۱٬۰۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
== خاطره ای از پهلوان هاشم قنبری در مورد هوشنگ منتظرالظهور == | == خاطره ای از پهلوان هاشم قنبری در مورد هوشنگ منتظرالظهور == | ||
با خدابیامرز هوشنگ توی تیم ملی بودیم و چون دو تایی مون از اصفهان بودیم اکثراً با هم یودیم و با هم همه جا میرفتیم. | <blockquote>با خدابیامرز هوشنگ توی تیم ملی بودیم و چون دو تایی مون از اصفهان بودیم اکثراً با هم یودیم و با هم همه جا میرفتیم.</blockquote><blockquote>یادمه تو یک اردوهای تیم ملی که توی رامسر بود با هم رفتیم بازار تا برای دوستان و رفیق هامون میوه بخریم … این پیشنهاد از خود هوشنگ بود خیلی بچههای تیم را دوست داشت. خلاصه وقتی به بازار رسیدیم یه حاج آفای مسن بود که وسط بازار تو یک گاری سیب میفروخت و داد میزد و مشتری طلب میکرد.</blockquote><blockquote><nowiki>هوشنگ گفت : هاشم نمی خواد از مغازه ها میوه بخری از همین حاجی می خریم به این ترتیب که چون پیرمرد دستگاه و مغازه ای نداشت خواسته بود اونو کاسب کنه! من یه پاکت از پیرمرد گرفبتم و مشغول سوا کردن میوه ها شدم که هوشنگ یواشکی در گوشم گفت : [ " دم پسا جمع کن ! " اون هم این ها را که سوا نخریده حیف می شن میوه های لک دارشو که دیگه کسی ازش نمیخره باید بریزتشون دور ] بعد هم وقتی دید پیرمرده داره نگاهمون می کنه خندید و به لهجه اصفهانی بهش گفت : حجی ! دم پسا جمع کردیم .... نری بوگوی اصفانیا خسیس اند خب ها شو بردن و سوا کردن ها ..... که هر سه نفرمون زدیم زیر خنده . </nowiki></blockquote><blockquote>یادش بخیر من مثل هوشنگ تو کشتی اصفهان ندیدم خیلی خونگرم و با محبت بود و رو شهرش عجیب تعصب داشت. خدا بیامرزتش !!</blockquote><blockquote>مرحوم هوشنگ منتظر الظهور کسی است که در مسابقات انتخابی تیم ملی کشتی فرنگی ایران جهت اعزام به المپیک ۱۹۷۶ مونترال کانادا شرکت کرد و " خسرو نظافت دوست " را در دقیقه اول مسابقه ضربه فنی نمود. همچنین در همین مسابقات بود که کشتیگیر مطرح زمان خود " عبدالرضا یوسف آبادی " را با نتیجه ۱۸–۴ شکست داد و توانست به پیراهن تیم ملی برسد و مسافر مونترال شود.</blockquote><blockquote>دقت گردد زنده یاد منتظر الظهور در این مسابقات سر سختترین و با سابقهترین حریفان خود را در شرایطی مغلوب نمود که فقط ۲۲ سال سن داشت و یک دانشجو بود.</blockquote><blockquote>متأسفانه منتظر الظهور خیلی زود از میان ما رخت بر بست و کشتی اصفهان اکنون نیاز به وجود چنین قهرمانانی را درک میکند زمانی که او آرام خوابیدهاست.</blockquote><blockquote>" کشتی اصفهان مانند هوشنگ منتظر الظهور دیگر نخواهد دید "</blockquote> | ||
یادمه تو یک اردوهای تیم ملی که توی رامسر بود با هم رفتیم بازار تا برای دوستان و رفیق هامون میوه بخریم … این پیشنهاد از خود هوشنگ بود خیلی بچههای تیم را دوست داشت. خلاصه وقتی به بازار رسیدیم یه حاج آفای مسن بود که وسط بازار تو یک گاری سیب میفروخت و داد میزد و مشتری طلب میکرد. | |||
<nowiki>هوشنگ گفت : هاشم نمی خواد از مغازه ها میوه بخری از همین حاجی می خریم به این ترتیب که چون پیرمرد دستگاه و مغازه ای نداشت خواسته بود اونو کاسب کنه! من یه پاکت از پیرمرد گرفبتم و مشغول سوا کردن میوه ها شدم که هوشنگ یواشکی در گوشم گفت : [ " دم پسا جمع کن ! " اون هم این ها را که سوا نخریده حیف می شن میوه های لک دارشو که دیگه کسی ازش نمیخره باید بریزتشون دور ] بعد هم وقتی دید پیرمرده داره نگاهمون می کنه خندید و به لهجه اصفهانی بهش گفت : حجی ! دم پسا جمع کردیم .... نری بوگوی اصفانیا خسیس اند خب ها شو بردن و سوا کردن ها ..... که هر سه نفرمون زدیم زیر خنده . </nowiki> | |||
یادش بخیر من مثل هوشنگ تو کشتی اصفهان ندیدم خیلی خونگرم و با محبت بود و رو شهرش عجیب تعصب داشت. خدا بیامرزتش !! | |||
مرحوم هوشنگ منتظر الظهور کسی است که در مسابقات انتخابی تیم ملی کشتی فرنگی ایران جهت اعزام به المپیک ۱۹۷۶ مونترال کانادا شرکت کرد و " خسرو نظافت دوست " را در دقیقه اول مسابقه ضربه فنی نمود. همچنین در همین مسابقات بود که کشتیگیر مطرح زمان خود " عبدالرضا یوسف آبادی " را با نتیجه ۱۸–۴ شکست داد و توانست به پیراهن تیم ملی برسد و مسافر مونترال شود. | |||
دقت گردد زنده یاد منتظر الظهور در این مسابقات سر سختترین و با سابقهترین حریفان خود را در شرایطی مغلوب نمود که فقط ۲۲ سال سن داشت و یک دانشجو بود. | |||
متأسفانه منتظر الظهور خیلی زود از میان ما رخت بر بست و کشتی اصفهان اکنون نیاز به وجود چنین قهرمانانی را درک میکند زمانی که او آرام خوابیدهاست. | |||
" کشتی اصفهان مانند هوشنگ منتظر الظهور دیگر نخواهد دید " | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}}<ref>بالاترین - خاطره ای از پهلوان هاشم [https://www.balatarin.com/permlink/2014/5/15/3570721 قنبری]</ref><references /> | {{پانویس}}<ref>بالاترین - خاطره ای از پهلوان هاشم [https://www.balatarin.com/permlink/2014/5/15/3570721 قنبری]</ref><references /> |