۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۲۳۵: | خط ۲۳۵: | ||
کشف بزرگ مجاهدین در انقلاب ایدئولوژیک این است که این دو غریزه، بصورت ذاتی، در انسان کشش و پتانسیلی محدود دارند که بسادگی قابل کنترل هستند. | کشف بزرگ مجاهدین در انقلاب ایدئولوژیک این است که این دو غریزه، بصورت ذاتی، در انسان کشش و پتانسیلی محدود دارند که بسادگی قابل کنترل هستند. | ||
به عنوان مثال وقتی انسان گرسنه است نیاز به خوردن غذا دارد. اما غلبه کردن بر این تمایل غریزی برای او چندان مشکل نیست و به سادگی می تواند خوردن غذا را عقب بیندازد. میتواند روزه بگیرد و حتی ساعات متمادی چیزی نخورد.اما چه جیز باعث میشود که در مقابل غریزهی جنسی چنین توانی نداشته باشد. چه چیزی باعث میشود که این پتانسیل در انسانها چنان قوی عمل کند که از بدو تولد بزرگترین و مهمترین هدف زندگی آنها را تشکیل دهد. گویا انسان تنها به این دلیل به دنیا آمده که ازدواج کند. آیا مسخره نیست که بگوییم انسان به این دلیل به دنیا آمده است که غذا بخورد؟ | به عنوان مثال وقتی انسان گرسنه است نیاز به خوردن غذا دارد. اما غلبه کردن بر این تمایل غریزی برای او چندان مشکل نیست و به سادگی می تواند خوردن غذا را عقب بیندازد. میتواند روزه بگیرد و حتی ساعات متمادی چیزی نخورد.اما چه جیز باعث میشود که در مقابل غریزهی جنسی چنین توانی نداشته باشد. چه چیزی باعث میشود که این پتانسیل در انسانها چنان قوی عمل کند که از بدو تولد بزرگترین و مهمترین هدف زندگی آنها را تشکیل دهد. گویا انسان تنها به این دلیل به دنیا آمده که ازدواج کند. آیا مسخره نیست که بگوییم انسان به این دلیل به دنیا آمده است که غذا بخورد؟ | ||
مگر نه اینکه غریزهی جنسی در انسان تنها تمایلی بیولوژیک برای تداوم نسل بود. اما چه چیزی باعث شد که نقشی چنان برجسته در زندگی هر فرد ایفا کند؟ رفتارهای فرد را شکل دهد. او را از «خود» واقعیاش تهی کند و نقابی پوشالی بر چهره ی او نصب نماید و نهایتا کلیشه های رفتاری را شکل دهد که اکنون آنرا جنسیتزدگی مینامیم؟ | مگر نه اینکه غریزهی جنسی در انسان تنها تمایلی بیولوژیک برای تداوم نسل بود. اما چه چیزی باعث شد که نقشی چنان برجسته در زندگی هر فرد ایفا کند؟ رفتارهای فرد را شکل دهد. او را از «خود» واقعیاش تهی کند و نقابی پوشالی بر چهره ی او نصب نماید و نهایتا کلیشه های رفتاری را شکل دهد که اکنون آنرا جنسیتزدگی مینامیم؟ | ||
پاسخ در نظریه انقلاب ایدئولوژیک مریم رجوی چنین است: غریزه جنسی در انسان یک پدیده ی بیولوژیک بوده است، ما در طول تاریخ، یک فرایند ایدئولوژیک را طی کرده است. به عبارتی با اندیشه اشباع شده و رشد کرده است. | پاسخ در نظریه انقلاب ایدئولوژیک مریم رجوی چنین است: غریزه جنسی در انسان یک پدیده ی بیولوژیک بوده است، ما در طول تاریخ، یک فرایند ایدئولوژیک را طی کرده است. به عبارتی با اندیشه اشباع شده و رشد کرده است. | ||
به بیان دیگر آنچه تحت عنوان غول تمایلات جنسی میشناسیم که انسانها را گاه کلافه کرده و از خود بی خود میکند، هیچ ربطی به غریزهی جنسی ندارد! بلکه محصول اندیشهای است که یک غریزهی کوچک و قابل کنترل را به صورت اژدهایی غیرقابل مهار به ما غالب کرده است. خبر خوب برای تمامی کسانی که خود را مقهور کششهایی ازین قبیل میدانند و ناامیدانه خود را مجبور به ساختن با غرایز طبیعی خود می بینند این است که این کششها هرگز غریزی نیستند و ربطی به طبیعت انسان ندارند، بلکه محصول ایدئولوژی جنیستزدگی بوده و از سنخ اندیشهاند! پس میتوان آنها را تغییر داد و به تدریج به کناری زد. | به بیان دیگر آنچه تحت عنوان غول تمایلات جنسی میشناسیم که انسانها را گاه کلافه کرده و از خود بی خود میکند، هیچ ربطی به غریزهی جنسی ندارد! بلکه محصول اندیشهای است که یک غریزهی کوچک و قابل کنترل را به صورت اژدهایی غیرقابل مهار به ما غالب کرده است. خبر خوب برای تمامی کسانی که خود را مقهور کششهایی ازین قبیل میدانند و ناامیدانه خود را مجبور به ساختن با غرایز طبیعی خود می بینند این است که این کششها هرگز غریزی نیستند و ربطی به طبیعت انسان ندارند، بلکه محصول ایدئولوژی جنیستزدگی بوده و از سنخ اندیشهاند! پس میتوان آنها را تغییر داد و به تدریج به کناری زد. | ||
یک مثال | یک مثال | ||
گفتیم غریزه جنسی در ابتدا تنها در خدمت تداوم نسل انسان بود. تکثیر موجودات زنده در ابتدای خلقت به روش تقسیم سلولی انجام میشد. ایجاد سلولهای ماده و نر تنها به این دلیل در تکامل بیولوژیک حائز اهمیت هستند که در روش تقسیم سلولی، امکان جهش ژنتیکی و تکامل موجودات زنده وجود نداشت. پس ایجاد جنس نر و ماده، هدفی جز تداوم نسل و خدمت به تکامل انسان نداشتهاند. مشکل از آنجایی ایجاد میشود که جنسیت خود تبدیل به هدف و آرمان می شود.<ref>تبیین جهان - مسعود رجوی -شتاب يا حرکت روزافزون جريان تکامل</ref> | گفتیم غریزه جنسی در ابتدا تنها در خدمت تداوم نسل انسان بود. تکثیر موجودات زنده در ابتدای خلقت به روش تقسیم سلولی انجام میشد. ایجاد سلولهای ماده و نر تنها به این دلیل در تکامل بیولوژیک حائز اهمیت هستند که در روش تقسیم سلولی، امکان جهش ژنتیکی و تکامل موجودات زنده وجود نداشت. پس ایجاد جنس نر و ماده، هدفی جز تداوم نسل و خدمت به تکامل انسان نداشتهاند. مشکل از آنجایی ایجاد میشود که جنسیت خود تبدیل به هدف و آرمان می شود.<ref>تبیین جهان - مسعود رجوی -شتاب يا حرکت روزافزون جريان تکامل</ref> | ||
حال به یک تمایل غریزی دیگر نگاهی میاندازیم. تمایل به غذا خوردن یک تمایل معمول و غریزی در انسانهاست که فرایند ایدئولوژیزه شدن را طی نکرده است. همانطور که گفتیم انسان قادر است به سادگی بر این تمایل غلبه کند. میتواند از خوردن یک غذای خوشمزه خود داری کرده و به غذای سادهتری بسنده کند. میتواند حتی تا پایان عمر بخاطر بیماری از تناول برخی غذاهای خوب خودداری کند بدون اینکه احساس شکستی غیرقابل جبران داشته باشد. . | حال به یک تمایل غریزی دیگر نگاهی میاندازیم. تمایل به غذا خوردن یک تمایل معمول و غریزی در انسانهاست که فرایند ایدئولوژیزه شدن را طی نکرده است. همانطور که گفتیم انسان قادر است به سادگی بر این تمایل غلبه کند. میتواند از خوردن یک غذای خوشمزه خود داری کرده و به غذای سادهتری بسنده کند. میتواند حتی تا پایان عمر بخاطر بیماری از تناول برخی غذاهای خوب خودداری کند بدون اینکه احساس شکستی غیرقابل جبران داشته باشد. . | ||
اما آیا میدانید بوده اند در طول تاریخ افراد بوده اند که غریزه سادهی غذا خوردن برای آنها نوعی آرمان و ایدئولوژی بوده است؟ به عبارتی این غریزه در آنها به میزانی روند ایدئولوژیزه شدن را طی کرده بود. در قرن چهارم میلادی در یونان خوردن و سورچرانی را رسما هدف زندگی برمیشمردند. آنها می خوردند، سپس از داروهایی استفاده میکردند که استفراغ کنند و بتوانند دوباره بخورند! کسی به نام پیتولوس برای زبان و انگشتان خود پوششی میسازد تا غذاها را، آن چنان که میخواهد، گرم و سوزان تناول کند! طبعا برای انسانی با چنین تفکری، چشم پوشی یا امساک در خوردن، کاری غیرقابل تحمل و تصور خواهد بود. غریزه ی خوردن در او تبدیل به غولی غیرقابل کنترل شده است! | اما آیا میدانید بوده اند در طول تاریخ افراد بوده اند که غریزه سادهی غذا خوردن برای آنها نوعی آرمان و ایدئولوژی بوده است؟ به عبارتی این غریزه در آنها به میزانی روند ایدئولوژیزه شدن را طی کرده بود. در قرن چهارم میلادی در یونان خوردن و سورچرانی را رسما هدف زندگی برمیشمردند. آنها می خوردند، سپس از داروهایی استفاده میکردند که استفراغ کنند و بتوانند دوباره بخورند! کسی به نام پیتولوس برای زبان و انگشتان خود پوششی میسازد تا غذاها را، آن چنان که میخواهد، گرم و سوزان تناول کند! طبعا برای انسانی با چنین تفکری، چشم پوشی یا امساک در خوردن، کاری غیرقابل تحمل و تصور خواهد بود. غریزه ی خوردن در او تبدیل به غولی غیرقابل کنترل شده است! | ||
این همان اتفاقی است که برای غریزهی جنسی افتاده است. | این همان اتفاقی است که برای غریزهی جنسی افتاده است. | ||
درست همین اتقاق برای بخش دوم غریزهی انسان، یعنی صیانت ذات نیز افتاده است. صیانت ذات نیز تنها در خدمت حفظ بقاء فرد | درست همین اتقاق برای بخش دوم غریزهی انسان، یعنی صیانت ذات نیز افتاده است. صیانت ذات نیز تنها در خدمت حفظ بقاء فرد در برابر آسیبهاست اما وقتی این غریزهی کوچک با اندیشه اشباع میشود، در خدمت جنسیت در آمده، رشد کرده و به صورت «خویشتن پرستی» ظهور میکند. | ||
پرسش بعدی ممکن است این باشد که چرا این دو ویژگی غریزی مسیر ایدئولوژیزه شدن و راه یافتن به اندیشه را طی کرده و جنسیتزدگی و مردسالاری را ایجاد کردند. انگلس این فرایند را با پیدایش مالکیت خصوصی و حق توارث پدری در تاریخ بشر همزمان میداند. او تصریح میکند که بشر در ابتدا در جمعیتهایی مادرسالار زندگی میکرد. در چنین جوامعی «ابویت» (اینکه کی پدر است) بکلی غیرقطعی بود و اصل و نسب تنها از طریق مادر مشخص میشد. دراین جوامع زنان حاکمیت داشتند.<ref>'''منشأ خانواده، مالیکت خصوصی و دولت'''- انگلس- ص ۵</ref> یکی از انواع چنین جوامعی هنوز در کوههای تبت به همان صورت باقی مانده است. در این قبلیه که موسئو نام دارد قوانین مادرسالاری حاکم است . جالب اینکه یکی از ویژگیهای موسئوییها این است بسیار صلح دوست هستند و هرگز در میان آنها چیزی به نام قدرتطلبی و خشونت وجود ندارد!<ref>[https://anfpersian.com/znn/%D9%85%D9%88%D8%B3%D8%A6%D9%88-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF-40022 ANF NEWS- موسئو؛ جامعهای که از سوی زنان اداره میشود]</ref> | |||
در جوامع اولیه، بدلیل عدم پیشرفت وسایل تولید، تغذیه خانواده از طریق دانهچینی و جمع آوری میوهها توسط زنان انجام میشد.آنها که منبع تغذیهی قبلیه بودند، هژمونی خود بر تمامی خانواده و اموال آنرا حفظ میکردند. پیشرفت ابزار شکار که در آن زمان توسط مردان انجام میشد و هنوز رونق چندانی نداشت، منجر شد مردان نیز بتوانند نقشی در تهیهی آذوقهی قبلیه و خانواده ایفا کنند. در ادامه اهلی کردن حیوانات و دامپروری برای اولین بار منبع ثروت غیرقابل منتظرهای را ایجاد کردند به دلیل تقسیم کار متعلق به مردان بود. باینهمه بر مبنای حق مادری توارث که از پیش باقی مانده بود در صورت مرگ گله دار، این گله نه به فرزندان بلکه به خواهران فرد یا فرزندان خواهرانش میرسید. به این ترتیب ازدیاد ثروت از یک جانب به مرد موضعی برتر از زن در خانواده میداد، و او را ترغیب میکرد تا ترتیب سنتی توارث را به نفع فرزندان خود عوض کند که چنین نیز کرد. | |||
انگلس میگوید: | |||
«برافتادن حق مادری، شکست جهانی-تاریخی جنس مؤنث بود. مرد فرمانروایی خانه را نیز بدست آورد؛ زن تنزل مقام یافت، برده شد، بنده شهوت مرد، و ابزاری صِرف برای تولید فرزند. این موضع تنزل یافته زن، که بخصوص در میان یونانیهای عهد نیم-خدایان، و از آن هم بیشتر عهد کلاسیک، به چشم میخورد، بتدریج بزک و آراسته شد، و تا اندازهای در لفاف شکلهای ملایمتری پیچیده شد، اما به هیچ وجه از بین نرفت»<ref>'''منشأ خانواده، مالیکت خصوصی و دولت'''- انگلس- ص۴۳</ref> | |||
و به این ترتیب، هژمونی به مردان تفویض شده و مردسالاری، یعنی هژمونی انسان بر انسان و تبعیض به واسطهی تفاوتهای جسمی، آغاز گشت.قوانینی که برای حفظ ثروت وضع شده بودند، چون حق رها کردن همسر از زن سلب شد تا مبادا ثروتی را به خود متعلق بداند تبدیل به رسوم جامعه و سپس تقدیس شده و حرمت پیدا کردند. آنچنان که امروزه عدم تمایل زن به زندگی با یک مرد خیانت و حرمت شکنی نام میگیرد! به این ترتیب زن تبدیل به کالایی در دستان مرد شد. غیرت مردانه که چیزی جز تلقینی روانی برای حفظ این کالا بود، شکل گرفت. استثمار انسان از انسان آغاز گشت و این تبعیض در پروسهی تکامل خود به شگل گیری رفتارهای اجتماعی و کلیشههایی منجر شد که امروزه ما آنرا جنسیتزدگی و فردگرایی مینامیم. | |||
=== مریم رجوی تبیینگر و شارح تفکری نوین === | |||
واقعیت این است که اگر مباحث جنسیتگرایی و فردیت گرایی در علوم روانشناسی و جامعه شناسی معاصر تا حدودی مورد بحث قرار گرفته،اما گفتمان مریم رجوی آنرا به طرزی شگفت آور به عمق برده و زوایای جدیدی از آن را آشکار می سازد. از دیدگاه او ایدئولوژی جنسیت همانقدر که برای زنان اسارت بار بوده برای مردان نیز اسارت بار است. چرا که مردان نیز مجبورند از کلیشهها و هنجارهای مشخصی پیروی کنند که به آنها تحمیل و تلقین شده است. اگر برای زنان، زیبایی ، لطافت،عاطفی بودن، اشک ریختن، سلیقه داشتن، شکنندگی، ترسیدن و ... به عنوان ارزشهای مورد پسند و مورد انتظار، ارائّ می شوند به همین ترتیب، هیکلمند بودن، قوی بودن، مهاجم بودن و غیرتی بودن(ناموس پرستی) ... ارزشهای مردانه هستند. به این ترتیب اگر زن یا مردی فاقد برخی ازین معیار باشد، با شکستهای اجتماعی سهمگینی مواجه خواهد شد! براستی سرنوشت زنانی که با شاخصهای جامعه ، چهرهی مورد پسند یا زیبایی ندارند چیست؟! این زنان در تمام زندگی تبدیل به افرادی خودکم بین و متزلزلی خواهند شد که تا پایان عمر تمامی رفتارهایشان از آن متأثر خواهد بود. به همین ترتیب مردانی که نتوانند ویژگیهای مورد انتظار جامعه را در خود فراهم کنند، خود را در زندگی شکستخورده میدانند. چه بسا این مردان سعی کنند با کسب ویژگیهای دیگری به جبران آن بپردازند. به عنوان مثال مردی که دارای چهرهی جذابی نیست، یا به عنوان مثال ثروتی یا موقعیت اجتماعی ندارد، با روی آوردن به خشونت، لمپنیزم و کسب قدرت جسمی سعی میکند، ضعف خود را جبران کند تا از نظر جامعه و بطور مشخص از طرف زنان، قابل قبول باشد. | |||
در یک کلام میتوان گفت اگر مارکس را بتوان کاشف استثمار طبقاتی ( استثمار یک طبقه از یک طبقه دیگر) دانست، مریم رجوی تبیینگر و شارح نوع پیچیدهتر و ظریفتری از انواع استثمار یعنی استثمار انسان از انسان است. ظریف تر ازین زاویه که اسثمار طبقاتی به پدیده ی جامعه در کلیت آن میپردازد و استثمار جنسی به پدیده ی انسان و مناسبات انسانی که همین جامعه شکل گرفته و بیشک بر آن موثر بوده است. | |||
== دو دستگاه مریم رجوی == | == دو دستگاه مریم رجوی == | ||
مریم رجوی در مباحث انقلاب ایدئولوژیک از جمله واضع تئوری «دو دستگاه» است. دو دستگاه بیان دو نوع دیدگاه نسبت به انسان است. دیدگاه اول که مریم رجوی آنرا «دستگاه راست» می نامد ناظر بر ارزیابی و نگرش انسان نسبت به خود و پیرامون خود با تفکر جنسیتگرا است. دستگاه دوم که آنرا «دستگاه چپ» یا «دستگاه توحیدی» مینامد، بیانگر نگرشی جدید نسبت به خود و پیرامون خود می باشد که مریم رجوی همگان را به آن دعوت میکند. او در کلاسها و آموزشهای خود دستگاه راست را دارای ویژگیهایی میداند که میتوان به برخی از آنان اشاره نمود. | مریم رجوی در مباحث انقلاب ایدئولوژیک از جمله واضع تئوری «دو دستگاه» است. دو دستگاه بیان دو نوع دیدگاه نسبت به انسان است. دیدگاه اول که مریم رجوی آنرا «دستگاه راست» می نامد ناظر بر ارزیابی و نگرش انسان نسبت به خود و پیرامون خود با تفکر جنسیتگرا است. دستگاه دوم که آنرا «دستگاه چپ» یا «دستگاه توحیدی» مینامد، بیانگر نگرشی جدید نسبت به خود و پیرامون خود می باشد که مریم رجوی همگان را به آن دعوت میکند. او در کلاسها و آموزشهای خود دستگاه راست را دارای ویژگیهایی میداند که میتوان به برخی از آنان اشاره نمود. | ||
| خط ۳۴۸: | خط ۳۵۸: | ||
'''مایکل موکیزی، وزیر دادگستری پیشین آمریکا:''' | '''مایکل موکیزی، وزیر دادگستری پیشین آمریکا:''' | ||
«رهبر این سازمان یک زن است که ملاها را دیوانه کرده است». | «رهبر این سازمان یک زن است که ملاها را دیوانه کرده است». | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||