غزاله علیزاده: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
رؤیای خانه و کابوس زوال: ” زوال که آغاز می­شود، رؤیاها راه به کابوس می­برند. پای اعتماد بر گرده اطمینان فرومی‌­آید و درها نه بر پاشنه خویش که بر گرد خود می­چرخند و راهها به سامانی­ که باید نمی­رسند و حق، اگر هست همین حیات آخرالزمانی ا­ست که نیست، برای آنان که هنوز بارهای مسموم مصرف و تخریب را می­گذرانند. قرنی که پیش روست سالهاست که آغاز شده است، مثل جدایی که بسیار پیش  از آن که مسجل شود روی می­دهد اما در زمانی صورت تثبیت می­پذیرد که دیگر نیرویی برای وصل اصل نمانده است. گاهی از بسیاری تازگی و شگفتی‌ا­ست که نامی برای نامیدن نیست، گاهی از شدت زوال و تباهی. در بی اعتباری دورانهای نامگذار است که همه چیز را می­بایستی از نو تعریف کرد و در این دوران بی اعتبار  گذرا از هزاره‌­ای به هزاره دیگر، میراث سنگین اطلاعات بیشمار، غلتیده در مسیر درآمیختن با اشکال منفی ا­ست. همان داستان همیشگی کژی و راستی، سختی و آسانی. کژی هر سال که می­گذرد، مرزهای گل و ریحان ، دوزخ و خارستان بهشت درهم­‌تر می­روند، اشتباه گرفته می­شوند. سال به سال دریغ از پارسال. تنها کلمه تکرارشونده در صفهای خواربار و اتوبوسهای دودزاست که قرار است پس  از ابتلای مردم به بیماریهای ناشناخته طاق و جفت، فکری به حال سموم فراوان­شان بکنند. نوشدارو بعد از مرگ سهراب.“
رؤیای خانه و کابوس زوال: ” زوال که آغاز می­شود، رؤیاها راه به کابوس می­برند. پای اعتماد بر گرده اطمینان فرومی‌­آید و درها نه بر پاشنه خویش که بر گرد خود می­چرخند و راهها به سامانی­ که باید نمی­رسند و حق، اگر هست همین حیات آخرالزمانی ا­ست که نیست، برای آنان که هنوز بارهای مسموم مصرف و تخریب را می­گذرانند. قرنی که پیش روست سالهاست که آغاز شده است، مثل جدایی که بسیار پیش  از آن که مسجل شود روی می­دهد اما در زمانی صورت تثبیت می­پذیرد که دیگر نیرویی برای وصل اصل نمانده است. گاهی از بسیاری تازگی و شگفتی‌ا­ست که نامی برای نامیدن نیست، گاهی از شدت زوال و تباهی. در بی اعتباری دورانهای نامگذار است که همه چیز را می­بایستی از نو تعریف کرد و در این دوران بی اعتبار  گذرا از هزاره‌­ای به هزاره دیگر، میراث سنگین اطلاعات بیشمار، غلتیده در مسیر درآمیختن با اشکال منفی ا­ست. همان داستان همیشگی کژی و راستی، سختی و آسانی. کژی هر سال که می­گذرد، مرزهای گل و ریحان ، دوزخ و خارستان بهشت درهم­‌تر می­روند، اشتباه گرفته می­شوند. سال به سال دریغ از پارسال. تنها کلمه تکرارشونده در صفهای خواربار و اتوبوسهای دودزاست که قرار است پس  از ابتلای مردم به بیماریهای ناشناخته طاق و جفت، فکری به حال سموم فراوان­شان بکنند. نوشدارو بعد از مرگ سهراب.“


محمد مختاری، نویسنده، که وی نیز در آذرماه ۱۳۷۷ در جریان قتلهای زنجیی توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید، بعد از مرگ غزاله علیزاده نوشت: ” همیشه می­گفتند تاوان عمر دراز این است که آدم به سوگ عزیزانش می­نشیند اما اکنون انگار این قرار هم برهم­خورده است. پس بی آنکه عمر به درازا بکشد باید شاهد ضایعات فرهنگی این پیکر فرهنگی بود که می­خواهد با اندامهایی بی قرار و پراکنده باقی بماند“
محمد مختاری، نویسنده، که وی نیز در آذرماه ۱۳۷۷ در جریان قتلهای زنجیره توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید، بعد از مرگ غزاله علیزاده نوشت: ” همیشه می­گفتند تاوان عمر دراز این است که آدم به سوگ عزیزانش می­نشیند اما اکنون انگار این قرار هم برهم­خورده است. پس بی آنکه عمر به درازا بکشد باید شاهد ضایعات فرهنگی این پیکر فرهنگی بود که می­خواهد با اندامهایی بی قرار و پراکنده باقی بماند“


آثار به ترتیب انتشار: بعد از تابستان، سال ۱۳۵۵،  سفر ناگذشتنی شامل سه قصه، ۱۳۵۸،  داستان بلند دو منظره، ۱۳۶۳،  خانه ادریسیها ( رمان ) ۱۳۷۰، چهارراه، ۱۳۷۲،  رؤیای خانه و کابوس زوال. تعدادی از داستانهای علیزاده در در سال ۱۳۷۸تحت نام” غزاله تا کجا “ توسط نشر توس و سال ۱۳۸۲چهار داستان او بنام تالارها نیز به چاپ رسیده است.
آثار به ترتیب انتشار: بعد از تابستان، سال ۱۳۵۵،  سفر ناگذشتنی شامل سه قصه، ۱۳۵۸،  داستان بلند دو منظره، ۱۳۶۳،  خانه ادریسیها ( رمان ) ۱۳۷۰، چهارراه، ۱۳۷۲،  رؤیای خانه و کابوس زوال. تعدادی از داستانهای علیزاده در در سال ۱۳۷۸تحت نام” غزاله تا کجا “ توسط نشر توس و سال ۱۳۸۲چهار داستان او بنام تالارها نیز به چاپ رسیده است.
۱٬۰۴۸

ویرایش

منوی ناوبری