۲۵۱
ویرایش
(بارگذاری عکس) |
(بارگذاری عکس) |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
== خروج دوباره از ایران و پیوستن به شورای ملی مقاومت == | == خروج دوباره از ایران و پیوستن به شورای ملی مقاومت == | ||
با عزل بنی صدر و شرایط رو به وخامت کشور، دکتر هزارخانی نیز مانند بسیاری از روشنفکران و هنرمندان مخالف رژیم ارتجاعی، هر جا که میرود دیگر مانند پیشتر مورد ” استقبال و خوشآمدگویی“ نیست. دستهجات فاشیسم مذهبی تقریباً همه جا را اشغال کردهاند و هزارخانی چندین بار ناچار به تعویض جا میگردد تا سرانجام با پیشنهاد مجاهدین برای خروج از ایران به یکی از پایگاههای آنان منتقل و به فرانسه میآید. | با عزل بنی صدر و شرایط رو به وخامت کشور، دکتر هزارخانی نیز مانند بسیاری از روشنفکران و هنرمندان مخالف رژیم ارتجاعی، هر جا که میرود دیگر مانند پیشتر مورد ” استقبال و خوشآمدگویی“ نیست. دستهجات فاشیسم مذهبی تقریباً همه جا را اشغال کردهاند و هزارخانی چندین بار ناچار به تعویض جا میگردد تا سرانجام با پیشنهاد مجاهدین برای خروج از ایران به یکی از پایگاههای آنان منتقل و به فرانسه میآید. | ||
[[پرونده:منوچهر هزار خانی با غلامحسین ساعدی و احمد شاملو.jpg|جایگزین=منوچهر هزار خانی با غلامحسین ساعدی و احمد شاملو|بندانگشتی|منوچهر هزار خانی با غلامحسین ساعدی و احمد شاملو]] | |||
دکتر هزارخانی ـ به نقل از خودش ـ آرشیو ذهن را ورق میزند و اینکه: ” سال ۱۳۶۰ یک روز صبح زود به خانه ای که ” مریم “ آنجا بود رفتم. مجاهدین دیگری از جمله جابرزاده و تشید و همسر کاک صالح هم بودند و از آّنجا عازم تبریز شدیم که وقتی رسیدیم جاده را بسته بودند چون امام جمعه را زده بودند. بعد از تبریز به مرز ترکیه رفتیم و به کمک کردها و عسگر نامی از راهنمایان کرد به محل کردنشینان منتقل و سپس به استانبول و از آنجا به فرانسه رسیدیم“ | دکتر هزارخانی ـ به نقل از خودش ـ آرشیو ذهن را ورق میزند و اینکه: ” سال ۱۳۶۰ یک روز صبح زود به خانه ای که ” مریم “ آنجا بود رفتم. مجاهدین دیگری از جمله جابرزاده و تشید و همسر کاک صالح هم بودند و از آّنجا عازم تبریز شدیم که وقتی رسیدیم جاده را بسته بودند چون امام جمعه را زده بودند. بعد از تبریز به مرز ترکیه رفتیم و به کمک کردها و عسگر نامی از راهنمایان کرد به محل کردنشینان منتقل و سپس به استانبول و از آنجا به فرانسه رسیدیم“ | ||
ویرایش