۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
راه دوم که البته تنها در تئوری قابل طرح است، برخورد ارتجاعی و جداسازی بنیادگرایانه بین زنان و مردان در هراس از گسیختن صفوف مبارزه بخاطر نفوذ زندگی خواهی و آسوده طلبی است! که البته این راه نه امکان پذیر است و نه منطبق با ایدئوژی مجاهدن و از سویی خود اتفاقا، روشی است ناشی اوج اندیشه های جنسیتگرایانه و ضد زن است که جریان بنیادگرایی و ارتجاعی خمینی، مزورانه آنرا تبلیغ میکند. مزورانه ازین جهت که در خفاء نه کمتر بلکه حتی بیشتر از دیگر اندیشهها به زن دیدگاهی کالایی و استثماری دارد. | راه دوم که البته تنها در تئوری قابل طرح است، برخورد ارتجاعی و جداسازی بنیادگرایانه بین زنان و مردان در هراس از گسیختن صفوف مبارزه بخاطر نفوذ زندگی خواهی و آسوده طلبی است! که البته این راه نه امکان پذیر است و نه منطبق با ایدئوژی مجاهدن و از سویی خود اتفاقا، روشی است ناشی اوج اندیشه های جنسیتگرایانه و ضد زن است که جریان بنیادگرایی و ارتجاعی خمینی، مزورانه آنرا تبلیغ میکند. مزورانه ازین جهت که در خفاء نه کمتر بلکه حتی بیشتر از دیگر اندیشهها به زن دیدگاهی کالایی و استثماری دارد. | ||
مریم رجوی با حرکت متهورانهی خود راه سوم را برگزیده و نشانه کرد. او از همسر خود جدا شده بود. اما تا اینجای داستان هنوز این نفی، هیچ اثباتی را بهمراه نداشته و یک طلاق معمول بود که میتوانست در یک نگاه ساده سازانه به هر دلیل دیگری نیز تعبیر شود. او با درخواست ازدواج از مسعود رجوی به عنوان رهبری که تمامی آرمانها و اهداف مجاهدین را نمایندگی و سمبلیزه میکرد، به خود و دیگران نشان داد که یک زن خود انتخاب میکند که کدام مسیر، کدام | مریم رجوی با حرکت متهورانهی خود راه سوم را برگزیده و نشانه کرد. او از همسر خود جدا شده بود. اما تا اینجای داستان هنوز این نفی، هیچ اثباتی را بهمراه نداشته و یک طلاق معمول بود که میتوانست در یک نگاه ساده سازانه به هر دلیل دیگری نیز تعبیر شود. او با درخواست ازدواج از مسعود رجوی به عنوان رهبری که تمامی آرمانها و اهداف مجاهدین را نمایندگی و سمبلیزه میکرد، به خود و دیگران نشان داد که یک زن خود انتخاب میکند که کدام مسیر، کدام آرمان و کدام هدف را برگزیند. | ||
ممکن است سوال شود که با اینهمه چرا ازدواج؟! پاسخ این است که در غیر اینصورت، یعنی درصورتی که مریم رجوی فقط به بیان چنین مفهومی بسنده کند، هرگز چنین پیامی را از خود ساطع نخواهد کرد. | ممکن است سوال شود که با اینهمه چرا ازدواج؟! پاسخ این است که در غیر اینصورت، یعنی درصورتی که مریم رجوی فقط به بیان کردن چنین مفهومی بسنده کند، هرگز چنین پیامی را از خود ساطع نخواهد کرد. | ||
او خود انتخاب میکند که بجای قرار دادن شوهر،در کانون عواطف فردی خود، رهبر عقیدتی ، یا به عبارتی سمبل آرمان و ایدئولوژی خود را در این نقطه قرار | او خود انتخاب میکند که بجای قرار دادن شوهر،در کانون عواطف فردی خود، رهبر عقیدتی ، یا به عبارتی سمبل آرمان و ایدئولوژی خود را در این نقطه قرار دهد.یعنی درست همان نقطه ای که باید مردی به مثابهی همسر قرار داشته باشد،شاخص و سمبل آرمانی، یاهمان رهبری عقیدتی قرار میگیرد! اینجاست که آن پیام به قویترین شکل منتشر میشود. این یک ضربهی تماما فکری به تمامی خانوادههای موجود در مجاهدین بود. ازین پس هیچ مردی نمیتواند خود را مالک تمامی عواطف همسر خود و هیچ زنی خود را در حصار عاطفی هیچ مردی نمیبیند. این نکته را متذکر میشود که بجای غرق شدن در دلبستگیهای خانوادگی، دل را باید به آرمان پیش رو داد. این حرکت پیوندهای خصوصی را سست میکند و به آن ضربه ای سخت میزند.وی علاوه بر بارز کردن الزام مقولهی رهبری آرمانی برای یک انقلابی در شرایط سخت مبارزه، نشان داد که یک مبارز نباید و نمیتواند چیزی جز همان آرمان و هدف را در کانون عواطف فردی خود قرار دهد. هرچند برای مریم رجوی این حرکت تنها حرکتی برای ساطع کردن یک پیام نیست. چرا که شخص مریم رجوی نیز باید در اندیشهی خود همین مسیر فکری را طی کرده و آنرا عملی کند. او خود باید شهامت این را داشته باشد که با پشت کردن به زندگی خانوادگی و تفکر جنسیت گرا، اعلام کند که ازین پس همسر او، آرمان او و رهبری اوست. دست زدن به چنین عملی البته بسیار هولناک بنظر میرسد. چرا که باید تمامی آبروی سازمانی و شخصی و حرفه ای خود مایه بگذارد. شاید از همین روزست که وی میگوید این دوران بر او ۳۰ سال گذشته است. | ||
کاری که لنین هنگام نوشتن کتاب «یک گام به پیش، دو گام به پس» انجام داد.لنین بانی تئوری تقدم سانترالیزم یعنی مرکز گرایی و رهبری از بالا بر مرکز گریزی بود. والن تینف که از نزدیک با وی بوده است میگوید او به هنگام نوشتن این کتاب دستخوش تغییرات یکباره و زیادی شد. او که به لحاظ بدنی بسیار قوی بود، نحیف و لاغر شده و گونههایش به زردی گراییده و گود افتاد بود. چشمانش هم که بصورتی غیرمعمول تیز و روشن با نفوذ بودند، خسته بی رمق و حالت کاملا مرده پیدا کرده بود.<ref>والن تینف در لنین مارکسیست خالص، ص ۶۹</ref> در آن زمان منشویکها پیروان لنین را آلت دست او و سیاهه لشکرهایی مینامند که تسلیم بی چون و چرای او شده اند و به تئوری پیروی کورکورانه صحه گذاشته اند. .اما واقعیت این بود که تنها او توانست روسیه تزاری را به ناگاه دچار تحول کند. لنین نه ساحر بود و نه جادوگر، نه ارودگاه اجباری داشت و توپ و تفنگ! سلاح او تنها اندیشهاش بود. اما ظاهر بینان او را که بانی تئوری رهبری بود، مستمرا مورد حمله قرار میدادند. اما او بر تئوری خود پافشاری کرد و به درستی آن ایمان داشت. آنچه لنین در انقلاب خد به اثبات رسانید این بودکه مارکسیستها تنها با پذیرش لنینیسم یعنی تنها با پذیرش «رهبری از خارج» می توانند به رسالت خود جامعه عمل بپوشانند. چرا که دشمن آنها به اندازهی کافی تمرکز گرا و منسجم است. والن تنف میگوید او یا باید به پیامی که از اعماق شخصیت، ذهن و اعتقادات و ایدئولوژیاش برمیخواست گوش فرا میداد یا باید به راه دیگری میرفت و به نام وحدت حزب خود را در محصورهی افق دید منشویکها محدود میکرد.<ref>والن تینف در لنین مارکسیست خاص - ص ۶۹</ref> اما لنین همانند همهی بن بست شکنان، شکافندگان و پیش برندگان تاریخ می دانست آنهایی که رسالتهای تاریخی و تکاملی را ابلاغ میکنند و پروای آنرا در دل دارند، پروای دیگری در دل نخواهند داشت<ref>ضرورت عام رهبری- محمد حسین حبیبی - ص ۱۱۰</ref> | |||
ین ازدواج که البته یک ازدواج، مشابه آنچه در جامعه رخ میدهد، نبود، شوک بزرگی به تمامی مردان و زنان و خانواده های موجود در مجاهدین وارد آورد. شوکی که اولویت ارزشهای مبارزاتی وآزادیخواهانه را به چارچوبهای یک زندگی خصوصی و خانوادگی مشخص و بارز میکرد.شوکی که نشان میداد تمام زنان مجاهد و مبارز، پیش از آنکه نقشی به عنوان همسر و زن خانواده داشته باشند، دارای آرمان و هدفی بالاتر به صفت مجاهد بودن خود هستند. | |||
شاید از همین روست که به ناگهان تمامی افراد سازمان مجاهدین خلق با این ازدواج به قول خود،دچار یک تکانهی شدید میشوند.هر کس به چنین ازدواجی واکنشی دارد. مریم رجوی میگوید: شما میتوانید مرا تا انتهای مارکها و برچسبها ببرید. هر چه به ذهنتان میزند '''بگویید......''' ایمان همهی افراد دچار تزلزل میشود. تزلزلی که البته اگر از آن بتوانند بیرون بیایند به ناگاه خود را در دنیایی جدید با استحکامی جدید مییابند... | |||
انقلاب ایدئولو | |||
به عبارتی هر فرد در سازمان و البته هر هواداری باید انتخاب کند. این حرکت،یعنی طلاق یک زن از یک مرد و ازدواج با دوست همان مرد،یا میتواند از سر بوالهوسی و ....باشد. کاری که حتی یک فرد یا انسان معمول نیز از آن پرهیز میکند مگر آنکه بسیار خالی از تمامی عرفها و ارزشهای جامعه باشد، یا اینکه این حرکت، حرکتی دیگر است | |||
انقلاب ایدئولوژیک پس از گذر سالها نشان داد، در صورتی که مجاهدین از آن سرباز میزدند، بی تردید با گذر زمان نه تنها به سقف کنونی مبارزه به عنوان یک آلترناتیو مطرح نمیرسیدند بلکه محو و نابود شده و چه بسا تنها نامی یا افرادی از آنها باقی میماند. البته این انقلاب اگر برای مجاهدین و جنبش آنها دستاوردهای کلانی داشت، برای شخص مسعود رجوی جز سیل سهمگینی از اتهامات، مارکها، تهمتها و ناسزاهایی که هنوز هم ادامه دارد، در پی نداشته است. | انقلاب ایدئولوژیک پس از گذر سالها نشان داد، در صورتی که مجاهدین از آن سرباز میزدند، بی تردید با گذر زمان نه تنها به سقف کنونی مبارزه به عنوان یک آلترناتیو مطرح نمیرسیدند بلکه محو و نابود شده و چه بسا تنها نامی یا افرادی از آنها باقی میماند. البته این انقلاب اگر برای مجاهدین و جنبش آنها دستاوردهای کلانی داشت، برای شخص مسعود رجوی جز سیل سهمگینی از اتهامات، مارکها، تهمتها و ناسزاهایی که هنوز هم ادامه دارد، در پی نداشته است. |