معتقدند که آریاییها چهار دولت تشکیل داده که اولین آن دولت داستانی جمشید است که دورههای آن را باید به زمان زندگی آریاییهای ایرانی و هندی با هم دانست، دومین دولت نیز به دولت داستانی فریدون معروف است که زمان تشکیل آن را باید در همین زمان (کمی بعد از جمشید) دانست؛ و دو دولت دیگر را به منوچهر و زاب نسبت دادهاند که دورههای آن متعاقب است به آریاییهای ایرانی در شمال خاور فلات ایران اسکان و استقرار یافته و در عین حال زیر فشار مردمانی بودند که از طرف شمال به طور پیدرپی به آنان حمله میکردند. | ||
ولی سه قوم از نژاد آریایی در گوشه و کنار فلات ایران مناطقی را فتح کرده و در آنجا ساکن شدند و تاریخ این مناطق را به نام خود ثبت | ولی سه قوم از نژاد آریایی در گوشه و کنار فلات ایران مناطقی را فتح کرده و در آنجا ساکن شدند و تاریخ این مناطق را به نام خود ثبت کردند که تشکیل نهادهای حکومتی توسط این اقوام آریایی نژاد بسیار با اهمّیت است. | ||
نهادهای حکومتی این سه قوم عبارتند از: | نهادهای حکومتی این سه قوم عبارتند از: | ||
در شرق و شمال خاور ایران باکتریها (باختریها، بلخیها) که در آغاز هزارهٔ یکم یا در طول سدهٔ دهم پیش از میلاد برای خود حکومتی به وجود آوردند. باختریها را میتوان در بخش اسطوره ای تاریخ ایران و با سلسلهٔ کیانی که تا اواخر ششم پیش از میلاد به گونه ای رسمی از آن نام برده شده و (ویشتاسب) به عنوان والی باکتر معرفی شده که فرمانبردار شاهان متقدم هخامنشی یعنی کوروش دوّم (۵۵۹ – ۵۲۹ | در شرق و شمال خاور ایران باکتریها (باختریها، بلخیها) که در آغاز هزارهٔ یکم یا در طول سدهٔ دهم پیش از میلاد برای خود حکومتی به وجود آوردند. باختریها را میتوان در بخش اسطوره ای تاریخ ایران و با سلسلهٔ کیانی که تا اواخر ششم پیش از میلاد به گونه ای رسمی از آن نام برده شده و (ویشتاسب) به عنوان والی باکتر معرفی شده که فرمانبردار شاهان متقدم هخامنشی یعنی کوروش دوّم (۵۵۹ – ۵۲۹ پیش از میلاد) و کمبوجیه دوّم پسر و جانشین کوروش (۵۲۹ – ۵۲۲ پیش از میلاد) بوده و پس از داریوش یکم (۵۲۲ – ۴۸۶ پیش از میلاد) است و در کتیبههای خود او نشانههای کافی و کاملی از این واقعیت وجود دارد. | ||
قوم دیگر مادها هستند که در غرب ایران و در اواخر سده هشتم پیش از میلاد تشکیل دولت مادها را به آنان نسبت میدهند. آنها بیشتر بصورت | قوم دیگر مادها هستند که در غرب ایران و در اواخر سده هشتم پیش از میلاد تشکیل دولت مادها را به آنان نسبت میدهند. آنها بیشتر بصورت قبیلهای زندگی میکردند و نظام اداره حکومتی متداول در میان قبایل در بین آنها معمول بودهاست. | ||
قوم سوم در جنوب و به خطّه پارس آمدند و آنچه آشوریان به عنوان منطقه پارسوماش یا پارسواش به عنوان باج گذاران خود نام میبرند ابتدا باید آن را در جنوب دریاچه ارومیه یافت. پارسها در اواسط سدهٔ هشتم پیش از میلاد دولت هخامنشی را بنیان نهادند و پیش از تشکیل حکومت خود توسط کوروش دوّم فرمانبردار مادها بودند که با از پای درآوردن دولت ماد و گرفتن قدرت از دست آستیاگ آخرین شاه ماد، امپراطوری نیرومندی را به وجود آوردند که به گونه ای مستمر به قلمرو آنان افزوده میگشت و این قلمرو زمانی از سواحل رود دانوب در اروپا تا حبشه در آفریقا را در بر میگرفت.<ref name=":0" /> | قوم سوم در جنوب و به خطّه پارس آمدند و آنچه آشوریان به عنوان منطقه پارسوماش یا پارسواش به عنوان باج گذاران خود نام میبرند ابتدا باید آن را در جنوب دریاچه ارومیه یافت. پارسها در اواسط سدهٔ هشتم پیش از میلاد دولت هخامنشی را بنیان نهادند و پیش از تشکیل حکومت خود توسط کوروش دوّم فرمانبردار مادها بودند که با از پای درآوردن دولت ماد و گرفتن قدرت از دست آستیاگ آخرین شاه ماد، امپراطوری نیرومندی را به وجود آوردند که به گونه ای مستمر به قلمرو آنان افزوده میگشت و این قلمرو زمانی از سواحل رود دانوب در اروپا تا حبشه در آفریقا را در بر میگرفت.<ref name=":0" /> | ||
== دین و مذهب اقوام آریایی == | == دین و مذهب اقوام آریایی == | ||
دین اقوام آریایی در ابتدا | دین اقوام آریایی در ابتدا میتراییسم بودهاست. فرهنگ و حکمت میتراییسم بسیار غنی و قوی است که بعدها بودیسم و بسیاری از مذاهب دارای پیامبر تحت تأثیر میترائیسم برای نور اهمیت قائل شدند. به همین علت در آئینهای باستانی ما مثل چهارشنبه سوری برای نور و آتش احترام قائل هستند. این احترامی است که وقتی آتش توسط پادشاهان حماسی ما کشف میشود به وجود آمده و آتش را مقدس میکند. آئینهای باستانی ما همه دستهبندی شده و با توجه به نیازهای جامعه آنهایی که مورد توجه، شادیآور و همراه با جشنها و سرورها بودهاند و غمافزا نبودهاند بهتر از بقیه حفظ شدهاند اما آنهایی که همراه با غم و سوگواری بودند در پس پرده قرار گرفته و جزء آئینهای شوم نام گرفتند، این آیینها به شبها کشیده میشوند. مرگومیرها میرود در اختیار شب، تاریکی و شیاطین تعلق میگیرد. دیوها ایجاد مرگ میکنند، زایشها در اختیار پریان و خداوندگان شادی قرار میگیرند. | ||
تا اینکه ما به تک خدایی میرسیم. آریاییها اولین قومی هستند که تک خدایی وارد فرهنگشان میشوند. ما قبل از اسلام تک خدایی را داشتهایم. زرتشت اهورامزدا را داشته در مقابلش اهریمن یعنی ثنویت و دوئالیسم این همان چیزی که بعدها فردوسی در شاهنامه به بهترین نحو جلوه میدهد. آیینها باستانی ما همه | تا اینکه ما به تک خدایی میرسیم. آریاییها اولین قومی هستند که تک خدایی وارد فرهنگشان میشوند. ما قبل از اسلام تک خدایی را داشتهایم. زرتشت اهورامزدا را داشته در مقابلش اهریمن یعنی ثنویت و دوئالیسم این همان چیزی که بعدها فردوسی در شاهنامه به بهترین نحو جلوه میدهد. آیینها باستانی ما همه دوگانهاند. آیینهای ما همیشه با خیر و شر روبرو هستند در مقابل تاریکی روشنایی را داریم، در مقابل نیکی زشتی، در مقابل زایش مرگ، اگر بخواهیم این دوئالیسمها را بشمریم بسیار زیاد است خود فردوسی هم بیشترین استفاده را از این ثنویت کردهاست. باید این را مورد توجه قرار دهیم که اگر این دوئالیسمها و تضادها وجود نداشت اساس هستی از همه میپاشد.<ref>آفتاب - [http://aftabnews.ir/vdcjmyea.uqetxzsffu.html آریاییها اولین قوم یکتاپرست]</ref> | ||
دین اقوام هند و ژرمن دین ساده و ابتدایی نبوده و دارای ضوابط و قوانین دقیق و حساس بوده و میتوانسته به جزییترین مسائل خانوادگی | دین اقوام هند و ژرمن دین ساده و ابتدایی نبوده و دارای ضوابط و قوانین دقیق و حساس بوده و میتوانسته به جزییترین مسائل خانوادگی و اجتماعی و فرهنگی جامعه بپردازد. | ||
مذهب آریاییهای ایرانی و هندی مدتها یکی بود زیرا آنان مدّت به یک زبان واحد سخن گفته و با هم زندگی میکردند. پس از جدایی آریاییها از جمله شاخه ایرانی و هندی که این جدایی سدهها پس از زندگی مشترک آنان به طول انجامید و جدایی مذهب نیز در بین آنان به وقوع پیوست. | مذهب آریاییهای ایرانی و هندی مدتها یکی بود زیرا آنان مدّت به یک زبان واحد سخن گفته و با هم زندگی میکردند. پس از جدایی آریاییها از جمله شاخه ایرانی و هندی که این جدایی سدهها پس از زندگی مشترک آنان به طول انجامید و جدایی مذهب نیز در بین آنان به وقوع پیوست. | ||
میترا از خدایان آریایی پیش از آغاز جنبش آنها یعنی پیش از آمدن به هند و ایران است. البته میترا از دیر باز دارای پیروان زیادی در طول تاریخ بوده و با مسیحیت هم رقابت میکرد و نفوذ میترا در تعالیم ادیان دیگر ایرانی و غیر ایرانی، اصلی | میترا از خدایان آریایی پیش از آغاز جنبش آنها یعنی پیش از آمدن به هند و ایران است. البته میترا از دیر باز دارای پیروان زیادی در طول تاریخ بوده و با مسیحیت هم رقابت میکرد و نفوذ میترا در تعالیم ادیان دیگر ایرانی و غیر ایرانی، اصلی اجتنابناپذیر بودهاست. | ||
یکی دیگر از الههها (آناهیتا) الهه باروری و نعمت و باران است که از دیر باز در ایران پرستش شده و منشاﺀ در فرهنگ | یکی دیگر از الههها (آناهیتا) الهه باروری و نعمت و باران است که از دیر باز در ایران پرستش شده و منشاﺀ در فرهنگ آریاییهای هندی دارد و از آنجا به ایران آمده ولی هندیان خود او را به فراموشی سپردهاند که ستاره ناهید از نشانههای آن است. | ||
البته زمان کاسته شدن از شمار ارباب انواع مورد پرستش آریاییهای ایرانی، زودتر از آریاییهای هندی باید دانست. | البته زمان کاسته شدن از شمار ارباب انواع مورد پرستش آریاییهای ایرانی، زودتر از آریاییهای هندی باید دانست. آریاییهای که تازه به فلات ایران وارد شدند از نظر تمدن در درجهٔ پایینتری از بابلیان، آشوریان و سومریان که فرهنگ و تمدن پیشرفتهتری داشتند برخوردار بودند. البته مدتها بعد آریاییهای ایرانی بسیاری از تمدن این اقوام را در قیاس با خودشان به شکل پیشرفتهتری تقلید کرده و به تمدن پیشرفتهتری نسبت به این اقوام دست یافتند.<ref name=":0" /> | ||
== مظاهر مورد احترام قوم آریایی == | == مظاهر مورد احترام قوم آریایی == | ||
آریاییها از دیر باز مظاهر طبیعت را ستایش میکردند و پرستش و احترام به آب، آتش، باد و خاک در میان آریاییها متداول بوده و به نور و تاریکی و تأثیرات آن در حیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انسان پی برده و نیکی و بدی را در ارتباط با دو نیروی بالا میدانستند. البته در آغاز برای دفع نیروهای | آریاییها از دیر باز مظاهر طبیعت را ستایش میکردند و پرستش و احترام به آب، آتش، باد و خاک در میان آریاییها متداول بوده و به نور و تاریکی و تأثیرات آن در حیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انسان پی برده و نیکی و بدی را در ارتباط با دو نیروی بالا میدانستند. البته در آغاز برای دفع نیروهای آسیبرسان و بیماریزا و بیاثر کردن آنها دانههای فروزه و مهرههای گوناگون از شاخ جانوران و گوش ماهی به گردن خود میآویختند و یا بصورت دستبند مورد استفاده قرار میدادند. آنان اعتقاد داشتند این مهرها بصورت طلسم از توانایی ارواح و نیروهای آسیبرسان در زندگی انسان و جانوران و کشتزارها و مراتع میکاهند که نمونه ای از این اشیاﺀ در ناحیهٔ فارس یافت شدهاست. علاوه بر این در قبرهای انسانها زینتآلات و حتی اشیاﺀ و ابزارهای زندگی و جنگی و شکار بدست آمدهاست که بیانگر اعتقاد آریاییها به زندگی بعد از مرگ است. | ||
آریاییهای | آریاییهای باستان، خورشید و ماه را به عنوان معبود خود ستایش نمیکردند ولی تأثیرات آنها را در زندگی خود به ویژه در امر کشاورزی و دامپروری حیات خود مؤثر میدانستند. آریاییها برای بدست آوردن محصول خوب کشاورزی و افزودن دامهای خود به توانایی عناصر فوق معتقد بودند و بر این باور بودند که تابش خورشید و بارش باران آفات و بیماریهای دامها و انسانها را دور میکند. | ||
آریاییها نیز مانند بسیاری از ملل کهن به ارواح و نیروهای | آریاییها نیز مانند بسیاری از ملل کهن به ارواح و نیروهای زیانآور و سودمند باور داشتند و معتقد بودند که گنجها و ذخایر طبیعت، نعمتها، محصولات خوب و تندرستی و شادی و مانند آن را نیروهای خیر و خوب به آدمی ارزانی میدارند؛ که از جمله این نعمتها میتوان به باران و روشنایی اشاره کرد. آنان همچنین به پیکار میان نیروهای خوب و بد اعتقاد داشتند که به عنوان مثال میتوان به تیرگی شب (تاریکی، ظلمت)، زمستان، خشک سالی، قحطی، بیماریها و سایر آفات را از جانب نیروهای بد و زیانکار و پیروزی نیروهای زیانکار بر نیروهای خوب و خیر میدانستند. آنان نیروهای سودمند را دوست داشته و آنان را مورد پرستش و احترم قرار میدادند و نیروهای زیانکار را دشمن خود میدانستند و برای در امان ماندن از آنان به ورد و افسانهها متوّسل میشدند که بعدها با تکامل آنان بصورت جادوگری درآمد. پرستش میترا خدای آفتاب عهد باستان بی تردید متعلق به این مقطح زمانی توسط آریاییها است. | ||
آریاییها اماکن مقدس خود را برای عبادت و بزرگداشت خدایان در بلندیها و یا کوهها و کشتزارها و حتی مناطق مسطح انتخاب میکردند. | آریاییها اماکن مقدس خود را برای عبادت و بزرگداشت خدایان در بلندیها و یا کوهها و کشتزارها و حتی مناطق مسطح انتخاب میکردند. | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
== زبان == | == زبان == | ||
زبان آریاییها متفاوت بوده و شاخه ایرانی و هندی آریایی به زبانهای گوناگون سخن میگفتند ولی حدود ۲۴۰۰ سال پیش از میلاد زبان اقوام آریایی زبان واحدی بودهاست. | |||
گیرشمن باستانشناس بر این باور است که توجه به | گیرشمن باستانشناس بر این باور است که توجه به زبانشناسی و پیوندهای زبانشناسی میان زبان و گویشهای ایتالیایی، سلتی، هند و ایرانی وجود دارد که حکایت از مشترکات نژادی و خویشاوندی قومی این مردمان دارد و اروپائیان هم مانند ایرانیان (آریاییهای قدیم) به شبانی و دامپروری مشغول بودند و در فنون رزمی و شیوههای جنگی نیز مشترکات زیادی داشتند که در میان آنها مانند سکاها و اشکانیان (پارتیان) رسته سواره نظام وجود داشته و نهایتاً مقابر کشف شده در اروپا همانند مقابر ایرانیان باستان شناسایی شدهاند. | ||
آریاییها (ایرانی و هندی) دارای ساختار یکسان نبوده و شیوهٔ معیشت آنها با یکدیگر متفاوت بودهاست ولی ساختار زبان در ادبیات ایران و هند بطور روشن در آثار دینی آنان قابل شناسایی است. البته ایرانیان با فرهنگ و اقوام و ساکنان تمدنهای بینالنهرین و یونانیان در ارتباط بودند که در مورد هندیان این چنین نیست. | آریاییها (ایرانی و هندی) دارای ساختار یکسان نبوده و شیوهٔ معیشت آنها با یکدیگر متفاوت بودهاست ولی ساختار زبان در ادبیات ایران و هند بطور روشن در آثار دینی آنان قابل شناسایی است. البته ایرانیان با فرهنگ و اقوام و ساکنان تمدنهای بینالنهرین و یونانیان در ارتباط بودند که در مورد هندیان این چنین نیست. | ||
البته گویشهای ایرانی هر کدام به تنهایی و به تدریج صورتهای | البته گویشهای ایرانی هر کدام به تنهایی و به تدریج صورتهای دگرگونشدهای پیدا کردند. | ||
قومشناسان و زبانشناسان، ساکنان شمال اروپا و اسکاندیناوی، آلمانیها و در بخش دیگر اروپا روسیها و یونانیان را ملل برادر با آریاییها میدانند. | |||
میتوانیم | میتوانیم نتیجه بگیریم که آریاییها هم از نظر زبان (زبانشناسی) و سیستم خدایان و دیانت به هم نزدیک و خویشاوند و از یک تبار هستند.<ref name=":0" /> | ||
در اواخر سدهٔ ۱۸ شناسای دو شاخهٔ زبان آسیایی یعنی سانسکریت و اوستایی آغاز شد، دانشمندان به شباهت تام زبان سانسکریت با زبانهای یونانی و لاتینی و کلتی و آلمانی پی بردند و این شباهت آشکار کرد که تمام این زبانها دارای یک نیای مشترک هستند. | در اواخر سدهٔ ۱۸ شناسای دو شاخهٔ زبان آسیایی یعنی سانسکریت و اوستایی آغاز شد، دانشمندان به شباهت تام زبان سانسکریت با زبانهای یونانی و لاتینی و کلتی و آلمانی پی بردند و این شباهت آشکار کرد که تمام این زبانها دارای یک نیای مشترک هستند. | ||
در سدهٔ نوزدهم، پس از آنکه | در سدهٔ نوزدهم، پس از آنکه زبانشناسان زبانهای هندوایرانی و اروپایی را همریشه یافتند، برخی از اروپاییان واژهٔ آریایی را به معنای کسی که به زبانی هندواروپایی سخن میگوید به کار بردند. در سالهای پایانی سدهٔ نوزدهم و آغاز سدهٔ بیستم، در آلمان و انگلیس، برخی این واژه را برای توصیف مردم شمال اروپا و اقوام ژرمن به کار میبردند.<ref name=":4" /> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
ویرایش