صفاریان: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۲٬۲۲۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ آوریل ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:


▪ خصوصیات آب و هوایی: مؤلف گمنام تاریخ سیستان درباره آب و هوای این منطقه می‌نویسد: «جایی بس معتدل است اندر هوا، و ... فهم و ذهن مردمان آن بدان اعتدال و خوشی هوا بهتر از مردم جایگاهی دیگر باشد. » [۵]ولی مشکل آب و هوایی سیستان وجود سیل‌های مهیب ناشی از طغیان رود هیرمند و هم چنین بادهای فصلی است که از مغرب ـ سمت کویر ـ به سوی آن جریان دارد و مشکلاتی را برای اهالی ایجاد کرده است.<ref name=":0">آفتاب - [http://www.aftabir.com/articles/view/applied_sciences/geograohy_history/c12c1200488561p1.php/%D8%B5%D9%81%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86 صفاریان] </ref>
▪ خصوصیات آب و هوایی: مؤلف گمنام تاریخ سیستان درباره آب و هوای این منطقه می‌نویسد: «جایی بس معتدل است اندر هوا، و ... فهم و ذهن مردمان آن بدان اعتدال و خوشی هوا بهتر از مردم جایگاهی دیگر باشد. » [۵]ولی مشکل آب و هوایی سیستان وجود سیل‌های مهیب ناشی از طغیان رود هیرمند و هم چنین بادهای فصلی است که از مغرب ـ سمت کویر ـ به سوی آن جریان دارد و مشکلاتی را برای اهالی ایجاد کرده است.<ref name=":0">آفتاب - [http://www.aftabir.com/articles/view/applied_sciences/geograohy_history/c12c1200488561p1.php/%D8%B5%D9%81%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86 صفاریان] </ref>
صفّاریان امیران محلّی سیستان بودند که به تدریج به سرزمین های وسیع دیگری دست یافتند و به رودررویی مستقیم با سپاه خلیفه بغداد پرداختند. نخستین فرد این خانواده که قدرت یافت یعقوب لیث صفّار، از سردستگان عیّاران سیستان بود*.
از زمان اُمَویان، مخالفان خلافت از گروه های مختلف درسیستان گرد آمده بودند. حمزة بن عبدالله خارجی که نام فارسی پدر او را آذَرَک نوشته‌اند، یکی از این مخالفان نیرومند بود که طغیان او هارون الرشید را به خراسان کشاند. از دیگر مخالفان دستگاه خلافت درسیستان، عیّاران بودند؛ جوانانی ورزش کار، چالاک و جوان‌مرد با احساسات ملّی تند که همراه با مهارت در جنگ برای دربار خلافت تهدیدی جدّی به حساب می آمدند. یعقوب، عَمرو، طاهر و علی، چهار برادر رویگرزاده، از مشهورترین عیّاران سیستان بودند. جنگ هایی که بین گروه‌های مخالف با سپاهیان داوطلب خلیفه درگرفت، عاقبت به تسلّط کامل برادران صفّار و عیّاران برسیستان و نواحی اطراف انجامید.
صفّاریان نزدیک به یکصدو چهل سال امارت کردند. اوج قدرت و دولت ایشان در زمان یعقوب و برادرش عَمرولِیث بود که تمام نواحی شرقی و مرکزی و جنوبی و جنوب غربی ایران را به اختیار گرفتند و برضدّ خلیفه عبّاسی قیام کردند. جنگ یعقوب و سپاهیان خلیفه کنار رود دِجله میان بغداد و مداین رخ داد و اگرچه با دسیسه ای به شکست یعقوب انجامید، امّا دستگاه خلافت را سخت هراسان کرد. چندی بعد، پس از آن که عَمرولیث، که او نیز امیری دلیر و با تدبیر و جوان مرد بود، اسیر امیر اسماعیل سامانی گردید و در زندان بغداد کشته شد، حکومت صفّاریان تنها به مناطق محلّی محدود گردید. صفّاریان نخستین سلسله ایرانی بودند که فارسی‌گویان را گرامی داشتند.* با شرح و نقل پهلوانی‌ها و داستان های کهن در زمان ایشان، مقدّمات جمع آوری و نظم شاهنامه، در دوران‌های بعد فراهم آمد.<ref name=":2">تاریخ ایران - [http://tarikhiran.blog.ir/post/hokumat-safarian حکومت صفاریان]</ref>
== یعقوب لیث صفّار ==
(254-265ه/868-878م(
یعقوب لیث رویگرزاده‌ای ازمردم سیستان بود که درقرن نهم میلادی سلسله پادشاهی صفّاریان را بنیان گذاشت. وی درآغاز جوانی به عیّاران پیوست و با هوش سرشار و پهلوانی و مردانگی بسیار، به زودی سرهنگ عیّاران سیستان شد.* طی نزدیک به ده سال، یعقوب لیث، امیران همسایه سیستان را به اطاعت خود درآورد و گماشتگان خلیفه بغداد را از آن نواحی راند و سراسر خراسان، کرمان، فارس، سیستان، خوزستان و گرگان را قلمرو خود ساخت. تصرّف نیشابور و برانداختن محمّدبن طاهر، آخرین امیر طاهریان، که با وجود اندک استقلال محلی همچنان دست نشانده خلیفه عبّاسی بود، به یعقوب‌لیث فرصت داد که حکومتی کاملاً مستقل و ایرانی در بخش بزرگی از این سرزمین کهن سال تشکیل دهد. نوشته اند هنگامی که بزرگان نیشابور از او خواستند منشور خلیفه رانشان دهد، وی شمشیرش را از نیام برکشید و گفت: «این است عهد و منشور من. امیرالمؤمنین را به بغداد نه این تیغ نشانده است؟»
پایتخت یعقوب زَرَنج (سیستان) بود. وی حدود هفده سال با مروّت و مردانگی حکم راند و بیشتر اوقات خود را در جنگ و مبارزه و جهاد گذراند. درسال های آخر حیات، یعقوب قصد داشت تا بغداد را تصرف کند و خاندان عبّاسی را براندازد.* وی در این راه پیش رفت بسیار کرد و تا محلی بین تیسفون و بغداد رسید. امّا در آن جا جنگی در گرفت و برادر خلیفه که خود در میان سپاه بود به حیله در سپاهیان یعقوب شکست انداخت. یعقوب زخمی به اهواز بازگشت. هنوز قصد آن داشت که دگر باره به جنگ خلیفه رود و خلیفه نیز هراسناک پیوسته از او دل جوئی می‌کرد. امّا بیماری به یعقوب مجال نداد و چندی بعد در'''جُندی شاپور''' درگذشت. گور او را نزدیک '''مقبره دانیال''' در '''شوش''' نوشته اند. برخی نیز مقبره دانیال را گور یعقوب لیث می دانند.
یعقوب لیث امیری جدّی، نیرومند و شجاع بود. از مردم داری، پاکی و دادگستری او داستان ها گفته اند. وی بسیار ساده می زیست و از تجمّل و هوس رانی بیزار بود. نوشته اند که وی در جنگ ها بر پاره نمدی می‌نشست و بر سپری که درکنارش بود تکیه می‌داد و هنگام خواب سپر را زیرسر می‌گذاشت و همان جا می‌خفت. صفات جوان مردی و پاک‌نظری و بلندطبعی عیّاران، در رفتار یعقوب لیث به طور کامل مصداق داشت. وی را نخستین مروّج زبان فارسی دانسته اند. او به شاعرانی که پس از فتح هَرات به‌زبان تازی او را ستودند گفت: «چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت ».
اهمیّت شخصیّت و پیروزی های یعقوب لیث هنگامی بهتر آشکار می‌شود که روزگار وی را بشناسیم. وی از سیستان بود، سرزمینی که زادگاه پهلوانی ها و داستان های حماسی‌است. نوشته اند وقتی که سیستانیان از اعراب شکست یافتند و برای مذاکره نزد سردار عرب رفتند او را مردی دراز بالا و مهیب با دندان های درشت و لب های کلفت یافتند که بر روی کشتگان ایرانی جامه افکنده و برآن جلوس نموده بود. پیشوای سیستانیان که چنین دید گفت : «می‌گویند اهریمن به روز فرادید (رستاخیز) نیاید. اینک  اهرمن فرادید آمد.» پس گفت: «ما براین صدر نیاییم که نه پاکیزه صدری است.» پس در جای دیگرفرش گستردند و به مذاکره نشستند.
هم زمان با ظهور یعقوب، خلافت بغداد دوران انحطاط و آشفتگی را می‌گذراند. نفوذ امیران ترک و خشک مغزی و کوته اندیشی خلفای عبّاسی زندگی را بر مردم، به خصوص اقوام غیرعرب و غیرمسلمان بسیار سخت می کرد. مردم نیز اعتراض خود را به شکل‌های گوناگون آشکار می‌نمودند. خَوارِج  درجنگ و گریز با دست نشاندگان خلیفه در گوشه و کنار سرزمین سیستان موجب آزار مردم بودند. قیام زنگیان در عراق و خوزستان به اوج رسیده بود. درچنین روزگاری، عیّاران فرصت یافتندکه با تشکیلات‌ منظّم خود و به‌ یاری مردم به مخالفت با خلافت بغداد قیام کنند.*
رفتارانسانی و بی تکلّف عیّاران و تلاش آنان در راه ایجاد امنیت و آرامش برای روستاییان و مردم خرده پا و عشقی که به آب و خاک و سنّت‌های اصیل ایرانی داشتند، شوق وطن‌دوستی را در مردم برمی‌انگیخت. یعقوب لیث اگرچه در دوران حکومت خود، پس از فتح شیراز و ویران کردن بُتخانه بوداییان درکابل، هدایا و غنایم قابل توجّهی برای خلیفه به بغداد فرستاد، امّا به تدریج‌ که دامنه قدرتش وسعت می‌یافت در فکر آن بود که خلافت را از میان بردارد. صاحبُ الزَنج که مردی ایرانی بود و رهبری بردگان سیاه را در قیام برضد خلافت بغداد به عهده داشت به یعقوب لیث در این راه پیشنهاد همکاری داد.* امّا یعقوب نپذیرفت زیرا در مورد آنان بد گمان بود. خلیفه حیله‌گر سرانجام توانست هردو دشمن زورمند خود را جداجدا از میان بردارد.جانشینان‌یعقوب تاسال392 ه/ 1002م  حاکم سیستان بودند. آخرین‌ ایشان امیر خلف‌ بن احمد، معروف به امیر خلف بانو یا '''بانویه'''، مردی سخت گیر امّا ادب پرور و دانشمند بود که به دست سلطان محمود غزنوی برافتاد و در زندان درگذشت.»<ref name=":2" />


== حکومت صفاریان: ==
== حکومت صفاریان: ==
خط ۴۴: خط ۶۵:


۴) صفات شخصی یعقوب: خصوصیات اخلاقی ویژه یعقوب در میان مردم ماندد: خوش خلقی، خوش رفتاری، حمایت از محرومین و ... موجب شده بود که وی از طرف مردم پشتیبانی شود که البته در جای خود به تفصیل به خصوصیات اخلاقی وی خواهیم پرداخت.<ref name=":0" />
۴) صفات شخصی یعقوب: خصوصیات اخلاقی ویژه یعقوب در میان مردم ماندد: خوش خلقی، خوش رفتاری، حمایت از محرومین و ... موجب شده بود که وی از طرف مردم پشتیبانی شود که البته در جای خود به تفصیل به خصوصیات اخلاقی وی خواهیم پرداخت.<ref name=":0" />
== حکومت عمرولیث''' ''' ==
پس از در گذشت یعقوب ، انتظار آن بود که برادرش علی به جانشینی او برسد ، اما کار برادر دیگر ، عمرو بالا گرفت و مخالفتهای علی با وی ، تاثیری در کامیابی وی نداشت .
میراثی که برای عمرو باقی مانده بود ، حکومت سیستان ، خراسان و فارس همراه خزاین پر از سیم و زر بود . اما بزودی خراسان گرفتار شورش برخی از یاران دیرین طاهریان شد و شخصی به نام خجستانی نیشاپور را به تصرف خود در آورد ، عمرو نه تنها نتوانست او را از نیشاپور براند ، بلکه خود برای مدتی در زرنج محصور وی بود ، گرچه وی توانست زرنج را تصرف کند و به نیشاپور بازگشت . این واقعه در سال 266 ه . رخ داد .
در سال 270 ه . که خلیفه خیالش از ناحیه صاحب الزنج آسوده شده بود و خراسان را نیز گرفتار شورش کسانی چون رافع بن هرئمه و برخی دیگر می دید ، تصمیم گرفت عمرولیث را خلع کند ، از این رو برابر حاجیان خراسان ، عمرو را لعنت کرد و عزل او را اعلام داشت . سپس سپاهیانی برای تصرف فارس اعزام کرد ، عمرو بن لیث با شنیدن حمله نیروهای خلیفه به فارس ، بدان سوی شتافت اما شکست خورد و بازگشت . با این حال خلیفه که مجددا با عمرو از در آشتی وارد شد و در سال 275 ه . مجددا حکومت وی را بر شرق ایران و فارس تایید کرد .
در سال 283 ه . عمرولیث با حمله به خراسان ، رافع بن هرثمه را که حکومت علویان طبرستان را پذیرفته و به نام آنان خطبه می خواند ، سرکوب کرد و خراسان را یکسره به تصرف '''صفاریان''' در آورد . خلیفه بغداد وی را به دلیل سرکوبی رافع بسیار ستود ، زیرا خطر علویان ، حکومت بنی عباس را تهدید می کرد .
اکنون عمرو از بابت قلمرو تحت سلطه خود نگرانی نداشت و همین باعث شد که به فکر تسخیر ماوراءالنهر بیفتد . حکومت ماوراءالنهر از طرف خلیفه به سامانیان واگذار شده بود .
با اسرار عمرو ، خلیفه بغداد حکومت ماوراءالنهر را به وی بخشید . او به سوی این دیار حرکت کرد و طی درگیریهایی که سرداران وی و نیز خود او با اسماعیل سامانی داشت ، گرفتار شد . او را به بند کشیدند و به بغداد فرستادند . درگیری وی با سامانیان تا سال 287 ه . به طول انجامید ، عمرو دو سال پس از اسارت در بغداد کشته شد .<ref name=":3">دانستنیهای ایران و جهان - [http://golshn12.blogfa.com/post/2170 سلسله صفاریان از اغاز تاسقوط]</ref>
== صفاریان پس از عمرو بن لیث ==
در پی شکست عمرو ، سامانیان خراسان را به قلمرو خویش افزودند و برای جانشین عمرو که نواده او طاهربن محمد بود تنها سیستان ، کرمان و فارس باقی ماند . جانشینان عمرو به اسراف ، تمامی اندوخته های یعقوب و عمرو را صرف عیش و نوش خویش کرده ، باغها و بناهای بسیار در زرنج و بست ساختند . کشمکش میان سرداران و افراد خاندان صفاری نیز اوضاع را آشفته کرده بود .
در سال 298 ه . اسماعیل سامانی که حکومت سیستان را از خلیفه گرفته بود ، با سپاهیان خویش به سیستان یورش برد و بعد از گذشت نیم قرن بساط حکومت مستقل '''صفاریان''' را برچید .<ref name=":3" />
== پایان کار صفاریان ==
آلپتکین ، یکی از سپهسالاران سامانیان ، در اواخر عمر خود ، از دولت سامانی ناراضی شد و به شهر غزنین رفت و با جانشینانش در این شهر حکومتی را تشکیل داد که این حکومت غزنویان نامیده شد . آن ها از غزنین به جنگ با بت پرستان می رفتند . سلطان محمودغزنوی ، بزرگترین فرمانرواهای غزنویان ، قلمرو خود را از غزنین فرا تر برد . او به سیستان لشکر کشید و بقایای صفاریان را بر انداخت.<ref name=":4">سایت تفریحی گیل نیوز - [http://gilnews.rozblog.com/post/1448 موسس سلسله صفاریان]</ref>
== علل سقوط صفاریان ==
اگر شکست و اسارت عمرو لیث صفاری در جنگ با امیر اسماعیل سامانی را در حقیقت به عنوان سقوط سلسله صفاریان در نظر بگیریم ، لاجرم باید علل سقوط این سلسله را در اعمال و سیاست‌های یعقوب و بخصوص عمرو بابیم.بعضی از محققین علت شکست عمرو از اسماعیل و به تبع آن سقوط سلسله صفاری را  خود بزرگ بینی عمرو  و بعضی دیگر توقعات بیش از اندازه خود او  دانسته‌اند ، زیرا گفته شده عمرو از سلطان خواسته بود که وی را ولایتدار ماوراءالنهر کند ، که آن ولایت را بدو داد.  البته تقاضای حکومت ماوراءالنهر توسط عمرو از خلیفه از یکسو می‌تواند فزونخواهی باشد که در طبیعت هر انسانی کم و بیش هست و یا شاید کینه قبلی عمرو از اسماعیل در رابطه با همکاری او با رافع بن هرثمه در مخالفت با عمرو باشد ، به هر حال عمرو در پی گرفتن حکم حکومت ماوراءالنهر به آنجا لشکر کشید و هر چه امیر اسماعیل خواست از وقوع جنگ جلوگیری کند ، موفق نشد. از جمله اقدامات امیر اسماعیل برای جلوگیری از جنگ نقل شده که « اسماعیل گروهی از سرهنگان عمرو بگردانید و ایشان را از خدای تعالی بترسانید که ما مردمان غازی‌ایم و مالی نداریم و این مرد دنیا همی طلب کند و ما آخرت ، از ما چه خواهد؟  و یا اینکه گفته‌اند که اسماعیل به عمرو پیغام داد که  تو جهانی پهناور بدست داری ، تنها ماوراءالنهر بدست من است و من در یک مرز هستم ، به آنچه در دست تو هست قانع باش و مرا بگذار در این مرز مقیم باشم ، اما عمرو نپذیرفت. و بالاخره در جنگی که بین این دو اتفاق افتاد ، عمرو شکست خورده و اسیر شد و سرانجام در زندان خلیفه درگذشت یا کشته شد و با وفات او در حقیقت دوران حکمرانی تقریباً مستقل و درخشان صفاریان نیز به سر آمد.شاید دلیل دیگر سقوط صفاریان این نکته باشد که صفاریان سیاست روشنی از نظر مذهبی و برخورد با خلافت نداشتند ، زیرا آنها از سوی گاه با خلافت سنی عباسی و گاه با حکومت شیعی علویان مبارزه و مخالفت می‌کردند و هم چنین اینکه گاهی با خوارج مبارزه و گاهی با آنها همکاری می‌کردند و به هر حال قدرت حکومت آنان بیشتر متکی بر نیروی نظامی بود و توجهی به ایجاد مشروعیت مذهبی حکومت خود در نظر مردم نداشتند و به همین دلیل است که آنها نیز مانند بسیاری دیگر از حکومت‌های نیمه مستقل ایرانی بعد از اسلام به محض اینکه فتوری در قدرت نظامیشان ایجاد شد و قدرت نظامی خود را تا حدی از دست دادند، از حمایت و پشتیانی مؤثر مردم نیز محروم شدند و بدین ترتیب از قدرت ساقط شدند.<ref name=":4" />
== اهميت صفاريان در تاريخ ايران ==
'''تاسیس اولین سلسله حكومت محلي در ايران بدون وابستگي به خلفا'''
در تاريخ ايران،يعقوب ليث اولين فردي است كه توانست در اوايل كار بدون وابستگي به خليفه و ديگر قدرتمندان داخلي تنها با كوشش و تلاش پيگير خود و نيز تكيه بر خصوصيات و ويژگي‌هاي شخصي و تدبير جنگي خود ، اولين '''سلسله''' تقريباً مستقل ايراني در ايران بعد از اسلام را پايه‌ريزي كند و تفاوت او با طاهريان كه از جمله وابستگان سياسي و نظامي خلفا بودند كاملاً مشخص است و به عبارتي« اهميت امراي نخستين صفاري تشكيل امپراطوري پهناور اما مستعجل در شرق عالم اسلام بود كه از باميان و كابل درشرق تا اهواز واصفهان درغرب امتداد داشت،صفاريان نخستين شكاف عظيم درتماميت ارضي قلمروعباسيان ايجاد كردند
'''علاقه به زبان و ادبيات فارسي'''
پس از غلبه اعراب بر ايرانيان ، زبان و ادبيات فارسي رونق خود را از دست داد و زبان رسمي در دربارها ـ حتي دربار طاهريان ايراني ـ عربي بود و يعقوب اولين حاكم ايراني بود كه پس از استيلاي اعراب به زبان و شعر و ادبيات فارسي اهميت داد و بعدها اين مسأله توسط سامانيان بطور قوي‌تري دنبال شد. به هر حال درباره اهميت دادن يعقوب به زبان و شعر و ادب فارسي ، نقل شده است كه پس از پيروزي يعقوب بر خوارج و نيز سپاه طاهريان « شعرا او را شعر گفتندي به تازي .. چون .. شعر برخواندند او عالم نبود ، درنيافت ... پس يعقوب گفت : چيزي كه من اندر نيابم چرا بايد گفت ؟ محمد وصيف پس شعر فارسي گفتن گرفت...
اي اميري كه اميران جهان خاصه و عام بنـده و چاكـر و مولاي تو‌انـد و غـلام
ازلــي خطي ور لوح كه ملكــي بدهيد بي ابي يوسف يعقوب بن الليث همـــام
بلقام آمــد زنبيــل و لتي خور بفـلك تـيره شد لشكر زنبيل و هبا گشت كنام
لمن الملك بخواندي تو اميـــرا بيقين بـا قليل الفئه كه زا دوران لشكــر كــام
عمر عمار تو را خواست و زو گشت بــري تيـغ تو كرد ميانجـي بميـــان دد و دام
عمر او نزد تو آمد كه تو چون نوح بـــزي در آكار تن او ، سـر او بــاب طعـــام »<ref name=":3" />


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱٬۰۴۴

ویرایش