کاربر:دانا/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
در طرف مقابل هم مجاهدین تصمیم خودشان را گرفته بودند: مقاومت برای حفظ اشرف، تا پای جان. 
در طرف مقابل هم مجاهدین تصمیم خودشان را گرفته بودند: مقاومت برای حفظ اشرف، تا پای جان. 


در این دو ماه، مزدوران چندین بار برای تحمیل خواسته‌هایشان به‌اشرفیها، نیرو آوردند. اما هر بار دیدند که باید یک دیوار انسانی چند لایه را رد کنند تا بتوانند وارد شوند و به‌همین دلیل منصرف شدند. 
در این دو ماه، نیروهای عراقی چندین بار برای تحمیل خواسته‌هایشان به‌اشرفیها، نیرو آوردند. اما هر بار دیدند که باید یک دیوار انسانی چند لایه را رد کنند تا بتوانند وارد شوند و به‌همین دلیل منصرف شدند. 


تحولات از شب ۵مرداد رنگ و بوی دیگری گرفت. رنگ و بویی متفاوت از همیشه. در روز ۵مرداد تلویزیون العراقیه خبری به‌قرار زیر پخش کرد: «قرار است دولت عراق مسئولیت امنیت قرارگاه اشرف را در کادر اجرای توافقنامه خروج که بین بغداد و واشینگتن امضاء شده، تحویل بگیرد. سخنگوی رسمی دولت، علی دباغ خاطرنشان کرد که دولت به‌برخورد انسانی با افراد موجود در قرارگاه بر اساس آنچه که قوانین بین‌المللی متداول تعیین کرده، ملتزم است. وی تأکید کرد که تا زمانی‌که قوانین جاری عراق رعایت شود، دولت اقدام به‌کوچ دادن هیچ‌یک از آنها یا اخراج اجباری آنان از عراق نمی‌کند». 
تحولات از شب ۵مرداد رنگ و بوی دیگری گرفت. رنگ و بویی متفاوت از همیشه. در روز ۵مرداد تلویزیون العراقیه خبری به‌قرار زیر پخش کرد: «قرار است دولت عراق مسئولیت امنیت قرارگاه اشرف را در کادر اجرای توافقنامه خروج که بین بغداد و واشینگتن امضاء شده، تحویل بگیرد. سخنگوی رسمی دولت، علی دباغ خاطرنشان کرد که دولت به‌برخورد انسانی با افراد موجود در قرارگاه بر اساس آنچه که قوانین بین‌المللی متداول تعیین کرده، ملتزم است. وی تأکید کرد که تا زمانی‌که قوانین جاری عراق رعایت شود، دولت اقدام به‌کوچ دادن هیچ‌یک از آنها یا اخراج اجباری آنان از عراق نمی‌کند». 
خط ۲۱: خط ۲۱:
به موجب موافقتنامه‌ای که تک‌به‌تک ساکنان اشرف با نیروهای آمریکایی امضا کرده‌اند ساکنان اشرف، همه سلاحهایشان را تحویل داده و تروریسم را هم محکوم کرده‌اند. در مقابل، طرف آمریکایی هم متعهد شده تا زمان تعیین تکلیف نهایی نفرات اشرف، یعنی تا زمانی که به‌کشور خودشان برگردند یا به‌یک کشور ثالث بروند و یا اجازه اقامت در کشور عراق پیدا کنند، حفاظت این افراد را در اشرف تأمین کند. امضای مقام آمریکایی جرج جانز که یک افسر ارتش است در زیر موافقتنامه مزبورکه در ژوئیه۲۰۰۴ امضاشده، دیده می‌شود. 
به موجب موافقتنامه‌ای که تک‌به‌تک ساکنان اشرف با نیروهای آمریکایی امضا کرده‌اند ساکنان اشرف، همه سلاحهایشان را تحویل داده و تروریسم را هم محکوم کرده‌اند. در مقابل، طرف آمریکایی هم متعهد شده تا زمان تعیین تکلیف نهایی نفرات اشرف، یعنی تا زمانی که به‌کشور خودشان برگردند یا به‌یک کشور ثالث بروند و یا اجازه اقامت در کشور عراق پیدا کنند، حفاظت این افراد را در اشرف تأمین کند. امضای مقام آمریکایی جرج جانز که یک افسر ارتش است در زیر موافقتنامه مزبورکه در ژوئیه۲۰۰۴ امضاشده، دیده می‌شود. 


علاوه بر این، یک نامه هم از طرف ژنرال ویلیام براندنبرگ به‌خانم صدیقه حسینی مسئول اول وقت سازمان مجاهدین خلق ایران و تمام ساکنان اشرف در تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۰۵ ارسال شده، در این نامه که یک نسخه از آن به‌هریک از ساکنان اشرف داده شده، ضمن تأکید بر استاتوی ساکنان اشرف به‌عنوان افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو روی حقوق مشخصی از اشرفیان تأکید شده است. ولی در این دو روز هیچ اقدامی از طرف نیروهای آمریکایی مستقر در اشرف که بعضاً به‌فیلمبرداری از صحنه‌ها می‌پرداختند، صورت نگرفت. در روزهای ۶ و ۷مرداد ۱۳۸۸، نیروهای سرکوبگر مالکی با خودروهای هاموی، آب‌پاش، لودر، سلاح گرم، چماق، داس، تبر و میله آهنی و… به‌اشرف حمله کردند، تخریب کردند و مجاهدان بی‌سلاح و بی‌سپر را آماج شقاوت‌بارترین ضربات خود قرار دادند. آنها در این حملات وحشیانه، ۱۱مجاهد خلق را شهید کردند، صدها نفر را مجروح و دچار نقص‌عضو و بیش از هزار نفر را به‌شدت مصدوم کردند و ۳۶مجاهد خلق مصدوم و مجروح را به‌گروگان گرفتند و بخشی از اموال را هم تخریب یا به‌سرقت بردند. گروگانها تنها پس از ۷۲روز اعتصاب‌غذا که ۷روز آن اعتصاب خشک بود، در آخرین لحظات حیات توانستند از اسارت رها شده و به‌اشرف بازگردند. اما آنچه هرگز برای جنایتکاران مهاجم و آمران آنها قابل تصور نبود، پایداری و مقاومت مافوق طاقت انسانی بود که زنان و مردان اشرفی با گوشت و پوست خود برای حفظ آن قیام کردند و به‌این ترتیب با دست خالی، تهاجم نیروهای تا دندان مسلح را با شکست حتمی مواجه کردند و دشمن را درسطح جهانی نیز افشا و مفتضح نمودند. https://www.mojahedin.org/news/124524/__cat_url__
علاوه بر این، یک نامه هم از طرف ژنرال ویلیام براندنبرگ به‌خانم صدیقه حسینی مسئول اول وقت سازمان مجاهدین خلق ایران و تمام ساکنان اشرف در تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۰۵ ارسال شده، در این نامه که یک نسخه از آن به‌هریک از ساکنان اشرف داده شده، ضمن تأکید بر استاتوی ساکنان اشرف به‌عنوان افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو روی حقوق مشخصی از اشرفیان تأکید شده است. ولی در این دو روز هیچ اقدامی از طرف نیروهای آمریکایی مستقر در اشرف که بعضاً به‌فیلمبرداری از صحنه‌ها می‌پرداختند، صورت نگرفت. در روزهای ۶ و ۷مرداد ۱۳۸۸، نیروهای مالکی با خودروهای هاموی، آب‌پاش، لودر، سلاح گرم، چماق، داس، تبر و میله آهنی و… به‌اشرف حمله کردند، تخریب کردند و مجاهدان بی‌سلاح و بی‌سپر را آماج شقاوت‌بارترین ضربات خود قرار دادند. آنها در این حملات وحشیانه، ۱۱مجاهد خلق را شهید کردند، صدها نفر را مجروح و دچار نقص‌عضو و بیش از هزار نفر را به‌شدت مصدوم کردند و ۳۶مجاهد خلق مصدوم و مجروح را به‌گروگان گرفتند و بخشی از اموال را هم تخریب یا به‌سرقت بردند. گروگانها تنها پس از ۷۲روز اعتصاب‌غذا که ۷روز آن اعتصاب خشک بود، در آخرین لحظات حیات توانستند از اسارت رها شده و به‌اشرف بازگردند. اما آنچه هرگز برای جنایتکاران مهاجم و آمران آنها قابل تصور نبود، پایداری و مقاومت مافوق طاقت انسانی بود که زنان و مردان اشرفی با گوشت و پوست خود برای حفظ آن قیام کردند و به‌این ترتیب با دست خالی، تهاجم نیروهای عراقی را متوقف کرد.


== حمله ۶ و ۷مرداد ۱۳۸۸در اشرف: ==
== حمله ۶ و ۷مرداد ۱۳۸۸در اشرف: ==
خط ۳۸: خط ۳۸:
در مورد وقایع قبل از حمله، اطلاعیه شورای ملی مقاومت (حمله به اشرف شماره ۷۲) بسیار گویاست و بی‌نیاز از هر توضیح دیگری است:
در مورد وقایع قبل از حمله، اطلاعیه شورای ملی مقاومت (حمله به اشرف شماره ۷۲) بسیار گویاست و بی‌نیاز از هر توضیح دیگری است:


 جالب توجه این‌که حتی در روز حمله و کشتار در۶مرداد (۲۸ژوئیه۲۰۰۹)، نمایندگان ساکنان اشرف در ساعت ۱۲ ظهر مشغول گفتگو با فرماندهان نیروهای عراقی و فرستادگان نخست‌وزیری عراق درباره نحوه استقرار پلیس بودند. در این گفتگوی دو ساعته، ساکنان اشرف بار دیگر تکرار کردند که با استقرار نیروهای پلیس در ورودی قرارگاه مشکلی ندارند و اگر پلیس امکانات بیشتری هم در ورودی قرارگاه نیاز داشته باشد، در اختیارشان خواهند گذاشت و همه هزینه‌های لازم را هم پرداخته و تسهیلات کامل فراهم می‌کنند. اما طرف مقابل گوشش بدهکار نبود و به نیابت از رژیم آخوندی کمر به حمله و کشتار بسته بود.
 جالب توجه این‌که حتی در روز حمله و کشتار در۶مرداد (۲۸ژوئیه۲۰۰۹)، نمایندگان ساکنان اشرف در ساعت ۱۲ ظهر مشغول گفتگو با فرماندهان نیروهای عراقی و فرستادگان نخست‌وزیری عراق درباره نحوه استقرار پلیس بودند. در این گفتگوی دو ساعته، ساکنان اشرف بار دیگر تکرار کردند که با استقرار نیروهای پلیس در ورودی قرارگاه مشکلی ندارند و اگر پلیس امکانات بیشتری هم در ورودی قرارگاه نیاز داشته باشد، در اختیارشان خواهند گذاشت و همه هزینه‌های لازم را هم پرداخته و تسهیلات کامل فراهم می‌کنند. اما طرف مقابل گوشش بدهکار نبود و به نیابت از حکومت جمهوری اسلامی کمر به حمله و کشتار بسته بود.


 در جریان این مذاکرات ۳بار از بغداد به نماینده نخست‌وزیری تلفن کردند و نهایتاً به او دستور قطع مذاکره و شروع حمله ابلاغ شد. شدت حمله، میزان نیروهای عراقی و نوع نیروهای به کار گرفته شده و رفتار جنایتکارانه آنها، از اهداف انهدامی این عملیات خبر می‌دهد و مبین آن است که مسأله نه اعمال حاکمیت بلکه بحث نابودی اشرف به خواست رژیم ایران است
 در جریان این مذاکرات ۳بار از بغداد به نماینده نخست‌وزیری تلفن کردند و نهایتاً به او دستور قطع مذاکره و شروع حمله ابلاغ شد. شدت حمله، میزان نیروهای عراقی و نوع نیروهای به کار گرفته شده و رفتار جنایتکارانه آنها، از اهداف انهدامی این عملیات خبر می‌دهد و مبین آن است که مسأله نه اعمال حاکمیت بلکه بحث نابودی اشرف به خواست رژیم ایران است
خط ۴۴: خط ۴۴:
 مجاهدین هم تصمیم قاطع خودشان را گرفته بودند. آنها می‌گفتند
 مجاهدین هم تصمیم قاطع خودشان را گرفته بودند. آنها می‌گفتند


”اشرف امانت مردم و تاریخ ایران در دست ماست، محال است آن را به گرگهای ولایت تسلیم کنیم“ . اینجا بود که مجاهدین به سمت ورودیهای مختلف اشرف حرکت کردند.
”اشرف امانت مردم و تاریخ ایران در دست ماست، محال است آن را به دشمن تسلیم کنیم“ . اینجا بود که مجاهدین به سمت ورودیهای مختلف اشرف حرکت کردند.


'''پیش از حمله در ذهن اشرفیها چه می‌گذشت؟'''
'''پیش از حمله در ذهن اشرفیها چه می‌گذشت؟'''
خط ۵۲: خط ۵۲:
 هر ضلع اشرف، یک در اصلی دارد. البته ضلع غرب، دو در دارد. یکی از آنها همان در شیر معروف است. اگر نیروهای مهاجم قصد نفوذ به اشرف را داشتند، حتماً از دربهای اصلی اضلاع باید حمله را شروع می‌کردند. برای همین هم این درها اولین خطوط دفاعی شدند.
 هر ضلع اشرف، یک در اصلی دارد. البته ضلع غرب، دو در دارد. یکی از آنها همان در شیر معروف است. اگر نیروهای مهاجم قصد نفوذ به اشرف را داشتند، حتماً از دربهای اصلی اضلاع باید حمله را شروع می‌کردند. برای همین هم این درها اولین خطوط دفاعی شدند.


 بعد هم تهدید شروع شد. آن هم به شکل خیلی مبتذل توسط نیرویی که تازه یکسری تجهیزات از آمریکاییها گرفته، که قبلش فقط در فیلمهای هالیوودی دیده بود. حالا هم به شیوه‌یی مبتذل و رقت انگیز، احساس می‌کردند با این تجهیزات، ستاره همان فیلمها شده‌اند.
 بعد هم تهدید شروع شد. نیروهای عراقی شروع به پیشروی کردند و موانعی که خیلی از آنها را خودشان قبلاً جلوی درهای ورودی گذاشته بودند، برداشتند. بچه‌ها هم این طرف شعار می‌دادند. اما در آن لحظات، توی ذهن اشرفیها چی می‌گذشت؟


 نیروهای عراقی شروع به پیشروی کردند و موانعی که خیلی از آنها را خودشان قبلاً جلوی درهای ورودی گذاشته بودند، برداشتند. بچه‌ها هم این طرف شعار می‌دادند. اما در آن لحظات، توی ذهن اشرفیها چی می‌گذشت؟
'''(شاهد صحنه) :'''
 
  '''(شاهد صحنه) :'''


”وقتی عراقیها به سمت درآمدند، ما فکر می‌کردیم مثل دو ماه پیش که نیرو می‌آوردند تا فیلم تبلیغاتی بگیرند و به رژیم بگویند ما روی اشرف فشار می‌آوریم، باز هم نیتشان همین است“ .  
”وقتی عراقیها به سمت درآمدند، ما فکر می‌کردیم مثل دو ماه پیش که نیرو می‌آوردند تا فیلم تبلیغاتی بگیرند و به رژیم بگویند ما روی اشرف فشار می‌آوریم، باز هم نیتشان همین است“ .  
'''(شاهد صحنه) :'''
”در ذهنم بیشترین حد خوش‌خدمتی به رژیم توسط نیروهای عراقی، همین کارهایی بود که یکی دو ماه قبلش می‌کردند. اما وقتی لودر جلو می‌آمد و موانع را برمی‌داشت، احساس کردم تصور اشتباهی دارم. آنجا برگشتم به یکی از بچه‌ها گفتم که «انگار امروز با روزهای قبل فرق می‌کند“


'''(شاهد صحنه) :'''
'''(شاهد صحنه) :'''


 ”برای ما خیلی روشن بود که مالکی برای انتخاباتی که در پیش دارد، حمایت رژیم را می‌خواهد. قیمتش را هم قصد دارد از جیب مجاهدین بپردازد. من احساس می‌کردم که آن روز با روزهای قبل فرق می‌کند. اما در ذهنم این بود که ما یک قرارداد حفاظت با نیروهای آمریکایی داریم که همان بغل هم ایستاده بودند. بر اساس آن قرارداد که سلاحهای ما را جمع‌آوری کرده بودند، می گفتم اگر عراقیها کاری کنند، آنها دخالت می‌کنند“ .
 ”برای ما خیلی روشن بود که مالکی برای انتخاباتی که در پیش دارد، حمایت رژیم را می‌خواهد. قیمتش را هم قصد دارد از جیب مجاهدین بپردازد. من احساس می‌کردم که آن روز با روزهای قبل فرق می‌کند. اما در ذهنم این بود که ما یک قرارداد حفاظت با نیروهای آمریکایی داریم که همان بغل هم ایستاده بودند. بر اساس آن قرارداد که سلاحهای ما را جمع‌آوری کرده بودند، می گفتم اگر عراقیها کاری کنند، آنها دخالت می‌کنند“ .
'''(شاهد صحنه) :'''
”مزدوری مالکی موضوع جدیدی برای ما نبود. چیزی که برای ما تازگی داشت، میزان مزدوری و خوی پاسداریش بود. تا آن حد که به چنان وحشیگری ای دست زد که تا آن لحظه اصلاً به ذهن من خطور نمی‌کرد“ .


'''(شاهد صحنه که در شرق اشرف حضور داشت) می‌گوید:'''
'''(شاهد صحنه که در شرق اشرف حضور داشت) می‌گوید:'''


”لودر جلو آمد و با بیلش به در کوبید. بچه‌ها پشت در بودند. خاک را پر کرد و روی سرشان ریخت. یکی از بچه‌ها، بین بیل لودر و خودرو گیر کرد. صحنه طوری بود که من فکر کردم شهید شد. اما مجروح شده بود. بعد هم مزدوران با چوب و گرز و میله به جان بچه‌ها افتادند“ .
”لودر جلو آمد و با بیلش به در کوبید. بچه‌ها پشت در بودند. خاک را پر کرد و روی سرشان ریخت. یکی از بچه‌ها، بین بیل لودر و خودرو گیر کرد. صحنه طوری بود که من فکر کردم شهید شد. اما مجروح شده بود. بعد هم نیروهای پلیس با چوب و گرز و میله به جان بچه‌ها افتادند“ .
 
'''(شاهد صحنه) :'''
 
”ایستادن با دست خالی در برابر بیل لودر و چوب و گرز که در دست تعدادی وحشی مزدور هست، ساده نیست. اما آنجا بچه‌ها برای این‌که در صف جلو باشند، تلاش می‌کردند و از هم سبقت می‌گرفتند“ .


'''(شاهد صحنه که در ضلع شمال اشرف بود)''' می‌گوید:
'''(شاهد صحنه که در ضلع شمال اشرف بود)''' می‌گوید:
خط ۸۴: خط ۷۰:
”با آبپاش حمله را شروع کردند، بچه‌ها پرتاب می‌شدند. آنجا برای خودم دیگر شکی باقی نماند که این تازه شروع یک حمله است، اما هرچقدر با آب‌پاش و بعد هم باتون و چوب بچه‌ها را می‌زدند و بچه‌ها می‌افتادند، جلو در خالی نمی‌شد“ .
”با آبپاش حمله را شروع کردند، بچه‌ها پرتاب می‌شدند. آنجا برای خودم دیگر شکی باقی نماند که این تازه شروع یک حمله است، اما هرچقدر با آب‌پاش و بعد هم باتون و چوب بچه‌ها را می‌زدند و بچه‌ها می‌افتادند، جلو در خالی نمی‌شد“ .


'''تعهدات نیروهای آمریکایی در قبال اشرف و واکنش آنها در قبال حمله ششم و هفتم مرداد'''
== تعهدات نیروهای آمریکایی در قبال اشرف و واکنش آنها در قبال حمله ششم و هفتم مرداد ==
 
به موجب موافقتنامه‌یی که تک به تک ساکنان اشرف با نیروهای آمریکایی امضا کرده بودند ساکنان اشرف، همه سلاحهایشان را تحویل داده و تروریسم را هم محکوم کرده بودند. در مقابل، طرف آمریکایی متعهد شده بود تا زمان تعیین تکلیف نهایی نفرات اشرف، یعنی تا زمانی که به کشور خودشان برگردند یا به یک کشور ثالث بروند و یا اجازه اقامت در کشور عراق پیدا کنند حفاظت این افراد را در اشرف تأمین کند. امضای مقام آمریکایی جورج جانز، افسر ارتش آمریکا در زیر این موافقتنامه که در ژوئیه ۲۰۰۴ امضا شده، دیده می‌شود.
به موجب موافقتنامه‌یی که تک به تک ساکنان اشرف با نیروهای آمریکایی امضا کرده بودند ساکنان اشرف، همه سلاحهایشان را تحویل داده و تروریسم را هم محکوم کرده بودند. در مقابل، طرف آمریکایی متعهد شده بود تا زمان تعیین تکلیف نهایی نفرات اشرف، یعنی تا زمانی که به کشور خودشان برگردند یا به یک کشور ثالث بروند و یا اجازه اقامت در کشور عراق پیدا کنند حفاظت این افراد را در اشرف تأمین کند. امضای مقام آمریکایی جورج جانز، افسر ارتش آمریکا در زیر این موافقتنامه که در ژوئیه ۲۰۰۴ امضا شده، دیده می‌شود.


خط ۱۰۶: خط ۹۱:
 نیروهای مهاجم به انواع سلاحها مسلح بودند. لودر، نفربر، سلاح، باتون، چوب، گرز، زنجیر و تبر.
 نیروهای مهاجم به انواع سلاحها مسلح بودند. لودر، نفربر، سلاح، باتون، چوب، گرز، زنجیر و تبر.


 هنگامیکه کارخانه‌ها لودر را می‌سازند، در کاتالوگ آن کارآییش را برای خاکبرداری ساختمانی و سازندگی عنوان می‌کنند. اما روز ششم مرداد، نیروهای عراقی یک کارآیی دیگر برای لودر ثبت کردند.
 هنگامی که کارخانه‌ها لودر را می‌سازند، در کاتالوگ آن کارآیی‌اش را برای خاکبرداری ساختمانی و سازندگی عنوان می‌کنند. اما روز ششم مرداد، نیروهای عراقی یک کارآیی دیگر برای لودر ثبت کردند.


'''(شاهد صحنه)''' :
'''(شاهد صحنه)''' :
خط ۱۱۷: خط ۱۰۲:


  در کنار لودر و میل گرد و نارنجک، نیروهای مهاجم از زنجیر، چوبهای چهار تراش، سنگ، تکه‌های خرد شده بلوک و هر وسیله دیگری، برای وارد آوردن جراحت بر پیکر مجاهدین استفاده می‌کردند.
  در کنار لودر و میل گرد و نارنجک، نیروهای مهاجم از زنجیر، چوبهای چهار تراش، سنگ، تکه‌های خرد شده بلوک و هر وسیله دیگری، برای وارد آوردن جراحت بر پیکر مجاهدین استفاده می‌کردند.
 روز ششم مرداد، یکبار دیگر خاطرات سیاه قرون وسطی در تاریخ زنده شد. خاطرات سیاهی که پشت آن یک اندیشه برآمده از همان اعصار قرون وسطی، که توسط رژیم ولایت فقیه در مغز مزدوران عراقیش تزریق شده بود، قرار داشت. در این منطق حتی مجروحان هم امنیت نداشتند.


 طرح مهاجمان برای حمله، مراحل و اجزای مختلفی داشت. تیتر حمله که قرار بود به خبرگزاریها داده شود، ورود به قرارگاه اشرف برای راه‌اندازی ایستگاه پلیس بود، اما در طرح عملیاتی، انواع جنایتها از جمله دستگیریهای کور برای سرکوب ساکنان اشرف برنامه‌ریزی شده بود. در این رابطه توجه شما را به صحبتهای تنی چند از ۳۶ گروگان اشرفی جلب می‌کنیم:
 طرح مهاجمان برای حمله، مراحل و اجزای مختلفی داشت. تیتر حمله که قرار بود به خبرگزاریها داده شود، ورود به قرارگاه اشرف برای راه‌اندازی ایستگاه پلیس بود، اما در طرح عملیاتی، انواع جنایتها از جمله دستگیریهای کور برای سرکوب ساکنان اشرف برنامه‌ریزی شده بود. در این رابطه توجه شما را به صحبتهای تنی چند از ۳۶ گروگان اشرفی جلب می‌کنیم:
خط ۱۴۰: خط ۱۲۳:
”می گفتند ما هم معاویه هستیم، آن پشت می‌رقصیدند“ .
”می گفتند ما هم معاویه هستیم، آن پشت می‌رقصیدند“ .


 در تاریخ گفته می‌شود که چینی‌ها با ساختن دیوار بزرگ چین، قصد متوقف کردن حمله‌های وحشیانه مغولها را داشتند. دیواری ساخته شده از بزرگترین سنگها. در اشرف هم دیواری در برابر مهاجمان وحشی، ساخته شد. اما نه دیواری از سنگ، بلکه دیواری از گوشت و استخوان و پوست و عصب. نه، درست‌تر این است که بگوییم دیواری از اراده و ایمان. در اشرف، تنهای بی‌سپر، سدی در برابر نیروهای مهاجم ساختند. شاید باورش سخت باشد، اما همه برای رسیدن به صف اول، از هم سبقت می‌گرفتند.
 در تاریخ گفته می‌شود که چینی‌ها با ساختن دیوار بزرگ چین، قصد متوقف کردن حمله‌های وحشیانه مغولها را داشتند. دیواری ساخته شده از بزرگترین سنگها. در اشرف هم دیواری در برابر مهاجمان وحشی، ساخته شد. اما نه دیواری از سنگ، بلکه دیواری از گوشت و استخوان و پوست و عصب. نه، درست‌تر این است، تنهای بی‌سپر، سدی در برابر نیروهای مهاجم ساختند. شاید باورش سخت باشد، اما همه برای رسیدن به صف اول، از هم سبقت می‌گرفتند.


'''(شاهد صحنه) :'''
'''(شاهد صحنه) :'''
خط ۱۴۶: خط ۱۲۹:
”دیدم همه خواهران و برادران از هم سبقت می‌گیرند تا در صف اول باشند، همه نگران سایرین بودند. دغدغه همه این بود که اگر بلایی هست، سر خودشان بیاید، نه کناری. واقعاً دعوا بود، دعوای فداکاری!“
”دیدم همه خواهران و برادران از هم سبقت می‌گیرند تا در صف اول باشند، همه نگران سایرین بودند. دغدغه همه این بود که اگر بلایی هست، سر خودشان بیاید، نه کناری. واقعاً دعوا بود، دعوای فداکاری!“


  در این صحنه‌ها مجاهدینی هم بودند که ۴۰سال پیش، ضربات کابل و باتون شکنجه‌گران ساواک شاه را تحمل کرده بودند. بعد از پیروزی انقلاب هم مردم به آنها لقب «قهرمان شکنجه» داده بودند. اما چه کسی تصور می‌کرد، ۴۰سال بعد هم، باز همانها، باید سر و رویشان از ضربات کابل و چوب و سنگ و میل گرد، خون آلود و مجروح شود؟ مجید معینی از قهرمانان شکنجه در زندانهای ساواک شاه یکی از این نمونه‌ها بود.
  در این صحنه‌ها مجاهدینی هم بودند که ۴۰سال پیش، ضربات کابل و باتون شکنجه‌گران ساواک شاه را تحمل کرده بودند. . اما چه کسی تصور می‌کرد، ۴۰سال بعد هم، باز همانها، باید سر و رویشان از ضربات کابل و چوب و سنگ و میل گرد، خون آلود و مجروح شود؟ مجید معینی از قهرمانان شکنجه در زندانهای ساواک شاه یکی از این نمونه‌ها بود.


 این صحنه‌ها نشان داد که عنصر تعیین کننده، نه سلاح، بلکه صاحب سلاح است. مجاهدین با دستهای خالی، مزدوران تا دندان مسلح را وادار به عقب‌نشینی کردند.
 این صحنه‌ها نشان داد که عنصر تعیین کننده، نه سلاح، بلکه صاحب سلاح است.


 در این میان، یک نبرد دیگر با شدت و حدت در جریان بود. فیلمبرداران و عکاسان جسوری که به‌رغم حساسیت بیش از حد مزدوران و برخورد هیستریک آنها، با شجاعت به کارشان ادامه دادند و صحنه‌هایی را در انظار جهانیان به ثبت رساندند که تمام دنیا را تکان داد. فیلمبردارانی که خودشان هم آماج ضربه‌های وحشیانه سنگ و چوب و باتون قرار گرفتند. اما بدنهایشان را سپری برای حفاظت از دوربینها کردند. دوربینهایی که در ششم و هفتم مرداد، دریچه یک حماسه، به سمت آسمان تاریخ گردیدند.
 در این میان، یک نبرد دیگر با شدت و حدت در جریان بود. فیلمبرداران و عکاسان جسوری که به‌رغم حساسیت بیش از حد نیروهای عراقی و برخورد هیستریک آنها، به کارشان ادامه دادند و صحنه‌هایی را در انظار جهانیان به ثبت رساندند که تمام دنیا را تکان داد. فیلمبردارانی که خودشان هم آماج ضربه‌های وحشیانه سنگ و چوب و باتون قرار گرفتند. اما بدنهایشان را سپری برای حفاظت از دوربینها کردند.  


'''(یکی از فیلمبرداران) :'''
'''(یکی از فیلمبرداران) :'''
خط ۱۵۶: خط ۱۳۹:
  ”من بالای یک آیفا در حال فیلمبرداری بودم. آنها به من می‌گفتند بیا پایین و سنگ و چوب و… به طرفم پرت می‌کردند، من توجهی نمی‌کردم“ .
  ”من بالای یک آیفا در حال فیلمبرداری بودم. آنها به من می‌گفتند بیا پایین و سنگ و چوب و… به طرفم پرت می‌کردند، من توجهی نمی‌کردم“ .


  گاه شدت وحشیگری مزدوران و ایستادگی مجاهدین به حدی می‌رسید، که قطرات خون بر لنز دوربینها نیز نقش می‌بست. با این وجود به گواهی خود فیلمبرداران، این تصاویر هیچ گاه نمی‌توانند بازتاب دهنده عمق جنایات مزدوران و اوج ایستادگی حماسی مجاهدین باشند.
  گاه شدت ضربات به حدی میرسید که قطرات خون بر لنز دوربینها نیز نقش می‌بست. با این وجود به گواهی خود فیلمبرداران، این تصاویر هیچ گاه نمی‌توانند بازتاب دهنده عمق جنایات باشند.


”من خودم فیلمبردار صحنه بودم. اما هیچ دوربینی نمی‌توانست شقاوت مزدوران و شجاعت مجاهدین را به تصویر بکشد“ .
”من خودم فیلمبردار صحنه بودم. اما هیچ دوربینی نمی‌توانست صحنه را درست و کامل به تصویر بکشد“ .


'''پریسا ممقانی:'''
'''(یکی از فیلمبرداران) :'''


”این تصاویر که بیرون آمد مشتی از خروار است، چرا که صحنه آن‌قدر سخت بود که بسیاری از فیلمها بیرون نیامد، خیلی از دوربینها دزدیده شد یا فیلمبرداران را زدند“ .
”این تصاویر که بیرون آمد مشتی از خروار است، چرا که صحنه آن‌قدر سخت بود که بسیاری از فیلمها بیرون نیامد، خیلی از دوربینها دزدیده شد یا فیلمبرداران را زدند“ .
  از صد سال پیش، زمان مقاومت قهرمانانه مردم تبریز در برابر استبداد، تصاویر خیلی کمی وجود دارد. اما همان تصاویر، امروز مایه افتخار هر ایرانی است. شاید صد سال بعد هم، تصاویر فروغ ایران، مایه افتخار ایران باشند.


'''میدان لاله'''
'''میدان لاله'''


تهاجم مزدوران از در مصلحی، یک اشتباه محاسبه فاحش بود، علاوه بر ویژگیهای ساختمانی این ورودی که مسیر آن را بسیار محدود کرده، تهاجم مزدوران از این ناحیه با لایه‌های بیشماری از دیوارهای انسانی ساکنان اشرف برخورد کرد که آنها را مفتضحانه به مواضع اولیه خود برگرداند.
تهاجم مزدوران از در مصلحی، یک اشتباه محاسبه فاحش بود، علاوه بر ویژگیهای ساختمانی این ورودی که مسیر آن را بسیار محدود کرده، تهاجم مزدوران از این ناحیه با لایه‌های بیشماری از دیوارهای انسانی ساکنان اشرف برخورد کرد که آنها را به مواضع اولیه خود برگرداند.


 اما در ورودی شمال و شرق، دشت وسیعی در برابر مزدوران قرار داشت که توانستند با ایجاد شکافهای متعدد در سیاج (سیم توری) اطراف قرارگاه و سپس با تیراندازی مستقیم و رگبار باز کردن روی بچه‌ها راه نفوذ خود به داخل قرارگاه را باز کنند. در ورودی شرق، بعد از شکافتن ۱۰۰متر از سیاج قرارگاه و بعد از مجروح کردن دو سوم نیروهای در صحنه، مزدوران متجاوز وارد خاک اشرف شدند. در ورودی شمال نیز بعد از این‌که تلاش برای وارد شدن از ورودی اصلی را بی‌فایده دیدند، در فواصل ۱۰۰ و ۲۰۰متری دو طرف ورودی با لودر، شکافهایی ایجاد کردند و سرانجام از یکی از آنها خودروهای زرهی را وارد کردند.
 اما در ورودی شمال و شرق، دشت وسیعی در برابر مزدوران قرار داشت که توانستند با ایجاد شکافهای متعدد در سیاج (سیم توری) اطراف قرارگاه و سپس با تیراندازی مستقیم و رگبار باز کردن راه نفوذ خود به داخل قرارگاه را باز کنند. در ورودی شرق، بعد از شکافتن ۱۰۰متر از سیاج قرارگاه و بعد از مجروح کردن دو سوم نیروهای در صحنه، نیروهای عراقی وارد خاک اشرف شدند. در ورودی شمال نیز بعد از این‌که تلاش برای وارد شدن از ورودی اصلی را بی‌فایده دیدند، در فواصل ۱۰۰ و ۲۰۰متری دو طرف ورودی با لودر، شکافهایی ایجاد کردند و سرانجام از یکی از آنها خودروهای زرهی را وارد کردند.


 به این ترتیب کانون درگیری به عمق خاک اشرف یعنی میدان لاله در کنار ایستگاه پمپاژ آب منتقل شد.
 به این ترتیب کانون درگیری به عمق خاک اشرف یعنی میدان لاله در کنار ایستگاه پمپاژ آب منتقل شد.
خط ۱۷۹: خط ۱۶۰:


 آنها می‌خواستند به مکانهای دیگر، به‌خصوص به سمت در اصلی‌اشرف، مسیرشان را باز کنند. اما باز هم همان دیوار انسانی بود که جلوی آنها را گرفت! دیواری از تنهای بی‌سپر، در برابر تیر و چوب و تبر!
 آنها می‌خواستند به مکانهای دیگر، به‌خصوص به سمت در اصلی‌اشرف، مسیرشان را باز کنند. اما باز هم همان دیوار انسانی بود که جلوی آنها را گرفت! دیواری از تنهای بی‌سپر، در برابر تیر و چوب و تبر!
 باز هم مهاجمان، برای این‌که راه خودشان را باز کنند، به وحشیگری تمام رو آوردند.


'''مجاهد صدیق مرضیه رضایی (شاهد صحنه) :'''
'''مجاهد صدیق مرضیه رضایی (شاهد صحنه) :'''
خط ۱۸۸: خط ۱۶۷:
'''درگیریهای شب ششم مرداد - آغاز شلیک'''
'''درگیریهای شب ششم مرداد - آغاز شلیک'''


نیروهای مهاجم به میدان لاله رسیدند. اما طبق طرح باید هنوز خون بیشتری در اشرف می‌ریختند. یک توافقنامه امنیتی با خامنه‌ای وجود داشت! بنابراین نیروهای ویژه سیاهپوش ملقب به
نیروهای مهاجم به میدان لاله رسیدند. اما طبق طرح باید هنوز خون بیشتری در اشرف می‌ریختند. یک توافقنامه امنیتی با خامنه‌ای وجود داشت! بنابراین نیروهای ویژه سیاهپوش ملقب به swat (سوات) را از ورودی شمال، وارد اشرف کردند. تابلوی جنایت در حال تکمیل شدن بود!


swat (سوات) را از ورودی شمال، وارد اشرف کردند. تابلوی جنایت در حال تکمیل شدن بود!
'''مجاهد قهرمان شهید رحمان منانی''' '''(شاهد صحنه) :'''


'''مجاهد قهرمان شهید رحمان منانی''' (شاهد صحنه) : این وحشیها به‌راحتی خواهران را می‌زدند که این خودش یک داستان جداگانه دارد، اینها کاملاً فارسی هم صحبت می‌کردند، من چون عربی بلد نبودم به آنها می‌گفتم شما مزدور خامنه‌ای هستید، که آنها می‌گفتند خامنه‌ای کیه! رهبر ما خمینی است.
این وحشیها به‌راحتی خواهران را می‌زدند که این خودش یک داستان جداگانه دارد، اینها کاملاً فارسی هم صحبت می‌کردند، من چون عربی بلد نبودم به آنها می‌گفتم شما مزدور خامنه‌ای هستید، که آنها می‌گفتند خامنه‌ای کیه! رهبر ما خمینی است.


گواه اصلی جنایات عصر سه‌شنبه ۶مرداد در شمال اشرف، پیکر شهدا و بعد، گواهی شاهدان صحنه است. آن شب به جز نفراتی که در قسمت در شمالی اشرف بودند، کسی آن جنایات را ندید. اما تقریباً از تمامی اشرف می‌شد صدای شلیک گلوله‌ها را شنید و نور آن را که از طرف نیروهای عراقی شلیک می‌شد، دید.
گواه اصلی جنایات عصر سه‌شنبه ۶مرداد در شمال اشرف، پیکر شهدا و بعد، گواهی شاهدان صحنه است. آن شب به جز نفراتی که در قسمت در شمالی اشرف بودند، کسی آن جنایات را ندید. اما تقریباً از تمامی اشرف می‌شد صدای شلیک گلوله‌ها را شنید و نور آن را که از طرف نیروهای عراقی شلیک می‌شد، دید.
خط ۱۹۸: خط ۱۷۷:
 نزدیک نیم ساعت بعد از شروع شلیکها، دو تا از ماشینهای آمریکاییها که یکی هاموی بود و دیگری ماشین فرمانده‌یی بود که من قبلاً او را دیده بودم آمدند. موقع برگشت که می‌خواست از در خارج بشود، ما حتی خون را هم به او نشان دادیم، یعنی رفتیم جلوش، چون اصلاً اعتنایی نمی‌کرد، رفتیم زدیم به شیشه، گفتیم این خون، خون یکی از اشرفیها بود که آنجا شهید شده بود، گفتیم بیا خون را نگاه کن، دیگر حتی در را هم باز نمی‌کرد، بوق می‌زد که بروید کنار و از در خارج شد.
 نزدیک نیم ساعت بعد از شروع شلیکها، دو تا از ماشینهای آمریکاییها که یکی هاموی بود و دیگری ماشین فرمانده‌یی بود که من قبلاً او را دیده بودم آمدند. موقع برگشت که می‌خواست از در خارج بشود، ما حتی خون را هم به او نشان دادیم، یعنی رفتیم جلوش، چون اصلاً اعتنایی نمی‌کرد، رفتیم زدیم به شیشه، گفتیم این خون، خون یکی از اشرفیها بود که آنجا شهید شده بود، گفتیم بیا خون را نگاه کن، دیگر حتی در را هم باز نمی‌کرد، بوق می‌زد که بروید کنار و از در خارج شد.


 '''(شاهد صحنه) :''' اولش با شلیک هوایی شروع شد با سلاحهای مختلف، سلاحهای نیمه سنگین، مثل بی‌کی سی، ب.کا.ت، و بعد هم با سلاحهای انفرادی مثل کلاشینکف. نفراتی که شلیک می‌کردند، عمدتاً کنار خودروها بودند، که با سلاحهای انفرادیشان به سمت نفرات شلیک می‌کردند
'''(شاهد صحنه) :'''
 
 اولش با شلیک هوایی شروع شد با سلاحهای مختلف، سلاحهای نیمه سنگین، مثل بی‌کی سی، ب.کا.ت، و بعد هم با سلاحهای انفرادی مثل کلاشینکف. نفراتی که شلیک می‌کردند، عمدتاً کنار خودروها بودند، که با سلاحهای انفرادیشان به سمت نفرات شلیک می‌کردند


حمید زمانی به‌طور مشخص کنار دست من بود، که چند بار رفت به سمت این نیروها و برگشت، به سمتش شلیک کردند و گلوله به قلبش خورد. مجاهد شهید اصغر یعقوب‌پور سه تا تیر به او اصابت کرد، روحیه‌اش خیلی خوب بود.
حمید زمانی به‌طور مشخص کنار دست من بود، که چند بار رفت به سمت این نیروها و برگشت، به سمتش شلیک کردند و گلوله به قلبش خورد. مجاهد شهید اصغر یعقوب‌پور سه تا تیر به او اصابت کرد، روحیه‌اش خیلی خوب بود.


'''(شاهد صحنه) :''' صحنه این طوری بود که لودر داشت کار می‌کرد که راه ما را ببندد. ما می‌خواستیم جلوش را بگیریم، شلیک کرد، مهرداد افتاد، من رفتم سراغش که یک گلوله هم به پای من خورد.
'''(شاهد صحنه) :''' 


'''(یک شاهد صحنه) :''' دیدیم از پشت سر مهرداد دارد خون می‌آید، همین که فهمیدیم علائم حیاتی دارد سوار جمس کردیم، ولی چون مسیر را بسته بودند یک مسیر سه دقیقه‌یی، سی دقیقه شد، بعد شب در اخبار شنیدیم که تا اتاق عمل هنوز زنده بود، ولی بعد شهید شد، روحش شاد.
صحنه این طوری بود که لودر داشت کار می‌کرد که راه ما را ببندد. ما می‌خواستیم جلوش را بگیریم، شلیک کرد، مهرداد افتاد، من رفتم سراغش که یک گلوله هم به پای من خورد.


'''(شاهد صحنه) :''' درگیری ادامه پیدا کرد، دیدم محمدرضا بختیاری جلو یک لودر ایستاده. لودر هی عقب و جلو می‌کرد که بچه‌ها بروند کنار، ولی آنها می‌گفتند اینجا خانه پاک خواهر مریم است و نمی‌گذاریم شما بیایید تو و مجاهدین را تار و مار کنید. من لای سنگها بودم که گلوله خورد به سنگها و دستم مجروح شد.
'''(یک شاهد صحنه) :''' 


'''(شاهد صحنه) :''' من خودم دو گلوله خوردم، یکی خورد به دستم و یکی هم به پهلویم که الآن دستم یکسری از کارآییهایش را از دست داده و پهلویم هم بی‌حسی دارد.
دیدیم از پشت سر مهرداد دارد خون می‌آید، همین که فهمیدیم علائم حیاتی دارد سوار جمس کردیم، ولی چون مسیر را بسته بودند یک مسیر سه دقیقه‌یی، سی دقیقه شد، بعد شب در اخبار شنیدیم که تا اتاق عمل هنوز زنده بود، ولی بعد شهید شد.


 سؤال اینجاست که آنهایی که بعداً گفتند ما از قصد دولت عراق برای راه‌اندازی یک ایستگاه پلیس به شیوه غیرمرگبار مطلع بودیم، آن روز این شلیکها را هم ندیدند و نشنیدند؟
'''(شاهد صحنه) :''' 
 
درگیری ادامه پیدا کرد، دیدم محمدرضا بختیاری جلو یک لودر ایستاده. لودر هی عقب و جلو می‌کرد که بچه‌ها بروند کنار، ولی آنها نمیرفتند. من لای سنگها بودم که گلوله خورد به سنگها و دستم مجروح شد.


'''(شاهد صحنه) :''' با یکی از اشرفیها رفتیم سراغشان، گفتیم اینها به ما شلیک کردند و بچه‌های ما را شهید کردند، در را بستند رفتند عقبتر. 
'''(شاهد صحنه) :''' 


شلیکهایی که اشرفیان بی‌دفاع و غیرمسلح را هدف قرار داد، در آن شب پاسخی نشنید، اما در روزها و ماههای بعد وقتی به سندی برای اثبات جنایت علیه بشریت تبدیل شد، آمران آن جنایت را به این واداشت که با هزار توجیه به کتمان آن بپردازند تا اهداف واقعی آن شلیکها را بپوشانند.
من خودم دو گلوله خوردم، یکی خورد به دستم و یکی هم به پهلویم که الآن دستم یکسری از کارآیی هایش را از دست داده و پهلویم هم بی‌حسی دارد.


یکی از توجیهات مسخره دولت عراق درباره این شلیکها این بود که این یک اقدام خودبه‌خودی از طرف چند پلیس بوده، اما شواهد صحنه، تصویر کاملاً معکوسی ارائه می‌کنند.
 سؤال اینجاست که آنهایی که بعداً گفتند ما از قصد دولت عراق برای راه‌اندازی یک ایستگاه پلیس به شیوه غیرمرگبار مطلع بودیم، آن روز این شلیکها را هم ندیدند و نشنیدند؟
 
'''(شاهد صحنه) :'''


 '''(شاهد صحنه) :''' یک نیروی نظامی نمی‌تواند خودبه‌خود سلاح را مورد استفاده قرار دهد، چون هیچ کس این جرأت را ندارد که سلاح را علیه افراد غیرنظامی استفاده کند، ولی در یک هدف نظامی، وقتی افرادی را مستقیم مورد هدف قرار می‌دهند، از طرف فرماندهی مشخصی این دستور صادر شده. افرادی بودند در داخل همین نفرات که لباسهای سیاه تنشان بود، از همان اول که وارد صحنه شدند، خیلی تیز و مشخص می‌گفتند ما همه شما را می‌کشیم، ما همه شما را از اینجا بیرون می‌کنیم، ما از نخست‌وزیر عراق نوری مالکی فرمان داریم که همه شما را بزنیم و همه شما را بکشیم و هیچ کس نمی‌تواند مانع ما بشود.
یک نیروی نظامی نمی‌تواند خودبه‌خود سلاح را مورد استفاده قرار دهد، چون هیچ کس این جرأت را ندارد که سلاح را علیه افراد غیرنظامی استفاده کند، ولی در یک هدف نظامی، وقتی افرادی را مستقیم مورد هدف قرار می‌دهند، از طرف فرماندهی مشخصی این دستور صادر شده. افرادی بودند در داخل همین نفرات که لباسهای سیاه تنشان بود، از همان اول که وارد صحنه شدند، خیلی تیز و مشخص می‌گفتند ما همه شما را می‌کشیم، ما همه شما را از اینجا بیرون می‌کنیم، ما از نخست‌وزیر عراق نوری مالکی فرمان داریم که همه شما را بزنیم و همه شما را بکشیم و هیچ کس نمی‌تواند مانع ما بشود.


 در ساعتهای آخر شب سه‌شنبه ۶مرداد، اشرف بعد از یک روز پر‌تلاطم و توفانی، به ناگهان در آرامش فرو رفت. به جز تکان آرام شاخه درختان که با یک نسیم جنوبی تکان می‌خوردند، صدایی در آسمان اشرف شنیده نمی‌شد. اما یک نقطه بود که گویا تازه پذیرای تلاطم و توفان شده بود!
 در ساعتهای آخر شب سه‌شنبه ۶مرداد، اشرف بعد از یک روز پر‌تلاطم و توفانی، به ناگهان در آرامش فرو رفت. به جز تکان آرام شاخه درختان که با یک نسیم جنوبی تکان می‌خوردند، صدایی در آسمان اشرف شنیده نمی‌شد. اما یک نقطه بود که گویا تازه پذیرای تلاطم و توفان شده بود!


 شب ششم مرداد ۱۳۸۸ برای همه پرسنل امداد اشرف، شبی فراموش ناشدنی بود، شبی که علاوه بر پرسنل همیشگی امداد، ۵۰۰مجروح، ۴شهید و ۳مجروح در حالت کما هم در این ساختمان بودند، این ۳مجروح به‌دلیل جلوگیری از ورود پزشک متخصص، هر آن در معرض شهادت بودند: پیمان کرد امیر، امیر خیری و سیاوش نظام الملکی.
 شب ششم مرداد ۱۳۸۸ برای همه پرسنل امداد اشرف، شبی فراموش ناشدنی بود، شبی که علاوه بر پرسنل همیشگی امداد، ۵۰۰مجروح، ۴شهید و ۳مجروح در حالت کما هم در این ساختمان بودند، این ۳مجروح به‌دلیل جلوگیری از ورود پزشک متخصص، هر آن در معرض شهادت بودند.


 طی همان شب امیر خیری شهید شد.
 طی همان شب امیر خیری شهید شد.


بعد از یک توقف چند ساعته به‌دلیل تاریکی شب، از اول صبح چهارشنبه ساعت ۸ تهاجم مزدوران برای پاکسازی اشرف از سمت شمال ادامه پیدا کرد. مزدوران در این تهاجم دست به تخریب و غارت در مزار مروارید و محل استقرار اشرفیها در ضلع شمال زدند. قرار بود طی دو روز، پرونده اشرف بسته شود. اما تقدیر چیز دیگری بود، اشرف ۴سال دیگر ماند تا در کهکشان زهره و حماسه ۱۰شهریور به نماد پایدار مقاومت ایران و اسطوره فناناپذیر و الهامبخش همهٴ خلقهای به‌پاخاسته تبدیل شود.https://martyrs.mojahedin.org/i/
بعد از یک توقف چند ساعته به‌دلیل تاریکی شب، از اول صبح چهارشنبه ساعت ۸ تهاجم مزدوران برای پاکسازی اشرف از سمت شمال ادامه پیدا کرد. مزدوران در این تهاجم دست به تخریب و غارت در مزار مروارید و محل استقرار اشرفیها در ضلع شمال زدند. قرار بود طی دو روز، پرونده اشرف بسته شود. اما تقدیر چیز دیگری بود، اشرف ۴سال دیگر ماند'https://martyrs.mojahedin.org/i/
۱٬۰۴۸

ویرایش

منوی ناوبری