۱٬۰۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}} | }} | ||
'''هوشنگ منتظرالظهور''' از قهرمانان کشتی ایران که به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران اعدام شد. | '''هوشنگ منتظرالظهور''' (زاده ۱۳۳۲- درگذشته ۱۱مهر ۱۳۶۰)از قهرمانان کشتی ایران که به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران اعدام شد.هوشنگ منتظرالظهور، در خانواده ای متوسط در تهران متولد شد. خانواده او از اهالی سده (اصفهان (همایونشهر) بودند، اما، پدرش در تهران، به باغبانی و کارگری در شهرداری اشتغال داشت. | ||
در سال ۱۳۴۹،هنگامی که پدرش بازنشسته شد، هوشنگ همراه خانواده اش به اصفهان رفت و در آن جا دیپلم متوسطه خود را در رشته طبیعی گرفت و در کنکور سراسری در رشته زبان آلمانی در دانشگاه تهران پذیرفته شد. | |||
هوشنگ برای آن که مخارج تحصیلات خود را تأمین کند، روزها به دانشگاه میرفت و شبها به کار تاکسیرانی میپرداخت، از جمله به دلیل همین مشکلات مالی بود که او تحصیلاتش را در دانشگاه تهران ناتمام گذاشت و به اصفهان بازگشت. در سال ۱۳۵۲، منتظرالظهور در دانشگاه اصفهان در رشته تاریخ و علوم تربیتی پذیرفته شد. | |||
در همین زمان او در مسابقات کشتی فرنگی به مقام قهرمانی ایران رسید و مدتی بعد، در وزن ۸۲کیلوگرم، به همراه تیم ملی ایران در بازیهای المپیک ۱۹۷۶ مونترال شرکت کرد. منتظرالظهور یک سال بعد در مسابقات قهرمانی دانشجویان جهان در صوفیه بلغارستان شرکت کرد. پس از بازگشت از صوفیه به سربازی رفت.<ref>پیشتازان راه آزادی - [http://onthewayiran.blogspot.al/2015/09/blog-post.html زندگينامه مجاهد شهيد هوشنگ منتظر الظهور]</ref> | در همین زمان او در مسابقات کشتی فرنگی به مقام قهرمانی ایران رسید و مدتی بعد، در وزن ۸۲کیلوگرم، به همراه تیم ملی ایران در بازیهای المپیک ۱۹۷۶ مونترال شرکت کرد. منتظرالظهور یک سال بعد در مسابقات قهرمانی دانشجویان جهان در صوفیه بلغارستان شرکت کرد. پس از بازگشت از صوفیه به سربازی رفت.<ref>پیشتازان راه آزادی - [http://onthewayiran.blogspot.al/2015/09/blog-post.html زندگينامه مجاهد شهيد هوشنگ منتظر الظهور]</ref> | ||
== فعالیتهای ورزشی == | == فعالیتهای ورزشی == | ||
منتظر الظهور در تاریخ ۲۲ مرداد | هوشنگ منتظر الظهور در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۶۰، در مسابقات قهرمانی کشور در یزد، در وزن ۹۰کیلوگرم به مقام قهرمانی ایران رسید. | ||
در رقابتهای انتخابی المپیک | در رقابتهای انتخابی المپیک ۱۹۷۶ مونترال فرنگی کاران اصفهانی درخششی مثال زدنی داشتند.آنها توانستند سه سهمیه در تیم ملی را از آن خود کنند.هاشم قنبری-هوشنگ منتظرالظهور و مرادعلی شیرانی مقامهای اول را در رقابتهای انتخابی از آن خود کردند. | ||
== فعالیتهای سیاسی == | == فعالیتهای سیاسی == | ||
این ایام مصادف بود با | این ایام مصادف بود با اوجگیری تظاهرات مردم در جریان قیام ضدسلطنتی و هوشنگ که افسر وظیفه در سپاه دانش بود، با لباس و درجه نظامی در شبهایی که حکومت نظامی برقرار بود، مجروحان و افراد تحت تعقیب را نجات میداد و جابجا میکرد. پس از سرنگونی شاه، هوشنگ منتظر الظهور، به عنوان مربی ورزش در دانشگاه اصفهان مشغول به کار شد. به دلیل محبوبیتی که بین دانشجویان داشت و صلاحیتهایی که از خود نشان داد، به عنوان مدیر کل تربیت بدنی دانشگاه اصفهان انتخاب شد. در این سمت او همیشه یار و یاور ورزشکاران و دانشجویان بود. | ||
یکی از قهرمانان کشتی ایران و از یاران منتظر الظهور، در این باره میگوید «یک روز تیم فوتبال دانشگاه اصفهان در زمین فوتبال دانشگاه مشغول تمرین بود. در دورانی که در اصفهان به بهانه انقلاب فرهنگی، دانشگاه را تعطیل کرده بودند و آنجا را در اختیار بسیج جنگ ضدمیهنی قرار داده بودند، زهرایی، معاون وقت دانشگاه اصفهان، تعدادی از زنان پاسداران و خانوادههای آنها را به سالن غذاخوری دانشگاه آورده بودند تا برای جبهههای جنگ بافندگی و خیاطی کنند. او به محض دیدن تمرین فوتبالیستها، به زمین فوتبال میآید و خطاب به بازیکنان شروع به فحاشی میکند. ورزشکاران که به شدت از برخوردهای او ناراحت شده بودند، او را گرفته و به محل تربیت بدنی دانشگاه، نزد منتظرالظهور میآورند و به او میگویند «اگر راست میگویی الان فحش بده! زهرایی مزدور، با بیشرمی شروع به فحش دادن به فوتبالیستها میکند. هوشنگ که وقاحت معاون دانشگاه را میبیند، بدون توجه به خطرات جانی و شغلی که این کار برایش داشت، با مشت به دهان آن مزدور میکوبد و وی را نقش بر زمین میکند. | یکی از قهرمانان کشتی ایران و از یاران منتظر الظهور، در این باره میگوید «یک روز تیم فوتبال دانشگاه اصفهان در زمین فوتبال دانشگاه مشغول تمرین بود. در دورانی که در اصفهان به بهانه انقلاب فرهنگی، دانشگاه را تعطیل کرده بودند و آنجا را در اختیار بسیج جنگ ضدمیهنی قرار داده بودند، زهرایی، معاون وقت دانشگاه اصفهان، تعدادی از زنان پاسداران و خانوادههای آنها را به سالن غذاخوری دانشگاه آورده بودند تا برای جبهههای جنگ بافندگی و خیاطی کنند. او به محض دیدن تمرین فوتبالیستها، به زمین فوتبال میآید و خطاب به بازیکنان شروع به فحاشی میکند. ورزشکاران که به شدت از برخوردهای او ناراحت شده بودند، او را گرفته و به محل تربیت بدنی دانشگاه، نزد منتظرالظهور میآورند و به او میگویند «اگر راست میگویی الان فحش بده! زهرایی مزدور، با بیشرمی شروع به فحش دادن به فوتبالیستها میکند. هوشنگ که وقاحت معاون دانشگاه را میبیند، بدون توجه به خطرات جانی و شغلی که این کار برایش داشت، با مشت به دهان آن مزدور میکوبد و وی را نقش بر زمین میکند. |