۴۷۴
ویرایش
خط ۳: | خط ۳: | ||
| تصویر = | | تصویر = | ||
| شرح تصویر = | | شرح تصویر = | ||
| نام کامل = بهروز دهقانی | | نام کامل = بهروز عباس زاده دهقانی | ||
| معروف به = | | معروف به = | ||
| نام مستعار = | | نام مستعار =بهروزتبریزی | ||
| زادروز = اول خرداد ۱۳۱۸ | | زادروز = اول خرداد ۱۳۱۸ | ||
| شهر تولد = تبریز | | شهر تولد = تبریز | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
| فرزندان = | | فرزندان = | ||
|خویشاوندان سرشناس =اشرف دهقانی وروح انگیز دهقانی | |خویشاوندان سرشناس =اشرف دهقانی وروح انگیز دهقانی | ||
| تحصیلات = | | تحصیلات =تحصیل کرده دانشسرای مقدماتی تبریز | ||
| دین = | | دین = | ||
| حزب سیاسی =عضو | | حزب سیاسی =عضو چریکهای فدایی خلق ایران | ||
| سمت = | | سمت = | ||
| پستهای قبلی = | | پستهای قبلی = | ||
| فعالیتها = | | فعالیتها = عضو چریکهای فدایی خلق ایران | ||
| قبل از = | | قبل از = | ||
| بعد از = | | بعد از = | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
== دستگیری و مرگ == | == دستگیری و مرگ == | ||
[[پرونده:کتاب حماسه مقاومت نوشته اشرف دهقانی .png|جایگزین=کتاب حماسه مقاومت نوشته اشرف دهقانی|بندانگشتی|183x183پیکسل|کتاب حماسه مقاومت نوشته اشرف دهقانی ]] | |||
بهروزدهقانی سازمانده اصلی گروهی ازکمونیست ها در آذربایجان بود که همراه با رفقای مشهد و مازندران و تهران، چریکهای فدائی خلق را به وجود آوردند. بهروز دهقانی در مقام یک چریک فدائی خلق در روزهای آخر اردیبهشت 1350 ، در شرایطی که محل قرارش لو رفته بود و نیروهای مسلح رژیم شاه از قبل برای دستگیری وی در آنجا مستقر شده بودند، در محاصره نیروهای ساواک قرار گرفت. با اینحال وی اسلحه کشید به درگیری مسلحانه با مأموران مسلح ساواک پرداخت. در جریان این درگیری اگر چه او توانست یکی از نیروهای ساواک را زخمی سازد ، اما در همان محل دستگیرشد. <ref>به یاد گرامی بهروز دهقانی که در پیوند اندیشه و عمل صمیمی بود(1): اشرف دهقانی</ref> | بهروزدهقانی سازمانده اصلی گروهی ازکمونیست ها در آذربایجان بود که همراه با رفقای مشهد و مازندران و تهران، چریکهای فدائی خلق را به وجود آوردند. بهروز دهقانی در مقام یک چریک فدائی خلق در روزهای آخر اردیبهشت 1350 ، در شرایطی که محل قرارش لو رفته بود و نیروهای مسلح رژیم شاه از قبل برای دستگیری وی در آنجا مستقر شده بودند، در محاصره نیروهای ساواک قرار گرفت. با اینحال وی اسلحه کشید به درگیری مسلحانه با مأموران مسلح ساواک پرداخت. در جریان این درگیری اگر چه او توانست یکی از نیروهای ساواک را زخمی سازد ، اما در همان محل دستگیرشد. <ref>به یاد گرامی بهروز دهقانی که در پیوند اندیشه و عمل صمیمی بود(1): اشرف دهقانی</ref> | ||
بهروزدهقانی پس ازیازده روز دستگیری درزندان اوین درزیرشکنجه فوت کرد . <ref>کتاب حماسه مقاومت . نوشته اشرف دهقانی . (شکنجه وشهادت رفیق بهروز دهقانی )</ref> | بهروزدهقانی پس ازیازده روز دستگیری درزندان اوین درزیرشکنجه فوت کرد . <ref>کتاب حماسه مقاومت . نوشته اشرف دهقانی . (شکنجه وشهادت رفیق بهروز دهقانی )</ref> | ||
== | == مختصری درباره آثارادبی بهروزدهقانی == | ||
از بهروزدهقانی نوشتهها، نقدها، بررسیها و ترجمههائی چند در دست است که اغلب پیش از مرگ او با نام مستعار، عمدتاً در روزنامه «مهد آزادی» تبریز و یا بطور پراکنده در جُنگها و مجموعههای ادبی منتشر شده و پس از مرگش ، بصورت کتابها یا جزوههائی به چاپ رسیده است، از جمله آنها میتوان آثار زیر را نام برد: | |||
١ – گزارشهائی دربارهی روستاهای آذربایجان، با رفیق صمد بهرنگی | |||
٢ – گزارشهائی در بارهی روستاهای قره باغ. | |||
٣ – افسانههای ایتالیا، مجموعهی داستان از ماکسیم گورکی (ترجمه) | |||
٤ – زندگی و آثار شون اوکیسی (ترجمه و تالیف) | |||
٥ – افسانههای آذربایجان (گرد آوری) با رفیق صمد بهرنگی | |||
٦ – در شناخت ادبیات و اجتماع (مجموعهی مقاله، نقد و بررسی). | |||
٧ – ملخها (مجموعه داستان). | |||
٨ – ماه در کایلنامو میدرخشد و خزانی در بهار، ترجمه یک داستان و یک نمایشنامه تک پردهای از شون اوکیسی. | |||
پس از مرگ بهروز دهقانی آثارش با نام مستعار «بهروز تبریزی» به چاپ میرسید اما در این مختصر، مبنای کار را بیشتر کتاب «در شناخت ادبیات و اجتماع» قرار دادهایم زیرا در بر گیرندهی اغلب نقطه نظرهای ادبی و اجتماعی اوست. | |||
کار ادبی برای او تفنن نبود، ابزاری بود برای روشنگری، سلاح دیگری بود در خدمت آرمانهای اجتماعیش که عمیقا به آن باور داشت و با نثار خون خود بر آن صحه گذاشت و تازه، کار اصلیش نبود، فعالیت عمدهی او در عرصه دیگری قرار داشت، رفیق بهروز و یارانش علاوه بر شرکت فعالانه در مبارزه، برای جنبش، فرزندان جوانتری نیز تربیت میکردند، نمونه درخشان این چهرههای جوان رفیق شهید اصغر عرب هریسی است. | |||
عشق به مردم، بهروز را همانند صمد و رفقای دیگرش، به سوی ادبیات شفاهی تودهها میکشاند و او را راهی روستاهای دور میکرد، او ساعتها پای صحبت پیرمردان روستائی می نشست تا افسانهها، تجربهها و خاطرههاشان را بشنود و ثبت کند، بهروز برای میراثهای فرهنگی خلق خود ارزش فراوان قائل بود و در حفظ و ترویج آن میکوشید، او ضمن مقالهای در باره کتاب «کوراوغلو» مینویسد: «در میان داستانها داستانهای حماسی فولکلوريک آذربايجان، کوراوغلو از همه انسانیتر است. در اين داستانها از نیرویهای فوق طبیعی، اژدها، دیو و پریان گوناگون اثری نیست. گرهگشای کارها، هوش و زحمت انسانی است. کوراوغلو مظهر مبارزهی انسان است با همهی نیروهای پلید جامعه که میکوشند مردمان دیگر را تا حد حیوان باربری پائین بکشند.» (در شناخت ادبیات و اجتماع ص ٢٦) | |||
در آثار او نبردی بی امان و بی وقفه علیه محیطهای روشنفکری منفعل و پُرگو و نشخوارهای فریبندهی آنها به چشم میخورد و از اینهمه قصدش این است که روشنفکران صادقی را که هنوز در این منجلابها غرق نشده اند نجات دهد و به راه مقدس مردم بکشاند. | |||
در مقالهای راجع به کتاب «شیطان و خدا» اثر ژان پل سارتر، که در آن آزادی انسان در انتخاب نیکی و بدی مطرح است مینویسد: «در بارهی آن خلبان آمریکائی که در کمال صمیمیت و صداقت بمب خود را روی دهکدهای میریزد، چه میتوان گفت ؟» | |||
در بارهی قهرمان داستان «بچه های کوچک این قرن» اثر کریستیان روشفور به ترجمهی ابوالحسن نجفی مینویسد: «دم زدن در هوای آلوده فراموشی میآورد و خاموشی …. هیچ برایتان پیش آمده که در اتاق در بستهای ناگهان احساس کنید که دارید خفه میشوید ولی دیگران فارغ و بی خیال سرگرم بگو بخندند و ککشان هم نمیگزد؟ کسانی هستند که دنیا را چنانکه هست نمیپذیرند و میخواهند بدانند که چرا این چنین است و آنچنان، عقشان مینشیند، بیمار میشوند، دیوانه میشوند و عصیان می کنند» بهروز، این فضای بسته را درهم شکست و به میان هوای پاکیزه، به میان خلقهای میهنش رفت، سرچشمه ی دردهای مردم خود را شناخت و علیه آن به مبارزهای بی امان برخاست. | |||
در آثار قلمی بهروز، شون اوکیسی نویسنده مبارز ایرلندی، جای ویژهای دارد و این علاقه بیهوده نیست، زیرا شون اوکیسی نیز خود از میان طبقه کارگر ایرلند برخاسته و رفیق خوب طبقه کارگر میهن خود است، این نویسندهی مبارز معتقد بود که: «هنرمند باید همانجائی باشد که زندگی هست نه در برج عاج و نه در پناهگاهی استوار». | |||
بهروز دهقانی در کتابی به نام » زندگی و آثار شون اوکیسی» معرفی کاملی از این نویسنده مبارز به دست داده است. از نویسندگان دیگر مورد علاقه او ماکسیم گورکی است که نیازی به معرفی ندارد و رفیق بهروز «افسانه های ایتالیائی» او را به فارسی برگردانده است. | |||
== '''بازجویی و اعدام''' == | == '''بازجویی و اعدام''' == | ||
خسرو روزبه را پس از دستگیری ابتدا جهت مداوا به بیمارستان و سپس به زندان قزلقلعه منتقل نمودند. یرواند آبراهامیان در کتاب خود «اعترافات شکنجهشدگان» نقل میکند:<ref name=":1" /> روزبه - تحت شرایطی که اکنون بر ما آشکار نیست - مورد بازجویی قرار گرفت، از محاکمه او فیلمبرداری شده و بهطور مخفیانه در قزل قلعه به تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۷ تیرباران شد. | خسرو روزبه را پس از دستگیری ابتدا جهت مداوا به بیمارستان و سپس به زندان قزلقلعه منتقل نمودند. یرواند آبراهامیان در کتاب خود «اعترافات شکنجهشدگان» نقل میکند:<ref name=":1">''برگرفته از کتاب خاطرات شکنجه شدگان- یرواند آبراهامیان 141''</ref> روزبه - تحت شرایطی که اکنون بر ما آشکار نیست - مورد بازجویی قرار گرفت، از محاکمه او فیلمبرداری شده و بهطور مخفیانه در قزل قلعه به تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۷ تیرباران شد. | ||
روز ۱۵ تیر ۱۳۳۶ نیز خسرو روزبه پس از یک زد و خورد یک ساعته به دام مأموران نظامی افتاد. خسرو روزبه در بیدادگاه نظامی [[شاه]] از آرمانهایش دفاع کرد. یأس و سرخوردگی و خیانت افراد دیگر پای مقاومتش را سست نکرد، ایستاد و جنگید و بالاخره در روز ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۷ به جوخهی تیرباران سپرده شد. در شامگاه اجرای حکم اعدام، خسرو روزبه وصیتنامهی هفتاد صفحهای خود را در تقبیح کاپیتالیسم و ستایش سوسیالیسم نوشت. | روز ۱۵ تیر ۱۳۳۶ نیز خسرو روزبه پس از یک زد و خورد یک ساعته به دام مأموران نظامی افتاد. خسرو روزبه در بیدادگاه نظامی [[شاه]] از آرمانهایش دفاع کرد. یأس و سرخوردگی و خیانت افراد دیگر پای مقاومتش را سست نکرد، ایستاد و جنگید و بالاخره در روز ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۷ به جوخهی تیرباران سپرده شد. در شامگاه اجرای حکم اعدام، خسرو روزبه وصیتنامهی هفتاد صفحهای خود را در تقبیح کاپیتالیسم و ستایش سوسیالیسم نوشت. |
ویرایش