سازمان مجاهدین خلق ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
ویرایش تا بخش اپورتونیستها
(ویراستاری)
(ویرایش تا بخش اپورتونیستها)
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
بعد از این که بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران توسط ساواک در سال ۱۳۵۰ دستگیر شدند، در سال ۱۳۵۱ در آستانه‌ی ورود نیکسون رئیس جمهور آمریکا به تهران، سه بنیان‌گذار و دو تن از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران توسط شاه اعدام و مابقی به زندان‌های طولانی مدت محکوم شدند. مسعود رجوی نیز از جمله کسانی بود که در ابتدا به اعدام محکوم شده بود. وی به دلیل فعالیت‌های بین المللی و گسترده‌ی برادرش کاظم رجوی که از استادید حقوق در دانشگاه‌های اروپا بود و فشارهایی که روی دولت شاه وارد آمد، با یک درجه تخفیف به همراه بسیاری دیگر از مجاهدین به حبس ابد محکوم شد.
بعد از این که بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران توسط ساواک در سال ۱۳۵۰ دستگیر شدند، در سال ۱۳۵۱ در آستانه‌ی ورود نیکسون رئیس جمهور آمریکا به تهران، سه بنیان‌گذار و دو تن از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران توسط شاه اعدام و مابقی به زندان‌های طولانی مدت محکوم شدند. مسعود رجوی نیز از جمله کسانی بود که در ابتدا به اعدام محکوم شده بود. وی به دلیل فعالیت‌های بین المللی و گسترده‌ی برادرش کاظم رجوی که از استادید حقوق در دانشگاه‌های اروپا بود و فشارهایی که روی دولت شاه وارد آمد، با یک درجه تخفیف به همراه بسیاری دیگر از مجاهدین به حبس ابد محکوم شد.


== کودتای اپورتونیستی در درون سازمان در سال ۱۳۵۴ ==
== جریان اپورتونیست‌ در درون سازمان در سال ۱۳۵۴ ==
ضربه سال ۱۳۵۴به سازمان مجاهدین خلق پیامد‌های زیادی به همراه داشت، این ضربه نه یک ضربه نظامی بلکه یک ضربه ایدئولوژیک بود. در خلأ نبود رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج از زندان  کودتایی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران انجام شد که منجر به متلاشی شدن آن گشت.   
در سال ۱۳۵۴ در خلاء حضور رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج از زندان  کودتایی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران انجام شد که منجر به متلاشی شدن آن گشت.   


این کودتا توسط عده‌ای انجام شد که به درون سازمان مجاهدین خلق ایران نفوذ کرده بودند، آنها اعضا و مسؤلان باقی‌مانده در بیرون زندان را کشتند و سپس آیه قرآن را از آرم سازمان پاک کردند و اعلام نمودند که ایدئولوژی آنها ارتقا پیدا کرده و مارکسیست شده‌اند.
این کودتا موجودیت تشکیلاتی، ایدئولوژیک و سیاسی و اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران را به خطر انداخت. این جریان از دو تن با نام‌های تقی شهرام و بهرام آرام آغاز شد که طی بیانیه‌ای اعلام نمودند سازمان مجاهدین مارکسیست شده است. این درحالی بود که رهبری مجاهدین، صد در صد اعضای مرکزیت و نود درصد از اعضای این سازمان در زندان بودند. آنها با تغییر آرم سازمان مجاهدین و حذف آیه‌ی آن اعلام کردند از آنجایی که چپ‌ترین ایدئولوژی(رادیکال‌ترین) همانا مارکسیست به شمار می‌رود، لاجرم مجاهدین مسلمان در پروسه‌ی تکامل خود یا باید به سمت راست و یا به سمت چپ(مارکیسزم) حرکت کنند و نمی‌توانند مابین این دو باشند.


سازمان مجاهدین خلق ایران که بسیاری از اعضا و مسؤلان آن در زندان بودند، به رهبری مسعود رجوی، به مقابله با این کودتا پرداختند. حرف آنها  این بود که هر کسی می‌تواند مارکسیسم را انتخاب کند، اما باید سازمان و گروه خودش را تشکیل بدهد، و باید از آرم و اسم سازمان مجاهدین خلق ایران دست بکشد و ما این آرم و اسم را از آنان پس خواهیم گرفت.
آنها همچنین چند تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق (مجید شریف واقفی و مرتضی صمدیه لباف) را که با اقدامات آنها مخالف بودند به قتل رساندند. این امر ضربه‌ی بزرگی بر پیکره تشکیلاتی و وجهه‌ی اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران وارد آورده و عملا به نفع حکومت شاه تمام شد. بطوری که بازجویان ساواک با خوشحالی خبر آنرا به مجاهدین محبوس اعلام می‌کردند.


سپس مسعود رجوی بیانیه‌‌ای ۱۲ ماده‌ای صادر کرد، و طی آن تمام خط و خطوط سازمان مجاهدین خلق ایران را تعیین کرد، اما مبارزه با این جریان انحرافی تا سال ۱۳۵۷ ادامه پیدا کرد.
همچنین این حادثه منجر شد طیفی از آخوندها و حامیان آنها در زندان و خارج از آن که تا آن زمان تحت هژمونی مجاهدین بودند، قدرت پیشتری پیدا کنند.
 
در این دوران مسعود رجوی که در زندان بسر می برد به مقابله با این جریان پرداخت.
 
نقش مسعود رجوی به طور مشخص در این دروان بود که بسیار بارز شده و خود را در بازسازی مجدد سازمان مجاهدین نشان داد. مسعود رجوی در یک بیانیه ۱۲ ماده ای  در برابر جریان اپورتونیستی آنها را چپ‌نما توصیف کرد(اپورتونیستهای چپ‌نما) . وی همچنین اعلام کرد اسلام در چپ مارکیست قرار دارد و در نتیجه میل کردن ایدئولوژی این سازمان به سمت چپ( یعنی مارکیسست) بی‌معنی است.وی همچنین اعلام کرد، این جریان می‌تواند سازمان مارکسیستی خود را داشته باشد اما حق ندارد آرم و نام سازمان مجاهدین را بر خود بگذارد. مبارزه با این جریان انحرافی تا سال ۱۳۵۷ ادامه پیدا کرد.


تا آن زمان سازمان مجاهدین خلق ایران توانسته بود با برداشتی دموکراتیک از اسلام، رهبری مبارزه با رژیم شاه را در دست بگیرد و در موضوع اسلام، آخوند‌های سنتی را کنار بزند، بسیاری از آخوندها و مسؤلین فعلی رژیم ایران از جمله رفسنجانی و خامنه‌ای ادعای هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران را داشتند، حتی شخص خمینی به رغم مخالفتش با سازمان مجاهدین خلق ایران به دلیل محبوبیتش قادر به موضع‌گیری علیه سازمان مجاهدین خلق ایران نبود، و برای حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران تحت فشار اطرافیانش بود، هر چند که هیچ گاه این کار را نکرد اما فتوایی صادر کرد که یک سوم وجوه شرعی به «جوانان مسلمان و مبارز» در آن روزگار اشاره به سازمان مجاهدین خلق ایران بود، پرداخت شود.
تا آن زمان سازمان مجاهدین خلق ایران توانسته بود با برداشتی دموکراتیک از اسلام، رهبری مبارزه با رژیم شاه را در دست بگیرد و در موضوع اسلام، آخوند‌های سنتی را کنار بزند، بسیاری از آخوندها و مسؤلین فعلی رژیم ایران از جمله رفسنجانی و خامنه‌ای ادعای هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران را داشتند، حتی شخص خمینی به رغم مخالفتش با سازمان مجاهدین خلق ایران به دلیل محبوبیتش قادر به موضع‌گیری علیه سازمان مجاهدین خلق ایران نبود، و برای حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران تحت فشار اطرافیانش بود، هر چند که هیچ گاه این کار را نکرد اما فتوایی صادر کرد که یک سوم وجوه شرعی به «جوانان مسلمان و مبارز» در آن روزگار اشاره به سازمان مجاهدین خلق ایران بود، پرداخت شود.

منوی ناوبری