کاربر:دانا/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲: خط ۴۲:
تصاویری که ازین حمله توسط مجاهدین به رسانه‌ها مخابره شد حاکی ازین است که مجاهدین با دست خالی جلوی زرهی‌های مقاومت می‌کردند. این درگیری ۶ ساعت ادامه پیدا کرد، در مجموع ۳۶ نفر از مجاهدین با ضرب گلوله یا با زیر گرفتن توسط خودروی هاموی جان باختند و ۳۵۰ نفر مجروح شدند، همچنین ۶ نفر توسط نیروهای عراقی دستگیر شدند.
تصاویری که ازین حمله توسط مجاهدین به رسانه‌ها مخابره شد حاکی ازین است که مجاهدین با دست خالی جلوی زرهی‌های مقاومت می‌کردند. این درگیری ۶ ساعت ادامه پیدا کرد، در مجموع ۳۶ نفر از مجاهدین با ضرب گلوله یا با زیر گرفتن توسط خودروی هاموی جان باختند و ۳۵۰ نفر مجروح شدند، همچنین ۶ نفر توسط نیروهای عراقی دستگیر شدند.


[[پرونده:صحنه‌هاي درگيري - فروغ اشرف - 900119 (18).jpg|جایگزین=صحنه‌هاي درگيري - فروغ اشرف|بندانگشتی|صحنه‌هاي درگيري - فروغ اشرف]]
[[پرونده:صحنه‌هاي درگيري - فروغ اشرف - 900119 (18).jpg|alt=۱۹ فرورودین - فروغ ایران|بندانگشتی|صحنه‌های  - فروغ اشرف]]
طاهر بومدرا در این رابطه می‌گوید:<blockquote>بعدازظهر ۷ آوریل، ستونهای نیروهای عراقی از جمله تعدادی خودروهای مهندسی به اشرف وارد شدند. همان شب به من اطلاعاتی رسید که نیروهای آمریکایی که از قرارگاه عملیاتی وارهورس به قرارگاه عملیاتی گریزلی برای مأموریت نظارت آمده بودند اشرف را ترک کرده و این همراه با جابجایی غیرمعمول ارتش عراق در اطراف کمپ و حضور تعدادی از افسران ارشد عراقی منجمله ژنرال علی غیدان، فرمانده نیروی زمینی ارتش عراق، ژنرال طارق العزاوی فرمانده عملیات دیالی و افسر دیگری با نام ژنرال ضیا فرمانده لشکر ۵ همه در اشرف، باعث شده بود که ساکنان آژیر خطر را بصدا در بیاورند.<ref>کتاب «داستان ناگفته کمپ اشرف» نوشته طاهر بومدرا رئیس دفتر حقوق بشر یونامی در عراق - صفحهٔ ۷۲</ref></blockquote>روایت صحنه از زبان طاهر بومدرا رئیس دفتر حقوق بشر یونامی:<blockquote>در ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه بامداد جمعه ۸ آوریل (۱۹ فروردین ۱۳۹۰)، بهزاد دوباره روی خط آمد. این بار او بمن گفت حمله آغاز شده‌است. ارتش عراق به داخل کمپ وارد شده بود و از یکان پیاده مکانیزه، مهندسی، نیروهای واکنش سریع و نیروهای ضد شورش استفاده می‌کرد. چند دقیقه بعد، تلفن زنگ زد و خبر رسید که دو تن از ساکنان کشته شدهاند. تا ساعت ۵بامداد، تعداد تلفات به ۱۲ کشته و تعداد بی‌شماری مجروح رسیده بود. ساعت ۷ صبح گزارش شد که تعداد کشته‌ها به ۱۶ نفر رسیده‌است. از آنجایی که ملکرت نماینده ویژه دبیرکل در خارج عراق بود، به معاون وی اسکوراتس بعنوان افسر برگزیده برای پایان دادن به خشونت  تلفن زدم. توافق کردیم که قدم مهم این است به خانه مشاور امنیت ملی فالح فیاض برویم. تماس با مقامات عراقی در روزهای معمول یک چالش بود چه رسد به صبح جمعه. تا وقتی که به خانه او برسیم ساعت ۹ صبح شده بود و تعداد کشته‌ها به ۲۲ نفر رسیده بود. ما از او خواستیم که اگر می‌خواهد زندگی افراد و تصویر ارتش عراق و در حقیقت تصویر ارائه شده از کشور را نجات دهد حمله را فوراً متوقف نماید. حمله به افراد حفاظت شده غیر مسلح توسط گردانهای امنیتی عراق غیرقابل قبول بود. واکنش فالح فیاض این بود شما در معرض شایعات دروغین محض قرار گرفته‌اید. من تلفن همراه خود را بیرون آورده و از او خواستم تا خودش با افراد در صحنه صحبت کند و خودش بشنود چه اتفاقی دارد می‌افتد. در عوض او تلفن خودش را زد. من حدس زدم او به معاونان خود حقی و صادق زنگ زد. فالح فیاض سپس تأکید کرد هیچ اتفاقی نیافتاده است فقط چند حادثه کوچک بوده که در آن سه تن از ساکنان خودشان را زیر چند خودرو انداختهاند. این سه تن به بیمارستان بعقوبه برده شدهاند. من از او درخواست اجازه دیدار از اشرف در همان روز را کردم. مشاور امنیت ملی، فالح فیاض، درخواستم را با این بهانه به من برگرداند که دیدار هفتگی من روز چهارشنبه انجام شده و دیدار دیگری در همان هفته نیاز نیست.<ref>کتاب «داستان ناگفته کمپ اشرف» نوشته طاهر بومدرا رئیس دفتر حقوق بشر یونامی در عراق - صفحهٔ ۷۳</ref></blockquote>
طاهر بومدرا در این رابطه می‌گوید:<blockquote>بعدازظهر ۷ آوریل، ستونهای نیروهای عراقی از جمله تعدادی خودروهای مهندسی به اشرف وارد شدند. همان شب به من اطلاعاتی رسید که نیروهای آمریکایی که از قرارگاه عملیاتی وارهورس به قرارگاه عملیاتی گریزلی برای مأموریت نظارت آمده بودند اشرف را ترک کرده و این همراه با جابجایی غیرمعمول ارتش عراق در اطراف کمپ و حضور تعدادی از افسران ارشد عراقی منجمله ژنرال علی غیدان، فرمانده نیروی زمینی ارتش عراق، ژنرال طارق العزاوی فرمانده عملیات دیالی و افسر دیگری با نام ژنرال ضیا فرمانده لشکر ۵ همه در اشرف، باعث شده بود که ساکنان آژیر خطر را بصدا در بیاورند.<ref>کتاب «داستان ناگفته کمپ اشرف» نوشته طاهر بومدرا رئیس دفتر حقوق بشر یونامی در عراق - صفحهٔ ۷۲</ref></blockquote>روایت صحنه از زبان طاهر بومدرا رئیس دفتر حقوق بشر یونامی:<blockquote>در ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه بامداد جمعه ۸ آوریل (۱۹ فروردین ۱۳۹۰)، بهزاد دوباره روی خط آمد. این بار او بمن گفت حمله آغاز شده‌است. ارتش عراق به داخل کمپ وارد شده بود و از یکان پیاده مکانیزه، مهندسی، نیروهای واکنش سریع و نیروهای ضد شورش استفاده می‌کرد. چند دقیقه بعد، تلفن زنگ زد و خبر رسید که دو تن از ساکنان کشته شدهاند. تا ساعت ۵بامداد، تعداد تلفات به ۱۲ کشته و تعداد بی‌شماری مجروح رسیده بود. ساعت ۷ صبح گزارش شد که تعداد کشته‌ها به ۱۶ نفر رسیده‌است. از آنجایی که ملکرت نماینده ویژه دبیرکل در خارج عراق بود، به معاون وی اسکوراتس بعنوان افسر برگزیده برای پایان دادن به خشونت  تلفن زدم. توافق کردیم که قدم مهم این است به خانه مشاور امنیت ملی فالح فیاض برویم. تماس با مقامات عراقی در روزهای معمول یک چالش بود چه رسد به صبح جمعه. تا وقتی که به خانه او برسیم ساعت ۹ صبح شده بود و تعداد کشته‌ها به ۲۲ نفر رسیده بود. ما از او خواستیم که اگر می‌خواهد زندگی افراد و تصویر ارتش عراق و در حقیقت تصویر ارائه شده از کشور را نجات دهد حمله را فوراً متوقف نماید. حمله به افراد حفاظت شده غیر مسلح توسط گردانهای امنیتی عراق غیرقابل قبول بود. واکنش فالح فیاض این بود شما در معرض شایعات دروغین محض قرار گرفته‌اید. من تلفن همراه خود را بیرون آورده و از او خواستم تا خودش با افراد در صحنه صحبت کند و خودش بشنود چه اتفاقی دارد می‌افتد. در عوض او تلفن خودش را زد. من حدس زدم او به معاونان خود حقی و صادق زنگ زد. فالح فیاض سپس تأکید کرد هیچ اتفاقی نیافتاده است فقط چند حادثه کوچک بوده که در آن سه تن از ساکنان خودشان را زیر چند خودرو انداختهاند. این سه تن به بیمارستان بعقوبه برده شدهاند. من از او درخواست اجازه دیدار از اشرف در همان روز را کردم. مشاور امنیت ملی، فالح فیاض، درخواستم را با این بهانه به من برگرداند که دیدار هفتگی من روز چهارشنبه انجام شده و دیدار دیگری در همان هفته نیاز نیست.<ref>کتاب «داستان ناگفته کمپ اشرف» نوشته طاهر بومدرا رئیس دفتر حقوق بشر یونامی در عراق - صفحهٔ ۷۳</ref></blockquote>
== ایستادگی مجاهدین در حمله ۱۹ فروردین ==
== ایستادگی مجاهدین در حمله ۱۹ فروردین ==
[[پرونده:صحنه‌هاي درگيري - فروغ اشرف - 900119 (32).jpg|جایگزین=صحنه‌هاي درگيري - فروغ اشرف|بندانگشتی|صحنه‌هاي درگيري - فروغ اشرف]]
[[پرونده:صحنه‌هاي درگيري - فروغ اشرف - 900119 (32).jpg|alt=۱۹ فرورودین - فروغ ایران|بندانگشتی|صحنه‌هاي درگيري - فروغ اشرف]]
خامنه‌ای، مالکی را موظف کرده بود تا مجاهدین را با حمله متمرکز گردانهای زرهی و پیاده و پیاده-مکانیزه، قتل‌عام کند.
خامنه‌ای، مالکی را موظف کرده بود تا مجاهدین را با حمله متمرکز گردانهای زرهی و پیاده و پیاده-مکانیزه، قتل‌عام کند.


خط ۵۶: خط ۵۶:
مسعود رجوی در رابطه مقاومت ساکنین اشرف در حمله ۱۹ فروردین می‌گوید:<blockquote>«در تاریخ تمام جنگهای ملی و میهنی و انقلابی بی‌نظیر است. و ایران و ایرانی، هر چند سوخته جان و جگر سوخته، از آن به خود می‌بالد».</blockquote>هم‌چنان که دکتر منوچهر هزارخانی در این رابطه میگوید:<blockquote>«آرمانگرا بودن مجاهدین را از تسلیم ناپذیریشان هم می‌توان دریافت. وقتی پای دیوارشان می‌گذارند که یا تسلیم شوند ـ یعنی به آرمانشان پشت کنندـ یا بمیرند، آن وقت مرگ را بر تسلیم شدن ترجیح می‌دهند»..</blockquote>پس از این  واقعه بود که  آقای [[مسعود رجوی]] این پایداری را فروغ اشرف نامگذاری کردند.
مسعود رجوی در رابطه مقاومت ساکنین اشرف در حمله ۱۹ فروردین می‌گوید:<blockquote>«در تاریخ تمام جنگهای ملی و میهنی و انقلابی بی‌نظیر است. و ایران و ایرانی، هر چند سوخته جان و جگر سوخته، از آن به خود می‌بالد».</blockquote>هم‌چنان که دکتر منوچهر هزارخانی در این رابطه میگوید:<blockquote>«آرمانگرا بودن مجاهدین را از تسلیم ناپذیریشان هم می‌توان دریافت. وقتی پای دیوارشان می‌گذارند که یا تسلیم شوند ـ یعنی به آرمانشان پشت کنندـ یا بمیرند، آن وقت مرگ را بر تسلیم شدن ترجیح می‌دهند»..</blockquote>پس از این  واقعه بود که  آقای [[مسعود رجوی]] این پایداری را فروغ اشرف نامگذاری کردند.


== جان باختگان و مجروحین ==
== جان باختگان و مجروحین حمله ۱۹ فروردین ==
[[پرونده:شهدای ۱۹ فروردین.jpg|جایگزین=شهدای ۱۹ فروردین|بندانگشتی|شهدای ۱۹ فروردین]]
[[پرونده:شهدای ۱۹ فروردین.jpg|alt=۱۹ فرورودین - فروغ ایران|بندانگشتی|جانباختگان ۱۹ فروردین
در خلال این حمله ۳۶ تن از مجاهدین به شهادت رسیدند و ۳۵۰ تن مجروح شدند.
]]
در خلال این حمله ۳۶ تن از مجاهدین جان باخته و ۳۵۰ تن مجروح شدند. در میان جانباختگان برخی توسط ماشین‌های هاموی زیر گرفته شدند. حنیف کفایی ۳۰ ساله از نزدیک توسط یکی از افسران عراقی با کلت هدف گلوله قرار گرفت. آسیه رخشانی ۲۸ ساله  از خبرنگاران سیمای آزادی درحالی که با دوربین مشغول فیلمبرداری از صحنه جنایات بود مورد اصابت گلوله قرار گرفته و جان باخت.
 
در یکی از فیلمهایی که در دوربین آسیه رخشانی ثبت شده، همرزمانش اسم او را فریاد می میزنند و میگویند: آسیه مواظب باش مزدوران  تو را نشانه گرفته اند، اما او همچنان به فیلمبرداری ادامه‌ می‌دهد. به اذعان یارانش، بیشترین فیلمهایی که تیراندازی و نشانه روی نیروهای عراقی به سمت ساکنین اشرف ثبت شده است از فیلمهای دوربین آسیه بدست آمده است.
 
یکی از همرزمان آسیه رخشانی در این رابطه میگوید: <blockquote>«وقتی شدت تیراندازیها و حمله و هجوم مزدوران به اوج خودش رسیده بود، من بناچار پشت پناهگایی رفتم که از تیررس مزدوران درامان باشم، ولی درهمین گیر و دار متوجه شدم آسیه دوربین بدست در وسط صحنه اینطرف وآنطرف میدود و فیلم میگیرد، از شجاعت و رشادت او یکباره  به خودم آمدم و گفتم نباید این صحنه ها را ازدست بدهم، از پناهگاه پریدم بیرون و شروع به گرفتن فیلم کردم.»</blockquote>یکی دیگر از شاهدین صحنه در مورد او می‌گوید:<blockquote>«در مورد  وقتی آسیه تیر خورد و افتاد، دوربینش را بطرف من پرت کرد و گفت: این را سریع به دست بچهها برسان و بگو که فیلم های زیادی درآن است… دوربین توسط همین برادر از صحنه خارج شد.»    </blockquote>
[[پرونده:صبا هفت برادران.JPG|بندانگشتی|صبا هفت برادران پیش و پس از جراحت]]


== صبا هفت برادران سمبل ایستادگی تا پایان ==
== صبا هفت برادران سمبل ایستادگی تا پایان ==
از تاثیرگذارترین لحظات پیام صبا هفت برادران بود که قبل از شهادتش خطاب به جهانیان گفت:تا آخرش ایستاده‌ایم تا آخرش می‌ایستیم.
از تاثیرگذارترین لحظات پیام صبا هفت برادران بود. وی یکی از مجریان تلویزیون سیمای آزادی بود که در صحنه حضور داشت. گلوله به ران او اصابت کرده و دچار خونریزی بسیار شدید شد . او در حالی که روی برانکادر بوده و در اثر خونریزی بشدت دچار ضعف شده و در آخرین لحظات حیاتش بسر می‌برد رو به دوربینی که از او فیلم میگرفت به سختی گفت :<blockquote>«تا آخرش ایستاده‌ایم تا آخرش می‌ایستیم.»</blockquote>فیلم صبا هفت برادران در لحظات آخر زندگی در حال سخن گفتن
[[پرونده:وداع خانواده با صبا هفت برادران (5).jpg|جایگزین=وداع خانواده با صبا هفت برادران |بندانگشتی]]
 
نیروهای عراقی حین انتقال او به بیمارستان به پدرش گفته بودند اگر از مجاهدین جدا شود فرزندش را درمان میکنند در غیر این صورت باید شاهد مرگ فرزندش باشد.اما پدرش همچون صبا ایستادگی و مبارزه تا آخرین نفس را انتخاب کرد اگر چه جدایی از فرزند برایش سخت بود اما عشق به میهنش را در اولویت قرار داد.
https://www.youtube.com/watch?v=Lj8xrwRL7Yo
 
این سخن او در آخرین لحظات زندگی اش جهان را تکان داده و به عنوان یکی از نادرترین صحنه‌های شجاعت و اراده انسانی به ثبت رسید.
 
صبا هفت برادران پس از زخمی شدن به هنگامی که همراه پدرش به سمت بغداد برای جراحی برده میشد با ممانعت نیروهای عراقی مواجه شد.[[پرونده:وداع خانواده با صبا هفت برادران (5).jpg|alt=۱۹ فرورودین - فروغ ایران|بندانگشتی|پدر و خواهر صبا هفت برادران بر سر پیکر بی جان او]]
نیروهای عراقی حین انتقال او به بیمارستان به پدرش گفته بودند اگر از مجاهدین جدا شوی فرزند تو را درمان می‌کنیم و در غیر این صورت باید شاهد مرگ فرزندش باشی.  
 
پدر او  رضا هفت برادران نقل میکند:<blockquote>صبا از من پرسید اینها از تو چه می‌خواهند. گفتم میگویند اگر نجات تو را میخواهم باید از سازمان جدا شویم. صبا به من گفت: بابا بزن توی دهنشون....</blockquote>سرانجام صبا هفت برادران به دلیل ممانعت‌های نیروهای عراقی در حالی که بیمارستان بغداد در یکساعتی کمپ اشرف واقع شده است ۱۴ ساعت بعد یعنی بسیار دیر به بیمارستان رسید و در اثر خونریزی جانباخت.


== احضار قاتلین و فرماندهان حمله به دادگاه اسپانیا ==
== احضار قاتلین و فرماندهان حمله به دادگاه اسپانیا ==

منوی ناوبری